یک اثر گرافیکی، به اعتبار حضور نوشتار و هم نشینی هنرمندانهی آن با تصویر، هویت گرافیکی مییابد. حال آنکه، معمولاً تصویر، بدون نوشتار در قلمرو گرافیک جایی نخواهد یافت، «گرافیک یعنی حروف. اگر شما هیچ حروفی بر کارتان ندارید این یک طراحی گرافیک نیست، بلکه هنرهای زیبا (غیرکاربردی ) است.» (ویلیامز، 1383 : 8)
خاصیت ترکیبی خط عربی ـ فارسی، ضرورت حضور هماهنگ نقطهها بر زیر و زبر خط کرسی و بسیاری از ویژگیهای منحصر به فرد آن، استخدام و بهرهگیری آن را با دشواریهایی همراه میکند. از این رو طراحان و هنرجویان گرافیک، تنها به مدد دقّت، ذکاوت و تدبیر ایرانی میتوانند، توسن دیرآشنای خط فارسی، را خردمندانه رام کنند و هنرمندانه از آن کام بجویند، باشد که «گره از کار فرو بسته ی» گرافیک معاصر ایران بگشایند. در ادامه به مدد تمثیلی ایرانی اهمیت خط فارسی را باز خواهیم شناخت؛
حکیم خردمند، فردوسی فرزانه، آنگاه که از ایرانیان و پهلوانان آنان سخن میراند در وصف اسبان از واژگانی زیبا، خوشآوا و پرمعنا بهره میگیرد و آنجا که از مَرکب انیرانیان(غیر ایرانیان) میگوید، از کلماتی خنثی، گاه دم دستی و کم اهمیت استفاده میکند، چنانکه در نبرد رستم و اسفندیار هنگامی که زبان به توصیف رستم میگشاید، اسبش را بارهی پیلپیکر میخواند و مرکب اسفندیار را در همان فضا، اسپِ سیاه مینامد. همین رویکرد هوشیارانه، در بیشتر آوردگاههای شاهنامه دیده میشود؛ فردوسی در داستان رستم و سهراب، اسب رستم را بارهی تیزتگ میخواند و برای سهراب که به نبرد ایرانیان آمده، چندین بار از واژهی اسپ استفاده میکند، مرکبش را چرمهی سنگ رنگ مینامد. در همین داستان چندین بار از اسب گُردآفرید دختر پهلوان ایرانی با نام سمند سرفراز یاد میکند ولی مرکب سهراب را رکیب میخواند. خط شکوهمند فارسی، از نظر ساختار و هیبت و قوت، در سنجش و مقایسه با سایر خطوط اَنیرانی (غیر ایرانی) صاحب همان شأن و شوکت است، بنابراین شایستهی همان صفاتی است که فردوسی در سراسر شاهنامه برای توسن تیزتگ ایرانی توصیف میکرد؛ اصیل، زیبا، غیور و قدرتمند و رام نشدنی. این پژوهش از، نجابت و اصالت، ساختارمندی و توانمندی، خط فارسی خواهد گفت و برتری آن را بر هماتایانش برخواهد شمرد. خطی که همچنان یک سرو گردن بالاتر از سایرین است، امروز تنها جرمش این است که غیرتمندانه، حاضر نیست به کسانی که بدون کسب دانایی و توانایی، میخواهند رنج نابرده و بدون ریاضت، او را به بیگاری بگیرند، رکاب بدهد. خط فارسی رخش غیرتمند و نیرومندی است که تاکنون ذوق بیقرینه و خلاقیت شگفت انگیز ایرانیان را در کورهراه تاریخ با افتخار بر دوش کشیده است و در زمانهی صنعت زدهی امروز نیز حاضر نیست جز رستم به کسی سواری دهد، بنابراین طراح ایرانی باید در دانش و بینش و منش هنری، چنان رستم باشد.
واژه شناسی :
شاید بتوان ریشهی بسیاری از کژفهمیها، به خطا افتادنها و بیراهه رفتنها در هنرهای تجسمی را در ترجمههای ناصواب واژگان فنی و تخصصی آن دانست؛ برای نمونه، ترکیب هنرهای تجسمی شاید بدترین برگردان ممکن از واژهی تخصصی Visual arts باشد. حال آنکه کلید واژهی Visual در ترجمه اصلاً مورد توجه قرار نگرفته است و یا ترجمهی واژهی Graphic به ارتباط تصویری نه تنها گویا نیست بلکه ابهاماتی را نیز در نهاد خود دارد.
نقد و تحلیل نظامهای گرافیک در طراحی نشانهای نوشتاری فارسی