انسان موجودی اجتماعی است و از زمانهای بسیار دور پیوسته برای رفع مایحتاجات خود به زندگی اجتماعی روی آورده است. انسان به دلیل اینکه عمر کوتاهی دارد، تجربیات و توانایی های محدودش او را نیازمند زندگی اجتماعی کرده و اینگونه بود که اجتماع پدید آمد.
اولین عنصر سازنده اجتماع خانواده است که متشکل از دو نفر از دو جنس مخالف می باشد.
مهمترین کارکرد خانواده، تولید نسل و حفظ بقای انسان است.
هر خانواده متشکل از زن، شوهر و تعدادی فرزند می باشد. همسران در خانواده ضمن اینکه به نیازهای یکدیگر توجه می کنند و به آرامش می رسند به فرزندپروری هم می پردازند. فرزند موجود جانداری است که تا رسیدن به بلوغ و تشکیل خانواده مراحل زیادی را پشت سر می گذارد و پدر و مادر در همه این مراحل نقشی اساسی در کیفیت و روند رشد وی ایفا می کنند. در هر مرحله از رشد بحرانهای متفاوتی وجود دارد که در صورت عدم برخورد صحیح والدین، آن مرحله با مشکل مواجه می شود و ساختار شخصیتی کودک در همان مرحله تثبیت و شکل می گیرد و به سمتی متفاوت از مسیر طبیعی رشد می کند. به عبارتی نحوه عملکرد والدین در هر مرحله از بحران نوع شخصیت آینده فرزندانشان را شکل می دهد.
آگاهی دادن والدین از تمامی مراحل رشد کودک را مشاور عهده دار است و می تواند نقشی حیاتی را ایفا کند زیرا کودک امروز بالغ فردایی است که در اجتماع ظاهر می شود و شکل اجتماع را بازسازی می کند بنابراین مشاور نقشی اساسی به طور مستقیم برسرنوشت کنونی کودک و به طور غیر مستقیم بر ساختار آینده جامعه دارد. مشاور با آگاهی علمی از رفتارهایی که در طول رشد از کودک بروز می کند ( از طریق دادن اطلاعات به والدین ) کودک را در مسیر صحیح رشد هدایت می کند و مراحل رشد طبیعی و سالم وی را کنترل پیش بینی کرده و آینده ای روشن را به جامعه و کودک هدیه می کند.
کودک در مسیر رشد به مرحله این می رسد که از آن به نوجوانی یاد می شود مرحله ای که از والدین خود جدا می شود و به جامعه قدم می گذارد. وی علاقمند است تا استقلال طلبی کند و توانائیهایش را به خود و دیگران اثبات کند . برای نیل به این هدف نیازمند پیوستن به گروههای همسالان است.
این گروهها در جامعه شکل می گیرند. هر گروه اجتماعی اهداف خاص و در نتیجه عملکردهای متفاوتی دارند. بسته به نوع شخصیت کودک گروهی که به آن گرویده می شود را انتخاب می کند. کودکی که مراحل طبیعی رشد را طی کرده است به گروههای بهنجار اجتماعی روی می آورد و فعالیتهای موازین با هنجارهای جامعه را انجام می دهد. اما کودکی در مسیر رشد نتوانسته است به بحرانها پاسخ مثبت و صحیح دهد به گروههای نابهنجار اجتماعی روی می آورد.
گروههای نابهنجار به فعالیتهای ضداجتماعی دست می زنند و به خود و جامعه آسیب می رسانند. ضمن اینکه از چرخه رشد سالم و طبیعی خارج می شوند.
مشاور از طریق مصاحبه با نوجوانی که قصد گرویدن به گروه همسالان را دارد با توجه به نوع گروه، نوع هدف، ویژگیهای شخصیتی وی، توانائی ها و استعدادهای وی به او بصیرت می دهد. تا بتواند گروه مناسبی را در جهت رشد سالم و موافق با شخصیت خود برگزیند. ضمن اینکه افرادی را که به دلایل مختلف گروههای نابهنجار پیوسته اند از طریق مشاوره و خودشناسی به مسیر سالم رشد و گروههای بهنجار هدایت می کند.
گاهی افراد در مسیر زندگی در تنگناهایی قرار می گیرند یا طبق برنامه هایشان بر خواسته ها و آمالشان نمی رسند. لذا احساس ضعف و ناامیدی آنها را فرا می گیرد. در حالیکه گاهی عوامل بیرونی علل شکست، آنها می باشند اما آنها خود را سرزنش می کنند و احساس گناه در آنها اضطراب شدیدی به وجود می آورد و گاهی برای رهایی از این فشار روحی روانی دست به رفتارهای نامعقول چون طغیان، پرخاشگری و حتی خودکشی می زنند.
شامل 13 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق نقش مشاوره در کاهش آسیبهای اجتماعی
