داستان حضرت یوسف پیامبر و برادرانش را که در قرآن مجید درج و ثبت می باشد را , تقریباً همه مسلمانان شنیده اند ؛ و همه میدانند که این داستان چگونه بوده و سر انجام بکجا رسیده است.
یوسف صدیق جوان خوش سیما و دارای صورت ماه گونه در بهبوحه جوانی به عنوان یک انسان ممکن دچار لغزش شهوانی شود , امّا او با تمام وجود در سایه حمایت خدای جلیل در مقابل فشار فراوان زلیخا مقاومت نمود ؛ مقاومت و پایداری او باعث گردید تاکه خدای جلیل او را به بهترین پست و قدرت بگذارد که در قدم اول رسالت پیامبری که ارزش فوق العاده برای او داشت ، و در قدم دوم حاکمیّت مصر که بالاترین قدرت و مقام برای ایشان محسوب می شد. که البته پیامبران الهی جز در باره انجام رسالت انسانی بیش نه منی اندیشند.
یوسف صدیق با شجاعت تمام , شیطان را که در رسوایی او کمر بسته شکست داده و منکوبش ساخت و امروز جامعه انسانی مقاومت و شجاعت او را مورد ستایش قرار داده و بعنوان الگو از حضرت یوسف بهره برداری می کنند. مقدمه از اللهیاری
بسم الله الرحمن الرحیم
الر، { این حروف مقطّعه از رموز خدا و رسول است }! این است آیات کتاب الهی که حقایق را آشکار می کند(1)
این قرآن را به زبان عربی { فصیح } فرستادیم باشد که شما به تعلیمات آن عقل و هوش یابید
ما بهترین سرگذشتها را از طریق این قرآن -که به تو وحى کردیم- بر تو بازگو مىکنیم; و مسلما پیش از این، از آن خبر نداشتى!
{به خاطر بیاور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده مىکنند
گفت: «فرزندم! خواب خود را براى برادرانت بازگو مکن، که براى تو نقشه (خطرناکى) مىکشند; چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است!
و این گونه پروردگارت تو را برمىگزیند; و از تعبیر خوابها به تو مىآموزد; و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام و کامل مىکند، همانگونه که پیش از این، بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد; به یقین، پروردگار تو دانا و حکیم است
در (داستان) یوسف و برادرانش، نشانهها(ى هدایت) براى سؤالکنندگان بود
هنگامى که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش ( بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند; در حالى که ما گروه نیرومندى هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهى آشکارى است! (8)
یوسف را بکشید; یا او را به سرزمین دوردستى بیفکنید; تا توجه پدر، فقط به شما باشد; و بعد از آن، (از گناه خود توبه مىکنید; و) افراد صالحى خواهید بود
یکى از آنها گفت: «یوسف را نکشید! و اگر مىخواهید کارى انجام دهید، او را در نهانگاه چاه بیفکنید; تا بعضى از قافلهها او را برگیرند (و با خود به مکان دورى ببرند)!» (و براى انجام این کار، برادران نزد پدر آمدند و) گفتند: «پدرجان! چرا تو درباره (برادرمان) یوسف، به ما اطمینان نمىکنى؟! در حالى که ما خیرخواه او هستیم.
فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذاى کافى بخورد و تفریح کند; و ما نگهبان او هستیم.
شامل 23 صفحه word
دانلود تحقیق یوسف پیامبر