مشخصات این فایل
عنوان: فلسفه حجاب
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 57
این مقاله درمورد فلسفه حجاب می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله فلسفه حجاب می خوانید :
آیا حجاب ریشه در تمایلات فطرى زن دارد؟
عللى که قبلا ذکر کردیم کم و بیش مورد استفاده مخالفان پوشیدگى زن قرار گرفته است.به عقیده ما یک علت اساسى در کار است که مورد غفلت واقع شده است. به عقیده ما ریشه اجتماعى پدید آمدن حریم و حائل میان زن و مرد را در میل به ریاضت، یا میل مرد به استثمار زن، یا حسادت مرد، یا عدم امنیت اجتماعى، یا عادت زنانگى نباید جستجو کرد و لااقل باید کمتر در اینها جستجو کرد.ریشه این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه غریزى خود زن باید جستجو کرد.
به طور کلى بحثى است درباره ریشه اخلاق جنسى زن از قبیل حیا و عفاف، و از آن جمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد.در اینجا نظریاتى ابراز شده است. دقیقترین آنها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیرى است که خود زن با یک نوع الهام براى گرانبها کردن خود و حفظ موقعیتخود در برابر مرد به کار برده است. زن، با هوش فطرى و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمى نمىتواند با مرد برابرى کند و اگر بخواهد در میدان زندگى با مرد پنجه نرم کند از عهده زور بازوى مرد بر نمىآید، و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازى یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است.در طبیعت، جنس نر گیرنده و دنبال کننده آفریده شده است.به قول ویل دورانت:
«آداب جفتجویى عبارت است از حمله براى تصرف در مردان، و عقب نشینى براى دلبرى و فریبندگى در زنان...مرد طبعا جنگى و حیوان شکارى است، عملش مثبت و تهاجمى است.زن براى مرد همچون جایزهاى است که باید آن را برباید.» وقتى که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همان طور که متوسل به زیور و خودآرایى و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد.دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا برد.
ویل دورانت مىگوید:
«حیا امر غریزى نیستبلکه اکتسابى است.زنان دریافتند که دست و دل بازى مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند.» ویل دورانت مىگوید:
«خوددارى از انبساط، و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح براى شکار مردان است. اگر اعضاى نهانى انسان را در معرض عام تشریح مىکردند توجه ما به آن جلب مىشد ولى رغبت و قصد به ندرت تحریک مىگردید.مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بىآنکه بداند حس مىکند که این خوددارى ظریفانه از یک لطف و رقت عالى خبر مىدهد.» مولوى، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان، مثلى بسیار عالى در این زمینه مىآورد.اول درباره تسلط معنوى زن بر مرد مىگوید:
زین للناس حق آراسته است زانچه حق آراست چون تانند رست چون پى یسکن الیهاش آفرید کى تواند آدم از حوا برید رستم زال ار بود وز حمزه بیش هست در فرمان اسیر زال خویش آنکه عالم مست گفتارش بدى کلمینى یا حمیرا مىزدى
آنگاه راجع به تاثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز، مثلى لطیف مىآورد: آنها را به آب و آتش تشبیه مىکند، مىگوید مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش، اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه مىکند و آن را خاموش مىسازد، اما اگر حائل و حاجبى میان آندو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگى قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند، آن وقت است که آتش آب را تحت تاثیر خود قرار مىدهد، اندک اندک او را گرم مىکند و احیانا جوشش و غلیان در او به وجود مىآورد، تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار مىسازد.مىگوید:
آب غالب شد بر آتش از لهیب ز آتش او جوشد چو باشد در «حجیب» چونکه دیگى حایل آمد آندو را نیست کرد آن آب را کردش هوا
مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور مىرود، در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانى او متنفر است.مرد همیشه عزت و استغناء و بىاعتنایى زن را نسبتبه خود ستوده است.
ابن العفیف مىگوید:
تبدى النفار دلالا و هى آنسة یا حسن معنى الرضا فى صورة الغضب
نظامى مىگوید:
چه خوش نازى است ناز خوبرویان ز دیده رانده از دیدهجویان
به طور کلى رابطهاى است میان دست نارسى و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهایى از طرف دیگر، همچنانکه رابطهاى است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبایى از طرف دیگر; یعنى عشق در زمینه فراقها و دست نارسىها مىشکفد و هنر و زیبایى در زمینه عشق رشد و نمو مىیابد.
برتراند راسل مىگوید:
«از لحاظ هنر مایه تاسف است که به آسانى به زنان بتوان دستیافت و خیلى بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد.» هم او مىگوید:
«در جایى که اخلاقیات کاملا آزاد باشد، انسانى که بالقوه ممکن است عشق شاعرانهاى داشته باشد عملا بر اثر موفقیتهاى متوالى به واسطه جاذبه شخصى خود، ندرتا نیازى به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت.» ویل دورانت در لذات فلسفه مىگوید:
«آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها مىگردد.زیبایى به قدرت میل بستگى دارد و میل با اقناع و ارضاء، ضعیف و با منع و جلوگیرى قوى مىگردد.» از همه عجیبتر سخنى است که یکى از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک - که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلمسازى خود درباره زنان تجارب فراوان داردنقل مىکند.او مىگوید:
«من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمى پر هیجان و پر آنتریک باشد، بدین معنى که ماهیتخود را کمتر نشان دهد و براى کشف خود مرد را به نیروى تخیل و تصور زیادترى وادارد.باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند یعنى کمتر ماهیتخود را نشان دهند و بگذارند مرد براى کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد.» ایضا همان مجله در شماره دیگرى از همین شخص چنین نقل مىکند:
«زنان شرقى تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و رویبندى که به کار مىبردند خود به خود جذاب مىنمودند و همین مساله جاذبه نیرومندى بدانها مىداد، اما به دریجبا تلاشى که زنان این کشورها براى برابرى با زنان غربى از خود نشان مىدهند حجاب و پوششى که دیروز بر زن شرقى کشیده شده بود از میان مىرود و همراه آن از جاذبه جنسى او هم کاسته مىشود.» مىگویند: «مشتاقى است مایه مهجورى.» این صحیح است اما عکس آن هم صحیح است که: «مهجورى است مایه مشتاقى» .
امروز یکى از خلاهایى که در دنیاى اروپا و امریکا وجود دارد خلا عشق است.
در کلمات دانشمندان اروپایى زیاد این نکته به چشم مىخورد که اولین قربانى آزادى و بىبند و بارى امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات بسیار شدید و عالى است.در جهان امروز هرگز عشقهایى از نوع عشقهاى شرقى از قبیل عشقهاى مجنون و لیلى، و خسرو و شیرین رشد و نمو نمىکند.
نمىخواهم به جنبه تاریخى قصه مجنون و لیلى، و خسرو و شیرین تکیه کرده باشم، ولى این قصهها بیان کننده واقعیاتى است که در اجتماعات شرقى وجود داشته است.
از این داستانها مىتوان فهمید که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترسى مرد تا کجا پایه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است!قطعا درک زن این حقیقت را در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفى کردن خود به صورت یک راز، تاثیر فراوان داشته است.
آیا منشاء حجاب حسادت در مردان است؟
ریشه دیگرى که براى پیدا شدن حجاب ذکر کردهاند جنبه اخلاقى دارد.در اینجا نیز مانند نظریه سابق علت پدید آمدن حجاب را تسلط مرد و اسارت زن معرفى کردهاند، با این فرق که در اینجا براى تسلط جویى مرد به جاى ریشه اقتصادى ریشه اخلاقى ذکر شده است; گفتهاند علت اینکه مرد زن را بدین شکل اسیر نگه مىدارد حس خودپرستى و حسادت وى نسبتبه مردان دیگر است.مرد نمىخواهد و رشک مىبرد که مردان دیگر و لو با نگاه کردن یا همسخن شدن از زنى که تحت اختیار اوست استفاده کنند.
به عقیده این دسته، قوانین دینى و مذهبى با اینکه در جاهاى دیگر با خودخواهیها و خودپرستیها مبارزه کرده است در اینجا بر عکس عمل کرده روى این خودخواهى مردان صحه گذاشته منظور آنها را تامین کرده است.
برتراند راسل مىگوید: بشر توانسته است تا حدى در مورد مال و ثروت بر خودخواهى و بخل غالب گردد ولى در مورد زن نتوانسته استبر این خودخواهى تسلط پیدا کند.از نظر راسل «غیرت» صفت ممدوحى نیست و ریشه آن نوعى بخل و امساک است.
مفهوم سخن راسل این است که اگر بذل و بخشش در مورد ثروت خوب است در مورد زن هم خوب است.چرا بخل و امساک و حسادت در مورد مال نکوهیده و در مورد زن ستوده است؟ چرا نان و سفره داشتن و نمک خود را خورانیدن از لحاظ اخلاق اقتصادى مورد تمجید و ستایش است و همین بذالى و گذشت و کام دیگران را شیرین کردن در اخلاق جنسى مذموم است؟ به عقیده امثال راسل این تفاوت علت معقولى ندارد، اخلاق نتوانسته است در مورد امور جنسى بر خودخواهى و تسلط جویى بشر غلبه کند، بر عکس تسلیم خودپرستى شده همان رذیله را به نام «غیرت» از طرف مرد و به نام «عفاف» و «حجاب» از طرف زن تحت عنوان «اخلاق حسنه» پذیرفته است.
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله فلسفه حجاب
تاریخچه حجاب 5
حجاب ضد استعمار 7
مفهوم واژه حجاب 13
سیماى حقیقى مساله حجاب 17
نگاهى کوتاه به تاریخچه حجاب 18
پوشش تقویتکننده پیوند خانوادگى 25
پوشش موجب استوارى اجتماع است 28
حجاب ارزش و احترام زن را افزایش مىدهد 30
حجاب ارزش و احترام زن را افزایش مىدهد 32
بحثى مختصر درباره علل و عوامل پیدایش حجاب 34
آیا مىتوان گفت عدم امنیت زنان دلیل پیدایش حجاب است؟ 41
آیا حجاب ریشه در تمایلات فطرى زن دارد؟ 46
آیا منشاء حجاب حسادت در مردان است؟ 50
دانلود تحقیق فلسفه حجاب