فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد کتاب سوزی؛واقعیت یا اتهام واهی!

اختصاصی از فایل هلپ مقاله در مورد کتاب سوزی؛واقعیت یا اتهام واهی! دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

کتاب سوزی؛واقعیت یا اتهام واهی!

 

ترتیب دادن کتابخانه های عظیم، بی سابقه و چند میلیونی در بیش از هزار سال قبل، به افسانه می ماند اما این افسانه در جهان اسلام و به برکت فرهنگ علمی و روحیه کتابخوانی و دانشجوئی که اسلام ترویج کرد، صورت واقعیت به خود گرفت.اگر در این عصر که عصر ماشین و چاپ و فراوانی کاغذ است، چهار میلیارد جلد کتاب در 000/850 کتابخانه بزرگ و کوچک جهان وجود دارد، خیلی اهمیت نخواهد داشت زیرا این عصر، عصر امکانات است و بشر با وسائل مدرنی که در اختیار دارد، می تواند ساعتی میلیونها جلد کتاب و نشریه چاپ کرده، به افکار عمومی عرضه نماید.

"ولی در زمانیکه کاغذ مثل امروز فراوان نبوده و کتاب ها می باید با دست نوشته و تکثیر شود و وسائل تبادل افکار بسیار محدود بوده، مسلمین کتابخانه های حاوی چند میلیون جلد کتاب، تاسیس کرده و بهترین و مجهزترین کتابخانه های تاریخ تا آن روزگار و قرنها پس از آن روزگار را تشکیل دادند، شایان اهمیت است."

رواج صنعت کاغذ از اسباب عمده رواج علم و معرفت شد. در همان قرن اول هجری، مسلمانان، صنعت کاغذ را از ماوراءالنّهر آموخته و تکمیل و گسترش دادند. در قرن دوم، هم بغداد در شرق جهان اسلام، کارخانه کاغذسازی داشت و هم مصر در غرب جهان اسلام، طولی نکشید که در سایر بلاد اسلام حتی در سیسیل و اندلس که مناطق آزاد شده اروپائی بودند، صنعت کاغذ بدست مسلمانان فاتح، راه یافت. در زمان امام رضا "ع" که اروپای غربی، هنوز نه کتابت را می شناخت و نه کاغذ را، در بغداد، کاغذ بقدری زیاد بود که گویند یک تن از بزرگان طبرستان در سفر حجّ، وقتی به بغداد رسید و مامون دستور داده بود تا در بغداد، هیزم و ترّه به او نفروشند، او کاغذ می خرید و به جای هیزم، می سوخت و حریر سبز، پاره می کرد و به جای ترّه، بر خوان می نهاد. در باره "ابن فرات"، وزیر مقتدر هم نقل است که در خانه اش حجره یی بود مخصوص کاغذ. هر کس آنجا می رفت هر قدر کاغذ که می خواست، می توانست ببرد. این نکته نیز با آنکه حکایت دارد از تکلّف و تنعّم "ابن فرات"، اما وفور کاغذ را در آن زمان در جهان اسلام، نشان می دهد.

"ابن النّدیم، انواع گوناگون کاغذ را در عهد خویش می شمرد و این امر نشان می دهد که صنعت کاغذ در آن زمان رونق تمام داشته است. این رواج صنعت کاغذ از اسباب بوجود آمدن کتاب و توسعه یافتن کتابخانه ها گشت و در هر جا صنعت کاغذ راه یافت کار تالیف هم آسان می شد. در زمان یعقوبی، تنها در بغداد بیشتر از صد کتابفروش وجود داشت که غیر از فروش کتاب در آنها از انواع کتاب ها، نسخه برداری می کردند و کتابخانه های بسیاری بسرعت تشکیل می شد."

 

دکتر گوستاولوبون در این زمینه می نویسد:

 "خدماتی که مسلمین بترقّی علوم کردند تنها در اکتشافات علمی ایشان نبود بلکه مسلمانان با تاسیس مدارس و تالیف کتب علمی، سبب انتشار انواع علوم شدند و از این جهت، حقّ بزرگی بگردن اروپائیان پیدا کردند. قرنهای زیادی اعراب و مسلمین، نسبت به ملتهای مسیحی و اروپائی، سمت استادی داشته اند و ما به برکت مسلمین است که توانسته ایم حتی از علوم قدمای یونان و روم اطلاع پیدا کنیم. از زمان کنونی که بگذریم دانشگاههای ما همیشه نیازمند کتاب هایی بوده اند که از زبان عربی به لاتین ترجمه می شده است".

از همان قرن اول اسلامی، مسلمین کتابخانه های بسیار عظیم تاسیس می کردند. کتابخانه عمومی که زمان هارون، بنیان گذاری شد، کتابخانه معروف "بیت الحکمه" بغداد است که به تمام وسائل، مجهّز بوده و از همه مناطق فتح شده اطراف جهان، کتاب ها و اسناد تاریخی و حتی دانشمند و متخصّص به سوی جهان اسلام، جذب می شد.

"افرادی مانند: علان شعوبی، محمد بن موسی خوارزمی، یحیی بن ابی منصور، فرزندان موسی بن شاکر و ... تحت مدیریت سهل و سلم، مدیران بیت الحکمه، و ریاست فضل بن نوبخت، در کتابخانه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد کتاب سوزی؛واقعیت یا اتهام واهی!

مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

اختصاصی از فایل هلپ مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی


مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

 لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

     فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

     تعداددصفحه:21

همه مطالب مقاله حاضر با قصد بررسی صحت و یا سقم نسبت انکار معاد جسمانی به ابن سینا با استناد به اقوال وی در کتاب «شفا» و «نجات» و آثار دیگر او تدوین شده است. حاصل کلام وی در مجموعه آثارش این است که معاد در دو صورت «جسمانی» و «روحانی» قابل تصور است، که نوع جسمانی آن قابل اثبات به برهان نیست. اما نوع روحانی آن را می توان به برهان اثبات کرد. او بعد از تقسیم معاد به جسمانی و روحانی، تصدیق معاد جسمانی را به طریق شرعی و به حکم تصدیق جز نبوت بر مسلمان فرض می داند. ولی با این حال معتقد است که سعادت نفسانی را اصلاً قابلیت قیاس با سعادت بدنی نیست. بنابراین رغبت حکمای الهی به برخورداری از آن بسیار بیشتر از سعادت جسمانی است. به گونه ای که اگر حتی سعادت بدنی را به ایشان اعطا کنند، به آن التفات و توجهی نخواهند داشت. وی بعد از تأکید بر این مسأله در صدد است تا توضیح دهد که چرا با وجود کمال بیشتری که در سعادت نفسانی است، مع ذلک انسانها از آن غافلند.

بعد از ذکر علل بی توجهی انسانها به کمالات برتر، سرانجام و در بخش پایانی با استناد به قول کسانی که وی آنها را «اهل علم» می نامد، می پذیرد که بعضی از نفوس انسانی که از آنها به عنوان «بدینون» یا نفوس ساده یاد می شود، می توانند معاد جسمانی داشته باشند، اما آن جسم، از جنس اجرام سماوی خواهد بود، که به عنوان آلت نفس در خدمت ایشان قرار می گیرد.

نگارنده در سخن پایانی به فقراتی از دیدگاه شیخ اشاره کرده است که احتمال می رود به آن دلیل این بزرگوار در مظان اتهام قرار گرفته باشد و اما داوری را به خواننده واگذار نموده تا با مطالعه دقیق خود حق مطلب را به جا آورد.

واژگان کلیدی: معاد جسمانی ، معاد روحانی، نفس، سعادت، شقاوت

فصل هشتم از مقاله نهم الهیات «الشفاء» به بحث معاد اختصاص دارد. شیخ در این فصل و همچنین در آثار دیگر خود، دیدگاهش را در خصوص معاد و اقسام آن ذکر کرده است و سپس به مسأله سعادت و شقاوت و ارتباط نفوس مختلف با آن پرداخته است. از آنجا که بیان نظر شیخ در خصوص مسأله معاد جسمانی مشکلاتی را برای او فراهم نموده و او را در مظان اتهام انکار ضروری دین قرار داده، به نظر لازم می آید متعاطیان فلسفه برای پرهیز از پیش داوریهای غیر منصفانه و رعایت جانب انصاف، در جریان کل بحث وی در قسمت پایانی کتاب «الشفاء» و آثار دیگری که وی در آنها به آن موضوع پرداخته است، قرار گیرند.

نظر به اینکه اتهام و نسبت کفر در خصوص این مسأله از ناحیه شخصیت شهیر عالم اسلام، امام محمد غزالی، متوجه فیلسوف مسلمان، ابوعلی ابن سینا گشته است، اهمیت پرداختن به آن را دو چندان می نماید. زیرا نه امام محمد آن کسی است که بتوان او را نادیده گرفت و از کنار آراء و نظراتش به آسانی گذشت و نه اندیشه حکیمی همچون ابوعلی اجازه قبول چنین داوری را، به راحتی، در مورد او به ما می دهد.

امام محمد غزالی در کتاب معروف خویش، «تهافت الفلاسفه»، ص 46) که آن را به قصد رسوا ساختن اندیشه های - به زعم خویش - سخیف فلاسفه به رشته تحریر در آورده است، ضمن نسبت دادن «رؤسای ضلال» به پیشروان حکمت و فلسفه اسلامی، یعنی فارابی و ابن سینا، مدعی است که ایشان در خصوص حداقل بیست مسأله از مسائل فلسفی راه را به گمراهی رفته اند و در مورد حداقل سه مسأله از مسائل بیست گانه، سر از وادی کفر در آورده اند، که یکی از آنها نظر ایشان در مورد معاد جسمانی است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!

اختصاصی از فایل هلپ مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!! دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!


مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:20

 

  

 فهرست مطالب

 

 

ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!

 

چکیده

 

معاد از نظر شیخ

 

 

 

همه مطالب مقاله حاضر با قصد بررسی صحت و یا سقم نسبت انکار معاد جسمانی به ابن سینا با استناد به اقوال وی در کتاب «شفا» و «نجات» و آثار دیگر او تدوین شده است. حاصل کلام وی در مجموعه آثارش این است که معاد در دو صورت «جسمانی» و «روحانی» قابل تصور است، که نوع جسمانی آن قابل اثبات به برهان نیست. اما نوع روحانی آن را می توان به برهان اثبات کرد. او بعد از تقسیم معاد به جسمانی و روحانی، تصدیق معاد جسمانی را به طریق شرعی و به حکم تصدیق جز نبوت بر مسلمان فرض می داند. ولی با این حال معتقد است که سعادت نفسانی را اصلاً قابلیت قیاس با سعادت بدنی نیست. بنابراین رغبت حکمای الهی به برخورداری از آن بسیار بیشتر از سعادت جسمانی است. به گونه ای که اگر حتی سعادت بدنی را به ایشان اعطا کنند، به آن التفات و توجهی نخواهند داشت. وی بعد از تأکید بر این مسأله در صدد است تا توضیح دهد که چرا با وجود کمال بیشتری که در سعادت نفسانی است، مع ذلک انسانها از آن غافلند.

بعد از ذکر علل بی توجهی انسانها به کمالات برتر، سرانجام و در بخش پایانی با استناد به قول کسانی که وی آنها را «اهل علم» می نامد، می پذیرد که بعضی از نفوس انسانی که از آنها به عنوان «بدینون» یا نفوس ساده یاد می شود، می توانند معاد جسمانی داشته باشند، اما آن جسم، از جنس اجرام سماوی خواهد بود، که به عنوان آلت نفس در خدمت ایشان قرار می گیرد.

نگارنده در سخن پایانی به فقراتی از دیدگاه شیخ اشاره کرده است که احتمال می رود به آن دلیل این بزرگوار در مظان اتهام قرار گرفته باشد و اما داوری را به خواننده واگذار نموده تا با مطالعه دقیق خود حق مطلب را به جا آورد.

واژگان کلیدی: معاد جسمانی ، معاد روحانی، نفس، سعادت، شقاوت

فصل هشتم از مقاله نهم الهیات «الشفاء» به بحث معاد اختصاص دارد. شیخ در این فصل و همچنین در آثار دیگر خود، دیدگاهش را در خصوص معاد و اقسام آن ذکر کرده است و سپس به مسأله سعادت و شقاوت و ارتباط نفوس مختلف با آن پرداخته است. از آنجا که بیان نظر شیخ در خصوص مسأله معاد جسمانی مشکلاتی را برای او فراهم نموده و او را در مظان اتهام انکار ضروری دین قرار داده، به نظر لازم می آید متعاطیان فلسفه برای پرهیز از پیش داوریهای غیر منصفانه و رعایت جانب انصاف، در جریان کل بحث وی در قسمت پایانی کتاب «الشفاء» و آثار دیگری که وی در آنها به آن موضوع پرداخته است، قرار گیرند.

نظر به اینکه اتهام و نسبت کفر در خصوص این مسأله از ناحیه شخصیت شهیر عالم اسلام، امام محمد غزالی، متوجه فیلسوف مسلمان، ابوعلی ابن سینا گشته است، اهمیت پرداختن به آن را دو چندان می نماید. زیرا نه امام محمد آن کسی است که بتوان او را نادیده گرفت و از کنار آراء و نظراتش به آسانی گذشت و نه اندیشه حکیمی همچون ابوعلی اجازه قبول چنین داوری را، به راحتی، در مورد او به ما می دهد.

امام محمد غزالی در کتاب معروف خویش، «تهافت الفلاسفه»، ص 46) که آن را به قصد رسوا ساختن اندیشه های - به زعم خویش - سخیف فلاسفه به رشته تحریر در آورده است، ضمن نسبت دادن «رؤسای ضلال» به پیشروان حکمت و فلسفه اسلامی، یعنی فارابی و ابن سینا، مدعی است که ایشان در خصوص حداقل بیست مسأله از مسائل فلسفی راه را به گمراهی رفته اند و در مورد حداقل سه مسأله از مسائل بیست گانه، سر از وادی کفر در آورده اند، که یکی از آنها نظر ایشان در مورد معاد جسمانی است.

شیخ متهم است که «برانگیختن تن ها و بازگردانیدن جانها به تن ها و وجود آتش جسمانی را انکار کرده و وجود بهشت و حور عین و دیگر چیزهایی که به مردم وعده داده اند را مثالهایی دانسته که برای فهمانیدن ثواب و عقاب روحانی که برتر از ثواب و عقاب جسمانی است، زده اند» (تهافت الفلاسفه، ص 284)

اما آیا به راستی چنین نسبتی شیخ را رواست؟ آیا شاهد مثالی در گفتار او وجود دارد که تأیید این مطلب باشد؟ صرف نظر از نسبتی که به او داده اند، قطعاً بررسی عین کلام او بهترین میزان برای داوری است و به همین دلیل نگارنده تصور می کند، نگاه اجمالی به بیان مستوفای شیخ در الهیات «الشفا» - به عنوان متن - و آثار دیگر او ضمن تصحیح پیش داوری ما، حداقل دینی است که ما به عنوان یک نوآموز فلسفه، به پیشگاه حکیمی بزرگ و فیلسوفی شهر، ادا می کنیم.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!