فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد زنان در شاهنامه فردوسی 21 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد زنان در شاهنامه فردوسی 21 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

زنان در شاهنامه فردوسی

مقدمه :

فردوسی و اهمیت شاهنامه شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است، بلکه میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است، و اگر من همیشه در راه احتیاط قدم نمیزدم، میگفتم که شاهنامه معظمترین یادگار ادبی نوع بشر است تاریخ ملی ایرانیان نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند جمع آوری این تاریخ را فردوسی نکرده و عمل او تنها این بوده است که کتابی را که پیش از او فراهم آمده بود بنظم آورده است ولیکن همین فقره کافیست که او را زنده کننده آثار گذشته ایرانیان بشمار آورد. چنانکه خود او این نکته را متوجه بوده و فرموده است: " عجم زنده کردم بدین پارسی " و پس از شمارهء اسامی بزرگانی که نام آنها را ثبت جریدهء روزگار ساخته می گوید چون عیسی من این مردگان را تمام ـ سراسر همه زنده کردم بنام ایرانی بی شاهنامه: چرخ چنبر اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات بحالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در میآمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیلهء ابقای تاریخ ایران همانا منحصر بکتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان میبود که همه بزبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانیها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن میتوانست، شاهنامه را میخواند و کسی که خواندن نمیدانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر میشد. کمتر ایرانی بود که آن داستانها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شدهء فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر میشنوی، از آن است که شداید و بدبختیهای عصر اخیر محور زندگانی ما را بکلی منحرف ساخته و بقول معروف چرخ ما را چنبر کرده بود وظیفه هر ایرانی بعقیدهء من وظیفه هر ایرانی است که اولا خود با شاهنامه مانوس شود، ثانیا ابناء وطن را بموانست این کتاب ترغیب نماید و اسباب آن را فراهم آورد. مختصر، فردوسی قباله و سند نجابت ملت ایران را تنظیم فرموده، و همین کلمه مرا بی نیاز میکند از اینکه در توضیح مطلب و پافشاری در اثبات مقام فردوسی از این جهت بطول کلام بپردازم وقایع تاریخی و اعتقاد به حقیقت بی موقع نمیدانم که جواب این اعتراض را بدهم که: غالب روایاتی که فردوسی در شاهنامه نقل کرده، یا تمام عاری از حقیقت است یا مشوب بافسانه میباشد و درین صورت چگونه میتواند سند تاریخ ما محسوب شود؟ غافل نباید شد از اینکه مقصود از تاریخ چیست و فواید آن کدام است. البته در هررشته از تحقیقات و معلومات حقیقت باید وجهه و مقصود باشد و خلاف حقیقت مایهء گمراهی است. اما در این مورد مخصوص، مطابق واقع بودن یا نبودن قضایا منظور نظر نیست. همه اقوام و ملل متمدن مبادی تاریخشان مجهول و آمیخته بافسانه است و هراندازه سابقهء ورودشان بتمدن قدیمتر باشد این کیفیت در نزد آنها قویتر است، زیرا که در ازمنهء باستانی تحریر و تدوین کتب و رسائل شایع و رایج نبود، و وقایع و سوانحی که بر مردم وارد میشد فقط در حافظهء اشخاص نقش میگرفت و سینه به سینه از اسلاف باخلاف میرسید و ضعف حافظه یا قوت تخیل و غیرت و تعصب اشخاص، وقایع و قضایا را در ضمن انتقال روایات از متقدمین به متاخرین متبدل میساخت و کم کم بصورت افسانه در می آورد. خاصه اینکه طبایع مردم عموما بر این است که در باره اشخاص یا اموری که در ذهن ایشان تاثیر عمیق می بخشد افسانه سرایی میکنند، و بسا که بحقیقت آن افسانه ها معتقد و نسبت بآنها متعصب می شوند مایهء اتحاد: یادگار گذشته حاصل اینکه تاریخ باستانی کلیهء اقوام و ملل بالضروره افسانه مانند است. هر قومی برای اینکه میان افراد و دسته های مختلف او اتفاق و اتحاد وهمدری و تعاون موجود باشد، جهت جامعه و مابه الاشتراک لازم دارد؛ و بهترین جهت جامعه در میان اقوام و ملل، اشتراک در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زنان در شاهنامه فردوسی 21 ص

بیگانه همسری تکمله

اختصاصی از فایل هلپ بیگانه همسری تکمله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 145

 

4-4-4- عشق در شاهنامه:

مقدمه:

حماسه، خلاصه‌ای از سرگذشت زندگی انسان و جلوه‌گاه اندیشه و کردار اوست. روح آدمی نیز همواره درگیر دو نیروی مهر و کین، عشق و نفرت و دوستی و دشمنی است. اگر قرار باشد تصویری کامل از انسان به نمایش گذاشته شود مسلماً فقط به کین ورزی‌ها خلاصه نمی‌شود و صرفاً صحنه‌های رزم به تصویر کشیده نخواهد شد.

شاهنامه‌ی فردوسی التقاطی از انواع ادبیات است هر چند که بخش اصلی آن را داستان‌های رزمی تشکیل داده‌اند اما داستان‌های عاشقانه، داستان‌های غنایی و شاعرانه، افسانه‌های عامیانه، داستان‌های عرفانی و... به چشم می‌خورد. (سرامی، 1383، ص 41)

حماسه مجموعه‌ای از حوادث است که هدفی را دنبال می‌کند اما انگیزه‌ی این حوادث چیست؟ آنچه در درون انسان می‌گذرد انگیزه‌ی حادثه‌هاست و نیرومندترین عاطفه در میان انسان‌ها و مایه‌ی بقای هستی عشق است. در شاهنامه‌ی فردوسی با مجموعه حوادثی هولناک روبرو هستیم که صدای شمشیر و سنان و کوس و دهل آن را وحشت انگیزتر می‌نماید و خاک و خون رنگ خشم و نفرت به این وقایع می‌بخشد. با این همه فردوسی ماهرانه داستان‌های عاشقانه را در آن به نمایش درآورده است.

- عشق در زبان فارسی مهم‌ترین موضوع ادب ایران شناخته شده است. در شاهنامه عشق به صورت بسیار لطیف و کامروا مطرح است. «عشق در شاهنامه طبیعی و انسانی است و وصف‌ها و بیان حالات روانی زن و مرد طبیعی و هنرمندانه است. عشق در شاهنامه جلال و شکوه حماسی دارد و سزاوار پهلوانان شاهنامه است. عشقی بزرگوارانه و نجیبانه و خردمندانه و توأم با وقار و شخصیت حکیمانه‌ی خود فردوسی.» (ریاحی، 1380، ص 299)

در شاهنامه مبحث عشق و زن و تشکیل خانواده و تربیت فرزند از موضوعات مهم و اساسی به شمار می‌رود آن هم عشق پاک، عشق معنوی که از هوی و هوس نیست. عشق پاکی که برای عاشق و معشوق خیری دربر دارد مانند عشق تهمینه به رستم که خیر آن را فردوسی چنین بیان می‌دارد. آن هنگام که رستم عشق تهمینه را می‌پذیرد با خود چنین حدیث نفس می‌کند:

چو رستم بر آن سان پری چهره دید زهر دانشی نزد او بهره دید

و دیگر که از رخش داد آگهی ندید ایچ فرجام جز فرهی

(ج 2، ص 363)

از نگاه فردوسی عشق پاک، محترم و مقدس است نه عشق ناپاکی چون عشق سودابه به سیاوش که حاصلی جز رسوایی و ننگ و گناه نیست.

در شاهنامه بیشتر پهلوانان بزرگ با عشقی پر شور و سرشار از بیم و امید و فراز و نشیب ازدواج می‌کنند. زیرا اینان همواره گوهر و ارزش‌های پهلوانی را در برابر عوامل آلاینده، حفظ کرده‌اند، عشق جزء جدایی ناپذیر حیات پهلوانان و عاملی نیرو بخش است و هرگز منافی با مسئولیت آنان نیست. تمامی عشق‌های عصر پهلوانی از ماجرای زال رودابه، رستم و تهمینه، بیژن و منیژه گرفته تا نطفه‌ی عشق ناکامی که در دل سهراب به گردآفرید بسته می‌شود همگی پاک و بر وفق طبیعت سالم و نیالوده‌ی زنان و مردان پهلوان است و کوچکترین نشانه‌ای از شید و شعوذه و ریب و ریا ندارد.

«دلدادگان در شاهنامه چهره‌ای آزاده و مردانه و باوقار دارند. دور از خواری و زبونی خود کم بینی و خودآزاری و سوز و گدازی که در غزل‌ها و مثنوی‌های عاشقانه دیده می‌شود. خردمندانه بودن عشق و گردن فرازی عاشقان در داستان‌های شاهنامه از یک سوی تراوش روح والای شاعر است که اساس همه‌ی داستان‌ها را بر نام و ننگ نهاده است. از دگر سوی جلوه‌ای از فرهنگ ایرانی و نمایش روح و منش ایرانیان است. این نوع رابطه میان عاشق و معشوق در تغزل‌های بازمانده از عصر سامانی هم کم و بیش به چشم می‌خورد.» (ریاحی، 1380، صص 301-300)

عشق در شاهنامه سبب اتحاد نیروهای متضاد است عاملی که می‌تواند ملت‌ها را متحد سازد. همچون عشق زال و رودابه که به اتحاد دو ملت انجامید و بر کانون قدر ایران افزوده شد. زیرا معشوقه‌های داستان‌های غنایی در بخش پهلوانی زنانی انیرانی هستند که ناموس اجتماعی کشور توران به حساب می‌آیند و تصاحب آن‌ها یعنی افزودن بر قدرت ایران.

اگرچه عشق در شاهنامه به صورت مادی و زمینی است اما درونمایه‌های ماجراهای عاشقانه‌ی شاهنامه در بیشتر موارد با درونمایه‌های عشق غزل عراقی مطابقت دارد تا تغزل‌های سبک خراسانی. زیرا در سبک خراسانی که فردوسی شاهنامه را به آن سبک سروده است معشوق ارج و قربی ندارد و عاشق مالک و صاحب اوست اما در داستان‌های غنایی شاهنامه معشوق همواره در جایگاه ویژه‌ای قرار دارد و از شاهزادگان محسوب می‌شود (البته در بخش پهلوانی) همانگونه که در غزل عراقی معشوق از جایگاه و ارزش ویژه برخوردار است. دیگر آنکه در سبک خراسانی هرگز عاشق برای بدست آوردن معشوق جانفشانی نمی‌کند زیرا با کمی سرپیچی معشوق، او را رها می‌کند و دیگری را بر می‌گزیند زیرا که در بند عشق نیست و بیشتر هوس است. اما در شعر فردوسی عاشق حتی جان خود را برای معشوق، ناچیز می‌داند و دنیا را بدون معشوق هیچ. همانگونه که در سبک عراقی می‌بینیم جان باختن عاشق کاری است سهل. در سبک خراسانی به معشوق اسائه‌ی ادب می‌شود در حالی که در غزل عراقی و شعر فردوسی هرگز توهینی به معشوق از جانب عاشق


دانلود با لینک مستقیم


بیگانه همسری تکمله

مقاله بیگانه همسری و تحلیل ان در شاهنامه

اختصاصی از فایل هلپ مقاله بیگانه همسری و تحلیل ان در شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله بیگانه همسری و تحلیل ان در شاهنامه


مقاله بیگانه همسری  و تحلیل ان در شاهنامه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:140

مقدمه:

حماسه، خلاصه‌ای از سرگذشت زندگی انسان و جلوه‌گاه اندیشه و کردار اوست. روح آدمی نیز همواره درگیر دو نیروی مهر و کین، عشق و نفرت و دوستی و دشمنی است. اگر قرار باشد تصویری کامل از انسان به نمایش گذاشته شود مسلماً فقط به کین ورزی‌ها خلاصه نمی‌شود و صرفاً صحنه‌های رزم به تصویر کشیده نخواهد شد.

شاهنامه‌ی فردوسی التقاطی از انواع ادبیات است هر چند که بخش اصلی آن را داستان‌های رزمی تشکیل داده‌اند اما داستان‌های عاشقانه، ، ازدواج و دلبستگی های خانوادگی ،داستان‌های غنایی و شاعرانه، افسانه‌های عامیانه، داستان‌های عرفانی و... در  ان به وفور ، به چشم می‌خورد. (سرامی، 1383، ص 41)

ازدواج به عنوان یکی از مهمترین موضوعاتی است که نظر شاعران را به خود جلب نموده و در اثار همه شاعران پرداختن به وصال و کامیابی از محبوب به عنوان یکی از موضوعات مهم مطرح شده است.  آنچه در درون انسان می‌گذرد انگیزه‌ی حادثه‌هاست و نیرومندترین عاطفه در میان انسان‌ها و مایه‌ی بقای هستی عشق است. در شاهنامه‌ی فردوسی با مجموعه حوادثی هولناک روبرو هستیم که صدای شمشیر و سنان و کوس و دهل آن را وحشت انگیزتر می‌نماید و خاک و خون رنگ خشم و نفرت به این وقایع می‌بخشد. با این همه فردوسی ماهرانه داستان‌های عاشقانه را در آن به نمایش درآورده است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بیگانه همسری و تحلیل ان در شاهنامه

اندیشه های موجود در شاهنامه

اختصاصی از فایل هلپ اندیشه های موجود در شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

چکیده

در این پژوهش سعی شده است که به بیان برخی از تفکرات و موضوعات مطرح شده در شاه نامه به طور بسیار مختصر به میان آید.

اندیشه هایی از شاهنامه که در این تحقیق ذکر شده اند عبارتند از: اندیشه اسلامی، اندیشه ایرانی، مقام اندیشه و تفکر. اما درباره نکات اخلاقی در شاهنامه به بیان اسطوره و اخلاق، پهلوانان و اخلاق و همچنین برخورد فردوسی با استبداد پرداخته شده است. و رستم نیز با شنیدن این سخنان که بوی استبداد و خودکامگی میدهد با خشم و خروش از درگاه کاووس خارج می شود. در واقع فردوسی اینجا خودش رستم می شود. رستم را می سازد و بر فراز آن می ایستد.( فرهنگ فروتن، غلامرضا)

و یا در داستان نبرد با اسفندیار

و به طور کلی می توان گفت: که این تفکر استبداد ستیزی و آزادی خواهی فردوسی در سرای شاهنامه موج می زند.

مقدمه:

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از گنجینه های عظیم ادب و فرهنگ پارسی است. شاه نامه نه تنها نزد پارسی زبانان بلکه نزد تمامی ملل و در جهان ادب حرفهای زیادی برای گفتن دارد.

آنچه شاهنامه را از سایر آثار ادبی متمایز می گرداند، شیوه های خاص نگارش آن است. در واقع فردوسی با تیز هوشی تمام و با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زمانه خود به نوشتن آن پرداخته است. در واقع آنچه ما در شاهنامه می خوانیم تنها یک سرگذشت حماسی و یا داستانی از اسطوره ها و افسانه ها نیست، بلکه نماد خوب و کاملی از تاریخ، فرهنگ، سنتها و ادبیات یک ملت است.

حال ما چرا با داشتن چنین گنجینه هایی به آنها بها ندهیم و به مردم نشناسانیم.

شاهنامه و اندیشه اسلامی – ایرانی

یکی از اندیشه هایی که فردوسی در تدوین شاهنامه به وجود آن در این حماسه بزرگ توجه فراوان کرده است، اندیشه ایرانی است.

به تعبیر کویاجی (( فردوسی نه تنها نماینده سنت تاریخی زبان پهلوی است، بلکه نمایشگر تفکرات و عقاید فلسفی مطرح شده است در آن زبان نیز است.

فردوسی در روی آوردن به سرچشمه اساطیر و تاریخ و فلسفه روزگار ساسانی، حقیقتاً خوشبخت بوده است، اما از سوی دیگر، یزدان شناخت و فلسفه آن دوران با پیدا کردن نماینده و گزارشگر زیرکی چون فردوسی عاقبت به خیر شده است.))

(کورجی کویاجی، جهانگیر،1371)

همچنین فردوسی در مقدمه خرد نمونه هایی از این اندیشه را آورده است:

((11- که آفریدگار بسیار نیک این مخلوقات را به خرد آفرید 12- و آنان را به خرد نگاه می دارد 13- و به سبب قدرت خرد که سود بخش ترین است، آنان را پایدار و بی دشمن، به جاودانگی همیشگی از آن خود کند…

43- از دستوراتی که در دین آگاهتر و اناتر بودند، پرسیدند که 44- برای نگاه داری تن و نجات دادن چه چیزی بهتر است 45- و آنان بنابر آنچه در دین معلوم شده است. 46- گفتند که از همه نیکیها که به مردم میرسد خرد بهتر است 47- زیرا که گیتی را به نیروی خرد می توان اداره کرد. 48- و مینو را هم به نیروی خرد میتوان از آن خود کرد. 49- این نیز پیدا ست که او رمزد این آفریدگار گیتی را به خرد غریزی، آفریده است 50- و ادراه گیتی و مینو به خرد است))

(مترجم: تفضلی، احمد، 1364)

گذشته از این نمونه، که فردوسی در آن سعی داشته است که به بیان این اندیشه ها بپردازد، ما در جای جای شاهنامه می بینیم که فردوسی به بیان اندیشه ایرانی و زنده کردن آن در زمانه خود پرداخته است.با توجه به این موارد می توان به روشنی دریافت که فردوسی به وجود این اندیشه در شاهنامه توجه بسیار داشته است.

یکی دیگر از اندیشه هایی که وجود آن را در شاهنامه، این حماسه بزرگ ملی نمی توان انکار کرد اندیشه اسلامی است، زیرا این اندیشه در جای جای شاهنامه موج می زند و ابیات بسیاری را در ستایش خداوند و پیغمبر می توان در شاهنامه یافت.


دانلود با لینک مستقیم


اندیشه های موجود در شاهنامه

مقاله در مورد چهره زن در شاهنامه

اختصاصی از فایل هلپ مقاله در مورد چهره زن در شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد چهره زن در شاهنامه


مقاله در مورد چهره زن در شاهنامه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 16

 

چهره زن در شاهنامه

آمیزه ی مهر و خرد و وفاداری

در شاهنامه ی فردوسی نزدیک به ۲۰ زن نقش آفرینی می کنند که البته بیش تر آن ها در دوری پهلوانی می زیند. به درستی می توان گفت که در هیچ کتاب دیگری در ادب کهن پارسی تا بدین پایه زنان خردمند و ستوده وجود ندارند. و هیچ سخن گویی این گونه زنان را نستوده است. (در نوشتهارهای پسین از برخی از این زنان سخن خواهم گفت.)

زنان شاهنامه بسیار برتر از زنان دیگر چکامه (منظومه)های ادب پارسی اند. کافی است شیرین را در خمسه ی نظامی و شاهنامه با هم بسنجید. شیرین نظامی زنی است عاشق پیشه که جز عشق هیچ از او نمی دانیم اما شیرین در شاهنامه زنی است خردمند و دلاور که زندگی می کرده است و در زندگی عاشق هم شده است. این شیرین بسیار باورپذیرتر از شیرین نظامی است (هرچند نظامی سخن عاشقانه را به اوج خود رسانده باشد).

برخی خرمگسان (خرمگس جانوری است با چشم های  بزرگ اما تنها چیزهای پلشت را می بیند) به استناد یکی، دو بیت برافزوده (الحاقی) هم چون «زن و اژدها هر دو...» فردوسی را شاعری زن ستیز دانسته اند در حالی که دلاوری گردآفرید و خردمندی سیندخت و صراحت تهمینه و پاکی فرنگیس و وفاداری رودابه و سودابه (در نیمه ی نخست حضورش در شاهنامه) نمونه ی همه جانبه ی زن ایرانی در باور فردوسی ارجمند است.

باشد که زنان هم میهن ما درس پاکی از فرنگیس گیرند و چون سیندخت خرد ورزند و مانند گردآفرید دلاورانه به دفاع از حقوق و ارزش های راستین خود برخیزند. ایدون باد و ایدون تر باد.

نگاه شاهنامه به زن در مجموع نگاهى است مثبت. حضور زن در تمام شاهنامه حضورى است تعیین کننده و سرنوشت ساز. نقش زن به عنوان پیونددهنده خانواده ها به یکدیگر در همه جا به عنوان عاملى اساسى در پیدایش و نابودى قدرت مطرح است.

در داستانهاى مهم شاهنامه مانند داستان فریدون که خواهران جمشید به همسرى او درمىآیند و نیز مادرش فرانک و دختران سرو که همسر پسران او مى گردند و نیز داستان کاووس که سودابه دختر شاه هاماوران را پس از تسخیر سرزمین هاماوران به زنى مى گیرد, نقش زن در روند قدرت کاملا به چشم مى خورد.

شاهنامه که یک کتاب حماسى است بیشتر به بعد دلاورى زن توجه دارد تا جنبه دلبرى او. اگرچه به ماجراى برخى از زنان که در ابراز عشق خود پیشقدم بوده اند مانند عشق تهمینه به رستم و سودابه به سیاوش و منیژه به بیژن نیز اشاره مى کند:

زنى بود مردانه و تیغ زن

سوار و سرافراز مردم فکن

به نام آن پرىرخ سمن ناز بود

گل و یاسمن را از او ناز بود

چنان چون به خوبیش همتا نبود

به مانند مردیش یکتا نبود

به میدان جنگ ار برون آمدى

به مردى زمردان فزون آمدى

به مردى زمردى و پا در رکیب

زدلها قرار و زجانها شکیب

مى بینیم زن به مردانگى اى وصف مى شود که در میدان جنگ از مردان تواناتر است. در وصف گردآفرید, دختر گزدهم, پهلوان دژ سپید هم, او را به بى مانندى در نبرد مى ستاید. چون سهراب در هجوم به ایران به دژ سپید که در مرز ایران و توران قرار دارد مى رسد و هجیر, نگاهبان دژ را اسیر مى کند گردآفرید غیرتش به جوش مىآید, جامه رزم مى پوشد و خود را به هیإت مردان مىآراید و به جنگ سهراب مى شتابد:

زنى بود بر سان گردى سوار

همیشه به جنگ اندرون نامدار

نهان کرده گیسو به زیر زره

زده بر سر ترک رومى گره

فرود آمد از دژ به کردار شیر

کمر بر میان بادپایى به زیر


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد چهره زن در شاهنامه