لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فهرست
موضوع صفحات
اعیان ثابته 11-3
انسان کامل 17-12
عدل در قرآن 24 -18
اعیان ثابته
مقدمه اعیان ثابته یکی از موضوعات در حوزه ی جهان بینی عرفانی است که منشأ تبیین بسیاری از معارف والا و ارزشمند از جمله نحوه ی علم خداوند به جزئیات، مسئله ی قضا و قدر، توحید افعالی و پیدایش کثرت میباشد.مظاهر علمی اسماء و صفات خداوند را اعیان ثابته مینامند. اسماء و صفات خداوند دو گونه مظهر دارند:- مظهر علمی که به وجود علمی موجود است. این وجود خارج از تنگنای ماده و خارج از حد زمان و مکان است.- مظهر عینی که به وجود خارجی موجود است و آثار خارجی بر او مترتب است؛ این موجود اگر جسمانی باشد محدود به حدود زمانی و مکانی بوده و از ماده و قوه برخوردار میباشد.به مظهر علمی، عین ثابت گفته میشود و جمع آنها را اعیان ثابته مینامند. اطلاق لفظ عین به آنها به دلیل ذات بودن آنها است و به آنها عین ثابت گفته میشود؛ چون فنا و زوال ندارند یعنی از بین رفتنی نیستند و همواره موجودند.این نوشتار با موضوع «اعیان ثابته» ابتدا این اصطلاح را بر مبنای متون اصلی عرفان اسلامی توضیح و تفسیر کرده و سپس آیاتی از قرآن کریم را به عنوان مؤید ذکر نموده است.کلید واژه: عین ثابت، مظهر علمی، مظهر عینی، اسم، صفتتوضیح و تفسیر اصطلاحات در هر علمی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علوم مختلف برای ارائه ی نظریات و اصول مسلم خود ناگزیر به استفاده از الفاظ میباشند. ادراک معنایی که از این الفاظ اراده میشود محتاج تفسیر و توضیح است، تا مفهوم اصول و مسائل آن علوم به درستی شناخت شود.اصطلاح اعیان ثابته برای اولین بار توسط محی الدین عربی مطرح شد. اگر چه قبل از محی الدین ممکن است معنا و مفهوم اعیان ثابته و شأن وجودی آن در آثار دیگران قابل فهم و درک باشد، اما جعل این اصطلاح توسط ابن عربی انجام شد. پس از او پیروان و شارحان آثارش وجود اعیان ثابته را به عنوان یک اصل اساسی در تبیین جهان بینی عرفانی پذیرفتند و به دنبال آن از این اصل اساسی در تبیین مسائل غامض و پیچیده ای چون علم الهی استفاده کردند. به طوری که در حال حاضر بدون توضیح و تفسیر این اصطلاح بسیاری از مسائل عرفان نظری قابل فهم نیست. در تحقیق حاضر کوشش شده این موضوع به صورت محوری و خاص مورد بررسی قرار گیرد.
1.تعریفاز دیدگاه عرفا مصداق وجود از وحدت حقیقی برخوردار است، وجود حقیقی و ناب از آن خداوند متعال است و بقیه ی کائنات، تجلیات و ظهورات این موجود واحدند.این حقیقت وجود را اگر به صورت بشرط لا و مطلق ملاحظه کنیم به مرتبه ی احدیت ذاتی موسوم است که جمیع اسماء و صفات در آن مستهلک میباشد. این مرتبه مرز تعین از لا تعین است. ذات خداوند تعالی منزه از هر قید و حد میباشد و همین که برای ذات نوعی اعتبار در نظر گرفته شد به نظر اهل عرفان ما از وجود به ظهور منتقل شدیم. این مرتبه در واقع پلی میان مطلق و متعین است که از یک طرف به تعینات و از طرف دیگر به ذات حق مربوط است. مرتبه ی بعدی، مقام واحدیت است که دومین جنبه ی وحدت ذاتی است. این تعین اصل ظهور همه ی تعینات و مرجع همه ی آنهاست و در آن همه ی اسماء الهی و لوازم آنها تحقق دارند. بر همین اساس در مقام واحدیت نوعی کثرت پدید میآید که همان کثرت ناشی از اسماء و صفات است.به عبارت دیگر عارف در چهره ی مقام واحدیت در عین حال که حقایق اسماء و صفات را متحد میبیند اما مفاهیم آنها را متکثر مییابد و همین تکثر مفهومی طلب ظهور مینماید. به تعبیر دیگر لازمه ی هر اسمی، مفهوم و ماهیت مناسب با آن است که ابتدا در عالم علم و بعد در عالم عین ظهور مینماید. مفاهیمی که صور اسماء الهی بوده و در عالم علم در مقام واحدیت ظهور پیدا کرده اند در اصطلاح عرفا به اعیان ثابته نامیده میشوند. و به این اعتبار که مقام واحدیت جامع جمیع صورت های علمی است به «حضرت علمیه» نیز موسوم است.این صورت ها توسط فیض اقدس ظهور پیدا میکنند. فیضی که از هر گونه شائبه کثرت و تعینات آسمائی به دور است. به عبارتی اقدس از آن است که فیض غیر از مستفیض باشد. به وسیله ی فیض اقدس همه ی اشیاء و اعیان از صادر اول تا عالم ماده به وجود علمی در حضرت علمیه آشکار گردیده و استعداد هرکدام مشخص میشود.قیصری در مقدمه ی شرح فصوص در رابطه با اعیان ثابته میگوید:«إنّ للاسماء الالهیّة صوراً معقولةً فی علمه تعالی لأنّه عالم بذاته لذاته و أسمائه و صفاته. و تلک الصور العلمیّة من حیث أنّها عین الذّات المتجلّیة بتعیّن خاص و نسبةٍ معیّنة هی المسمّاة بالاعیان الثّابتة، سواء کانت کلیّة و جزئیّة فی إصطلاح أهل الله؛» اسماء الهی صورت های معقولی در علم حق دارند، زیرا خداوند بالذات عالم به ذات و اسماء و صفات خویش است و این صورت های علمی از آن جهت که عین ذات متجلی به تعین خاص و نسبت معین میباشند در اصطلاح اهل الله اعیان ثابته نامیده میشوند چه کلی باشند و چه جزئی.عبدالرزاق کاشانی عین ثابت را این گونه تعریف میکند:«"العین الثّابتة" هی حقیقة الشیء فی الحضرة العلمیّة لیست بموجود بل معدومة ثابتة فی علم الله و هی المرتبة الثّانیة من الوجود الحقّی.» عین ثابت همان حقیقت شیء در حضرت علمی است، موجود نیست بلکه معدوم است و در علم خدا ثابت است و آن مرتبه ی دوم وجود حق میباشد.از تعبیر کاشانی معلوم میشود که ایشان میان وجود و ثبوت تفاوت قائل است. هر شیء دارای دو مرتبه است: مرتبه ی ثبوت که منظور حضور او در مرتبه ی علم خداوند است و مرتبه ی وجود که منظور وجود شیء در مرتبه ی عالم عین و ظهور او در خارج است.«به عبارتی میتوان گفت: مرتبه ی سابق همه ی اشیاء در علم حق عالم اعیان ثابته است، در مکتب ابن عربی از این مرتبه به مرتبه ی «شیئیت ثبوت» تعبیر میشود. (ثبوت هر چیز در مرحله ی علم حق) در مقابل «شیئیت وجود» که مرتبه ی ظهور عینی خارج از ذات حق است و موجودیت شیء فی نفسه و نزد خود. در شیئیت ثبوت، اشیاء و اعیان تنها دارای ترنیب رتبی به تبع اسمای الهی عام و خاص و اخص الهی میباشند اما در شیئیت وجودی علاوه بر ترتیب رتبی به تبع اسماء گاه به ترتیب ظهوری تدریجی در زمان نیز متصف میشود.» به اعیان ثابته، اعیان گفته میشود چون ذوات هستند یعنی ماهیات و هویاتند و به آنها ثابت گفته میشود چون نفاد، موت و زوال ندارند.قیصری میگوید: «و یسمّی کلیاتها بالماهیات و الحقایق و جزئیاتها بالهویات عند اهل النّظر» محققان از باب تشبیه معقول به محسوس، وجود را به نور محسوس و اعیان ثابته را به شیشه های گوناگون تشبیه کرده که وقتی نور به آنها میتابد بر حسب قابلیت و استعدادات خود از صاف بودن، کدر بودن و ... نور را بازتابش میکنند.اعیان همه شیشه های گونـاگون بود کـافتـاد بـر آن پـرتو خـورشید وجودهر شیشه که بود سرخ یا زرد و کبود خورشید در آن هم به همان رنگ نمود
1-1 نام های دیگر اعیان ثابتهمعروفترین نام برای حقایق اشیاء که به موجود علمی در مقام واحدیت موجودند، اعیان ثابته است. اما تعبیر های دیگری مانند حروف معنوی، کلمات معنوی، حقایق الهی، اسماء ربوبی و حروف وجودی نیز از آنان شده است که هریک از این نام ها با در نظر گرفتن خصوصیتی از خصوصیات آنها و یا لحاظ جهتی از جهات به اعیان ثابته داده شده است. در تمهید القواعد آمده است:«و أما فی التعین الثانی الذی هو حضرة ارتسام المعلومات فی عرضه العلم الذاتی فمن حیث الامتیاز النسبی ... فتسمی تلک الاشیاء بهذا الاعتبار حروفا معنویة و کلماتاً معنویةً و اعیاناً ثابتاً و تارةً یعبر عنها بالحقایق الالهیة و الاسماء الربوبیة و الحروف الوجودیة» و از اینجا معنای این آیه دانسته میشود که:{قل لو کان البحر مداداً لکلمات ربی لنفد البحر قبل أن تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مدداً}در شرح فصوص الحکم در ارتباط با این آیه آمده است:لان کلماته تعالی هی اعیان الحقایق کلها و کلمات الاسماء المشترکة، مشترکة بین مظاهرها بخلاف الاسماء المختصة فان کلماتها ایضا مختصه زیرا کلمات خداوند تعالی همان اعیان حقایق هستند و کلمات اسماء مشترک، بین مظاهر مشترک اند بر خلاف اسماء مختصه که کمالات آنها نیز مختص است. 2.دو اعتبار برای اعیان ثابتهاعیان ثابته را به دو اعتبار میتوان در نظر گرفت:1.اعتبار اول آنکه اعیان آینه ی وجود حق باشند در این صورت آنچه که در آینه ظاهر است اسماء و صفات و شئون حق است بنابراین آنچه که در خارج ظاهر میشود یا تجلیلت وجود است و یا وجودی که متعین شده است بوسیله ی اعیان؛ (که در این صورت در وجود غیر از اعیان چیزی نیست و وجود حق که آینه ی اعیان است ظاهر نیست و در غیب است)2. اعتبار دوم آنکه وجود حق آینه و مرآت اعیان باشد؛ (بنابراین با این اعتبار چیزی غیر از وجود حق در خارج نیست و اعیان بویی از وجود خارجی نبرده اند.)و این دو اعتبار مربوط به احوال مختلف شاهدان و عارفان است که در شهود اول خلق بر او غالب و در شهود دوم حق بر او غالب است.این شعر جامی به این دو اعتبار اشاره دارد:انـدر نـظر کـمل ارباب فهوم خـالق مـشهود اسـت و خـلایق موهومو اندر نظر طایفه ی محجوبان خلق است که ظاهر است و خالق مکتوم در نقد النصوص آمده است:«اگر وجود حق را سبحانه و تعالی مرآت اعتبار کنی، ظاهر در وی احکام و آثار اعیان است، نه اعیان بذواتها – فإنها ماشمّت رائحة الوجود- و نه وجود من حیث هو، کما هو شأن المرآة، و اگر اعیان را مرآت اعتبار کنی، ظاهر در وی اسماء صفات و شئون و تجلیلات وجود است، یا وجود متعین به حسب هذه الامور، نه وجود من حیث هو و نه اعیان، لما عرفت من شأن المرآة، پس وجود حقیقتی و اعیان ثابته، هر دو ازلا و ابدا در مرتبه ی بطون اند و ظاهر یا احکام آثار اعیانند به اعتبار اول، و یا اسماء و صفات و شئون و تجلیات وجود حق سبحانه و تعالی – یا وجود متعین به حسب هذه الامور – به اعتبار ثانی.
1-2 اثر وجود حق و اعیان بر یکدیگراعیان ثابته حکم نوعی تعین و تقید برای وجود مطلق را دارند. وجود بما هو وجود مطلق از هرگونه قیدی حتی مبرا از قید اطلاق است اما هنگامی که منتسب به اعیان میشود متعین و مقید میگردد و از طرفی همین اعیان خود ظهورات و تجلیلت آن وجود مطلق واحدند.اثر وجود حق سبحانه در اعیان ثابته در نسبت ظهور است؛ یعنی اعیان را و احوال اعیان را عین، ظاهر میگرداند، همچنانکه در علم بود؛ و اثر اعیان ثابته در وجود حق سبحانه تعین و تقید وی، و تعین و تقید صفات وی است؛ زیرا که وجود را فی نفسه اطلاق و عدم تعین و تقید است. و همچنین اسماء و صفات او را؛ و چون به احکام و احوال عینی از اعیان ثابته منصبغ گردد، و به سبب آن انصباغ، متعین و متقید گردد و به حسب تعین و تقید وی، اسماء و صفات وی نیز متعین و متقید شوند؛ زیرا که ظهور اسماء و صفات به حسب استعداد ایشان است (اعیان است) و شک نیست که استعداد هر عینی، نوعی از تعین و تقید را تقاضا میکند چه در ذات و چه در اسماء و صفات.
علم جامست و فیض او می بی او همه عالم است لا شیاو را نـبود ظـهـور بـی مـا مـا را نـبود وجـود بـی وی 3. منشاء اعیان ثابتهاعیان ثابته لوازم اسماء و صفات حق تعالی است. مظهر اسم الاول و الباطن مطلق عالم اعیان ثابته است پس اعیان ثابته به تبع اسماء و صفات متحقق میشوند و به عبارتی اعیان ثابته حاصل تجلی و ظهور خداوند و اسماء او در حضرت علمی خویش است.اما کثرت اسماء و صفات چگونه پدید آمده است؟
دانلود مقاله کامل درباره عدل در قرآن