دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
بررسی رابطه بین همانخواهی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر چهارم ، پنجم دبستان شهر تهران
مقدمه :
آدمی موجود شگفتانگیزی است با استعدادهای گوناگون از قبیل ادارک وقایع، قضاوتهای پیچیده یادآوری اطلاعات گذشته ، حل مسائل، طرح و انجام نقشههای مختلف، اما این ماشین ظریف و پیچیده ممکن است برای مقاصد مختلفی بکار افتد مثلاً جنگ طرح کند یا به اکتشاف فضایی بپردازد.انسان دیگر را تحقیر کند و یا بیماری را نوازش کند و بالاخره خواهان دوستی و سرافرازی میباشد یا سلطهجویی در جمع (براهنی ، 1349).
روانشناسان در نتیجه پژوهشها و بررسیهای گوناگون و پیگیر دریافتهاند که بیشتر رفتارهای آدمی به علت خاصی پدید میآیند.(پارسا، 1375)
ظهور رفتارهای انسان تنها به وجود محرک و متغیرهای ژنتیک وابسته نیست بلکه شدت و فرکانش متغیرهای مداخلهگر درون ارگانیزمی در پدیدآیی رفتارهای انگیزشی و هیجانی سهم بسزایی دارند. (خداپناهی ، 1379)
هیجان پدیدهای است که هر روز در برخورد تن و روان ملاحظه میشود و مانعی مانند عشق، کینه، نفرت ، غم و شادی و خشم و غضب ، پرخاشگری و حالتهای دیگر انفعالی ما ویژگیهای خاص خود موضوع هیجان را تشکیل میدهند . فرایندهای هیجانی با واکنشهای بدنی غالباً دارای وابستگی هستند و حتی یکی در کارکرد دیگری تأثیر میگذارد. چنانکه قلب گاهی به شدت دچار ضربان میشود و اشک خودبخود از چشمها فرومیریزد یا آنکه رنگ رخسار فرد میپرد و به زردی میگراید و گاهی دستها و پاهای او میلرزد. ممکن است به زمین درغلطد. کوشش در راه مهار کردن واکنشهای هیجانی عملی ارزشمند و انسانی و اجتماعی است. (پارسا، 1379)
اما گاهی هیجانها در جهتی گرایش پیدا میکنند و با تأثیر خود بر امری نتیجه قابل قبولی به همراه خواهند داشت . اگر بخواهیم بطور کلی اثرگذاری هیجانها را روشن سازیم باید بیاد داشته باشیم که هیجان نظامی است که هم بر نظامهای دیگر اثر میگذارد و هم از آنها متأثر میشود. همانگونه که کوچکترین رفتار انسان تحت تأثیر عوامل متفاوت انگیزش و هیجانی قرار میگیرد و از آنجایی که پیشرفت تحصیلی به عنوان یک امر مهم در آموزش و پرورش یک امر مهمتر برای دانشآموزان در جهت رشد و شکوفایی ایشان در جوامع امروزی است اثرگذاری هیجانات بر پیشرفت تحصیلی بسیار جدی است میل به پیشرفت از زمانهای گذشته وجود داشته است و انسانها برای رسیدن به هدفهای متعالی خود کوشش زیادی به عمل آوردند و یکی از راههای رسیدن به اهداف خود تحصیل علم و دانش در تمام مقاطع تحصیلی میباشد. بنابراین اگر فرد در این راه موفق شود میتواند به پیشرفت دست یابد و اهداف خود نائل گردد. پیشرفت تحصیلی بستگی به عوامل سندی چون محیط مدرسه، معلم ، کتابهای درسی و ... دارد. عوامل هیجانی فردی مثل کنجکاوی ، علاقمندی، اضطراب و ... عوامل هیجانی که محیط مدرسه در آن دخیل است طبیعتاً بر نمرة درسی شاگردان اثرگذار است.
بنابراین منظور از این پژوهش بررسی رابطه بین هیجانخواهی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر مقطع چهارم و پنجم دبستانهای منطقع 1-2 شهر تهران میباشد.
بیان مسئله :
هیجانها در زندگی آدمی دارای اهمیت فراوان میباشد. واژه هیجان را هنگامی به کار میبریم که میخواهیم به توصیف احساسهایی چون عشق، نفرت ، امید ، کنجکاوی و ... بپردازیم . این احساسها در زندگی ما نقش بسیار مهمی را بعهده دارند و نه تنها در خوشبختی ما موثرند ، بلکه بر سلامت حافظهو نیروی عقل و ادارک ما نیز تأثیر دارند. به تجربه ما معنا میبخشند. در داوری ما در مورد اشخاص و اشیاء دخالت میکنند و در تصمیم کردار ما هم نفوذ انکارناپذیری دارند. آگاهی از تأثیر هیجانها تنش ما را در رفتار خودمان و دیگران از جمله شاگردانمان افزایش میدهد. معلمان علاوه بر اینکه باید در رفتار شاگردان بینش داشته باشند لازم است برای پرورش هیجانهای آنها نیز کوشش کنند و برای تربیت هیجانهای کودکان باید بکوشیم دو کار را انجام دهیم :
الف : به کودکان یاری دهیم تا ارزشهای واقعی را درک کنند.
ب : آنان را در بیان هیجانهایشان به شیوههای خلاق و رضایتبخش رهبری کنند. (پارسا / 1377)
افراد طبق تفاوتهای فردی که با یکدیگر دارند از حوادث اطراف نیز بطور متفاوت برداشت میکنند. نشان دادن احساسات و عملکرد در موقعیت هیجانی هم در افراد متفاوت است. حال اگر در موقعیت کلاس دانشآموزان تحت تأثیر هیجانی قرار بگیرند بر هر یک از آنها تأثیر متفاوت بر جای خواهد گذاشت. اگر هیجانی بر علایق دانشآموزان منطبق باشد میتواند میزان یادگیری و بازدهی تحصیلی اثر مثبت داشته باشد ولی اگر هیجان ایجاد شده بر طبق تفاوتهای فردی موجب التذاذ فرد قرار نگیرد اثر منفی خود را نشان خواهد داد. بنابراین بدلیل اینکه هیجانها بر تمام امور زندگی انسان مخصوصاً بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیر میگذارد پژوهشگر قصد دارد به بررسی ارتباط بین هیجانخواهی دانشآموزانی که از نظر تحصیلی پیشرفت دارند بیشتر است یا خیر. در پایان پژوهشگر به مقایسة هیجانخواهی دانشآموزان سال چهارم و پنجم که پیشرفت تحصیلی دارند با دانشآموزان همان مقطع که پیشرفت تحصیلی ندارند میپردازد. پژوهشگر در این پژوهش تلاش میکند به بررسی رابطه بین هیجانخواهی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر چهارم و پنجم دبستان منطقه 2 تهران بپردازد.
اهمیت و ضرورت پژوهش :
یکی از اهداف مهم این پژوهش این است که معلمان و مسئولان مدارسه را در هدایت دانشآموزان برای استفاده صحیح و بجا از هیجانها در موقعیتهای گوناگون یاری میرسانند. همچنین به دانشآموزان کمک میکنند تا آنها بتوانند هیجانهای خود را کنترل کنند تا بتوانند در امر تحصیل علم و دانش موفق باشند و اگر معلمان از تأثیر هیجانخوهی دانشآموزان خود اطلاع کافی داشته باشند آنها میتوانند راههای مهار هیجانها را به دانشآموزان ارائه دهند. بدین وسیله معلمان مدارس میتوانند با فراهم کردن زمینههای مناسب هیجانخواهی دانشآموزان را ارضا نمایند و اگر این میل ارضا نگردد باعث میشود که در موقعیتهای دیگر ارضا گردد و ممکن است زمانیکه معلمان مشغول تدریس هستند مشکلاتی را در کلاس بوجود آورند و سبب کاهش یادیگری سایر دانشآموزان گردند و معلمان میتوانند دانشآموزان هیجانخواه را مشخص نمایند و تمایلات هیجانخواهی آنهارا بشناسند و در مواقعی کانند زنگ ورزش از فعالیتهایی که آنها تمایل به انجام آن دارند استفاده کنند. این کار سبب میشود که در امر تحصیل تلاش خود را به کار گیرند . آگاهی از تأثیر هیجانها منش ما را در رفتار خودمان و دیگران از جمله شاگردانمان افزایش میدهد معلمان علاوه بر اینکه باید در رفتار شاگردان بینش داشته باشند لازم است برای پرورش هیجانهای آنان نیز کوشش کنند. ( پارسا ، کاربرد روانشناسی در تدریس ، 1377)
اهداف تحقیق :
هدف کلی : هدف کلی در این پژوهش بررسی رابطه بین هیجانخواهی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر مقطع چهارم و پنجم دبستانهای منطقه 2 شهر تهران میباشد.
اهداف جزیی :
اهداف جزئی در این پژوهش عبارتند از :
1- بررسی رابطه بین هیجانخواهی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر مقطع پنجم ابتدایی
2- بررسی رابطه بین هیجانخواهی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر مقطع چهارم ابتدایی
3- بررسی هیجانخواهی دانشآموزان دختر مقطع پنجم که پیشرفت تحصیلی دارند با هیجانخواهی دانشآموزان همان مقطع که پیشرفت تحصیلی ندارند.
4- بررسی هیجانخواهی دانشآموزان دختر مقطع چهارمکه پیشرفت تحصیلی دارند با هیجانخواهی دانشآموزان همان مقطع که پیشرفت تحصیلی ندارند.
فرضیهها :
فرضیه اول : بین هیجانخواهی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر مقطع پنجم ابتدایی منظقه 2 شهر تهران رابطه وجود دارد.
فرضیه دوم : بین هیجانخواهی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر مقطع چهارم ابتدایی دبستانهای منطقه 2 شهر تهران رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم : میزان هیجانخواهی دانشآموزان دختر مقطع پنجم ابتدایی که پیشرفت تحصیلی دارند بیشتر از دانشآموزانی است که در همان مقطع پیشرفت تحصیلی ندارند.
فرضیه چهارم : میزان هیجانخواهی دانشآموزان دختر مقطع چهارم ابتدایی که پیشرفت تحصیلی دارند بیشتر از دانشآموزانی است که در همان مقطع پیشرفت تحصیلی ندارند.
متغیرها :
متغیر مستقل : هیجانخواهی و احساسجویی
متغیر وابسته : پیشرفت تحصیلی
تعاریف نظری :
هیجان : این اصطلاح به معنی حرکت ، تحریک ، حالت تنش یا تهیج میباشد. (پورافکاری ، واژهنامه روانشناسی و روانپزشکی ، 1373)
هیجانخواهی : نیاز به گوناگونی ، تازگی و مجموعهای از احساسها و تجربهها و رضایت به خطرهای روانی و فیزیکی و اجتماعی به منظور رسیدن به چنین تجربیاتی .(دران شولتز ، نظریه شخصیت ، 1990)
احساسجویی : بعدی که در آن میتوان افراد را بر حسب میزان علاقه، التذاد از فعالیتهایی که با سطح بالایی از احساس همراهند.
پیشرفت تحصیلی : چنانکه آموختههای آموزشگاهی فرد متناسب با توان و استعداد بالقوه او باشد یا آموختههای فرد متناسب با توان و استعدادهای وی بوده، در یادگیری فاصلهای بین توان بالقوه و بالفصل او نباشد میتوان گفت دانشآموز به پیشرفت تحصیلی نائل شده است. (سیف ، 1374 )
همچنین پیشرفت تحصیلی زمانی حاصل میشود که فعالیتهای آموزش معلم و کوششهای یادیگری دانشآموزان به بازدهی مطلوب بینجامد. (سیف ، 1374)
تعاریف عملیاتی :
هیجانخواهی : منظور از هیجانخواهی نحوهای است که فرد در آزمون هیجانخواهی زاکرمش بدست میآورد.
پیشرفت تحصیلی : منظور شاخص پیشرفت تحصیلی در این پژوهش معدل 17 به بالا نمرات دانشآموزان در سال تحصیلی گذشته است.
فصـل دوم
ادبیات تحقیق
مقدمه :
روانشناسان در نتیجة پژوهشهای گوناگون وییگیر دریافتهاند که بیشتر رفتارهای آدمی بعلت خاصی پدید میآیند. (پارسا، 1375) .
ارسطو نخستین کسی است که میان مؤلفههای فیزیولوژیکی و روانی هیجان عنوانهای ماده ، شکل یا نگاره را مطرح نمود. (پارسا ، 1375)
بقراط حکیم چهار مادة سیال : خون، صفرا ، سودا ، بلغم را اساس هیجانها میدانست. ) پارسا ، 1375)
واژه هیجان که در زبان متداول با واژههای شور، احسسا ، انفعال عاطفه معادل است روشنگی پاسخی است که موجود زنده از نظر «1) برانگیختگی بدنی ، 2) واکنشهای بیانی ، 3) تجربه آگاه در برابر محرکها از خود نشان میدهند. (پارسا ، 1375)
کرول ایزارد معتقد است که در تعریف کامل هیجان باید به این موارد سه گانه توجه داشت:
1) فرایندهایی که در دستگاه عصبی رخ میدهد.
2) الگوهای شهود و بیانگر هیجان در چهره
3) احساس آگاهانه هیجان
همچنین به انواع دهگانه هیجان اشاره کرده است و معتقد است که بیشتر این هیجانها در دورة شیرخوارگی (تولد تا 2 سالگی) وجود دارند و هیجانهای دیگر ترکیبی از این هیجانهای دهگانه بشمار میآیند، چنانکه عشق ترکیب از عامل سردانگیز به اضافة شادمانی است. (پارسا ، 1375)
در این فصل پژوهشگر قصد دارد پیشینهای از هیجان را بیان نماید، همچنین به تأثیر هیجان بر سیستم عصبی و رویدادهای بدنی میپردازد و ارتباط بین هیجان خواهی و استفاده از مواد مخدر و نابهنجاریهای روانی و روابط میان فردی مشخص نماید.
علاوه بر این چند مورد از نظریات دانشمندان در مورد هیجان را مطرح ساخته و او همچنین تحقیقاتی که در داخل و خارج کشور در رابط با اثر هیجان خواهی بر پیشرفت تحصیلی انجام گرفته با ارائه نتایج آنها بیان مینماید.
ماهیت هیجان :
هیجانها چهار بْعد دارند :
1) عنصر ذرهنی به هیجان احساس میدهد. هیجان از نظر شدت و کیفیت در سطح ذهنی احساس میشود.
2) عنصر زیستی فعالیت دستگاههای خودمختار و هورمونی را شامل میشود به این صورت که آنها برای آماده کردن رفتار کنار آمدن سازگارانه و تنظمی آن در هیجان دخالت دارند. فعالیت نوروفیزیولوژیکی آنچنان با هیجان آمیخته است که هر گونه تلاش برای تجسم فردی عصبانی که برانگیخته نباشد تقریباً غیرممکن است.
3) عنصر کارکردی (هدفمند) به این سوال مربوط میشود که وقتی فرد هیجانی را تجربه میکند چه فایدهای از آن میبرد . آدم بدون هیجان از لحاظ تکاملی در مقایسه با سایر آدمها اشکال دارد.
4) عنصر بیانگر جنبة اجتماعی و ارتباطی هیجان است به تجربههای خصوصی ما از طریق ژستها ، آواگریها ، و به تیره جلوههای صورت به دیگران ابراز و منتقل میشود . پس هیجانها کل بدن ما را درگیر میکنند. احساسها و پدیدارشناسیمان، زیست شیمی و نظام عضلانیمان، امیال و هدفهامیان و ارتباط و تعاملمان با دیگران را در برمیگیرد. (سید محمدی ، 1381)
این تعریف هیجان نشان میدهد که چگونه جنبههای گوناگون تجربه با یکدیگر هماهنگ میشوند. هیجان چیزی است که عناصر زیستی ، ذهنی ، کارکردی و بیانگر را به صورت یک واکنش منسجم به رویداد برانگیزندة آن درمیآورد. (سیدمحمدی ، 1381)
چه چیزی موجب هیجان میشود:
برای پیبردن به اینکه چه چیزی موجب هیجان میشود بر اساس این یک مجادله مهم زیستشناسی در برابر شناخت بوجود میآید که آیا هیجانها عمدتاً پدیدههای زیستی هستند یا شناختی ؟ اگر هیجانها عمدتاً زیستی باشند پس باید از یک مرکز زیستی مثل مدارهای فنری آناتومی اعصاب سرچشمه بگیرند. اما اگر هیجانها عمدتاً شناختی باشند باید از رویدادهای ذهنی مثل ارزیابی ذهنی علنی یک رویداد خاص سرچشمه بگیرند.
دیدگاه زیستی هیجان :
دیدگاه زیستی معتقد است که انسانها چیزی بین 2 تا 10 هیجان اصلی دارند. دیدگاه زیستی معمولاً بر چندین هیجان اصلی تأکید میکند. ریچارد سولومون (1980) از وجود دو سیستم مغزی ناهشیار خبر میدهد بطوری که هر تجربة ناخوشایندی بطور خودکار و بازتابی با تجربهای خوشایند مقابله میکند و هر تجربة ناخوشایند به طور خودکار و بازتابی با تجربهای ناخوشایند مقابله میکند.
جفری گری (1994) سه سیستم هیجان را معرفی میکند که از سه مدار فنری جداگانه سرچشمه میگیرند: سیستم گرایش رفتاری (شادی) ، سیستم جنگ و گریز (خشم و ترس) ، سیستم بازداری رفتاری (اضطراب ) .
جک پنکسپ (1982) بر اساس چهارگذرگاه جداگانة درون دستگاه لیبیک ، چهار هیجان ترس، خشم ، وحشت ، انتظار را معرفی میکند. نانسی اشتاین و تام تراباسر (1992) بر چهار هیجان شادی، غم ، خشم و ترس تأکید میکنند، زیرا این هیجانها واکنش به چهار وضعیت اهداف مهم و ارزشمند را منعکس میکنند. موفقیت (شادی) ، شکست (غم) ، ممانعت (خشم)، و بلاتکلیفی هدف (ترس). سیلوان تام کینز (1970) شش هیجان را مشخص میکند علاقه، ترس ، تعجب ، خشم ، اندوه و شادی زیرا او معتقد است که شش الگوی متفاوت شلیک عصبی این هیجانهای گوناگون را به بار میآورد. کارول ایزاد (1991) بر اساس نظریه هیجانهای متمایز خود ده هیجان را معرفی میکند خشم ، ترس ، اندوه ، شادی ، نفرت ، تعجب ، شرم ، گناه ، علاقه و تحقیر.
آنچه که در این محققین پژوهشها قبول دارند این است که :
1) تعداد محدودی هیجان اصلی وجود دارد ، .
2) هیجانهای اصلی در تمام انسانها و حیوانات عمومیت دارند.
3) هیجانهای اصلی محصول تکاملاند.
و آنچه این پژوهشها را از هم جدا میکند این است که هر یک بر مبنای زیستی خاصی که تجربه هیجانی را هماهنگ میکند تأکید میورزد. (سید محمدی ، 1381)
دیدگاه شناختی هیجان :
دیدگاه شناختی قاطعانه میگوید که انسانها بر خلاف آنچه دیدگاه زیستی معتقد است با بیشتر از 2 تا 10 هیجان را تجربه میکنند. نظریهپردازان شناختی میگویند درست است که تعداد محدودی مدار عصبی و واکنش بدنی مثل واکنش جنگ و گریز وجود دارد اما چند هیجان مختلف میتوانند از واکنش زیستی یکسان ایجاد شوند.
از دید نظریهپردازان شناختی ، انسانها هیجانهای بسیار متنوعی را تجربه میکنند زیرا موقعیتها را میتوان بسیار متفاوت تعبیر کردو به این علت که هیجان از مخلوط تعبیر شناختی، زبان ، دانش شخصی، اجتماعی شدن و فرهنگ ناشی میشود هر نظریهپرداز شناختی برای معرفی تعداد نامحدود هیجانهای انسان دلایل خوبی دارد وجه مشترک آنها این فرض است که «هیجانها در پاسخ به ساختارهای معنی موقعیتهای معین به وجود میآیند هیجانهای مختلف در پاسخ به ساختارهای معنی مختلف ایجاد میشوند». (فریجدا ، 1988 ؛ نقل از سید محمدی ، 1381)
هیجانهای اصلی :
هیجانها را میتوان به صورت کلی در نظر گرفت یا به صورت اختصاصی. هیجانهای به اصطلاح اصلی آنهایی هستند که ویژگیهای زیر را دارند:(اکمن و دیویدسون ، 1994) :
1) فطری هستند نه اکتسابی
2) در همة افراد از شرایط یکسانی ناشی میشوند. شکست همه را غمگین میکند و به سن و فرهنگ و غیره ربطی ندارد.
3) به صورت منحصر به فرد مشخص هستند مثلاً از طریق جلوه صورت ابزار میشوند.
4) پاسخ فیزیولوژیکی مشخصی را فرامیخوانند.
مطمئناً هیجانها در طول زندگی تغییر و تحول مییابند. با این حال، به رغم تفاوتهای موجود در تجربه شخصی و ضروریات فرهنگی ، همة ما در این هیجانهای اصلی مشترک هستیم. (سید محمدی ، 1381)
هیجانها چه فایدهای دارند؟ :
این سوال روشن میسازد که هیجانها هدفمند هستند. از دیدگاه کارکردی، هیجانها به این علت تکامل یافتهاند که به ما کمک کنند تا با تکالیف اساسی زندگی کنار بیاییم . علاوه بر این هیجانها به هدفهای اجتماعی هم کمک میکنند. هیجانها احساسات ما را به دیگران منتقل میکنند و بر نحوة تعامل دیگران بر ما تأثیر میگذارند، و ما را به تعامل اجتماعی فرامیخوانند و نقش مهمی در برقراری روابط میان فردی حفظ و قطع آن دارند. " از نقطه نظر کارکردی چیزی به نام هیجان «بد» وجود ندارد. شادی الزاماً هیجان خوبی نیست و خشم و ترس لزوماً هیجان بدی نیستد."(ایزارد ، 1982 به نقل از سیدمحمدی 1381)
همه هیجانها مفید هستند زیرا که را معطوف میکنند و رفتار را با توجه به موقعیتهایی که فرد مواجه میشود به جایی که لازم است هدایت میکنند. (سیدمحمدی ، 1381)
جلوههای هیجانی :
جلوههای هیجانی پیامهای قدرتمند و غیرکلامی هستند که احساسات ما را به دیگران میرسانند. جلوههای هیجانی نحوه تعامل افراد را تنظیم میکند، چنان که جلوه هیجانی ما میتواند واکنشهای رفتاری گزینشی طرف مقابلمان را برانگیزد. جلوههای هیجانی ما را به تعامل اجتماعی فرامیخوانند و آن را تسهیل میکنند. بسیاری از جلوههای هیجانی در این راستا به صورت اجتماعی برانگیخته میشوند که نه به صورت زیستی. (سید محمدی ، 1381)
چرا هیجان داریم ؟ :
برخی معتقدند که هیجانها هیچ هدف مفیدی ندارند چنانکه فعالیت جاری را مختل میکنند، رفتار را بر هم میزنند ، ما را از قبول و منطقی بودن دور میکند (هب 1949 ؛ مندلر ؛ 1984) استدلال آنها این است که هیجانها یک زمانی وظایف تکاملی مهمی هستند اما در عصر نوین دیگر چنین وظایفی ندارند. بنابراین همه قبول دارند که هیجانها بر نحوة فکر کردن ، احساس کردن و رفتار کردن ما تأثیر میگذارند. زندگی پر از چالشها، استرسها و مشکلاتی است که باید آنها راحل کنیم، علت اینکه هیجان داریم این است که هیجان راهحلهایی برای این چالشها ، فشارها و مشکلات هستند (اکمن ، 1992 فریجدا ، 1980) هیجانها با هماهنگ کردن فرایندهای ذهنی، زیستی ، انگیزشی و بیانگر " وضعیت ما در ارتباط با محیطمان را تثبیت میکند" . (لیونسون ، 1999) " و ما را به پاسخهای ویژه و کارآمد مناسب با مسائل بقای جسمانی و اجتماعی مجهز میکنند" . (کلنترو کراس 1999) . (سیدمحمدی ، 1381)
هیجان انسان در محدودة یک طرح دو سیستمی عمل میکند . جنبه زیستی این سیستم هیجان همان است که انسانها با حیوانات دیگر در آن سهیماند و این جزئی از سیستم هیجان است که برای حل کردن تکالیف اساسی زندگی تکامل یافته است. چون تعداد کمی از تکالیف زندگی اساسی هستند، هیجان به صورت نمونه نخستین قالبیای عمل میکند که پاسخهای محدود، اما بسیار مناسبی را بسیج و هماهنگ میکند. این شیوههای قالبی پاسخدهی به تکالیف اساسی زندگی هستند آنها خودکار و کاملاً زیستی هستند. بنابراین این شیوههای خودکار پاسخدهی به مشکلات در صورتی که با موقعیت مناسب باشند بسیار سازگارانه هستند اما چنانچه آنها در موقعیتهای دیگری برانگیخته شوند میتوانند نامناسب باشند بنابراین برای اینکه هیجانها در موقعیتهای گوناگون سازگارانه باشند باید آنها را تنظیم و کنترل کرد. (سیدمحمدی، 1381)
هیجانخواهی :
هیجانخواهی نیز مانند برونگرایی بر اساس توانایی برانگیختن قرار دارد. فردی که زیاد هیجانخواه است تحریک مغزی مداوم را ترجیح میدهد، از کارهای یکنواخت خسته میشود و همواره به دنبال آن است که از طریق تجربههای یهجانگیختگی خود را بیشتر کند. فردی که کم هیجانخواه است تحریک مغزی کمتری را ترجیح میدهد و کارهای یکنواخت را نسبتاً خوب تحمل میکند. بطور کلی ساختار هسجانخواهی به مقدار تغیر و تنوعی مربوط میشود که دستگاه عصبی مرکزی فرد (فنر و نخاع ثوکی) نیاز دارد بطوری که هیجانخواهان ترجیح میدهند فعالیتهای خود را تغییر میدهند (کانالهای تلویزیون را عوض کنند، مواد مخدر خود را تغییر دهند ، شریکان جنسی خود را عوض کنند، و مواردی از این قبیل) . (زاکرمن ، 1994)
هیجانخواهی صفتی است که به این صورت تعریف میشود: جستجوی هیجانها و تجربههای متنوع، تازه پیچیده و پرشور و میل به ریسک کردن بدنی ، اجتماعی و قانونی، و مالی به خاطر خود این تجربهها (راکرمن ، 1994) .
ماروین زاکرمن برای اینکه تمایل هیجانخواه به پذیرفتن مخاطرات بدنی ، مخاطلات اجتماعی، مخاطرات قانونی، مخاطرات مالی را نشان دهد. اینگونه مخاطرات بهایی هستند که هیجانخواهان دوست دارند بپردازند تا هیجانها و تجربههایی که به دنبالش هستند به دست آورند. (سید محمدی ، 1381)
هیجانخواهی از چهار ویژگی تشکیل مسشود : هیجانزدگی و ماجراجویی (TAS) میل به مخاطرهجویی بدنی است . فعالیتهای غیر رقابتی که مستلزم خطر و مبارزه شخصی است . تجربه جویی (ES) میل به دنبال کردن تجربهها از طریق ذهن و حواس است نقاشی و موسیقی و برخی انواع مخدر دنبال کردن تجربه از طریق حواص را میرساند، در حالی که سبک زندگی خودانگیخته و ناهمرنگ با جماعت به ویژه با جماعت غیرعادی تجربهجویی از طریق ذهن را نشان میدهد. بازداری زدایی (DIS) میل به رها کردن خود از قید و بندهیا اجتماعی به خاطر لذتجویی است. مصرف الکل به عنوان وسیلهای برای بازداری زدایی و شرکت در قمار بازی، تنوع جنسی و میهمانیهای بیبند و بار و بازداریزدایی را نشان میدهد. حساسیت نسبت به یکنواختی و ملال (BS) بیزاری از هرگونه کار یکنواخت است. یکنواختی در کار، تکرار ، تجربه یا مواجه شدن با افراد کسالتآور. وقتی که اوضاع تغییر نمیکند ، آدم حساس نسبت به یکنواختی بیقرار و بیتحمل میشود . (زاکرمن ، 1978 به نقل از سیدمحمدی ، 1381)
هیجانخواهی و برونگرایی همبستگی ضعیفی با هم دارند (زاکرمن ، 1979) . گر چه هر دو صفت از جستجوی محیطهای تحریک کننده سرچشمه میگیرند. ماروین زاکرمن (1994) تفاوت بین این دو ساختار را شرح میدهد برونگرایان از معاشرت و بودن با دیگران لذت میبرند، اما هیجانخواهان بیشتر به ارزش تحریکی که دیگران فراهم میآورند، علاقمند هستند. هیجانخواه به جای معاشرت به 1) جستجوی تجربه جدید ، 2) مخاطره جویی ، 3) فعالیتهای غیرعادی علاقه دارد. (سیدمحمدی ، 1381)
هیجانخواه و جستجوی تجربههای جدید:
فرد هیجانخواه همواره به دنبال تجربههای جدید است. هیجانخواهان در مقایسه با هیجانگریزها، فعالیت جنسی بیشتر و متنوعتری دارند، هیجانخواهان در مقایسه با هیجانگریزها، داشتن رابطه و درگیری عاطفی را شرط لازم روابط جنسی نمیدانند. به علاوه، هیجان خواهان در مقام پدر یا مادر ملاکهای آسانگیرانهتری برای فعالیت جنسی فرزندانشان تعیین میکنند (زاکرمن ، تاش آپ و فینر ، 1976ـ به نقل از سیدمحمدی ، 1381) . جستجوی تجربههای جدید به انحرافاتی چون ویرانگری، پرخاسگری ، دزدی و تبهکاری گسترش مییابد. (نیوکام و مکگی 1994، به نقل از سیدمحمدی، 1381) تأثیر هیجانخواهی بر مصرف مواد ، رابطة بین هیجانخواهی و انحراف نوجوانی را توجیه میکند به طوری که هیجانخواهی مصرف مواد را پیشبینی میکند و مصرف مواد انحراف کلی را پیشبینی مینماید. (نیوکام و مکگی، 1991، به نقل از سید محمدی ، 1381)
هیجانخواه و مخاطرهجویی:
هیجانخواهان داوطلبانه به سرگرمیهایی میپردازند که از لحاظ بدنی مخاطره آمیزند، مخاطرهجویی هیجان خواهان در زمینههای گوناگون زندگی آشکار میشود (هیجانخواهان در مقایسه با هیجانگریزها در شرایط عادی به سرعت، خیلی بالاتر از محدودیت سرعت تعیین شده رانندگی میکنند) . (سید محمدی ، 1381)
هیجانخواه و فعالیتهای غیرعادی:
هیجانخواهان بسیار در فعالیتهای غیرعادی مثل هیپنوتیزم و پژوهشهای دارویی شرکت میکنند. بیشتر هیجانخواهان برای فعالیتهای پرخطر و غیرعادی داوطلب هستند. (سیدمحمدی ، 1381)
مبنای زیستی هیجانخواهی :
هیجانخواهان منابع شدید تحریک را میجویند و بوسیلة آن تهییج میشوند (زاکرمن ، 1994 به نقل از سیدمحمدی 1381) . علاقة هیجانخواهان به محرکهایی که موجب واکنشهای سوگیری میشوند به ما کمک میکند که بدانیم چرا آنها فعالیتهایی را جستجو میکنند و آنها را ترجیح میدهد (زاکرمن 1994، به نقل از سید محمدی ، 1381) .
رویدادهای زیست شیمیایی در مغز تعیین میکنند که چگونه افراد به تحریک محیطی واکنش نشان میدهند. به همین خاطر, پژوهشگران رابطة بین صفت هیجانخواهی و رویدادهای زیست شیمایی در مغز را بررسی کردهاند. مطمئنترین یافته این است که هیجانخواهان مونوآمین اکسد از (MAO) کمی دارند (اسکولر و همکاران ، 1978 به نقل از سیدمحمدی ، 1381). MAO آنزیم دستگاه لیمبیک است که انتقال دهندههای مغز مثل درپامین و سروتونین را تجزیه میکنند.
دوپامین در تجربههای پاداش که از لحاظ زیستی مهم هستند مثل غذا و میل جنسی، دخالت دارند به همین خاطر رفتارهای گرایش را تسهیل میکند. سروتونین در بازداری زیستی ، یا دستگاه توقف فیزیولوژیکی در مغز دخالت دارد و از این رو جلوی رفتارهای گرایش را میگیرد. هیجانخواهان مقدار نسبتاً زیادی دوپامین دارند و به همین خاطر زیست شیمی آنها گرایش را به بازداری ترجیح میدهند .(زاکرمن ، 1994 به نقل از سیدمحمدی 1381).
مفهوم هیجان :
واژه هیجان را هنگامی به کار میبریم که میخواهیم به توصیف احساسهایی چون عشق، نفرت، غم ، شادی ، امید ، کنجکاوی، رحم، سرگرمی و جز اینها میپردازیم.
این احساسها در زندگی مانقش بسیار مهمی را بعهده دارند و نه تنها در خوشبختی ما موثرند، بلکه در سلامت حافظه و نیروی عقل و ادارک ما نیز تأثیر دارند ، به تجربه معنا میبخشند و در تصمیم و کردار ما هم نفوذ انکارناپذیری دارند. (پارسا ، 1377)
روانشناسان کوشیدهاند تا هیجان را به گونهای روشن کنندن اما با دشواریهای گوناگون روبرو شدهاند، بعضیها هیجان را به گونهای روشن کنند، اما با دشواریهای گوناگون روبر شدهاند، بعضیها هیجان را نوعی انگیزه دانستهاند و بعضی دیگر آن را فرایندی مغایر انگیزه شناختهاند.
گروهی هیجان را تغییرات بدنی عنوان داشتهاند، در حالی که گروهی دیگر آن را احساسهای ذهنی معرفی کردهاند که موجود آدمی کیفیت آن را گزارش میکند. (پارسا ، 1375)
بسیاری از مردم هیجانها را عوامل مثبت ، یا منفی بر حسب پیامدهایشان ارزیابی میکنند. (پارسا ، 1375)
به عقیده داروین هیجانها جلوههایی از رفتارهای سازش پذیر قبلی هستند. بعضیها تجربه و نمایش هیجانها را معلول یادگیری میدانند، بنا به بررسیهای جدید هم عوامل فطری و هم آموختنی در بروز هیجانها دخالت دارند.
وقتی حالت هیجانی به انسان دست میدهد در بدن تغییراتی پدید میآیند که روان به فیزیولوژیستها به سنجش آنها پرداختهاند. (پارسا ، 1375)
نقش دستگاه عصبی در هیجان :
دستگاه عصبی از بخشهای دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع شوکی، دستگاه عصبی پیرامونی : دستگاه عصبی خودمختار که شامل سمپاتیک و پارا سمپاتیک تشکیل شده است . (خداپناهی ، 1376)
بررسیهای روان فیزیولوژیستها نشان میدهند که بسیاری از دگرگونیهای بدنی که در هیجان رخ میدهند نتیجه فعالیت بخشی از دستگاه عصبی خودمختار بوجود میآیند.
این دستگاه عصبی بخشی از اعصاب پیرامونی است اما فعالیتش در حد زیادی زیر تأثیر دستگاه عصبی مرکزی است. دستگاه خودمختار غدههای درونریز، ماهیچههای صاف، از جمله قلب ، رگهای خونی و پوشش درونی معده و روده را کنترل میکند. (پارسا ، 1375)
فعالیتهای عضمی بدن به بخش پاراسمپاتیک دستگاه عصبی خود مختار مربوط میشود، در حالی که بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خودمختار در زمینه فعالیتهای اضطراری مانند آمادهسازی ارگانیزم برای جنگ و گریز موثر است. (خداپناهی ، 1378)
هنگامی که فرد در حالت ترس یا تپندگی به سر میبرد، فعالیت شدیدی در بدن خود احساس میدکند که ناشی از فعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک است .
فعالیت بخشهای سمپاتیک و پاراسمپاتیک مخالف یکدیگر اس، طوری که وقتی بخش سمپاتیک فعالیت دارد، بخش دیگر غیرفعال است و برعکس. افزون بر این ، ساقة مغز ، دستگاه کناری و غدد درونریز در بروز رفتارهای هیجان مؤثرند. توجه به این نکته که بر پایی مداوم هیجانی موجب بروز اختلالات روان تنی میگردد. (خداپناهی ، 1376)
دستگاه اعصاب سمپاتیک در هیجان باعث آزاد کردن هورمونهای اپینفرین (آدرنالین) و نوراپینفرین میشود. تگانههای عصبی در دستگاه سمپاتیک که به بخش دورنی غدههای آدرنال میرسد بالای کلیهها قرار میگیرد و موجب تراوش این هورمونها میشوند و آنها را در جریان خون به همه قسمتهای بدن میرسانند اپینفرین در بسیاری از ساختهای بدنی تأثیر میگذارد و در کبد به آمادهسازی و ساختن گلوکز یا قند خون یاری میدهد و کار مایه یا انرژی لازم را برای مغز و ماهیچهها فراهم میآورد.
اپینفرین همچنین باعث تنفس عمیقتر و تندتر قلب میشود، تأثیر عمدة نوراپینفرین منقبض ساختن رگهای خونی پیرامونی و بالا بردن فشار خون است. (پارسا ، 1375)
نقش هیپوتالاموس و دستگاه کناری در هیجان :
رفتار هیجانی بستگی به فعالیت هیپوتالاموس و دستگاه کناری دارد. دستگاه کناری مشتمل بر مجموعهای از ساختها مغز است که در مجاورت هیپوتالاموس و تالاموس قرار دارد و در مجموع مسئول فرایند عصبی رفتار هیجانی به شمار میآید. با توجه به مطالعات متعدد انجام شده، اکثر محققان عقیده دارند که هیپوتالاموس در پدیدآیی رفتارهای هیجانی نقش مهمی ایفا میکند. اولین آزمایشها رامس (1920) با کاشتن الکترودهایی در مغز حیوان انجام داد و توانست تأثیر تحریک الکتریکی بافت مغز را در رفتار مطالعه کند وی با تحریک مناطقی از هیپوتالاموس مشاهده کرد که گربههای آزمایشی که قبلاً رام بودهان نشانههایی از حالت خشم، پرخاشگری و حمله از خود نشان دادند. (خداپناهی ، 1376)
نقش دستگاه کناری در هیجان :
تحریک الکتریکی بخش بادامه دستگاه کنری میتواند سبب حملههای شدید حیوان گردد و آسیب این قسمت معمولاً موجب رام شدن حیوان میگردد. نتیجة برخی تحقیقات نشان میدهد که آسیب برخی از هستههای بادامه میتواند پرخاشگری را افزایش دهد به همین دلیل رفتار پرخاشگری حیوانات مبتلا به صرع کانونی در بادامه افزایش پیدا میکند. مطالعات نشان میدهد که تغییرات هیپوکامپ نقصهایی در یادگیری و پاسخهای هیجانی شرطی شده ایجاد میکند ولی این مطالعات تغییرات و پیامدهای هیجانی را چندان تفسیر نمیکند. (خداپناهی ، 1376)
مغز و هیجان :
مغز در ادراک و ارزیابی موقعیتهایی دخالت دارد که سبب ایجاد هیجان میشود. اگر موقعیتی به یک حالت هیجانی بینجامد مغز الگوهای بدنی و خودمختار فعالیت ویژة هیجان را کنترل میکند ، به سخن دیگر ، بیان فیزیولوژیکی هیجان را در اختیار میگیرد و به ارشاد و راهنمایی رفتارهای معقول میپردازد که حالتهای هیجانی آنها را بوجود میآورند و برای احساسهایی هیجانی ما ضرورت دارد . شماری از ساختارها بطور مستقیم در تنظیم و هماهنگی فعالیت الگوهای ویژة هیجانهای قویتر ، به ویژه خشم، ترس و شادی دخالت دارند. (پارسا ، 1375)
برانگیختگی :
برانگیختگی که جزئی از هیجانهاست به فعالسازی یافتههای مغزی که در کرتکس یا قشر مخ ، دستگاه کناری و هیپوتالاموس وابسته است. فعالیت یافتهها در این پابخشهای مغزی ، خود بطور مستقیم یا غیرمستقیم زیر تأثیر رشتههای عصبی قرار میگیرند که از درون یا هستة مغز، دستگاه شبکهای مایه میگیرند و تحریک میشوند و تقریباً به همه بخشهایی میرسند که در ایجاد و تنظیم هیجان موثرند. چون رشتههای عصبی فعال از دستگاه شبکهای باید به منطقههای بالاتر مغزی بروند که در هیجان موثرند، این بخش مهم عصبی را دستگاه فعالساز شبکهای بالارو مینامند. وقتی انسان تحریک شود و نتواند آرام بگیرد این امر با دستگاه فعالساز شبکهای بالارو ارتباط پیدا میکند. این دستگاه علاوه بر تأثیری که در برانگیختن حالتهای هیجانی دارد نقش مهمی را در بیدار نگهداشتن ، هوشیار و گوش به زنگ بودن و آگاهی را به عهده میگیرد. بسیاری از هیجانها دارای اجزا تشکیل دهندة برانگیختگی هستند. وقتی هیجان به ما دست میدهد غالباً احساس برانگیختگی میکنیم به اعتقاد بعضی از نظریهپردازان میزان وجود هر هیجانی بستگی به سطح برانگیختگی آن دارد. گر چه همه پژوهشگران با این اندیشه موافق نیستد، اما درجة برانگیختگی جزئی از هیجانپذیری به شمار میآید. برای مثال ، در خشم ، ترس ، شادی ، برانگیختگی در سطح بالا قرار داد، در صورتیکه در هیجانهای غم و افسردگی بطو رمعمول در سطح پایین قرار میگیرد. (پارسا 1375)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 49 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید