فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش) تعداد صفحات 18 صفحه
فصل اول:
جامعه شناسی دین چیست؟
به گفته ماکس وبر، جوامع پیشین در « باغ جادوئی» زندگی میکردند حال آنکه جوامع نوین شاهد نوعی افسون زدایی همه جانبه در جهان بودهاند. با توجه به این قضیه، جوامع گذشته چگونه میتوانستند در یک جهان افسون زده زندگی و امرار معاش کنند؟ از این رو، وظیفة اصلی جامعه شناسی دین تبیین وجود باورداشتها و عملکردهای مذهبی در جامعه بشری بود. یکی از نظریههای جامعهشناسان سدة بیستم دربارة دین این است که دین به هیچ روی پذیرای تحلیل جامعهشناختی نیست. بنابراین نظر، دین نهاد خاصی است که از نوعی سرچشمه بنیادی و خصلت روحی غیرطبیعی مایه میگیرد و جز با تعابیر مذهبی و روحی نمیتوان آن را به صورت دیگری بازشناخت. این نظریه از دیدگاه جامعه شناختی دین فاقد انسجام منطقی است چه آن که متن دین براساس هر زمان و مطابق با رهیافتهای اجتماعی مختلف آن، کامل و اصلاح شده است. از مهمترین نکاتی که در این بحث (جامعهشناسی دین) برمیآید این است که جامعهشناسی دین باید در رویکردهای ما نسبت به دین تأثیری بگذارد حال، چه از موضع خوشایند دینی کارمان را آغاز کنیم ویا از موضع ناخوشایند. خلاصه آن که جامعه شناسی دین با این قضیه سروکار دارد که باورداشتهای مذهبی چیستند و تحت چه شرایطی پدید میآیند.
دین چیست؟
از دین بعلت تعاریف و برداشتهای گوناگونی که ارائه شده، از ناحیه جامعهشناسان مثل ماکس وبرتعریف خاصی نشده و به اعتقاد " اس اف نادلِ " انسان شناس، چون مرز بین دین و بی دینی را نمیتوان تعیین کرد بنابراین برای آن تعریف خاصی نمیتوان ارائه داد. در ارزیابی تعاریفی که از دین به عمل آمده باید دانست که تعاریف دین، عاری از نفوذ تمایلات بوده و مقاصد نظری در کار نبوده است و در نتیجه بحثهایی که در سده 19 بین انسانشناسان و جامعهشناسان درگرفته، تعریف دین به «اعتقاد به هستی های روحانی» ختم شده است. دورکیم میگوید دین نظام یکپارچهای از باورداشتها و عملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است و … . این ادعای دورکیم که دین با امر مقدس سروکار دارد کم کم با چالش انسان شناسان، از جمله « گودی» روبرو شد . وی با توجه به ذات مقدس و فرا طبیعی دین که هدایتگر است و نسلهای دینداری هم در آن بودند که به مقدسات بها نمیدادند، به مخالفت با این معنی پرداخت. گودی میگوید مقوله بندی فعالیتهای مذهبی انسان برمبنای ادراک جهانی امری مقدس از سوی بشریت و درست تر از تقسیمبندی جهان به دو قلمرو طبیعی و فراطبیعی نیست که خود دورکیم نیز آن را رد کرده بود (کتاب گودی 1961 ص 155). به نظر " کار رابرستون " فرهنگ مذهبی به یک رشته از باورداشتها و نمادهایی اطلاق میشود که دربرگیرندة تمایزی میان امر تجربی و امر فرا تجربی با واقعیت متعالی میباشند. دراینجا امور تجربی اهمیتی کمتر از امور غیر تجربی دارند (رابرتسون 1970 ص 47) . " هورتون " نیز دین را چنین تعریف می کند: دین را میتوان بعنوان بسط میدان
چکیده کتاب جامعه شناسی دین؛ اثر ملکم همیلتون، ترجمه محسن ثلاثی