فرمت فایل:powerpoint (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد اسلاید:15
عصرهای پیشرفت بشر
پاورپوینت مدیریت استراتژیک ( سازمان های مجازی)
فرمت فایل:powerpoint (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد اسلاید:15
عصرهای پیشرفت بشر
این فایل حاوی مطالعه مدیریت استراتژیک می باشد که به صورت فرمت PowerPoint در 277 اسلاید در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است، در صورت تمایل می توانید این محصول را از فروشگاه خریداری و دانلود نمایید.
فهرست
مدیریت استراتژیک
فرایند مدیریت استراتژیک
فرایند مضمون بندی استراتژی سازمانی
تدوین هدفهای بلند مدت و انواع استراتژیهای اصلی
آشنایی با متغیرهای اساسی استراتژیک سازمانی
اجرای استراتژی
ارزیابی استراتژی
مدیریت بهره وری
تصویر محیط برنامه
این مقاله به بحث مدیریت استراتژیک میپردازد؛ ابتدا بحث با تعریفی پیرامون مدیریت و استراتژی آغاز میشود. فرایند مدیریت استراتژیک در پنج مرحله، 1- تجزیه و تحلیل محیطی، 2- پایهگذاری جهتگیری سازمانی، 3- هدفگذاری، 4- تعیین و تدوین استراتژیها، 5- بسترسازی و اجرای استراتژیها و کنترل استراتژیها توضیح داده شده است.
برنامه عملیاتی در واقع سر رسید سازمان می باشد.
برنامه ریزی عملیاتی بازوی اجرایی برنامه ریزی استراتژیک است در حالیکه برنامه ریزی استراتژیک در تعیین دور نماو مسیر حرکت برای آینده کمک می کند.
برنامه عملیاتی در واقع یک سند و مدرک با نتایج اختصاصی مشخص در یک دوره زمانی ( معمولاً یک سال ) می باشد .
برنامه عملیاتی دارای فعالیتهای اختصاصی همراه با منابع لازم برای آنها، جهت حصول نتایج می باشد .
فرایند برنامه ریزی عملیاتی در واقع درگیری مستمر و مداوم مجریان، مدیران و کارمندان کلیدی در تهیه برنامه های عملیاتی برای کل سازمان و نیز برای واحدهای اختصاصی سازمان می باشد .
مسابقات
ورزشکار
کسب مدال
عمومی
مدیریت برنامه استراتژیک
چگونه ضرورت مدیریت استراتژیک پیدا شد؟ ایگور انسف عقیده داشت که اشباع بازار مصرف در امریکا که بعد از جنگ جهانی دوم بوجود آمد، اولین جرقه برای برنامه ریزی استراتزیک بود.
هیچ برنامه ای را نمی توان قطعی دانست زیرا هم پیچیدگی و هم تغییرات در محیط زیاد است. به همین دلیل باید مدیر از دو ابزار کمی و کیفی که شامل شهامت خطر پذیری، صبر و متانت، در مواجه با مشکلات برخوردار باشد.
این مسائل ونیز مسائل تخصصی نشان داد که در سازمان، حوزه مسئولیتی وجود دارد که در حیطه هیچ یک از مدیریتهای تخصصی قرار نمی گیرد و تخصص خاصی است که مدیریت استراتژیک نام دارد.
السن وایدی برنامه ریزی استراتژیک را تلاشی منظم و سازمان یافته در جهت اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات بنیادی تعریف نمودند که به موجب آن، اینکه یک سازمان چیست، چه می کند و چرا اموری را انجام می دهد، مشخص خواهد شد. برنامه ریزی استراتژیک، ارتباطات و مشارکت را سهولت بخشیده، علایق و ارزشهای ناهمگرا را با یکدیگر همسو و منطبق می کند.
از دیدگاه لارنس و کلوک، مدیریت استراتژیک فرایند اتخاذ تصمیماتی است که منجر به توفیق، ادامه حیات یا مرگ مؤسسه می گردد. وظیفه استراتژیستها عبارتست از بهترین نوع استفاده از منابع مؤسسه در یک محیط در حال تغییر
استراتژیک
برنامه ریزی راهبردی- استراتژیک- فرایندی است سازمانی برای تعریف راهبرد سازمان و تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی، صورت میگیرد. این فرایند افراد و منابع را نیز شامل میشود.
برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامهٔ راهبردی سازمان مینامند.
برنامه ریزی راهبردی برای برنامه ریزی مؤثر به منظور تصویر کردن طرح و برنامه یک سازمان بکار میرود، اما هرگز نمیتواند مشخصا پیشبینی کند بازار در آینده دقیقاً چگونه خواهد بود و در آیندهٔ نزدیک چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
به هر رو، متفکران استراتژی در سازمان میباید استراتژیهای سازمان را بر اساس زنده ماندن در شرایط سخت طراحی کنند.
درواقع برنامه ریزی راهبردی به نوعی تصویر رسمی آیندهٔ سازمان است. هر برنامهٔ راهبردی دست کم به یکی از پرسشهای زیر پاسخ خواهد داد: ۱- ما دقیقاً چه کار میکنیم؟
۲- برای چه کسی کار میکنیم؟
۳-چگونه کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم؟
در برنامه ریزیهای تجاری ممکن است پرسش سوم به شکل زیر پرسیده شود:
چگونه میتوان رقیب را از سر راه برداشت یا از رقابت اجتناب کرد؟
در این رویکرد بیشتر بدنبال شکست دادن رقیبان هستیم تا بهترین بودن!
در بسیاری از سازمانها برنامه راهبردی دربارهٔ این است که سال آینده سازمان به کجا خواهد رسید که به طور معمول تر در خصوص سه تا پنج سال آینده (دراز مدت) نیز صادق است، اگرچه بعضی از سازمانها چشم انداز خود را تا ۲۰ سال آینده گسترش دادهاند.
چشم انداز: چگونگی سازمان در آینده را تعریف میکند. چشم انداز یک افق دراز مدت است که گاهی جهانی را که سازمان در آینده در آن فعالیت میکند توصیف میکند. برای مثال، نیکوکاری که به فقیری کمک میکند ممکن است بیانیه چشم اندازی داشته باشد که میگوید: «یک جهان بدون فقر». یک بیانیه چشم انداز آیندهٔ سازمان را به صورت خلاصه بیان میکند. این بیانیه بر روی آینده متمرکز میشود.
مأموریت: هدف بنیادی یک سازمان یا یک سرمایهگذاری را بیان میکند، مختصراً توضیح میدهد چرا سازمان وجود دارد و برای رسیدن به چشم اندازش چه کاری انجام میدهد.
گاهی مأموریت برای نمایش تصویر سازمان در آینده به کار میرود. یک بیانیه مأموریت گاهی جزییات کارهای را که انجام داده در اختیار میگذارد و به سؤال "چه کاری انجام میدهیم؟" پاسخ میدهد. برای مثال ممکن است نیکوکار "کار آموزی برای بیکار و بی خانمان" را فراهم سازد. یک بیانیه مأموریت مشتری و فرایندهای مهم را تعریف میکند. این بیانیه سطح کارایی مطلوب را به آگاهی شما میرساند و معیار تصمیم گیری صریح را مهیا میسازد.
در معدودی از شرکتها یک بیانیه چشم انداز ممکن است شبیه یک بیانیه مأموریت باشد، اما این میتواند یک خطای سنگین باشد چرا که میتواند موجب سردرگمی مردم شود.
کدام یک اول میآیند؟ بیانیه مأموریت یا بیانیه چشم انداز؟ بستگی دارد. اگر شما یک کسب و کار تازه یا طرح یا برنامهٔ جدید برای خدمات جاری خود داشته باشید، آنگاه چشم انداز، مأموریت و باقی برنامههای استراتژیک را هدابت خواهد کرد. اگر شما یک کسب و کار تأسیس شده دارید در حالیکه مأموریت ایجاد شده، آنگاه مأموریت، چشم انداز و باقی برنامههای استراتژیک را هدایت میکند. در هر صورت شما نیازمند دانستن اهداف بنیادی خود یعنی -ماموریت، موقعیت کنونی شما از نظر منابع درونی و قابلیتها (تعداد نفرات و/یا نقاط ضعف) و شرایط بیرونی (فرصتها و/یا تهدیدها)، و اینکه به کجا میخواهید بروید - و چشم انداز آینده هستید. این مهم است که شما پایان و نتیجه مطلوب را از ابتدا در نظر بگیرید.
تدوین «برنامهریزی استراتژیک» یک فرایند است. برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامه راهبردی سازمان مینامند. به دیگر سخن، برنامهریزی راهبردی تلاشی منظم و سازمانیافته جهت اتخاذ تصمیمها و مبادرت به اقدامات بنیادی است که به موجب آن، اینکه یک سازمان (یا هر موجودیت دیگر) چیست، چه میکند و چرا اموری را انجام میدهد مشخص خواهد شد (السن و ایدی، ۱۹۸۲؛ نقل در: [۴]). در متون مختلف، از این نوع برنامهریزی با عناوین: برنامهریزی جامع، استراتژیک و راهبردی یاد میشود. اساساً هر نظام برنامهریزی استراتژیک باید به این «چهار پرسش اساسی» پاسخ دهد (لورنچ، ۱۹۸۰؛ نقل در: [۴]).
- به کجا میرویم؟ (فلسفه وجودی)
- چگونه میخواهیم به مقصد برسیم؟ (استراتژیها)
- امکانات ما برای اقدام چیست؟ (بودجه)
- چگونه آگاه میشویم که در مسیر درست حرکت کنیم؟ (کنترل)
در ادامه به مراحل برنامهریزی استراتژیک در متون مختلف اشاره میشود.
الوانی (۱۳۷۴) در کتاب «مدیریت عمومی» مراحل ذیل را برای برنامهریزی استراتژیک نام برده است:
«رضائیان» (۱۳۸۰) فراگرد برنامهریزی راهبردی را به صورت زیر نمایش داده است: