بسیاری از خلاءها و اشتباهات صورت گرفته در تحقیقات مربوط به حقوِ دوره عثمانی در زمینه حقوِ جزاست . زیرا پاره ای از محققان بیگانه و بومی که از اصول کلی حقوِ جزای اسلام و شرایط و عناصر تعزیرات اطلاعات جامعی ندارند، احکام جزایی موجود در قوانین عثمانی را مغایر با حقوِ جزای اسلام می دانند. براساس ادعای آنان ، قوانین حقوِ جزای عثمانی ، احکام حقوِ جزای اسلام را تغییر داده اند.مثلاً در حقوِ جزای اسلام مجازات زنا رجم یا تازیانه است اما سلطان فاتح و دیگر سلاطین عثمانی به جای آن جریمه مالی گذاشته و حتی مجازات حدود را تغییر داده اند و احکام جدید مبتنی بر سیاست عدلیه (دادگستری ) بود نه سیاست دینی . ادعای مذکور سطحی و بی پایه است چرا که :
اولاً صاحبان این گونه ادعاها، حقوِ جزای اسلام را به سه قسمت حدود، قصاص و تعزیرات تقسیم کرده اند، بدون اینکه متوجه این نکته شوند که مجازات تعزیری به نظر اوالوالامر بستگی دارد. به همین دلیل است که در حقوِ جزای عثمانی ، قانونگذار در مورد تعزیرات کاری جز تعیین صلاحیت در اعمال ، قانون محدود اقدام دیگری به عمل نیاورده است .
ثانیاً این ادعاها از منطق حقوقی بومی برخوردار نمی باشند. زیرا نظام حقوقی مذکور مجازات جرایم سنگینی چون قتل ، زنا و سرقت صرفاًجریه مالی قرار نداده است بلکه مجازات تعیین شده در موارد مذکور منشأ دینی دارد.
ثالثاً مقنن دولت عثمانی ، کتاب فقهی ای چون ملتقی را به عنوان یک کتاب رسمی قانون پذیرفته بود و کتاب مذکور کلاً مشتمل بر احکام شرعی است . به طوری که با مراجعه به آرشیو عثمانی و احکام قضایی آن زمان به وضوح دیده می شود که کتب فقهی ، مبنای حکم و نظرآنان بوده است . حتی در دوره تنظیمات نیز علی رغم همه فشارها مجازات حدود و قصاص لغو نشدند.
جرایم از جهات مختلف طبقه بندی می شوند. اما در میان طبقه بندی های مذکور، مهم ترین آنها طبقه بندی جرایم به : حدود، جنایات (قصاص و دیات ) و تعزیرات است که در همه دولت های ترک حتی بعد از دوره تنظیمات نیز دیده می شود.
در حقوِ جزای ترکی که متأثر از اسلام است ، جرایم به لحاظ تکرار و بسیط بودن آن به دو گروه ساده و اعتیادی تقسیم شده اند. به جرایمی که فقط از یک فعل تشکیل شده اند ساده و به جرایمی که از تکرار فعل تشکیل شده اند اعتیادی گفته می شد. همچنین در حقوِجزای عثمانی تقسیم بندی دیگری از جرایم وجود دارد: جرایم عادی و جرایم سیاسی . در حقوِ قدیم عثمانی به جرایم سیاسی \"بغی \" و به مجرمان سیاسی \"بغات \" گفته می شد. در حقوِ مذکور، جرایم علیه مأموران دولت جرم سیاسی تلقی نمی شد.
عقوبت ، جزایی است که به افراد عاصی در قبال امر قانونگذاری و منافع عمومی داده می شود. جرایم عقوبت آور یا به عنوان حق الناس است یا حق الله و یا حقوِ مختلط (حق الناس و حق الله ).
درحقوِ جزای قدیم عثمانی ، مهم ترین شرایط کیفر، عبارتند از: شرعی بودن مجازات ها، شخصی بودن مجازات ها و عمومی بودن مجازات ها.
همان طور که گفته شد مهم ترین تقسیم بندی جرایم در حقوِ دوره عثمانی همان حدود، جنایات و تعزیرات است که به لحاظ مجرمانه بودن فرقی ندارند. اما تقسیم دیگری نیز در حقوِ مذکور دیده می شود که قابل توجه است : اول ، کیفرهای اصلی (کیفرهایی که در اصل برای جرایم مشخص تعیین شده اند) مانند قصاص قتل و قطع ید برای سرقت .
دوم ، کیفرهای جایگزین (کیفرهایی که به جای کیفرهای اصلی داده می شوند) مانند دیه و یا جزای تعزیری که به جای قصاص قتل داده می شود.
سوم ، کیفرهای تبعی (کیفرهایی که به تبع کیفرهای اصلی داده می شوند) مانند محرومیت قاتل از قصاص .
چهارم ، کیفرهای تکمیلی (کیفرهایی که قاضی به طور مستقل در مورد آنها حکم می دهد) مانند بستن دست مقطوع سارِ به گردنش .
حــــدود:
حدود، مجازات جرایمی است که در میان همه دولت های ترک پذیرفته شده است بدون اینکه تغییراتی در آنها داده شود. مجازات حدود را باتوجه به فقه حنفی بررسی خواهیم کرد.
لغت حد به معنای منع کردن است . اما به عنوان یک واژه حقوقی به جزایی گفته میشود که حق الله است و میزان آن معین شده است .مجازات حد در هفت مورد است : زنا، قذف ، شرب ، خمر، سرقت ، قطع طریق ، ارتداد و بغی .
1. زنـــا
زنا، ارتباط نامشروع زن و مرد را گویند. در فقه حنفی نزدیکی برای تحقق زنا کفایت نمی کند. از نظر ابوحنیفه نزدیکی با مردگان ، حیوانات وزنایی که به علت شبهه همسری یاکنیزی با آنان ارتباط برقرار شده است ، مجازات زنا را ندارد بلکه تعزیر می شوند.
در حقوِ عثمانی مجازات زنا سه نوع است : تازیانه ، تبعید و حبس و رجم .
مجازات مرتکبین مجرد 100 تازیانه و تغریب (یک سال حبس ) است . ابوحنیفه مجازات تغریب را به تبعید (نفی بلد) معنا کرده است . ازنظر وی نفی بلد به عنوان یک جزای سیاسی است .
مجازات افراد محصن (متأهل ) که مسلمان و رشید باشند، رجم است .
برای تحقق مجازات رجم وجود هر یک از شرایط مذکور ضروری است . بنابراین محصن یا محصنه غیرمسلمان رجم ندارد بلکه مجازات آن تازیانه است .
جرم زنا با شهادت چهار مرد عادل ، مسلمان و عاقل ثابت می شود. بنابراین مجازات مرتکب به راحتی میسر نیست . در جرم زنا مرورزمان وجود دارد. لذا شرط است اثبات آن در زمان مشخصی صورت گیرد. همچنین در صورتی که مرتکب زنا چهار بار اقرار نماید مجازات زنااثبات می شود و بالاخره قراین از اسباب و دلایل اثبات جرم زنا هستند. به طوری که حاملگی یک دختر (کسی که متأهل نیست ) از قرائن ثبوت جرم است .
در تاریخ حقوِ ترک همیشه حد زنا پذیرفته شده است اما اجرای آن بسیار نادر صورت گرفته است . چنانچه جرم مذکور، فاقد یکی ازشرایط لازم برای اثبات زنا باشد، مرتکب تعزیر می شود.
در قانون جزای کنونی ترکیه فصل پنجم از باب هشتم آن به زنا اختصاص یافته است که شامل پنج ماده است اما کلیه مواد مذکور طی سال های 99ـ1998 توسط دادگاه قانون اساسی ابطال شده است . لیکن درفصل اول باب مذکور مجازات زنای به عنف تعیین شده است . به طوری که طبق ماده 414 قانون مذکور:
\"هر کس به طفل کمتر از 15 سال هتک حرمت نماید به حداقل پنج سال حبس محکوم می گردد.\" و طبق ماده 426: \"چنانچه فعل مذکور همراه با عنف یا در اثر تهدید یا بیماری عقلی یا بدنی یا فریب باشد، مجازات مرتکب در مورد اطفال کمتر از 15 سال حداقل 10 سال و در مورد افراد بالای 15 سال حداقل 7 سال است .\" و همچنین چنانچه ارتکاب عمل زنا توسط بیش از یک نفر یا یکی از اصول (خویشان طبقه اول ) یا ولی یا وصی یا مربی و معلم یا خدمتکار یا محافظ یا هر فردی که بر آنان تأثیر و نفوذ دارد، صورت گیرد مجازات آنان 12 بیشتر ازسایر اشخاص خواهد بود. (ماده 417) و نیز طبق ماده 418، چنانچه فردی در اثر فعل مذکور بمیرد، مجازات مرتکب حبس ابد است .
در فصل دوم از باب مذکور جرایم مربوط به ربودن دختر، زن و مرد و در فصل سوم آن جرایم مربوط به تحریک افراد به فحشاء ذکر شده است .
بنابراین در حقوِ جزای کنونی ترکیه ارتباط نامشروع افراد بالغ در صورتی که همراه با عنف ، اغفال ، تحریک ، ربودن و تهدید نباشد، جرم تلقی نمی شود. چرا که درفصل پنجم از باب هشتم که مختص زنا بود، جرایمی بر علیه زن و مرد بالغ یا شوهردار که مرتکب زنا شوند تعیین شده بود و با ابطال آنها توسط دادگاه قانون اساسی ، صرفاً عملی جرم تلقی می شود که توأم با رضایت نباشد، و رضایت در صورتی حاصل می شود که همراه با حیله و اغفال و تحریک و تشویق و تهدید و به کار بردن زور نباشد. البته در مورد دختران باکره و غیربالغ ، قانونگذاررضایت آنان را در عدم تحقق جرم شرط نمی داند. لذا هر چند دختر غیربالغ (کمتر از 15 سال ) به انجام فعل مذکور رضایت داشته باشد،مرتکب مجازات می شود (ماده 414) همچنین سوِ دادن دختر یا زنی که کمتر از 21 سال داشته باشد ولو آنکه با رضایت وی باشد به محلی که در آنجا ارتکاب فحشاء صورت می گیرد از یک تا سه سال حبس دارد (ماده 436).
بنابراین ملاحظه می شود قانون جزای ترکیه در مورد زنا از شرع فاصله گرفته است و حتی در مواردی که مجازاتی برای افراد تعیین کرده ،مشاهده می شود که مجازات مذکور به صورت تازیانه یا رجم و نفی بلد نیست و تنها به مجازات حبس اکتفا شده است .
2. قــذف
در حقوِ جزای عثمانی دو نوع افترا به عفت و اهانت موجود است . یکی مستوجب مجازات تعزیری و دومی مستوجب مجازات حد است . به مجازاتی که مستوجب مجازات حد است قذف گفته می شود. این جرم در مورد اتهام زنا (به زنان محصنه ) و یا انکار نسب می باشد. بنابراین قذف از سه رکن تشکیل می شود: تهمت زنا، انکار نسب و جزایی بودن آن .
در جرم قذف ، حق دعوی برای کسی است که مورد تهمت و افترا واقع شده است . مجازات قذف دو نوع است : اول 80 ضربه تازیانه ، دوم عدم قبول شهادت وی . چنانچه قذف فاقد یکی از ارکان مذکور باشد، مجازات مرتکب تعزیر است که از طرف اولوالامر داده می شود. درتمامی دوره های حقوِ عثمانی ، مجازات قذف اعمال می شده است .
در ماده 480 قانون جزای ترکیه ، مجازات افرادی که فعلی را به دیگران نسبت دهند که موجب هتک حیثیت یا ناموس آنان باشد، از سه ماه تا سه سال می باشد. انتساب فعل مذکور ممکن است به صورت مکتوب ، تلگراف ، کشیدن تصویر و یا از طریق تلفن باشد. چنانچه عمل فوِ از طریق انتشار در رسانه های عمومی باشد، مجازات مرتکب حداقل شش ماه و حداکثر سه سال است .
همان طور که ملاحظه شد، قانون جزای کنونی ترکیه نیز افتراء و اتهام علیه ناموس و حیثیت افراد را جرم تلقی کرده است . به طوری که فصل هفتم از باب نهم آن قانون تحت عنوان جرایم \"حقارت و توهین \" که مشتمل بر 10 ماده است مسایل مربوط به ناسزا و افتراگویی علیه دیگران را مطرح ساخته است . اما نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که مجازات مذکور در مواد فصل فوِ با مجازات قذف که به صورت معین و به اصطلاح \"حد\" می باشد، متفاوت است . مجازات تازیانه و محرومیت از پذیرفته شدن شهادت به مجازات زندان تبدیل شده است .
3. سرقت
در حقوِ عثمانی جرم سرقت دو نوع است : یکی جرمی است که مجازات آن حد است . دومی جرمی است که مجازات آن تعزیر است . جرم سرقت موجب حد نیز به دو نوع : سرقت بزرگ ، سرقت کوچک تقسیم شده است . برای تحقق سرقت ، مخفیانه بودن ، منقول بودن مال ، مال غیر بودن و قصد مجرمانه شرط است . اثبات سرقت موجب حد به شهادت دو شاهد یا دو بار اقرار سارِ ممکن می گردد. چنانچه جرم مذکورفاقد یکی از شرایط ذکر شده باشد، مجازات سرقت تعزیری خواهد بود. مجازات سرقت شرعی دو نوع است ، یکی باز گرداندن مال مسروقه ودیگری مجازات قطع ید است .
مجازات مذکور در کل دوران حکومت عثمانی اعمال می شده است . در قوانین نیز به آن تصریح شده بود. در قانون مجازات کنونی ، احکام مجازات دوره عثمانی اجرا نمی شود و جای قطع ید را حبس گرفته است . به طوری که مطابق ماده 491 قانون مجارات ترکیه \"هرکس مال منقول متعلق به دیگری را با هدف استفاده خود بدون رضای مالک آن بردارد، به 6 ماه تا سه سال حبس محکوم می گردد.\"
براساس ماده 495 قانون مذکور نیز در صورتی که اخذ مال از طریق اکراه ، تهدید و یا ایجاد خطر برای شخص یا مال باشد، مجازات مرتکب از 10 سال تا 20 سال خواهد بود.
بنابراین مشاهده می شود مجازاتی که قانون مجازات کنونی ترکیه برای افراد سارِ و قطاع الطریق در نظر گرفته است صرفاً حبس می باشد. درحالی که در حقوِ عثمانی اولین مجازات سارِ که شرایط حد را داشته باشد قطع دست است . و این دو از لحاظ نوع مجازات متفاوت هستند. هر چند که هر دو انواع سرقت ، را جرم تلقی کرده و مجازات ویژه ای را برای سارِ درنظر گرفته اند. نکته ای که نباید نسبت به آن بی توجه بود این است که در فقه اسلامی ، زیادی یا کمی مال مسروقه در میزان مجازات تأثیری ندارد. اما فقط در صورتی که سارِبااستفاده از سلاح متوسل به اخاذی شود، مجازات آن همانند کیفر محاربین خواهد بود. این در حالی است که در قانون جزای کنونی ترکیه انواع مختلف سرقت ، شرایط ، میزان شدت عمل و اخاذی و در میزان مجازات دخالت دارند، و برای قطاع الطریق نیز جز حبس کیفر دیگری تعیین نشده است .
4. بغی (عصیان بر علیه دولت )
بغی یا عصیان و سرکشی بر علیه دولت در حقوِ ترکیه یک جرم سیاسی است . در تاریخ حقوِ آن کشور نیز بغی اساس نهاد \"قتل سیاسی \"را تشکیل می دهد.
جرم بغی از نافرمانی یک یا چند نفر از مسلمانان از انتظامات دولت مسلمان به صورت ناحق ایجاد می شود. بنابراین هدف اساسی باغی ،مخالفت با دولت حاکم به قصد براندازی و در دست گرفتن اقتدار است . جرم بغی هم به صورت حد است و هم به صورت تعزیر و مجازات آن نیز به تناسب حد یا تعزیری بودنش متفاوت است . مجازات حد شامل افرادی است که گروهی را تشکیل و در جایی برای اقدام علیه دولت حاکم اجتماع کرده باشند. البته چنانچه در جایی اجتماع نمایند اما علیه دولت اقدامی نکنند، مجازات نمی شوند لیکن در صورت تبلیغ علیه دولت اسلامی مجازات تعزیری می شوند. چون آنان مسلمان هستند فرزندانشان اسیر نمی شوند و اموالشان غنیمت نمی شود. مجازات مرگ ،مجازات حد است .
بر طبق ماده 257 قانون جزای ترکیه ، مجازات کسی که با سلاح بر علیه دولت اقدام نماید، از دو تا سه سال حبس است . چنانچه تعدادافراد مسلح بیش از دو نفر باشد یا اجتماع از پنج نفر یا بیشتر که سلاح نداشته باشند تشکیل شود، مجازات مرتکبین از سه تا پنج سال حبس خواهد بود.
بنابراین مشاهده می شود که قانون جزای ترکیه مجازات افراد عصیانگر و یاغی علیه دولت را صرفاً حبس تعیین کرده است و از عنوان حداستفاده نکرده است . به عبارت دیگر مجازات عصیان در حقوِ جزای کنونی به مراتب خفیف تر و کمتر از مجازات حد است که آن تحت عنوان محاربه قرار گرفته و مجازات اعدام را در پی دارد.
به طوری که در حقوِ جزای ایران مجازات بغی و سرکشی بر علیه جمهوری اسلامی همان مجازات محاربه است .
5. ارتــداد
جرم ارتداد عبارت از ترک دین یا پذیرفتن دین دیگر از سوی یک نفر مسلمان است . در فقه حنفی ، به این گونه اشخاص ، مجدداً پیشنهادبرگشت به دین داده می شود. حتی برای این کار مدتی نیز برای فرد مرتد داده می شود تا خوب فکر کند و به اسلام با طوع و رغبت برگردد،مجازات اصلی ارتداد اعدام است و صرفاً در مورد مردها اجرا می شود. و در مورد زنان مجازات حبس ابد تعیین شده است که در صورتی که مجدداً به اسلام برگردد حبس آنان بخشوده می شود. مرتد در اموال خود نیز اهلیت تصرف ندارد. مجازات مذکور در تمامی دوره های حقوِعثمانی به اجرا گذاشته می شد.
درحقوِ کنونی ترکیه دین از سیاست جداست و مجازات دینی وجود ندارد. بنابراین مجازاتی برای ارتداد پیش بینی نشده است . به طوری که طبق اصل اول قانون اساسی ترکیه ، دولت لاییک است .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 34 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
1-1 بیان مسئله
بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب در ایران از دوره صفویه تا قاجاریه در فاصله زمانی بین سالهای 910هـ..ق الی 1210هـ..ق می باشد. با توجه به فارسی زبان بودن ایرانیان ، حس کنجکاوی در مورد ضعف ادبیات عرب در ایران ، همچنین اوج گیری شیعه و تقابل به وجود آمده با تسنن و چگونگی تسری و داخل شدن ادبیات عرب در ایران آن زمان بود، که مرا برآن داشت تا سیر تحولی ادبیات عرب در این دوره را بررسی کنم و آشنایی بیشتر با این سیر تحولاتی را عرضه نمایم.
1-2 هدف های تحقیق
به طور اجمال می توان هدف از تحقیق فوق را در چند مسئله بیان نمود،به طوری که نه تنها اطلاعاتی از زبان ادبیات عرب بر ما آشکار سازد. بلکه بتوان اطلاعاتی در زمینه ادبیات عرب در این دوره و شناخت تحولات این دوره را برای ما نمایان سازد. که به اجمال به بیان اهداف مورد نظر به صورت فهرست وار می پردازم.
1- بررسی دوران صفویه ، افشاریه و زندیه شامل سلاطین و وضعیت این دوران 2- علما و دانشمندان و نویسندگان و آثار علمی آنها که نوشته شده است و وسوابقی که از انها در دسترس ما می باشد.3-نمونه ای از ادبیات شعری عالمان در قرون10 و11 و12وترجمه ابیات
1-3 اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
باید اذعان نمود از آن جهت این موضوع اهمیت دارد که کمتر شخصی ادبیات عرب این زمان را مورد تحلیل قرار داده است . در این زمان ادبیات عرب به نوعی دارای نقصان شده است چرا که از طرفی سلاطین به نوعی مخالفت خود را با ترویج ادبیات عرب اظهار داشته اند و از طرفی شاهان ایرانی زنده نگاه داشتن ادبیات فارسی را در اذهان خود پرورش می دادند. پس انگیزه بیشتر من جهت انتخاب موضوع فوق ارتباط کاری،تحصیلی و بررسی وضعیت ادبیات عرب در آن زمان میباشد لذا بر آن شدم که موضوع رابررسی نمایم.
1-4 سوالات فرضیه تحقیق
سوالاتی که برایم در این زمینه مطرح شد عبارتند از :
1- دوران صفویه و افشاریه و زندیه چه دوره ای می باشند؟
2- چه دانشمندان و نویسندگانی در این دوره در ایران می زیسته و فعالیت می کرده اند؟
3- آیا نمونه ای از شعرا در زمینه ادبیات عرب توسط نویسندگانی ایرانی موجود می باشد؟
4- سیر تاریخی ادبیات عرب ونقش دانشمندان و علما و مدارس در سه دوره فوق
فرضیه های تحقیق : شامل ادبیات عرب و چگونگی عدم شکوفایی در سه قرن فوق و نویسندگان در دوره مورد نظر ، علل فترت ادبیات عرب ، برخورد علما با ادبیات عرب ، چگونگی رفتار سلاطین با ادبیات عرب و علت پس رفت ادبیات عرب در این دوره.
1-5 روش تحقیق: کتابخانه ای و فیش برداری- اینترنت
1-6 قلمرو تحقیق : کتابخانه مجلس شورای اسلامی کتابخانه ملی- اینترنت- کتابخانه حوزه علمیه خوانسار.
1-7 مشکلات تحقیق : موجود نبودن تحقیق و پیشینه ای در رابطه با موضوع فوق.
عدم دسترسی به منابع کتب که در دوره فوق به نکارش درآمده.
فصل دوم
زبان و ادبیات عربی و فارسی در دوره صفویه و علمای قرن دهم
2-1 مقدمه
همواره تاریخ وادب مقوله ای پرجاذبه، زیبا و دوست داشتنی برای بشر به شمار میرود. همیشه انسانها به سرگذشت پیشینیان علاقمند بوده اند. و گاه به عنوان سرگرمی یا به منظور تجربه اندوزی از آن بهره می جستند. با نگاهی به کتابها و مطالب موجود در کتابخانه ها تعدد و فراوانی مطالب در رابطه با تاریخ قابل توجه است و بیشتر به چشم میخورد. به سبب انکه اغلب شاعران ایرانی با ادبیات عرب که مدیون قران و اموزه های دینی، بلاغی، حکمی و ادبی است مانوسند .بنابراین در طول تاریخ ادبیات ایران فارسی زبانان عربی سرای فراوانی را میتوان معرفی کرد و اثار انهارا بررسی نمود .
در روزگار معاصر، موضوع زبان وادب عربی در ایران ، هنوز چنانکه باید مورد بررسی قرار نگرفته است ، ولی در لابه لای آثاری که دربارة تاریخهای ادبیات فارسی نوشته شده، اطلاعاتی عرضه گشته است، خاصه که در قرون اولیه اسلامی تفکیک زبان و فرهنگ عربی و فارسی تقریباً محال بوده است و نویسندگان تواریخ ادبیات به ناچار از منابع فرهنگ عربی در این باره که آکنده از مایههای ایرانی است، سود بردهاند؛و باید از کتابهای زبان تازی که در میان ایرانیان ودر این باب است و هوشمندانه به موضوع پرداخته استفاده کرد، اما برخی به جای بررسی ادبیات عرب در ایران، فهرستی از بزرگان ایرانی عربی نویس تدارک دیدهاند که هدفی جز بزرگ نمایی ایرانیان نداشته است.
فضای فرهنگی ایران از فتح اسلامی تا حدودی تحت تاثیر اذبیات عرب قرار گرفته وهمة فرهنگ دیرپای آن گویی تنها از مجرای بین النهرین سیل وار به رودهای خروشانی که در زبان عربی جاری بود، میپیوست و گویی سرزمین ایران بر اثر این انتقال،از مایههای فرهنگی وتاریخی خود تهی میگشت تا جای را برای ادب عربی ـ دینی بگشاید.عربها که گروه گروه در ایران سکنی میگرفتند، زبان و ادب خود را به کار میبردندوآن را به کارگزاران و موالی خویش میآموختند؛پس باید گفت بی گمان زبان ادب نیز میان عربها و بسیاری از ایرانیانی که راهی به مراکز قدرت میجستند، عربی بود.به طوری که میتوان گفت زبان دولتی در ایران ودر قرن چهارم هجری عملا عربی بود
از آن سوی با توجه به آنکه تازیان ایران، در آغاز به لهجههای گوناگون سخن میگفتند و سپس عربی فصیح را، نخست به گونهای طبیعی و با ممارست، و آنگاه در مکتب و مدرسه فرا میگرفتند، این امر وضع آنان را تا حدی به وضع فارسی زبانان عربی آموز شبیه میساخت و هر دو گروه مجبور بودند رنج تحصیل را بر خود هموار سازند.؛از اینروست که زبان عربی رواج تمام داشت و تقریباً هیچ درباری، حتی سرای امیران و وزیران دست دوم و سوم، از شعر و ادب خالی نبود و مرزی میان ایشان و مراکز بزرگ عربی یا دستگاه خلافت وجود نداشت و رابطه و آمد و شد امری طبیعی بود، هیچ غریب نیست که شاعری یا ادیبی بزرگ از خراسان،که خود از مراکز مهم ادب عربی شد ، برخیزد و در این ادبیات بدرخشد.
پس تردیدی نیست که ادب عربی در ادب فارسی جریانی مداوم یافته، و ادب عربی نیز به نوبه خود از فرهنگ ایرانی بهره برده است. با این همه، گویی حائلی عظیم میان ادبیات دو جهان عربی و فارسی قد برافراشته است.
اما فهم موقعیت زبان عربی در ایران، در بسیاری وجوه آن، بدون پرداختن به ظهور و رواج ادب فارسی میسر نیست.
میتوان دریافت که فارسی دری با گامهایی لرزان و بیشتر به پشتوانة عربی در حال تکوین است و به وادیه های گو ناگون ادبی و علمی وارد میشود. در این آثار هر چند واژگان عربی اندک است، ولی ساختار دستوری بیشتر عربی است و هر چه در زمان پیش میرویم، این حالت معکوس، وسپس تشدید میگردد: از قرن 5 ق به بعد پیوسته ساختارهای دستوری، فارسیتر میگردند، اما واژگان عربی، سایهای سنگین و گاه مزاحم بر زبان فارسی میافکند. در پایان قرن 4 و آغاز قرن 5 کشاکشی سخت اما نهانی میان دو زبان عربی و فارسی آغاز میگردد. از یک سو شعر و ادب عربی رواج بیشتری مییابد و کتابهای بزرگ علمی به این زبان نوشته میشود و چهرههای تابناک و جاویدان ایرانی چون رازی، فارابی، ابن سینا، بیرونی و خوارزمی آثار بزرگ خود را به عربی می نویسند، از سوی دیگر برخی چون ابوعلی سینا نیز ناچار می شوند به خواستة مردم یا فرمانروایان ایرانی آثاری به فارسی بنویسند، یا برخی از آثار عربی به همین سبب به فارسی ترجمه گردد.
یکی از این دوره ها که این ویزگی و تعامل بین ایران و اسلام بیشتر صورت گرفت ،دوره صفویه است ،که ایران به صورت کانون گرم برای شیعیان سراسر جهان درامده و بسیاری از دانشمندان شیعه ازدیگر سرزمینهاروبه ایران اوردند. وبرخی از انها فارسی اموختند و ذواللسانین شدند.برخی نیز فارسی دان وعربی دان بودند و اثاری را پدیداوردند.مطالعه وبررسی این دوره تاریخی یعنی قرنهای دهم یازدهم و دوازدهم مورد نظر صاحب این قلم است
از این نظر تاریخ مانند ادبیات است که از اثار فراوانی برخوردار است ،این همانندی نشان میدهد که تاریخ و ادبیات نسبتی با یکدیگر دارند. ادبیات در بستر تاریخ پدید میاید وتاریخ رامی توان در سیمای ادبیات نگریست .
تاریخ ادبیات فارسی وتاریخ ادب عرب نیز به نحوی به سبب سرچشمه های مشترک وهمسنگی با همدیگر به نحو چشمگیری در هم تنیده اند ،به ویزه در سر زمین های اسلامی این رخداد روی داده است. لذا بر آن شدم که گوشه ای کوچک از سرگذشت این ادبیات را گردآوری کنم، بدین منظور در این فصل ضمن گذری برادبیات عرب کوشیده ام به این دوره تاریخی بپردازم. از این رو خلاصه ای از تاریخ صفویه ، افشاریه ، زندیه را بیان کردم ،انگاه وضع ادبیات و علوم در سده های دهم یازدهم و دوازدهم پرداخته ام وبه معرفی علما و دانشمندان هر قرن اقدام کرده ام، که زندگی انها بین سالهای 910 ه.ق تا1210 ه.ق بوده است .
هرچند در اثر جنگها و حتی حمله افغانها به اصفهان در دوره صفوی بسیاری از ارزش فرهنگی ایران زمین از بین رفته است و لیکن آثار معماری بسیاری که از دوره صفویه بر جای مانده است، که نشان از شکوفایی علوم در آن دوران در ایران دارد.
2-2 زبان و ادبیات عربی و فارسی دردوره صفویه
ادبیات در دوره صفویه در زمره ادبیات منحط به شمار می رود.زیرا صفویه را مشغله و گرفتاری پیش از آن بود که به شعر و شاعری توجهی داشته باشند.علایق فرهنگی آنان بر محور تبلیغات و تحکیم مبانی مذهب آمیخته با سیاست دور می زند، که از یک سو از راه تقویت علوم دینی و از سوی دیگر به وسیله ادبیات مذهبی انجام می گیرد و البته هر دو در مسیر تشیع پیش می رود.
نباید نادیده گرفت ،که قبل از برآمدن این سلسله بخش قابل توجهی از ملت پیرو تسنن بود ،بدیهی است که نه آسیای مرکزی و نه افغانستان و نه هندوستان که همگی کشورهای سنتی مذهب بودند. نمی توانستند در هماهنگ ساختن ادبیات با مذهب تشیع که لازمه ی سیاست خاص شیعی بود،وفق دهند. به عبارت دیگر ادبیات از جنبه بین المللی خود خارج شد و به تدریج جنبه ای صرفاً فازسی پیدا کرد.
با آنکه زبان خانوادگی صفویه ترکی بود زبان فارسی اهمیت خود را از دست نداد. زبان فارسی در نگارش مسائل دینی هم که قبلا" فقط به زبان تازی نگاشته می شد، به کار رفت .صرف نظر از این قسمت نثر دوره صفویه دنباله ی مستقیم در نثرقبل از ان دوره است.
سروده هایی که در نیایش پیامبر (ص) در مدح علی (ع) و اشعاری که در رثاء آنان سروده می شد، جای قصاید مدیحه و غزلیات دنیوی را گرفته است .
پس اختلاف شعر و ادب این دوره بادوره های پیش در این است که قبلا" ادبیات روی هم رفته پر مایه تر بود، این کم مایگی را می توان نشانه ای یک انحطاط واقعی دانست. ولی از سوی دیگر چنانچه در سبک نوین هندی ،که تا حدودی جانشین سبک خراسانی و عراقی گشته است، فضایی عمیق تر به وجود آورده بود.
حال با بر آمدن دوره صفویه امور شدیداً متمرکز می شود. آنان عقاید مذهبی را تحت اصول معینی قرار داده و به یکسان ساختن آراء عمومی می پردازند ،و به موازات آن به طور کلی تحصیلات را مقید می سازند.
تحصیل علوم دینی غایت آمال جوانان عصر صفوی است و هدف آنان مجتهدی توانا شدن می باشد. (یان و یبکا ، ترجمه شهابی 1354، 465)
از این رو نظر به اینکه شاهان صفویه کمر به توسعه متصرفات خود داشته اند ،تفکرات و دید عرفانی از عرصه شعر وادب رخت بر می بندد.
در دوران صفویه که نزدیک به دو قرن و نیم طول کشید تنها دو پادشاه لایق وجود داشت و تا حدودی فقط در عصر شاه عباس ،اوضاع تا حدودی برای شاعران مساعد بوده و در عرصه های بعد شاعران به کشور هند کوچ نموده در آنجا به فعالیت می پردازند، که این امر، دلیلی بر نامساعد بودن ادبیات و سبک ادبی در این دوره می باشد.وهمچنین ترک تازی افغانان تباهی بی حد و حصری به بار آورد، و به حیات فرهنگی و ادبی ضربات سهمگین وارد ساخت ،که اثراتش مدتها بر جای ماند .(همان منبع ، ص 484).
در دوران حکومت ناتوان شاه سلطان حسین و در پایان غم انگیز صفویه و در عهد کشور گشایی های نادری فتوری کاملاً چشمگیر و توجیه پذیر دامنگیر ادبیات می گردد. (همان منبع ، 489).
در دوره صفویه، تعداد ایرانیانی که به زبان تازی (عربی) شعری می سرایند به حداقل می رسد، لکن این زبان هنوز مقام خود را در علوم طبیعی علوم دقیقه و بعضی علوم انسانی حفظ می کند. مستحکم ترین جایگاه های زبان عربی علم کلام، فقه و فلسفه است، ولی در دوران صفویه که تبلیغات نیرومند شیعه به عنوان مذهب رسمی دولت طبقات بزرگ جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد ، فارسی مخصوصاً در علم کلام و فقه نفوذ می کند. (همان منبع ، 501).
در قرن دهم و یازدهم شیوه کار علوم ادبی همان است که در قرن هشتم بود، یعنی تلخیص وحاشیه نویسی و شرح کتب درسی و گاه تنظم قواعد ادبی زبان عربی ،که به منظور آسان نمودن کار معلمان صورت میگرفت. در این زمان نکته ای که قابل شرح است ،کاسته شدن از میزان تالیفات به زبان عربی و افزوده شدن بر شمار کتابهای فارسی در زمینه علوم ادبی است و این خود نشانه ای از ادامه داشتن گسیختگی ارتباط ایرانیان در زیر سلطه مغولان و ترکان جغتایی در قلمرو و رواج فرهنگ عربی اسلامی است.( صفا ، 1364 ، 110).
دراین زمان حاکمان شرع ومجتهدین در نظر سلاطین صفویه از احترام خاصی برخوردار بوده اند، چراکه در نظر آنان یک تن مجتهد، نایب امام عصر (عج) بود، وآن حضرت را صاحب ملک میدانستند، وکسی را حق این نبود، که در ملک امام بی اذن آن حضرت ویا اذن نایب او دخل و تصرف نماید، و چون امام زمان (عج)غایب است اذن مجتهد جامع الشرایط نایب آن حضرت است، که در میان مسلمین حافظ حدود الهی باشد(فاضلی خوانساری ، 1378، 22)
از این لحاظ تدوین کتابهایی در صرف و نحو عربی در این عهد به شیوه دیگر دانشها، و نگارش شروح و حواشی به آثار علمای گذشته متصور بوده است و مقصود از این حاشیه نویسی ها و شرح و و حاشیه بر شرح، همواره خدمت به طالبان علم در مدارس و تسهیل کار در فراگیری بوده است ، همچنانکه در سایردانشها باب شده بود.در صرف و نحو عربی هم ،ترتیب دادن دفترهای به پارسی یا حتی منظومه های پارسی در درک قواعدزبان فارسی معمول اهل زمان بود (صفا ، 1364 ، 114).
پس در زمانی که صفویه دولتی عظیم و متحد در ایران تشکیل دادند، علم و حکمت و ادب در این کشور در حال جان سپردن بود (حلبی ، 1381 ، 603).
از این روآثار حمله مغولان و استیلا و ستمگری های تیمور لنگ انحطاط و تنزل علمی و ادبی ایران را در عهد صفویه کاملاً ظاهر ساخت ،و شاهان صفوی علی رغم ایجاد دولتی منسجم بر اساس وحدت ملی و دینی و علی رغم ایجاد اعتباری فوق العاده برای ایرانیان به علت قدرت طلبی و فرقه سازی و ترویج تعصب مذهبی شدید به آزار برخی از حکیمان پرداخته وتعدادی از مدارس تدریس حکمت و فلسفه را ممنوع کردند ، این پادشاهان از فهم شعر درست و لطیف به کلی بی نصیب بودند، به همین جهت ادبیات در عهد آنان به منتهای پستی افتاد و شعر و نثر این دوره به استثنای یک عده کتابهای تاریخی که تحت تاثیر سبک هندی قرار گرفت ،مابقی و نمونه های آن قابل قیاس با متوسط ترین آثار ادبی پیش از صفویان نیست .(همان منبع ، 602).
شکی نیست که در عهد صفویه ادبیات و حکمت به پایه پستی افتاد ،و حتی یک شاعر درجه اول هم در این عصر به ظهور نیامد ،که بزرگترین علت این قضیه ظاهراً این است که سلاطین صفویه به حسب نظرات سیاسی و ضدّیتی که با دولت عثمانی داشتن،د بیشتر نیروی خود را صرف ترویج مذهب شیعه و تشویق علمایی که از علم اصول و قوانین این مذهب اطلاعات کامل داشتند می نمودند. اما اگرچه علمای مزبور تلاشهای زیادی را در امور مذهبی به کار بردند، که نتیجه آن وحدت سیاسی مملکت شد و اساس ایران فعلی را بر پا نمود که ساکنانش به طور کلی دارای مذهب و لسان و نژاد واحد هستند.لیکن از طرف دیگر از لحاظ ادبیات و شعر و عرفان و حکمت و به قول خودشان هرچه متعلق به کمالات بود در مقابل شرعیات نه تنها در توسعه و ترقی آن کوشش نکردند بلکه به نوعی به آزار و اذیت نمایندگان کمالیات پرداختند (همان منبع ، 606) لازم به ذکر است که علت فقر زمان صفویه از شاعر نامدار بیشتر نبودن مشوق و مربی است تا فقدان ذوق ادبی هنرمند(نسیم عربی، 1385، 62)
حال با توجه به اینکه دوره افشاریه وزندیه در ادامه وهمزمان بادوره صفویه بوده است چنین به نظر میرسدکه انحطاط ادبی دراین دوره ها نیز دامنگیر ادبیات میگردد ومیتوان بیان نمود، که دردوره افشاریان و زندیان ،اثر درخور توجه یا عالم توانای ظهور نکرده وناپایداری ادب و ادبیات مشهود است.
2-3 تاریخ صفویه
شیخ صفی الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغانساکن شده بود. زبان مادری شیخ صفیالدین تاتی(تاتی یکی از گویش های ایرانی از ریشه پهلوی میانه است این گویش هنوز در بخش هایی از اذربایجان رواج دارد) بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبانهای ایرانی و زبان بومی آذربایجان بودهاست.(قدیانی 1381 - 550)
دودمان پادشاهی صفویه، به وسیله شاه اسماعیل اول، با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی بوجود آمد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک بودند ،و بعداً به قزلباشها ملقب شدند، بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آققویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزونحسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار میآمد.مهمترین عامل قدرت صفویه بودن قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران بود که در واقع نوعی الوهیت برای شاه اسماعیل قائل بودند، بود. که با شکست در جنگ ، این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.
و پس از آن رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و نادر تا مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز گرداند.
برخی میپندارند، تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت.(قزوینی و دیگران،1379 ، 109)
واز سوی دیگربرخی معتقدند ،تشیع که پیشتر نیز یکبار در عهد ال بویه به وسیله ایرانیان پایه گذاری شده بود، بار دیگر حیات نو یافت ،و ایران را از نظر جغرافیایی به صورت ملیت واحد بادین رسمی واحد پس از ساسانیان هویت بخشید، و ایرانیان با پیروی از ائمه اطهار تنها کشور شیعه را بنیان نهادند، که تاکنون پاینده و سرافرازانه به پیش میرود.(میرباقری ودیگران، 1381 30،) از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردنکشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواریهای بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نموده است. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها میکنند.(قزوینی و دیگران1378-109)
از اینرو در این دوره رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهبی، تشیع بود، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو میکردند. (امینی 1346-74)همچنین این دوره یکی از دوره هایی است که در آن می توان به خوبی ارتباط میان دین، سیاست و آموزش عالی را دریافت که مربوط به سلسله صفویه است.(الماسی 1357-20)
حال با پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست، باعث گردید، استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری نسبتا" متمرکز تامین گردد. گذشته از تاسیس و استقرار حکومتی مقتدر، این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیت های فرهنگی و هنری معماری تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور (به ویژه در زمینه هنر و معماری) پدید آید. در زمینه های دینی و مذهبی دوران شاه طهماسب دوران بسیار خوبی برای سلسله صفویه به حساب می آید. زیرا این پادشاه توانست هم تشکیلات قدرتمند حکومتی را تحکیم بخشد و هم به امور دینی و مذهبی رسیدگی کند. در دوران حکومت شاه طهماسب مرزهای ایران تثبیت شد، صلح و دوستی میان کشورهای ایران، عثمانی، هند و اعراب برقرار شد. این صلح و آرامش طولانی به شاه طهماسب فرصت داد تا سازمان اداری و نظامی و اقتصادی دولت صفوی را بر پایه مستحکمی بنا کند. پس از وی دردوران حکومت شاه عباس اول نیز ایران به شرایط مناسبی از جنبه های اقتصادی، علمی، فرهنگی، و هنری، نظامی، و اجتماعی دست می یابد پایتخت صفویان در این دوران شهر اصفهان بوده وتا دوران شاه سلطان حسین ادامه یافت در همین دوران اشرف افغان توانست تا شهر اصفهان بتازد و تاج و تخت را از آن خود نماید. (اینترنت)
2-4 پادشاهان صفوی
شاه اسماعیلاول(905 الی930 ه ق) ، شاه طهماسب اول(930 الی984 هق)، شاه اسماعیل دوم(984 الی 985ه ق)، سلطان محمد خدابنده(985 الی 996 ه ق) ، شاه عباس اول(996 الی 1038 ه ق ) ، شاه صفی(1038 الی 1052 ه ق)، شاه عباس دوم(1052 الی1077 ه ق) ، شاه صفی دوم ، شاه سلیمان(1077 الی 1105 ه ق ) ، شاه سلطان حسین(1105 الی 1135 ه ق) ، شاه طهماسب دوم(1135 الی 1145 ه ق)، شاه عباس سوم(1145 الی 1148 ه ق)، شاه اسماعیل سوم(1163 الی 1165 ه ق )( بیات ، 1383، 361)
2-5 مدارس دوره صفویه و مراکز علم و تربیت
به علت رواج شیعه و تربیت حافظه دین یاوری، در اوایل قرن دهم با توجه به دوره های گذشته مسجد ومدرسه وخانقاه که تعداد این مکانها زیاد بود، احداث یا مرمت شد، خواه آنهایی که به دست سلاطین و خاندانشان بنا شده بود یا انهایی که توسط امرا احداث گردیده بود و این ابنیه ها از جمله اثار خیر و موقوف بر تعلیم علوم شرعی دارای کلاس ، مسجد و محل سکونت برای طلاب علوم دینی و خدمتگزاران انها بوده است و موضوع درسها علوم شرعیه و ادبیات عرب در باب مقدمه کار و بر مبنای کتب درسی قرن هفتم و هشتم شامل تلخیصها ویا شروح و حواشی انها بوده است، که خالی از هر گونه تفکر و ابداع ویا تحقیقات تازه است و تکرار و تغییر و تقلید از گذشتگان و منازعات ومشاجرات لفظی و غیره میباشدو مجالس مناظره و مباحثه با روش فوق بوده است در امتحانها، آزمایشهایی که ازعلما یا متعلمین میشد. به شیوه اکتفانمودن به سطوح و متون بود واخرین مرتبه ایکه از معلم خواسته میشد اجتهاد در یک قول با یک متن بوده است. (صفا، 1369، 85ج4) که در ادامه تعدادی از مدارس را معرفی میکنیم.
در دوران صفویه دو مرکز اصلی برای آموختن حکمت و پدید آوردن اثرهایی در این زمینه وجود داشت و آن اصفهان و شیراز بودکه در پایان قرن نهم و آغاز قرن دهم در پرتو تلاش ملا جلال دوانی (958ه ق)و حوزه تدریس او،و به سبب تربیت شاگردان مشهوری که زیر دست داشت فعال بودو نیز بر اثر کوشش های که صدر الدین محمد بن ابراهیم دشتکی شیرازی (903ه ق) در نشر علوم و تربیت طالبان علم و حکمت و کلام داشت و همچنین با وجود عالمان و ادیبان دیگر، اهمیت و ارزشی را که از اوان حمله مغول کسب کرده بود همچنان ادامه میدادو چون نوبت تعلیم به امیر غیاث الدین منصور پسر صدر الدین محمد مذکور رسید بر میزان اهمیت فلسفی بسی افزوده شد. و باظهور ملا صدرای شیرازی و استقرار حوزه تعلیمش در شیراز این اهمیت به مرتبه اعلا رسید
اما اصفهان با علاقه شاه عباس اول برای جلب عالمان بزرگ به زودی مرکزدانشهای منقول و معقول شد. واز همان زمان استادان بزرگی چون شیخ بهایی ، میرداماد ودیگران با شاگردانی که در خدمت داشتند در آنجا گرد آمدند و در همین زمان بود که مکتب جدیدی از حکمت که میتوان آن را مکتب فلسفی اصفهان نامیدپی ریزی شد وبه سرعت چنان ارزش و اعتبار یافت که عالمان علم وحکمت را از دور و نزدیک به سوی خود کشاند و حتی با انقراض دولت صفوی وانقلاباتی که بعدازآن رخ داد همچنان به قوت خود باقی ماند. (فاضلی، 1378 ، 25)در این عصر مراکز تعلیم و تعلم منحصر به مدارس و مساجد بود و مساجد این دوره به گونه ای ساخته شده بود که در اطراف حیات آن حجره های بسیاری برای سکونت طلاب در نظر گرفته شده بود و چنان این امر در دوره صفویه رواج داشت که بسیاری از سلاطین مدارس یا مساجد ی را به نام بعضی از علماء بنا مینهادند که از مهمترین انها مدرسه ملا عبدالله تستری ، مسجد شیخ لطف الله ، مسجد حکیم ومسجد قاضی هندی را میتوان نام برد.کهتعداد این مدارس بالغ بر 30 مدرسه و 180 مسجد بود. (همان منبع، 25)
مریم بیگم صفوی همسر شاه طهماسب مدرسه ای درخوانسار ساخته که هنوز باقی است. این مدرسه از قدیمی ترین مدرسه علمیه خوانسار است که در دوران صفویه مهد علما ودانشمندان فراوانی بوده است. (میر محمدی، 1380 ، 12) همچنین مدارسی درشیرازبود ،که عبارتنداز:مدرسه هاشمیه ، حکیم ، مجید ، مقیمیه و مدرسه خان که مهم ترین مرکز علمی ایران تا پایان حیات ملاصدرابودو طالبان علم را از دور و نزدیک به خود جلب می نمود. و مدارسی از قبیل - امامیه – ایمانیه –تقویه – خنجیه – زینبیه – شرافتیه – محسنیه –محمدیه نیز از جمله آنها هستند .
مدارس اصفهان شامل مدرسه چهارباغ که فعالیتهای علمی و اموزشی داشته و مجمع دانشمندان و فلاسفه و عرفای بزرگ جون شیخ بهایی ، میر داماد ، میر فندرسکی ، ملا صدرای شیرازی ، محمد باقر مجلسی ، ملا محسن فیض کاشانی بوده است. (دورانی 1384 -102)
وهمچنین مدرسه ملا عبدالمحمد ( متوفی 1022 ق) و مدرسه جده بزرگ و کوچک بودو مدرسه نواب ،مدرسه ملا محمد باقر، مدرسه میرزا جعفر و مدرسه خیرات خان در مشهد بود. (همان منبع 102)
6-2 مهاجرت علمای عرب زبان به ایران وتاثیر ادبی انها
شاید بتوان گفت هجرت پیوسته فقهای جبل عامل لبنان و بحرین و حله به ایران وقرار گرفتن در کنار شاهان صفوی خود زمینه مساعدی برای ترویج ادبیات عرب در ایران رافراهم نمود و هرچند که این فقها و دانشمندان باورود به ایران وبا فرا گرفتن زبان فارسی جایگاه خود رادر نزد دولت مردان مستحکم کردندولی به لحاظ اینکه زبان اصلی انها عربی بودباعث ترویج زبان و ادبیات عرب در ایران شدند . تعلیم علوم شرع و نیاز مبرم به هجرت و کسب فیض و ارتباط این قشر از عالمان دیدگاه خاصی رادر ایران به وجود اورد وهمچنین با توجه به زمینه های مساعد بوجود امده توسط دولت صفویه در زمینه تشیع دعوت ازاین عالمان به خصوص جبل عامل مهیا گشت و به دنبال ان مهاجرت این علماءو بهره مند شدن از نیازهای مادی از نواحی یاد شده به ایران اغاز شد و گروه گروه از انها به اتفاق خانواده هایشان به شهرهای بزرگ ایران که مرکز علم وادب بود کوچ کردند ودر ان شهرها مقیم وساکن شدند و با توجه به عرب زبان بودن علمای مهاجر و لزوم اصالت نگری انها وعرق خاص داشتن به زبان عرب وشاید نوعی افتخار به ان و هویت بخشی به خود باعث گردید انان فرهنگ اجتماعی عرب رادر ایران شکوفا کنندو به همین دلیل کتب و تالیفاتی که از خود بر جای گذاشته اند به زبان عربی می باشد.
بانگاه و بررسی کتب دانشمندان وعلماء مهاجر و تربیت یافتگان انها به این واقعیت میرسیم که چه اندازه نوشته های انها تحت تاثیر این ادبیات بوده به طوری که منشاء عنوان تالیفات از کلمات و ادبیات عرب گرفته شده است واستفاده از لغات عربی در تالیفات فارسی این دانشمندان نیز کاملا به ظهور میرسدودامنه و وسعت استفاده از کلمات عربی و ترکیب ان با لغات فارسی باب تازه ای را در ادبیات مفتوح میسازند نمونه های از عنوان کتابهایی که این مطلب را برای مااشکارمی سازد زیاد میباشد مانند مشرق الشمس و اکسیر السعادتین ، مفتاح الفلاح از شیخ بهایی، وسایل الشیعه و هدایه الامه و نزهه الاسماع از شیخ حر عاملی، رساله حشر العوالم و رساله فی الحرکه الجوهریه از ملا صدرا، محجه البیضا از فیض کاشانی، بحار الانوار از مجلسی و بسیاری از تالیفات دیگر که از عالمان به جای مانده این مطلب را برای ماآشکار میسازد(ایترنت).در این دوره علمائ ودانشمندان بسیاری ظهور کرده اند که مهمترین انهارابه ترتیب تاریخی به همراه شرح حال مختصر و اثاری از انها را معرفی می نمایم.
2-7 ادبیات و علوم در اوایل قرن دهم
ظاهرا علوم و ادبیات در این دوره از نظر ظاهری وضعیت نسبتا خوبی داشته است .امااگر به لحاظ ذاتی یا به عبارتی معنوی به ان نگاه کنیم وضع مطلوبی ندارد. یعنی از نظر تفکرات نو و ابتکارو تالیف های مهم و پایدار بودن آن چندان مورد پسند واقع نمی گردد،زیرا که در دوران ماقبل آن مردم مورد هجوم قتل غارت قرار گرفته اند و ویران گری هایی که توسط ترکان ایجاد شدو چون انها خالی از هر گونه فصاحت و بلاغت بودند و نظامهای وحشیانه بر ایشان حاکم بودودر نتیجه معاشرت بااین دسته ازمردم پایه های علم و ادب را سست و بی مقدار گردانید. حال با چنین وضع و دیدگاهی چگونه میتوان انتظار داشت، دانشمندان با ابتکارات وخلاقیتی تازه با تالیفاتی مهم و پایدار به وجود اید. به هر تقدیر خرابی های حاصل از تهاجم و وحشی گری های ان زمان باعث سست شدن پرورش انسانهایی دانشمند و وآرسته شده است و بالطبع ادبیات و علوم دچار نقصان و تزلزل گردیده است ولذادر اوایل قرن دهم علما و دانشمندان دارای صفت جامع بوده وصاحب عنوان ذیفن ومبتکر نبودند. (صفا، 1364، 1)
از ویزگیهای علمای این دوره کوشش درراه جامعیت بود.یعنی رسیدن به درجه ای که مرحله نهایی ان تلقی میشد و چنین مرحله ای حاصل نمیشد، مگر با دانستن یک دوره کامل از همه دانشها یی که به تدریج در تمدن اسلامی رسمیت و مورد قبول عموم مردم قرار گرفته بود. و مقدماتی از طبیعی و ریاضی و بحثهایی که در حکمت نزد مسلمانان مقبول بود و همراه کردن انها با همه دانشهای شرعی از قبیل تفسیر ، حدیث، کلام ، فقه و مقدمات با مطالب جنبی هر یک مورد نظر بود.
در این دوره بسیاری از علماءرا میشناسیم که جامع منقول ومعقول بوده ودر بیشتر آن دانشها اثر هایی از خود باقی گذاشته اند، که از جمله این عالمان میتوان غیاث الدین منصور دشتکی ، میر داماد، صدر الدین شیرازی ، ملا محسن فیض کاشانی و چند تن دیگر را نام برد.(فاضلی خوانساری، 1378، 22)
در این برهه از زمان عالمان متون را خوب درک میکردند و بر ان شرح یا تفسیر مینوشتند ودر نهایت بر ان شرح نوشته و انرا مختصر میکردند و سپس با نظر تخلیص پیش رفته وبرای تخلیصها نیز شرح و تفسیر می نوشتند ودر مدارس برای طلبه های علوم استفاده میکردند تابعد از ان مجددا این دایره تکرار شده و افراد دیگر برای نقل علوم معقول و منقول به پا می خواستند.واینست سرگذشت دوره ممتدی از توقف علم وانحطاط فکر در ایران که تنها فایده آن نگهداری سنتهای علمی وادبی و پیشگیری از اضمحلال و فنای قطعی انها بود.توقفی که از قرن ششم تا قرن چهاردهم هجری به طول انجامید با این توضیح که در این عهد اگر از کسی به عنوان علم یا ادیب سترگ یاد کنیم، به تناسب آن زمان سخن گفته ایم و منظور و مقصودکسی است که از دیگران بیشتر و بهتر میدانست و دانشهای خودرا بهتر در معرض نمایش قرار میداد نه کسی که بیشتر از دیگران معضلات علمی را حل کرده و راههای تازه تری برای رسیدن به نتایجی بهتر و تازه تر نشان داده باشد. (صفا 1364، 81)
در هر صورت برای این عهد انحطاط ذوق لطیف و اندیشه بلند ایرانی راه افول می پیمودو ذوق فکری برای هنرهای تجسمی مانند نقاشی – معماری و کاشی سازی سوق پیدا کرده بود. لذا با تدبر در این دوره به نظر میرسد، که چگونه وقت تحقیقات علمی به بحث و الفاظ میگذشت و میزان علم علما تا جه حد بوده و سطوح علمی و متون متوقف شده و از مقاصد علمی باز مانده است. نکته ای که قابل ذکر است اینست که علاقه عده ای از سلاطین و امرا به علم و ادب، بیشتر به منظور این بوده است که به درباریان وجاهت علمی بدهند وبه ان مباهات نمایند. در این دوره کتابها ورسالهای دیگر در لغت عرب به صورتهای گوناگون مثل مجموعه های لغت،فعل،مصدر ، اسم وهمانند اینها دردست است که بیشتر انها برای اسان نمودن زبان عربی فراهم شده است . کتابهای اصلی صرف و نحو عربی که در حوزه های درسی این دوره رواج داشت، مانند قرن نهم همان کتب معتبر درسی است که در سده های هفتم و هشتم هجری فراهم امده بود. به همین سبب دنباله کار شرح نویسی و حاشیه پردازی بر آنها در این دوران گرفته شده و گروهی در ایران به ان سرگرم شدند. مثلا" شرحی که نورالدین عبدالرحمن جامی (898)بر کافیه به نام الفوائد الضبیان نوشته همچنین عبدالغفور لاری (912)و عصام الدین اسفراینی (943) بر انها حاشیه نوشته ان که بیشتر انها را کاتب چلبی در کشف الظنون به عنوان الکافیه فی النحو یاد کرده است (همان منبع، 8)
2-8 علماء قرن دهم ه ق
2-8-1 الکرکی المحقق الثانی
علی بن الحسین عبد العال العاملی نورالدین در عهد شاه طهماسب به فارس سفر کرد و سپس در اصفهان به مقام شیخ الاسلامی رسید از این رو نفوذ فراوانی در دربار حکو متی داشت ودر سال 945 وفات یافته است
وی اثار گرانقدری به زبان عربی ازخود بر جای گذاشته است که عبارتند از:
1-رساله نفحات لاهوت -الرساله فی اثبات انه یجوز لعن السنه با عتبارهم غیر مومنین،2- کتب ملاحظات علی کتاب نافع3-الجعفریه فی احکام الصلاه4- جامع المقاصد 5-جواب المسایل 6-حاشیه علی مختلف العلامه7- حاشیه علی محتصر نافعع8- حاشیه علی الا لفیه9- خلل الصلاه10- رساله فی صلاه الجماعه 11- الرساله النجمیه فی اصول الدین و مسایل الصلاه12- مناسک الحاج13- ضیغ العقود 14- رساله فی احکام اراضی دایره 15 – قاطعه اللحاج فی حل الخراجوالف حفیده حسین الکرکی رفع المناداه فی التفضیل والمساواه(الزنوزی، 1386 ، 174)
2-8-2 غیاث الدین شیرازی
امیر غیاث الدین منصور بن صدرالدین شیرازی حسینی دشتکی از دانشمندان ومناظران بزرگ سده دهم در فلسفه وکلام ومنطق وریاضیات وفلکیات و فقه در زمان شاه طهماسب بودومرگ وی در سال 948 ه، ق اتفاق افتاده است (صفا، 1364 ، 300)
انچه از توجه به کتب دشتکی بر می اید این است که در فلسفه روش اشراقیان و مذهب اهل عرفان را میپسندیده ولیکن در فلسفه مشاءنیز صاحب نظر بوده است (حلبی ، 1381، 614)
تالیفات او عبارتند از:
1-حجه الکلام در مبحث معاد 2- المحاکمات در دوجلد 3-شرح هیاکل نور 4-تعدیل المیزان در منطق 5-الوامع والمعارج در هیات وفلک 6-التجرید در حکمت الهی 7-معالم الشفا در طب والشافیه 8-رساله السفیرفی الهیاه9-حاشیه برالهیات شفا در حکمت 10-حاشیه بر شرح اشارات طوسی 11-اخلاق منصوری 12-رساله ای در تحقیق جهات 13-الاساس در هندسه 14- رساله ای در قانون سلطنت 15-تفسیر سوره هل اتی 16- مثالات العارفین در تصوف وکتابها ورسالاتی که به اومنسوب است که خوانساری در روضات به ان اشاره کرده است (حلبی 138، 1 ، 613)
2-8-3 کمال الدین اردبیلی
حسین بن شرف الدین عبدالحق اردبیلی از بزرگان علم معقول و منقول معاصر شاه اسماعیل فیلسوفی بزرگ در حکمت، علم، ریاضی و همچنین در عرفان وتصوف قدمی راسخ داشته است . او در علوم مختلف به سه زبان تازی پارسی وترکی اثاری سودمند نوشته است وی در سال950 ه ق دار فانی را وداع گفت و اثار زیر را از خود باقی گذاشت
1-شرح نهج البلاغه به فارسی 2-فی فضل الائمه الاثنی عشر 3- رساله ای در امامت به ترکی 4-تفسیر الهی فارسی5- حاشیه بر شرح مطالع وشمسیه 6-شرح تهذیب علامه حلی 7-حاشیه بر شرح چغمینی در فلکیات 8-حاشیه بر تحریر اقلیدس در هندسه 9-تلخیص تحریر اقلیدس (همان منبع 616)
فصل سوم
زبان و ادبیات عرب در قرن یازدهم و علمای این قرن
3-1 مقدمه
در این فصل ضمن بررسی وضعیت زبان و ادبیات عرب در قرن یازدهم که همزمان با قرن دوم حکومت صفویه می باشد ، به ویژگی های عالمان این سده پرداخته ام و چون در این دوره عالمان مشهور و مهمی همچون شیخ بهایی ، میرداماد ، ملاصدرا و فیض کاشانی ظهور کردند به بیان سرگذشت آنها و تعداد دیگری از عالمان می پردازیم و نمونه هایی از شعر و نثر برخی از آنها و تعداد دیگری از عالمان می پردازم و نمونه هایی از شعر و نثر برخی از آنها را بیان می نمایم شایان ذکر است که در این قرن به علت ثبات دولت صفویه عالمان با فراقت بال سعی در نشر علوم داشته و اثرهای گران سنگی به وجود آورده اند.
3-2 زبان وادبیات عرب در قرن یازدهم در ایران
از ابتدای قرن دهم و همزمان باتشکیل دولت صفویه و ادامه آن در قرن یازدهم نوعی تجدید نفوذ فرهنگ عربی در ایران به وجود امد، زیرا با بررسی تاریخ های قبل همچنین تاریخ ادبیات عربی عباسی دوم و همزمان با انقراض دولت عباسی نوعی عدم ارتباط بین ایرانیان و مرکزیت دولت عربی به وجود امد، که این گسیختگی در قرن هشتم، نهم و اوایل قرن دهم ادامه داشت .
با روی کار امدن دولت صفویه به بعضی جهات که به شرح ان میپردازیم موقعیت مناسبی جهت نفوذفرهنگ و ادب عربی از طریق اموزش و گسترش علوم در میان طبقه تحصیل کرده ایران به وجود امد، وآن تقویت ورسمیت یافتن شیعه دوازده امامی توسط دولت صفویه بود . ایرانیان چون شیعه بودن را مذهبی نو و بی سابقه وآرمان گرا مطابق طبیعت فطرت حق طلبی خود میدانستند، به شیعی بودن گرایش پیدا کردند، که این خود لازمه دریافت اطلاعات اموزش و نوعی رهبری دراین امر بود و چون شیعه در دوره های قبل بیشتر درسرزمینهای جبل عامل بحرین و چندین شهر بزرگ عراق رشد و نمو پیدا کرده بود و عالمان بزرگ دران سرزمینها پدید امده بودند. آن شهرها وکشورها و ناحیه ها ی خاص، مرکز اصلی عالمان شیعه بودکه همگی غیر ایرانی بوده اند .
پس در نهایت این تشیع نوظهور در ایران نیاز مبرم به کسب فیض و ارتباط با این قشر از عالمان را بر خود لازم می دانست، و با توجه به زمینه های مساعد بوجود امده توسط دولت صفویه در زمینه تشیع، دست نیاز ابتدا با دعوت ازاین عالمان ،علی الخصوص جبل عامل مهیا گشت و به دنبال ان مهاجرت این علماءو بهره مند شدن از نیازهای مادی از نواحی یاد شده به ایران اغاز شد و گروه گروه از انها به اتفاق خانواده هایشان به شهرهای بزرگ ایران که مرکز علم وادب بود، کوچ کردند. ودر ان شهرها مقیم وساکن شدند.
اگر کسی بخواهد از شمار این خاندانهای مهاجر نظری اجمالی کسب کند تنها با مراجعه به کتاب امل الامل تالیف حر عاملی کافی است .درآن کتاب نام بیش از یکهزار و یکصد تن از عالمان ذکر شده که جز چند تن معاصران ایرانی نزاد مولف کتاب امل الامل و گروه معدودی از عالمان تسنن ،مابقی همگی از جبل عامل ، بحرین ، الاحساءو از عراق عرب آمده ودر ایران سکونت گزیدند و به تعلیم وتالیف اشتغال ورزیده بودند که یکی از انها مولف کتاب فوق بود. (صفا1364 ج5 127)
لازم به یاداوری است که شیعه در زمان ال بویه در ایران رونق بسزایی داشته است که این زمینه مساعد در زمان صفویه نیز بروز کرده و مقدمات پیشرفت شیعه رادر ایران فراهم نموده است. به هر حال میتوان بیان نمود که دو عامل اساسی در زمان صفویه شیعه رابه اوج رسانید . الف:کانون قرار گرفتن تشیع در ایران ب:خواست حاکمیت دوره فوق
البته سوابق نشان میدهدکه تعداد مهاجران از کشورهای فوق به ایران بیشتر از اینها بوده است و به هر تقدیر با ورود علمای عرب غیر ایرانی به ایران و ساکن شدن انها خاندان و نوادگانی به وجود امدند که اصالتهای های خانوادگی خود را از جمله زبان عربی حفظ میکردند ،و همچنین شاگردان پرورش یافته در مکتب علمای مهاجر قاعدتا به اساتید خود اقتدا میکردند، پس طبیعیست که تمالم مطالب گفته شده و نوشته شده توسط عالمان ایرانی شده یا پرورش یافته در ایران به زبان عربی باشدو اموزش مجدد دانش اموختگان در نوبتهای بعدی هم به زبان عربی باشد. حال میتوان چنین اذعان داشت که این دوره در نشر مجددزبان و فرهنگ عربی تاثیر به سزایی داشته است .
3-3 علمای اسلامی در قرن یازدهم همزمان با قرن دوم صفویه
ادامه دولت صفویه و همزمان بارسمیت یافتن تشیع در ایران این مذهب ، متکی بر اعتقادات عامیانه و دور از تحقیق و تحلیل بود ونظر به اینکه در گذشته اهل تسنن در ایران فعالیت فراوانی داشته ،علمای شیعی مذهب نتوانسته جایگاه خاصی برای خود به دست اورد و به نسبت نتوانسته بودند، حوزه بزرگ علمی تدارک دیده وبه پرورش عالمان زبده و طراز اول برای مذهب شیعه دست پیدا کنند. از طرفی بعد از فرو پاشی دولت عباسی به مرور زمان شیعیان در کشور های غیر ایرانی رشد ونمو سریعی پیدا میکنند و همزمان با دولت صفویه مرکز اصلی تجمع علمای شیعه عمدتا شهرهای بزرگ عراق، جبل عامل و بحرین بوده است.
شاهان صفویه ابتدا با رسمی شدن تشیع درایران از عالمان محدودی که در دسترس بوده استفاده کرده و آنها رابه شهرهای مختلف گسیل میداشتند و به ترجمه وتالیف کتب فقهی شیعه می پرداختند . در نتیجه فقدان و کمبود عالمان شیعه برای اموختن اصول و فروع دین اسلام به طریقه مذهب اثنی عشری سبب شد که شاهان صفویه دست نیاز به جانب عالمان شیعی مذهب کشورهای عربی زبان دراز کنند . لذا از اغاز این دوره به تدریج گروه بزرگی از انان به ایران مهاجرت کردند. عالمان مذکور با تعلیمات خود در ایران حوزه هایی برای دانشهای دینی به وجود اوردند ودراین حوزه ها بر اثر حمایت پادشاهان صفوی و گنج افشانی های انان و دیگر ثروتمندان و صاحبان جاه ومقام به سرعت گروه بزرگی از عالمان جدید تربیت، ودر سراسر ایران پراکنده شدند. کسب احترام روز افزون این گونه عالمان و برخورداری از رفاه و تن اسایی فراوان نه تنها موجب غلبه و نفوذ اجتماعی انها گردید بلکه در طبقات جوان که بدنبال سواد اموزی و کسب دانش بودند شوقی زیاد به فراگرفتن دانشهای مذهبی ودرامدن در صف عالمان دین پدید اورد. واین شوق چنان غالب بودکه هر که ازین پس راه مدرسه می پیمود، منحصرا درارزوی اموختن دانش شرعی و مقدمه ان زبان عربی بود. (صفا، 1369، 171 ج5)
نکته قابل توجه این است که زبان عمده و اصلی این عهد در دانشهای شرعی عربی بوده است و تقریباتمام کتابهای اصلی دراین حوزه و در همه دانشهای شرع و حکمت یا فقه وفلسفه وکلام به زبان عربی می باشد، که در معرفی عالمان به این نکته اشاره خواهد رفت واین زبان رسمی علمادر حوزه مکتب انان و شاگردان انها همچنان به قوت خود باقی است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 128 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فایل : word
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :292
پایاننامه
جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد
رشتة پژوهش هنر
عنوان
بررسی نقوش روایتگری در سفالینه های دوره سلجوقی تا پایان عصر تیموری
فهرست مطالب:
موضوع: بررسی نقوش روایتگری در سفالینه های دوره ی سلجوقی تا پایان عصر تیموری
فصل اول: 1- تصویرگری ادبیات روایی بر روی سفالینه ها (دوره سلجوقی تا پایان عصر تیموری)
بخش اول: 1-1- ویژگی های ادبیات روایی ایران
بخش دوم: 1-2- تصویرگری متون روایی در نگارگری ایران...............................
1-2-1- تاثیر سبک مانوی بر اولین تصویرگری کتب اسلامی.................................
1-2-2- نگارگری دوران (سلجوقی- ایلخانی- تیموری).......................................
1-2-3- معیارهای ترکیب بندی در نگارگری..........................................................
1-2-4- تحولات تدریجی ترسیم انسان در نقاشی ایران.........................................
بخش سوم: 1-3- مضامین بکار گرفته شده در سفالینه های ایران.......................
1-3-1- تاثیر مضامین ادبی ساسانی بر سفال اوایل اسلام........................................
1-3-2- منع تصویرگری و حضور خط در تزیین سفالینه های اسلامی...................
1-3-3- مضامین سفالینه های اسلامی....................................................................
1-3-4- سفالینه های اسلامی از جهت تکنیک لعاب زنی و نقش زنی..................
1-3-5- مضامین سفالینه ی عهد ایلخانی و تیموری..........................................
بخش چهارم: 1-4- مقایسه نقوش روایی در نگاره ها و ظروف سفالی............
1-4-1- ویژگی صفحه آرایی نگاره ها و سفالینه ها (از جهت نوشتاری- تصویرگری)
1-4-2- ظروف سفالی با مضمون تصویر و نوشته...................................................
1-4-3- مقایسه ی نگارگری و سفالگری از جهت چگونگی نقش زنی.....................
1-4-4- همنشینی نقوش تزیینی با خوشنویسی........................................................
1-4-5- تاثیر نگاره های ادبی بر تصویرگری سفالینه ها..........................................
1-4-6- عناصر تصویری مشترک بین نگاره ها و سفالینه ها........................................
1-4-7- وضوح اشعار و جلوه ی آن در تصویرسازی نگاره ها و سفالینه ها............
فصل دوم: 2- ویژگی نقاشی سفالینه های عصر سلجوقی....................................
بخش اول: 2-1- لعابهای دوره سلجوقی.................................................................
2-1-1- ویژگی لعاب زرین فام و ارتباط آن با فراورده های سفالی سلجوقی...........
2-1-2- سفال زرین فام.............................................................................................
2-1-3- ویژگی تصویری و نوشتاری سبک ری.......................................................
2-1-4- سفال زرین فام کاشان..................................................................................
2-1-5- شهرهای ساخت سفال زرین فام (گرگان، ساوه).........................................
بخش دوم: 2-2- ویژگی نقاشی سفالینه های عصر ایلخانی................................
2-2-1- سفالینه ی دوره مغول و ایلخانی در سده های هفتم و هشتم ه. ق..............
2-2-2- کاشیکاری دوره ایلخانان مغول....................................................................
2-2-3- وضعیت سفالگری در دوره ایلخانی............................................................
2-2-4- محتوای تصویری سفالینه های ایلخانی.......................................................
بخش سوم: 2-3- ویژگی نقاشی سفالینه های عصر تیموری..................................
2-3-1- وضعیت سفالگری تیموری.........................................................................
2-3-2- سفالگری تیموری و تاثیرپذیری از چین....................................................
2-3-3- تکنیک ها و طرح های عهد تیموری...........................................................
فصل سوم: 3- ارتباط مضامین ادبی- روایی با نقوش سفالینه های عصر سلجوقی- ایلخانی- تیموری...........................................................................................................
بخش اول: 3-1- ارتباط مضامین ادبی روایی با نقوش سفالینه های عصر سلجوقی.....
3-1-1- ظروف مینایی و ارتباط نگاره های مکتوب با آثار سفالی این سبک.................
3-1-2- نقوش ظروف مینایی دوره ی سلجوقی.......................................................
3-1-3- کاربرد نقوش بر روی ظروف سفالی............................................................
بخش دوم: 3-2- بررسی نقوش نوشتاری- تصویری زرین فام ((اعم از کاشی و سفال) دوره ایلخانی- تیموری)
3-2-1- سه سبک عمده ی نقاشی زرین فام..............................................................
3-2-2- عدم ارتباط متن و تصویر در آثار زرین فام سده ی 7 ه.ق...........................
3-2-3- اشعار کاشی های زرین فام ایلخانی...............................................................
3-2-4- بررسی کاشی بناهای مذهبی و غیرمذهبی (کاخ ها).....................................
3-2-5- کاشیکاران دوره ی ایلخانی.............................................................................
3-2-6- کاشی های زرین فام ایلخانی با مضمون عاشقانه و تصویر زوج عشاق...........
3-2-7- عدم تطابق تصویر و اشعار روی کاشی های زرین فام سده ی 8 ه.ق............
3-2-8- تجلی شاهنامه بر کاشی های سده ی 7 و 8 ه.ق..............................................
3-2-9- شناخت نقشی از شاهنامه اسب سوار و باز(شاهین).......................................
3-2-10- عناصر چینی- ایرانی بر کاشی های تخت سلیمان........................................
3-2-11- تطابق اشعار با کاربرد ظرف.........................................................................
3-2-12- اشعار، چگونه در اختیار کاشیکار قرار می گرفت؟.......................................
3-2-13- اهمیت اشعار روی کاشی و ظروف در تصحیح متون ادبی..........................
3-2-14- نقاشی روی ظروف سفالین لعابدار..............................................................
بخش سوم: 3-3- بررسی وجوه اشتراک نقوش سفالینه ها و نگاره های مکتوب (با معرفی چند نمونه)......................................................................................
3-3-1- شباهت های نقوش نگارگری با سفالگری دوره ی سلجوقی...............................
3-3-2- بررسی و مقایسه ی نقش کاشی با مضمون بیژن در چاه با نگاره ی آن..............
3-3-3- بررسی و مقایسه ی نقش سفالینه با مضمون ضحاک ماردوش با نگاره ی آن.....
3-3-4- بررسی و مقایسه ی نقش سفالینه با مضمون ایرج و برادران با نگاره ی آن........
3-3-5- بررسی و مقایسه ی نقش سفالینه با مضمون خسرو و شیرین با نگاره ی آن.......
3-3-6- بررسی و مقایسه ی نقش سفالینه با مضمون بهرام و آزاده با نگاره ی آن...........
3-3-7- بررسی نقش فتنه و گوساله..................................................................................
پیشگفتار:
توجه و علاقه ی اینجانب به این موضوع زمانی آغاز شد که می بایست برای پایان نامه ی دوره ی کارشناسی موضوعی را انتخاب می کردم ؛ برخلاف برخی دانشجویان و جو حاکم در بعضی دانشگاهها، توجه من معطوف به هنر ایران شد ؛ آنطور که منابع نشان می دهد راجع به هنر غرب از جانب مؤلفانشان به قدر کفایت کتب بیشماری تألیف شده است ؛ البته شایان توجه است که برخی مؤلفان غربی نیز در پی تحقیق و تفحص بر هنر ایران برآمدند ، ولی هنر ما را آنگونه که شایسته ی نام ایران است معرفی نکرده اند ؛ با همه این اوصاف ناگفته های بسیاری در بین تألیفات هنری بالاخص وجود داشت که مرا ترغیب کرد به هنر ایران علی الخصوص رشته تخصصی ام که سفال و سرامیک بود ، بپردازم ؛ در بین نقوش سفالینه ها اثری از فرهنگ و تمدن عظیم ایرانی را می توان یافت. شایسته بنظر می رسد یک هنرمند متعهد اولاً به محیط اطراف خود نظر داشته ، هنر مملکت خویش را بشناسد اطلاعاتی از جامعه ، فرهنگ و تمدن خود کسب کند ؛ پس از شناخت لازم و کافی به دوردست ها بنگرد ؛ و هنر و انعکاس آن را بر دیگران بشناساند . بعد از آن به هنر دیگر ملل بپردازد . نظر شخصی اینجانب این است که باید تأثیرات هنر اسلامی - ایرانی در این تحقیقات مدّ نظر قرار گیرد . وجود آثار و رؤیت آنها مرا برآن داشت که به پیوند ادبیات و سفال توجه نشان دهم و چون ادبیات نماینده فرهنگ ایرانی است و تقریباً هنرمندانی دچار از خود بیگانگی فرهنگی شده اند، موضوع رساله ی خویش را تاثیر ادبیات بر سفال دوره ی اسلامی انتخاب نمودم تا ثابت کنم هنر ایران غنی و سرشار از مضامین آموزنده است. بعد از تهیه و تکمیل رساله با وجود زحمات زیادی که برای جمع آوری و تهیه ی مطالب کشیده بودم ؛ احساس کردم ناگفته هایی درباره ی این موضوع باقی مانده و آنطور که باید حق مطلب ادا نشده است ؛ و در حد یک پروژه ی کارشناسی بصورت خام و نا پخته به این موضوع پرداخته ام سپس تصمیم گرفتم بگونه ی تخصصی تر به این موضوع در حیطه ای تقریباً مجزا اما مرتبط بپردازم ؛ نگاهی به چند نمونه اثر سفالی مشابه مرا بفکر واداشت که چرا هنرمند این نقوش را مصور کرده است ؟ ظاهر نقوش نشان می داد باید جزیان و داستانی در آن نهفته باشد به عنوان مثال داستان بهرام و آزاده چندین بار توسط هنرمندان دوره های مختلف بر سفال و نگاره ها اجرا شده است. ویژگی تصویری ظروف فوق مرا بر آن داشت که به بررسی موضوعی و محتوایی این داستان بپردازم . با مقایسه ای که بین آثار سفالی و نگاره ها ترتیب دادم ؛ دریافتم هنرمندان به ادبیات و اشعار شاعران بسیار توجه داشته اند . و گویی نوعی تبادل اطلاعات و همکاری بین هنرمندان و نگارگران وجود داشه است . و هر دو گروه از چشمه ی پر فیض ادبیات و اشعار ، جهت نقش زنی بر آثار بهره گرفته اند . در شروع پژوهش هایم با راهنمایی ارزشمند جناب دکتر شیرازی متوجه شدم باید برای شروع تحقیق مجموعه ای از کتب تاریخی ، ادبی ، نگارگری و سفال مطالعه شود .و راهنمایی های بجا و مناسب آقای رجبی در بیان تقسیم بندی فصول ، مسیر راه را برایم روشن تر نمود . با راهنمایی این عزیزان می بایست به تاریخ ادبیات ایران مراجعه، و مجموعه ای از اشعار و انواع ادبی ایران را مطالعه می کردم . زیرا در حاشیه ی کاشی ها و ظروف، اشعار خوشنویسی شده ی شاعران بزرگ و ناشناس بسیار وجود داشت و در این ارتباط خطوطی که مورد استفاده واقع شده بود مرا ملزم می داشت تا به منابع خوشنویسی و انواع خطوط نیز رجوع کنم ؛ بدلیل پیوستگی ادبیات و نگارگری و تشابه نقوش نگاره ها با سفالینه ها ، نگاره های ادوار مختلف و تأثیرات آنها نیز مورد بررسی قرار گرفت و در آخر مقایسه ی نهایی و موشکافانه ی نقوش سفالینه ها و نگاره ها مدّ نظر قرار گرفت . در مسیر جمع آوری مطالب مشکلات عدیده ای همچون کمبود منابع که متناسب با موضوع باشد ، راهم را دشوار می نمود . در جمع آوری تصاویر نیز بدلیل سیاه و سفید و بی کیفیت بودن برخی نگاره ها متأسفانه برخی تصاویر از کیفیت مطلوب برخوردار نبود و تلاش اینجانب در جمع آوری برخی تصاویر با کیفیت مثمر ثمرواقع نشد. متأسفانه هنرمندانی که در تألیف کتب مربوط به فن سفال گری کتاب هایی را به طبع رسانده اند ؛ با وجود کثرت تألیفات سرامیکی و سفالی ، باز هم جای خالی برخی مضامین که مرتبط با سفال باشد در بین کتب حس می شود . هرکدام از این بزرگواران اگر حرفی از نقوش به میان آورده اند صرفاً مربوط به مضامین ادبی می شده است ، و فقط در حد بسیار محدودی به این نکته اذعان داشته اند که : " ادبیات و اشعار شاعران مختلف چون فردوسی و ... بر آثار سفالی به کثرت قابل رؤیت است " و از ذکر نمونه ای با این عنوان اجتناب نموده اند ؛ اگر هم تصویری می آمد متأسفانه فاقد هرگونه توضیح کارشناسانه بود . البته در اندک مواردی مانند کتاب سفال اسلامی خلیلی ، بذکر یک مورد بطور تخصصی پرداخته شده بود و در برخی کتابهای قدیمی و یا مقالات جدید متأسفانه با اطلاعات نادرستی مواجه شدم که با وجود منابع قابل استناد و صحیح در رساله ی حاضر ، به این موارد اشاره نموده ام . تلاشهای آقای قوچانی در تألیفات و مقالاتی که ارائه داده اند را در ارتباط با موضوع رساله نمی توان نادیده گرفت ، بخصوص کتاب " کاشی های تخت سلیمان " ایشان در پیشرفت روند کار بسیار مفید واقع شد . اینجانب تلاش نمودم تا با گردآوری این مطالب در این رساله بطور تخصصی و کاملاً ویژه به محتوای ادبی آثار سفالی بپردازم باید این نکته را عرض کنم که جای خالی این موضوع ( بررسی نقوش روایت گری بر سفالینه ها و کاشی ها در بین کتب سفالی خالی است . ) با اینکه در جمع آوری مطالب و تدوین این رساله ، مطمئناً کاستی هایی وجود دارد، وتک تک اطلاعات و نوشته های این رساله با عشق و علاقه از کتب مختلف و مقالات گوناگون جمع آوری شده است ، و در برخی موارد که نگارنده حس کرده می تواند به درک مطلب کمک کند سعی نموده همراه با سند مطالبی را بر آن بیفزاید . ان شاء ا... خدای مهربان مرا یاری دهد تا بتوانم، با استواری قدمی هرچند کوچک در راه خدمت به هم میهنانم بردارم . در آخر از همه عزیزانی که مرا در گردآوری این رساله یاری رسانده اند از جمله جناب آقای رجبی ، استاد راهنمای بزرگوارم و جناب آقای دکتر شیرازی، استاد مشاور و استاد روش تحقیق که مرا بطور تخصصی تر با دنیای پژوهش آشنا نمود، و خانواده و همسرم که مرا در این امر، لحظه ای تنها نگذاشتند ، سپاسگزارم .
مقدمه :
اکنون بیش از نود سال تاسیس کارخانه برق شهری در ایران میگذرد و حدوداً سی سال تحت این مدت موسسات تولید و توزیع برق کلاً در دست بخش خصوصی بوده نه تنها صاحبان و مدیران آنها در گذشتهاند بلکه متأسفانه دفاتر و اسناد مرتب و مدونی در دست نیست و در بیشتر موارد حتی یک نکته روشن کننده مطلب هم دشوار بدست میآید.
اگر کسی بخواهد که تاریخ علم الکتریسیته را تا قرن ششم قبل از میلاد بکشا ند. بر او خرده نمیتوان گرفت زیرا در آن عصر کهربا و مغناطیس و برخی از خاصیتهای این دو ماده شناخته شده بود و این سخن از طا لس ملطی[1] روایت شده است که گفته بود «مغناطیس در خود روحی دارد، چه آهن را به جنبش در می آورد[2].»
اما در واقع الکتریسیته از تاریخ 1785 میلادی که کولن[3] قانون اصلی الکتریسیته ساکن را یافت و شباهت بسیار نزدیک آن را با قانون جاذبه عمومی نشان داد[4] آغاز میشود.
از این زمان تا سال 1871 که گرم ماشین برقی خود را اختراع کرد 86 سال طول کشید. انرژی، استعداد یک سیستم برای انجام دادن کار خارجی است[5]. تأثیر گذاری هر عامل بر محیط اطرا فش به همین استعداد بستگی دارد. در میان تأثیر گذاران بر محیط، انسان از این امتیاز شگرف بر خوردار است. که میتواند با به کار بردن تمهیداتی، حاملهای انرژی را به خد مت خود در آورد و از استعداد کارزایی آنها در راههای مطلوب خودش سود ببرد.
انسان این مهم را به اختراع دستگاههای لازم تحقق بخشیده است. این دستگاهها واسطهای هستند که گونه خاصی از انرژی را به گونه دیگر تبدیل میکند به نحوی که از نظر کاربرد قابل استفاده و مطلوب باشد.
ماشینهای ساده مانند اهرم، چرخ، اره، چکش و سطح شیب دار از دیرباز توسط بشر شناخته شده بودند و کار آنها اساساً تغییر شکل انرژی مکانیکی حاصل از نیروی عضلانی بود. با گذ شت زمان و متنوع شدن نیاز بشر به انرژی انواع دیگری از ماشینها که تبدیلات پیچیده تری را انجام میدادند اختراع شد.
ماشینهای تازه، علاوه بر آنکه استفاده از انرژی عضلانی انسان را متنوعتر و کار آمدتر ساختند، توانستند منابع دیگری در بیرون از وجود انسان را نیز مهار کنند و به خدمت او در آورند.
ماشینهای بافندگی دستی، آسیابهای بادی و آبی و کشتیهای بادبانی را می توان از این زمره محسوب داشت.
دستیابی بدین گونه منابع انرژی، گام بزرگی در راه فراتر رفتن انسان از محدوده امکانات بدنی وی بشمار میرفت. ولی چون سیستمهای بکار رفته، نسبت به انرژی قابل استحصال از آنها بسیار حجیم بودند، ماشینها هم میبایست به همان نسبت حجیم و بزرگ باشند و همین امر محدودیتهای بسیاری را بر کم و کیف و کارائی ماشینها تحمل می کرد.
بنابراین، توجه دانشمندان به ساخت ماشینهایی که بتوانند منابع انرژی متراکم را به کار گیرند معطوف شد. اختراع ماشین بخار در سال 1764 میلادی توسط جیمز وات[6]، منشأ تحولی سریع و شدید در صنعت گردید. وجه تمایز این ماشین جدید با ماشینهای قبلی در این بود که با حجم بسیار مختصری میتوانست انرژی متراکم در سوخت را به انرژی از نوع دلخواه (مکانیکی) تبدیل کند.
استفاده از ماشین بخار در وسائط نقلیه و کارخانهها به سرعت پیشرفت نمود. در کارخانه ها، با سود جستن از یک محور انتقال انرژی و با کمک تعدادی چرخ فلکه و تسمه، انرژی مکانیکی را از ماشین بخار در یا فت و بین دستگاههای مصرف کننده توزیع می کردند و با این روش توانستند انرژی حاصل از ناشین بخار را مهار سازند.
ماشین بخار تا 140 سال پس از اختراع آن، یکه تاز میدان بود و در عین حال، تلاش در راه دستیابی به ماشینهای کار آمدتر ادامه داشت.مثلاً :
در میان همه وسایلی که برای تهیه و تبدیل انرژی ابداع شد، برنده نهائی را باید ماشینهای تولید مصرف کننده انرژی برقی دانست. قوانین اساسی الکتریسیته را کولن در سال 1785 عرضه کرد در سال 1800 ولتا[9] پیل الکتریکی را اختراع نمود و بالاخره در سال 1871 با اختراع ماشین گرام راه برای تبدیل کلان انرژی مکانیکی به الکتریکی و بالعکس باز گردید.
انرژی الکتریکی را باید ارزشمند ترین و مرغوبترین نوع انرژی دانست زیرا:
– اولاً: به آسانی قابل انتقال از جائی به جای دیگر است. با پیشرفتهایی که امروزه حاصل شده است، هیچ نوع محدودیتی برای انتقال این نوع انرژی متصور نمیباشد. در صورتی که انرژیهای دیگر از این نظر با محدودیتهای بسیاری رو به رو هستند .
ثانیاً : قابل تبدیل به هر نوع انرژی دیگر میباشد.
ثا لثاً: پاکیزهترین نوع انرژی است و هیچ نوع آلودگی زیست محیطی ندارد.
به دلایلی که گفتیم، انرژی الکتریکی امروزه مطلوبترین نوع انرژی محسوب میشود.
هر چند با اختراع پیل در سال 1800، استفاده های علمی از انرژی الکتریکی در مواردی مانند تلگراف و تلفن آغاز شد. اما شروع استفاده کلان از این نوع انرژی به بعد از اختراع ماشین گرام در سال 1871 مربوط میشود که باید آنرا نوع اولیه ژنراتورهای برقی امروزی محسوب داشت.
آنطور که از آثار مکتوب و سفر نامههای باقی مانده بر میآید، نخستین برخوردها و آشنائیهای قابل ذکر ایرانیان با آثار انقلاب صنعتی در اروپا به سالهای اولیه قرن 19 میلادی باز می گردد.
مثلاً در سفر نامه میرزا ابوالحسن خان (ایلچی) به روسیه[10] در گزارش رویدادهای روزهای بیست و نهم ذیحجه تا ششم محرم سال 1230 هجری قمری[11] در باب باز دید از یک کار خانه اسلحه سازی در شهر تول روسیه چنین آمده است:
… در آنجا چرخ بزرگی ساخته اند و پیش روی چرخ، چیزی به ترکیب دنگ برنج کوبی کار گذاشتهاند. شخصی ایستاده آهن از کوره بیرون آورده را نزدیک آن دنگ میبرد. چرخ را آب حرکت داده به دنگ میخورد. و دنگ در کمال سرعت بالا رفته فرود میآید و به آهنی که در دست آن مشخص است میخورد. قطع قطع میکند به جهت هر اسلحه که از مقوله تفنگ و طپانچه و شمشیر و قرابینه و سر نیزه خواسته باشد به قدر همان قطع می کند…
… در این کارخانه چرخها و اسبابها هست که خود بخودگردش میکند. و پای هر دستگاهی استادی نشسته، چیزی می سازد. و اصل اینها از یک کوزه آتش و خمره آهنی آب[12] است که از بخار آن هزار بلکه دو هزار چرخ دستگاه گردش میکند و احتیاج به آدم ندارد و این مقوله چیزها از تقریر چندان دستگیر نمیشود و موقوف به دیدن است….
چنانکه از این گزارش بر میآید، در زمان نگارش آنها، یعنی بیش از نیم قرن پس از انقلاب صنعتی، گر چه استفاده از انرژی بخار رایج گردیده بود و در کشور روسیه تزاری نیز از آن استفاده میشود. اما هنوز از تولید برق برای مصارف صنعتی و تجاری آن خبری نبوده است.
در سال 1290 هجری قمری یعنی تقریبأ شصت سال پس از سفر میرزا ابوالحسن شیرازی ناصرالدین شاه، در ضمن خاطرات نخستین سفر خود در وصف تماشا خانهای در مسکو می گوید :
… هر دقیقه روشنائی الکتریسته رنگارنگ از گوشهها به مجلس رقص میاندازند[13].
توجه کنید که این خاطره مربوط به سال 1873 یعنی دو سال بعد از اختراع ماشین گرام است شانزده سال بعد، ناصر الدین شاه در روزنامه سفر سوم خود به فرنگستان[14] در توصیف یکی از عمارتهای مسکو که در آنجا به مهمانی رفته است مینویسد :
(در روز سه شنبه 20 شهر رمضان { 1306 هجری قمری}
… وارد عمارت دالغروکی شدیم، خیلی خوب عمارتی است. دو سفر سابق هم که آمده بودیم همین جا به عین همانطور است که دیده بودیم چیزی که خیلی تازگی داشت پنج، چهل چراغ در اطاق شام بود که با چراغ الکتریسیته روشن بودند و کاسههای چهره رنگ[15] داشتند. به قدری قشنگ بود که مثل چراغ پریان یا چراغ بهشتی به نظر میآمد و تمام تالار را مثل روز روشن کرده بود در صورتیکه چشم هم نمیزد…)
ناصر الدین شاه به تاریخ چهارشنبه پنجم شوال 1306 هجری قمری درباره یک کارخانه ریسندگی و بافندگی نزد یک ورشو چنین مینگارد :
… کارخانههای بزرگ و کوچک متعدد خیلی بود. زن و مرد و دختر زیادی در این کارخانه کار میکردند. چرخهای زیاد، دیگهای بزرگ داشت …
… یک کارخانه بزرگ رفتیم که ته کارخانه هیچ پیدا نبود و به قدری جمعیت توی کارخانه بود، مثل مورچه، از صدای چرخ بخار و این همه جمعیت آدم کر میشد اما چرخها دستی یا پایی نیست، با بخار چرخ را حرکت میدهند.
وی همچنین به تاریخ یکشنبه نهم شوال 1306 در توصیف شهر برلین مینویسد :
… یک سیر دیگر برلن وضع سیمهای تلگراف است[16] که تعجب دارد. یک سیم، دو سیم و ده سیم نیست. در بلندیهای عمارتهای مرتفع میلههای کلفت آهنی نصب کرده و به آنها عرض چند مرتبه میل و مقره گذاشته، به طرف سیمها کشیدهاند مثل تار عنکبوت که اگر آدم بخواهد بشمارد چشم خیره میشود و ممکن نیست.
و چهارشنبه دوازدهم شوال 1306 درباره بازدید از یک کارخانه ساخت لوازم برقی چنین شرح میدهد :
(… ساعت نه بعد از ظهر قرار داده بودیم کارخانه الکتریسته …
در این کارخانه اسباب الکتریسیته از هر قبیل میسازند، سیمهای کلفت به جهت تلگراف زیر دریا، اسباب طلفون، پیلها و چرخهای تلگراف و غیره. هزار عمله در اینجا کار میکند. چرخ بخار دارد و چرخهای مختلف که کار میکنند، حقیقت چیز تازه انطراسان[17]نداشت. غیر همان چرخ بخار و چرخها که کار میکردند. چیز تازه این بود که دور نمائی پانو را مانند ساخته بودند و از مقوا و نقاشی مثل پرده تماشاخانه ده و دره بلندی و پستی و چیزهای دیگر ساخته بودند. روشنی الکتریسیته زیاد در کارخانه بود چشم را میزد. عزیز السطان هم تازه چشمش خوب شده و از این روشنی صدمه خواهد خورد …
کارخانه خیلی گرم بود و بوی قیر و بوهای دیگر میآمد و ما حرکت میکردیم و همه را میدیدیم در بین گردش نسیم خنکی احساس کردیم، باد میوزید. مثل باد بهشت که درآن گرما و تعفن آدم را زنده میکرد. ما تعجب کردیم که از کجا باد میآید، بعد ملتفت شدیم که از یک چرخی است، پره پره ساختهاند، با الکتریسیته حرکت میکند با سرعت زیاد و احداث باد میکند. اسبابی دارد که به حرکت انگشت چرخ میایستد. یک مرتبه از تعفن و گرما جهنم میشود باز انگشت میگذارند به حرکت میآید. بهشت میشود. خیلی مغتنم دانستم و آنجا ایستادم. خنک شدم. باد طوری بود که دامن سرداری و کلیچه را خوب حرکت می داد. گفتیم اگر ممکن است یکی از این چرخها بسازند و برای ما به تهران بفرستند. سیمن گفت میسازم و میفرستم[18] .)
یا دریاب سیرک آمستر دام چنین نقل میکند :
(… چراغهای گاز سیرک را یک مرتبه ضعیف کردند و از بالا به وسط سیرک روی رقاصها روشنی الکتریسیته میانداختند. گاهی الوان و رنگ به رنگ میکردند. بسیار قشنگ بود.…)
نقل از این نمونههای تاریخی، ضمن آنکه برای خواننده امروزی خالی از لطف نیست، تصویری هم از وضعیت برق در آن زمان به دست میدهد وبرداشتهای دولتمردان دوره ایران را در برخورد با پدیدههای کولن علم و صنعت آشکار میسازد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است