دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دانلود پروپوزال رشته پزشکی بررسی همکاری بیماران مراجعه کننده به درمانگاههای آموزشی دانشگاه آزاد بافرمت ورد وقابل ویرایش در21صفحه
اطلاعات پژوهش
مطالعات نشان میدهد در بیمارستانهای آموزشی سطح رضایت بیماران از انواع دیگر مراکز کمترست(1). شواهد خوبی وجود دارد که موفقیت یک مرکز درمانی آموزشی تا حد زیادی تحت تأثیر رضایت بیماران از نحوه مشارکت دانشجویان پزشکی و نیز رضایتمندی دانشجویان در حال آموزش بالینی در آن مرکز است. همین مطالعه نشان داده که بین سطح رضایت بیماران و تمایل آنان به مراجعه مجدد به آن مرکز و نیز توصیه آن مرکز به سایرین رابطه مستقیم وجود دارد(2).
مطالعاتی که نگرش و انتظارات بیماران را در رابطه با «پزشکان در حال آموزش» یا دانشجویان مورد بررسی قرار داده باشند محدود هستند. مطالعات قبلی که در مورد مشارکت دانشجویان و دستیاران در درمانگاهها انجام شده است پیشنهاد میکنند که رضایت بیماران و اجازه آنان برای مشارکت دانشجویان تا حد زیادی با دیدگاه آنان در رابطه با نقش دانشجو در مراحل درمانی و نیز تجربیات قبلی بیماران با دانشجویان پزشکی ارتباط دارد(3)(4).
به طور کلی مطالعات قبلی نشان میدهد که سطح پذیرش دانشجویان پزشکی در بیماران بستری و نیز لیبرو بخش زایمان بیشتر است(5-7). یکی از این مطالعات نشان داده که از دلایل این پذیرش این است که بیماران فکر میکنند با مشارکت دانشجوی پزشکی مراقبت طبی بهتری دریافت و در تربیت پزشکان آینده مشارکت میکنند. افراد مخالف بیشتر نگران بیتجربگی دانشجو، انجام دادن چندباره کارها و اقدامات، گرفته شدن وقت خود توسط دانشجو و مهمتر از همه نگران حفظ حریم خصوصی (privacy) خود بودهاند(7).
در دانشگاه کالیفرنیا در مرکز پزشکی San Francisco در حین اصلاح curriculum آموزشی در بین دانشجویان پزشکی پسر توجه ویژهای در مورد مشارکت در درمانگاههای زنان و مامایی دیده شد. در این بررسی این دانشجویان عنوان کرده بودند که در مورد انتخاب چرخش زنان و مامایی بیشتر مراکزی را انتخاب میکنند که بیماران برای مراجعات خود انتخابهای کمتری داشته باشند و در مراجعه به مرکز درمانی به فکر اینکه چه کسی آنان را ویزیت یا در درمان آنها مشارکت میکند نباشند. آنها میگفتند که در این شرایط امکان کسب تجربیات بالینی بیشتری را دارند(8). این نتایج مسئولین بخش آموزش پزشکی این دانشگاه را برانگیخت تا مطالعهای در مورد نقش جنس دانشجویان در امتناع بیماران از مشارکت آنان و نیز مقایسه سطح تجربیات بالینی دانشجویان دختر و پسر پس از گذراندن بخش زنان انجام دهند. در این مطالعه علیرغم اینکه از مشارکت دانشجویان پسر در درمانگاههای زنان بیش از مشارکت دختران امتناع میشد سطح تجربیات بالینی دانشجویان دختر و پسر با هم تفاوت معنیداری نداشت(8).
در طی سالهای اخیر توجه به آموزش درمانگاهی در دوره طب عمومی افزایش یافته است(10)(9).درموقعیت ویزیت درمانگاهی بطور کلی بیمار کمتر پذیرای دانشجوست(5-7). در رابطه با مشارکت دانشجویان پزشکی در درمانگاههای زنان مطالعه ching از دانشگاه کالیفرنیا، درصد پذیرش 89% برای ویزیتهای مامایی و 4/84% پذیرش برای ویزیتهای ژنیکولوژیک را نشان داد. بین بیماران غیر بیمه و افراد تحت پوشش بیمه تفاوتی مشاهده نشد و جنس دانشجوی پزشکی ارتباطی به میزان پذیرش بیماران نداشت. از افراد موافق در مشارکت دانشجو 23% موافق مشارکت دانشجو در معاینه نبودند و در این موضوع به جنس دانشجوی پزشکی اهمیت نمیدادند. مجموعاً عمده افراد با مشارکت دانشجوی پزشکی بدون توجه به جنس موافق بودند(8).
در مطالعه دیگر Ryder و همکارانش در sexual health clinic دیدگاه بیماران را نسبت به شرکت دانشجوی پزشکی در گرفتن شرح حال و معاینه مورد مطالعه قرار دادند 6/82% بیماران موافق شرکت دانشجویان بودند و 64% آنان با دانشجوی دختر احساس راحتی بالاتری داشتند و اصولاً افرادی با سابقه برخورد قبلی با دانشجوی پزشکی سطح راحتی بیشتری داشتند. بیشترین دلیل بیماران برای راحت نبودن با دانشجوی پشکی حفظ حریم شخصی بود(11).
Bishop در مطالعهای که در درمانگاههای متخصصین دانشگاهی انجام شد خواسته بیماران را محدود بودن تعداد دانشجویان پزشکی یافت(12).
Maris و همکارانش در مطالعه جدیدی از دانشگاه میشیگان، کل زنان مراجعه نموده برای ویزیت زنان و مامایی را در 6 هفته در یک مرکز با پرسشنامه استاندارد شده مورد بررسی قرار دادند. آنان همچنین دیدگاه متخصصین را در مورد مشارکت دانشجویان بررسی کردند. بیشتر زنان موافق مشارکت دانشجویان و درصد بسیار کمی مخالف مشارکت دانشجویان مرد بودند. از نظر نوع فعالیت در درمانگاه زنان 63% متخصصان معتقد بودند دانشجو باید هم در گرفتن شرححال و هم در معاینه شرکت کند ولی تنها 31% زنان این دیدگاه را داشتند(13).
Monnikendam و همکارانش بااشاره به اینکه برگههای کسب اجازه از بیمار بهطور روتین در مراکز آموزشی بکار نمیرود و اغلب، بیمار در مورد فعالیت آموزشی پیرامون خود آگاهی ندارد و یا اگر آگاهی دارد اجازهای از او گرفته نمیشود، در درمانگاه مشاوره طب خانواده با پرسشنامه از بیماران نظرخواهی کرده است. بیشتر بیماران موافق بودند که در حین مشاوره دانشجو داشته باشند اما یکسوم آنان اجازه معاینه توسط دانشجو بدون حضور پزشک را ندادند(14).
Simons در مطالعه با ارزش خود از کالج طب ایالت Pensylvania بر روی بینش بیماران درمانگاه داخلی در مورد دانشجویان پزشکی تحقیق نموده است. 8/55% بیماران در مورد مشارکت دانشجویان بیتفاوت بودهاند و حال آنکه یکسوم آنان ترجیح دادهاند پزشک معالج را به تنهایی ببینند و 10% ترجیح میدادند پزشک و دانشجو باهم آنها را ویزیت کنند (66% موافقت) حدود 50% بیماران ترجیح میدادند که قسمتی از وقت خود را با پزشک معالج تنها باشند.بیماران مرد و افراد مسن بیشتر پذیرای دانشجویان بودند. او و همکارانش با توجه به یافتههای مطالعه، دستورالعملهایی برای چگونگی مشارکت دانشجویان در ویزیت سرپایی بیماران برای رضایت هرچه بیشتر دانشجویان پزشکان و مهمتر از همه بیماران ارائه نمودهاند. گرفتن اجازه از بیمار برای مشارکت دانشجو قبل از ورود دانشجو و اطلاع دادن به بیمار در مورد نقش دانشجو و ضرورت آموزش بالینی سرپایی وی، محدود نمودن وقت ویزیت برای جلوگیری از خستگی و نارضایتی بیمار و نیز اجازه به بیمار برای فرصتی که با پزشک معالج تنها باشد از دستورالعملهای آنان است(6).
در ارتباط با مشارکت در بالین بیمار بستری مطالعات متعددی وجود دارد که مشارکت دانشجویان در لیبرو مراحل گوناگون زایمان را از دیدگاه بیماران مورد بررسی قرار دادهاند.
Magrane و همکارانش در مطالعه سال 1994 خود بر روی دیدگاههای بیماران مامایی در زمان ترخیص از بیمارستان در مورد دلایل تصمیم در مورد موافقت یا مخالفت با مشارکت دانشجویان و آنچه در ذهن خود در مورد نقش دانشجوی پزشکی داشتهاند نتیجه گرفت که کسانی که توقع کمتری در مورد میزان رُل دانشجو در لیبرو زایمان داشتهاند بیشتر موافق با مشارکت دانشجویان بودهاند و مخالفان کسانی بودهاند که در زمینه ذهنی آنان نقش دانشجو فعالتر بود و دلیل مخالف عمده این افراد تمایل به حفظ حریم و Privacy بوده است(15).
بیان مسئله
اورژانسهای طب زنان یکی از بخشهای مهم و حساس رشته پزشکی است. چرا که در برخی مواقع پزشک جان دو انسان را همزمان به دست دارد و برای آنها تصمیم میگیرد. از طرفی تنوع زیاد شکایات و تعداد زیاد مراجعات، اهمیت این شاخه رشته پزشکی را بیش از پیش عیان میسازد. بدیهی است برخورد با این بیماران و حل مشکلات آنان مستلزم تسلط و احاطه پزشک معالج به طب زنان میباشد. در یادگیری مهارتهای بالینی طب زنان قدم اول در رودررویی با بیمار گرفتن شرح حال و شرکت در انجام معاینات است که مسلماً بدون تجربه و تکرار حاصل نمیشود.
در طی دو دهه اخیر موضوع خارج کردن آموزش بالینی پزشکی از دیوار بخشهای بیمارستانی مطرح شده و آموزش بالینی دانشجو در درمانگاهها و موقعیت سرپایی بیماران دوباره مورد توجه قرار گرفته است. در گذشته نه چندان دور در آموزش بالینی دوره طب عمومی تأکید بیشتر بر کسب مهارتهای بالینی در بخشهای بستری بود. بهطورکلی در موقعیت بستری حضور دانشجویان در راندهای آموزشی روزانه و نیز شرح حال و مشارکت آنان در معاینه و امور درمانی توسط بیماران بهتر پذیرفته میشود. در موقعیت ویزیت درمانگاهی به دلیل شرایط بخصوص و برخورد کوتاهمدت بیمار با تیم معالج، بیمار بطور کلی کمتر پذیرای دانشجوی پزشکی یا دانشجویان است.
این مشکل در حیطه طب زنان به وضوح آشکارتر است گویی در دید بیماران این بخش با بخشهای دیگر در طب عمومی متفاوت است.به کرات مشاهده میشود که بیماران به هیچ وجه حاضر به همکاری با دانشجویان پزشکی نیستند و بر خلاف بخشهای دیگر اجازه نمیدهند که دانشجویان در مراحل مختلف معاینات مداخله داشته باشند و یاحتی حضور یابند.
مسلماً شکایت این بیماران کاملاً شخصی و خصوصی بوده بهطوری که از مطرح کردن آن حتی با نزدیکترین افراد خانواده پرهیز میشود اما به نظر میرسد عوامل دیگری نیز در تصمیم بیماران برای همکاری یا عدم همکاری با دانشجویان مداخله دارند. شاید با بررسی این عوامل بتوان با رفع کاستیها و با توجه بیشتر به بعضی نکات همکاری بیماران را افزایش داد.
آنچه که مسلم است هرگونه برنامهریزی برای آموزش دانشجوی پزشکی باید با احترام به آزادی و حقوق بیمار باشد. درواقع مشارکت دانشجوی پزشکی اجازهای است که از طرف بیمار به بیمارستان آموزشی و دانشجوی پزشکی داده میشود. این اجازه جزیی از یک قانون تحمیل شده و اجباری که بیمار مجبور به تبعیت از آن باشد نیست. چنانچه بیمارستان آموزشی ارائه خدمات خود را منوط به این اجازه بنماید، مسلماً در عصر رقابتهای جدی تعداد زیادی از مراجعهکنندگان خود را از دست خواهد داد. برای یک بیمارستان آموزشی، بیمار در درجه اول یک سرمایه اصلی آموزشی است و جذب بیمار اهمیت کلیدی برای بقای آن مرکز به عنوان یک کانون آموزش بالینی دارد.
کسب رضایت بیمار و جلب بیماران بیشتر سبب غنی شدن آموزش بالینی و تربیت پزشکانی با سطح مهارت بالینی بالاتر خواهد شد. حفظ همه این اهداف با کسب اجازه بیمار برای مشارکت دانشجویان پزشکی حاصل خواهد شد.
این تضاد واضح میان اهمیت موضوع و عدم آموزش کافی ما را بر آن داشت تا در این زمینه کنکاش بیشتری نماییم. در جستجوی متون تا آنجا که ما یافتهایم تاکنون هیچ تحقیق مشابهی در این زمینه در کشور ما انجام نشده و لذا آماری از آن در دست نیست و شاید تا حال هیچکس این سوال را از خود نپرسیده است که پس دانشجویان ما کی و کجا باید در این بخش از رشته پزشکی که در آینده در قبال آن مسئول خواهند بود به مهارت کافی دست یابند.
در کشورهای دیگر مطالعاتی در این زمینه انجام شده است و میزان همکاری زنان با دانشجویان در حدود 89% گزارش شده است. که متأسفانه به دلایل خاص فرهنگی و مذهبی جامعه ما قابل تعمیم به کشور ما نیست. با توجه به شرایط فرهنگی، مذهبی و عرف متفاوت در جامعه ما انتظار میرود که این عوامل و خواستههای بیماران با نتایج به دست آمده از مطالعات در جوامع غربی متفاوت باشند. چنانچه این عوامل بهطور عمده غیرقابل تغییر و اصلاح باشند شاید اساساً لازم باشد که Curriculum آموزشی دانشجویان پزشکی ما بطور متفاوتی برنامهریزی گردد.
هدف کلی ما در این تحقیق بررسی نگرش و میزان همکاری بیماران مراجعهکننده به درمانگاههای زنان بیمارستانهای آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی تهران با دانشجویان پزشکی و علل موثر بر آن است که در سال 1386 بررسی میشود.