فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

اختصاصی از فایل هلپ مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی


مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

 لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

     فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

     تعداددصفحه:21

همه مطالب مقاله حاضر با قصد بررسی صحت و یا سقم نسبت انکار معاد جسمانی به ابن سینا با استناد به اقوال وی در کتاب «شفا» و «نجات» و آثار دیگر او تدوین شده است. حاصل کلام وی در مجموعه آثارش این است که معاد در دو صورت «جسمانی» و «روحانی» قابل تصور است، که نوع جسمانی آن قابل اثبات به برهان نیست. اما نوع روحانی آن را می توان به برهان اثبات کرد. او بعد از تقسیم معاد به جسمانی و روحانی، تصدیق معاد جسمانی را به طریق شرعی و به حکم تصدیق جز نبوت بر مسلمان فرض می داند. ولی با این حال معتقد است که سعادت نفسانی را اصلاً قابلیت قیاس با سعادت بدنی نیست. بنابراین رغبت حکمای الهی به برخورداری از آن بسیار بیشتر از سعادت جسمانی است. به گونه ای که اگر حتی سعادت بدنی را به ایشان اعطا کنند، به آن التفات و توجهی نخواهند داشت. وی بعد از تأکید بر این مسأله در صدد است تا توضیح دهد که چرا با وجود کمال بیشتری که در سعادت نفسانی است، مع ذلک انسانها از آن غافلند.

بعد از ذکر علل بی توجهی انسانها به کمالات برتر، سرانجام و در بخش پایانی با استناد به قول کسانی که وی آنها را «اهل علم» می نامد، می پذیرد که بعضی از نفوس انسانی که از آنها به عنوان «بدینون» یا نفوس ساده یاد می شود، می توانند معاد جسمانی داشته باشند، اما آن جسم، از جنس اجرام سماوی خواهد بود، که به عنوان آلت نفس در خدمت ایشان قرار می گیرد.

نگارنده در سخن پایانی به فقراتی از دیدگاه شیخ اشاره کرده است که احتمال می رود به آن دلیل این بزرگوار در مظان اتهام قرار گرفته باشد و اما داوری را به خواننده واگذار نموده تا با مطالعه دقیق خود حق مطلب را به جا آورد.

واژگان کلیدی: معاد جسمانی ، معاد روحانی، نفس، سعادت، شقاوت

فصل هشتم از مقاله نهم الهیات «الشفاء» به بحث معاد اختصاص دارد. شیخ در این فصل و همچنین در آثار دیگر خود، دیدگاهش را در خصوص معاد و اقسام آن ذکر کرده است و سپس به مسأله سعادت و شقاوت و ارتباط نفوس مختلف با آن پرداخته است. از آنجا که بیان نظر شیخ در خصوص مسأله معاد جسمانی مشکلاتی را برای او فراهم نموده و او را در مظان اتهام انکار ضروری دین قرار داده، به نظر لازم می آید متعاطیان فلسفه برای پرهیز از پیش داوریهای غیر منصفانه و رعایت جانب انصاف، در جریان کل بحث وی در قسمت پایانی کتاب «الشفاء» و آثار دیگری که وی در آنها به آن موضوع پرداخته است، قرار گیرند.

نظر به اینکه اتهام و نسبت کفر در خصوص این مسأله از ناحیه شخصیت شهیر عالم اسلام، امام محمد غزالی، متوجه فیلسوف مسلمان، ابوعلی ابن سینا گشته است، اهمیت پرداختن به آن را دو چندان می نماید. زیرا نه امام محمد آن کسی است که بتوان او را نادیده گرفت و از کنار آراء و نظراتش به آسانی گذشت و نه اندیشه حکیمی همچون ابوعلی اجازه قبول چنین داوری را، به راحتی، در مورد او به ما می دهد.

امام محمد غزالی در کتاب معروف خویش، «تهافت الفلاسفه»، ص 46) که آن را به قصد رسوا ساختن اندیشه های - به زعم خویش - سخیف فلاسفه به رشته تحریر در آورده است، ضمن نسبت دادن «رؤسای ضلال» به پیشروان حکمت و فلسفه اسلامی، یعنی فارابی و ابن سینا، مدعی است که ایشان در خصوص حداقل بیست مسأله از مسائل فلسفی راه را به گمراهی رفته اند و در مورد حداقل سه مسأله از مسائل بیست گانه، سر از وادی کفر در آورده اند، که یکی از آنها نظر ایشان در مورد معاد جسمانی است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی

مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!

اختصاصی از فایل هلپ مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!! دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!


مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:20

 

  

 فهرست مطالب

 

 

ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!

 

چکیده

 

معاد از نظر شیخ

 

 

 

همه مطالب مقاله حاضر با قصد بررسی صحت و یا سقم نسبت انکار معاد جسمانی به ابن سینا با استناد به اقوال وی در کتاب «شفا» و «نجات» و آثار دیگر او تدوین شده است. حاصل کلام وی در مجموعه آثارش این است که معاد در دو صورت «جسمانی» و «روحانی» قابل تصور است، که نوع جسمانی آن قابل اثبات به برهان نیست. اما نوع روحانی آن را می توان به برهان اثبات کرد. او بعد از تقسیم معاد به جسمانی و روحانی، تصدیق معاد جسمانی را به طریق شرعی و به حکم تصدیق جز نبوت بر مسلمان فرض می داند. ولی با این حال معتقد است که سعادت نفسانی را اصلاً قابلیت قیاس با سعادت بدنی نیست. بنابراین رغبت حکمای الهی به برخورداری از آن بسیار بیشتر از سعادت جسمانی است. به گونه ای که اگر حتی سعادت بدنی را به ایشان اعطا کنند، به آن التفات و توجهی نخواهند داشت. وی بعد از تأکید بر این مسأله در صدد است تا توضیح دهد که چرا با وجود کمال بیشتری که در سعادت نفسانی است، مع ذلک انسانها از آن غافلند.

بعد از ذکر علل بی توجهی انسانها به کمالات برتر، سرانجام و در بخش پایانی با استناد به قول کسانی که وی آنها را «اهل علم» می نامد، می پذیرد که بعضی از نفوس انسانی که از آنها به عنوان «بدینون» یا نفوس ساده یاد می شود، می توانند معاد جسمانی داشته باشند، اما آن جسم، از جنس اجرام سماوی خواهد بود، که به عنوان آلت نفس در خدمت ایشان قرار می گیرد.

نگارنده در سخن پایانی به فقراتی از دیدگاه شیخ اشاره کرده است که احتمال می رود به آن دلیل این بزرگوار در مظان اتهام قرار گرفته باشد و اما داوری را به خواننده واگذار نموده تا با مطالعه دقیق خود حق مطلب را به جا آورد.

واژگان کلیدی: معاد جسمانی ، معاد روحانی، نفس، سعادت، شقاوت

فصل هشتم از مقاله نهم الهیات «الشفاء» به بحث معاد اختصاص دارد. شیخ در این فصل و همچنین در آثار دیگر خود، دیدگاهش را در خصوص معاد و اقسام آن ذکر کرده است و سپس به مسأله سعادت و شقاوت و ارتباط نفوس مختلف با آن پرداخته است. از آنجا که بیان نظر شیخ در خصوص مسأله معاد جسمانی مشکلاتی را برای او فراهم نموده و او را در مظان اتهام انکار ضروری دین قرار داده، به نظر لازم می آید متعاطیان فلسفه برای پرهیز از پیش داوریهای غیر منصفانه و رعایت جانب انصاف، در جریان کل بحث وی در قسمت پایانی کتاب «الشفاء» و آثار دیگری که وی در آنها به آن موضوع پرداخته است، قرار گیرند.

نظر به اینکه اتهام و نسبت کفر در خصوص این مسأله از ناحیه شخصیت شهیر عالم اسلام، امام محمد غزالی، متوجه فیلسوف مسلمان، ابوعلی ابن سینا گشته است، اهمیت پرداختن به آن را دو چندان می نماید. زیرا نه امام محمد آن کسی است که بتوان او را نادیده گرفت و از کنار آراء و نظراتش به آسانی گذشت و نه اندیشه حکیمی همچون ابوعلی اجازه قبول چنین داوری را، به راحتی، در مورد او به ما می دهد.

امام محمد غزالی در کتاب معروف خویش، «تهافت الفلاسفه»، ص 46) که آن را به قصد رسوا ساختن اندیشه های - به زعم خویش - سخیف فلاسفه به رشته تحریر در آورده است، ضمن نسبت دادن «رؤسای ضلال» به پیشروان حکمت و فلسفه اسلامی، یعنی فارابی و ابن سینا، مدعی است که ایشان در خصوص حداقل بیست مسأله از مسائل فلسفی راه را به گمراهی رفته اند و در مورد حداقل سه مسأله از مسائل بیست گانه، سر از وادی کفر در آورده اند، که یکی از آنها نظر ایشان در مورد معاد جسمانی است.

شیخ متهم است که «برانگیختن تن ها و بازگردانیدن جانها به تن ها و وجود آتش جسمانی را انکار کرده و وجود بهشت و حور عین و دیگر چیزهایی که به مردم وعده داده اند را مثالهایی دانسته که برای فهمانیدن ثواب و عقاب روحانی که برتر از ثواب و عقاب جسمانی است، زده اند» (تهافت الفلاسفه، ص 284)

اما آیا به راستی چنین نسبتی شیخ را رواست؟ آیا شاهد مثالی در گفتار او وجود دارد که تأیید این مطلب باشد؟ صرف نظر از نسبتی که به او داده اند، قطعاً بررسی عین کلام او بهترین میزان برای داوری است و به همین دلیل نگارنده تصور می کند، نگاه اجمالی به بیان مستوفای شیخ در الهیات «الشفا» - به عنوان متن - و آثار دیگر او ضمن تصحیح پیش داوری ما، حداقل دینی است که ما به عنوان یک نوآموز فلسفه، به پیشگاه حکیمی بزرگ و فیلسوفی شهر، ادا می کنیم.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی؟!!

پایان نامه بررسی زمینه ها و عوامل پذیرش یا انکار حق

اختصاصی از فایل هلپ پایان نامه بررسی زمینه ها و عوامل پذیرش یا انکار حق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی زمینه ها و عوامل پذیرش یا انکار حق


پایان نامه بررسی زمینه ها و عوامل پذیرش یا انکار حق

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 110 صفحه می باشد.

 

چکیده
مطالب گردآوری شده در این رساله بیانگر پیچیدگی و گستردگی درونی موجود به نام انسان است که این گستردگی درونی سبب می شود زمینه ها و عوامل گوناگون در پذیرش حق و حرکت به سمت آن اثر گذار باشد انسان باداشتن فطرت و خمیر مایه حق پسند و خداجو و خدا پسندانه باید از دوراه حق و باطل یکی را انتخاب نماید و این انتخاب زحمت دارد زیرا در برابر کششها و قطبهای مغناطیسی گوناگونی قرار می گیرد و هر قطب انسان را به یک سو می کشاند.
اما باید بداند که این زمینه ها و عوامل به خودی خود نقش تعیین کننده ای ندارد نقش تعیین کننده به دست خود انسان و انتخاب وی است در ابتدا در وجود هر انسانی این کششها و تمایلات تقریباً مساوی و بالقوه اند اما به مرور زمان و با توجه به شرایط هر کدام از این کششها و گرایشها انسان را به سمتی می کشد و اینجاست که انسان باید با تمرین و ممارست و خود سازی و ریاضت این تمایلات و کششها را به تعادل برساند آن وقت است که عقل به راحتی وارد میدان وجود انسان می شود و آنچه که خیر وصلاح در آن است و آنچه که فطرت توحیدی اش به آن دعوت می کند ، می پذیرد و آن چیزی جز حق نخواهد بود.
در این رساله با استفاده از آیات و روایات بیش از۳۰ مورد از زمینه ها وعوامل موثر در پذیرش یا انکار حق مطرح و بررسی گردیده است و برای تکمیل پژوهش در فصل جدا با اهمیت هدایت کنندگان به سوی حق پرداخته شد که شامل ویژگیهای لازم برای دعوت کنندگان به حق و شیوه های موثر در هدایت آنها به سوی حق است.
ارکان تحقیق در این رساله که مشتمل بر پنج فصل است که عبارتند از :
فصل اول : مقدمات و کلیات موضوع
فصل دوم : بررسی واؤه حق
فصل سوم: زمینه ها و عوامل درونی در پذیرش یا انکار حق
فصل چهارم: زمینه ها و عوامل بیرونی در پذیرش یاانکار حق
فصل پنجم : هدایت کنندگان به سوی حق و اهمیت آنها در پذیرش یا انکار حق
فصل ششم: نتیجه گیری و پیشنهاد
کلید واژه : حق، باطل، هدایت، پذیرش، انکار
فهرست مطالب
فصل اول : کلیات پژوهش
۱-۱- بیان مسئله ۲
۱-۲- سوالات تحقیق ۲
۱-۳- هدف تحقیق ۲
۱-۴- فرضیه تحقیق ۳
۱-۵- روش تحقیق ۳
۱-۶- ارکان تحقیق ۳
۱-۷- مشکلات تحقیق ۴
فصل دوم : بررسی واژه حق
۱- واژه و مشتقات آن ۶
۲- مصادیق حق در قرآن کریم ۹
۳- ویژگیهای حق از نظر قرآن کریم ۱۰
۴- حق در روایات ۱۴
۵- رابطه میان انسان و حق ۱۵
فصل سوم : زمینه ها وعوامل درونی در پذیرش یا انکار حق
۱- تفکر ۱۸
۲- اراده انسان ۱۹
۳- ایمان ۲۰
۴- تقوا ۲۱
۵- جهل ۲۲
۶- هواپرستی ۲۴
۷- تعصب و لجاجت ۲۶
۸- تکبر و خودبینی ۲۷
۹- گناهکاری ۲۹
۱۰- تسویل نفس ۳۰
۱۱- تقلید کورکورانه ۳۱
۱۲- پیروی از ظن و گمان ۳۳
۱۳- پیروی از اکثریت ناآگاه ۳۵
۱۴- توجیهات و بهانه تراشی ها ۳۵
۱۴-۱ توجیه عقیدتی ۳۶
۱۴-۲ توجیه سیاسی ۳۶
۱۴-۳ توجیه اجتماعی ۳۷
۱۴-۴ توجیه فرهنگی ۳۸
۱۴-۵ توجیه اقتصادی ۳۸
فصل چهارم : زمینه ها و عوامل بیرونی در پذیرش یا انکار حق
۱-۱ نسبت بین انسان و شیطان ۴۱
۱-۲ شیطان چه کسانی را از حق منحرف می کند ؟ ۴۲
۱-۳ جلوه گریهای شیطان در انحراف از حق در آیات قرآن ۴۲
۱-۴ ابلیس و لشگریان وی ۴۴
۱-۵ طریقه اغوا شیطان ۴۵
۱-۵-۱ تزیین اعمال ۴۵
۱-۵-۲ نفوذ از طریق فکر و اندیشه ۴۵
۲- تعلیم ۴۸
۳- امر به معروف و نهی از منکر ۴۹
۴- محیط ۵۱
۴-۱- محیط خانواده ۵۱
۴-۲- محیط رفاقت و معاشرت ۵۲
۴-۳- محیط اجتماع ۵۳
۵- وجود الگوهای شایسته ۵۵
۶- مطالعه سرگذشت پیشینیان ۵۷
۷- امور اقتصادی ۵۹
۷-۱- سرمایه و ثروت ۵۹
۷-۲- فقر ۶۲
۸- تبلیغات گمراه کننده ۶۴
۹- تحریف حق ۶۵
۱۰- کتمان حق ۶۶
۱۱- آمیخته کردن حق با باطل ۶۶
۱۲- تعریف مفاهیم و خطر آن ۶۷
۱۳- بد فهمیدن حق و نفهمیدن آن ۷۰
۱۴- نارسایی مفاهیم مرتبط با حق ۷۱
۱۵- اکراه و اجبار ۷۲
۱۶- زمامداران جامعه ۷۳
۱۷- جهاد ۷۶
۱۸- وراثت ۷۷
۱۹- تغذیه ۷۸
فصل پنجم : هدایت کنندگان به سوی حق و اهمیت آنها در پذیرش یا انکارحق
اهمیت هدایت کنندگان به سوی حق ۸۴
الف- ویژگیهای هادیان حق ۸۴
۱- بصیرت و آگاهی ۸۴
۲- قصد قربت ۸۴
۳- نرم خویی ومدارا ۸۵
۴- سعه صدر ۸۵
۵- توجه به همه ابعاد و جوانب ۸۶
ب- شیوهای موثر در هدایت به سوی حق ۸۷
۱- توجه دادن به کرامت انسان ۸۷
۲- حکمت، موعظه ، جدال نیکو ۸۸
۳- ایجاد محبت ۹۰
۴- وعده و وعید ۹۲
۵- تدریج ۹۳
۶- تکرار و تلقین ۹۴
۷- توجه به ظرفیت افراد ۹۵
۸- تحریک عواطف بشری ۹۷
۹- تنبیه ۹۸
فصل ششم : نتیجه گیری و پیشنهادات
۱- نتیجه گیری ۱۰۱
فهرست منابع ۱۰۳

 

مصادیق حق در قرآن کریم
۱- خداوند حق است :
«فتعلی الله الملک الحق لااله الاهورب العرش الکریم »[۱۱]
پس (بدانید که ) خدای پادشاهی برحق است … .
«ان الله هو الحق المبین»[۱۲]
همانا خداست حق روشن و آشکار
۲- دین حق است :
«هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق»[۱۳]
آیا ندانستی که رسولش را به هدایت و ابلاغ دین حق فرستاد.
۳- قرآن وسایر کتب آسمانی حق اند :
«واذا قیل لهم امنوا بما انزل الله قالوا انومن بما انزل علینا و یکفرون بما و رائهم و هوالحق مصدقا لامعهم …»[۱۴]
چون به یهود گویند که به قرآن که خدا فرستاده ایمان آورید، پاسخ دهند که تنها بر تورات که بر ما نازل شده ایمان آوریم و به غیر قرآن کافر شوند، در حالی که قرآن کتاب حق است و کتاب آنها راتصدیق می کند.
۴- خلقت آسمانها و زمین حق است.
« الم تری ان الله خلق السموات و الارض بالحق»[۱۵]
آیا ندانستی خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده
۵- قیامت حق است .
« و کذلک اعثرنا علیهم لیعلموا ان الله حق و ان الساعه لاربیه فیها … »[۱۶]
و تا بدانید که وعده خداوند (در مورد قیامت) حق است و در پایان جهان شکی نیست.
«ذلک الیوم حق »[۱۷]
آن روز حق است.


ویژگیهای حق از نظر قرآن کریم
با توجه به آیه ۱۷ سوره رعد که می فرماید :
«انزل من السماء فسالت اودیه بقدرها فاحتمل السبل زبدا رابیا و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه او متاع زبد مثله کذلک یضرب الله حق و الباطل فاما الزبد فیذهب جفا واما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض کذلک یضرب الله الامثال.»
خدا از آسمان آبی نازل کرد که در هر رودی به قدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی برآمد چنانچه فلزاتی را نیز برای تجمل وزینت «مانند طلا ونقره» یا برای اثاث و ظروف «مانند آهن ومس» در آتش ذوب کنند مثل آب کفی برآورد خدا به مثل این «آب وفلزات و کف برروی آنها» برای حق و باطل مثل می زند که «باطل» چون کف بزودی نابود می شود و اما آن آب و فلز که به مردم خیر می رساند در زمین مدتی باقی می ماند خدا مثل آنها را برای فهم بدین روشنی بیان می کند.
ویژگی ۱ : باطل به تبع حق پیدا می شود و با نیروی حق حرکت می کند.
همانطور که کفی که روی آب است و حرکت می کند این طفیل آب است و در ضمن به نیروی خود حرکت نمی کند بلکه نیروی آب آنرا حرکت می دهد حق و باطل هم چنین اند ، اگر معاویه در عالم پیدا می شود و آن همه کارهای باطل می کند آن نیروی معاویه نبود نیروی ایمان و معنویت است ولی معاویه بر روی این نیرو سوار شده است و حرکت می کند.
ویژگی ۲ : زوال باطل وبقای حق :
زایل شدنی بودن و نیست و نابود شدن باطل و دوام و استمرار بقای حق است «اماالزبد فیذهب جفا و اما ماینفع فیمکث فی الارض» بی فایده ها از بین می روند تا چه رسد به مضرها.
ویژگی ۳ : نمو داشتن باطل:
«فاحتمل السیل زبدارابیا» کف روی آب را می گیرد و می پوشاند به طوری که آدم جاهل به آن نگاه نماید خیال می کند فقط کف است، باطل هم این گونه اند یعنی روی حق را می پوشانند به طوری که اگر کسی اعماق جامعه را نظر نیندازد می گوید هرچه هست باطل است.
ویژگی ۴ : حق و هدایت الهی همراه و ملازم یکدیگرند.
هدایت به معنای ارائه طریق و رساندن به مطلوب است. خداوند متعال، هم طریق حق را نشان می دهد و هم کسانی را که وضعیت خاصی داشته باشند، به مطلوب حق می رساند، یعنی خداوند حق و آفرینش جهان و انسان و هدف و مقصد نظام هستی نیز حق است و طریق رسیدن به هدف مطلوب نیز طریقی حق است که خدای متعال بشر را به این حقایق هدایت می کند.
«والله یقول الحق و هو یهدی السبیل»[۱۸]
خداوند حق را می گوید و او را به راه راست هدایت می کند.
ویژگی ۵ : حق و عدالت همیشه همراه همند.
عدل به معنای قراردادن حق درجای خود یا قرار دادن هر چیزی در جای مخصوص خود است از این رو عدل بدون حق امکان ندارد ولازمه رسیدن به حق در تمام زمینه ها عدالت است آیاتی از قرآن کریم بر این حقیقت دلالت دارد از جمله :
«وقضی بینهم بالحق و هم لاینظرون»[۱۹]
و میان آنها به حق داوری می شود و به آنها ستم نخواهد شد.
«تلک ایت الله نتلوها علیک بالحق و ماالله یرید ظلما للعالمین »[۲۰]
این آیات خداست به حق برتو می خوانیم وخداوند ستمی برای هیچ یک از جهانیان نمی خواهد .
ویژگی ۶ : حق با هوای نفس سازگاری ندارد.
در برخی آیات قرآن مجید هوای نفس عاملی در مقابل حق و حق طلبی معرفی شده است مانند:
۱- «انزلنا علیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهینا علیه فاحکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهوائهم عما جائک من الحق … و ان احکم بینهم بما انزل الله و لاتتبع اهوائهم»[۲۱]
و این کتاب (قرآن) را به حق برتو نازل کردیم ، در حالی که کتابهای پیشین را تصدیق می کند وحافظ و نگهبان آنهاست پس طبق احکامی که خدا نازل کرده میان آنها حکم کن و ازهوا و هوس آنها پیروی نکن و از احکام الهی روی مگردان و در میان آنها «اهل کتاب» طبق آنچه خدا نازل کرده داوری کن و از هوسهای آنان پیروی نکن.
افرادی که قصد پیروی از حق را دارند باید موانع آن را از سر راه بردارند که یکی از موانع بزرگ آن، هوای نفس وگرایشهای نفسانی و حیوانی است که در موارد فراوانی خروج از حق و عدالت را می طلبد.
ویژگی ۷ : حق همیشه متعلق به امر یقینی است نه شک خلق و گمان:
قرآن در آیات فراوانی انسان را از پیروی ظن و گمان و شک برحذر داشته و آنها را برای دریافت حق و رسیدن و عمل به آن کافی ندانسته است و یقینی بودن حق را مطرح کرده چنانچه می فرماید :
«ما یتبع اکثرهم الاظنا ان الظن لایغنی من الحق شیئا»[۲۲]
و بیشتر آنها جز از گمان، پیروی نمی کنند ، در حالیکه گمان هرگز انسان را از حق بی نیاز نمی نماید.
حاصل آنکه خداوند تعالی قرآن مجید، قیامت ، قدرت حق و … را که همه از مصادیق حق هستند، یقینی و غیرقابل تردید می شمارد و شک و ظن و پیروی از آنها را مردود می داند.
ویژگی ۸ : نباید به حق و باطل به یکدیگر آمیخته شود.
قرآن کریم، در آمیختن حق وباطل را نهی کرده؛ چون مجموع حق و باطل، باطل است، اگرچه حق را داراست.
«یا ایها الذین امنوا لم تلبسوا الحق بالباطل و تکتمون الحق … » [۲۳]
ای اهل کتاب چرا حق را با باطل می آمیزید و متشبه می سازید ( تا دیگران نفهمند وگمراه شوند) وحقیقت را پوشیده می دارید. باطل محض، محبوب و مطلوب کسی نیست، بلکه همیشه حق یا حق همراه باطل را می طلبد، بنابراین آنچه عملا در مقابل حق است باطل نیست بلکه باطلی است که درون خود سهمی از حق را داراست و به سبب همان حق باطل نیز ظهور بروز و جلوه وجذابیتی دارد، ازاینرو کسانی که خواسته اند در برابر انبیاء بایستند همیشه حق را با باطل در می آمیختند و به پیروان خود عرضه کرده اند و به همین دلیل هم طرفدار پیدا کرده و هم مدتی دوام آورده اند، یعنی در پناه حق پنهان شده و کار باطل خود را توجیه کرده اند.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی زمینه ها و عوامل پذیرش یا انکار حق