لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 68
نقش امام دراحیای دیناحیاء دین و تفکر دینی در میان مسلمانان مساله ای است مهم واساسی که با رشد و گسترش اسلام در پیوند بوده واز وظایف و مسوولیتهای اصلی عالمان دینی به شمار آمده است .
بدین جهت , دو طول تاریخ اسلام , حفظ و گسترش مکتب ,اندیشه مومنان راستین را به خو مشغول داشته و همواره نگهبانان شریعت و دیانت , برای حفظ و نمو آن در دغدغه بوده اند.
جوامع اسلامی نیز, هر چند گاه , شاهد حرکت قلبهای تپنده و بیدارگرانی بوده است که توانسته اند حرکت بیافرینند, و سهمی بزرگ در رشد حرکتهای اسلامی و مبارزه با موانع ,ایفا نمایند.
امام خمینی[ رض] , دراین میان , درادامه حرکت رهروان دین , توفیقاتی را نصیب خویش کرده است که دیگر مصلحان و پرچم داران اسلامی کمتر بدان دست یافته اند. بدین جهت ,این نوشتار را به شناسایی عواملی اختصاص می دهیم که امام خمینی[ رض] ,از آنها در جهت احیاء دین سود جسته و به موفقیت نیز رسیده است . به امیداین که باالگزو قرار دادن آن امام فقید, خط و راه او را دنبال نموده و حیات دینی را در سراسر جهان گسترش دهیم .
سخن دراین مقال را با ذکر مقدمه ای در مفهوم احیاء جایگاه آن در فرهنگ اسلام , پیشینه جنبش احیاء وامتیاززامام خمینی , قدس سره , در دیگر محییان آغاز نموده وادامه آن را در بخش ذیل پی می گیریم :
1. عوامل و موجبات احیاء دین از دیدگاه امام خمینی , قدس سره .
2. موانع احیاء دین از دیدگاه امام خمینی , قدس سره .
مفهوم احیاء
واژه احیاء, به معنای زنده کردن و زندگاین بخشیدن است . در متون دینی بر مواردی همچون : زنده کردن مردگان , حیات بخشیدن طبیعت , هدایت کردن گمراهان و زنده نمودن شریعت به کار رفته است . در فرهنگ اسلامی بر کسانی که در صراط احیاء شریعت گام برمی دارند,[ محیی] گفته می شود ازاین روی , درباره حضرت مهدی[ عج] گفته شده است :
و یحیی میته الکتاب والشریعه .
در فرهنگ اسلامی احیاء گران مورد تشویق و لطف قرار گرفته اند.
رحم الله عبدا احیی امرنا .
خدای رحمت کند آن کس را که امر ما را (ولایت) زنده نماید.
بنابراین ,اصطلاح (احیاء دین) عنوانی است که از متون اسلامی گرفته شده است و ریشه در فرهنگ غنی اسلام دارد.
مقصودازاحیاءدین
ممکن است گفته شود: اسلام که خود محیی است و حیات بخش , چگونه ممکن است . نیاز به احیاء دیگران داشته باشد؟ مگر رسالت دین ,احیاء دیگران نبوده واز دوام و جاودانگی برخوردار نیست که محتاج تجدید واحیاء باشد؟ مگر دین را مرگی است که حیاتی بایدش ؟
دراین جهت , باید گفت : درست است که دین , حیات بخش بوده و هدف از رسالت آن زنده کردن روان انسانها و جوامع انسانی است چنانکه قرآن می فرماید:
یاایهاالذین آمنوااستجیبوالله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم .
ای مومنان , چون خداوند و پیامبر, شما را به آیینی فرا خوانند که سرچشمه حیات و زندگی است بپذیرید.
لکن این بدان معنا نیست که دینی که خود ذاتااحیاگراست براثر عواملی دچار آفت و مردگی نگردد, همانند: آب , بااین که پاک کننده و حیات بخش است , نیازمند حفاظت از آفات و آلودگیهاست . بر فهم مقصوداز احیاء دینی , نخست باید عوامل زوال دین را مورد توجه قرار داد تا به مقتضای آن منظورازاحیاء دین نیز مشخص گرددازاین روی , دراین قسمت از بحث ,ابتدا به عوامل زوال دین می پردازیم :
موجبات افول دین
عواملی که ممکن است اهداف و رسالت دین را ضربه پذیر واز مدار حیات بخشی خارج نماید, بسیاراست که دراین میان دو عامل ازاهمیت بیشتری برخورداراست :
1. تحریف مفاهیم دینی .
2. همگام نبودن با زمان .
تحریف مفاهیم دینی
هر دینی در صورتی کارآیی و رشد و بالنگدی لازم را دارد که مشوب به پیرایه های تحریف گران و مغرضان نگشته واز همان صافی اولیه خویش برخوردار واصالت خویش را حفظ کرده باشد.
ادیانی بسیاری با دور شدن از سرچشمه اصلی ,ازاهداف اولیه خود منحرف گردیده اند که آیین مسیح و یهوداز مصادیق بارز آن است واکنون جز شبه و آثار کم رنگ از آنها چیزی به جای نمانده است . برخورد با حوادث و جریانات مختلف و وارد شدن فرهنگها و مکاتب بیگانه در حوزه دین ,از جمله عوامل تحریف دینند.
دین , مثل رودی روان , در بستر طبایع گوناگون , روائح مختلف را به خود جذب می نماید که بدون تصفیه و زدودن ناخالصی ها بی ثمر و گاه مضر می گردد.اسلام نیز در برخورد با جریانات غیراسلامی و الحادی ممکن است دچار آفت شده باشد و تهی از محتوی و مفهوم اصلی خود به تعبیر دیگر,التقاط نامرئی و تحریفی بسیار ظریف , در آن ریشه دوانیده باشد. بی شک , دست پنهان و مرموز مخالفان دین و مستبدان ستمگر در راستای دستیابی به اهداف شوم خود, در تحریف بخشی از حقائق و مفاهیم دینی موثر بوده است .اینان سعی داشته اند با تحریف مفاهیم دینی , به مقاصد خویش پشتوانه دینی بدهند, یا, حداقل ,از مزاحمت آن جلوگیری نمایند, سر مسخ بسیاری از حقائق اسلامی وارزشهای دینی را می توان دراین امر جستجو کرد. و نیز رشد یک بعدی بسیاری از مفاهیم دینی , معلول دخالت همین دستهای پنهان دشمنان مغرض بوده است .اینان و دوستان ناآگاه فریب خورده موجب شدند دین از صورت مجموعه ای به هم پیوسته و نظامی متشکل خارج گردد و هر جزء آن , بدون ارتباط با دیگر اجزاء تفسیر گردد و مفاهیمی که برای ستمگران و قدرتمندان خطر آفرین نبوده , ترویج و مفاهیم ارزشمند دیگر, همچون : عدالت , قسط, جهاد, حج ابراهیمی , شهادت و... به بوته فراموشی سپرده شود. پس دین محتاج نگهبانانی است آگاه به اصول شریعت , که همواره به تفسیر و تبیین درست مفاهیم دینی بپردازند و آن رااز گزند بلایا و تحریفات حفظ کنند و حیات اصلی اش را بدو, باز گردانند .
حیات دینی , به این تعبیر, به معنای پاسداری ازارزشهای اصیل و زدودن خارها و موانعی است که طراوت و شادابی گلستان شریعت را تهدید می کنند. تنها دراین صورت است که سرچشمه دین زلال می ماند و همچون دارویی شفابخش , بیماردلان را شفا, و تشنگان را سیراب و گم گشتگان در سرابهای ضلالت را راهنماست و گر نه , نه تنها حیات بخش نبوده که ممکن است علیه اصول اساسی خود به کار رود و به ابزاری خطرناک در دست صاحبان زور و زر و تزویر در جهت استثمار مستضعفان به کار آید. در این باب ,از گذشته تاریخ اسلام واز عصر حاضر, نمونه های بسیار داریم . این همان چیزی است که امام امت[ رض] از آن به : [ اسلام آمریکائی] تعبیر کرده اند.
همگامنبودن با زمان
مذهب و مکتب الهی , نمی توان از تحولات و دگرگونیهای زندگی واندیشه ها و مسائل بشری فاصله بگیرد واز تحولات جوامع و رخدادها و به تعبیر فقهی[ حوادث واقعه] بر کنار باشد. بر کناری از رویدادهایی که در فرهنگ و جامعه تاثیر دارند و یا نداشتن پاسخی مناسب برای شرائط ویژه و نیازها و موضوعات جدید, به معنای انزوا و خروج از صحنه عمل و نفوذاست بدین جهت , حاملان دین , می بایست با درک عمیق از مسائل دینی , راه اندیشه ها را به سوی درک مسائل آینده باز کنند و رابطه دین و دینداری را با مسائل گوناگون زندگی روشن کنند. مسلم است که اندیشه
دانلود مقاله کامل درباره نقش امام دراحیای دین