طریقه نمره گذاری
پرسشنامه تجدید نظر شده وسواس فکری عملی
این پرسشنامه نمره گذاری وارونه ندارد
خرده مقیاس های پرسشنامه وسواس فکری و عملی
شرحی دیگر بر پرسشنامه وسواس فکری عملی-18 آیتمی
طریقه نمره گذاری پرسشنامه تجدید نظر شده وسواس فکری عملی
طریقه نمره گذاری
پرسشنامه تجدید نظر شده وسواس فکری عملی
این پرسشنامه نمره گذاری وارونه ندارد
خرده مقیاس های پرسشنامه وسواس فکری و عملی
شرحی دیگر بر پرسشنامه وسواس فکری عملی-18 آیتمی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :30
بخشی از متن مقاله
معنای هنر و تعریف آن با روشهای گوناگون و از نظر نظامهای فکری و جهانبینیهای مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کردهاند راه به جائی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است. بلکه برخلاف تصور، مسأله آنقدر گسترده و پیچیده است که پژوهشگر به یاد این دو بیتی خیام میافتد که :
آنانکه محط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانهای و در خواب شدند
علاوه بر اختلاف روشها، اختلاف مشربها و روحیات، اختلاف جهانبینیها و مرامها نیز مزید بر علت شده، و به اختلافات دامن زده است. در صورتی که هنر یک مقولة علمی و یا تجربی نیست که بتوان مستقل از ذهنیتها و روحیات و حتی اهداف و آرمانهای فردی و اجتماعی به آن پرداخت و یا آن را تعریف کرد. اگر در علوم محض و علوم تجربی بتوان تا حدودی ـ و تاکید میکنم تا حدودی ـ شاهد و مشهود را از یکدیگر جدا کرد، در مورد هنر به هیچ روی نمیتوان «تماشاگر» و «بازیگر» یا «ناظر» و «منظر» را از یکدیگر جدا کرد. در امور هنری، ناظر، منظر و منظور چنان با یکدیگر آمیختهاند که نه تنها جدا کردنشان از یکدیگر دشوار است، بلکه در آمیختگی این سه عنصر شناخت چنان عمیق است که منجر به پیدایش نظریات کاملاً متفاوت در تعریف هنر شده. در حالی که هیچ یک از این نظریات را نمیتوان کامل و بیعیب و نقص دانست. تعدادی از این تعاریف به شرح زیر است:
- استعداد تجسم آزادانه بخشیدن به افکار
- انتقال احساسات و عواطف
- گریز از هیولی (بیشکلی ماده خالص ـ فلاسفة یونان) یا جبران خلاء و تنگی فضای عالم خاکی
- کوششی برای خلق زیبایی یا آفرینش صور لذتبخش
- عاطفهای که صورت خوب از آن حاصل شود
- بیان و خلق
- روزنهای به ماوراء یا کوششی برای اتصال به منشاء وجود
- انجام کاری برحسب قواعد یا به دست آوردن نتیجه از طریق استعدادهای طبیعی
- درک بی شائبه از جهان و...
به طوری که ملاحظه میشود این تعاریف بعضاً تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند. بعضی اشراقی و عارفانهاند برخی فلسفی. و برخی واقعگرایانه و تحققی (پوزیتیویستی). بعضیها بسیار کلی و عمومی و بعضیها خاص هستند. بعضی اساساً واجد ویژگیهای اولیه یک تعریف علمی که عبارتست از جامع و مانع بودن نمیباشند (تعداد زیادی از این نوع تعاریف وجود دارند که ذکرشان در این مختصر نمیگنجد).
در عین حال این پراکندگی و اختلاف آراء موجب نمیشود که گمان کنیم پژوهشها و مطالعات تفصیلی و زیادی که تاکنون برای کشف ماهیت هنر و منشاء آن شده بیفایده بوده و یا خواهد بود. برخلاف، در فراگرد این پژوهشهای تاریخی و کوششهای نظری، همواره چشماندازهای تازهای پیدا شده و ناشناختههائی به شناسائی آمده، و مسائلی به تدریج طی شده و چیزهای بسیاری کشف شده که قبلاً مشکوف نبوده است.
از طرف دیگر بد نیست به این مطلب توجه کنیم که آنچه بسیاری از اوقات به عنوان تعریف هنر تلقی میشود اساساً تعریف هنر نیست، بلکه یا بیان منشاء هنر است یا توصیف هنر و یا احکام و دستورات و راهبردها. باید این چهار مقوله را از یکدیگر تشخیص داد و هر یک جداگانه مورد بررسی و نقادی و تجزیه و تحلیل واقع شوند. به عنوان نمونه نظریات و مباحثاتی که تحت عنوان «هنر برای هنر» یا «هنر برای مردم» (جامعه) ابراز میشوند، گر چه خارج از حوزه فلسفه هنر نیست اما غالباً دستوری
(Normative) یا راهبردی بوده ارزشی علمی ندارند. این دو نظریه آنچناکه گاهی کاملاً متناقض مینمایند آنقدرها هم متناقض نیستند. البته متفاوت هستند اما لزوماً و تحت همه شرایط تاریخی متناقض نبودهاند و نمیباشند. وقتی به مقصود گویندگان و شارحین این نظریات توجه کنیم میبینیم داستان به این صورت نیست که هر که میگوید هنر برای هنر لزوماً مقاصد فردپرستانه، غیراجتماعی و یا بدتر از آن ضداخلاقی داشته باشد، و یا هرکس میگوید هنر برای جامعه به لطافتها و عناصر درون شخصیتی، درون ذاتی و عاطفی هنر توجه نداشته باشد و نداند که هنر از دل برمیآید و در محدوده خشک دیدگاههای اجتماعی با اهداف سیاسی نمیگنجد. درگیریها و نفی و اثباتهای تحت این عنوان در سطوح پایین تخصصی غالباً شعاری، مجادله آمیز، و مناقشات لفظی ناشی از تعبیر و تفسیر دلخواهانه و ظاهر کلامی و لغوی این دو راهبر است. برخورد صوری هم با این داستان که دارای یک سیر تحول طولانی (یکصد ساله یا بیشتر) با زیر و بمها، فراز و نشیبها، درست و نادرستیها، تنوعها و گرایشات گوناگون، و تعابیر و تفاسیر و دیدگاه های متفاوت در درون هر یک از دو جریان است، راه به جائی نبرده، نمیبرد و نخواهد برد. این دو جریان هر یک دارای بسترهای تاریخی ـ اجتماعی و موجبات خاصی هستند که به نوبه خود قابل توجیه و قابل درک است. هر گونه داوری بدون درک و فهم موجبات، خاستگاهها و بستر تاریخی ـ اجتماعی هر یک، نادرست و سطحی است و به تنزیه و تفکیرهای یک جانبه میانجامد.
به هر صورت من به نوبه خود چارهای ندارم جز اینکه تعریف مورد نظر خودم را که خواستهاید ارائه دهم. به نظر من عبارت است از: دریافت معنی و معنی دادن به / رمزگشائی و رمزپردازی از/ رازگشائی و رازگویی با / اشیاء و پدیدهها به طریقه عاطفی و احساسی (شهودی و بیواسطه). به عبارت سادهتر هنر عبارت است از : «کشف معنی ـ با معناهای ـ پنهان و مکنون در ذات اشیاء و پدیدهها و انتقال آنها از دل به دل.»
هنر انواع مختلف دارد. تقسیمبندی عمومی و کلی عبارت است از هنرهای محض و هنرهای کاربردی؛ که تحت عناوین دیگری همچون هنرهای زیبا و صنایع هنری، هنرهای مطلق و نسبی، حقیقی و مفید، درجه اول و درجه دوم و ... نیز بیان شده است. بعضیها با جدا کردن معماری از این تقسیم بندی دو گانه، سه نوع هنر تشخیص دادهاند: درجه اول، بینابینی (معماری)، و درجه دوم. آنچه اهمیت دارد عناوین این طبقهبندیها نیست. بلکه موضوع آن است. موضوع طبقهبندی عمومی هنر این است که دستهای از هنرها دارای ویژگیهای زیراند:
1- از لحاظ استفاده عملی نامشروطاند.
2- نیازمند مقبولیت و مشروعیت (جامعهپسندی) نیستند.
3- نیازمند امکانات تولیدی و سرمایهگذاری به منظور تولید نمیباشند.
4- مشروط به فایده و استفاده اجتماعی فوری نمیباشند. گرچه بنابر ماهیت بدون تردید دارای کارکردهای اجتماعیاند. با این حال فرآیند خلق آنها مستلزم و منوط به فایده و کارکرد اجتماعی نیست.
5- خلق آن مشروط به سودآوری نیست. بلکه چنین شرطی مخل خلاقیت است.
6- آزادی هنرمند محدود نیست بلکه آزادی نامحدود ضروری و اقتضای طبیعی خلاقیت است.
نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، شعر، ادبیات ـ و به طور کلی تمام آثار هنر که برای پیدایش نیازمند چیزی شخص هنرمند و استعداد طبیعی او نیستند ـ غالباً و علی الاصول در این طبقه جای دارند.
اینکه گفته میشود غالباً و علی الاصول به این معنی است که این ویژگیها در روند عمومی تاریخ پیدایش و گسترش و تکامل این دسته از هنرها غلبه داشته است. به طور استثنائی در پارهای از موارد یا در برخی ادوار آثاری وجود داشته که دارای این ویژگیها نبودهاند. اما اولاً آن آثار پایدار و ماندگار نشدهاند. ثانیاً چهره عمومی هنر را دگرگون نکردهاند. به عبارت سادهتر و به هر صورت، در تمام طول تاریخ بشریت یک سلسله آثار پر ارزش هنری داریم که دارای این ویژگیها بودهاند و بلکه ارزش آنها اساساً ناشی از همین ویژگیها بوده است. این گونه آثار هستند که کیفیت و فراگرد عمومی تاریخ هنر را رقم زده، بر روی جامعه و تاریخ تکامل بشریت مؤثر واقع شدهاند.
متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.
دانلود فایل
بررسی مدل های ارزشگذاری دارایی های فکری در شرکت های دانش بنیان
.
مقدمه
در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است. در طول عصر صنعت بهای تمام شده دارایی ها، کارخانجات، تجهیزات و مواد خام بود که برای موفقیت یک تجارت لازم بود اما در عصر اطلاعات این استفاده موثر از سرمای های فکری است که معمولا در موفقیت یا شکست یک مجموعه مؤثر است. بنابراین مدیران نیاز دارند که بتواند اثر تلاش های مدیریت دانش را بر عملکرد سازمان خود اندازه گیری کنند. اغلب شاخص های عملی مدیریت دانش برای اندازه گیری دارایی های دانش یا سرمایه فکری متمرکز هستند و فرض میکنند که خروجی مدیریت دانش بر میزان سرمایه گذاری سازمان موثر است. ارائه دارایی های دانشی موجب شناسایی شایستگی ها و قابلیت های ملی می شود که برای رشد اقتصادی، کسب مزیت رقابتی، توسعه انسانی و بهبود کیفیت زندگی ضروری خواهند بود (اشنایدر و سامکین، 2008). حداکثر سازی سود شعاری است که بر مبنای آن پارادایم ها، تئوری ها و مدل های گوناگونی در عرصه نظام دانش در حوزه مدیریت و حسابداری عنوان شده است. بر مبنای این پیش فرض عناصری مورد توجه و تمرکز اندیشمندان قرار میگرفت که سیستم روابط را فقط بر مبنای حداکثر سازی سود تنظیم می نمود. از سال 1950 با پیدایش تفکراتی نو مبنی بر خلق ارزش، توجه و تمرکز بر پیاده سازی الگوهای ارزش در سازمان، توسعه روز افزون شبکه کسب و کار، افزایش رقابت و رشد ابزارهای تکنولوژی، مسیر مدیریت بنگاه های اقتصادی را به سمتی سوق میداد که دیگر ابزارهای مدیریت گذشته توان مقابله با صنعت های در حال رشد و فضاهای جدید رقابتی را نداشت.
مدیریت دانش فرآیندی است که سازمان ها را دریافتن، گزینش، سازماندهی و انتشار و انتقال اطلاعات برای فعالیت هایی همچون حل مشکلات، یادگیری پویا، برنامه ریزی استراتژیک و تصمیم گیری یاری می دهد. در ابتدای عصر صنعتی شدن، سازمان ها اثربخشی و کارایی و همچنین برتری رقابتی خود را از طریق اتوماسیون، کاهش ضایعات و حذف فرآیندهای اضافی افزایش دادند. ولی در حال حاضر و در عصر دانش و دانشکاری، سازمان ها درصدد سازماندهی مجدد، جهت حذف مشاغل و نیروهای اضافی هستند. این جنبش از طریق مهندسی مجدد و مدیریت کیفیت فراگیر و مانند این ها انجام می شود که سازمان های روانتری را به ارمغان میآورد. در اینجاست که نقش دانش و مدیریت دانش روشن می شود و سازمان ها در پی تحقق و استفاده از مهمترین دارایی های ناشناخته و راکد خود به نام دانش برمی آیند. لذا مدیریت دانش در این راستا باید از سویی همراه با اثربخشی و کارایی باشد و از سوی دیگر باید بتواند به خوبی از عهده کسب، حفظ و نگهداری و انتشار دانش در سطح سازمان برآید (رهنورد، 1388).
در سال 1962 چندلر در کتابی به نام استراتژی و ساختار استراتژی، استراتژی را وارد حوزه کسب و کار کرد، استراتژی که تا قبل از آن فقط در حوزه نظامی مطرح بود. اندروز در سال 1965 استراتژیهای کسب و کار را مطرح کرد و در سال 1970 مینتزبرگ و پورتر پدران استراتژی، مفاهیمی را مطرح نمودند که بر اساس آن مدیران علاوه بر توجه و تمرکز بر علایق سهامداران نگاهی نو به علایق و انتظارات ذینفعان دارند و بر اساس این مفهوم دیگر سازمان فقط به دنبال خلق ثروت برای سهامداران نیست بلکه به دنبال خلق ارزش برای ذینفعان خود میباشد. بیان استراتژی رقابتی توسط پورتر نظام اندیشه را به سمت ارزش آفرینی و ایجاد مزیتهای رقابتی هدایت نمود. توجه بر تمرکز، تمایز و ایجاد مزیتهای رقابتی ممکن نیست مگر با شناسایی و استقرار زنجیره ارزش مفهومی که پورتر بر آن توجه خاص دارد بهره گیری از عناصر زنجیره ارزش و غنی نمودن هر عنصر سازمانها را در خلق ارزش یاری میرساند (اشنایدر و سامکین، 2008). هرچند که سازمانهای انتفاعی، بکارگیری و توسعه ابزارهای مدیریتی و حسابداری جدید را زودتر از سازمانهای تحقیقاتی و سازمانهای غیرانتفاعی آغاز نموده اند، با این حال به نظر میرسد که اندازه گیری و مدیریت منابع دانش بنیان از ظرفیت بالای در سازمانهای تحقیقاتی برخوردار میباشد. چرا که مهمترین منابع آنها، داراییهای نامشهود میباشد و مهمترین خروجی آنها نیز دانش میباشد. همچنین سیستمهای حسابداری سنتی قادر نیستند تا اطلاعات شفف و روشنی را برای مدیریت استراتژیک منابع دانش بنیان و تصمیم گیری پیرامون سرمایه گذاری در این منابع ارائه نمایند (صلواتی سرچشمه و همکاران، 1387).
مدیریت منابع انسانی یکی از عناصر کلیدی زنجیره ارزش مقولهای است که برای هر بنگاه اقتصادی میتواند مزیتی رقابتی محسوب گردد. منظر مالی درک خود را برمبنای کمی نمودن مفاهیم می شناسد آنچه لرد کلوین بیان میدارد وقتی از آنچه صحبت میکنید، بتوانید آن را به صورت کمی و عددی بیان نموده و اندازه گیری کنید، میتوانید درک مناسبی از آن بدست آورید. لذا سنجش موفقیت در عملکرد مدیران در میزان ارزش آفرینی سازمان در حوزه منابع انسانی مقوله ای است که دانش حسابداری میتواند پاسخگوی این نیاز باشد. بر مبنای این مفهوم همزمان با تحول در سیستمهای مدیریتی مفاهیم جدیدی رخ نمایانده است که توجه بر یکی از این مفاهیم عنوان پژوهش حاضر میباشد. سرمایه فکری علیرغم اینکه به سرمایه اشاره دارد، یک اصطلاح حسابداری یا اقتصادی نیست. برخی از نویسندگان این مفهوم را برای توصیف دانش و قابلیت دانایی یک موجودیت اجتماعی نظیر سازمان، اجتماع یا اقدام حرفهای به کار میبرند (سویبای، 2001). امروزه توجه به سرمایه های فکری، رویکردی است که ابزار تحقق کارایی و کارآمدی را در اختیار مدیران میگذارد و از این رو مؤلفههای ناملموس مورد توجه شدید سازمانها قرار گرفته است، علیرغم این میزان اهمیت، سرمایه فکری در سازمانها به ندرت جایگاه خود را یافته است و تاکنون تعداد کمی از سازمانها برای اندازه گیری و مدیریت و گزارش داراییهای ناملموس خود تلاش کرده اند. از این رو پژوهش حاضر به دنبال بررسی مدلها و روشهای اندازهگیری و ارزیابی سرمایه فکری در سازمان و ارائه مدل بومی شده برای این منظور می باشد.
فهرست مطالب
.
بخش اول: مقدمه ای بر سرمایه فکری
1-1- مقدمه. 8
1-2- سیر تاریخی سرمایه فکری... 10
1-3- مفهوم سرمایه فکری... 14
1-4- ویژگی های سرمایه فکری... 15
.
بخش دوم: سرمایه فکری
2-1- تعاریف سرمایه فکری... 17
2-2- زیرشاخههای سرمایه فکری... 19
2-2-1- اختراع. 19
2-2-2- اختراع کوچک.... 20
2-2-3- علائم تجاری.. 20
2-2-3-1- هدف از علائم تجاری.. 21
2-2-3-2- شرایط ثبت علائم تجاری.. 21
2-2-3-3- چگونگی ثبت علامت تجاری.. 22
2-2-3-4- دامنه محافظت علامت تجاری.. 22
2-2-4- طرحهای صنعتی.. 22
2-2-5- اسرار تجاری.. 23
2-2-5-1- حفاظت از اسرار تجاری.. 24
2-2-6- افشای اجتناب ناپذیر. 26
2-3- مولفههای سرمایه فکری... 27
2-3-1- سرمایه انسانی و شاخصهای سنجش آن.. 27
2-3-2- سرمایه ساختاری و شاخصهای سنجش آن.. 28
2-3-3- سرمایه مشتری و شاخصهای سنجش آن.. 28
2-3-4- سرمایه نوآوری و شاخصهای سنجش آن.. 29
.
بخش سوم: مدیریت سرمایه فکری
3-1- فرآیند مدیریت سرمایه فکری... 32
3-2- رویکردهای مدیریت سرمایه فکری... 32
3-3- مدلهای سرمایه فکری... 33
3-3-1- مدل بونتیس.... 33
3-3-2- مدل هدایتگر اسکاندیا 33
3-3-3- طبقه بندی بروکینگ.... 36
3-3-4- طبقه بندی رس و همکاران (مدل رس و رس) 36
3-3-5- طبقه بندی سویبای.. 36
3-3-6- مدل کمث... 37
3-3-7- مدل پتراش.... 37
3-3-8- مدل پایه برای مدیریت و گزارش سرمایههای فکری.. 38
3-3-8-1- اقدام اصلاحی در راستای بهبود سرمایه فکری.. 40
3-3-9- مدل منشور عملکرد. 40
3-3-10- مدل ممیزی سرمایه فکری.. 40
3-3-11- مدل شاخص سرمایه فکری.. 40
3-3-12- مدل مفهومی بررسی تاثیر مدیریت سرمایههای فکری بر عملکرد سازمان.. 41
3-3-13- مدل یکپارچه سنجش مولفههای سرمایه فکری.. 42
3-3-14- سایر مدلها 43
3-4- مدیریت سرمایه فکری از منظر مالی... 48
.
بخش چهارم: اندازه گیری سرمایه فکری
4-1- ضرورت اندازه گیری سرمایه فکری... 50
4-2- اهداف اندازه گیری سرمایه فکری... 50
4-3- مزایای اندازه گیری سرمایه فکری... 51
4-4- مسائل و مشکلات اندازهگیری سرمایه فکری... 51
4-5- روشهای اندازه گیری سرمایه فکری... 52
4-5-1- روشهای بازده داراییها 52
4-5-1-1- ارزش افزوده اقتصادی.. 53
4-5-1-2- ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری.. 54
4-5-1-3- ارزش نامشهود محاسبه شده 54
4-5-1-4- درآمد سرمایه دانش.... 55
4-5-2- روشهای سرمایه گذاری بازار. 55
4-5-2-1- برگه متوازن نامحسوس.... 56
4-5-2-2- نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری.. 56
4-5-2-3- ارزش بازار تخصیص یافته سرمایه گذار 57
4-5-2-4- کیو توبین.. 57
4-5-3- روشهای سرمایه فکری مستقیم.. 57
4-5-3-1- روش کارگزار فناوری.. 58
4-5-3-2- امتیازات ثبت شده موزون.. 59
4-5-3-3- حسابداری و هزینه یابی منابع انسانی.. 60
4-5-3-4- روش ارزشگذاری جامع.. 60
4-5-3-5- حسابداری برای آینده 60
4-5-3-6- اعلامیه منابع انسانی.. 61
4-5-3-7- جستجوگر ارزش.... 61
4-5-3-8- ارزش گذاری دارایی فکری.. 62
4-5-3-9- روش مالی اندازهگیری داراییهای نامشهود. 62
4-5-4- روشهای کارت امتیازی... 62
4-5-4-1- روش کارت امتیازی متوازن.. 63
4-5-4-2- هوش سرمایه انسانی.. 64
4-5-4-3- هدایت کننده اسکاندیا 64
4-5-4-4- شاخص سرمایه فکری.. 65
4-5-4-5- نمایشگر دارایی نامشهود. 65
4-5-4-6- چرخه ممیزی دانش.... 66
4-5-4-7- خطوط راهنمای مریتوم. 66
4-5-4-8- کارت امتیازی زنجیره ارزش.... 66
4-5-4-9- خطوط راهنمای دانمارک... 67
4-5-4-10- بهره هوشی کسب و کار 67
4-5-4-11- رویکرد ارزش کل نگر. 67
4-5-4-12- درجه بندی سرمایه فکری.. 67
4-5-4-13- اندازهگیری و حسابداری سرمایه فکری.. 68
4-5-4-14- نقشه داراییهای دانش.... 68
4-6- گزارشگری سرمایه فکری... 68
.
بخش پنجم: پیشینه پژوهش
5-1- مروری بر پیشینه پژوهش..... 71
5-1-1- پژوهشهای داخلی.. 71
5-1-2- پژوهشهای خارجی.. 73
منابع و مراجع.. 76
.
فهرست جداول
جدول 3-1: مدل شناسایی و مدیریت کردن سرمایه فکری.. 50
جدول 3-2: مدیریت سرمایه فکری در شرکتهای کوچک و متوسط... 53
.
فهرست اشکال
شکل 3-1: مدل اسکاندیا 41
شکل 3-2: مدل رس.... 42
شکل 3-3 : مدل کمث... 43
شکل 3-4: مدل پتراش.... 44
شکل 3-5: مدل پایه برای مدیریت و گزارش سرمایههای فکری در سازمانهای تحقیقاتی.. 45
شکل 3-6: مدل شاخص سرمایه فکری.. 47
شکل 3-7: مدل یکپارچه سنجش مولفههای سرمایه فکری.. 48
شکل 3-8: مدل ساختاری سنجش اثرگذاری سرمایه نوآوری بر دیگر سرمایهها 49
شکل 3-9: مدل سرمایه فکری در سیستم آموزشی.. 50
شکل 3-10: مدل سلسله مراتبی سرمایه فکری.. 51
شکل 3-11: مدل سرمایه فکری گوگان.. 52
شکل 3-12: مدل شاخص های حسابداری سرمایه فکری.. 54
تعداد صفحات: 81
نگارش حرفه ای و آماده استفاده
تعداد صفحات : 26 صفحه -
قالب بندی : word
بینش عاطفی به عنوان جو فکری ، شخصیت و توانایی روحی
بینش عاطفی وEQ به وسیله انجمن گویش آمریکایی به عنوان مفیدترین صفات یا واژه های نوین در سال 1995 انتخاب شدند . (1995،1999،Brrodie ، 1996) . و همانطور که این گفتار شهادت می دهد در این زمینه گسترش زیادی ایجاد شده است . جنبش در علاقه مندی دائم به بینش عاطفی با ارائه مقاله در نشریات دانشگاهی در سال 1990 شروع شد و پس از آن با نشر عمومی بوسیله کتاب پر فروش « بینش عاطفی » گسترده شد . بعد از آن تفکر «بینش عاطفی » روی جلد جمله Time رفت ( 1995 Gibbs ) . از آن به بعد درباره بینش عاطفی آنقدر سخنها رانده شد که محال است (یا حداقل بسیار طاقت فرساست ) تا تمام جوانب آن را مورد بررسی قرار داده.
به هر حال حائز اهمیت است که ببینیم واژه « بینش عاطفی » در چه زمینه هایی بکار می آید در این فصل سه معنای آن را مورد بررسی قرار می دهیم . اولین آنها که مهمترین و جامعترین معناست عبارت «جو فکری» ( Zeitgeist) یا فرهنگ رایج می باشد . روحیه یک عصر غالباً به عنوان جو فکری ، یک ذهنیت یا علاقه رایج که آن دوران را شخصیت می دهد . در فرهنگ تنها یک عامل دخیل نیست بلکه جو فکری در هم پیچیده ای آن را متأثر می کند . فکر می کنیم که واژه « جو فکری » به نوعی معرف بینش عاطفی می باشد و اولین معادلی است که در این فصل به عنوان معادلی فرهنگی و سیاسی یافتیم . و دومین معادل تخصیص یک خصیصه شخصیتی است که به نظر می رسد مانند پشتکار مؤلفه مهمی برای موفقیت در زندگی محسوب می شود . سومین و آخرین معنی بینش عاطفی که نظرها را در متون علمی جلب کرد و خصیصه یک سری از توانایی ها در فرآیند بینش عاطفی می باشد .
مطالعات ما در زمینه بینش عاطفی هم منابع عمومی و هم منابع دانشگاهی را در بر می گیرد هدفمان این است تا موارد استفاده واژه بینش عاطفی را روشن کنیم و مواردی را که ممکن است با نادیده گرفتنشان معنای بینش عاطفی مبهم شود . خاطر نشان کنیم برای این منظور اگر لازم باشد به مباحث علمی و فرهنگی پرداخته خواهد شد . بعد از این مقدمه بخش اعظم این بخش به مطالعه سه معنای بینش عاطفی به عنوان جو فکری ، شخصیت و توانایی روحی . بینش عاطفی و جو فکری
رواج بینش عاطفی احتمالاً در 1995 با چاپ یک سری داستان در مجله Time و مجله USA Today Weekend در باره اهمیت بینش عاطفی برای موفقیت در مدرسه و کار ، به اوج خود رسید Gibbs) 1995 ؛ Goleman ، 1995) . این گزارشات ترکیبی از دانش و احساس افروزی بود . ایده اصلی این بود که یک بخش اعظم شخصیت - بخشی که می توان به دستش آورد ـ به صورت گسترده أی می تواند شخص را در بدست آوردن اهدافش یاری رساند و توجهی که به این مقالات می شد بیشتر از یک دلگرمی برای بدست آوردن خواسته ها بود . اساساً علاقه به این مقالات پی آمدی از دو ناحیه نقش های فرهنگی جامعه بود . اول تنش در تفکر غربی بین عاطفه و دلیل بود . یک واژه که بینش و عاطفه را بهم مربوط می کرد و به نوعی ترکیب متضاد (ترکیب متضاد با استفاده از کلمات متضاد رفتاری را کالبد شکافی می کند مانند لطف ظالمانه ) محسوب می شد زیرا عاطفه ها ایده أی را بدون دلیل در خود جای می دهد. Mayer , Salorey) ،1990) . چندین سال قبل، Payne پیش بینی کرده بود که در آینده عصری خواهد آمد که در مدارس ترکیب و هم آمیزی عاطفه و بینش را آموزش خواهند داد ، و دولتها نسبت به احساسات شخصی مسئول خواهند بود.Payne) ، 1986) . دومین تنشی که در اندیشه غربی وجود داشت برابر گرایی و نخبه گرایی بود . در همان دوران معروفیت بینش عاطفی،Herrnstein ، Murray (1994) کتاب Bell Curve . را که در مورد اهمیت IQ در فهم طبقه بندی های اجتماعی آمریکا بود ، چاپ کردند . وقتی که کتاب « بینش عاطفی» چاپ شد ، نویسنده اش تصریح کرده بود که این کتاب به نوعی برابر گرایی و تکذیب و رد مباحث کتاب Bell Curve می باشد که به صورت گسترده ای جانب نخبه گرایی را گرفته است . Goleman) ، 1995) .
بررسی تاریخی : مناعت طبع در مقابل عشق گرایی
جدال بین احترام گذاردن و بی توجهی عاطفه در اندیشه غربی حکایت بلندی است . رواج خویشتن داری ( مناعت طبع ) از یونان باستان (حدوداً200 سال قبل از میلاد تا 300 سال بعد از میلاد مسیح ) همراه با دلواپسی از اینکه عاطفه زندگی خوب را چگونه پیش می برد ، بود. رواقیون (پیروان فلسفه رواق ، که بی توجه به لذات مادی بودند ) ، روحیات میل ، ترس ، خواسته های بیش از اندازه فردی و منحصر بود می دانستند تا بتوان بر آنها تکیه کرد . در فلسفه رواقیون یک فرد خردمند هیچ گونه احساس یا عاطفه ای از خود نشان نمی داد . آن قدر این گونه احساسات کنار گذاشته می شد تا سر انجام تنها چیزی باقی بماند عقلانیت و منطق باشد Payne)964) . فلسفه رواق به اندازه مذهب فلسفی شد . در ابتدا این فلسفه خطوط مشخصی از اندیشه یهود را تحت تأثیر قرار داد .Guttman) ، 1964) و سپس مسیحیت اولیه را . این فلسفه سرانجام در قرن سوم بعد از میلاد متلاشی شد اما هنوز در مذهب مسیحیت رگه هایی از آن دیده می شود . « رواقی گری اصول و شیوه خود را برای مسیحیت به ارث گذاشت …
مشخصات این فایل
عنوان: ضمانت اجرایی ناشی از نقض مالکیت فکری در تجارت الکترونیک
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 13
این مقاله درمورد ضمانت اجرایی ناشی از نقض مالکیت فکری در تجارت الکترونیک می باشد.
گفتار دوم: ضمانت اجرای کیفری :
بند اول ضمانت اجرای کیفری حق اختراع و حقوق پدیدآورندگان ر ایران
الف : ضمانت اجرای کیفری حق اختراع در ایران
زمانیکه حقی در حقوق کشورها و در مقررات بین المللی برای اشخاص ، پیشبینی می شود ، در جهت تضمین آن حق نیز بایستی مقرراتی پیش بینی شود .
حقوق مالکیت فکری نیز از جمله حقوقی است که در حقوق داخلی کشورهای مختلف، و مقررات بین المللی برای اشخاص تعیین شده است . و بالطبع در جهت تضمین اجرای آن نیز مقررات مختلفی پیشبینی شده است حقوق مالیکت فکری به دو بخش اصلی مالکیت ادبی و هنری و مالکیت صنعتی تقسیم می شود و مالکیت
طرح های ، (trade mark) علائم تجاری (Patent) صنعتی نیز خود به مباحث مختلفی از قبیل حق اختراع می پردازد . از آنجائیکه حق (integerated circut) و مدارهای یکپارچه (industrialdising) صنعتی
اختراع نقش بسیار مهمی در اقتصاد کشورها و اقتصاد جهانی دارد ، به نظر می رسد که مهمترین حوزه مالکیت صنعتی می باشد و بالطبع ضمانت اجرای آن نیز بایستی با عنایت به این اهمیت از جایگاه مهمی برخوردار باشد.حقوق انحصاری ناشی از حق اختراع که متعلق به صاحب آن می باشد ، باید به بهترین شیوه و باتصویب
مقررات قانونی مقتضی تضمین شود تا جایگاه واقعی و فسلفه اصلی اعطای حقوق انحصاری به صاحبان حقوق هم در سطح داخلی کشورها و هم در سطح جهنمی تامین شود .امروزه با توجه به گسترش روزافزون فناوری و در نتیجه افزایشنقضحقوق مالکیت فکری به ویژه حق اختراع ، بررسی ضمانت اجرای حق اختراع امری ضروری می نمایاند . که ما در این تحقیق به این مساله بسیار مهم خواهیم پرداخت . ضمانت اجرای حق اختراع می تواند شامل : ضمانت اجرای کیفری ، مدنی ، اداری ،گمرکی شود که شاید برخی از این ضمانت اجراها در حقوق داخلی کشورها و مقررات بین المللی برای حق اختراع وجود ندارد . اما نیاز به آنها بنا به اقتضا ممکن است به شدت احساس شود . ما نیز در این نگارش به بررسی این ضمانت اجراها هم در سطح داخلی و هم تا حد امکان در سطح بین المللی و حقوق سایر کشورها ،خواهیم پرداخت .
بند دوم : ضمانت اجرای کیفری حق اختراع و حقوق پدیدآورندگان در زمینه بین المللی
الف : ضمانت اجرای کیفری حق اختراع در زمینه بین المللی:
زمانیکه حقی در حقوق کشورها و در مقررات بین المللی برای اشخاص ، پیشبینی می شود ، در جهت تضمین
آن حق نیز بایستی مقرراتی پیشبینی شود .
حقوق مالکیت فکری نیز از جمله حقوقی است که در حقوق داخلی کشورهای مختلف، و مقررات بین المللی
برای اشخاص تعیین شده است . و بالطبع در جهت تضمین اجرای آن نیز مقررات مختلفی پیشبینی شده است
حقوق مالیکت فکری به دو بخش اصلی مالکیت ادبی و هنری و مالکیت صنعتی تقسیم می شود و مالکیت
طرح های ، (trade mark) علائم تجاری (Patent) صنعتی نیز خود به مباحث مختلفی از قبیل حق اختراع
می پردازد . از آنجائیکه حق (integerated circut) و مدارهای یکپارچه (industrialdising) صنعتی
اختراع نقش بسیار مهمی در اقتصاد کشورها و اقتصاد جهانی دارد ، به نظر می رسد که مهمترین حوزه مالکیت
صنعتی می باشد و بالطبع ضمانت اجرای آن نیز بایستی با عنایت به این اهمیت از جایگاه مهمی برخوردار باشد
. حقوق انحصاری ناشی از حق اختراع که متعلق به صاحب آن می باشد ، باید به بهترین شیوه و باتصویب
مقررات قانونی مقتضی تضمین شود تا جایگاه واقعی و فسلفه اصلی اعطای حقوق انحصاری به صاحبان حقوق
هم در سطح داخلی کشورها و هم در سطح جهنمی تامین شود .
امروزه با توجه به گسترش روزافزون فناوری و در نتیجه افزایشنقضحقوق مالکیت فکری به ویژه حق اختراع ،
بررسی ضمانت اجرای حق اختراع امری ضروری می نمایاند . که ما در این تحقیق به این مساله بسیار مهم
خواهیم پرداخت . ضمانت اجرای حق اختراع می تواند شامل : ضمانت اجرای کیفری ، مدنی ، اداری ، گمرکی
شود که شاید برخی از این ضمانت اجراها در حقوق داخلی کشورها و مقررات بین المللی برای حق اختراع وجود
ندارد . اما نیاز به آنها بنا به اقتضا ممکن است به شدت احساس شود . ما نیز در این نگارش به بررسی این
ضمانت اجراها هم در سطح داخلی و هم تا حد امکان در سطح بین المللی و حقوق سایر کشورها ، خواهیم
پرداخت .
کلیات :
دراین بخشبررسی و تعریف مفاهیمی که در ضمن این مبحث عنوان می شوند ، مد نظر می باشد . حق اختراع
یکی از شاخه های مهم حقوق مالکیت صنعتی است که به معنای اعطای حقوق انحصاری احصا شده در قوانین و
مقررات داخلی و بین المللی برای صاحبان حق اختراع ، به مختراعان برای مدت تعیین شده در قانون می باشد....
مقدمه
گفتار اول :
ضمانت اجرایی مدنی
بند اول : نقص حق اختراع و ضمانت اجرای آن
الف : نقض حق اختراع:
ب: ضمانت اجرا آن:
گفتار دوم: ضمانت اجرای کیفری :
بند اول ضمانت اجرای کیفری حق اختراع و حقوق پدیدآورندگان ر ایران
ب: ضمانت اجرای کیفری حقوق پدید آورندگان در زمینه بین المللی
2-1-1- کنوانسیون رم
1-2-1- کنوانسیون پاریس