لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
رشد جسمانی
مشخصه اولین سال زندگی کودک رشد جسمانی سریع اوست. کودکان سالمی که خوب تغذیه شده اند از تولد تا یک سالگی 50 درصد به قدشان و تقریبا 200 درصد به وزنشان اضافه می شود. میزان رشد در شش ماه اول زندگی سریعتر از بقیه سالهای زندگی است. ولی همه قسمتهای بدن به یک میزان رشد نمی کنند و لزوما هیچ رابطه ای بین رشد اندازه سر و رشد ماهیچه ها وجود ندارد. غالب دانشمندان معتقدند که در طول شش ماه اول زندگی، نوزادان طبقات فرهنگی و اجتماعی مختلف از لحاظ وزن و قد رشد نسبتا یکسانی دارند. ولی بعد از شش ماه رشد نوزادان خانواده های مرفه به دلیل تغذیه بهتر و رعایت معیارهای بهداشتی سریعتر است. بعد از سال اول زندگی از سرعت رشد کاسته می شود و به دنبال آن افزایش قد و وزن تا زمان نوجوانی حالت یکنواخت و تقریبا خطی دارد.
از سه سالگی به بعد می توان قد دوران بزرگسالی را در کودک پیش بینی کرد. بین قد یک کودک در سه سالگی و در هنگام بزرگسالی حدود 7% است. هم چنان که کودک بزرگ می شود پاها نسبت به تنه درازتر می شود و تنه نیز به نسبت پهنای کودک درازتر می شود. از این رو بدن گرد کودک نوزاد کم کم کشیده تر می شود.
رشد عاطفی
عواطفی که بر آنها نام ترس، لذت غمگینی، تنهایی و گناه می گذاریم اسامی مجموعه ای از امور بیرونی خاص، افکار و نیز تغییراتی است که در احساسات درون ما ایجاد می شود؛ تغییراتی که اساس آن فیزیولوژیکی است. امر بیرونی ممکن است منظره گاوی باشد که در حال حمله کردن است، افکار ممکن است شامل پیش بینی زخم ناشی از حمله گاو باشد و تغییرات فیزیولوژیکی شامل افزایش ادرنالین یا ضربان قلب است. به مجموعه این حالات«ترس» می گویند. به عنوان مثالی دیگر، هنگامی که شخص اخمی بر چهره دوستش می بیند، انتظار بی اعتنایی دارد و متوجه بالا رفتن ضربان قلب خود می شود این حالت هیجانی را می توان«اضطراب اجتماعی» نامید.
اندازه گیری عواطف
والدین غالبا از رفتار کودک پی به حالات عاطفیش می برند گاهی نیز از رفتار کودک در ارتباط با وضعیتی که کودک با آن روبروست پی به حالتش می برند. برای مثال، اگر خواهر بزرگتر اسباب بازی خواهر کوچکتر را بگیرد و بچه گریه کند مادر چنین استنباط می کند که کودک عصبانی و کلافه است. روان شناسان واکنشهای رفتاری را به عنوان یکی از شاخصهای عواطف به کار می برند، البته آنان پاسخ های فیزیولوژیکی را نیز اندازه گیری می کنند. آنان در مورد کودکان بزرگتر و بزرگسالان می کوشند تا جزء سومی که درباره آن توضیح دادیم، یعنی افکار شخص یا حالاتش و ارزیابی کنند.
برای طبقه بندی کردن یک حالت روانی هیچیک از این اندازه گیریها به تنهایی کافی نیست. اول این که، هیچ رفتار یا واکنش. فیزیولوژیکی را نمی توان به تنهایی به عنوان شاخصی برای حالات عاطفی به کار برد، زیرا هر واکنشی ممکن است نشانگر حالات عاطفی متفاوتی باشد. بالا رفتن ضربان قلب ممکن است همراه با گریه یا خنده باشد. دوم این که، یک رفتار قابل مشاهده ممکن است همراه با واکنشهای فیزیولوژیکی درونی یا افکار متفاوتی باشد. کودکانی که تهدید به تنبیه می شوند ممکن است همگی سرشان را پایین بیندازند و قیافه بغض آلودی به خود بگیرند، ولی ممکن است یکی ضربان قلبش بالا رود، دیگری دچار انقباض معده شود و سومی دچار انقباض عضلانی شود. بنابراین، ارزیابی کامل یک حالت عاطفی مستلزم تهیه اندازه های رفتاری و روان شناختی ما و در صورت امکان تهیه گزارشی است از خود شخص در توصیف آنچه حس می کند.
خودآگاهی
همه ما این تجربه را داشته ایم که به افکار و احساساتمان بیندیشیم و می توانیم تشخیص دهیم که آیا قادر به حل مشکل خاصی هستیم و آیا می توانیم یک سلسله رفتارهای جهت دار آغاز یا مانع بروز آن شویم به عبارت دیگر، همه ما از خصوصیات و تواناییهای خود برای انجام اعمال آگاهیم.
کودکان در نیمه آخر سال دوم تولدشان از خصوصیات، حالات و تواناییهای خود آگاه می شوند. مشاهداتی که از کودکان فرهنگهای مختلف شده است معلوم می کند که در همه کودکان رفتارهای خاصی ظاهر می شود که حکایت از خودآگاهی آنان دارد. منبع و ماهیت این خود آگاهی دیرزمانی است که موضوع بحث در میان فیلسوفان بوده است. عیب شناسان معاصر معتقدند که بالاخره می توانند این حالت را چنین توجیه کنند که محصول الگوهای پیچیده«تخلیه نورونی» در دستگاه عصبی مرکزی است.
جهت دادن به رفتار دیگران
کودک از دو سالگی به جهت دادن رفتار دیگران می کند. گوشی یک تلفن اسباب بازی را جلوی گوش مادرش می گیرد، به نحوی به او می فهماند که از او می خواهد جایش را عوض کند، برای حل مسئله ای از او کمک می خواهد، و یا از مادرش می خواهد که با او بازی کند. کودک با این کارها قصد ندارد که چیز مادی خاصی به دست آورد، او شیرینی یا اسباب بازی نمی خواهد ظاهرا نهی نمی کردند منطقی است که بپذیریم که کودکان می دانند که در دیگران تاثیر و نفوذ دارند.
حرف زدن کودک در ضمن عمل کردن
کودکان از دومین سال تولد شروع به حرف زدن می کنند و جمله های 2 یا 3 کلمه ای می سازند که فعل دارد در همین موقع ضمن این که کاری انجام می دهند، درباره آن حرف هم می زنند، کودک ضمن این که از صندلی بالا می رود می گوید«برو بالا» و ضمن این که می کوشد تا برخی از مکعبهای چوبی را که خراب شده است درست کند می گوید«درست کنم»، و ضمن این که به طرف آشپزخانه می رود می گوید«شیرینی می خواهم». از آنجا که کودکان کارهای خود را بیش از رفتار دیگران توضیح می دهند، فرض را بر این می گیریم که بیشتر به خود مشغولند تا به دیگران هنگامی که کودکان تازه شروع به حرف زدن می کنند، بیشتر مایلند اسامی اشیایی را بر زبان آورند که تازه آموخته اند، گویی که دانستن نام چیزی هیجان انگیز است و باعث می شود که کودک آن را به طور خود بخودی ابراز کند. کودکان از دو سالگی در مورد تواناییهای خود در کارها و نفوذ در دیگران و رعایت استانداردهایی که خود وضع کرده اند بینش و آگاهیهای تازه ای به دست می آورند.
بازشناسی خود
کودکان از سال دوم زندگی با نگاه کردن در آینه خود را بازشناسی می کنند که همین نشانه رشد خودآگاهی در آنان است بعضی از تحقیقات که نمایانگر بازشناسی خود و خودآگاهی کودک است.
احساس مالکیت
از تعامل های اجتماعی بین کودکان بیشتر می توان به خودآگاهی آنان پی برد. دو پسر 3 ساله که کاملا با هم غریبه بودند در دو طرف اتاقی ناآشنا در حضور مادرشان بازی می کردند. در 20 دقیقه اول یکی از پسرها به نام جک چهار بار در موقعیتهای مختلف از پسر دیگر که اسمش بیل بود اسباب بازی ها را می گرفت بیل در هیچ کدام از آن دفعات کاری نمی کرد، نه گریه می کرد و نه به طرف مادرش می رفت. ولی بار چهارم اسباب بازیش را رها کرد، به طرف جک رفت اسباب بازی ای را که جک قبلا با آن بازی کرده بود برداشت و به محل بازی خودش آورد چند دقیقه بعد ضمن این که بیل با واگنی بازی می کرد، جک سعی می کرد آن را از او بگیرد. ولی بار بیل آنرا محکم گرفت و مانع او شد.
چرا بیل در بار پنجم مقاومت کرده حال آن که چهار بار چنین نکرد؟ شاید یکی از دلایل آن این باشد که چندین بار اسباب بازیها را از دست داد و همین در او ایجاد احساس مالکیت کرد، هر چند که اولین بار بود که با این اسباب بازیها
دانلود تحقیق رشد کودک1000