مختصری در مورد نویسنده :
کالوینو در سانتیاگو دِلاس وگاس در کوبا به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو گیاهشناس بودند و تأثیر آنها در طبیعتگرایی آثار وی و شناخت دقیقش از گیاهان و محیط زیست مشهود است. وی تا پنج سالگی در کوبا ماند، سپس به ایتالیا رفت و بیشتر زندگی خود را همانجا سپری کرد.
کالوینو تا هجده سالگی در سانرمو ماند، سپس، در سال ۱۹۴۱ به تورین رفت. در سال ۱۹۴۳ به نهضت مقاومت ایتالیا در جنگ جهانی دوم و بریگادگاریبالدی، و پس از آن به حزب کمونیست ایتالیا پیوست،
کالوینو در سال ۱۹۴۷ با نوشتن پایاننامهای دربارهٔ جوزف کنراد در رشتهٔ ادبیات از دانشگاه تورین فارغالتحصیل شد، و سپس به همکاری با روزنامهٔ محلی حزب کمونیست لونیتا پرداخت. در همین سال، پس از انتشار کتاب راه لانهٔ عنکبوت با مضمون نهضت مقاومت که برای او جایزهٔ ریچنه را به ارمغان آورد، با برخی مشاهیر ادبی ایتالیا از قبیل ناتالیا گینزبرگ و الیو ویتورینی آشنا شد. او در این سالها با مجلات کمونیستی مختلفی همکاری میکرد.
کالوینو در سال ۱۹۵۰ به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد. یادداشتهای این سفر در روزنامهٔ لونیتا چاپ شد و برای او جایزه به ارمغان آورد.[۱] در دههٔ پنجاه کالوینو به نوعی تخیل ادبیتر نزدیک به حکایتهای پندآمیز گرایش پیدا کرد که در آن هجو اجتماعی و سیاسی با تفننی طنزآمیز همراه است. چند کتاب از جمله شوالیهٔ ناموجود و مورچهٔ آرژانتینی را منتشر کرد و با نشریات کمونیستی ومارکسیستی همکاری کرد، تا این که در سال ۱۹۵۷ به شکل غیرمنتظرهای از حزب کمونیست کنارهگیری کرد و نامهٔ استعفایش در نشریهٔ «لونیتا» چاپ شد. کتاب بارون درختنشین هم در همین سال منتشر شد.
به رغم سختگیریهای موجود در آن دوران برای ورود بیگانگان متمایل به دیدگاههای کمونیست، توانست با دعوت بنیاد فورد به آمریکا سفر کند و شش ماه آنجا بماند. کالوینو چهار ماه از این شش ماه را در نیویورک گذراند و به گفتهٔ خودش کاملاً تحت تأثیر دنیای جدید قرار گرفت. در این مدت با ایستر جودیت سینگر هم آشنا شد، که چند سال بعد در سفری به کوبا، در هاوانا با او ازدواج کرد. کالوینو در این سفر به زادگاهش کوبا نیز رفت و با ارنستو چه گوارا هم دیدار کرد.
کالوینو در طول دههٔ ۶۰ به همراه الیو ویتورینی نشریه ادبی منابو را منتشر کرد. از این دوره به بعد، کالوینو بی آن که از طنز دور شود و یا خوانش بسیار شخصی خود را از کلاسیکها را منکر شده باشد، به داستانهای مصور و علمی-تخیلی با ترکیب بندی شکلگرایانه روی آورد. در این زمینه میتوان از «مارکو والدو»، «کمدیهای کیهانی»، «کاخ سرنوشتهای متقاطع» و «شهرهای نامرئی» نام برد. مرگ ویتورینی در سال ۱۹۶۶، روی کالوینو که یکی از معدود دوستان زندگیش را از دست داده بود تأثیر عمیقی گذاشت. پس از آن بود که سفرهای زیادی به پاریس داشت و با رولان بارتملاقات کرد، و فعالیتهایی در زمینهٔ ادبیات کلاسیک در دانشگاه سوربن و دیگر دانشگاههای فرانسه انجام داد. به این ترتیب آثار چاپ شده از او در طول دههٔ هفتاد (از جمله «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری») چاشنی یا درونمایهای از ادبیات کلاسیک دارند.
ایتالو کالوینو در دهه ۱۹۶۰ به زادگاهش کوبا برگشت و در هاوانا با ارنستو چهگوارا دیدار کرد. در اواخر دهه ۱۹۶۰ به همراه ویتورینی نشریه معتبر منابو را منتشر کرد و عضویت در کارگاه داستاننویسی (اولیپو) را پذیرفت و از این طریق با (رمون کنو) نیز آشنایی شد.
کالوینو از پایان همین دهه با حفظ سبک اصلی و طنز خاص خود روی به ادبیات علمی - تخیلی و فانتزی آورد و داستانهایی چون مارکووالدو، کمدیهای کیهانی و شهرهای نامرئی را نوشت. در سال ۱۹۸۱ نشان افتخار فرانسه به او اعطا شد و چهار سال بعد بر اثر خونریزی مغزی در سیهنا چشم از جهان فرو بست.
مجموعه داستان های ایتالو کالوینو