فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 15 صفحه
بانگ سُرناهای حق است این که خلق مینوازندش به تنبور و به حلق
سرزمین ایران، مهد فرهنگ و تفکر و فلسفه در طول تاریخ بوده است به قول پیر هرات: خواجه عبدالله انصاری: دود از آتش و گرد از باد، چنان نشان ندهد که مرید از پیر و شاگرد از استاد.
استاد مولانا که بود؟ درس عرفان را از محضر که آموخت؟ این معارف سرشار که در آثار مولاناست، در فیهمافیه در کتاب مثنوی این دریای سرشار و موّاج از معارف، اینها را از کجا آموخت؟ در کدام مدرسه؟ استاد عارف او که بود، کدام دانشگاه؟ آیا نظامیههای بغداد و نیشابور که مهمترین دانشگاههای جهان اسلام قبل از مولانا بود؟ نظامیهها سعی میکردند، فقه شافعی و کلام اشعری تعلیم کنند. غیر از فقه شافعی و کلام اشعری سخنی در آن دانشگاهها نبود از کلام اشعری این همه معارف در نمیآید، از فقه شافعی هم در نمیآید.
سعدی، که خود در همین دانشگاههاست میگوید: مرا در نظامیه، ادبار بود. شب و روز تلقین و تکرار بود اینجا چه تلقین میکرد؟ و چه تکرار میکرد؟ و آیا دانشگاه جای تلقین و تکرار است؟
اگر شیخ اجل در این محفل تشریف داشتند به ایشان عرض میکردم که شیخ اجل! دانشگاه جای تلقین و تکرار است؟ یا جای تحقیق و پژوهش است. مولانا از کجا آموخت؟ در زندگی مولانا چند نفر مطرحاند که اسم آنها در آثار مولانا، مرتّب و مکرر آمده، پدرش که در کودکی او از دست رفت. برهانالدین ترمزی محقّق که علم طریقت را در قونیه به مولانا آموخت و به او گفت من باید این علم را به تو بیاموزم تا تو کامل بشوی. علم ظاهر را آموختی، ولی من باید به تو بیاموزم و - انصافاً محقّق ترمزی، عارف بزرگی است - امّا عجیب این است که در حرفهای مولانا، در سخنان مولانا ضمن اینکه اندیشههای ترمزی، انعکاس دارد، کمتر از او صحبت به میان میآید. اشخاصی که مولانا به آنها تکیه دارد و مرتّب از آنها صحبت میکند، چند نفر بیشتر نیستند، یکی شمس
فاش بگویم این سخن، شمس من و خدای من
چقدر ما درباره شمس میدانیم. هیچ چیز، هیچ چیز. اطلاعات ما درباره زندگی شمس و حتّی افکارش خیلی اندک است. الحمدلله مقالات او در دست هست ولی خیلی معتبر نیست. دو نفر دیگر صلاحالدین زرکوب و حسام الدین چلبی که اسمشان زیاد آمده آنچنان در اندیشه مولانا نقش دارند که چند صباحی که برای حسامالدین چلبی مشکلی پیش آمد و مدّتی طول کشید مولانا، آن بحر موّاج از تلاطم باز ایستاد، آن دریای خروشان، آرام شد و دیگر صحبت نکرد
تحقیق درباره عرفان حماسی در مثنوی مولانا