![طب سبحانی](../prod-images/1014175.jpg)
مشخصات محصول
نام کتاب: طب سبحانی
نوع فایل: پی دی اف زیپ شده
حجم فایل: 71 مگابایت
تعدادصفحات: 402 صفحه
زبان: فارسی خطی
قیمت کتاب: 3000 تومان
نحوه خرید: خریدآنلاین ودانلود
طب سبحانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
مفهوم سنتی نما و سه متغیر اصلی آن
در نما مسائل بسیار مهمی از نظر فضای معماری تحقق مییابند: رابطة فیزیکی و بصری بیرون و درون و رابطة جنبة ایستا و متحرک ساختمان. یعنی فرم و کاربری. حجم اگر چه سه بعدی است، دارای فرمی خارجی است که توسط سطوح بیان میشود. نما در توصیفی کلی از همین سطوح تشکیل شده است.
فارغ از مباحث نظری، در عمل نمای ساختمان از مقولة نمای ترسیمی در فرایند طراحی ساختمان جدا نیست. حجم ساختمان در عمل بیشتر از طریق پلان و نما، که مقولهای سطحی هستند . نمایش داده میشود. تأثیر فرایند بر محصول، که در هر زمینهای از تولیدات بشر اتفاق میافتد، یکی از مواردی است که باعث عدم کارایی نمای سنتی در معماری امروز شده است. معماریهای نو به صورت کاملاً سه بعدی طراحی و ارائه میشوند و این مقوله باعث شده است که نما به عنوان عنصری سطحی تحتالشعاع قرار گیرد. اگر چه در میان معماران پیشرو امروز عدهای همچنان به نقش لفاف بیرونی ساختمان، به عنوان یک عنصر مهم معماری. اعتقاد دارند و در این زمینه تجربیات جالبی را نیز انجام دادهاند، به نظر میرسد مفهوم سنتی نما در حال دگرگونی است و مفهوم پوسته، که ابعادی وسیعتر دارد، به تدریج جایگزین آن میشود.
از مباحث جدید و پیشرفتة مربوط به نما که بگذریم در فعالیت روزمرة معماری و ساختوساز شهری نما مقولهای متناقض است. میدانیم ساختمان ذاتاً سه بعدی است و در طراحی کامپیوتری یا ماکت نیز به صورت حجم در تمامی ابعاد آن دیده میشود، اما در تماس واقعی و از نزدیک با ساختمان هر بار فقط یک یا دو نما به صورت کامل دیده میشوند. ساختمانهای متداول امروزی یک نمای مهم و مشخص به سوی خیابان دارند، ولی بقیة نماها عموماً کمتر کار شدهاند. نخستین شناخت و برخورد افراد با بنا از طریق نمای اصلی صورت میگیرد
در تمامی دورههای تاریخ ابزار ترسیم و روش طراحی تأثیرات مهمی را بر ساختار فضایی معماری به جا گذاشتهاند و ابزار و ایده همواره از یکدیگر تفکیکناپذیر بودهاند. در معماری رایج جهان، طراحی براساس پلان و نما ـ در حالی که اولی ماهیتاً کاربردی ـ فنی و دومی صرفاً زیباشناسی است ـ فضاهایی از تولید کرده است که ترکیببندی ازنوع دیاگرامی ـ کاربردی دارند. نما عنصری جداگانه است که در فرایند طراحی در جدال با پلان قرار میگیرد
طراحی نما در بسیاری از معماریهای تاریخی به گونهای جدی مطرح بوده است و از این جهت نگاه کردن به معماری از این زوایه مشکلساز نبوده است. در دورة نئوکلاسیک و حتی بعضاً باروک، معمار میتوانست قبل از اندیشیدن به فضای معماری، نمای آن را ترسیم و به کارفرما ارائه کند. برای کارفرمایی که اثری را به معمار سفارش میداد، نکتة مهم نمای ساختمان بود. آرایش نما، به دلیل دو بعدی بودن، تقارن ریتم و بهرهگیری از الگوهای آشنا، به صورت همیشگی در ذهن بیننده حک میشد.
بررسی تناسبات و روابط هندسی در معماری تاریخی ایرانی نشاندهندة این واقعیت است که معماران ایرانی نمای ابنیة مهم را مورد توجه قرار داده و به دقت طراحی کردهاند.
در هر حال نما، به مفهوم سنتی آن. خصوصیاتی دارد که امروزه به شدت مورد حمله قرار گرفته است. این خصوصیات به شرح زیر هستند:
ـ تشکیل شدن از اجزاء معنیدار
ـ جزئی از نمای شهری بودن
ـ مورد تأکید قرار دادن یک جهت مشخص
سیر تحول تاریخی مفهوم سنتی نما
در طول تاریخ سه متغیر مهم وجود دارند که سیر تحولی نما به آنها وابسته است. اولی ترکیببندی و اجزاء شبکة نما، که عنصری مستقل است، دوم رابطة نمای ساختمان با نما و بافت شهری اطراف و آخرین متغیر نحوة قرارگیری نما در رابه با سازماندهی فضایی کل ساختمان. در دورة جدید هر سه عامل فوق به طور اساسی بازنگری شدهاند. در زیر سیر این تحول به اجمال توضیح داده میشود.
در دنیای باستان: مصر ـ یونان ـ ایران
در معابد مصری مراسم خاص مذهبی ایجاب میکرده است مسیر ویژه و برجستهای به وجود آید که از ورودی تا عمق پنهانترین بخش بنا امتداد یابد. نما به عنوان آغاز این مراسم مهم مذهبی، به صورت پردة عظیم آرایش یافتهای، عمود بر محور ساماندهی فضا، در مقابل فضای شهری قرار میگرفت.
در ایران عهد هخامنشی و ساسانی به نماسازی بسیار توجه میشد. چنان که گولینی در رابطه با مفهوم فضا در معماری هخامنشی اشاره کرده است. معماران ایرانی نه فقط به طراحی نما توجه داشتهاند بلکه مسیر ویژهای را طراحی کردهاند که بیننده از طریق حرکت در آن، طبق نظمی از پیش تعیین شده، نما را درک کند.
در قرون وسطی
در قرون وسطی و خصوصاً با پیدایش شهرهای بزرگ در قرون دوازدهم تا چهاردهم، که با رشد زندگی شهری همراه بود. فضای شهری، از جمله خیابان و میدان، اهمیت بسیار یافت. فضای عمومی شهر نقش حیاط، به عنوان فضای باز مکمل ساختمان. را به خود اختصاص داد. جهت ساختمانها از نظر سازماندهی فضایی به بیرون متوجه شد و نمای اصلی نیز در بیرون قرار گرفت.
خیابانها در قرون وسطی ردیف به هم فشردة نمای ساختمانهای مسکونی چند طبقه بودند. طبقة همکف عموماً به کارگاه، انبار یا اسطبل اختصاص یافته و بخش مسکونی در بالا قرار میگرفت.
در ایران ، دورة اسلامی
بخش عمدهای از ساختمانها و مجموعههای این دوره به لحاظ نمای درونی قابل بررسی هستند. در اکثر ابنیه حیاط مرکزی کانون ساماندهی فضاست و جهت ساختمان به سوی این کانونها تعریف شده است. نمای ساختمان به عنوان جزئی از نمای شهری در ایران پس از قاجار به ندرت معنی داشته است.
نما مانند پوستهای تزئینی، که عناصر ساختمانی و سازه را در برمیگیرد. مفهومی است که در مساجد ایرانی تا دورة صفوی به طور روزافزون تقویت شده است.
از رنسانس تا نئوکلاسیسم
در فرهنگ غربی نما موضوع مستقل طراحی تئوری معماری از دوره رنسانس به بعد است. لئون باتیست آلبرتی معتقد
فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
تعداد صفحات : 29 صفحه
جایگاه موسیقی سنتی در ایران من با موسیقی زیستهام و عمر خود را در پیرمز و راز این لطیفه نهانی طی کردهام، بدان اندیشیدهام و دل در گروی آن نهادهام.
هنوز هم آن جذبه نخست، آتش در درونم میافکند، مرا میرباید و با خود میبرد، و نمیدانم چیست در گوهر این افسونگر که چنین جانهایی لطیف را مسحور خویش کرده است.
در همه این سالها کمتر مجالی داشتم تا شرح این سودا دهم.
«کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست».
بر این باور بودم که کار هنرمند آفرینش است و بس؛ و باید تفسیر و سخن گفتن از هنر را به جامعهشناسان و فیلسوفان و دیگران سپرد.
ولی به عنوان هنرمندی که همواره مورد لطف بیکران مردم است، در برابر پرسشهای جدی قرار میگرفتم.
گرچه در حد توان میکوشیدم تا دیدگاه خود را توضیح دهم و یا در اندک مصاحبهها با رسانهها برداشتهای خود را درباره موسیقی ایرانی بیان کنم، اما کمتر این فرصت پیش میآمد تا به تفصیل در این باره سخن بگویم.
«راز مانا» مجلی بود تا این تاملات را با جامعه در میان بگذارم.
و فراتر از این باید بگویم که مجالی بود تا تجربیات و تاملات خود را مروری دیگر داشته باشم.
بسیاری از این موضوعات را اندیشیده بودم، اما گفت و گوها فرصتی را پیش آورد تا یک بار دیگر و از دیدی تازه به این موضوعات نظر اندازم.
خوشبختانه دوستانم اهل مجامله و تعارف نبودند و تا نکتهسنجیهای بسیار نمیکردند، و پاسخ دقیق نمیگرفتند، قانع نمیشدند و به سراغ پرسش دیگر نمیرفتند.
گمانم لطف این گفت و گوها در این است. زمانی که نخستین بار ایده تدوین کتاب راز مانا مطرح شد، هم من و هم دوستانم تصور انجام چند گفتو گوی ساده را در ذهن داشتیم و بر این باور بودیم که میتوان در چند جلسه این کار را به سامان رساند.
هر چه پیشتر میرفتیم، آن تصور اولیه بیشتر رنگ میباخت تا بدانجا که شاید بتوان گفت که این کتاب نه از ایده اولیه بلکه در جریان گفتوگو شکل گرفت.
ماجرای شکلگیری کتاب خود شرحی خواندنی است و امید است که در ویراست دوم کتاب بدان بپردازیم.
وقتی که متن گفتوگوها بازخوانی میشد، سوالات تازهای طرح میشد و پاسخهای تازهای را میطلبید و آن پاسخ خود سوالی دیگر را میدان میداد.
به همین دلیل، بخش مهمی از این گفتو گو در جریان چندباره رفت و برگشت متون شکل گرفت.
تمام آن سخنها که گفته و شنیده شد در این متن راه نیافتند و شاید بر خواننده آگاه این گسیختگی چندان پوشیده نمانده باشد.
پرسشهایی که در این کتاب طرح شدهاند، پرسشهایی از جایگاه و نقش موسیقی ایرانی و نقش من در سرنوشت این هنر است و من از چشم خود بدان پرداختم.
با این حال باید در نظر داشت که دیگرانی نیز که در این عرصه دستی دارند، خودبه خود مخاطب این پرسشهایند.
امید است این کتاب آغاز شکلگیری گفتو گویی وسیعتر میان موسیقیدانان فرهیختگان و روشنفکران و جامعه درباره سرنوشت موسیقی ایرانی و آینده آن باشد. محمدرضا شجریان هنر و موسیقی وجهی از تاریخ و فرهنگ یک ملت است و از اینرو شایسته آن است تا فیلسوفان و جامعهشناسان هنر به قصد شناخت رازهای نهفته و معانی پنهان فرهنگها در آن تامل کنند.
هر قوم یا گروه اجتماعی- هر چقدر هم که از بیان دنیای درونی خود پرهیز کند- چون
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید
بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
انواع چاپ پارچه و چاپهاى سنتى و دستى
مهمترین چاپهاى دستى ایرانى را چاپ باتیک و چاپ قلمکار تشکیل مىدهند.
چاپ باتیک
از انواع چاپ پارچه متداول در ایران، چاپ باتیک یا چاپ کلاقهاى بوده است. باتیک هنرى است که نخست در چین ابداع شد و بعد به کشورهاى دیگر از جمله مصر، هند، روسیه، ایران و ... راه یافت. این چاپ بیشتر روى پارچههاى ابریشمى انجام مىشود. مراکز عمدهٔ این چاپ اسکووتبریز است.
روش کار در چاپ باتیک به این صورت است که ابتدا پارچههاى ابریشمى را به وسیلهٔ ترکیبى از کربنات دو سود، صابون و جوششیرین صمغگیرى مىکنند و سپس با رتکیب تخم خربزه و روشنک سفید و نرم مىکنند و براى چاپ آماده مىکنند.
طراحى روى پارچه(باتیک)، تبریز
هنرمند ابتدا نقشها را در ذهن آماده مىکند و قالبظها را با موم مىپوشاند و روى پارچه مىزند. موم به درون پارچه مىرود. سپس پارچه را به درون رنگ وارد مىکند که بخشهاى بدون موم رنگ شوند. موم مانع نفوذ رنگ مىشود. چنانچه مایل باشند این بخشها نیز رنگ شوند، باید قالب جداگانهاى استفاده شود. در پایان موم یا پارافین را بعد از رنگآمیزى و بخار دادن، با آب جوش جدا مىکنند و براى حذف موم اضافه روى پارچه، از مخلوط آب با سولفات دوسود استفاده مىکنند و خوب آن را آبکشى مىکنند. و بعد با اطوى داغ روى کاغذى که روى پارچه قرار دارد، تا آخرین ذرات نیز جدا شود.
قلمکارسازى
چاپ قلمکار یکى از چاپهاى سنتى ایران است و امروز در اصفهان رونق خاصى دارد. در این صنعت قدیمى ایرانی، نقش بهوسیلهٔ مهر چوبى بر روى پارچه منتقل مىشود. کلیشه یا مهرى که نقش روى آن زده مىشود را قالب گویند. جنس این قالبها معمولاً از چوب گلابى است که مقاوم و سخت است و تغییر فرم نمىدهد.
این صنعت تا قرون ۱۰ و ۱۱ هجرى کاملاً در ایران معمول بود. و در گذشته رشت و اصفهان و کاشان از مراکز عمدهٔ آن بشمار مىرفته است. در دورهٔ صفوی، قلمکار زر ساخته مىشد. در این نوع چاپ، معمولاً پارچههاى پنبهاى و دستباف یا انواع دیگر نظیر پوپلین، چلوارد، ... بکار مىرود و براى لباس، سفره، دستمال، سجاده، پرده، رومیزی، روتختى و ... مورد استفاده واقع مىشود. در قلمکارسازى معمولاً از پنج رنگ سیاه، قرمز، آبی، سبز و زرد بعنوان رنگهاى اصلى و از قهوهاى و سایر رنگهایى که از ترکیب این رنگها بهدست مىآید، بهعنوان رنگهاى فرعى استفاده مىشود.
ابتدا پارچهها را یک شبانهروز در آب رودخانه مىگذارند تا آبخورد شود و بعد آنها را در ظرفى محتوى پودر خمیر شده، پوست انار مىخوابانند تا رنگ آن به کرم تبدیل شود. پس از آن آنرا به کارگا برده و بهوسیلهٔ قالبها و رنگها، نقوشى را روى پارچه نقش مىکنند. ابتدا قالبها را با رنگ مشکى روى پارچه مىزنند تا طرح اصلى مشخص شود. سپس قالبهاى دیگر را که هر یک داراى یک رنگ است، روى پارچه مىزنند. و بعد پارچه را بخار مىدهند. و دوباره در آب مىگذارند و بعد در ظرفى محتوى آبجوش و پوست انار و آلیزارین انداخته و هم مىنند و بعد آویزان مىکنند تا خشک شود و رنگ به این ترتیب تثبیت مىشود.
فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
تعداد صفحات : 9 صفحه
ارتباط میان هنرهای سنتی و کاربردی بودن اشیاء در بسیاری از موارد شاهد طرح این بحث بوده ایم که چرا هنرهای سنتی در جامعه ی ما و بخش عمده ای از آن تنها از منظر یک اثر هنرمندانه مورد تامل قرار می گیرد و نقش کاربردی آن کمتر مورد توجه بوده است.
و چرا اشیایی که امروزه در زندگی روزمره با ان سرو کار داریم متاثر از هنرهای سنتی ما نیست و در هر صورت یک تفاوت ماهوی بین نوع اشیایی که امروزه در زندگی با آنها سروکار داریم و چیزهایی که در زندگی سنتی با آنها مواجه بوده ایم احساس می شود حل این موضوع را شاید بتوان در این نکته دانست که ما نسبت بین کاربرد اشیاء را با جنبه های هنرمندانه آن بتوانیم درست تشخیص بدهیم.
عده ی معتقدند که این دو جنبه در عوض یکدیگرند، یعنی اینکه یکی از آنها می تواند باشد و دیگری می تواند نباشد.
به دیگر سخن یک شیء ممکن است تنها جنبه هنرمندانه داشته و کاربردی نباشد و یا اینکه کاربردی بوده و هنرمندهنه نباشد.
زمانی هم این دو در کنار یکدیگر قرار می گیرند بدون اینکه ربطی به لحاظ ماهوی با هم داشته باشند در واقع اینها را در همسایگی و همجواری و در عرض یکدیگر می بینیم.
در شکلی دیگر، اینها در طول یکدیگرند یعنی یکی در پی دیگری آشکار می شود و در حقیقت شی که به صورت روز مره با آن سروکار داریم ارتقاء مرتبه پیدا کرده و طبعاً جلوه هنرمندانه پیدا می کند. به نظر می رسد اگر گاهی اوقات حل این معضل و معما، دشوار می شود، به خاطر نومع نگاهی است که ما داریم یعنی وقتی اینها را در عرض هم می بینیم برای ما این تزیینات، مستقل از شیء جلوه گر می شوند و می گوییم که اینها تزیینات شیء را محمل قرار داده اند، تا بتوانند آشکار شوند.
اما وقتی آنها را در طول هم قرار می دهیم و یک رابطه ای طولی برقرار می کنیم، در این صورت در ادامه ی هم و یا ارتقاء کیفیت است که آن صورت هنرمندانه آشکار می شود، مثل غنچه و گل ببینید وقتی غنچه می شکفد گل میشود، این طور نیست که چیزی به نام گل و چیزی به نام غنچه وجود داشته باشد، چرا که اینها به نسبت در طول هم قرار می گیرند.
مثلاً فرش یک جنبه کاربردی دارد و برای اینکه بتواند فواید کارکردی خودش را ظاهر کند احتیاج ندارد که آن نقوش و ترکیبات رنگی در فرش وجود داشته باشد، بلکه کافی است.حمام گنجعلی خان به نظر می رسد باید به یک نیاز وسیع تری پاسخ بدهد، و آن اینکه هم حجم و هم روح ما در آن شست و شو شود.
برای همین حمام رفتن مهم بوده همچنان که غذا خوردن و هرچیز دیگری امر مهمی بوده است.
اما امروزه هیچ چیز امر مهمی نیست حمام رفتن اصلاً امر مهمی نیست.
غذا خوردن اصلاً امر مهمی نیست چرا هیچ چیز مهم نیست! چون انسان موجود مهمی نیست. عایق بوده و پرزدار و نرم باشد ورطوبت و حرارت را منتقل نکند و ...
هیچ کدام از اینها موکول به این نمی شود که می بایست فرش حتماً منقوش و الوان باشد، زیرا اینها نقشی در جنبه های کاربردی فرش ندارد.
شاید به همین دلیل اتس که سنت بین جنبه های هنرمندانه فرش، جنیه های کارکردی خودش را نیز ارائه می دهد.
این نوع نگاه که دو موضوع را در عرض هم ببینده به فکری بر میگردد که در دوره معاصر شیوع پیدا کرده و امروز ما هم به آن مبتلا شده ایم.
در تفکر امروزی چیزی که معتبر است جهانی است که در آن به سر می بریم
متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید
بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.