39 صفحه با فرمت DjVu
منظومه حمید مصدق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
استاد حمید سبزواری ( حسین ممتحنی )
نخبه کسی است که وجودش در جامعه مؤثر واقع شود.
تبیان : لطفاً بیوگرافی مختصری از خود بفرمایید.
بنده به سال 1304 هـ . ش در سبزوار و در خانواده ای فرهنگی متولد شدم . اجدادم اهل شعر و شاعری بودند، به خصوص پسر دایی پدرم ، تجّلی سبزواری که از شاعران توانا بود . پدرم نیز با وجود نابینایی شعر می گفت. من از همان دوران طفولیت ، ذوق شاعری داشتم و چیزهایی می سرودم . به تدریج با تشویق و راهنمایی های پدرم این سروده ها رنگ شعر گرفت . تقریباً از کلاس سوم متوسطه بود که می توانستم به خوبی بسرایم . در زمانی که متفقین به ایران آمدند اشعارمن رنگ و بوی خاصی به خود گرفت . در آن زمان سروده های زیادی داشتم که متأسفانه طی جریاناتی از بین رفت. به هرحال مدتی در استخدام وزارت آموزش و پرورش بودم. پس از آن به کارهای مختلف دیگری پرداختم، زمانی که در بانک مشغول به کار بودم به تهران منتقل و در آنجا با مجامع مختلف ادبی آشنا شدم . نتیجه این رفت و آمدها ، اشعاری در زمینه های سیاسی و اجتماعی بود. طی جریان انقلاب کم کم شعرهای من حال و هوای مذهبی به خود گرفت . در جریان ساخت سرودهای انقلابی هم پیشقدم بودم . مدتی هم در جبهه حضور داشتم و اشعاری نیز در رابطه با جنگ تحمیلی سروده ام ، از همان زمان تاکنون به طور مداوم با صدا و سیما همکاری دارم ، همچنین با دیگر سازمان های اسلامی . به هر حال از زمانی که خودم را شناختم ، هیچ گاه شعر بیهوده نگفتم و هنرم را در راهی صرف نکردم که پشیمان باشم.
تبیان : شما بیشتر درچه قالب هایی شعر می گویید و چرا ؟
اشعار من بیشتر در قالب قصیده و به پیروی از سبک خراسانی است. بنده به این سبک تعلق خاطر خاصی دارم چون معتقدم سرمایه گرانبهایی است که از بزرگانمان به میراث رسیده است.
تبیان : تخلص شما چیست و علت انتخاب آن چه بوده است؟
نام اصلی بنده" حسین ممتحنی" است . من به چند دلیل نام " حمید " را تخلص خود قرار دادم . یکی به این علت که به کاربردن حمید در شعر راحت تر از حسین است . ثانیاً من تا مدتها نمی خواستم کسی بداند که چه کسی این شعرها را سروده است ؛" حمید سبزواری " به نوعی اسم مستعار من است . " سبزواری " هم به این علت برگزیدم چون سبزوار زادگاهم بود.
تبیان : از بین شعرای قدیم و معاصر بیشتر به کدامیک تعلق خاطر دارید؟
بنده دیوان اشعار شعرای گذشته را مطالعه نموده ام ، اما از بین همه آنها بیشتر به ناصر خسرو و اشعارش علاقه مندم. چون در عصرخود مرد شجاع و مبارزی بود. من حتی در مورد او قصایدی سروده ام . از سویی به حافظ نیز تعلق خاطر خاصی دارم. چون کسی نیست که غزلیات حافظ را بخواند و به دلش ننشیند و از آن بهره ها نگیرد.
دیوان اشعار تمام شعرای معاصر نیز مطالعه نموده ام . از میان آنها اشعار فرخی یزدی را به دلیل بی پروایی در گفتن حقایق و پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی روز ، و اشعار نسیم شمال را به دلیل بی پیرایگی و سادگی می پسندم و اشعار ایرج میرزا و عشقی را نیز دوست دارم.
تبیان : نظر شما درباره شعر کلاسیک و شعر نو چیست ؟
من شعر نو را به لحاظ این که وزن را شکسته و قافیه را از بین برده ، یعنی در واقع اساس شعر را درهم ریخته است ، نمی پسندم . چون معتقدم که نیمی از زیبایی شعر به موزون بودن و مقفی بودن آن است . به هر حال من با شعر نو مخالف نیستم و خودم نیز سروده هایی به سبک نو دارم و آثار پایه گذران شعر نو را هم دوست دارم و می پسندم ؛ مانند سروده های لطیف نیما و اشعار فخیم اخوان ثالث . متأسفانه پیروان این بزرگان ، شعر نو را خراب کرده اند. این افراد چون توانایی سرودن شعر نو ندارند قلم بطلان بر تمام قواعد شعر فارسی کشیده اند.
تبیان : اشعار بزرگانی چون مولانا ، حافظ ، سعدی، فردوسی و... چه ویژگی هایی داشته که بعد از گذشت قرن ها همچنان جاودانه باقی مانده است؟
چون شعری که می سروده اند ، فقط مخصوص روزگار خودشان نبوده ، شعر روزگاران بوده یعنی مردم هر زمان به نوعی خود را مخاطب آن احساس می کنند . از جهت دیگر " سخن کز دل برآید لاجرم بردل نشیند".
به نظر من چیزهایی که باعث ماندگاری شعر آنها شده انتخاب موضوع ، جهان نگری ، بینش شاعر، درنظر گرفتن عواطف و علایق مردم ، خلاقیت و ... است.
تبیان : آیا شاعری قریحه ای خدادادی است ؟
چه چیزی خدادادی نیست ؟ نقطه اول خداست ؛ اگر خواست خدا نبود، مولانا هم نبود، حافظ هم وجود نداشت. اینها واسطه ای بودند تا آنچه خدا می خواسته ، به قلم آورند. اگر بگویم که من این شعر را سروده ام و خدادادی نیست ، در واقع به نوعی خالق را انکار کرده ام .
تبیان: تعریف شما از نخبه چیست؟ لطفاً نظرتان را نیز راجع به سایت اینترنتی تبیان بفرمایید .
نخبه کسی است که وجودش در جامعه مؤثر واقع شده است . حال اگر قدرش شناخته شود. انگیزه ای می شود برای جوانان و اگر نه ، در واقع ستمی به جامعه شده است. از جهت دیگر معرفی نخبگان و ثبت زندگینامه و آثار آنان برای آیندگان مفید خواهد بود.
درمورد سایت شما هم باید بگویم که پدیده اینترنت ، عطیه پروردگار است که غربی ها مدعی ایجاد آن هستند. متأسفانه گاه از این موهبت عظیم استفاده های غلط و نابجا می شود .
وجود سایت هایی همچون سایت شما که هدفش ترویج مبانی دین مبین اسلام است ، در برابر سایت هایی که بد آموزی دارند ، می تواند بسیار کار ساز باشد.
nokhbegan@tebyan.net
فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
تعداد صفحات : 11 صفحه
مقدمهوقتی بخواهی از یک شاعر حرف بزنی ، یک چیز است و هنگامی که بخواهی درباره یک شاعر یا کتاب سخن بگویی ، یک چیز دیگر ، اگر از شاعر سخن می گویی ناچاری پا در تاریخ بگذاری ! آن وقت به تاریخ ادبیات می رسی ! حالا باید از زندگی شاعر بگویی ، از شرایط اجتماعی و سیاسی اش از اینکه چه چیز را دوست داشته و از چه چیز بدش می آمده ، کی به دنیا آمده و کی از دنیا رفته یا نرفته ، تحصیلاتش چه بوده ، به کجاها سفر کرده یا نکرده ، از خانواده اش و خلاصه هرچیزی که مربوط به زندگی او می شود این نقد تاریخی است.لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مقدمهوقتی بخواهی از یک شاعر حرف بزنی ، یک چیز است و هنگامی که بخواهی درباره یک شاعر یا کتاب سخن بگویی ، یک چیز دیگر ، اگر از شاعر سخن می گویی ناچاری پا در تاریخ بگذاری ! آن وقت به تاریخ ادبیات می رسی ! حالا باید از زندگی شاعر بگویی ، از شرایط اجتماعی و سیاسی اش از اینکه چه چیز را دوست داشته و از چه چیز بدش می آمده ، کی به دنیا آمده و کی از دنیا رفته یا نرفته ، تحصیلاتش چه بوده ، به کجاها سفر کرده یا نکرده ، از خانواده اش و خلاصه هرچیزی که مربوط به زندگی او می شود این نقد تاریخی است. ما را با شاعر آشنا می سازد، اما چه فایده ای برای شناخت شعرش دارد . البته می تواند سایه روشنهایی ایجاد کند و شان نزول برخی شعر ها را تعیین نماید و گهگاه کلیدی برای ورود به متن بدهد. بیش از این کار دیگری از آن بر نمی آید . اگر بخواهی درباره شعر یا اثری سخن بگویی می توانی شاعر و موثر را حاضر و ناظر بپنداری و دائماً او را در تاویل و تفسیر دخالت بدهی یعنی از زندگی اش و تاریخش برای تاویل و تفسیر و ادراک سود ببری و نیز می توانی از بنیاد ، شاعر و موثر را حذف کنی و تنها آن شعر را اثر را یک پدیده مستقل عینی در برابر خود ببینی و به همان روی کنی و هر چیز دیگر را نادیده بگیری ، یعنی می توانی فقط گوش کنی که متن چه می گوید ، نه اینکه شاعر و موثر چه می گوید. اینجا دیگر شاعر و هنرمند نیست که اثرش را برای تو تاویل و تفسیر می کند و توضیح می دهد ، بلکه برعکس ، این خود متن است که خودش را توضیح می دهد و شاید هم این تو باشی که متن را توضیح می دهی نه متن و نه شاعر و وای از دست این سه نفر ، شاعر و متن و خواننده که چقدر هم با هم کلنجار می روند بالاخره اینها سه بعد ابیات هستند و باید مقداری با هم آشتی کنند نمی توانند تا ابد از هم جدا باشند !و گرنه تکلیف چیست؟چرا به زندگی شاعر و نویسنده می پردازیم ؟زندگی یک شاعر و نویسنده یکی از عوامل بیرونی است که در آثار او تاثیر خود را آگاه یا ناخود آگاه بر جای می گذارد و تا حدی زیادی بر بسیاری از کارهای وی پرتوی می افکند . اگر چه امروزه در برخی نظریه های ادبی ، مساله «مرگ نویسنده» مطرح می شود و به طور کامل او را از اثر جدا می کنند تا به طور مستقل به خود متن بپردازد ؛ اما واقعیت این است که متن و جهان خارج با یکدیگر روابط ارگانیک و مستقیم دارند . مثلاًَ اگر قرار بود «جنگ و صلح » به جای تولستوی به وسیله ی داستایوسکی نوشته شود آیا باز هم همین بود که همینک است . اگر قرار بود مثنوی را به جای مولوی فرخی بسراید آیا باز هم همین بود که امروز هست . بدون تردید چنین امری منتقی است . امکان بررسی اثر را بدون مولف نمی توان کرد اما هیچ دلیلی نیز وجود ندارد که بتواند اثبات کند که شناخت مولف در درک اثر او روشنگر نیست . همان گونه که مولف تنیده در اختیار ها و محدودیت ها تنیده است . اینجا است که به واقع بررسی تاریخ ادبی برای شناخت کیفیت پدید آمدن اثر او و نیز برای درک برخی یا بسیاری از مفاهیم نهفته در اثر مفید است . خانواده ، تربیت ، جامعه ، فرهنگ و تاریخ ، تحصیلات ،شغل ، روحیات و ... همه چیز هایی هستند که در اثر یک شاعر و نویسنده و در سبک او متجلی می شوند . از این نظر گاه است که به زندگی شاعر و نویسنده می پردازیم .
کودکی مصدقحمید مصدق فرزند حاج عبدالحسین مصدق در بهمن ماه سال 38 در شهرضا از توابع اصفهان به دنیا آمد . بعد ها به همراه خانواده اش به اصفهان نقل مکان کردند او در دوران تحصیلات ابتدایی و را در اصفهان گذرانده . اقای محمد حقوقی که از دوستان کهن مصدق هستند می گویند : «اصفهان به هر حال مرکزیت استان را داشت و یک خانواده اگر یا بالا بود در ده که نمی مانند به شهر مرکزی می آمدند. پدرش اگر اشتباه نکنم کسبی داشته در حد تجارت .وضع مالیشان خوب بود و هیچ و قت نگرانی مالی به آن معنا نداشتند. فقط یک گرفتاری داشتند و این بود که مصدق یک برادر داشت که تقریباً یک سال با هم تفاوت سنی داشتند . و این برادر یک نقص عضوی داشت و از این رو روی مصدق خیلی اثر گذاشت ،اگر چه هیچ وقت راجع به این قضیه صحبت نکرد . برادرش کر و لال بود ... البته گاهی هم به خانه اش می آمد . اینها {در بچگی} هر دو تاشان مرض آبله می گیرند . او گرفتار می شود و روی قوای ذهنی اش اثر می گذارد و مصدق این وسط سالم می ماند همیشه می گفت: « اگر من جای او بودم چه می شد؟»خانواده ی پدر مصدق در اصفهان نیز زندگی مرفهی داشتند باز هم جناب اقای حقوقی سخنشان را در این مورد ادامه می دهد:"اینها در اصفهان یک خانه ی قدیمی داشتند که خیلی قشنگ بود، از این خانه هایی که پاگرد دارد با شیشه های رنگی قدیمی و ... "
دوران نوجوانی مصدقجناب استاد رضا خشکفابی – پدر خانم مصدق- نیز با اشاره به این امر درباره رفتار و اخلاق و مهمان نوازی خانوادگی پدر حمید مصدق گفته اند که یک وقت ، زمانی که حمید مصدق با خانواده به اصفهان می رفت ما را هم دعوت کرده بودند و بنا بر این به اتفاق ، « ما هم با ایشان به اصفهان به خانه ایشان رفتیم . خانه بزرگی بود رفتیم و دیدیم پدرشان تماماً دور تا دور آن حیاط را و برق های تمام اتاقشان را روشن کردند. من آمدم خاموش کنم ، ایشان آمدند و گفتند نه عزیزم ،مهمان داریم ،اجازه بدهید همه جا روشن باشد ما هیچ وقت چراغ اضافه روشن نمی کنیم ،اما وقتی مهمان عزیزی بیاید همه جا را روشن میکنیم . حمید مصدق در چنین خانواده ای ، جوانی پر شور و فعال و عاطفی بار می آید . آقای محمد حقوقی درباره فعالیت های دوران دبیرستانی او می گوید:« من در سال 30 به دبیرستان رفتم و مصدق هم از سال 34