این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 90 صفحه می باشد.
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.A) گرایش : مدیریت آموزشی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول:کلیات طرح
مقدمه........................................... 2
- بیان مسئله.................................. 6
- هدفهای تحقیق................................ 6
- اهمیت وموضوع تحقیق وانگیزش انتخاب آن........ 8
- سوالات وفرضیه های تحقیق...................... 10
- متغیرهای تحقیق.............................. 11
- تعاریف عملیاتی متغیرها وواژه های کلیدی...... 11
فصل دوم:مطالعات نظری
2-1 آموزش وپرورش وتاریخچه آن درایران............. 15
2-2 اهمیت آموزش وپرورش .......................... 17
2-3 اهداف آموزش وپرورش .......................... 18
2-4 مقاطع تحصیلی ................................ 20
2-5 مقطع ابتدایی ................................ 22
2-6 اهمیت وضرورت آموزش وپرورش دوره ابتدایی....... 22
2-7 اهداف دوره ابتدایی........................... 23
2-8 ویژگی های معلم دبستان........................ 24
2-9 تارخچه جنسیت................................. 28
2-10 الگویابی جنسی............................... 29
2-11 هویت،نقش وتفاوتهای جنسی..................... 31
2-12 پیشرفت تحصیلی .............................. 33
2-13 عوامل موثر برپیشرفت تحصیلی.................. 33
2-14 سایر عوامل موثر درپیشرفت تحصیلی............. 34
2-15 انگیزه واثر آن درپیشرفت تحصیلی.............. 35
2-16 معیارهای پیشرفت تحصیلی...................... 38
2-17 آزمون معلم ساخته درمقابل آزمون تجاری........ 39
2-18 آزمون های پیشرفت درمقابل آزمون های استعداد.. 39
2-19 نقش معلم برجنسیت درآموزش وپرورش ............ 40
2-20 تأثیر گرمی وصممیت معلم درپیشرفت تحصیلی دانش آموز 41
2-21 پیشینه تحقیق ............................... 42
2-22 جمع بندی تحقیق ها مربوط به معلم مرد در دبستان 46
2-23 تحقیق های انجام شده در مورد برتری معلم زن دردبستان 49
فصل سوم:روش شناسایی تحقیق (متدولوژی)
3-1 روش تحقیق ................................... 53
3-2 ابزار اندازه گیری تحقیق...................... 53
3-3 روش اجرای تحقیق.............................. 53
3-4 جامعه آماری تحقیق............................ 54
3-5 نمونه آماری ونحوه انتخاب آن.................. 55
3-6 مدل های آماری................................ 55
فصل چهارم:تجزیه وتحلیل یافته های تحقیق
4-1 توصیف داده ها................................ 57
4-2 استنباط داده ها.............................. 58
فصل پنجم:نتیجه گیری وپیشنهادات
5-1 نتیجه گیری کلی .............................. 66
5-2 نتیجه گیری فرضیه به فرضیه.................... 69
5-3 محدودیت های تحقیق............................ 72
5-4 پیشنهادهای تحقیق............................. 73
فهرست منابع ومأخذ............................... 74
چکیده
هدف از این پژوهش مشخص شدن نقش جنسبت در آموزش است.در واقع پژوهشگر در این پژوهش به دنبال آن بوده است که این پرسش را که آیا پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای معلم مرد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای ملعم زن تفاوت معناداری دارد یا خیر؟برای این کار پژوهشگر سعی کرد تا با بهره گیری از روش علی – مقایسه ای ،فرضیه اصلی خود را بیازماید.پژوهشگر ۵۰۰دانش آموز پسر دارای معلم مرد و زن را با استفاده از جدول تاکمن و به صورت طبقه بندی خوشه ای از مناطق پمج گانه شمال،جنوب،شرق ،غرب و مرکز برگزید و با آزمون های معلم ساخته فرض خود را به بوته آزماشب گذاشت.
نتایج به دست آمده از این اقدام پس از استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه حاکی از آن است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پس مقطع ابتدایی دارای معلم مرد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی دارای معلم زن تفاوت معناداری دارد. این فرضیه با اطمینان ۹۹% مورد تایید قرار گرفت.
مقدمه :
برای دست یافتن به نتایج مورد نظر در یادگیری ، تعیین و طبقه بندی اهداف آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت برای طبقه بندی اهداف آموزشی طرحهای مختلفی ارایه کرده اند . یکی از طبقه بندیهای مشهور در زمنیه اهداف آموزشی ، طبقه بندی بلوم (۱۹۶۵) است . وی اهداف آموزشی را به سه حیطه «شناختی» ، «عاطفی» و «روانی ـ حرکتی» تقسیم میکند . حیطه شناختی شش طبقه دانش ، نگهداری ، کاربستن ، تحلیل یا تجزیه ، ترکیب و ارزشیابی را در بر میگیرد و حیطه عاطفی بیشتر با مقوله های انگیزشی و هیجانی ، نگرش و قدردانی، ارزش دادن و نظایر آن سرو کار دارد . این طبقه بندی می تواند راهنمای تدریس و یادگیری باشد و می توان گفت که شناخت و عاطفه دو عنصر اساسی در یادگیری هستند .
اعتبار و ارزش بسیاری از پژوهشها انجام شده در موقعیتهای یادگیری به بررسی فرآیندهای شناختی در ارتباط با فرآیند انگیزشی دارد . عده زیادی از پژوهشگران فرآیندهای شناختی و انگیزشی دانشآموزان و رابطه آنها را با عملکرد تحصیل را هم به صورت مجزا و هم در ارتباط با یکدیگر مـورد پـژوهش قـرار داده اند . مرتبط کردن پژوهشها انجام شده بر روی انگیزش تحصیلی و مطالعات انجام شده بر روی شناخت دانشآموزان از کارهای مهم و ارزشمند روانشناسی تربیتی است (کرتور و دور کمپر ۱۹۸۵) .
در نظر عامه ، غالب معلمان و حتی برخی بررسی ها تمام مسئولیت شکستهای تحصیلی و در بعضی موارد پیشرفتهای تحصیلی بر عهده خود دانشآموزاست و به استناد داوریهای بدوی اتهام را تنها متوجه هوش یا همت دانشآموزمیکند . لذا سخنانی نظیر : «استعدادش کافی نیست» ، «در حد امکان کوشش نمیکند» ، «باهوش است ولی کار نمیکند» شنیده میشود. پس هوش یا شخصیت کودک بـدون تحلیل و توضیح و بدون آن که ارتباطهای مقابلشان روشن شود و بدون این که پرسشی درباره ریشه هـای عـدم کفایت یا فقدان آنها مطرح شود ، سخت در معرض اتهام قرار میگیرند و این خود شاهـدی بر فقـر آشکار روانشناسی و زندانی بـودن آموزش ها در چنین چاله ای است (توگال ترجمه شجاع رضوی ۱۳۸۰) .
برای برطرف کردن این مشکل باید به مسئولیت خطیر معلمان نیز پرداخته شود ، تعداد کثیری از معلمان آموزش ابتدایی برای تلاش آموزشی خود آماده نشده اند . لذا تجربه ثابت کرده است که صرفنظر برخی از استعدادهای شخصی و موقتی ، آوختن حرف معلمی آهنگی آرام دارد و بیشتر از مطالعات نظری از را سرمشق گرفتن دقیق و توضیحی از کلاسهای رسمی و با مدیریت مطلوب آموخته میشود.
پس استمداد از علم یا دانشی که روش آموزش مناسب را تعیین کند بدون تردید نخستین راه چاره خواهد بود . اما به رغم تلاشهای مقطعی و پراکنده ، این دانش (روانشناسی تربیتی) از دید کثیری از دست اندرکاران پنهان مانده است . واقعیت این است که در مورد بسیاری نکتههـا، روانشناسی تربیتی هنـوز ناگزیر به کنـار هم قـرار دادن نظـریه هـای آموزشی و روانشناسی بـه صورت مجمـوعه های نامنسجمی است که در عمل به دشواری در قلمرو یکدیگر جای میگیرند و مبـادله میشوند (نت ۱۹۷۹) .
معلمان خوب ، خوب به دنیا نمی آیند ، بلکه ساخته میشوند . نمی توان فرض کـردکـه هـرکس می تواند تدریس کند . بر این مهم، به دانش و مهارت وسیعی نیاز است تا آموزش و یادگیری دانشآموز تضمین شود، خود را در اختیار یک پزشک ، وکیل و … قرار نمی دهیم مگر آن که حداکثر اعتماد را به مهارت او پیدا کنیم . بنابراین نباید تصور کرد که بدون آن که مهارت خود را اثبات کنیم . کودکان به ما اعتماد پیدا خواهند کرد . هیچ کس مایل نیست تحت آموزش معلمی قرار گیرد که فاقد کفایت است .
مـا اغلـب ، دربـاره این که معلمان برجسته چگونه مهارتهای خود را به دست می آورند و کامل میکنند فکر نمی کنیم . البته ، معلمان خوب ، غیر از مهارتهایی که در تدریس دارند از صفات فراوان دیگری نیز برخوردارند . آنها درباره دانشآموزان خود اطلاعات زیادی دارند . از کار با دانشآموزان لذت می برند و درباره موضوع درس خویش مطلع اند و به تدریس علاقه دارند . روانشناسی تربیتی برای این به وجود نیامده است که شما در یک موصوع درسی خاص صاحب تخصص شوید .
حرفه پیچیده و دشوار معلمی احتیاج به هنرمندی و اطلاعات علمی دارد . تدریس هنرمندانه مسلماً با عواطف و ارزشها ، و همان طور که برخی گفته اند با روح معلم خوب آمیخته است . برخی از معلمان چنان در کار خود غرق میشوند که به نقاشان درحالت خلق آثار هنری، شباهت پیدا میکنند . معلمان خوب خلاق هستند و مشکلات خود را با ابداع روشهای تدریس و تدوین مواد آموزشی مناسب حل میکنند . تعلیم و تربیت درمقام علم از روانشناسی ، جامعه شناسی ، مردم شناسی ، عادت شناسی و بسیاری علوم دیگر بهره میگیرد تا موجبات تدریس کارآمد را فراهم سازد. معلمان در فرآیند تدریـس از روش هـای علمـی متعددی مانند تولید فرضیه ، آزمایش فرضیه و مشاهده نتایج استفاده میکنند . در تدریس خوب ، علم و هنر به طور پیچیده در هم تنیده اند .
تدریـس خـوب فقـط ایـن نیسـت کـه توانائی های ذهنی دانشآموزان رشد داده شود (اورتسون و اسمیلای ۱۹۸۷) . معلمان کارآمد می توانند از آغاز کار رابطه خوبی با دانشآموزان خود برقرار سازند . آنها با آزادی و به آسانی با عضای کلاس برخورد میکنند و دانشآموزان ، آنها را معلمانی صمیمی و قابل اعتماد می یابند (راجرز ۱۹۸۳) . آنها به جای رقابت ، بر همکاری که تجارب یادگیری مثبت تری را برای دانشآموزان در بردارد تأکید میکنند به جای محصول یادگیری ، فرآیند یادگیری مورد تأکید آنهاست (جانسون ۱۹۸۸) . هدف کلی و مهم معلمان کارآمد بهبود رابطه بین دانشآموزان و رشد دایمی عزت نقس در ایشان است . معلمان کارآمد رشد خود پنداره را در دانشآموزان خـود درک میکنند و فعالیتهای کلاس را به نحوی سازمان میدهند که موجب شکل گیری خود پنداره مثبت در ایشان شود .
از سوی دیگر علاوه برخود دانشآموزان و معلمان آنها مسایل دیگری هم هست که بر یادگیری تأثیر می گذارد مسایلی که در سالهای اخیر بیشتر بدان پرداخته میشود . مواردی از قبیل نابرابریهای اجتماعی و فرهنگی ، محیط داخلی مدارس ، محیط مدارس ، محیط اجتماعی کودک در آن مشغول یادگیری است و … که از آن جمله است رابطه ای که کودک و معلم با یکدیگر برقرار می سازند .
پژوهشها مختلفی به بررسی رابطه میان فرآیندهای شناختی و همچنین ارتباط آنها با پیشرفت تحصیلی مبادرت کرده اند . بین درجه بندی که معلمان از آفرینندگی دانشآموزان به عمل آورده اند با همجنس بودن معلم رابطه داشته است (هولند ۱۹۵۹) و پژوهشها دیگری نشان می دهد که معلمان دانشآموزان همجنس خود را بهتر ارزیابی کرده اند ، البته در حیطه عاطفی (کروپلی ۱۹۶۷) . از طرف دیگر به نظر می رسد که فعالیتهای شناختی نظیر تبادل کلامی اطلاعات ، درک مطلب و … بین دانشآموزان و معلمان همجنس او بهتر صورت میگیرد . از سوی دیگر کودکانی که دارای مشکلات عاطفی و روان شناختی بوده اند ، بهتر توانسته اند در مقابل معلمان همجنس پاسخهای خود را ارایه کنند تا معلمان غیر همجنس .
الف ـ بیان مساله :
موفقیت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در طی پژوهشها و پژوهشهای مختلفی که تاکنون صورت گرفته است به عوامل مختلفی چون: رابطه معلم با دانشآموزان ، برنامه درسی ، محتوی ، روش تدریس و از این قبیل نسبت داده شده است . اما در این میان رابطه دانشآموزان با معلم در این پژوهش بیشتر مورد بررسی قرار دارد .
شاید نظریه قدیمی گماردن معلمان زن برای تمامی دانشآموزان مقطع ابتدایی ، امروزه خیلی کاربرد نداشته باشد و این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که آیا دانشآموزان پسر مقطع دوم ابتدایی با کدام یک از معلمان مرد یا زن بهتر پیشرفت تحصیلی نشان میدهند و آیا بهتر است که در آینده برنامه درسی این افراد به گونه ای طراحی شود که معلمان همجنس به تدریس بپردازند و یا معلمان غیر همجنس .
هدف پژوهش :
در چند سال اخیر که فکر تجدید نظر در برنامه های تحصیلی و روش اجرای آنها به میان آمد همواره این نکته در مد نظر بود که چه عواملی در مرحله اجرای برنامه های آموزش و پرورش باید وجود داشته باشد تا هدف های نهایی تعلیم و تربیت در تمام جهات به نحو مطلوب تأمین شود .
در جست و جوی این عوامل آن چه بیش از همه جلب توجه میکند وجود معلم بوده است زیرا به هیچ تردید کلیه دستگاههای فرهنگی مصروف بر این است که دو رکن مهم مدرسه یعنی «معلم» و «شاگرد» در شرایط مناسبی در برابر هم قرار گیرند و شاگرد به راهنمایی و همکاری معلم خود به سوی اهداف نهایی تعلیم و تربیت سوق داده شود .
پس در این نکته خلافی نیست که معلم قوی ترین عامل اجرای برنامه است و اوست که می تواند یک برنامه ناتمام و ناقص را برای شاگردان خود جالب و سودمند کند و هم اوست که به سبب بی خبری با عدم علاقه ممکن است بهترین برنامه را به بدترین صورت اجرا کند .
اعتقاد راسخ به این حقیقت راقم این سطور را در کنار مسئولان تربیت قرار داده و بر آن می دارد که هر برنامه ای را با نمونه هایی از روش صحیح تعلیم تربیت مختلف همراه ساخته تا مجریان برنامه را سریع تر آسانتر به هدف مطلوب برسانند . بنابراین هم در محیط های آموزشی و تربیتی (به خصوص کودکستان و مدرسه) آموزگاران و مربیان این کلاسهای مهم تربیتی باید افراد لایق و شایسته باشند تا امر تربیت و تعلیم بدون هیچ مشکلی و به نحو مطلوب تحقق یابد . از آن جا که نقش و تأثیر مثبت زن در امور تعلیم و تربیت به خصوص در مقطع کودکستان و دبستان روشن میشود .
بنابراین ضروری میکند که این موجود فرشته خو که جلوه ای از جمال و جلال خداوند و مایع آسایش و آرامش جامعه کوچک (خانواده) و جامعه بزرگ مدرسه را فراهم میکند در جایگاه خود گمارده و مسئولیت تعلیم و تربیت در مقطع دبستان (ابتدایی) بیشتر به دوش بکشد درواقع مسئولان باید سعی کنند از وجود این موجود فرشته خو و بی ادعا که امور تعلیم و تربیت را با جان دل پذیر است . بیشتر در مقطع ابتدایی استفاده کنند تا جامعه انسانی به سوی تعالی و تکامل و سعادتمندی هر چه بیشتر نزدیک تر شود .
هدف از بررسی حاضر شناسایی تأثیر جنسیت معلمان بر روی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر دوم ابتدایی است تا با نتایج به دست آمده راهکارهای اجرایی برای گسترش و یا عدم توسعه حضور یکی از دو جنس برای تدریس پسران ارایه داد .
اهمیت و ضرورت پژوهش :
اگر بخواهیم اهمیت ضرورت پژوهش را دریابیم لازم است به اهمیت تعلیم و تربیت اشاره کنیم . در این جهت کافی است روز اول مهر را در نظر بگیریم که آن روز چگونه چهره شهر عوض میشود و در شهر غوغایی برپا میشود همه خانواده ها در تلاش هستند که اولین روز مدرسه فرزندشان سر وقت در مدرسه حاضر شود . چه بسیار پدران و مادرانی که امروز برای اولین بار فرزند خود را به مدرسه می فرستند و چشم نگران امروز و فردا و آینده او هستند .
شاید اندک باشند کسانی که به امر آموزش و پرورش بی توجه اند ، و اکثریت قریب به اتفاق پدرها و مادرها ، بر خود فرض و واجب می دانند که فرزندشان حتماً به مدرسه رفته و تحصیلات متوسطه را تا آن جا که امکانات و توانایی وجود دارد بخواند تا برای خود چیزی شود و از قبل این خیری نیز به جامعه خود برساند .
امروز چه بسیار پدر و مادرانی هستند که از دهان خود زده ، تا فرزند بیاموزد و چگونه ادب و آداب آموخته و راه و رسم زندگی را فراگرفته ، گرمی و سردی چشیده و خلاصه مرد زندگی شود . و در راه تعالی و تکامل گامهای مثبتی بردارد و اگر انسان در جهت تکامل گام بردارد و در جایگاه خود (یعنی مدار انسانیت) قرار بگیرد ، زمانی است که سعادت کل جامعه تأمین میشود و به خصوص این که آن زمان همه هستی به کمال رسیده است .
چون که در جهان بینی اسلامی انسان مقام بسیار بالایی دارد . نماینده خدا بر زمین ، مسجود فرشتگان و گل سرسبد عالم خلقت است .
پایان نامه ارشد مدیریت آموزشی مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدای دارای معلم مرد و زن در شهر تهران