فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره نگاهی به داستان بوف کور

اختصاصی از فایل هلپ مقاله درباره نگاهی به داستان بوف کور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

مقالة:

نگاهی به داستان بوف کور

اثر صادق هدایت

فهرست:

صادق هدایت

خلاصهٔ بخش نخست

خلاصهٔ بخش دوم

گلچینی کوچک از متن

 

صادق هدایت

بوف کور مشهورترین اثر صادق هدایت نویسنده معاصر ایرانی، رمانی کوتاه و از شاهکارهای ادبیات سدهٔ ۲۰ است.بوف کور را برجسته ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند.[نیاز به ذکر منبع] این کتاب تاکنون از فارسی به چندین زبان ترجمه شده‌است.این رمان به سبک سورئالیستی‌ نوشته شده و مونولوگ یا تک گویی یک راوی است که دچار توهم و پندارهای روانی است. کتاب با این جملات مشهور آغاز می‌شود «در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره آهسته روح را در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تاثیر این گونه دارو ها موقت است و بجا ی تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید».

خلاصهٔ بخش نخست

در بخش نخست که با جملات اشاره‌شده در بالا آغاز می‌شود راوی (که ساکن خانه‌ای در بیرون خندق شهر ری است) به شرح یکی از دردهای خوره‌وار می‌پردازد که برای خودش اتفاق افتاده. وی که حرفهٔ نقاشی روی قلمدان را اختیار کرده‌است به طرز مرموزی همیشه نقشی یکسان بر روی قلمدان می‌کشد که عبارتست از دختری در لباس سیاه که شاخه‌ای گل نیلوفر آبی به پیرمردی که به حالت جوکیان هند چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشسته‌است هدیه می‌دهد. میان دختر و پیرمرد جوی آبی وجود دارد.ماجرا از اینجا آغاز می‌شود که روزی راوی از سوراخ رف پستوی خانه‌اش (که گویا اصلاً چنین سوراخی وجود نداشته‌است) منظره‌ای را که همواره نقاشی می‌کرده‌است می‌بیند و مفتون نگاه دختر (اثیری) می‌شود و زندگی‌اش به طرز


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نگاهی به داستان بوف کور

تحقیق درباره داستان یوسف و زلیخا

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره داستان یوسف و زلیخا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

داستان یوسف و زلیخا:

داستان یوسف و زلیخا: قرآن داستانهایى را که در آنها رد پایى از مسائل عشقى و جنسى دیده مى شود، در نهایت متانت و در ((هاله اى از تقدس و اشارات لطیف و بدیع )) طرح و بیان مى کند و از میان این داستانها مى توان به داستان عشقى یوسف و زلیخا اشاره کرد که فرازى از داستان یوسف (ع ) را در سوره اى که به همین نام آمده دربر گرفته است ؛ ((داستانى که از عشق سوزان و آتشین یک زن زیباى هوس آلود با جوانى ماهرو و یکدل سخن مى گوید. گویندگان و نویسندگان هنگامى که با این گونه صحنه ها روبرو مى شوند، یا ناچارند براى ترسیم چهره قهرمانان و صحنه هاى اصلى داستان جلوى زبان و یا قلم را رها نموده و به اصطلاح حق سخن را ادا کنند - گو اینکه هزار گونه تعبیرات تحریک آمیز یا زننده و غیراخلاقى به میان آید - و یا مجبور مى شوند براى حفظ نزاکت و عفت زبان و قلم ، پاره اى از صحنه ها را در پرده اى از ابهام بپیچند و به خوانندگان و شنوندگان به طور سربسته تحویل دهند... ولى قرآن در ترسیم صحنه هاى حساس این داستان به طرز شگفت انگیزى "دقت در بیان " را با "متانت و عفت " به هم آمیخته و بدون اینکه از ذکر وقایع چشم بپوشد و اظهار عجز کند، تمام اصول اخلاق و عفت را نیز به کار بسته است )). به همین دلیل قرآن در مقدمه داستان آن را زیباترین داستان خوانده و در امتیازبندى داستانها بهترین امتیاز را به این داستان مى دهد و مى فرماید: ((نحن نقص علیک احسن القصص )) (ما بهترین داستان را به زیباترین اسلوب براى تو بازگو مى کنیم ). ((قصه یوسف به آن طریق که قرآن سروده بهترین سراییدن است ، زیرا با اینکه قصه عاشقانه است طورى بیان کرده که ممکن نیست کسى چنین داستانى را عفیف تر و پوشیده تر از آن بسراید)). این فراز از داستان یوسف (ع ) در قرآن را مى آوریم تا بتوانیم نکات زیباى هنرى و ظرافتهاى ادبى و اخلاقى آن را که با بیانى شیوا و تعابیرى زیبا آمده است ، بررسى کنیم و زبان به تحسین اعجاز هنرى آن بگشاییم . قرآن این فراز از داستان را این گونه آغاز مى کند: ((و راودته التى هو فى بیتها عن نفسه و غلقت الابواب و قالت هیت لک قال معاذ الله انه ربى احسن مثواى انه لایفلح الظالمون .)) و آن زنى که یوسف در خانه وى بود، از او تمناى کامجویى کرد و درها را بست و گفت : بیا. گفت : پناه مى برم به خدا که مربى من است و منزلت مرا نیکو داشته است ، که ستمگران رستگار نمى شوند. از نکته هاى قابل تاءمل در این داستان که نظر اندیشمندان مسلمان و مفسران قرآن را به خود جلب نموده است و به اعجاز هنرى آن پرداخته اند، آیه فوق است . استاد جعفر سبحانى پیرامون هنر قصه گویى در سوره یوسف و اینکه این آیه چگونه با حفظ عفت و عدم پرده درى به یک مساءله جنسى و کامجویى پرداخته است

داستان یوسف و زلیخا از قرآن و تورات و دوگانگی در آن!

سوره دوازدهم(یوسف)که بیش از ده برگ است تنهابه چند آیه آن بسنده میکنم.

"داستان عشقی زلیخای مصری بایوسف یهودی"

الر( این حروف مقطعه رموز الله و رسول است) اینست آیات کتاب الهی که حقایق را آشکارمیسازد(1 )

(پس حکایت رابه امت بگو)هنگامی که برادران یوسف گفتند که ماباآنکه چند برادریم پدرچنان دلبسته یوسف است که اورا تنها بیش ازهمه ما دوست میدارد وضلالت اودرحب یوسف نیک پدیداراست (8) باید یوسف رابکشید یا درد یاری د وراز پدر بیفکنید و روی پدر را یک جهت به طرف خود کنید آنگاه بعد از این عمل (کشتن یادور کردن یوسف توبه کرده)و مردمی صالح ودرستکارشوید(9)

این رای که مطرح شد یکی ازبرادران یوسف (روبیل) مهین برادراو اظهار داشت که اگرناچار سوء قصدی دارید البته باید از کشتن وی صرفنظر کنید ولی اورا برسر راه کاروانان به چاهی درافکنید که کاروانی اورابیابد(وبه دیار دورببرد ) (1.) (بعد ازرای وتصمیم نزد پدر رفته و)گفتندای پدر چرا تو بر یوسف ازما ایمن نیستی(وهمراه ما اورانمیفرستی)درصورتیکه ما برادران همه خیر خواه یوسفیم ( وازما به اوهرگز آزاری نرسیده ) ای پدر فردا اوراباما به صحرا فرست که درچمن ومراتع بگرد یم وبازی کنیم والبته ماازهرخطری نگهبان اوئیم(12)

یعقوب گفت ای فرزندان من ازآن ترسان وپریشان خاطرم که ازاو دربیابان غفلت کنید وطعمه گرگان دربیابان شود (13)بردران گفتند( والله این هرگزنخواهدشد زیرا) اگرباآنکه ماچند مرد نیرومند بهمراه اوئیم بازگرگ قصداوکند پس ما مردم بسیار ضعیف وزیانکاری خواهیم بود(14) بهرحال پدر پس از اصرارآنان یوسف رافرستاد.

همینکه اورا به صحرا برد ند وبر این عزم متفق شدند که یوسف را به چاه درافکنند ما(در آن حال که به قعر چاه افتاد برای آنکه قلبش آرام شود وبه خواب خود و وعده الله مطمئن گردد) به او وحی نمودیم که (غم مخور ودل شاد باش البته تو روزی برادران را بکار بد شان آگاه میسازی که آنها(تورانشناخته)درک(مقام تو) نمیکنند (15

وبرادران شبانه با چشم گریان به نزد پدربازگشتند(16) ...پدرچون آنهارا گریان دید ویوسف را ندید حال پرسید گفتند قصه اینست که ما در صحرابرای مسابقه رفته ویوسف رابر سر متاع خود گذاردیم (چون باز گشتیم) یوسف را گرگ طعمه خود ساخته بود وهرچه ما راست بگوئیم توباز ازما باور نخواهی کرد (17)(وپیراهن یوسف رابرای اظهار کذب خود) آلوده بخون نزد پدرآوردند ویعقوب گفت بلکه این امر زشت قبیح را نفس در نظر شما زیبا جلوه داد(درهر صورت)دراین مصیبت صبرجمیل کنم (واز الله یاری طلبم) که بر رفع این بلیه که شما اظهارمیدارید پس الله است که مرا یاری تواند داد(18)

باری یوسف درچاه بود که کاروانی آنجا رسید وسقای قافله رابرای آب فرستادند دلو راکه از آن چاه درآورد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره داستان یوسف و زلیخا

تحقیق یادداشتی بر داستان فردای صادق هدایت

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق یادداشتی بر داستان فردای صادق هدایت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق یادداشتی بر داستان فردای صادق هدایت


تحقیق یادداشتی بر داستان فردای صادق هدایت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

یادداشتی بر داستان فردای صادق هدایت از محمد بهارلو

          در «نوشته‌های پراکنده صادق هدایت»، که حسن قایمیان گرد آورده است، داستان کوتاهی هست به نام فردا که تاریخ نگارش 1325 را دارد. این داستان اول بار در مجله «پیام نو» (خرداد و تیر 1325) و بعد در کبوتر صلح 1329 منتشر شد، و اگرچه در زمان انتشار درباره آن مطلب و مقاله‌ای در مطبوعات درج نشد، نشانه‌هایی در دست است مبنی بر این که در همان سال‌ها واکنش‌ها و بحث‌های کمابیش تندی را برانگیخته است، که مصطفی فرزانه در کتاب خاطرات‌گونه خود درباره صادق هدایت به طور گذران به نمونه‌ای از آن‌ها اشاره کرده است. اهمیت داستان فردا، قطع نظر از مضمون اجتماعی آن، در شیوه نگارش و صناعتی است که صادق هدایت به‌کار برده است، که شیوه‌ای است غیرمتعارف، ظاهراً گنگ و پرابهام، که تا پیش از آن در داستان‌نویسی ما سابقه نداشته است، و تا دو دهه بعد از آن نیز هیچ نویسنده‌ای طبع خود را در آن نیازمود.          فردا به شیوه تک‌گویی درونی نوشته شده است:1- تک‌گویی مهدی زاغی 2- تک‌گویی غلام. و غرض از آن آشنایی مستقیم با زندگی درونی کارگر چاپ‌خانه‌ای است به نام «مهدی رضوانی مشهور به زاغی». داستان بدون دخالت نویسنده و توضیحات و اظهارنظر‌های او نوشته شده و به صورت گفت‌وگویی است بدون شنونده و بر زبان نیامده. نویسنده خواننده را به درون ذهن آدمی ‌فرومی‌برد و او را در آن‌جا تنها می‌گذارد تا خود دربیابد که هر کسی درباره چه چیز حرف می‌زند:

بعد از شش سال کار، تازه دستم خالی است. روز از نو روزی از نو! تقصیر خودمه چهار سال با پسر خاله‌ام کار می‌کردم، اما این دو سال که رفته اصفهان ازش خبری ندارم. آدم جدی زرنگیه. حالا هم به سراغ اون می‌رم. کی می‌دونه؟ شاید به امید اون می‌رم. اگر برای کاره پس چرا به شهر دیگه نمی‌رم؟ به فکر جاهایی می‌افتم که جا پای خویش و آشنا را پیدا بکنم. زور با زو! چه شوخی بی‌مزه‌ای! اما حالا که تصمیم گرفتم. گرفتم...خلاص.

          در این قطعه، مهدی زاغی خصوصی‌ترین اندیشه‌ها و احساساتش را بیان می‌کند، اندیشه‌ها و احساساتی که با ضمیر ناهوشیار، اندیشه‌های آرمیده، فاصله چندانی ندارند. زبان ذهن او عموماً آگاه به خود و واقع‌بینانه است و کمابیش همان ترکیب منظم زبان روزمره را دارد.

تو دنیا اگر جاهای مخصوص برای کیف و خوش‌گذرانی هست، عوضش بدبختی و بیچارگی همه‌جا پیدا می‌شه. اون‌جاهای مخصوص، مال آدم‌های مخصوصیه. پارسال که چند روز پیشخدمت «کافه گیتی» بودم، مشتری‌های چاق داشت، پول کار نکرده خرج می‌کردند. اتومبیل، پارک، زن‌های خوشگل، مشروب عالی، رختخواب راحت، اطاق گرم، یادگارهای خوب، همه را برای اون‌ها دستچین کردند، مال اون‌هاست و هرجا که برن به اون‌ها چسبیده. اون دنیا هم باز مال اون‌هاست. چون برای ثواب کردن هم پول لازمه! ما اگر یک روز کار نکنیم، باید سر بی‌شام زمین بگذاریم. اون‌ها اگر یک شب تفریح نکنند، دنیا را بهم می‌زنند!

          پیدا است که صادق هدایت ترکیب کلامی‌ مهدی زاغی را نه به صورت شکل نخستین آن و همان‌گونه که بر ذهن چنین آدمی‌جاری می‌شود بلکه در هیئت پروده آن، از طریق جمله‌های مستقیم و نظم ساختمانی عبارات، بیان کرده است. اشاره به «جدی» و «زرنگ» بودن پسرخاله مهدی زاغی و توصیف «مشتری‌های چاق» «کافه گیتی» نه محصول ذهن و برآمد اندیشه مهدی زاغی که ریخته قلم هدایت است. طبیعی است که مهدی زاغی خصوصیات پسرخاله خود و مشتری‌های کافه گیتی را می‌شناسد اما آن چه ارائه می‌دهد توصیفات و توضیحاتی است که گویا برای دیگری، برای خواننده، نقل می‌شوند. البته این پروردگی و انتظام، ارائه جمله‌هایی با بار اطلاعاتی به خواننده، در همه‌جا وجود ندارد و خواننده ناچار است، چنان که طبیعت چنین داستان‌هایی است، برای گردآوردن داده‌های حسی مهدی زاغی همه حواس خود را به کار گیرد. کشف این‌که دقیقاً درباره چه چیزی گفت‌وگو می‌شود همیشه آسان نیست:

رختخوابم گرم‌تر شده... مثل این‌که تک هوا شکسته... صدای زنگ ساعت از دور میاد. باید دیروقت باشه... فردا صبح زود... گاراژ... من که ساعت ندارم... چه گاراژی گفت؟... فردا باید... فردا.

          خواننده می‌بایست با موج اندیشه مهدی زاغی حرکت کند. همین عبارات مقطع و تک‌واژه‌ها وتار‌های پیچاپیچی از یادآوری، ما را با دیدگاه شخصیت او آشنا می‌سازند. هر کلمه و عبارت بریده‌ای مظهر هیچ و در عین حال همه چیز است. هدایت مطمئن است که خواننده با مقداری صرافت از آن‌چه او می‌گوید سردرمی‌آورد. اگر بنا بود همه آن چیز‌هایی که در ضمیر ناهوشیار مهدی زاغی، در ساعاتی پیش از خواب، جریان دارند به صورت سیال و نابخود بیان شوند، یعنی در سطح همان الفاظ و اشاره‌هایی که برای آدمی‌ با طبیعت او یادآور عواطف و اندیشه‌های سرشار هستند، در آن صورت خواننده ولو با صرافت طبع، چیز چندانی دستگیرش نمی‌شد. در طبیعت، در ذهن خواب‌زده، جملات به صورت بریده‌بریده و درهم ریخته و در میان جملات دیگر به یاد می‌آیند. وقایع به گذشته، که ریشه‌شان در آن است، بازمی‌گردند و هرچیز ظاهراً به‌طور تصادفی و پر ابهام و گنگ احساس می‌شود. به همین دلیل ثبت چنین حال و تجربه‌ای معانی و تعبیرات گوناگونی پدید می‌آورد، زیرا گاهی یک کلمه یا جمله نشانه جدا شدن از یک مطلب است و گاهی نشانه اندیشه یا احساسی که در گذشته واقع شده و به سبب ادای مطلب و کلمه‌ای واخوانی شده است یا هیچ‌یک، ممکن است ارتجالی و کاملاً بی‌مقصود یا به عبارت دیگر غیرقابل قضاوت باشد.

          اما تک گفتاری مهدی زاغی، غلام، همکار او، محصول گزینش آگاهانه نویسنده از ذهن و زبان آدم‌هایی است که قرار است به خواننده معرفی شوند، معرفی نامه‌ای است که در قالب اندیشه و خیال پیش از خواب، بدون ارتباط با محرک‌های بیرونی، بیان شده است. نشانه‌های اصرار نویسنده برای عرضه روشن وجوه شخصیت‌های خود جابه‌جا به چشم می‌خورد:

فقط یک رفیق حسابی گیرم آمد، اونم هوشنگ بود. با هم که بودیم، احتیاج به حرف زدن نداشتیم: درد هم‌دیگر را می‌فهمیدیم. حالا تو آسایشگاه مسلولین خوابیده. تو مطبعه «بهار دانش» بغل دست من کار می‌کرد.

          کاملاً روشن است که جمله توضیحی آخر، اشتغال هوشنگ در مطبعه «بهار دانش» فقط جهت مطلع کردن خواننده است، والا طبیعی است که مهدی زاغی خود نیازمند چنین توضیحی نیست. یا در تک گویی غلام، با این که از نوشیدن الکل زیاد پکر و گیج و منگ است، توضیحات مستقیم فراوانند:

از این خبر همه بچه‌ها تکان خوردند. حتی علی مبتدی اشک تو چشمش پر شد، دماغش را بالا کشید و از اطاق بیرون رفت. فقط مسیبی بود که ککش نمی‌گزید. مشغول غلط گیری بود- سایه دماغش را چراغ به دیوار انداخته بود.

          با خواندن این‌گونه توضیحات و اندیشه‌های وصفی خواننده احساس می‌کند که آن دو، به رغم آن‌چه خود اعلام می‌کنند، در خلوت آخر شب، چنان که باید، غرق در تفکرات و احساس خود نیستند. اگرچه مفاهیم از طریق واخوانی به ذهنشان راه می‌یابند، جملات وصفی و معترضه آن‌ها، ظاهراً برای آن که مبادا آن‌چه را که می‌گویند پیچیده و تاریک باشد، نواخت تک‌گویی را از صورت سیال و طبیعی آن خارج کرده است. در واقع هدایت سعی داشته است با درج ملاحظات و وصف‌های ملموس و پیوسته موقعیت قهرمانش را از لحاظ ادراک و احساس به طور منجز ثبت کند و حاضر نشده است خواننده را در تمام دقایق داستان با قهرمانش تنها بگذارد، و این به هر حال عدول از آن سبکی است که خود وضع کرده است. اما نکته قابل توجه این است که در آن لحظاتی که هدایت، به عنوان نویسنده، وارد جریان تک‌گویی شده است و خواننده صدای او را می‌شنود، بی‌طرفی لحن قابل لمس است و با وجود ناهنجاری آن از لحاظ ساختمان داستان ذهن خواننده از دنیای درونی شخصیت منحرف نمی‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق یادداشتی بر داستان فردای صادق هدایت

تحقیق درمورد داستان یک فیلسوف و شارح آن در ایران

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درمورد داستان یک فیلسوف و شارح آن در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد داستان یک فیلسوف و شارح آن در ایران


تحقیق درمورد داستان یک فیلسوف و شارح آن در ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

داستان یک فیلسوف و شارح آن در ایران

ابوذر مجته سلیمانی

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو

که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

پایان پایان

‹‹حافظ››

پس از سالها رخوت و ناامیدی و انفعال در حوزه اندیشه فلسفی غرب فیلسوفی برخاسته است که داعیه مطرح کردن طرحهای جدیدی را در سر دارد. اگر چه نام او و اندیشه حتی برای بسیاری از اهالی فلسفه نیز شناخته شده نیست اما به لطف و همت و تلاش پیگیر یکی از معروفترین چهره های فلسفی ادبی این مرز و بوم آشنایی مختصری را آراء این فیلسوف غربی حاصل شده است. آلن با دیو Alain badion اندیشه فرانسوی که در سال 1937 در مراکش به دنیا می آید، از مهمترین و معروفترین فیلسوفان فرانسوی است از اندیشمندانی مانند من پل، نیمچه ، افلاطون و لاکان برای رسیدن به اهداف فلسفی اش استفاده می کند. او درعین حال که پایبند به میراث کهنه و تحتی فلسفه غربی است اما ابداعات ونوآوریها و بازخوانی های جدیدی از متولات مهمی مانند حقیقت ، شهره سیاسیت و کلیت دارد.

او در واقع نقاد ایده پایان است. اصلی ترین دغدغه او بازگشت به امید و خواست تغییر می باشد. اگر چه ذهنیت مشکل گرفته قرن بیستمی با خودت هولناکی که از سر گذرانده دیگر نمی تواند ایده های آرمانخواهانه، کلی نگر و کلیو خواه را تحمل کند و اصول لیبرالیسم را بعنوان حقیقت انسان قبول کرده است اما با دیو با تمایز گذاشتن بین بعضی از جریانهای سیاسی و نصیر جدیدی که از کلیت و حقیقت ارائه می دهد. راهی تازه بسوی قبول و پذیرش آینده ای باز ، می گشاید گرچه گشودگی آینده به روی انسان به معنی روشن بودن و به نتیجه رسیدن حتمی خواستهای انسان نیست بلکه حتی می تواند واجه خصوصیاتی باشد که وضعیت زندگی او را سیاه تر و بدبینانه تر کند اما نکته اساسی آن است که هیچ کس در مقام انسان به معرفت و شناخت پیشینی از آینده و حوادث آن نمی تواند دست یابد. و اما مراد فرهادپور اندیشمند بسیار توانا و صاحب کسب که واجد خصوصیاتی است که کمتر کسی در ایران دارای آن است. علائق او را میتوان در نظریه انتقادی، مکتب فرانگفورت ، نیچه ، آدرنو ، بنیامین ، هگل و بسیاری از بزرگان دیگر جستجو کرد. مترجمی زبردست با آنادی مانند شجاعت بودن (پل تیلیش) ، عقل افسرده و تجربه و مدد نیست و بادهای غربی و ... ، همچنین تجربه سالها همکاری فکری با پیشروترین نشریات (روشنفکری این سرزمین،هموازه در شروع سخنرانیها و نشستها با نشان دادن وفاداری خود به نظریه انتقادی ، با خشنونتی بی حد و حصر اول خود و بعد دیگر دوستان اندیشمند این سرزمین را نقد می کند و با ترسیم ضعفها و کمبودها و نابسامانیه وارد فضای بحث میگردد. او اولین شارح آثار با دیو است. بعنوان مثال در آغاز سخنرانی خود رد باب این فیلسوف این چنین آغاز می کند. ‹‹قصد دارم درباره کسی حرف بزنم که چیز زیادی از او نمی دانم در واقع هیچ کس در ایران که درباره مثلاً کانت حرف میزند احاطه کامل بر آثار او ندارد. ما در اینجا هیچ شارحی نداریم. همه در وضعیت مخاطره آمیز بسر می بردند››.

به این فهم فلسفه با دیو لازم است که کمی فضای فکری قرن گذشته را بررسی کنیم. با دیو که حقیقت را بعنوان یک رخداد نو و پیشبینی ناپذیر معرفی میکند. 3 دهته جریان فلسفی را مشخص می کند: 1- فلسفه تحلیلی (آنالیتیک) در کشورهای انگلیسی زبان در جهان آنگولاساکسون فلسفه هرمنوتیک در آلمان با نماینده مهم آن هایدگی گادامی یه پت مدرنیسم در فرانسه با نمایندگانی مانند دریدا، لیوتار و...

سپس هر سه دسته جریان را مورد نقد و بررسی قرار داده و ضعفهای آنها را نمایان سازد.

به زعم با دیوم هر سه این جریانها دارای 2 وجه مشترک هستند. اولی که سرشتی مبلی دارد تقی متافیزیک حقیقت و از اینرو تقی کل حقیقت و هر نوع منطق کشف حقیقت است. از دل این تقی انواع بازیها و صور تقی یه هایپایان برمیخیزد. وجه دوم جایگزینی معنا و هم ارزی بجای حقیقت است. بنابراین کار فلسفه تفسیر و تعبیر معناست که در هر منوتیک در قالب کوشش برای رسیدن به لایه های معنایی زیرین تجلی می یابد و در پست مدرنیسم در هیئت بازی سرخوشانه با معنا.

با دیو ناتوانی این فلسفه ها را در به تصویر کشیدن جهان امروز متذکر میشود بنابراین می کوشد تا به ارائه روش و نگاه جدید که همانا برگشت به مفهوم حقیقت است تفسیری کاملتر و روشن از هستی ارائه دهد. این مفهوم از حقیقت دارای 2 بخش مرتبط وهمچنان مقابل هم می باشد. تحمل و مخاطره. در واقع ایجاد رابطه بین امر قابل کنترل ، قابل پیشبینی و تکراری و قابل برنامه ریزی بعنوان معرفت knowlad و حقیقت (Truth) بعنوان امری سراپا نو، غیر قابل پیشبینی ، تکین ، واجد امر عاطفی و سوژه دار (subjecfine) .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد داستان یک فیلسوف و شارح آن در ایران

آموزش خواندن داستان کوتاه انگلیسی 5

اختصاصی از فایل هلپ آموزش خواندن داستان کوتاه انگلیسی 5 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

در این ویدئو یک داستان کوتاه بسیار جالب خوانده شده و نکات و لغات این داستان توضیح داده شده است. این ویدئو جهت افزایش دامنه لغات و تقویت مهارت خواندن انگلیسی بسیار مفید خواهد بود. همچنینی می توانید این ویذئو را جهت پخش در کلاس استفاده کنید.

 


دانلود با لینک مستقیم


آموزش خواندن داستان کوتاه انگلیسی 5