ابوالفضل رشید الدین میبدی
صاحب کتاب«کشف الاسرار و عده الابرار» از خاندان اهل علم در میبد در اواخر قرن پنجم دیده به جهان گشود . به جهت رواج فضل و فضیلت در خاندانش مقدمات علوم دینی را فرا خواند . ذوق اموختن او را به هرات، که در آن روزگار از رونق علمی و دینی بهره مند بود کشاندو از محضر خواجه عبدا ... انصاری بهره مند گشت .
میبدى و تفسیر کشف الاسرار
ابو الفضل رشید الدین میبدى
براى شناخت ابوالفضل رشید الدین میبدى مؤلف تفسیر کشفالاسرار و عدة الابرار به کتابهاى متعدد و متنوعى مانند طبقات المفسرین سیوطى، طبقات الشافعیه سبکى، طرائق القائق معصوم علیشاه، ریحانة الادب مدرس شذرات الذهب ابن عماد حنبلى، البدایة والنهایة ابن کثیر، العبر ذهبى، روضات الجنات میرزا محمدباقر موسوى، الکنى و الالقاب قمى(ره)، الکامل فى التاریخ ابن اثیر، سیر اعلام النبلاء ذهبى، معجم البلدان و معجم الادباء یاقوت و الانساب سمعانى مراجعه شد، ولى متاسفانه شرح حالى از وى به دست نیامد.
تتبع انجام گرفته، حکایت از آن دارد که ابوالفضل میبدى شخصى است گمنام، که در نزد اکثر قریب به اتفاق ارباب تراجم و شارحان احوال علما و مؤلفان و مفسران و عرفا، شناخته شده نبوده است; زیرا در هیچ یک از کتابهایى که تا قرن یازدهم در شرح حال علما و مؤلفان و مفسران، فقها و محدثان، مشاهیر و بزرگان، ادیبان و عارفان و صوفیان نگاشته شده است از او ذکرى به میان نیامده است، و حتى در کتابهایى مثل معجم البلدان و الانساب با اینکه بعضى از علمایى را که داراى لقب میبدى بودهاند ذکر کردهاند، از ایشان سخنى به میان نیاوردهاند. کتابهایى مانند طبقات المفسرین، طرائق الحقائق، العبر، روضات الجنات، الکامل فى التاریخ و البدایة والنهایة با اینکه در شرح حال خواجه عبدالله انصارى مطالبى را یادآور شدهاند، حتى نام ابوالفضل میبدى را هم ذکر نکردهاند.
اولین کسى که نام او را در زمره مؤلفان آورده حاجى خلیفه است که از طریق تحفة الصلاة ملاحسین کاشفى سبزوارى معروف به واعظ از تالیف وى با اطلاع شده است. این کتابشناس معروف اهل تسنن در کتاب کشف الظنون مىنویسد: «کشف الاسرار للامام رشید الدین ابى الفضل احمد بن ابى سعید المیبدى ذکره الواعظ فى تحفة الصلاة».
کسانى که پس از حاجى خلیفه درباره معرفى میبدى و اثر وى سخنى گفتهاند، منبع اطلاعشان همان کلام حاجى خلیفه و تفسیر کشف الاسرار و دیباچه و مقدمات آن است. پس شناخت ما از میبدى از طریق غیر کشف الاسرار بسیار اندک و در حد کلام حاجى خلیفه است، و نه تنها میزان دانش و طرز تفکر و بینش او نامعلوم است، بلکه تاریخ تولد و وفات و محل دفن او هم مجهول است و حتى در نام و نسب او هم اختلاف است. راه دیگرى که براى کسب اطلاعات بیشتر سبتبه میبدى وجود دارد، مطالعه و تتبع در تفسیر کشف الاسرار و مقدمات آن است، زیرا تالیف هر دانشمندى تا حد زیادى معرف شخصیت وى مىباشد.
براساس ما در اینجا پس از معرفى تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار و اثبات اینکه مؤلف آن میبدى است، شناسایى او را از طریق اثر مهم او پى مىگیریم.
تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار
تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار تفسیر نسبتا مفصلى استبه زبان فارسى آمیخته به عربى که تا سالهاى اخیر به صورت اجزائى پراکنده با نسخههاى گوناگون در حالت گمنامى به سر مىبرد. بنابر آنچه آقاى محمد محیط طباطبایى و آقاى على اصغر حکمت اظهار کردهاند، قسمتهایى از آن در تهران در کتابخانه شهید مطهرى ره، (سپهسالار سابق) کتابخانه ملى و کتابخانه شخصى مرحوم محیط طباطبایى بوده و قسمتهایى از آن در کتابخانه آستان قدس رضوى، و دو قسمت آن در کابل و نسخه کاملى از آن در استانبول وجود داشته است.
ملاحسین کاشفى سبزوارى مؤلف تفسیر مواهب علیه متوفاى (910 ه) در موارد بسیارى از تفسیر خویش قسمتهاى متعددى از این تفسیر را با اسم و لفظ نقل کرده است و در تفسیر روح البیان تالیف اسماعیل حقى بروسوى، متوفاى (1137 ه) نیز بعضى از عبارات این تفسیر دیده مىشود و از این نقلها معلوم مىشود که همه یا قسمتى از این تفسیر در نزد آنان هم بوده و مورد استفاده آنان قرار گرفته است.
به هر حال این تفسیر همچنان در گمنامى به سر مىبرد، تا آنکه در دهه چهارم قرن چهاردهم (1331 - 1339) به سعى و اهتمام آقاى على اصغر حکمت اجزاى پراکنده و نسخ گوناگون آن جمعآورى و در ده مجلد به زیور طبع آراسته گردید.
تفسیر یاد شده به خاطر لطافت نثر و ارزش ادبىاش مورد توجه دانشگاهیان و دانشمندان فارسى زبان قرار گرفت و تحقیقات متعدد و مختلفى پیرامون آن انجام گرفت که به آن اشاره مىشود:
1 - آقاى محمد مهدى رکنى، در سال 1340 هجرى شمسى تحقیق درباره این تفسیر را موضوع پایان نامه خودقرار داده و حاصل پنجسال متناوب مطالعه وپژوهشخود در مورد آن تفسیر را در کتابى با عنوان لطائفى از قرآن کریم، منتشر نموده است. در دفتر دوم این کتاب 105 قطعه برگزیده از النوبة الثالثه این تفسیر که از نظر ایشان در زیبایى انشا و قدرت بیان برجستهترین قسمتهاى این تفسیر به شمار مىآید، نقل کرده و در آخر آن نوشتار، واژهنامهاى در شرح لغات و اصطلاحات این تفسیر عرضه شده که براى مطالعهکنندگان این تفسیر سودمند است.
2 - آقاى حبیبالله آموزگار در طول سالهاى 1344 تا 1349 به مطالعه این تفسیر پرداخته و آن را در دو مجلد تلخیص نموده و با نام «تفسیر ادبى و عرفانى قرآن مجید» اثر خواجه عبدالله انصارى، تالیف احمد میبدى معرفى کرده است.
3 - بار دیگر آقاى رکنى آن دسته از روایات این تفسیر را که در فضائل حضرت على علیهالسلام است، همراه با روایاتى که از ائمه اطهار علیهم السلام در معنى آیات نقل شده، جمعآورى نموده و در ده بخش دستهبندى کرده ودر مقالهاى با عنوان جلوههاى تشیع در تفسیر کشف الاسرار در ضمن یادنامه علامه امینى(ره) در سال 1352 در معرض استفاده شیفتگان ولایت قرار داده است.
4 - آقاى محمد جواد شریعت از سال 1350 ه . ش. براى سهولت استفاده از این تفسیر به تهیه فهرستى همت گماشت و حاصل زحماتش را در سال 1363 در اختیار علاقه مندان به این تفسیر قرار داد.
5 - آقاى رضا انزابىنژاد از بخش سوم این تفسیر مجموعهاى را برگزیده و در هفده فصل دستهبندى کرده وهمراه با اشارهاى به جهات صرفى و نحوى، سبک سخن و واژگان این کتاب در نوشتهاى به نام گزیده تفسیر کشف الاسرار در سال 1363 هجرى شمسى به بازار علم و دانش عرضه نموده است.
6 - آقاى بهروز ثروتیان روایات فارسى آن تفسیر را (که 581 روایت است)، در مجموعهاى به نام «روایات گهربار گزیده از تفسیر کشف الاسرار» گردآورده ومشکلات لغوى و کلامى آن را در ذیل صفحات توضیح داده و اعلامى را که در آن روایات به کار رفته، در پایان آن نوشتار با شرحى مختصر شناسانده است.
7 - قرآنى با ترجمه نوبت اول از کشف الاسرار با پیشگفتار مرحوم سید حسن سادات ناصرى در سال 1384ه . ق. توسط انتشارات ابن سینا منتشر گردیده است.
مؤلف کشف الاسرار
پیش از آنکه اجزاى پراکنده تفسیر کشف الاسرار توسط آقاى حکمت، جمعآورى و به صورت یک دوره کامل دهجلدى عرضه گردد، درباره مؤلف این تفسیر، ابهامهایى وجود داشت. آقاى محیط طباطبایى، در مورد قسمتى از این تفسیر که در کتابخانهاش بوده، مىگوید: «نشانى از نویسنده و نام کتاب در دست نبود، تا آنکه ضمن جستجو در فهرست کتابخانه آستان رضوى، به قسمت دیگرى از این تفسیر به نام تفسیر خواجه عبدالله انصارى برخوردم، و در مشهد ضمن تفتیش نسخ تفسیر فارسى قدیمى، با قسمت دیگرى از این تفسیر آشنا شدم که مربوط به اول کتاب و مشتمل بر مقدمه و نام کتاب دیگرى از این تفسیر و سال تالیف آن بود. ولى چون حاجى خلیفه در کشف الظنون، تفسیرى فارسى به همین نام را به سعد الدین تفتازانى نسبت داده، نویسنده فهرست کتابخانه آستانقدس،ناممؤلفاینتفسیر را که در مقدمه آن صریحا کشفالاسراروعدةالابرار،خواندهشده، سعدالدین مسعود بن عمر تفتازانى متوفاى 791 هجرى، نوشته است».
مرحوم معین هم در مقالهاى، آن را با نام تفسیر فارسى انصارى معرفى کرده است; و محمد سرور مولایى در مقدمه طبقات الصوفیه، در سه نوبت، تفسیر کشفالاسرار را به خواجه نسبت داده و بعد مىگوید:
«ممکن است تنظیم کتاب به صورتى که اکنون در دست است، تلاش مرید و شاگرد او، ابوالفضل رشید الدین میبدى باشد» و آقاى عبدالحى حبیبى نیز در مقدمهاى که براى طبقات الصوفیه نگاشته است، کشف الاسرار را از تالیفات خواجه به شمار آورده است. در پاورقى تفسیر مواهب علیه نیز یک جا به مناسبت ذکر عبارتى از تفسیر کشف الاسرار آمده است: «این کشف الاسرار از سعدالدین مسعود بن عمر تفتازانى است»; و در جاى دیگر، تفسیر کشفالاسرار را به خواجه عبدالله انصارى نسبت داده است. در فهرست کتب خطى آستان قدس رضوى (1304) ذیل حرف «تاء» چنین آمده است: «تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار، اثر تفتازانى است و کشف الظنون، آن را اشتباها به رشیدالدین میبدى نسبت داده است.» در قسمت مخزن کتب خطى کتابخانه مذکور، دو نسخه از این تفسیر وجود دارد، در صفحه اول یکى از آنها که کتاب خطى نسبتا قطورى است، چنین نوشته است:
اسم کتاب: کشفالاسرار وعدةالابرار فارسى از آیه اول بقره تا 192 آن - اثر: میبدى، تالیف: سعدالدین تفتازانى و در صفحه اول دیگرى چنین آمده است:
اسم کتاب: کشف الاسرار وعدة الابرار فارسى، اثر: خواجه عبدالله انصارى، تالیف: میبدى .
ولى پس از جمعآورى و چاپ اجزاى آن، دیگر آن ابهامها برطرف شده و اکنون این تفسیر از تالیفات ابوالفضل رشیدالدین میبدى شناخته شده است.
لیکن مقتضاى تحقیق آن است که در مورد دلیل این استناد دقتشود، چرا با اینکه این تفسیر به تفسیر خواجه عبدالله انصارى معروف است، از تالیفات او به شمار نمىآید; و چرا با اینکه حاجى خلیفه در کتاب «کشف الظنون» تفسیرى را به همین نام به سعدالدین تفتازانى نسبت داده، این تفسیر از تالیفات او نباشد؟ براى اثبات اینکه مؤلف این کتاب شخصى غیر از تفتازانى و خواجه انصارى است، سه دلیل مىتوان ذکر کرد:
1 - مؤلف همه جا در نوبت ثالثه با عنوان پیر طریقتیا شیخ الاسلام انصارى و گاهى هم با قید رحمتبر او باد، از خواجه یاد مىکند و این خود دلیل آن است که این تفسیر پس از او نوشته شده و مؤلف آن، غیر از خواجه است.
2 - از دو مورد در این کتاب، استفاده مىشود که در قرن ششم نوشته شده و در دیباچه کتاب نیز تصریح شده است که آغاز تالیف کتاب 520 هجرى قمرى بوده است. از سوى دیگر خواجه عبدالله انصارى در سال 481 وفات کرده است و تفتازانى نیز متوفاى 791 هجرى است. بنابراین، نمىتوان این کتاب را از تالیفات تفتازانى یا خواجه عبدالله انصارى دانست.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 26 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار