فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه نظام بانکداری اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ پایان نامه نظام بانکداری اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه نظام بانکداری اسلامی


پایان نامه نظام بانکداری اسلامی

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در  95 صفحه می باشد.

 

فهرست
مقدمه: ۱
تعاریف و کلیات : ۳
عقد: ۳
قرض : ۳
بیع : ۳
اجاره: ۳
سند: ۳
قرارداد : ۳
فصــل اول : قرض‌الحسنه. ۴
موارد پرداخت قرض‌الحسنه : ۴
کارمزد: ۵
عملیات حسابداری قرض‌الحسنه : ۶
فصــل دوم : مضاربه. ۸
تعریف.. ۸
کاربرد و مدت مضاربه: ۸
انواع مضاربه: ۸
نحوه تقسیم سود مضاربه بین طرفین: ۹
اخذ وثیقه: ۹
عملیات حسابداری مضاربه: ۱۰
مثال: ۱۱
اجاره به شرط تملیک: ۱۳
ویژگیهای اجاره به شرط تملیک : ۱۳
عملیات حسابداری اجاره به شرط تملیک : ۱۴
نکته : ۱۵
مثال : ۱۵
مشارکت مدنی.. ۱۷
انواع مشارکت : ۱۷
کاربرد مشارکت : ۱۷
ویژگیهای مشارکت مدنی : ۱۷
حسابداری مشارکت مدنی : ۱۸
مثال : ۲۰
فروش اقساطی: ۲۳
اقسام فروش اقساطی: ۲۳
الف ـ فروش اقساطی مواد اولیه لوازم یدکی و ابزار کار. ۲۳
تعریف : ۲۴
ب ـ فروش اقساطی وسایل تولید، ماشین‌آلات و تأسیسات : ۲۴
تعریف : ۲۴
ج ـ فروش اقساطی مسکن: ۲۴
ویژگیهای فروش اقساطی: ۲۵
نحوه محاسبه سود معاملات فروش اقساطی: ۲۵
نحوه محاسبه سود اقساط یک دوره مالی: ۲۶
مثال : ۲۶
عملیات حسابداری فروش اقساطی: ۲۷
ســلف.. ۲۹
تعریف: ۲۹
شرایط کلی: ۲۹
روش تناسب: ۳۰
عملیات حسابداری سلف : ۳۰
مثال: ۳۱
خرید دین : ۳۳
تعریف: ۳۳
موارد استفاده : ۳۳
شرایط انجام معامله: ۳۳
نحوه تنزیل اسناد تجاری (سفته و برات) : ۳۳
وصول وجه اسناد تجاری (سفته و برات): ۳۴
نحوه تعیین سود خرید دین: ۳۴
عملیات حسابداری خرید دین : ۳۴
مثال : ۳۶
جعـاله. ۳۷
تعریف: ۳۷
موضوع جعاله : ۳۷
انواع جعاله: ۳۷
ماهیت حقوقی جعاله: ۳۸
جعـل : ۳۸
ویژگیهای جعاله: ۳۹
نحوه محاسبه جعل و تعیین اقساط: ۳۹
عملیات حسابداری جعاله: ۴۰
مثال: ۴۰
مشارکت حقوقی: ۴۲
تعریف: ۴۲
ضوابط اجرایی مشارکت حقوقی: ۴۲
نتیجه بررسی طرح.. ۴۳
سرمایه‌گذاری مستقیم. ۴۴
تعریف: ۴۴
نکات قابل ملاحظه در سرمایه‌گذاری مستقیم: ۴۴
ضوابط اجرایی: ۴۵
مزارعه و مساقات.. ۴۶
تعریف مزارعه: ۴۶
تعریف مساقات : ۴۶
قرارداد مشارکت مدنی.. ۴۷
قرارداد فروش اقساطی.. ۵۱
قرارداد سلف.. ۵۵
(باستناد وثیقه غیرمنقول). ۵۵
قرارداد قرض‌الحسنه. ۶۰
قرارداد جعاله. ۶۳
قرارداد اجاره به شرط تملیک… ۶۶
(رسمی). ۶۶
قرارداد مضاربه. ۶۹
(بازرگانی داخلی به استناد قرارداد تخصیص تسهیلات). ۶۹
قرارداد تخصیص تسهیلات.. ۷۲
(درمواردی که ملک مورد رهن متعلق به شخص مشتری است). ۷۲
قرارداد خرید دین.. ۷۷
تعاریف و کلیات :
پس از ارائه تعریف و مقایسه‌ای از دو نظام بانکداری اسلامی و ربوی و قبل از ارائه موضوع اصلی لازم است پاره‌ای از اصطلاحات که در این نوشته به آنها اشاره شده تعریف شوند تا در هنگام مطالعه مباحث اصلی برای خواننده قابل درک باشند.
عقد:
عقد عبارتست از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر انجام امری و یا انتقال مالی بنمایند و مورد قبول طرفین باشد. در واقع عقد دو طرف دارد و اراده هر دو طرف دخیل است.
عقد بر دو نوع است :
عقد جایز: عقدی است که با اراده هر یک از طرفین قابل فسخ و یا ابطال است.
عقد لازم : عقدی است که هیچیک از طرفین توانایی فسخ آن را ندارند.
قرض :
قرض عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی را به دیگری تملیک می‌نماید و طرف دیگر متعهد می‌شود مثل آن را از حیث جنس و مقدار مسترد نماید.
بیع :
تملیک عین به عوض معلوم . در واقع به معنی خرید می‌باشد.
اجاره:
تملیک منفعت به عوض معلوم برای زمان محدود و معین.
سند:
سند نوشته‌ای است که در مقام دعوی و یا دفاع از دعوی قابل استناد باشد.
قرارداد :
سندی است که طی آن طرفین به انجام امری یا اموری و یا تملیک مالی تعهد کنند و یا در مقام رفع تنازع و حل اختلافات طی آن موافقتهایی بعمل آورند.
فصــل اول : قرض‌الحسنه
تعریف: ماده ۱۴ قانون عملیات بانکی بدون با بانکها را مکلف نموده برای تأمین شرایط و امکانات کار در شکل تعاونی از راه وام بدون بهره و همچنین تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند تسهیلات مالی اعطا نمایند. عقد قرض یکی از عقود معین قانون مدنی است که به معنای بریدن و قطع کردن است زیرا در عقد قرض شخص مقدار معین از مال خود را از مالکیت خود خارج و به مالکیت شخص دیگری درمی‌آورد تا قرض گیرنده در مهلت معین عین مال را مسترد کند و در صورت عدم امکان استرداد مثل، قیمت یوم‌الرد را بدهد. موضوع عقد قرض در عملیات بانکی پول می‌باشد لذا هیچگونه سود یا منفعتی به آن تعلق نمی‌گیرد زیرا در معادلاتی که موضوع آن پول می‌باشد هرگونه سود یا منفعتی ربا بوده و حرام است و فقط بانکها سالانه به میزان ۴% کارمز نسبت به مانده بدهی دریافت می‌دارند.
موارد پرداخت قرض‌الحسنه :
با توجه به ماده ۱۴ قانون عملیات بانکی بدون ربا موارد پرداخت قرض‌الحسنه به ترتیب الویت به شرح زیر است :
۱- تأمین وسایل و ابزار و سایر امکانات برای ایجاد کار جهت کسانی که فاقد اینگونه امکانات هستند در شکل تعاونی . با توجه به تعریف فوق شرط اعطای وام در این حالت داشتن قالب تعاونی ، تولیدی و خدماتی می‌باشد .
۲- کمک به افزایش تولید با تأکید بر تولیدات کشاورزی و دامی و صنعتی. طبق دستورالعمل قرض‌الحسنه اعطای تسهیلات قرض‌الحسنه دراین خصوص منوط به مواردی به شرح زیر است :
الف ـ جلوگیری از توقف کار در کارگاهها و واحدهای تولیدی راکد
ب ـ ایجاد و توسعه کارگاههای واحدهای تولیدی کوچک در شهرهای کوچک و روستاها
ج ـ مواردی که تأمین نیاز کارگاهها یا واحدهای تولیدی از طریق سایر تسهیلات امکانپذیر نباشد.
د ـ ایجاد تسهیلات برای اشخاصی که در بخش کشاورزی فعالیت دارند و به علت بروز عوامل نامساعد طبیعی دچار زیان شده‌اند.
۳- رفع احتیاجات ضروری مثل تأمین هزینه ازدواج ، تهیه جهیزیه ، درمان بیماری، تعمیرات مسکن و … این قالب تنها مختص اشخاص حقیقی است.
حداکثر مدت بازپرداخت قرض‌الحسنه در مورد قرض‌الحسنه دفع احتیاجات ضروری سه سال و در بقیه موارد ۵ سال است.
حد مجاز: حد مجاز در اعطای تسهیلات قرض‌الحسنه از دو جنبه تعیین و ابلاغ می‌گردد.
حد مجاز جمعی: مجموع تسهیلاتی است که هر یک از بانکها مجاز می‌باشند در قالب یک تا ترکیبی از تسهیلات در مجموع اعطا نمایند که توسط شورای پول و اعتبار برای هر یک از بانکها تعیین و از سوی بانک مرکزی ابلاغ می‌شود.
در حال حاضر حداکثر مجموعه قرض‌الحسنه اعطایی توسط بانکها %۱۰ مجموع کل تسهیلات اعطایی در آن سال تعیین گردیده است مشروط بر آن که از جمع کل سپرده‌های پس‌انداز قرض‌الحسنه تجاوز ننماید و ضمناً حداکثر سقف تسهیلات اعطایی قرض‌الحسنه جهت رفع حوایج ضروری اشخاص حقیقی نباید از% ۲۰ کل تسهیلات قرض‌الحسنه تجاوز نماید.
مجاز فردی : عبارتست از میزان تسهیلاتی که بانک در قالب یک یا انواع تسهیلات می‌تواند در اختیار یک متقاضی قرار دهد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه نظام بانکداری اسلامی

تحقیق در مورد نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی


تحقیق در مورد نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه34

 

فهرست مطالب

  ضرورت مدیریت در اسلام

تعاریف کنترل و نظارت

نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی   نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی

نظارت چیزی نیست جز ارسال پیامهایی که به طور مؤثر رفتار گیرنده پیامها را تغییر دهد.

 

مقدمه

نظارت و کنترل یکی از ارکان مدیریت به شمار می آید و مدیر به عنوان یکی از وظایف اصلی خود باید شیوه ها و امکانات و عملیات گوناگون تشکیلات را زیر پوشش نظارتی قرار دهد تا حرکت دستگاهها به انحراف و امکانات موجود به هدر نرود.

مدیر در حیطه نظارت، کلیه فعالیتها را با برنامه می سنجد و در صورت تطابق شیوه ها و مقدار و نوع فعالیتها با برنامه و هدفهای تعیین شده، سلامت دستگاه مربوط را اعلام می کند ولی در صورت تطابق نداشتن عملیات واحدها و افراد با هدفها و برنامه ها مدیر باید از اصل هدایت استفاده کند و با هدایتها و راهنماییهای مناسب انحراف را اصلاح و خسارتها را جبران نماید. به کمک کنترل است که مدیریت نسبت به نحوه تحقق هدفها و انجام عملیات آگاهی یافته و قدرت پیگیری ایجاد می شود و زمان مناسب برای سنجش و اصلاح آنها را پیدا می کند. کنترل ابزار کار مدیران در رده های مختلف سازمان از مراتب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی

کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی


کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی

*کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی*

 




1. فضیلت علم


علم، میراثى گرانبها


قال(ع): الْعِلْمُ وِراثَةٌ کَریِمَةٌ وَالْآدابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَالْفِکْرُ مِرْآةٌ صافِیَةٌ؛(1)
دانش، میراثى گرانبها و آداب، زینتى دایمى و فکر، آیینه‏اى است صاف و شفاف.
در این حکمت استعاراتى به کار رفته است:
1. از «علم» تعبیر به «میراث» شده، به این مناسبت که همان‏گونه که فرزند، مال و ثروت را از پدر به ارث مى‏برد، هر عالمى هم علم و دانش را از استادش به ارث برده. از آن‏جا که در میراث دانش خصوصیتى است که در میراث مال وجود ندارد، میراث علم به کرامت و ارزشمند بودن توصیف شده: «وراثة کریمة». منشأ این خصوصیت، بقاى علم و فناى مال و ثروت است. مالى را که فرزند از پدر به ارث مى‏برد در معرض فنا و نابودى است، در حالى‏که علم و دانشْ باقى و از خطراتى که مال را تهدید مى‏کند در امان است.
در سایر روایات نیز از علم تعبیر به میراث و از علما تعبیر به ورثه شده است:
قال أمیرالمؤمنین(ع): الْعِلْمُ وِراثةٌ کَریمةٌ والْآدابُ حُلَلٌ حِسانٌ والْفِکْرُ مِرآةٌ صافِیةٌ وَالْاِعْتبار مُنْذِرٌ ناصِحٌ وَکَفى‏ بِکَ أدَباً لِنَفْسِکَ تَرْکُکَ ماکَرِهْتَهُ لِغَیْرِکَ؛(2)
دانش، میراثى ارزشمند و آداب، زیورى نیکو و فکر، آیینه‏اى درخشنده و شفاف و حوادث عبرت‏انگیز بیم دهنده و اندرزگوست و براى تأدیب خویشتن همین بس که آنچه براى دیگران نمى‏پسندى ترک کنى.
عن أبی عبداللَّه(ع) قال: إنَّ الْعُلَماءَ وَرَثَةُ الْأنْبِیاء وَذلک أنَّ الْأنبِیاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِرْهَماً ولادِیناراً وَإنّما أورثوا أحادِیثَ مِن أحادیثهم فَمَن أخَذَ بِشَیْ‏ءٍ منها أخذ حظّاً وافراً فَانْظروا عِلْمَکُم هذا عَمَّن تَأخُذُونه فإنَّ فینا أهلَ الْبَیْت فی کلِّ خَلَفٍ عدُولاً یَنْفُونَ عَنْهُ تَحریفَ الغالین وانْتِحالَ الْمُبْطِلین وَتَأْوِیلَ الْجاهِلِین؛(3)
دانشمندان و علماى دینى وارثان پیامبرانند، زیرا انبیا از خود درهم و دینارى به ارث نمى‏گذارند و آنچه از خود باقى مى‏گذارند احادیثى است از احادیث آنها، هر که از آن احادیث برگیرد، بهره فراوانى برده؛ پس مواظب باشید دانش خود را از چه کسى مى‏گیرید. همانا در بین ما اهل بیت در هر دوره جانشینان عادلى هستند که تغییر دادن افراطى‏ها و بدعت‏گذارى خرابکاران و تأویل نادانان را از دین برمى‏دارند.
2. از آداب و اخلاق پسندیده، به زیورهاى متجدد و دایمى تعبیرگردیده، به این جهت که فضایل براى نفسْ زینت و زیورند، همان‏طورى که لباس و زیور آلاتْ زینت بدن انسان مى‏باشد. توصیف این زیورهاى باطنى به تجدد و دوام، به این جهت است که به علت رسوخ در نفس، دایمى و با انسان همراه است.
3. از فکر، تعبیر شده به «مرآة صافیة»؛ یعنى آیینه درخشنده و شفاف، زیرا همان‏طورى که آیینه شفاف، اشکال و صورت‏هاى مقابل خود را به خوبى منعکس مى‏نماید، فکر انسان نیز پرده از مجهولات تصورى و تصدیقى او برداشته و آنها را معلوم مى‏کند و به تعبیر بعضى از شارحان نهج‏البلاغه، فکر به منزله اصطرلابى‏(4) است‏روحانى.(5)
شارح بحرانى(ره) در توضیح این حکمت و کلام نورانى مى‏گوید:
الثالثة عشر: العلم وراثة کریمة وهو فضیلة النفس العاقلة وهو أشرف الکمالات التی تعتنى بها وبحسب ذلک کان وراثة کریمة من العلماء بل کان أکرم موروث ومکتسب وأراد الوراثة المعنویة کقوله تعالى: فهب لی من لدنک ولیّاً یرثنی ویرث من آل یعقوب‏(6)؛ أی العلم والحکمة.
الرابعة عشر: والآداب حلل مجددة وأراد الآداب الشرعیة ومکارم الأخلاق واستعار لها لفظ الحلل المجددة باعتبار دوام زینة الانسان بها وتجدد بهائه وحسنه وتهذیب نفسه على استمرار الزمان بلزومها واستخراج محاسنها کالحلل التی لایزال تجدد على لابسها.
الخامسة عشر: والفکر مرآة صافیة والفکر قد یراد به القوة المفکرة وقد یراد به حرکة هذه القوة مطلقاً أیة حرکة کانت وقد یراد به معنى آخر وعنی هنا القوة نفسها واستعار لها لفظ المرآة باعتبار أنها إذا وجهت نحو تحصیل المطالب التصوریة والتصدیقیة أدرکها وتمثلت بها کما یتمثل فی المرآة صور مایحاذى بها؛(7)
سیزدهم: دانش، میراثى ارزشمند است وفضیلت و ارزشى است براى انسان. علم و دانش از بهترین کمالاتى است که مورد توجه است و به همین جهت میراثى گرانبها و ارزشمند از دانشمندان، بلکه گرانبهاترین چیزى است که از علما به ارث مى‏رسد و به دست مى‏آید. منظور از میراث، میراثى معنوى است، همان‏طورى‏که در قول خداى تعالى: فَهَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنى وَیَرِثُ مِنْ آلِ‏یَعْقُوبَ، میراث به معناى علم و حکمت است.

 

 

لینک دانلود


دانلود با لینک مستقیم


کتاب رایگان تعلیم و تربیت اسلامی

دانلودمقاله خیام نیشابوری،دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله خیام نیشابوری،دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
می‌دانید که خیام عنصر خاصی است در ادبیات فارسی، خاصّ از این جهت که هم شاعر است. هم نیست. بیشتر عالم شناخته شده. در زمان خود به این عنوان معروف بوده است. گذشته از آن درست روشن نیست که چه تعداد رباعی گفته و یا اصلاً این رباعی‌های منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانکه می‌بینیم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست.
نخست به عنوان عالم یعنی ریاضیدان، متفکر، فیلسوف و کسی که در ستاره شناسی کار می‌کرده معروف شده. ولی بعد موضوع شاعریش مطرح گردیده. می‌دانید که وی تا حدود صد سال پیش در ایران شاعر معروفی نبود. نام او به عنوان شاعر در میان بود، ولی کسی او را به عنوان یک گوینده صاحب دیوان به شمار نمی‌آورد. بیشتر شعر به سبک «خیامی» رواج داشت، که دیگران به تقلید او می‌سرودند. واقعیت آنست که شهرتش از زمانی بالا گرفت که فیتز جرالد انگلیسی تعدادی رباعی‌ها را به اسم او ترجمه کرد و انتشار داد و بعد از این، شهرت او از انگلستان شروع شد و به سراسر جهان سرایت کرد. از نظر خود ما هم، باید اعتراف کرد که فیتز جرالد ما را متوجه اهمیت شاعری خیام کرد. و این از عجایب است که کسی که از همه کمتر در زبان فارسی شعر گفته، در جهان معروف‌ترین شاعر ایران شود. الآن تقریباً خیام به همه زبان‌های مهم دنیا ترجمه شده، نه تنها به زبانهای متعدد بلکه بعضی از زبانها چند بار به فرانسوی، آلمانی...، در زبان‌های بزرگ هر کدام چند ترجمه از او هست ولی با اینهمه هنوز در مقابل این سوال قرار دارد که چگونه کسی است؟ نه تنها از لحاظ نوع کار، یعنی اینکه آیا شاعر بوده یا نه و چه تعداد شعر گفته، بلکه از جهت اینکه اصولاً چه می‌خواسته است بگوید و چگونه آدمی است؟ دو سوال متناقض در برابرش هست که بعضی او را به عنوان یک شاعر بی‌اعتقاد به همه چیز و بعضی دیگر به عنوان یک شاعر حکیم معرفی می‌کنند. این خاص او نیست، این تناقض بزرگ اصولاً در برابر ادبیات فارسی است که بعضی از گویندگانش این طرفی هستند یا آن طرفی. این شاعران عرفانی همین‌طور هستند، یعنی عطار، سنایی، مولوی و چند تن دیگر. قضاوت ما به مشکل برمی‌خورد که جهت‌گیری اینها چه هست. این ابهام ناظر به تاریخ ایران نیز می‌شود، زیرا ما با یک نوسان بزرگ در تاریخ ایران روبه‌رو هستیم. یک تاریخ دو جهتی و یا حتی سه جهتی داریم که روشن نیست که به کدام سو متمایل است. قوم ایرانی برای اینکه مخلوطی بوده است از اندیشه‌های متفاوت و این به علت اوضاع و احوال تاریخی- جغرافیایی است، که جای دیگر به آن اشاره داشتیم، یعنی قومی که نمی‌توانسته روی یک خط جلو برود و ناچار بوده است که نوسان داشته باشد، از قطبی به قطب دیگر حرکت بکند و این دو قطب متناقض را با هم آشتی بدهد، با هم سازگار بکند و با آن زندگی بکند. یکی از نمونه‌های بارزش خیام است. خیام از این جهت باز آسان‌تر می‌شود با او رو به‌رو شد که قدری با صراحت حرف زده، یعنی پرده پوشی خاصی که گویندگان دیگر مثل عطار و سنایی و مولوی و حافظ داشتند، او نداشته، یعنی کنایه‌گویی، استعاره گویی و این پوشش‌های معمول ادب فارسی در او نیست یا کم است، و به همین علت باز یک حالت استثنایی پیدا می‌کند، که نسبتاً صریح حرف زده. با این حال، باز هم ایرانی‌ها بعد از او، آنها که قضاوت درباره‌اش داشتند دست‌بردار نبوده‌اند. باز خواستند که تعبیرهای مختلفی بکنند. این است که بعضی خواستند حتی او را یک شاعر عارف‌منش قلمداد کنند. بعضی خواستند او را یک مادی‌اندیش محض بشناسند. ببینید باز کلمات فارسی و اندیشه ایرانی آنچنان سیالیتی داشته، نوسانی داشته که راه را بر تعبیرهای متعارض باز می‌گذاشته: ما نظرمان به سوی شاعری خیام جلب شد، آنگاه که نجم‌الدین رازی به عنوان نخستین فرد، عبارت مهمی درباره او به کار برد. در حدود70، 80 سال بعد از خیام، کتاب «مرصاد العباد» را نوشت، در بحبوحه حمله مغول که او را فرار داده و رانده بود به آسیای صغیر. در این کتاب او اشاره‌های بسیار تند نسبت به خیام دارد، و می‌گوید که این آدمی بوده است مادی‌مآب و دارای انحراف فکری، و دو رباعی از او نقل می‌کند به عنوان شاهد، و این نخستین بار است که ما برمی‌خوریم به یک نوع اظهارنظر صریح درباره خیام که با تلخی بیان می‌شود. این دو رباعی‌ای که نقل می‌کند می‌گوید که اینها شعرهایی است حاکی از بی‌اعتقادی نسبت به مبانی دینی و یکی از آنها این است:
«دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست
گر نیک آمد، فکندن از بهر چه بود
ور نیک نیامد این صور عیب که راست؟»
می‌بینید که خیلی روشن می‌گوید که خدا ما را خلق کرد. اگر یک ترکیب خوبی از آفرینش هستیم، پس چرا ما را در «کم و کاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ اگر هم ترکیب بدی هستیم، پس تقصیر کیست؟ کسی که ما را خلق کرده در واقع این‌طور خلق کرده، ما که خود به اراده خود نیامدیم، به اراده خود ساخته نشدیم، پس تقصیری نداریم و مجازات هم درباره ما و عذاب ما معنی پیدا نمی‌کند.
رباعی دیگری هم نظیر همین از خیام می‌آورد و از این‌جاست که نظرها در تاریخ ایران به جانب خیام جلب می‌شود. علاوه بر نجم‌الدین رازی، دو سه نفر دیگر هم بودند که همین اظهارنظر منفی را درباره خیام بکنند. در مقابل، کسانی دیگر در صدد تبرئه او برآمدند و رباعیاتی از قول او ساختند، که حاکی از پشیمانی و توبه او باشد. کسانی هم– بیشتر در دوره معاصر– درصدد برآمدند که بگویند اصلاً این رباعی‌ها از خیام نیست، و از شخص دیگری به همبن نام است.
سوال اولی که عنوان شد این بود که اصولاً حکیم عمر خیام نیشابوری، شعر می‌گفته یا نمی‌گفته؟ این شک ناشی از روایات نظامی عروضی است. نظامی عروضی در کتاب معروف خود، «چهارمقاله»، اشاره دارد که در آخر عمر خیام او را دیده، ملاقاتی با او در بلخ داشته است، در یک مجلس، که حکایت خیلی شیرینی در این باره نقل می‌کند و می‌گوید که ما در مجلس «عشرت» نشسته بودیم، در بلخ، و حجت‌الحق حکیم ابوالفتح عمر خیام در مجلس بود و او گفت که بعد از مردن، گور من در جایی خواهد بود که هر بهار طبیعت بر آن گل‌افشانی کند، یعنی گل بریزد بر گور من؛ و آنگاه که پس از سالها نظامی می‌رود و دیدار می‌کند از مقبره خیام در نیشابور، می‌نویسد که: من رفتم و همین را دیدم. بهار بود و مقدار زیادی گل و شکوفه از بالا ریخته شده بود بر خاک، و آنگاه می‌گوید که او چه مرد روشن‌بینی بود که پیش‌بینی گور خود را کرده بود. نتیجه‌گیری از این عبارت این بود، که اگر خیام شعر می‌گفته بود، چگونه است که مردی کنجکاوی چون نظامی که در کشف شاعرها بوده، از شاعری او یاد نکرده است؟ و این را دلیل می‌گیرند، که رباعی‌های منسوب به خیام از آن او نیست. خوب، پس این رباعی‌های گفته شده از کیست؟ می‌گویند از فرد دیگری. پس چرا نام خیام بر آنها گذارده‌اند؟ می‌گویند: او هم نام خیام بر خود داشته. به هر حال، کوشش بر آن بوده که آنها را از خیام منجم و ریاضیدان و حکیم، دور نگه دارند. چرا این اصرار بوده است؟ برای آنکه نمی‌خواهند باور کنند، یا دوست ندارند که باور کنند که فرد محترمی که لقب حجت‌الحق بر خود داشته، کسی که با حکومت نسبتاً متعصب و دین‌مآب سلجوقی ارتباط داشته، یک چنین کسی حرفی بر زبان آورد، که بوی بی‌اعتقادی از آن بیاید و مورد بازخواست قرار نگیرد؟ پس او نبوده.
همه اینها اکنون بازمی گردد به این سوال که واقعیت امر چه بوده؟ آیا فرد صاحب مقام و صاحب عنوانی چون خیام، در بحبوحه دین‌فروشی حکومت، به خود اجازه می‌داده است که این رباعی‌ها را به نام خود بگوید و یا اصلاً خود را شاعر بخواند؟
می شود گفت که اظهارنظری که نجم‌الدین رازی کرده و صریحاً این دو رباعی را به نام خیام منجم و عالم کرده، از سر بی‌اطلاعی بوده و یا منظوری داشته؟ دو سه تن دیگر هم نظیر نظر او را آورده اند. پس با قرینه همین دو رباعی «مرصاد العباد»، دلیل معقولی برای شک کردن در هویت گوینده رباعی‌ها نمی‌رود. اکنون سوال دوم پیش می‌آید که پس چرا او در زمان خود به شاعری شهرت نداشته؟ حدسی که می‌توان داشت آن است که آنها را در لحظه‌های خاصی به صورت تفنن می‌گفته و پنهان نگه می‌داشته، یا تنها برای بعضی از دوستان نزدیک خود می‌خوانده. دلیلش معلوم است. با موقعیتی که خیام داشته، اگر این رباعی‌ها منعکس می‌شد، گذشته از همه چیز، به اعتبار اجتماعی او لطمه می‌زد. چه دلیلی هست که همان استنباطی که نجم‌الدین رازی داشت، دیگران از آنها نمی‌داشتند؟ ولی از سوی دیگر، حرفهایی هم در درونش داشته است که نمی‌توانسته نزند. بنابراین آنها را بر پاره‌ای کاغذ یا در حاشیه کتاب یادداشت می‌کرده که بعدها برملا گردیده. به این علت است که انتشار آنها خیلی دیر و به کندی صورت گرفته.
سوال دیگر آنکه یک عالم متفکر محترم، یک حجت‌الحق (یعنی نماینده حق، کسی که خلاف نمی‌گوید) که با دستگاه رسمی هم رفت و آمد داشته، و در واقع نوعی مرجعیت برای او قائل بودند، چرا اصولاً ذهنش به جانب این اندیشه‌های نامتعارف برود؟ این را باید از دوگانه‌اندیشی ضمیر ایرانی دانست، که یک نماینده برجسته‌اش خیام است و اصولاً هر ایرانی چاشنی‌ای از آن را در خود دارد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله خیام نیشابوری،دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

تحقیق در مورد عوامل مؤثر در رکود تمدّن اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد عوامل مؤثر در رکود تمدّن اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد عوامل مؤثر در رکود تمدّن اسلامی


تحقیق در مورد عوامل مؤثر در رکود  تمدّن اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه10

 

عوامل مؤثر در رکود  تمدّن اسلامی

جنگهای صلیبی

برخی علت این جنگ ها را افزایش جمعیت ممالک غربی اروپا به شمار آورده اند که این جمعیت در صدد پیدا کردن سرزمینهای تازه برای مبادلات اقتصادی خود بودند.

این گروه مدعی هستند که به همین علت در اروپای غربی، در آن زمان، جنبش اجتماعی وسیعی پیدا شد که شرایط دعوت پاپ اوربانوس دوم را در ۴۶۸ق ۲٧ نوامبر ۱۰٩۵، در شهر کلرمون فرانسه، برای نجات بیت المقدس، تسهیل کرد.

گروهی تصور می کردند که پاپ این دعوت را به منظور دست یابی به سرزمین پطرس حواری، که میهن دوم وی تلقی می شد، انجام داده است.

در آن زمان زیارت مرقد عیسی مسیح )( شدیداً مورد توجه مردم اروپای غربی بود و هر ساله عده زیارت کنندگان آن افزایش     می یافت.

برخی علت جنگ را رقابت پاپ با امپراتوران می دانند.

اما بسیاری از مورخان براین باورند که علت اصلی این جنگها جلوگیری از پیشرفت ترکان سلجوقی در آسیای صغیر و سقوط قسطنطنیه و ورود آنان به شبه جزیره بالکان بوده است.

اما علت واقعی را باید در ساختار اجتماعی و سیاسی کشورهای اروپایی جست و جو کرد و از همه مهم تر، نتایج این دو قرن جنگهای صلیبی برای اروپا، به ویژه برای فرانسه، بود.

روم در سال ۳٩۵ﻡ به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد، بخش غربی شامل ایتالیا با ناحیه بزرگی از فرانسه و آلمان و اتریش و قسمتی از آفریقای شمالی بود و روم شرقی متشکل از آسیای صغیر، سوریه، فلسطین، مصر و شبه جزیره بالکان می شد.

مورخان اروپایی این تاریخ را آغاز تاریخ قرون وسطا     (سده های میانه) نام نهادند.

مردم اروپای غربی دریافتند که جهان بسیار بزرگتر از دایره دید آنان است و از این رو، عده ای به سفرهای اکتشافی روی آوردند.

صنایع و بازرگانی نیز به مراحل جدید و پرسودی رسید و افزایش دانش موجب بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی شد، چنان که، بسیاری از تاریخ نگاران، دوره پس از جنگهای صلیبی را آغاز واقعی تجدد و نوآوری فرهنگی دانسته اند که در قرن پانزده و شانزده به حد اعلای خود رسید

تمدن خاور نزدیک که در ابتدای جنگهای صلیبی برتر از تمدن اروپا بود، پس از اولین برخورد، اروپاییان نه تنها با آن

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد عوامل مؤثر در رکود تمدّن اسلامی