لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
مواردى که دروغگویى مجاز است بدان که دروغ حرمت عینى ندارد، بلکه از آن نظر که به مخاطب یا دیگرى (655) ضرر مى رساند حرام است ، زیرا کمترین درجه اش این است که خبر دهنده به چیزى خلاف آنچه مى گوید معتقد باشد در این صورت جاهل است و گاه دروغ براى دیگرى ضرر دارد، و بسا جهلى که بهره و مصلحت داشته باشد. بنابراین دروغ به دست آوردن آن جهل است که در آن ماءذون هستیم . گاه دروغ واجب است ، در صورتى که راستگویى موجب بنا حق کشته شدن کسى شود. پس مى گوییم : سخن وسیله رسیدن به هدف هاست و هر هدفى ستوده است و مى توان با راست و دروغ به آن رسید امّا دروغگویى حرام است ، ولى اگر تنها با دروغ مى توان به آن رسید، دروغ مباح است اگر به دست آوردن هدف مباح باشد و اگر رسیدن به هدف واجب باشد دروغ واجب است مانند حفظ خون مسلمان ؛ و هرگاه راستگویى موجب ریختن خون مسلمانى شود که از ظالمى مخفى شده است دروغگویى در آن جا واجب است ؛ و هرگاه رسیدن به هدف در جنگ یا آشتى دادن دو مسلمان یا دلجویى از شخص ستم رسیده جز با دروغ ممکن نشود دروغ مباح است ؛ در عین حال تا آنجا که ممکن است انسان باید از دروغ بپرهیزد، زیرا هرگاه باب دروغ بر او گشود شود بیم آن مى رود در جایى هم که نیاز به دروغ نیست دروغ بگوید و در آن جا که دروغ واجب است به اندازه واجب اکتفا نکند. بنابراین دروغ اساسا حرام است مگر ضرورتى پیش آید. آنچه دلالت مى کند که در دروغ موارد استثنا وجود دارد روایتى است از امّ کلثوم که گفت : ((شنیدم که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله جز در سه مورد اجازه دروغ گفتن بدهد: در اصلاح میان دو طرف ، در جنگ ، در وقتى که مردى با زنى سخن بگوید و آن زن به شوهرش بگوید.))(656) و نیز ام کلثوم گفت : پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((کسى که میان دو نفر آشتى دهد که کذاب نیست . پس به قصد اصلاح سخن خیر بگوید یا بر سخن خیر چیزى بیفزاید.))(657) اسماء دختر یزید گفت : پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((هر دروغى براى پسر آدم نوشته مى شود، مگر مردى که به قصد آشتى دادن دو نفر به آن دو دروغ بگوید.))(658) از ابوکاهل روایت شده که گوید: میان دو مرد از یاران پیامبر سخنى در گرفت تا آنجا که با یکدیگر برخورد و نزاع کردند، من به یکى از آنها برخوردم و گفتم چرا با فلانى خوب نیستى شنیدم که تو را به نیکى مى ستود و دیگرى را دیدم و به او نیز همان سخن را گفتم تا آشتى کردند، آنگاه گفتم : خود را هلاک کردم آنها را آشتى دادم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آگاه شد و فرمود: ((اى ابوکاهل میان مردم آشتى برقرار کن .)) (659) یعنى اگر چه با سخن دروغ باشد مردم را آشتى بده .عطاء بن یسار گوید: مردى به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عرض کرد: به خانواده ام مى توانم دروغ بگویم ؟ فرمود: ((خیرى در دروغ نیست ، گفت : به خانواده ام وعده دروغ مى دهم ؟ فرمود: بر تو باکى نیست .))(660) از نواس بن سمعان کلابى روایت شده که گوید: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((شما را چه شده که مى بینم خود را همانند پروانه ها در آتش مى افکنید، تمام دروغ ها ناگزیر در نامه عمل نوشته مى شود مگر این که شخص در جنگ دروغ بگوید، چرا که جنگ نیرنگ است ، یا میان دو نفر کینه باشد و شخصى میانشان آشتى دهد، یا به زنش سخن دروغى بگوید که او را خشنود سازد.))(661) على علیه السّلام فرمود: ((هرگاه راجع به رسول خدا با شما سخن مى گویم ، اگر از آسمان به زمین سقوط کنم در نظرم محبوب تر از آن است که بر او دروغ ببندم ؛ و هرگاه با شما سخن بگویم جنگ نیرنگ است (یعنى دروغ در جنگ مجاز است ))) این سه مورد بروشنى (در روایات ) از دروغ استثنا شده است و نیز مواردى جز اینها که انسان براى خودش یا دیگرى هدف صحیحى داشته باشد استثناست ، امّا در مورد مال و ثروتش وقتى مى تواند دروغ بگوید که ظالمى او را دستگیر کند و راجع به مالش سؤ ال کند یا اگر سلطان او را بگیرد و از یک گناه زشت که میان او و خداست بپرسد، مى تواند انکار کند و بگوید: زنا نکرده ام ، شراب نخورده ام (اگر به دروغ بگوید). پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((هر که از این کثافت کارى ها بکند باید بپوشاند.)) (662) چرا که آشکار ساختن گناه گناهى دیگر است . بنابراین بر انسان لازم است که خون و مالش را که در معرض غارت ظالمانه است و نیز آبروى خود را با زبانش حفظ کند اگر چه دروغ بگوید.امّا آبروى دیگران مثل این که از او راز برادرش را بپرسند لازم است منکر شود، و نیز میان دو نفر آشتى برقرار سازد و نیز میان زنان خود که هوو هستند اصلاح کند و به دروغ به هر کدام بگوید که تو عزیزترین همسر منى ، و اگر همسرش جز با وعده اى که توان وفاى آن را ندارد از او اطاعت نمى کند براى دلخوشى او مى تواند وعده دروغ بدهد و نیز مى تواند با سخن دروغ از کسى پوزش بخواهد که جز با انکار گناه یا بسیار دوستى ورزیدن دلخوش نمى شود؛ ولى مرز این موارد مجاز دروغگویى این است که دروغ ممنوع است ولى اگر راست بگوید مفسده اى از آن پدید مى آید. از این رو سزاوار است که مفسده دروغ با مصلحت آن با ترازوى عدالت سنجیده شود، و چون دریابد که مفسده راستگویى از نظر دین بیش از دروغ است مى تواند دروغ بگوید و اگر هدف از دروغگویى بى ارج تر از هدف راستگویى است واجب است راست بگوید، و گاه این دو عامل در برابر یکدیگر قرار مى گیرند بطورى که انسان نسبت به آنها تردید مى کند؛ در این صورت گرایش به راستگویى سزاوارتر است ، زیرا دروغگویى در هنگام ضرورت یا نیاز مهم مباح مى شود و در حالت شک به اصل تحریم دروغ رجوع مى کنیم .چون درک درجات هدف ها پیچیده است بر آدمى لازم است تا آنجا که امکان دارد از دروغ بپرهیزد. همچنین هرگاه نیاز به دروغ داشته باشد بر او مستحب است که از اهدافش بگذرد و دروغ را کنار
تحقیق درباره مواردى که دروغگویى مجاز است