فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد تاریخچه غزل 16ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد تاریخچه غزل 16ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تاریخچه غزل

غزل، یکی از قدیمی‌ترین قالب‌های شعر فارسی است که شاید اگر در ادبیات جهان دنبالش بگردیم شکل‌هایی نزدیک به همین قالبی که در زبان فارسی وجود دارد را بتوانیم بیابیم.

غزل، یکی از قدیمی‌ترین قالب‌های شعر فارسی است که شاید اگر در ادبیات جهان دنبالش بگردیم شکل‌هایی نزدیک به همین قالبی که در زبان فارسی وجود دارد را بتوانیم بیابیم. وقتی انواع ادبی را تقسیم می‌کنند، یکی از گونه‌های ادبیات که نوع اصلی نیز محسوب می‌شود، تغزل است؛ که باید خود را در قالبی نشان داده ، محملی برای ارایه خود داشته باشد که ادبیات فارسی این را به عهده شعر نهاده است، یعنی هنر کلامی که تغزل را حمل می‌کند، شعر است غزل چون توانسته است تغزل را با خود حمل کند، پیشینه‌ی بسیار دوری دارد؛ حتا در مراجعه به اوایل شکل‌گیری شعر فارسی نیز با غزل مواجه می‌شویم.درواقع، بعد از سروده‌های شهید بلخی، غزل وارد ادبیات ایران می‌شود. با تقسیم‌بندی‌های دوران شعر فارسی ،دقیقا همراه با شکل ویژه‌ای که حکومت بر رعایای خود داشت، غزل هم شیوه خاصی را برای خودش در نظر گرفته است، وقتی می‌شود راحت و بدون پرده‌پوشی صحبت کرد، می‌بینیم که غزل از عناصری استفاده می‌کند که عناصری با نظایر بیرونی هستند که این امر در اشعار شاعرانی مانند فرخی، انوری و ... که متعلق به سبک خراسانی هستند، مشاهده می‌شود.بعد از حمله مغول که نمی‌شد خیلی از حرف‌ها را بیان کرد، غزل این وظیفه شاعران را به عهده می‌گیرد و هنگام سخن گفتن از شاهد، می و سرو، جای یک کاراکتر ساده در شعر، سعی به تبدیل کردن نماد دارد که بتواند معانی مختلفی را با خود حمل کنند. این امر در سبک عراقی بیشتر دیده می‌شود.

در سیر سیاسی و حالات اجتماعی ایران می‌بینیم که هر قدر حکومت‌ها خردتر می‌شوند، از همه آموزه‌ها در کنار هم استفاده می‌شود. به عنوان مثال در دوره‌ای، شاعرانی که قبلا در حکومت‌های وقت جایگاه مشخصی داشتند و آن جایگاه را در حکومت‌های بعدی از دست می‌دهند، در کشورهای همسایه استقبال می‌شوند و شاعران سبک هندی به مضمون‌پردازی در ابیات غزل می‌پردازند که افراط بیش از حد باعث می‌شود این شیوه کارکرد جذاب خود را از دست بدهد.

بعد از این دوره، شاعران در دوره قاجار به طرزهای سابق غزل بازگشت می‌کنند که این امر تا دوران مشروطه و آشنا شدن قاطبه روشنفکران ایرانی با ادبیات فرنگی یا اروپایی و پیدایش شعری که نیما آن را تثبیت کرد، ادامه داشت. در این دوره نگاه جدیدی به شعر تزریق و پنجره جدیدی به شعر باز می‌شود و غزل جزو معدود قالب‌هایی است که خود را تثبیت کرده ، بعد از نیما سعی می‌کند از این تحولی که اتفاق افتاده است، تاثیر گرفته ، شکل دیگری بیابد و سعی می‌کند اجتماعی شود. البته در دوران مشروطه، شعرهای اجتماعی زیادی وجود داشت؛ ولی در اینجا به‌صورت جدی‌تر این اتفاق افتاده و ما با طرز دیگری در غزل روبه‌رو می‌شویم.در حقیقت، تاثیر نیما تاثیر نگاهی است ک او بر شعر دارد؛ شیوه‌ای که نیما ارایه می‌کند، فقط در صورت شعر نیست که شکل قالب را در ادبیات قدمایی ما عوض می‌کند؛ بلکه نیما در نوع نگاه به جهان تاثیر می‌گذارد. در شعر کهن جهان، جهان اقلیدسی یا ارسطویی یا متوازن و متعارفی است که این خود را در شعر هم نشان می‌دهد. گویی برای هر شعر ترازویی وجود دارد. نگاه بعد از دوره رنسانس نگاهی است که گالیله و نیوتن روی آن تاثیر گذاشته و هیات حاکم بر فیزیک هیات بطلمیوسی و آرام آرام برای پذیرفتن جهان نااقلیدسی آماده می‌شود. این قضیه همین طور که روی علوم تاثیر می‌گذارد، روی ادبیات و شعر و نگاه نیما هم اثر می‌گذارد و باعث می‌شود که شعر بعد از نیما کاملا جهت خود را عوض کند.

وی با عنوان کردن این مطلب که بعد از نیما شعری که در آسمان سیر می‌کرد به سمت زمین بازمی‌گردد، ادامه داد: این شعر سعی می‌کند از سمت آسمان به سمت زمین بازگشته ، بر این زمین سفت گام بگذارد و پس از نیما خود را نگاه دارد. در این زمان، آرام آرام روایت جای خود را در غزل می‌یابد و آن تصویرپردازی‌های ساده‌ای که قبلا وجود داشت و با استفاده از عناصر خاصی به ذهن شاعر می‌رسید، تغییر کرده ، از تمامی مظاهر زندگی اجتماعی در غزل بعد از نیما استفاده می‌شود.

غزلی که به سمت جلو حرکت می‌کند، غزلی است که به شدت به روایت، تصاویر امروزی عینی و بسیار شخصی اهمیت می‌دهد و خود را به اوزان تثبیت شده سابق مقید نمی‌داند. شاید وزن‌هایی که در ادبیات سابق وزن‌های نامطبوعی شمرده می‌شد، الان دیگر اینگونه نبوده، کاملا پذیرفته شده است.

بعد از نیما، دو جریان شعر بدون وزن و شعر موزون به وجود می‌آید، : یک عده سعی می‌کنند از تمام عناصری که نیما استفاده می‌کرد استفاده کنند و عده‌ای دیگر سعی می‌کنند راهی که نیما باز کرده را دنبال کنند. در شاخه‌ای که از وزن استفاده می‌کنند، کسانی هستند که نمی‌توانند از جاذبه‌های غزل چشم بپوشند، به همین دلیل بیشتر شعرهایشان در این قالب است.یکی از دلایل ماندگاری غزل را نگاه اجتماعی و خاستگاه شخصی آن است: غزل خلوت مخاطب شعر را پر می‌کند و چیزی که مخاطبان شعر در خلوت خود زمزمه می‌کنند، غزل است. زیرا غزل از قابلیت‌های یک بیان شخصی استفاده می‌کند. مثلا در مورد عشق یا مرگ که کاملا شخصی است، صحبت می‌کند و چون محمل این نوع ادبی تغزل بوده، غزل توانسته است خود را به ما برساند؛ درحالیکه مثنوی نتوانسته است به این گستردگی کار کند. حتا چهارپاره نیز تنها در شاخه‌های فرعی خود را نگه داشته است.

نادمی ادامه داد: شاعرانی مانند منوچهر نیستانی، با وارد کردن فضای امروزی به غزل، روایت را در غزل تثبیت کردند. درواقع شعری که به سمت انسان گرایش دارد، یکی از ویژگی‌های پس از نیماست که در غزل این اتفاق بیشتر رخ داده است. از شهریار نامی نمی‌برم، زیرا او هم‌دوره نیما بوده و با هم به سمت جلو حرکت می‌کنند؛ ولی کسانی مانند هوشنگ ابتهاج (هـ.ا.سایه)، نوذر پرنگ، حسین منزوی و .. کسانی هستند که غزل را کاملا انسانی، دنیایی و زمینی گفته‌اند.

بعد از انقلاب به‌خاطر نوع حرکت اجتماعی‌مان، اقبال بسیار جدی به غزل شد. بعد از انقلاب، هم از عاشقانه‌های زمینی برای ممدوح‌های مشخص استفاده شد و هم از غزل روایی و غزلسرایان نسل بعد از انقلاب از آموزه‌های سیمین بهبهانی و حسین منزوی و ... خوب استفاده کردند. همچنین شاعرانی مانند قیصر امین‌پور، سهیل محمودی، سیدحسن حسینی و کسانی که هم‌دوره این شاعران هستند، به این قالب تشخص چشم‌نوازی داده‌اند. مخصوصا که جنگ هم اتفاق می‌افتد و غزل در خدمت جنگ قرار می‌گیرد. در این سال‌ها جریان نوپایی به غزل معاصر وارد شده است که شاعران این جریان سعی در نامگذاری برای خودشان هستند و می‌توانیم منتظر حرکت‌های جدی‌تر دیگری از آنان باشیم.ما نمی‌توانیم یک جریان غالبی را در غزل تعیین کنیم : همانقدر که غزل‌های افرادی مانند حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و ... مقبولیت زیادی دارند، همانقدر غزل‌های شاعران جوانی که الان شعر را به حکایت گفتن در غزل تبدیل کرده‌اند، اقبال دارد؛ برخلاف سالهای قبل از انقلاب، نمی‌توان چیزی به اسم مرکزیت ادبی پیدا کرد و تکثرگرایی که در سیاست مطرح شده، در ادبیات هم وجود دارد. به همین دلیل این گروه در کنار گروه قبلی با هم به جلو می‌آیند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تاریخچه غزل 16ص