دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 115 صفحه می باشد.
مقدمه
پیشرفت روزافزون تکنولوژی و اطلاعات باعث تغییرات بسیاری در عرصه حیات بشر شده است و این پیشرفت شتابنده تمامی جوانب زندگی انسانی را تحت الشعاع خود قرارداده است. آموزش هم یک امر جدائی ناپذیر از زندگی انسان نیست. پس این امر هم با دیگر عوامل تحت تاثیر این پیشرفتها و تحول ها قرارگرفته است. روزگار ما عصر تغییر و دگرگونی است! از خصوصیات این تغییرات شتابندگی، فراگیری و تاثیرگذاری است. بعبارت دیگر تکنولوژی جدید بر تمام عرصه های زندگی بشر نافذ و تاثیرگذار است (جهاد دانشگاهی،1384 ).
ما می دانیم عصری که در آن قرارداریم، عصری ثابت و بی تحرک نیست. هرچند که انسان در طول حیات خود همیشه در حال تغییر و تحول بوده است اما تحولات آن دوران را هیچگاه نمی توان با تحولات سریع و شتابان این دوران مقایسه کرد ( همان ).
می توان گفت حال که ارتباطات بر تمامی جوانب زندگی انسان تاثیر گذاشته است پس آموزش هم بی تاثیر نخواهدبود. می توان به جرات گفت در این عصر یکی از مهمترین نهاد اجتماعی که دستخوش تغییرات وسیع شده است. همین نهاد آموزش و یادگیری در سطح عمومی و عالی بوده است ( فقیهی ، 1383 ).
چه باید کرد که آموزش و پرورش، خلاقیت کودکان و نوجوانان را محدود نسازد بلکه بر عکس موجب رشد و گسترش آن را فراهم سازد؟ این سوال از این جهت مهم است که هدف آموزش و پرورش ایجاد تغییرات مطلوب دررفتار میباشد و گاهی تغییرات که به نظر مربیان و اجتماع مطلوب میباشد مغایر با خلاقیت یادگیرنده است، تا جائی که کوشش در راه ایجاد آن «تغییرات مطلوب » جلوی تظاهرات خلاقه یادگیرنده را سد میکند (خان زاده، 1358) .
خلاقیت انسان در رسیدن او به موفقیت کنونی نقش مهمی داشته است. محققین معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق بر خوردارند فقدان محیط مناسب و بی توجهی و عدم تقویت این توانایی مانع ظهور آن میگردد. برای هر جامعه ای وجود افراد خلاق ضروری است. زیرا جوامع در دوره انتقال و تغییر نیاز مبرمی به را ه حلهای خلاق برای مسایل حال و آینده خود دارند (حسینی ، 1385 ) .
حال باید دید آیا شیوه سنتی در جامعه و نهادی که بر مبنای ویژگیهای جدید و مدرن قرن خود ساخته شده است می تواند به حیات خود ادامه دهد؟ زیربنای نهاد آموزش و یادگیری در قرن حاضر متاثر از جامعه صنعتی و ارتباطی است. دانش آموختگان نظام آموزش سنتی نمی توانند در جامعه اطلاعات محور کارایی لازم را داشته باشند. در گذشته آموزشهایی متناسب با شرایط همان عصر ارائه می گردید. ولی در حال حاضر این رویه قابل پذیرش و مورد تایید نیست. امروز فن آوریهای اطلاعات این توان را فراهم آورده که هر شخصی بتواند آموزش متناسب با فن را ببیند زیرا از یک طرف محدودیتهای گذشته از بین رفته است و از طرف دیگر اختیاراتی برای همه فراهم شده که بتواند هر نوع دانش را بدون محدودیت کسب نمایند.
برای آنکه دانش آموختگانی داشته باشیم که کارایی لازم را در جامعه اطلاعاتی داشته باشند باید رویکرد جدیدی نیز نسبت به آموزش و یادگیری داشته باشیم. در این زمینه می توان به نظریه ها و شرایطی که امروزه مطرح است، مانند آموزش الکترونیکی، آموزش از راه دور، دانشگاه مجازی و ... بیشتر توجه کنیم و بگذاریم که فرصتی از بین بروند چرا که اگر نخواهیم به سرعت از این فنون بهره مند گردیم از این قافله عقب خواهیم ماند و شرایط دیگری پا به عرصه خواهد گذاشت. پس برنامه ریزیهای آموزشی ما باید به گونه ای باشد که از این فرصتهای جدید به بهترین وجه استفاده نمائیم.
*****************************************
در گذشته شاید کمتر کسی فکر می کرد فن آوری ارتباطی نوین که در حال رشد بود، بتواند جایی برای خود باز کند. همگان این فن آوری را در رده دیگر ابداعات می دانستند و وقتی که نظریه پرداز مشهور «مارشال مک لوهان» گفت این ارتباطات نوین می تواند جهان را به یک دهکده تبدیل کند، کمتر کسی حرف او را باور می کرد.
اما در مدتی بسیار کمتر از آنچه که دیگر فن آوری ها بتواند چهره جهان را دگرگون کند، فن آوری ارتباطی با گسترش رسانه های جمعی و ابداع دستگاههایی همانند تلویزیون، کامپیوتر و ماهواره ظرف تنها چند دهه توانستند چهره جهان را به کلی دگرگون کنند و این رسانه ها که زمانی در دست عده ای خاص بود. اکنون به صنعتی غول پیکر با شاخه های بین المللی تبدیل شده است. انسان به ناچار عصر موجود را عصر ارتباطات نامید و این عصر بر تمامی جوانب زندگی بشر تاثیر گذاشته و به نوعی می توان گفت که دیگر انسان نمی تواند خود را خارج از این عصر فرض کند.
دنیای ارتباطات شرایطی را برای خود فراهم نموده است که دیگر لازم نیست برای برقراری ارتباط گفتگوی عادی یا هر نوع دیگر از ارتباط با دیگران و یا دیدن شخصی یا انجام دادن کاری مسافتی را طی کند.
**********************************************
باید گفت در این عصر موضوع آموزش همه وقت و هرکجا مطرح است و یا به تعبیری –آموزش مداوم یا 24 ساعته- عصر حاضر دیگر نخواهد توانست روشهای سنتی را برای آموزش بپذیرد. فن آوری اطلاعات این امکان را برای انسان فراهم نموده است تا آموزش متناسب با نیازهای امروز ارائه گردد. گسترش شبکه های اطلاعاتی از جمله اینترنت فرصتهای زیادی را برای بشر فراهم کرده است تا پا به عرصه آموزش الکترونیک و آموزش بگذارد.
در حال حاضر این اندیشه که تغییرات اقتصادی و اجتماعی بر ساختارها و محتوای آموزش تاثیر می گذارند، اندیشه تازه ای نیست. مطالعات آموزشی همه این مدلها را بررسی کرده اند و بسیاری از اصلاحات آموزشی را به تغییرات اقتصادی و اجتماعی در سطح بین المللی نسبت داده اند با وجود این، پدیده جهانی شدن پدیده نوینی است که علاوه بر طرح یک چالش عملی جدید، چارچوب نظری تازه ای را نیز برای آموزش و پرورش مطرح می نماید.
جهانی شدن نیرویی است که ساختار اقتصادی جهانی را تغییر داده، و منابع اصلی این اقتصاد هم دانش و اطلاعات هستند. حال اگر دانش و اطلاعات که به وسیله سازمان های ملی و محلی منتقل می شوند، بنیادهای رشد و توسعه اقتصادی باشند و اقتصاد جهانی نیز به نوبه خود ماهیت سازمان ها و فرصت های آموزشی را شکل بدهد، چرخه این ارتباط را چگونه باید ترسیم کرد؟ به عبارت دیگر ایدئولوژی جهانی شدن و اقتصاد جهانی به طور روزافزونی در سازمان های بین المللی که تعیین کننده راهبردهای اصلی تغییر در آموزش هستند در هم تنیده شده اند. تغییر آموزشی چقدر می تواند نمایانگر پاسخ های منطقه ای، ملی و محلی به بازسازی اقتصاد جهانی باشد و در عین حال مقاصد و هدف های نهادهای بین المللی آموزشی را نیز تامین نماید؟
روشن است که اگر دانش برای جهانی شدن لازم است، جهانی شدن نیز باید بر انتقال دانش تاثیر داشته باشد. برخی معتقدند که این تاثیر هنوز صورت نگرفته است، و این تردید را درباره ظرفیت جهانی شدن به وجود آورده که نمی تواند به حیطه تولید دانش که تحت تاثیر فرهنگ محلی است، نفوذ کند. آنچه مسلم است اینکه آموزش در کلاس درس –حتی در کشورهایی که به طور کامل در اقتصاد جهانی و عصر اطلاعات وارد شده اند – تغییر بسیار ناچیزی داشته است. صرفنظر از استفاده گاه به گاه از کامپیوتر در کلاس درس، برنامه های درسی و روش های تدریس عمدتا بدون تغییر باقی مانده اند . حتی به نظر
می رسد مهم ترین اصلاح آموزشی در راستای جهانی شدن، یعنی تمرکززدایی در مدیریت آموزش، تاثیر چندانی بر انتقال آموزش در کلاس های درس نداشته است.
با این وجود این تفسیر ناقصی از اثرات جهانی شدن بر آموزش است. تلفیق بازسازی اقتصادی با مفاهیم قدرتمند ایدئولوژیکی متصل به آن برای تغییر در آموزش، که موسسات بین المللی آموزشی تعریف و ارائه کرده اند، اثرگذاری معناداری را بر نظام های آموزشی در سراسر جهان آغاز کرده است. اگرچه روشی که دانش در کلاس درس منتقل می شود، جنبه مهمی از تولید دانش است و چنانچه اشاره شد هنوز تقریبا دست نخورده باقی مانده است، اما کلاس درس تنها بخشی از فرایند تولید دانش است که آن هم با نیروی جهانی شدن بالاخره ، اما با کندی دگرگون خواهد شد. آنچه باید در ارزیابی ارتباط واقعی جهانی شدن با تغییر آموزشی مورد بررسی قرارگیرد، آن است که جهانی شدن و مجموعه مفاهیم ایدئولوژیکی مربوط به آن – شامل تمرکززدائی، خصوصی سازی، حق انتخاب، پاسخ گویی، سنجش و ارزشیابی و البته مفاهیم دیگر، چگونه بر نظام انتقال دانش در مدارس، از الگوهای فراملیتی گرفته تا خط مشی های ملی و تجربیات محلی، اثر خواهد کرد.
تأثیر جهانی شدن بر آموزش
محورهای تغییر
کارنوی[1] به نقل از فقیهی (1384) پنج محور اصلی را مطرح می کند که جهانی شدن از طریق آنها تاثیر عمده ای بر آموزش باقی می گذارد.
امور مالی
در بحث امور مالی، اغلب دولتها تحت فشار قرارمی گیرند تا جلوی افزایش هزینه های عمومی را در آموزش بگیرند و منابع مالی دیگری را برای توسعه مورد انتظار در نظام آموزشی تدارک ببینند.
بازار کار
در بحث بازار کار، دولتها تحت فشار قرارمی گیرند تا سرمایه های خارجی را جذب کنند و معنای این امر تامین ذخیره آماده ای از نیروی کار است. این فشار به فشار دیگری یعنی افزایش میانگین سطح آموزش در نیروی کار تبدیل می شود. رفته رفته میزان دستمزد برای افراد سطوح بالاتر آموزش، در نتیجه تغییر تولیدات اقتصادی به تولیدات مبتنی بر دانش، رو به افزایش می گذارد. هرقدر درآمد نسبی نیروی کار تحصیل کرده افزایش یابد، تقاضا برای آموزش عالی نیز افزایش می یابد و دولتها را وادار می کند که آموزش عالی را توسعه دهند و به همان نسبت بر تعداد فارغ التحصیلان متوسطه و متقاضیان ورود به آموزش عالی بیافزایند. حتی در کشورهایی که پیش از این در برابر تامین آموزش برابر برای زنان مقاومت می کردند، ضرورت دسترسی به نیروی کار تحصیل کرده و ارزان قیمت این الزام را به وجود می آورد تا آنها نیز به توسعه فرصتها برای آموزش زنان روی آورند. همه این فشارها با اصلاحاتی که تلاش می کنند هزینه های عمومی را در آموزش کاهش دهند در تقابل است.