چکیده
اقتصاد اسلامی مقولهای است که از دیرباز مورد بحث و بررسی علماء اسلامی قرار گرفته است. دانشمندان اسلامی درباره ماهیت اقتصاد اسلامی بحثهای زیادی داشتهاند و کتب و مقالات زیادی دراین زمینه به رشته تحریر درآمده است. به رغم مباحث زیاد هنوز بحثهایی حل نشده در این خصوص وجود دارد. بعضی اقتصاددانان اقتصاد اسلامی را علم اقتصاد از نوع« اقتصاد اثباتی» می دانند، در حالی که عده ای آ ن را مکتب اقتصادی « اقتصاد هنجاری » می پندارند و گروهی نیز براین عقیده اند که تفکیک علم اقتصادو مکتب اقتصادی از یکدیگر امری بی حاصل است.
در این مقاله ابتدا تعاریفی از «علم»، «مکتب» و «سیستم اقتصادی» ارائه شده است. سپس بحثهای موجود به تناسب در هر یک از این مقولات انجام شده است. و در نهایت با توجه به جامعیت دین اسلام دیدگاهی که به نظر میرسد با مجموعه اهداف وآرمانهای اسلامی نزدیکتر باشد تحت عنوان سیستم اقتصادی اسلام معرفی شده است. ویژگیهای نگرش سیستمی به اقتصاد اسلامی و نتایج مترتب بر آن بحثهای دیگری است که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
واژههای کلیدی: اقتصاد، علم، مکتب، اسلام، سیستم اقتصاد.
Economics, Economic School, and
Islamic Economic System
M. Lotfalipour, Ph.D.
Abstract
The subject of Islamic economy has been discussed by Islamic scientists for a long time. Islamic authorities have made various arguments on the nature of the Islamic economy and have written a lot of books and articles. In spite of numerous arguments in the past, still remain unresolved questions in this area. Some scientists think of Islamic economic system as positive economics, while others think of it as normative economics. Still another group believe that division of economics on the basis of positive and normative economics and economic school is useless.
In this article we first define the concepts of economics, school of economic system and then arguments belonging to these terms are provided. Finally due to comprehensiveness of Islam, the Islamic economic system is introduced to match Islamic ideas and targets. Characteristics and results of systematic approach to Islamic economic system are among the issues that are considered.
Keywords: Economics, Science, School, Islam, Economic System
مقدمه
بحث درخصوص اقتصاد اسلامی بسیار زیاد است. عدهای از دانشمندان اسلامی در پی تئوریزه کردن مباحث اقتصاد اسلامی بوده و هستند. بعضی از اقتصاددانان مسلمان معتقدند که اقتصاد اسلامی از مقولات «اقتصاد دستوری» است. عدهای نیز بر اینباورند که اقتصاد اسلامی از نوع «اقتصاد اثباتی» است. بعضی دیگر بر این اعتقادند که در اقتصاد اسلامی نمیتوان مفاهیم اثباتی و دستوری را از هم تفکیک کرد. علاوه بر نظرات فوق عدهای دیگر از علمای اسلامی به نحو دیگری به مسئله نگاه میکنند گروهی بر این باورند کهاقتصاد اسلامی همان «مکتب اقتصادی» است. عده ای نیز اعتقاد دارند که اقتصاد اسلامی نوعی «سیستم اقتصادی است» و گروهی به آن با دیده مسائل اخلاقی مینگرند.این مقاله در پی آن است تا ضمن مروری خلاصه بر مفاهیم «علم»، «مکتب» و «سیستم اقتصادی» جایگاه اقتصاد اسلامی و نوع نگرش به آن را در حد توان روشن سازد.
ماهیت اقتصاد اسلامی
آیا اقتصاد اسلامی از مقولات علمی است؟ یا اینکه اقتصاد اسلامی مقولهای مکتبی یا اخلاقی است؟ و یا اقتصاداسلامی یک سیستم اقتصادی است؟ برای روشن شدن بحث لازم است هر یک از مفاهیم فوق قدری شکافته شده و مورد بحث قرار گیرند.
علم اقتصاد( اقتصاد اثباتی )
تعاریف مختلفی برای علم وجود دارد. چون در اینجا هدف بحث در مفاهیم نیست لذا به اجمال به ارائه بعضی از تعاریف می پردازیم.در یکی از تعاریف علم آمده است: علم شامل مجموعهای از قضایای کلی است که محور خاصی برای آنها لحاظ شده و هر قضیه قابل صدق و انطباق بر مصادیق متعددی است1 با این تعریف علم اقتصاد عبارت از قضایای کلی است که درخصوص پدیده های اقتصادی مصداق دارند.
تعریف دیگری علم اقتصاد را اینگونه بیان میکند. علم اقتصاد بررسیروشهایی است که بشر به وسیله پول یا بدون آن برای بکار بردن منابع کمیاب تولید به منظور تولید کالاها و خدمات در طی زمان و همچنین برای توزیع کالاها و خدمات بین افراد و گروهها در جامعه به منظور مصرف در حال و آیندهانتخاب میکند2.
در تعریفی دیگر علم اقتصاد ، عبارت از علمی است که حیات اقتصادی پدیدهها وجلوههای آن را تفسیر کرده، ارتباط آن پدیدهها و جلوهها را با اسباب و عوامل کلی که بر آن حاکم است بیان میدارد3. بنابراین دیدگاه علم اقتصاد مسئولیت دارد تا آن پدیدههای اجتماعی و یا طبیعی را که در زندگی اقتصادی پدید میآیند بررسینموده اسباب و علل پدید آمدن وقایع را در خارج بیان دارد4. اگر چه تعاریف در این زمینه زیاد است لیکن اگر بخواهیم نقاط مشترک آنها را بیابیم به موارد کلی زیر خواهیم رسید. علم اقتصاد در زمینه کشف روابط علّی بین پدیدههای اقتصادی بحث میکند. در این تعریف محور علم اقتصاد، بررسی و کشف روابط بین پدیدهها است. بر این اساس اگر بجای پدیدههای اقتصادی، هدف، بررسی و کشف روابط بینخواص ظاهری اجسام باشد، با علم فیزیک سرو کار خواهیم داشت. همچنین وقتی راجع به حرکت وقوانین و مقررات حاکم بر آن بحث میکنیم در واقع از علم مکانیک یا «علمالحرکه» بحث خواهیم کرد.
یکی از ویژگی های علم اقتصاد این است که نمیتواند مبنای قضاوتهای ارزشی قرار گیرد. زیرا خواستگاه مسائل ارزشی ، مکتب است در حالی که علم صرفاً به بررسی روابط و علیت پدیدهها میپردازد. این روابط وقوانین علت و معلولهایی هستند که در طبیعت وجود دارند و هستی براساس آنها قوام یافته و صیرورت دائمی دارد5.بعضی وابط اقتصادی ثابت و لایتغیرند نظیر نیاز انسان به خوراک، پوشاک وغیره. بعضی دیگر از مسائل اقتصادی رنگ محیط و زمان به خود میگیرند و تغییر مییابند و در ارتباط با شرایط عوض میشوند.
ویژگی دیگرعلم اقتصاد این است که خواست و تمایل افراد در تعیینچگونگی شکلگیری روابط بین پدیدههای اقتصادی بیتأثیر است. گرچه به طور غیرمستقیم میتوان به نوعی در شکل دهی بعضی ازتغییرات اقتصاد مؤثر بود وبا تعبیه بعضی سازوکارها در رفتار انسانها تأثیر گذاشت لیکن با فراهم شدن بعضی از اسباب و علل، وقوع حوادث تبعی امری حتمی است نظیر افزایش قیمتها که با فراهم شدن بعضی اسباب و علل وقوع آن قطعی است و کسی نمیتواند از حدوث آن جلوگیری کند. به عنوان مثال کمبود عرضه نسبت به تقاضا موجب افزایش قیمتها میشود این پدیده قضیهای کلی است که در جوامعمختلف صدق میکند لیکن در هر جامعهای با توجه به شرایط و اوضاع و احوال اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کم و بیش مقدار آن متفاوتاست. اثر شرایط در این قضیه باعث شدت و ضعف آن میشود اما اصل افزایش قیمتها ناشی از کمبود عرضه امری قطعی است. در این مثال که کمبود عرضه نسبت به تقاضا منجر به افزایش قیمتها میگردد در حقیقت بیان یک واقعیت است کهاتفاق میافتد. حال این پدیده امری پسندیده است یا نکوهیده، مسئله جداگانهای است. از این رو علم اقتصاد جنبه مذهبی و مکتبی ندارد و نمیتوان گفت که علم اقتصاد اسلامی یا علم اقتصاد سرمایهداری.
مکتب اقتصادی
واژه مکتب نیز در معانی متفاوتی به کار رفته است. از جمله : مجموع اندیشهها و افکاری که درجمعی نفوذ کرده باشد همچنین یک نظر فلسفی ادبی و نظایر آنها را مکتب گویند همین طور این واژه به هنرمندانیک ملت، یک شهر با علایق خاص که در اجرا و بیان هنر اشتراک دارند، اطلاق شده است مثل مکتب فرانسه، مکتبپاریس6.
در فرهنگهای اقتصادی نیز واژههایی برای یکرشته افکار مبتنی بر روش معین در باب جنبههای اساسی رفتار اقتصادی که از طرف بعضی اقتصاددانان صاحبنظر ابراز گردیده مثل مکتب کلاسیک، مکتب نئوکلاسیک و مکتب کمبریج به کار رفته است7. بعضی از اقتصاددانان مکتب اقتصادی را به هر قاعده اساسی اقتصادی که با ایده عدالت اجتماعی ارتباط یابد تعریف کرده اند.و عدالت را حد فاصل مکتب و علم می دانند. از طرفی عدالت را به منزله شاخصی می دانند که که افکار مکتبی را ازنظریات علمی جدا میکند8. در مکتباقتصادی اسلام اصولی وجود دارند که متضمن رسیدن به اهداف مکتب در ابعاد اقتصادی میباشد نظیراصل حرمت ربا9، اصل لا ضرر، قاعده عدم تعاون بر اثم و عدوان10 و نظایر اینها. باید و نبایدهای مکتبی اسلام اموری کلی هستد که رعایت آنها از طرف مکتب توصیه میشود.
سیستم اقتصادی
سیستم اقتصادی یعنی طراحی، سازماندهی و اجرای یک الگوی عملی اقتصادی متشکل از ابعاد مختلف ونهادهای متفاوت که با یکدیگر هماهنگ باشند. این مجموعه هماهنگ به منظور خاصی طراحی شده و متضمن حصول به اهداف مشخصی است. برای ضمانت رسیدن به آرمانهای مورد نظر لازم است روشهای اجرایی و مکانیسم های عملی مبتنی بر واقعیات علمی باشد. بنابراین میتوان سیستم اقتصادی اسلام را اینگونه بیان کرد: مجموعهای از دستورالعملهای اجرایی و مکانیسمهای عملی هماهنگ برای حل مسائلاقتصادی جامعه با توجه به واقعیات موجود (علم) و در چارچوب اهداف( مکتب) اسلام.سیستم اقتصادی چند ویژگی عمده دارد. اولاً در چارچوبهای کلی تعیین شده از طرف مکتب قرار دارد (مکتبی است). ثانیاً مبتنیبر واقعیات و روابط علّی پدیدههای اقتصادی است، (علمی است). زیرا سیستم اقتصادی، رسالت تنظیم امور اقتصادیدر حال و پیشبینی و برنامهریزی برای آینده را بعهده دارد. حصول به این مهم زمانی مقدور است که از مسائل علمی پویا و رشدیابنده در طی زمان در حد اعلای آن استفاده شده باشد. ثالثاً از ویژگیهای سیستم اقتصادی، متحول بودن آن در طی زمان است. یعنی بر اثر گذر زمان مسائل علمی جدیدی حادث می شود و تحولات علمی بر نیازها و خواسته های بشر تأثیر می گذارد بنابر این سیستم اقتصادی نیز که متکفل رفع نیازمندیهای بشر در بستر زمان است دچار تغییر و دگرگونی می شود.
دیدگاهها در این زمینه
امروزه بعضی از اقتصاددانان این علم را به دو بخش «اقتصاد اثباتی11» و «اقتصاد دستوری12» تقسیممیکنند. اقتصاد اثباتی به شاخهای از اقتصاد اطلاق میشود که مطالعه، بررسی و کشف روابط موجود بین پدیدههای اقتصادی را بر عهده دارد. در این شاخه با توجه به ابزار علمی، به بررسی و مطالعه پدیدههای اقتصادی آن طور که هستند پرداخته میشود.اقتصاد دستوری یا اقتصاد هنجاری به شاخهای از اقتصاد گفته میشود که در آن به بررسی پدیدههای اقتصادی آنطورکه باید باشند، پرداخته میشود.
بعضی از دانشمندان به اقتصاد اسلامی نیز در قالب اقتصاد اثباتی و دستوری نگریستهاندو در همان چارچوبتحلیل کردهاند. این گروه معتقدند که اسلام یک دین است لذا اقتصاد اسلامی پیش از هر چیز اقتصاد دستوری است زیرا اسلام دارای احکام ارزشی است. همچنین اسلام از مفاهیم اثباتی درباره واقعیتهای اقتصادی عاری نیست.پس میتوانیم احکام ارزشی اسلامی را جایگزین احکام ارزشی غیر اسلامی کنیم و مفاهیم اسلامی را بر ذخیره مفاهیماثباتی اقتصاددانان بیفزائیم و به نتایجی دست یابیم13.
بعضی از دانشمندان با فرض قبول چارچوب اقتصاد اثباتی و دستوری نظرشان این است که بیشتر در زمینه شرح و تفصیلهای اساسی در زمینه یک مسئله اقتصادی خاص مثل ربا و مباحث مربوط به آن به بررسی پرداخته شودو شکل جدیدی به آنها داده شود14. عده ای اعتقاد دارند که مرزبندی بین اقتصاد اثباتی و هنجاری غیر ضروری بسیار مشکل و احتمالاً غیرممکن است15. گروهی نیز بر این باورند که تقریباً همه احکام اساسی علم اقتصاد به گونهای تجویزیاند یعنی میتوان گفت اقتصادمشخصاً نه علمی اثباتی، نه علمی توصیفی، که علمی هنجاری یعنی تجویزی است16.
دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه، اقتصاد را تحت سه عنوان اقتصاد تشریحی، اقتصاد تحلیلی و اقتصاد تدبیری مورد بررسی قرار میدهد17. منظور از اقتصاد تشریحی از دیدگاه آنان بخشی از اقتصاد است که به صورت امر و نهیهاو یا تفسیر و ارزیابی آنها در یک مکتب ارائه شده است. و اقتصاد تحلیلی را معادل علم اقتصاد میدانند که رفتارهایبشری را در زمینة تولید، توزیع و مصرف، تجزیه و تحلیل میکند18. و اقتصاد تدبیری را معادل سیاست اقتصادیدانسته که هدف آن تدبیر جامعه بر مبنای قواعد اقتصاد تشریعی برای جهت بخشیدن به وضع اقتصادی کشور و رفعمشکلات و نابسامانیهای اقتصادی آن است19.
جامعیت اسلام
جامعیت و همه جانبه بودن از ویژگیهای مسلم آئین اسلام است که دامنه وسیع آن تمام صحنههای زندگی بشر راشامل میشود20. در باب جامعیت اسلام لازم است به چند مورد اشاره شود. در روایات از امام جعفر صادق علیهالسلام نقل است که ایشان فرمود: تمام احتیاجات مردم در دین اسلام وجود دارد و مسئلهای نیست که در آئین اسلام از آن بحث نشده باشد حتی دیه خراش21.
در نهجالبلاغه این طور میخوانیم: پیامبر اسلام با تصدیق و اعترافی که در دست داشت با نور هدایت برانگیخته شد آن نور هدایت قرآن است. از او بخواهید تا گویا شود ولی او سخن نخواهد گفت و من شما را از آن آگاه میسازم. بدانید این اخبار گذشته و آینده و درمان دردهای شما و تنظیمات معیشت زندگی و روابط شما در آن است22. از مجموع مطالعات و بررسیها فهمیده میشود که شریعت اسلام در زمینههای گوناگون زندگینظامی دارد. اگر دین برای کوچکترین مشکلات زندگی حتی خراش حکمی دارد مگر میشود درخصوص مسائل اقتصادی و معیشتی مردم که بسیار با اهمیتتر است بیتفاوت باقی بماند؟ بنابر موارد فوق الذکر به نظر میرسد نگرش اسلام بر اقتصاد از نوع نگرش سیستمی است. به این معنی که اقتصاد دراسلام بخشی از مجموعه نظاماتی است که با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ و سیستمی دارندو هر روز با پیشرفت تکنولوژی این ارتباطات پیچیدهتر میشود.
دیدگاه اسلام به اقتصاد یک دیدگاه یکسو نگرانه و اقتصادی صرف نیست بلکه با توجه به جامعیت اسلام، اقتصادی مورد نظر است که با فرهنگ، جامعه، حقوق، روابط بینالملل و... در ارتباط است. کما اینکه امروزه نیز بحثهای مربوط بهارتباط اقتصاد با صنعت، محیط زیست، بهداشت و... در اکثر جوامع در حال بحث و بررسی است23. اقتصاد اسلام صرفاً در حد چند توصیه اخلاقی، اجتماعی و عبادی نیست. در عین حال که در اقتصاد اسلامی همه موارد فوق وجود دارد و به همین دلیل ارتباط اقتصاد اسلامی با اخلاق، اجتماعیات، عبادات و... بسیار زیاد است و همهاینها دلیل بر جامعیت اقتصاد اسلامی است. آنچه در قرآن و مکمل آن در احادیث آمده را میتوان اصول کلی مکتبیتلقی نمود. هر مکتب اقتصادی و از جمله مکتب اقتصادی اسلام شامل مجموعهای از رهنمودهای کلی و باید و نبایدهایمکتبی است که متضمن حصول اهداف مکتب در بعد اقتصاد میباشد نظیر حرمت ربا24، نفی استثمار و بهرهکشیانسان از انسان، نفی ضرر و زیان25، نفی تمرکز مال و ثروت نزد عدهای خاص26 و از این قبیل. مجموعه این امر ونهیهای مکتبی به هیچوجه نشانگر چارچوب دقیق عملکرد سیستم اقتصادی نیست. سیستمی که در آن همه اجزای اقتصادهماهنگ در ارتباط با هم و منظم عمل نموده و در عین حال همه اهداف مکتب را در بعد اقتصادی تأمین کند. به عنوان مثال در هیچ مکتبی روش مبارزه با حرمت ربا یا نحوه جلوگیری از استثمار مشخص نشده است. مکانیسمی که در عین پرهیز از ربا، استثمارو حق کشی، بتواند شکوفائی، رشد و توسعه اقتصادی را نیز بدنبال داشته باشد. همچنین روش یا الگویی برای عملکرد سیستم بانکی منسجم و هماهنگ که در عین تشویق و تسهیل فعالیتهای اقتصادی بتواند هماهنگی لازم را در بازارهای کار و سرمایه، کالا و خدمات ایجاد کند در منابع مکتبی وجود ندارد. زیرا مکتب خط مشی کلی مسائل راتعیین میکند و در حد کلیات باقی میماند در حالی که جزئیات رنگ و بوی زمان و مکان به خود میگیرند. به اینترتیب نوعی عدم ارتباط و انسجام بین احکام ثابت مکتب وتعینات مسائل کلی در طی زمان و در جوامع مختلف بهچشم میخورد که لازم است به شکلی حل و فصل شود. این امر با توجه به اینکه بین احکام (مکتب) اسلام ارتباط وجود دارد، به این مفهوم که حکمتی در ماورای همه احکام اسلامی قرار دارد و آن اداره کامل نظام اقتصادی با توجه به آرمانهای مکتبی است که در سیستم اقتصاد اسلامی قابل حل است. به عبارت دیگر تنها از طریق سیستم اقتصادی است که میتوان هماهنگی و انسجام لازم را بین احکام مکتبی و مسائل مبتلا به جاری برقرار کرد.
سابقه نگرش سیستمی به اقتصاد اسلامی
اندیشه سیستمی برخلاف تفکر تجزیه گرایانه یاعنصرگرایانه که برای عناصر بنیادی اصالت قائل بوده است کل هر پدیده را اساس کار قرار میدهد. از این دیدگاه یک «سیستم» خود دارای شخصیت و رفتاری است که در عناصر متشکله آن وجود ندارد وفقط در قالب مجموع آن عناصر و به صورت کلی تبلور تجلی میکند27. هدف اصلی نگرش سیستمی دستیابی به تبیین جامعی از جهان و پدیدههای آن است. معتقدین این نظریه بر این باورند که یک ارگانیسم، صرفاً مجموع عناصر جداگانه نبوده بلکه سیستمی است که دارای نظام و کلیت میباشد. این سیستمبجای آنکه مانند اجسام ظاهراً متشکل از تعدادی اتم باشد، موجودیتی شبیه شعله و یا بلوری است که مرتباً در حالتغییر و تبدیل است28. نگرش سیستمی به اقتصاد اسلامی یا به عبارت دیگر سیستمی دیدن اقتصاد اسلامی مسئله جدیدی نیست بلکهبعضی از اقتصاددانان مسلمان در گذشته نیز بدان توجه داشتهاند. لیکن تأکید زیادی بر آن نکردهاند و بعضاًسیستم را با مکتب مترادف گرفتهاند و به نقش و جایگاه این نوع نگرش در اقتصاد اسلامی آنچنان که باید نپرداختهاندو متعاقب آن نیز به الزاماتی که این نوع نگرش بدنبال دارد توجه نکردهاند. در ذیل به بعضی از این موارد اشاره میشود. دفتر همکاریها، نظام اقتصادی، سیستم اقتصادی و مکتب اقتصادی را به جای یکدیگر به کار میبرد و نظاماقتصادی را بیان کننده این میداند که وضعیت اقتصادی موجود مطلوب است یا نامطلوب و وضعیت مطلوبیکه برای تأمین عدالت در نظر گرفته است، چگونه است29؟ به اعتقاد آنان نظام اقتصادی براساس ارزشهای مورد نظر یک جامعه در بعد اقتصادی عدالت اجتماعی شکل میگیرد.آنها نیز این تعریف را از شهید صدر گرفته اند که می گوید: فکر عدالت حد فاصل علم و نظام اقتصادی و علامت فارقیاست که بوسیله آن افکار مربوط به نظام اقتصادی از نظریات علمی تمیز داده میشود30. بعضی مشخصه اصلی هر نظام (سیستم) را نوع قوانین و مقررات و نحوه تصمیمگیریهای فردی و جمعی در آن میدانند ووظیفه اصلی هر نظام را ایجاد هماهنگی و توازن میان نهادهای مختلف برای حرکت از وضع موجود به سمت مطلوبمیدانند31. آیت الله معرفت معتقد است که اسلام در هر بعدی از زندگی بشر دارای مبانی خاصی است. مبانی اقتصاد از مکتب گرفته می شود اما نظام را باید بسته به شرایط مختلف زمانی و مکانی تنطیم و طراحی کرد32. عده ای از دانشمندان نظام اقتصادی را تحت تأثیر ایدئولوژی میدانند و سه مشخصه اصلی هر نظام یا سیستماقتصادی را ایدئولوژی، نهادها و مقررات حاکم می شمارند. به نظر آنها اقتصادها برحسب آنکه تابع کدام ایدئولوژی باشند، نهادهای متفاوتی را بوجود میآورند و قواعد متفاوتی را در ارتباط با رفتارهای اقتصادی سامان میدهند33. گروهی دیگر ویژگیهای نظامهای اقتصادی مختلف را در سه مقوله چگونگی مالکیت منابع تولید، گونگیتصمیم گیری نسبت به مسائل اقتصادی و ماهیت انگیزههای پیشنهادی به مردم میدانند34.
در حالی که نویسنده ای دیگر معتقد است: در بررسی یک نظام نباید یک جزء را از اجزاء دیگر مجموعه جدا کرد و تنها مورد بررسی قرار داد زیرا اطلاع برمجموعه عظیم شبکههای اتصالاتی مستقیم و غیر مستقیمی که یک جزء را احاطه کرده است امکان دیدن تصویرجامع و کلی نظام را میسر میسازد و موجب میشود تا نقش هر یک از اجزا و کارآیی آن در رسیدن و دستیابی به اهدافنظام بخوبی درک شود35. عده ای نیز بر این باورند که: ( سیستم) اقتصاد عبارت از اسلوبی است که جامعه ترجیح میدهد در حیات اقتصادی و حل معضلات عملیخویش از آن پیروی کند36.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 49 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله علم اقتصاد، مکتب اقتصادی و سیستم اقتصاد اسلامی