فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


-1سلاح های شیمیایی در دوران باستان
:
گرچه تاریخ دقیق نخستین کاربرد مواد سمی در ادوار گذشته نامعلوم است، با این حال می توان به کارگیری آتش از جانب انسان را به عنوان نخستین حربه شیمیایی نام برد.
کاربرد مواد شیمیایی سمی حدود 600 سال قبل از میلاد مسیح در کتاب های پوزانیاس (Pausanias) مولف یونانی در شهر دلفی گزارش شده است.
در آن زمان مهاجمان یونانی برای از پای در آوردن مدافعان دلفی آب رودخانه را به ریشه گیاه خرق سفید (Veratrum از جنس Hellebore) که حاوی مواد سمی بود آغشته کردند و بدین گونه به سادگی شهر محاصره شده را تصرف کردند.
همچنین پروکیپوس، مورخ روم شرقی، در مورد جنگ های ساسانیان و رومیان می نویسد که؛ سپاه ساسانی برای تسخیر دژهای رومی ها زیر دیوار آن نقب می زدند.
گاهی این نقب ها با نقب دشمن که برای مقابله حفر شده بود برخورد می کرد، در چنین شرایطی دو طرف می کوشیدند با سوزاندن گوگرد، سربازان حریف را بیرون رانند.
همچنین در تاریخ حمل و نقل دریایی از آتش مشهور یونانی (The Greek Fire) فراوان صحبت شده است.
مخلوط آتش زا معمولاً شامل قیر، گوگرد و مواد چسبنده همراه با روغن خام و آهک زنده بوده است. آتش یونانی در تماس با آب، خود به خود مشتعل می شد.
در 1453 میلادی که ترک های عثمانی به قسطنطنیه یا استانبول امروزی، آخرین سنگر روم شرقی (بیزانس) حمله بردند، به کندن نقب پرداختند؛ مدافعان شهر برای مقابله با آنها، در نقب ها با پخش دود حاصل از سوزاندن گوگرد که همان SO2 می باشد، ترک‌ها را دچار خفگی نمودند.
در 1862 و در جریان جنگ داخلی آمریکا پیشنهاد به کارگیری گاز کلر در عملیات نظامی مطرح شد. گرچه، کلر مورد استفاده واقع نشد ولی بدون شک فکر کاربرد گسترده و تولید صنعتی عوامل شیمیایی متعلق به آمریکایی هاست. بعدها یک دوره تلاش جدی در مورد توسعه عوامل شیمیایی و وسایل حمل آنها به صورت نارنجک، گلوله توپ و غیره آغاز گردید.
در اواخر قرن نوزدهم انگلیسی ها در جنگ بوثر از گلوله های توپ محتوی اسید پیکریک استفاده کردند. بدین گونه به کارگیری متفرقه از عوامل شیمیایی بتدریج زمینه را برای کاربرد گسترده آن در فاجعه 1915 فراهم آورد.
1ـ2 سلاح های شیمیایی در جنگ جهانی اول:
با آغاز قرن بیستم و توسعه بیش از پیش دانش شیمی، زنگ خطر به کارگیری احتمالی و گسترده مواد شیمیایی در جنگ ها برای دولتمردان اروپایی به صدا درآمد و آنها را واداشت طی قراردادی به کارگیری این مواد را منفع کنند. این
قرارداد در سال 1907 بسته شد و به تصویب بیشتر کشورهای اروپایی رسید. با این حال برخلاف قرارداد منع کاربرد سلاح شیمیایی، این جنگ افزار مخوف در مقیاس گسترده ای طی جنگ جهانی اول به کار گرفته شد و چنانچه در تاریخ ثبت شده، جنگ شیمیایی نخستین بار، زمانی که آلمانی ها در اکتبر 1914 در نوشاپل گلوله های حاوی گاز اشک آور به سوی فرانسوی ها پرتاب کردند، آغاز شد ولی به سبب پراکندگی سربازان و محدود بودن شمار گلوله ها این تاکتیک چندان کارساز نبود و حتی فرانسوی ها متوجه کاربرد آن نشدند. با این حال آلمانی ها دست از تلاش برنداشته و گاز کلر را نیز نخستین بار در 22 آوریل 1915 در یپرس (Ypres) بلژیک علیه سربازان مستعمراتی فرانسه و پیاده نظام کانادایی که هیچ ماسکی برای حفاظت نداشتند به کار بردند. علاوه بر این آلمانی ها به سرعت به فسژن و خردل روی آورده و آنها را در جبهه آزمودند. [1] به طوری که عامل تاول زای خردل گوگردی به وسیله آلمانی ها در 1917 و در نزدیکی دهکده یپرس بر ضد سربازان فرانسوی به کار گرفته شد و به همین دلیل فرانسویان نام ایپریت (Yperite) را نیز به عامل خردل دادند. همچنین خردل با نام دیگری به نام صلیب زرد (Yellow Cross) نیز شناخته شده بود چرا که برای مشخص کردن مخازن حاوی آن علامت صلیب زرد به کار می رفته است.
به طور کلی در جنگ جهانی اول حدود 125000 تن عوامل سمی مشتمل بر 45 نوع عامل شیمیایی مختلف به کار رفت که در بین آنها 18 عامل کشنده و 27 عامل تحریک کننده بود. از میان عوامل ذکر شده به طور عمده فسژن و خردل حدود یک میلیون و 300 هزار سرباز را از صحنه نبرد خارج کرد که تعداد بیشماری از آنها برای همیشه نابینا شدند و تقریباً 100 هزار نفر جان باختند.
1ـ3 سرنوشت سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی اول
روند سریع ساخت جنگ افزارهای شیمیایی جدید و کاربرد وسیع آن طی جنگ جهانی اول و مهمتر از همه برانگیخته شدن احساسات عمومی باعث شد بیش از پنجاه کشور معاهده ای مبنی بر عدم کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی را در ژنو امضا کنند که به پروتکل 1925 ژنو (Geneva Protocol) معروف شد. اما تصمیمی درباره منع ساخت این سلاح ها گرفته نشد. علاوه بر این با توجه به ویژگی های مواد شیمیایی جنگی (پوشش وسیع، خواص مصدوم کنندگی شدید، افت روحیه شدید دشمن و نیاز به نیروی متخصص و کارآمد جهت درمان و رفع آلودگی) نظر کارشناسان نظامی پس از جنگ جهانی اول، به شدت به طرف این جنگ افزارها معطوف و موجب توسعه این سلاح ها در کشورهای غربی شد و بدین شکل روش های تولید بسیاری از ترکیبات شیمیایی به دست آمد. بعضی ها گمان می کردند که در پناه این معاهده جهانی در جنگ ها و درگیری ها از این سلاح استفاده ای به عمل نخواهد آمد ولی تاریخ شاهد وقایع ناخوشایند دیگری بود.
در 1936، 650 تن عامل شیمیایی توسط ایتالیا در جنگ علیه اتیوپی به کار رفت که جان 15 هزار نفر را گرفت.
در جنگ های یمن، (67 ـ 1963) مصری ها از سلاح شیمیایی استفاده کردند.
در 1938 ژاپنی ها بمب های حاوی عوامل شیمیایی، بر روی سربازان چینی فرو ریختند.
در جنگ های داخلی اسپانیا که از 1936 آغاز شد و سه سال به طول انجامید به فرمان استالین و در حمایت از جمهوری خواهان که علیه ملی گرایان به رهبری فرانکو می جنگیدند، در دو منطقه اسپانیا گازهای سمی و همچنین عامل خردل به کار برده شد که طی آن شمار زیادی از افراد غیرنظامی به هلاکت رسیدند.
1ـ4 سلاح های شیمیایی در جنگ جهانی دوم
در جریان جنگ جهانی دوم مراکز پژوهشی ـ نظامی در آلمان، انگلستان، آمریکا و ژاپن به کوشش های خود جهت تهیه عوامل شیمیایی با سمیت زیاد ادامه دادند. در آلمان سنتز عوامل بسیار سمی اعصاب تابون و ساربن آغاز و با تهیه سومان در سال 1944 دنبال شد که سمی ترین عامل شیمیایی در جنگ جهانی دوم بود. آلمانی ها همراه با تلاش های پژوهشی جدی، کارخانه بزرگی برای تولید جنگ افزارهای شیمیایی و مهمات آن تاسیس کردند که تولید سالیانه آن در 1943 حدود 180 هزار تن (این مقدار 5/1 برابر عوامل شیمیایی به کار رفته به وسیله دول متخاصم طی جنگ جهانی اول) بوده است. طبق گزارش ورماخت (wehrmaht) در اواخر جنگ، ذخیره عوامل شیمیایی آلمان 70 هزار تن شامل 32 هزار تن ایپریت یا خردل و 13 هزار تن گازهای اعصاب بوده است.
اسپی یر (Speer) وزیر صنایع هیتلر در دادگاه بین المللی نورنبرگ اعلام کرد که هیتلر خود طی جنگ جهانی اول مصدوم شیمیایی بوده و بدین جهت به جنگ افزارهای شیمیایی جدید اهمیت زیادی قائل بود. نیروهای هیتلری همواره ذخایر جنگ افزارهای شیمیایی خود را افزایش می دادند. آلمانی ها در جریان جنگ دوم مرتکب بیرحمانه ترین جنایات علیه بشریت شدند. اتاق های گاز در اردوگاه های بوخن والد (Buchenwald)، آشویتس (Auschwitz)، زاخرزن هاوزن (Sachsenhausen)، نوین گام (Neuengamme)، لوبلین (Lublin)، گروسه روزن (Grosse -Rosen)، راونز بروخ (Ravensbruck) و تربلینکا (Treblinka) کار می کردند.
در 14 ژوئیه 1942 هیملر (Himmler) اجازه داده بود که در برخی اردوگاهها از زندانیان برای آزمایش عوامل شیمیایی استفاده کنند. در کل، تا پایان جنگ تنها 5/4 میلیوم زندانی بر اثر به کارگیری انواع عوامل سمی به وسیله شرکت دگش وابسته به مجتمع صنعتی فاربین در اردوگاه آشویتس مسموم شده بودند.
انگلیسی ها سنتز تابون و سارین را تکرار کردند و علاوه بر آن مکانیسم اثر عوامل شیمیایی ترکیبات آلی فسفردار را کشف نموده و بر این اساس شیوه های جدیدی را برای سنتز عوامل شیمیایی پیشنهاد کردند. گرچه کوشش های انگلیسی ها سری نگه داشته شد با این حال گزارش های پژوهشی منظم و کاملی از طریق وزارت دفاع انگلستان به آمریکایی هایی که در همین زمینه کار می کردند فرستاده می شد. ژاپنی ها نیز در سال های جنگ هزاران ماده شیمیایی سمی سنتز کردند، با این حال ماده ای سمی تر از عوامل شیمیایی جنگ جهانی اول به دست نیاوردند.
در کل طی جنگ جهانی دوم با این که طرف های درگیر (بویژه انگلستان، آمریکا، شوروی، ژاپن، آلمان و ایتالیا) همگی دارای ذخایر عوامل شیمیایی بودند، ولی از این جنگ افزارها استفاده چندانی به عمل نیامد؛ بویژه آلمان نازی در حین جنگ دوم جهانی با وجود ذخایر عظیم جنگ افزارهای شیمیایی هرگز از این تسلیحات استفاده نکرد چرا که توازن قوا و وحشت آلمانی ها از مقابله به مثل نیروهای متفقین عامل بازدارنده این اقدام وحشتناک احتمالی بود. به طوری که نخست وزیر وقت انگلستان “وینستون چرچیل” در سال 1942 یعنی هنگامی که انگلیسی ها از لحاظ توانایی در زمینه سلاح های شیمیایی قدرت لازم را داشتند، چنین بیان داشت که :
دولت روسیه مدعی است که آلمانی ها در صورت ناامیدی از حملات خود، ممکن است از گاز سمی بر ضد مردم و ارتش روسیه استفاده کنند. ما خود قاطعانه تصمیم داریم از این سلاح نفرت انگیز استفاده نکنیم، مگر این که ابتدا ارتش آلمان آن را به کار گیرد. به هر حال با شناختی که از دشمن خود داریم، فراهم آوردن تدارکات لازم به مقیاس بسیار وسیع را نادیده نگرفته ایم. بنابراین تصمیم گیری در این خصوص که هراس ناشی از به کارگیری سلاح های شیمیایی نیز به جنگ هوایی افزوده شود، بر عهده هیتلر است.
تنها کاربرد عمده تسلیحات شیمیایی از جانب آلمانی ها در جریان جنگ جهانی دوم، علیه نیروهای شوروی صورت گرفت؛ ماجرا بدین قرار بود که در ماههای مه و ژوئن سال 1942، آلمانی ها علیه واحدهای نظامی و غیرنظامی شهر کرچ (Krauch) که در یکی از معادن پنهان شده و دلیرانه در مقابل دشمن مقاومت می کردند، جنگ افزارها شیمیایی به کار بردند.
1ـ5 سلاح های شیمیایی پس از جنگ جهانی دوم
در جنگ ویتنام در دهه 1960 و سال های نخست دهه 1970 آمریکایی ها با به کارگیری عوامل شیمیایی خطرناک بویژه عامل نارنجی آنچنان خسارات جبران ناپذیری به مراتع، جنگل ها و محیط زیست ویتنام وارد کردند که هنوز پس از گذشت سه دهه و با وجود طرح های بزرگ ترمیم، آثار شوم آن برطرف نگردیده است.
همچنین گزارش های تایید نشده ای از کاربرد عوامل شیمیایی توسط ویتنامی ها در کامبوج (1976)، و لائوس (1979) و به کارگیری نوعی عامل شیمیایی توسط ارتش شوروی و نیروهای دولتی افغانستان، علیه مجاهدان افغانی اعلام شده است.
همچنین مهمترین آزمایش آمریکایی ها در شمال شرقی برزیل در اکتبر 1984 انجام شد که طی آن 7000 نفر کشته شدند. در این آزمایش علاوه بر این که دو طایفه بومی به طول کامل از بین رفتند، گیاهان و جانوران منطقه نیز دچار ضایعات جبران ناپذیری گردیدند.
با این حال گسترده ترین و فجیع ترین کاربرد عوامل شیمیایی ثبت شده پس از جنگ جهانی اول که علیه نوع بشر به کار رفته، در دهه 80 میلادی به وسیله رژیم عراق بوده است.
طی سندی که توسط ایران به کنفرانس خلع سلاح ارایه شد تعداد تک های شیمیایی عراق از ژانویه 1981 تا مارس 1988، 242 مورد تک با حدود 44 هزار قربانی ذکر شده که هنوز هم با گذشت بیش از یک دهه از پایان جنگ، شاهد مرگ دردناک جانبازان شیمیایی سال های جنگ هستیم. دولت عراق در پی شکست هایی که در خوزستان، مناطق مرزی سرپل ذهاب، قصر شیرین و کردستان متحمل شد؛ بارها از عوامل شیمیایی علیه سربازان ایرانی و همچنین مردم غیرنظامی استفاده نمود و از همه دهشت بارتر فاجعه بمباران شیمیایی شهر حلبچه در اول مارس 1988 (25/12/1366) بود. [2] این وخیم ترین مورد به کارگیری سلاح شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون بود که طی آن 5000 نفر از اهالی حلبچه در اثر عوامل شیمیایی جان باختند و 7000 نفر هم برای همیشه معیوب و فلج شدند و بدین ترتیب روح بشریت جریحه دار شد.

1ـ6 دورنمای آینده
عدم قاطعیت سازمان ملل متحد در برخورد و محکوم نمودن این جنایات که در واقع زیر پا گذاردن پروتکل 1925 ژئو بود؛ بیم کاربرد احتمالی این جنگ افزارها را در سایر بحران های منطقه ای و جهانی افزایش داد و سامانه های فکرافزاری را بر آن داشت تا با تنظیم و تدوین کنوانسیونی جامع، سعی نمایند بشریت را از وحشت این سلاح مخوف برهانند و بدین گونه اعضای کنوانسیون منع گسترش، کاربرد و توسعه سلاح های شیمیایی بر آن شدند نابودسازی کلیه تسلیحات شیمیایی را سرلوحه کاری خود سازند. با این حال تا رسیدن به آرمان های موردنظر راه درازی در پیش است و با توجه به این که کشورمان ایران یکی از بزرگترین قربانیان جنگ افزارهای شیمیایی می باشد و همچنین با عنایت به وضعیت ژئوپولتیکی ویژه کشورمان و احتمال درگیری های منطقه ای، به کارگیری این جنگ افزارها، موضوعی دور از ذهن نمی باشد.
افزون بر تمام موارد یاد شده، بحث تروریسم شیمیایی (Chemoterrorism) نه تنها برای سایر کشورها، بلکه در مورد کشور ما نیز مطرح است؛ بنابراین برماست که هر چه بیشتر دانش خود را در این زمینه و سایر زمینه های جنگ های نوین بالا برده و با مطالعه و پژوهش، توان پدافندی نیروهای نظامی و نیز مردم عادی را در برابر این گونه سلاح های مخوف افزایش دهیم تا در صورت بروز خطرات احتمالی از ایجاد فاجعه جلوگیری نماییم.

 

 

 

 

 

بررسی شیوع عوارض دیررس پوستی در 800 تن از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی (بعد از 14 تا 20سال)
مقدمه:
سولفور موستارد یا گاز خردل به عنوان جنگ افزار شیمیایی ناتوان کننده در جنگ جهانی اول و جنگ عراق علیه ایران به طور وسیعی مورد استفاده قرار گرفته که اثرات توکسوژنی آن عوارض حاد و مزمنی را در ریه چشم و به خصوص ارگان وسیع پوست ایجاد نموده است به دلیل مطالعات اندک و محدود در بررسی عوارض دیررس پوستی و از سوی دیگر به دلیل ماهیت موتاژنی و کارسینوژنی خردل که متناسب با گذشت زمان می باشد، اقدام به انجام این مطالعه نموده ایم.
هدف:
بررسی شیوع عوارض دیررس پوست در جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی که 14 تا 20 سال از زمان مجروحیت آنان گذشته است.
روش اجرا:
در این مطالعه مقطعی cross-sectional توصیفی 800 تن از جانبازان شیمیایی که در سال 1362 تا 367 در جنگ عراق علیه ایران مصدوم شده اند به صورت خوشهای از استان های مختلف کشور طی مدّت 2 سال انتخاب، سپس با مطالعه در سوابق مجروحیت مورد معاینه بالینی و در صورت نیاز اقدام تشخیصی قرار گرفتند.
اطلاعات به دست آمده علاوه بر نوع و محل ضایعه (جدول 1) شامل سن، شغل، زمان، مکان مجروحیت و سکونت نیز بوده است.

 

یافته ها :
بر اساس نوع و محل ضایعه آنها را به 3 دسته تقسیم نمودم .

 

دسته اوّل :
ضایعات جلدی غیر اختصاصی که در مقایسه با جمعیت عمومی از شیوع بالایی برخوردار می باشند
(گزروزیس- درماتیت سبوره- آنژیوم گیلاسی- اختلالات پیگمانتاسیون کهیر تیناور سیکالرو....
دسته دوّم :
ضایعات اختصاصی به نام اسکار خردل که برای اولین بار بر اساس شکل محل ضایعه، تاریخچة مدارک درمانی و عکسهای سریال تعیین و تعریف گردید.
دسته سوّم :
نئوپلاسم های خوش خیم و بد خیم که اخیراً بطور ثانویه اکثراً در محل اسکار خردل بروز نموده اند.
از سوی دیگر در مقایسه با دو مطالعه مشابه انجام شده (1374 در 500 مصدوم کرمان ) و(1378 در 100 مصدوم اهواز )تعدادی ضایعات کاهش ، تعدادی افزایش ،تعدادی ثابت و تعدادی ضایعات اخیراً بروز نموده اند.

نتیجه :
سولفور موستارد در مواجهه حاد و شدید یا مزمن و طولانی می تواند با اختلالات رنگدانه ای،کراتینیزاسیون، عروقی و تغییرات اسکلرودرموئید منجر به بروز درماتیتهای مختلف ودر نهایت نئوپلاسم های خوش خیم وبد خیم جلدی گردد.

 

کلید واژه ها : سولفور خردل – مجروحان شیمیایی – ضایعات دیررسی پوستی جنگ ایران و عراق.
مقدمه :
سولفور موستارد وبا خردل گوگردی یا دی کلر دی اتیل سولفید S(ch2-ch2-c1)2 بعنوان جنگ افزار شیمیایی تاول زا، ناتوان کننده و کشنده اولین بار توسط Despretz در سال 1822 ساخته شد و در12 جولای سال 1317 بعنوان سلاح شیمیایی در منطقه «ایپر» توسط آلمانها به کار گرفته شد.
پس از پایان جنگ جهانی دوّم در دهه 1960 مذاکراتی در زمینة تحریم کامل جنگ افزار شیمیایی در ژنو آغاز، تا آنکه در 1997 منجر به تدوین کنوانسیون تحریم جنگ افزار های شیمیایی و بیولوژیک گردید.
لیکن در جنگ عراق علیه ایران رژیم عراق از سال 1359 تا 1367 اقدام به استفاده مکرر از عوامل شیمیایی علیه سربازان و مردم غیر نظا می نمود.
سولفور موستارد مایعی روغنی برنگ زرد مایل به قهوه ای است که به آهستگی در آبو هوای معتدل تبخیر می شود . این ماده لیپوفیل و نوکلئوفیل با تأثیر بر اپیدرم و درم وضمائم بصورت آلکیلاسیون پروتئین سلولی در بخشهای آنزیمی ، غشای سلولی سیتوپلاسم و به خسوس هسته سلول و Dna موجب اثر توکسوژنی موتاژنی وکارسینوژنی می شود.
این ماده ایزایی وباز دارنده با تأثیر بر مجاری هوایی، چشم و پوست با عواملی چون دما ،نور باد و رطوبت محیط ارتباط دارد. با این حال عوامل وابسته به شخص همانند جنسیت زن ،سن پائین ، نژاد سفید ، استرس ، تعریق زیاد و هیجانی ،پوست چرب ،ph بالای پوست، محل تماس (چینها و اپیدرم نازک) وسعت منطقه تماس ،وجود عفونت و درماتیتهای پوستی نقش تعیین کنندهای در افزایش شدّت ضایعات جدی خردل دارند.
تماس با غلظت های مختلف گاز خردل از مقدار حداقل ایجاد اریتم (Mg/cm2 1 تا 0/1 ) تا بروز تاول وسوختگی(Mg/cm2 4 تا 1) متغیر است بطوریکه بعد از یک دوره تأخیری اریتم وخارش و سوزش شروع و سپس شاهد بروز وزیکول و تاول در سطح مناطق اریتماتو خواهیم بود که پس از بهبود با توجّه به شدّت ومحل تماس شاهد اختلال رنگدانه ای، ،عروقی ، تروفیک و اسکلروتیک از هفته ها تا سالها بعد خواهیم بود. در یک مواجهه حدود 20% خردل در پوست نفوس می کند که 12% در اپیدرم و 8% در درم واکنش می یابد.
ضایعات پوستی ایجاد شده به وسیله گاز خردل به وسیله VOGT وهمکاران (1984) مورد بررسی قرار گرفته است و بیان داشته اند که واکنش پوستی خردل دو فاز دارد فاز اولیّه یا فوری با صدمه به فیبرو بلاست ها اندوتلیوم مویرگ های سطحی ورید های کوچک مشخص می شود که تمام این اثرات به دلیل صدمه غشای سلولی ایجاد می شوند .
نشت عروقی محدود و انفیلتراسیون گرانولوسیتی انتخابی همراه با حضور بازوفیلها ممکن است رخ دهد. فاز دوّم یا تأخیری با مرگ سلولهای اپیدرمی بازال به علّت صدمه به Dna نشت عروقی مهاجرت نوتروفیلها و فعّالیّت غیر طبیعی فیبروبلاستها و نهایتاً ایجاد زخم و اسکار حاصل می آید.
اختلال رنگدانه ای اغلب به صورت ملانولکودرما paper & salt ناشی از غلظت متفاوت گاز خردل در تحریک یا مرگ ملانوسیتها حاصل می شود.
از سوی دیگر آسیب های در مال گاز خردل در فاز حاد بوسیلة پروتئاز های سولفور موستارد و تغییرات آنزیمی سلول موجب تخریب ضمائم (اکراین آپوکرین واحد های پیلوسباسه و ماتریکس مو) می گردد طی فا ز بهبود به علّت فعّالیّت غیر طبیعی فیبروبلاستها به همراه تولید بالای کلاژن و موکوپروتئینها فرایند اسکلرودرموئید در اثر تراکم بالای کلازن و آتروفی نسبی تا فقدان کامل ضمائم در درم آشکار می گردد14و15و17و18و19 .
حال اینکه با چنین تغییرات اساسی در درم و اپیدرم و آنچه را که Inada در 1978 وKlher در 1984 وWada در 1963 در بروز تومورهای پوستی ناشی از مواجهه حاد و مزمن با گاز خردل گزارش نموده اند20و21و22 آیا گذشت زمان مدعی بروز نئوپلاسمهای جلدی در مصدومین شیمیایی جنگ ایران و عراق می باشد .
به همین منظور در این مطالعه حجم نمونه بالا (800 نفر) از نقاط مختلف کشور مورد توجه بوده تا بتوانیم شیوع نوع و محل ضایعات جلدی سولفور موستارد را با دقت بیشتری تعیین نمایم.
روش اجرا:
در این مطالعه توصیفی (مقطعیCross-Sectional ) تعدادی از جانبازان شیمیایی که تحت پوشش بنیاد جانبازان بوده و دارای مدارک و مستندات دال بر سابقه تماس با گاز خردل در زمان جنگ تحمیلی (1367-1362) بوده اند وارد مطالعه شده اند .
مکان و زمان انجام مطالعه از مهرماه 1380 تا مهرماه 1382 در مراکز درمانی بنیاد و دانشگاهی در تعدادی از استانهای شمالی- جنوب غربی- شرقی ومرکزی کشور و تهران بوده است. روش نمونه گیری خوشه ای متناسب با میزان مراجعه جانبازان شیمیایی به مراکز درمانی در خوشه های منتخب استانها بوده بدین ترتیب که ابتدا از بین مراکز درمانی مختلف استانها مراکزی را بعنوان مرکز خوشه انتخاب و سپس پژوهشگر در آن مرکز مستقرو کلیه مراجعین به آن مرکز در زمان حضور پژوهشگر وارد مطالعه می شوند .
حجم نمونه از فرمول با سطح اطمینان 95 % و با حداکثر اشتباه برآورد 3 % با توجه به مطالعات انجام شده پس از مقدارگذاری در فرمول فوق حجم نمونه 800 نفر تعیین گردید.
شیوه انجام طرح چنین بود که پس از حضور پژوهشگر در مراکز درمانی مربوطه مصدومین مراجعه کننده از نظر شکایت نوع ومحل ضایعات پوستی مورد پرسش و پاسخ و معاینه کامل قرار گرفته و در صورت لزوم جهت تعیین تشخیص قطعی اقدامات تکمیلی مانند(پاراکلنیک-هیستوپاتولوژی-مشاوره) به عمل آمده و سپس یافته های بالینی تشخیصی وآزمایشگاهی و هیستوپاتولوژی به همراه تاریخچه مختصر از زمان و مکان و نحوه مجروحیت، تعیین شغل و محل سکونت جانباز در پرسشنامه ای که به همین منظور تهیه گردد تکمیل شده و با استفاده از آمار توصیفی میزان شیوع هریک از عوارض پوستی و نواحی دیگر تعیین گردید .
برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد .

 

 

 

یافته ها:
در نتایج زمینه ای ، محدوده سنی از18 سال تا80 سال با متوسط سنی 93/3 سال(وباانحراف معیار8/9سال) بوده است. از این تعداد38 % در سال 1367 وبیشترین مصدوم از منطقه عملیاتی
(26 %) بوده اند. از نظر شغلی(33 %) بیکار،(18 %) کارمند،(10 %) کارگر،(9 %) کشاورز،(8 %) نظامی بوده اند .
از تعداد 800 مصدوم شیمیایی 665 نفر (83 %) از خارش به اشکال مختلف وبا شیوع بیشتر به هنگام تعریق و فعالیت بدنی شکایت داشتند .
نتایج بدست آمده از نظر شیوع نوع و محل ضایعات پوستی و ازجهت استانی در جدول شماره 1 ترسیم شده است.

بخش اول بحث :
تقسیم بندی ضایعات جدی دیررس خردل با استفاده از نتایج این مطالعه به 3 گروه تقسیم می شوند.
دسته اول :
ضایعات جدی غیر اختصاصی که نمی توان ارتباط آنرا با گاز خردل اثبات نمود. ولی از شیوع بالایی در مقایسه با آمار جهانی و جمیعت عمومی برخوردار
می باشند (جدول شماره 3) همانند گزروزیس- درماتیت سبوره- ضایعات آکنه ای فرم- آنژیوم گیلاسی- اختلالات رنگدانه ای و کهیر.
اگر چه بروز و شیوع این گونه ضایعات می تواند احتمالا ناشی از نقش اساسی سولفورموستارد باشد لیکن با توجه به جدول شماره 1 باید نقش سایر عوامل همسو و موازی مانند سن عوامل اجتماعی، جغرافیایی، شغلی، بهداشت فردی وژنتیک را در تشدیدیا تعدیل و حتی ایجاد ضایعات در نظر داشت .
دسته دوم :
شایعات اختصاصی بنام اسکار تیپیک خردل که بر اساس شکل محل و تاریخچه اولیه تعریف می گردد.
این اسکار به طور شایع در نواحی گردن، زیربغل، آنتی کوبیتال، پشت، مچ دست وپا، لومبوساکرال و ژنیتال مشاهده می گردد.
این ضایعات معمولا بطور لوکالیزه و محدود از حداقل تظاهر جدی به صورت لوکوملانودرمای لوکالیزه (Salt & Pepper ) تا تغییرات عروقی (تلانژکتازی و آنژیوم گیلاسی ) و مناطق آتروفیک و هیپرتروفیک مشبک (رتیکولر) با جزایر کوچکی از پوست بظاهر سالم متغیر می باشد. علت چنین تغییراتی ناشی از2 عامل شدت غلظت خردل و محل ضایعه می باشد.
به عبارتی تغییرات حداقل بصورت هایپرپیگمانتاسیون و تغییرات عروقی معمولا ناشی از اثرات تحریکی (ضعیف تا متوسط گاز خردل )می باشد.
در حالی که تغییرات دپیگمانتاسیون و هایپرتروفیک اسکار معمولا ناشی از غلظت بالای گاز خردل می باشند. که موجب مرگ ملانوسیتها و فعالیت غیرطبیعی فیبروبلاستها در افزایش تولید کلاژن می گردد. همچنین محل ضایعه (چینها، اپیدرم نازک با تماس طولانی) به دلیل پایداری خردل تظاهرات مشابه با غلظت بالای خردل دارند.
نکته قابل توجه اینکه در روشی دیگر به منظور اثبات وجود وماهیت اسکار خردل از یک سو با مراجعه به آرشیو تصویری مصدومین شیمیایی زمان جنگ تصاویری از ضایعات جلدی حاد (اریتم تاول) تعدادی از مجروحین بدست آورده و سپس با شناسایی و مراجعه به فرد مورد نظر (پس از گذشت16تا 20سال) پس از معاینه کامل از همان محل ضایعه اولیه عکس دیجیتالی تهیه نمودیم. که مشاهده و مقایسه تصاویر44 تن از مصدومین شیمیایی حکایت از تصاویر یکسان و مشابه بر اساس محل ضایعه داشته است. بنابراین شاید مهمترین دستاورد این مطالعه تعریف و بیان اسکار تیپیک خردل با توجه به محل ضایعه می باشد. زیرا اسکار خردل می تواند محل مناسبی برای بروز نئوپلاسمهای جلدی در آینده باشد.
دسته سوم :
نئوپلاسمهای بدخیم که اکثرا طی سالهای اخیر در محل اسکار خردل ایجاد گردیده می تواند با اثرات ویررس و پیشرونده سولفورموستاد (موتاژنی- کارسینوژنی) به همراه کاهش توان سیستم ایمنی ناشی از افزایش سن قابل توجیه باشد. بطوریکه سولفورموستارد با ایجاد اتصال به رشته ای داخل رشته ای و بین پروتئین DNA و ایجاد شکاف در بدنه DNA موجب خطا در تکثیر و در نهایت موجب تغییرات بدخیمی می شود12و14و23 .
به همین علت Klehr در مطالعه ای از کارگران تولیدکننده خردل در زمان جنگ دوم جهانی بعد از 20 سال در 34 % کارگران تومور پوستی را گزارش نمود.
Wada در1963 وInada در 1978 از مجموع 488 نفر کارگر مواجهه یافته با گاز خردل 22 مورد بازال سل اپیتلیوما و بوون را بعد از 3 تا46 سال گزارش نمودند. بنابراین اگرچه مطالعات گذشته دکتر کشاورز. س و فکری.ع و بلالی.م و موسوی همگی مطالعه بعدی و طولانی مدت را در تعیین و اثبات بروز بدخیمی مورد توجه قرارداده اند اکنون با نتیجه این مطالعه که بیانگر بروز9 مورد نئوپلاسم بدخیم (بازال سل کارسینوما5 مورد در صورت در محدوده سنی 40 تا 60 سال – اسکواموس سل کارسینوما 1 مورد در صورت و بوون 1 مورد در مچ دست و پا- درماتوفیبروسارکوم 1 مورد در مچ پا و مایکوزیس فونگوئیدس تومورال یک مورد در پلک ها و ساعد) که محدوده سنی 38 تا 45 سال بوده است بیش از پیش نیاز به مطالعه مستمر و مداوم بعدی احساس می شود.
بخش دوم بحث :
در مقایسه با مطالعات دکتر فکری که در 500 نفر از جانبازان از سال1371 تا 1374 درکرمان انجام گرفته است و دکتر موسوی در 7 ماهه اول 1378 که در100 تن از جانبازان استان خوزستان انجام گرفته است (جدول شماره 2) می توان چنین بحث نمود :
الف) تعدادی ضایعات جلدی (گزروزیس اختلال پیگمانتاسیون کراتوزپیلاریس) کاهش یافته که چنین توجیه می شود :
1- در مطالعه دکتر فکری نمونه ها منحصرا از استان کرمان با آب و هوای گرم و خشک که خود بعنوان عامل محیطی می تواند در ایجاد وتشدید خارش و خشکی و پیگمانتا سیون موثر باشد انتخاب گردیده اند .
2- خشکی و خارش پوست بعنوان یک عامل آزار دهنده همواره مبتلا یان را ترغیب و تشویق به پیگیری و درمان می نماید.
3- در سالهای اخیر شاهد فعالیت های پژوهشی و درمانی در معاونت پژوهشی و درمانی بنیاد و مراکز درمانی ویژه مصدومین شیمیایی بوده ایم که با فعالیت چنین مراکزی می توان کاهش بخشی از عوارض (ریوی- چشمی و پوستی) را توجیه نمود.
ب) تعدادی از ضایعات جلدی (آنژیوم گیلاسی، درماتیت سبوره، کهیر و تیناورسیکالر) افزایش یافته که چنین توجیه می شود :
1- افزایش مبتلایان به آنژیومهای گیلاسی چنین بیان می شود که دکتر فیروز و همکاران مشاهده خود را از ظهور آنژیوم گیلاسی در بیمارانی که ضایعات تاولی بهبود یافته ناشی از تماس گاز خردل داشتند چنین بیان نمودند که سیتوکاینهای آزاد شده طی بهبود ی تاول یا اثرات مستقیم گاز خرردلDNA سلولی ممکن است نقشی در ایجاد این پدیده داشته باشند بنابراین پایداری خردل و اثرات آن در تغییر و ایجاد نئوپلاسمهای جلدی حتی تا دهها سال بعد و اثر سولفورموستارد در محلهای با درم فشرده (پشت و تنه) که با اریتم و تاول بیشتر و بزرگتر در مقایسه با سایر نقاط بدن همراه است و با توجه به اینکه افزایش سن می تواند موجب بروز این ضایعات در تنه گردد می توانیم افزایش تدریجی آنژیوم گیلاسی را در مصدومین شیمیایی علاوه بر تنه در سایر نقاط غیر شایع (محل اسکار خردل و تاول) بروز می نماید .
2- مبتلایان به درماتیت سبوره در مقایسه با مطالعه دکتر موسوی13% افزایش نشان می دهد که چنین توجیه می شود :
زمان مطالعه دکتر موسوی در بهار و تابستان 1374 بوده است و حال آنکه در بهار و تابستان شاهد بهبودی مبتلایان به درماتیت سبوره می باشیم. از سوی دیگر خردل در مناطق غنی از غدد سباسه ضمن اثر مستقیم با افزایش ریسک عفونت بطور جدی واحدهای پیلوسباسه را تحت تاثیر قرار می دهد . و می تواند این اثر پایدار و پیشرونده باشد . ودر نگاهی دیگر درماتیت سبوره انتشار سنی Bimodal داشته بطوریکه می تواند قبل از بلوغ شروع شده ولی تا دهه سوم یا دیرتر تظاهری نداشته باشد .
3- افزایش مبتلایان به کهیر را در مقایسه با مطالعه دکتر فکری می توان چنین توجیه نمود :
اول آنکه ریسک عفونتهای ریوی در مصدومین شیمیایی با توجه به افزایش سن وماهیت پیشرونده و تحریک کننده خردل در ریه در حال افزایش است .
دوم آنکه افزایش عفونتهای ریوی نیازمند مصرف داروها بویژه آنتی بیوتیکها می باشد و حال آنکه آنتی بیوتیکها از مهمترین علل بروز کهیر می باشند. بنابراین علت افزایش مبتلایان به کهیر را می توان در افزایش مصرف داروها (آنتی بیوتیک- آرام بخشها- مسکنها) با دو علت اثر پیشرونده خردل در ریه و بروز عفونتها و افزایش سن و کاهش توان سیستم ایمنی در مقابله با عفونتها توجیه نمود.
4- علت افزایش مبتلایان به تیناورسیکالر چنین توجیه می شود :
تعریق زیاد، چرب بودن پوست، تضعیف سیستم ایمنی و مصرف داروهای ایمونوساپرسیو(استروئید موضعی و سیستمیک) و اختلال خلقی و اضطرابی می تواند منجر به فعالیت قارچهای سطحی پوست گردد از سوی دیگر خردل با تغییر فلور نرمال pH و ایمونوگلوبولینهای پوست می تواند مکانیسم حفاظتی پوست را مختل و موجب فعالیت عوامل پاتوژن گردد .
لذا از آنجا که مصرف استروئید خوراکی (بعلت مشکلات ریوی) و استروئید موضعی(بعلت خارش و خشکی) و اختلالات خلقی و اضطرابی نزد مصدومین شیمیایی از شیوع بالایی برخوردار است می توان شیوع زیاد قارچهای سطحی را انتظار داشت .
ج) همچنین تعدادی از ضایعات جلدی (ویتیلیگو آلوپسی آره آتا پسوریازیس و لیکن پلان ) اختلافی مشاهده نگردید که نقش اتوایمون بودن بیماری در اتیولوژی آن ثابت می شود. اگرچه در ضایعات فوق کوبنر مثبت می باشد. شاید خردل بعنوان عامل بروز دهنده کوبنر بتواند در همان زمان مواجهه موجب بروز ضایعات فوق گردد. بنابراین عدم وجود علت (خردل ) از سالهای بعد از جنگ می تواند ثابت ماندن تعداد مبتلایان به بیماری اتوایمون را در مطالعات گذشته و این مطالعه توجیه نماید.
د) امّا نکته مهمّ افزایش قابل توجّه نئوپلاسم بد خیم در مقایسه با مطالعات قبلی می باشد که شرح کامل آن در قسمت اوّل بحث آمده است.
نتیجه:
1- شواهد موجود از جهت نوع محل و شدّت ضایعه حاکی از وجود یک ضایغه از وجود یک رابطه علّت و معلولی بین خردل و ضایعات جلدی است.
2-مواجهه ضعیف تا متوسط خردل (اریتم، ادم و زیکول ) بعد از گذشت دو دهه احتمالاً ضایعات جلدی مشخص و ماندگاری نخواهد داشت.
3- مواجهه حاد و شدید یا مزمن و طولانی با حداقل مقادیر سمّی می تواند منجر به اختلال رنگدانه ای اختلال کراتینیز اسیون و بروز درماتی2ت و نهایتاً سر طانهای جلدی گردد.
4- اگر سطح وسیعی از پوست با غلظت نسبتاً بالای خردل مواجهه شود امکان جذب سیستمیک از طریق پوست که منجر به اختلالات ریوی و خونی گردد وجود دارد.
پیشنهاد:
الف)بازبینی گسترده و دقیق داده ها.
ب)جمع آوری اطلاعات دقیق از افرادی که تماس با گاز خردل داشته اند و سپس بر حسب شدّت تماس محل تماس مدّت تماس ونوع ضایعات جلدی اولیه آنها را به گروههای مختلف و هم سطح تقسیم نمود
ج) معاینه سریال و منظّم قربانیان گروههای مختلف و مقایسه افراد با گروههای جور شده از افراد مواجهه نیافته.
د) طراحی مطالعه آیندهنگر که با در معرض قرار دادن حیوانات آزمایشگاهی بتوان نتایج مفیدی را از علائم و عوارض گاز خردل و پیشگیری و درمان آن بدست آورد

 

 

 

 

 

جدول شماره 1- شیوع نوع ضایعات پوستی در 800 تن از جانبازان با توجّه به محل شایع ضایعات در بدن و ارجحیت استانی

 


نوع ضایعه تعداد درصد محل شایع بدن شیوع استانی
گزروزیس 317 6/39 اندام ها،تنه تهران-کرمانشاه-خراسان
هایپر یگما نتسیون 152 19 صورت-تنه-اندام فوقانی کرمان-کرمانشاه-خوزستان-خراسان
آنژیوم گیلاسی 139 3/17 تنه-شکم نداشت
درماتیت سبوره 102 7/12 سر-صورت-سینه تهران-مازندران-خراسان
اگزما 99 2/12 اندام ها تهران-کرمان-خراسان-قزوین
ضایعات آکنه ای فرم 93 6/11 پشت-اندام فوقانی تهران-گیلان-مازندران-مرکزی
تینه آورسیکار 56 7 تنه-گردن-اندام فوقانی کرمانشاه-کرمان-تهران-بوشهر
نووس های ملاتوسیتیک متعدد 49 1/6 تنه-صورت لرستان-خوزستان-تهران-کردستان
کهیر-آنژوادم 41 12/5 متشره نداشت
لیکن سیمپلکس 33 1/4 ژنیتال-اندام تحتانی-گردن نداشت
کراتوزپیلارس 29 62/3 تنه-اندام فوقانی کرمان-تهران-کرمانشاه
ویتیلیگو 29 62/3 دستها-سر-صورت نداشت
آلوپسی آره آتا 20 5/2 سر- صورت-اندام تحتانی نداشت
اسکار خردل 44 5/5 اندام فوقانی-تحتانی و چین ها آذربیجان غربی-کردستان-بوشهر-تهران
هرپس 18 2/2 لب-صورت نداشت
هیپوپیگمانتاسیون 18 2/2 اندام فوقانی کردستان-آذربایجان شرقی-خوزستان
پسوریازیس 16 2 اندام ها نداشت
اسکارهایپرترفیک 13 3/1 سینه-گردن کردستان-آذربایجان
آفت 13 3/1 دهان نداشت
اکتینیک کراتوز 10 2/1 صورت- سر کرمان-کرمانشاه-قزوین-تهران
نئوپلاسم بد خیم 9 1/1 صورت- سر آذربایجان غربی-کردستان-کرمان-تهران

 

جدول شماره2- مقایسه درصدی ، سه مطالعه انجام شده در ایران

 

ضایعه عمادی-کشور
1382/800 موسوی-اهواز
1378/100 فکری-کرمان
1374/500
گزروزیس 6/39 7/43 4/59
هایپر یگما نتسیون 19 3/41 4/43
آنژیوم گیلاسی 37/17 2/12 -
درماتیت سبوره 75/12 1 -
اگزما 25/12 - 4/7
ضایعات آکنه ای فرم 62/11 5 -
تیناورسیکالر 7 9/9 .
اسکارآتروفیک 25/6 - -
نووس های ملانو سیتیک متعدد 1/6 6/8 -
کهیر-آنژیوادم 12/5 - 2
لیکن سیمپلکس 4/1 - -
کراتوزپیلارس 62/3 9/7 -
ویتیلیگوه 62/3 4 6/3
آلوپش آره آتا 5/2 7/2 2/2
هایپو پیگما نتاسیون 2/2 - 4/2
اسکار خردل 5/5 - -
کلوئید- هایپرتروفیک اسکار 6/1 - -
افت 3/1 9/5 -
لیکن پلان 8/0 - -
نئوپلاسم بد خیم 1/1 . 2/0

 

 

 

 

 

جدول شماره 3 - مقایسه درصدشیوع تظاهرات پوستی در جانبازان شیمیایی ایران با مطالعات جهانی و نیجریه (غیر مصدوم شیمیایی)
نام بیماری مطالعه در 800جانباز از سراسر کشور در سال81-82 مطالعه در 100 جانباز استان خوزستان در سال 1378 مطالعه در 500 جانباز استان کرمان در سال 72 مطالعه در 1000 مراجعه کننده به بیمارستان دانشگاهی درنیجریهCOLLEGE
گزروزیس 6/39 7/43 4/56 -
هایپر یگما نتسیون 19 - 4/43 -
آنژیوم گیلاسی 37/17 2/12 - -
درماتیت سبوره 75/12 1 - 9/2
اگزما 25/12 - 4/7 5/3
ضایعات آکنه ا ی فرم 62/11 5 - 1
تین آورسیکار 7 9/9 0 5/4
اسکارهایپرترفیک 25/6 - -
نووس های ملانو سیتیک متعدد 1/6 6/8 - 2/1
کهیر-آنژوادم 12/5 - 2 6/4
لیکن سیمپلکس 1/4 - - 1
کراتوزپیلارس 62/3 9/7 -
ویتیلیگو 62/3 4 6/3 7/4
آلوپش آره آتا 5/2 7/2 2/2 4/3
هایپر یگما نتاسیون 5/5 - 4/2
اسکار خردل 6/1 - -
کلوئید- اسکار هیپر تروفیک 3/1 - - 5/1
آفت 8/0 9/5 -
لیکن پلان 1/1 - - 4/3
نئوپلاسم بد خیم 2 0 2/0
پسور یازیس 2/2 - - 9/0

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سلاح های شیمیایی در دوران باستان

دانلود مقاله روند صنعتی شدن جوامع و ماشینی شدن انسان

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله روند صنعتی شدن جوامع و ماشینی شدن انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

جامعه و صنعتی شدن"
قرار است من در مورد جامعه و صنعتی شدن نظرم را بگویم. به بیان دیگر تاثیر صنعتی شدن بر جامعه را بررسی کنم.
وقتی در مورد جامعه حرف می زنم عمده تمرکز من بر روی زنان و کودکان است.
مطالب را از انقلاب صنعتی شدن آغاز می کنم. انقلاب صنعتی از انگلستان شروع شد (قرن 19 میلادی) با انقلاب صنعتی، ماشین کار جای ابزار کار پیشه وری و عقب مانده را می گیرد.
انقلاب صنعتی یعنی چه؟
انقلاب صنعتی یعنی گذار از صنعت مانوفاکتور به سمت صنعت فابریک و این یعنی انقلاب اجتماعی. چرا که ما شاهد استقرار مالکیت سرمایه داری بر مجموع جامعه هستیم.
در ایران ورود ماشین به صنعت به دهه ی 1960 میلادی برمی گردد. قبل از اینکه این صحبت باز شود نیازمند است که نگاهی داشته باشیم به وضعیت مانوفاکتور در ایران، صنعت دستی گسترده ایران قالی بافی است و من شرایط نیروی کار را در این بخش تا حدودی باز می کنم و برای مثال نیروی کار قالی بافی در کرمان را انتخاب می کنم، شرایط کارگران قالی باف که عمدتاً زنان و دختران هستند به شرح زیر است:
آنها تمام روز نشسته روی دستگاه بافندگی و خم شده در زیر زمین ها و انبارهای نیمه تاریک و کثیف مشغول کار هستند. این وضعیت باعث تغییر حالت اندام کارگران می شد. کارگران دختر در کرمان بیشتر به درد های مفصلی و قسمت های تحتانی شکم مبتلا بودند، بیشتر آنان پس از آبستنی در هنگام زایمان جان می سپردند.
در این مورد، سلطان زاده می گوید: استثمار در کارگاه های قالی بافی که کارفرمایان به معنی واقعی کلمه عرق زنان و کودکان را در می آورند وحشتناک است. این استثمار تنها منحصر به کرمان نبوده بلکه در خراسان، کاشان، آذربایجان، اراک، فارس و هرجایی که قالی بافی دایر است اینچنین استثماری وجود دارد.
خوراک معمولی زنان و کودکان نان و آب است. عده ای از کارفرمایان تهران پا را از آن هم فراتر گذاشته و کارگران زن را به صیغه ی خود درمی آوردند. آنها با صیغه کردن دختران و زنان بیوه از پرداخت همان دستمزد ناچیز هم سر باز می زدند و تنها مبلغی به عنوان خرجی به زنان بی پناه می دادند. در این مورد جعفر شهری می گوید: به مرور زمان، زنان جوان و زیبا جانشین پیرزن ها شده و هر زن ِ خواهان کار، باید صیغه را قبول می کرد تا صاحب کار فعل حرام نمی کرد!
همانطور که گفتم موج اول ماشینی شدن در ایران به دهه ی 1960 و 1940 به دوره ی رضاخان بر می گردد. ماشینی شدن در ایران با استقرار کارخانه های نساجی، سیمان و قند همراه بود.
در سوم شهریور ماه 1320 در ایران نزدیک به 45 هزار کارگر در صنعت ماشینی کار می کردند که 13 هزار نفر از آنها را زنان وکودکان تشکیل می دادند.
گفته شده با انقلاب صنعتی شاهد یک انقلاب اجتماعی هستیم و آن استقرار حاکمیت سرمایه داری بر مجموع جامعه است.

 

از ویژگی های صنعتی شدن سرمایه:1- افزایش سریع بارآوری کار 2- کار زنان وکودکان

 

در مورد افزایش سریع بارآوری کار ورود ماشین و صنعت بزرگ، موجب کاهش ارزش کار شده و اضافه ارزش نسبی یعنی سهم سرمایه دار از روزانه کار کارگر را بالا می برد و در ویژگی دوم صنعتی شدن، ماشینی شدن نیاز به نیروی کار ماهر و نیروی بدنی را کاهش می دهد و این موجب شد تعدادی کارگر زنان و کودکان وارد کارخانه شوند، ما با ورود زنان به مرحله ی تولید مخالف نیستم بلکه آن را گامی در راستای استقلال و رهایی زن می دانیم و از این گسترش حضور زنان در اقتصاد استقبال می کنیم ولی از سوی دیگر بهره کشی از انسان با حداقل های دستمزد تشدید شد.

 

ماشینی شدن تمام اعضای خانواده کارگر را به بازار کار می کشد و ارزش کار مرد را با تمام اعضاء خانواده تقسیم می کند، کودکان نابالغ به میل خود به کارخانه وارد نمی شوند، این کودکان برای تامین امرار معاش زندگی از سوی پدران و مادران تحویل کارخانه ها می شوند می توان گفت شدیدترین استثمار کودکان توسط والدین آنها صورت می گیرد که در اثر فقر و فاصله های طبقاتی جامعه بر آنها تحمیل می شود.

 

قانون اضافه جمعیت: سرمایه ی تولید سرمایه دار، قانون اضافه جمعیت است، یعنی همیشه کارگران بیکار و نیمه بیکار وجود داشته باشد. براساس این قانون خواست سرمایه این است که کارگران هرچه سریع تر تولید مثل کنند و همیشه نیروی کار وجود داشته باشد. این امر از طریق ازدواج های زود هنگام (زیر سن 18 سالگی) که نتیجه ی ضروری مناسباتی است که کارگران صنعتی در آن به سر می برند امکان پذیر می شود که هدف کمک به درآمد خانواده پارامتری است که موجب پذیرش این قانون از جانب کارگران شده است و در ایران نیز شاهد ازدواج های زودرس هستیم که یکی از خواسته های ما جلوگیری از ازدواج قبل از سن 18 سالگی است.

 

برمیگردم به وضعیت ایران: در مورد وضعیت ایران کار کودکان بیش تر در بخش نساجی دیده می شد. پرداخت دستمزد در این بخش به شکل قطعه کاری (کار بر حسب تعداد) که شکل دگرگون شده مرز ساعتی است دیده می شود، اما ببینیم که قطعه کاری چه ویژگی هایی دارد؟

 

از ویژگی های قطعه کاری این است که کارگر تلاش می ورزد درآمدش افزایش یابد و نیروی خود را تا حداکثر ممکن به کار می برد و کوشش می کند که زمان کار خود را طولانی تر کند و نتیجه ی آن کاهش سطح دستمزد است. کارگر در این صورت خود را بیمار می سازد و به مرگ زودرس دچار می شود (مثل کوره پزخانه ها)

 

از دیگر ویژگی های سرمایه داری ایران، تسریع آهنگ کار است، کارگر وادار می شود با همان وسایل کار قبلی و تکنولوژی کهنه بدون اینکه سرمایه دار سرمایه جدیدی گذاشته باشد سریع تر کار کند. یعنی در هر ساعت کار مقدار بیشتری از نیروی عضلانی خود را مصرف کند. این موجب غلبه خستگی و بیکاری بیشتر کارگران را در بر دارد و عوارض ناشی از کار را به صورت تصاعدی افزایش می دهدو با افزایش سرمایه در یک قطب شاهد خشونت، تحقیر، مردگی و سقوط طبقه ی کارگران هستیم و در نتیجه از خود بیگانگی انسان ها ثمره ی آن است!

 

در انگلستان پس از ورود زنان به عرصه تولید دیده شد که از هر /000/100 کودک که در بدترین شرایط کار بودند سالانه 25 تا 26000 کودک تلف می شدند و این فشارها و شرایط نابسامان کارگران باعث شد در سال 1833 در اثر مبارزات کارگران، کار کودکان و جوانان تا سن 18 سالگی محدود شد و این همان قانونی است که امروز در پیمان نامه یونیسف دیده می شود که در حد حرف باقی مانده.

 

در ایران در سال 1919کارگران چاپخانه قرارداد روزی ۸ساعت کار مقررات استخدام و اخراج نیروی کار و نرخ اضافه کار و بهبود وضعیت بهداشتی کار در چاپخانه را مطالبه کردند.

 

در سال 1944 کار شبانه برای زنان محدود شد و برای زنان که بیش از 18 سال سن داشتند مدت زمان کار به 16 ساعت محدود شد و مقرر شد که زنان وکودکان نباید غذای خود را در محیط کار بخورند.

 

در سال 1866 (16 اوت) کنگره انترناسیونال کارگران، کار روزانه را به مدت 8 ساعت درخواست کرد و در نهایت طی مبارزات جدی کارگران و زنان در سال 1908 (8 مارس) زنان کارگر، کارخانه های نساجی نیویورک برای دستیابی به مطالبات خود راهپیمایی کردند که به مطالباتی دست یافتند که در سال 1910 به پیشنهاد کلارازتکین در کنگره بین اللمللی زنان، 8 مارس روز جهانی زن نامیده شد.

 

در ایران در سال 1961 نخستین جشن 8 مارس به کوشش 50 زن در شهر انزلی برگزار شد.
اشاره:
از بارزترین مشخصات جامعه ایده‏آل توسعه یافته این است که در آن، کار تا حداقل ممکن کاهش یافته و متقابلاً ساعات فراغت به حداکثر رسیده باشد. نیم‏نگاهی به کتاب‏های اقتصاد غربی که در زمینه توسعه نگاشته شده، کافی است این معنا را به انسان بفهماند که معیار توسعه یافتگی، ساعات کار کارگران است؛ کار کمتر مساوی با رشد بیشتر.1 آنچه در پیش روست نوشاری است کوتاه بر ماشینی شدن زندگی آدم‏ها در آستانه جهانی شدن.
ماشینی شدن آدم‌ها
هادی قطبی

 

تولید انبوه برده!
در دهکده جهانی، اباحی‏گری و فراغت برای انسان مدرن، یک اصل است. دیگران باید کار کنند تا او فراغت بیشتری یابد و بهتر و بیشتر لذت برد. توسعه اقتصادی - به مفهوم رایج و برای رفاه جامعه خود - نیاز به نیروی کار دارد و چه فرقی می‏کند که این نیروی کار از کجا و چگونه تأمین شود؟ غرب می‏خواهد در دهکده جهانی، توسعه اقتصادی پیدا کند و این را تنها معیار و محک پیشرفت و ترقّی می‏داند و توسعه، نیاز به نیروی کار دارد. این نیروی کار از هر کجا تأمین شود، گامی است به سوی ترقّی. نگاهی به تاریخ برده‏داری در اروپا و آمریکا، می‏تواند ما را بیشتر به عمق فاجعه نزدیک کند. نیروی کار میلیون‏ها برده سیاهپوستی که از آفریقا ربوده می‏شدند و در بازارهای علنی برده فروشی به فروش می‏رفتند و به عنوان حیواناتی کارکن در مزارع به کار گرفته می‏شدند، آمریکا را آمریکا کرده است.

 

فاجعه بسیار عمیق‏تر است؛ کتاب «دنیای شگفت‏انگیز نو»، مظهر نگرانی بشری است که خود را مقهور تکنولوژی می‏یابد. تکنولوژی در خدمت استمرار سلطه حکومت جهانی، زنده‏زایی را برانداخته و افراد بشر در «مؤسسات تولید و پرورش نوزادان» از لوله‏های آزمایشگاه پا به جهان می‏گذارند؛ جایی مثل «مرکز بارور سازی و پرورش نطفه لندن».2

 

دنیای متهور نو، یک جامعه برده‏داری است؛ اما برده‏ها نیز خوشبخت‏اند، چراکه علوم آزمایشگاهی تا بدانجا پیش رفته است که بچه‏ها خارج از رحم مادران، در لوله‏های آزمایشگاه پرورش پیدا می‏کنند. در همان کتاب آمده است: «بچه‏ها از همان آغاز زندگی در لوله‏های آزمایش با موسیقی‏های خاص و روش‏های دقیق تربیتی؛ ظرفیت‏های بدنی، فکری و روانی خاصی متناسب با جدول طبقه‏بندی مشاغل پیدا می‏کنند».3

 

تصویری که نویسنده کتاب - «آلدوس هاکسلی» - از دنیای غرب ارائه می‏دهد، جهنمی بسیار وحشتناک و پر رنج است. در اتوپیای غربی، فردیت و تشخّص تا آنجا که امکان دارد از میان رفته است و انسان‏هایی که از لوله‏های آزمایشگاه به عالم تخلیه شده‏اند، خصلت‏های مشترکی یافته‏اند.4

 

هاکسلی از زبان مدیر مرکز بارورسازی آورده است: «ذهن بچه انباشته از تلقینات می‏شود و مجموعه همین تلقینات است که ذهن او را می‏سازد و نه فقط ذهن بچه را که ذهن بزرگسالان را نیز در سراسر زندگی‏شان. ذهنی که تشخیص می‏دهد، طلب می‏کند و تصمیم می‏گیرد، از این تلقینات ساخته شده است؛ اما تمامی این تلقینات از جانب ماست؛ تلقینات حکومت!»5

 

گردانندگان آلفا هستند و آنها که کار سیاه می‏کنند اُمِگا. هیچ کس از خود اراده‏ای ندارد و هر گاه شرایط یک نواختِ خورد و خواب و شهوت کسی را کسل کند، کافی است که یک حبّ سوما بخورد و تمام غم و غصه او تبدیل به شادی و سرور شود.6

 

تصویری که «آلدوس هاکسلی» هوشیارانه از جامعه متهور آینده ساخته، ایده آل تمدن آمریکایی است. جامعه‏ای که پیشرفت علوم آزمایشگاهی، همه مشکلات آن را حل کرده است.7

 

اینها تخیلات نیست. آمریکا برای آنکه سربازان خود را در جبهه‏های جنگ ویتنام نگه دارد، علناً و بدون پرده‏پوشی از هرویین و کوکایین و سایر مواد مخدر و محرّک استفاده می‏کرد.8

 

صنعت برای فراغت
«برژینسکی» روشنفکر آمریکایی می‏نویسد: «برخی از آینده نگران برآورد می‏کنند که طی قرن آینده، متوسط عمر انسان به تقریب 120سال خواهد رسید... سیبنتیک 9و خودکاری (اتوماسیون)، آداب کار کردن را زیر و رو خواهد کرد. فراغت به صورت کار روزمره در خواهد آمد و کار عملی، در عددِ مستثنیات قرار خواهد گرفت و آنگاه جامعه کار، جای خود را به جامعه تفریح و تفنن خواهد بخشید».10

 

طبیعی است که صنعتی شدن، آمار فراغت و رفاه را بالا برده باشد. در فرانسه اربابان صنایع می‏گویند: در سال 1874 یک کارگر فرانسوی از 12 سالگی تا لحظه مرگ کار می‏کرد: روزی 12 ساعت، 6 روز در هفته، 52 هفته در سال! و از گهواره تا گور روی هم رفته 220 هزار ساعت کار می‏کرد. در 1976 همین کارگر، تنها از 16 تا 65 سالگی کار می‏کند: 8 ساعت در روز، 5 روز در هفته، 48 هفته در سال، روی هم رفته 94 هزار ساعت. یعنی 55 درصد کمتر از یک قرن پیش».11

 

«هرمن کان» (رئیس مؤسسه هورس آمریکا و یکی از پدران آینده‏نگری) در کتاب «دنیا در سال ­2000 که خودش آن را تورات 30 سال آخر قرن نامیده، چنین می‏آورد: »جامعه ماوراء صنعتی که متوجه استراحت و تنوع است (در حدود 1100ساعت کار در سال): 7 ساعت کار در روز، 4روز در هفته، 39هفته در سال، 10روز اعیاد رسمی، 3روز تعطیلات آخر هفته، 13هفته تعطیلات در سال؛ که می‏شود 147روز کار در سال، 218روز آزاد!»12

 

«هرمن کان» با کمال واقع‏بینی اظهار می‏دارد: سیر تاریخی جامعه غرب به سوی استقرار فرهنگ سان سات (نامی که خود کان بر آن نهاده و جامعه‏ای است که فقط 25 درصد مردم، 40 درصد از سال را کار می‏کنند!) می‏رود و این لازمه جامعه‏ای ماورای صنعتی و مافوق توسعه‏یافتگی است. کان فرهنگ سان سات را با این صفات معرفی می‏کند: «زمینی، تخیلی، روزانه، مشغول کننده، جالب، شهری، شیطانی، تازه و نو، مد روز، عالی از لحاظ فنی، ماتریالیست، تجاری و حرفه‏ای». و البته آقای «هرمن کان»، مرحله بعد از فرهنگ را نیز پیش بینی کرده است: «جهنمی، عاصی، پوسیده، هیجان‏جو، محرّک، فاسد شده، ظاهرساز، عامیانه، زشت، نفرت‏انگیز، نیهیلیست، پورونوگرافیک، سادیک».13

 

در بینش غربی، کارگران دهکده جهانی همچون پیچ و مهره‏هایی هستند که یک سیستم کارخانه‏ای می‏سازند. نگرش سیستمی، تنها با خصوصیات ماشین سازگاری دارد و انسان قبل از هر چیز صاحب روحی مجرد و متمایز از انسان‏های دیگر است. نفی این هویّت، موجب نفی اوست. در کتاب «موج سوم» آمده است: «انتقادهایی که از صنعت می‏شد، بر این نکته اشاره داشت که کار تکراری خیلی تخصصی، بیش از پیش کارگر را از حقایق انسانی تهی می‏کند».14 سیستم‏های کارخانه‏ای امروز تنها به جزیی از بدن کارگر - دست، پا و چشم - احتیاج دارند و این در واقع نفی هویت حقیقی اوست

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله روند صنعتی شدن جوامع و ماشینی شدن انسان

دانلود مقاله پیدایش اولین شهر های تاریخ

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله پیدایش اولین شهر های تاریخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تاریخ پیدایش شهر
نگاه اجمالی
اگر با این سوال شروع کنیم که شهر چیست؟ بدون شک باید به تاریخ پیدایش شهر نیز توجه کنیم، زیرا تعریف شهر بدون توجه به این که شهر در چه زمان و مکانی پدید آمده است میسر نخواهد بود. موجب جالب توجه این است که شهرها نسبت به تاریخ زندگی بشر عمر کوتاهی درند. اولین شهرهای جهان در5500 سال پیش پدید آمد. این دور زمانی شامل تمام تاریخ نوشته شوده بشر می‌شود، چون ثبت وقایع با پیدایش شهر
توام بوده است. اما در عین حال نسبت به عمر بشر در کره زمین که چیزی در حدود نیم میلیون سال و تاریخ پیدایش هموسپینس (Homosapiens) که حدود 40000 سال است، دوره‌ای نسبتا کوتاه می‌باشد. در هر حال برای یافتن منشا پیدایش شهر ناچار هستیم که به تاریخ آثار باستانی رجوع کنیم. ابزار باقی مانده و ابنیه تاریخی تا حدودی کمک می‌کنند. باد کوشش کنیم تا در این آثار تصویری از فرهنگ انسانهای اولیه و تصویر آنها زمان و مکان پیدا کنیم.
تاریخچه پیدایش زمین
اولین شهرهای جهان برمبنای نظر کوردن چیلد در بین النهرین حدود 300سال قبل از میلاد مسیح پدید آمدند و شهرهایی را بوجود آوردند که بین 12000 تا 24000 نفر سکنه داشتند. بعضی ازجامعه شناسان شهر مانند راسیزمن اظهار می‌دارند که علت پدید آمدن شهر را نمی‌دانند و بعضی دیگر معتقدند که پیدایش شهر بخشی از تکامل اجتماعی بوده است پس از این که انسان از مرحله اقتصاد معیشتی عبور می‌کند و کنترل محیط را بیشتر در اختیار می‌گیرد برای ساختن شهر آمادگی پیدا می‌کنند، یعنی توانایی ساختن محیط اجتماعی پیچیده‌تری را به دست می‌آورد.
در هر صورت برای پیدایش شهر انسان باید از مرحله ابتدایی تنازع بقا عبور کند و وابستگی انسان به طبیعت بطور نسبتی کمتر شده ، وابستگی اجتماعی او بیشتر می‌شود.
همان طور که قبلا ذکر شد اولین شهرهای جهان حدود 3500 قبل از میلاد مسیح در بین النهرین در دره‌های حاصلخیز دجله و فرات بوجود می‌آیند. شهرهایی مانند کیش ، «اور» ، «لاگاش» ، «بابل» ، آشور ، سومر و نینوا. آنگاه در مصر باستان حدود 3100 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی مانند «تبس» و «ممفیس» در کنار رودخانه نیل شکل می‌گیرند و در حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی مانند «موهنجودارو» و «هاراپا» در کنار رودخانه سند بوجود می‌آیند. در حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی در دره زرد ساخته می‌شوند. شهرهای یونان و روم جدیدتر هستند و به 300 تا 400 سال قبل از میلاد مسیح باز می‌گردند. در نیم کره غربی در قاره آمریکا بین 300 سال قبل از میلاد مسیح تا 300 سال بعد از میلاد در تمدن ما یا شهرهایی بوجود می‌آیند که به دلایل نامعلوم از بین می‌روند.

 


وجه تمایز سکونت گاه شهری از نظر گوردون چایلد
• پیدایش تمایز متحصصین تمام وقت مانند روسا ، روحانیون ، نویسندگان و کارکنان حمل و نقل. این متخصصین خدمات خود را در مقابل مواد غذایی که کشاورزان تولید می‌کردند ارائه می‌دادند. در شهرهای باستانی جذب بین النهرین روحانیون غذا ، مسکن و پوشش خود را از طریق خراج تامین می‌کردند. این خراج یا نوعی مالیات توسط مدیران معابد از کشاوران و روستائیان تامین می‌شد. شهرهای اولیه جمعیت کمی ‌را در خود جای می‌دادند چون تکنولوژی کشاورزی هنوز نمی‌توانست تولید مازاد زیادی داشته باشد . عده کمی از تولید مواد غذایی رها شده بودند.
• خصلت دیگری که چایلد به آن اشاره می‌کند تراکم بیشتر جمعیت در مناطق شهری است که نسبت به جمعیت دهات نوسنگی به مراتب بیشتر است. چون افراد شهرنشین برای تولید مواد غذایی به زمین‌های وسیع نیاز ندارند. جمعیت شهرهای سومر در حدود 7000 تا 20000 نفر بوده است و اروک جمعیتی در حدود 50000 نفر داشته است و مساحت آن در حدود 1100 ایکر بوده است.
• منوط به شکل جالب توجهی در شهرهای اولیه توسط هنرمندان که تخصصی کار می‌کردند خلق شده است، پیدایش خط و مفهوم اعداد در اولین شهرهای جهان پدید می‌آید. در ابتدا کارکرد اصلی خط و اعداد ثبت میزان مواد غذایی ذخیره شده ، احشام یا نقل و انتقال زمین بوده است. بناها عظیم و با شکوه که نمایشگر تولید مازاد جامعه بودند در شهرها ساخته می‌شوند.
• اشکال ابتدایی ریاضیات و نجوم توسط بخشی از جمعیت که با سواد بوده‌اند بوجود می‌آید. محاسبه زمان با استفاده نجوم شکل می‌گیرد و حتی سومری‌ها از این طریق زمان آبیاری مزارع خود را تعیین می‌کردند. معابد سومری با معماری جالب توجه آن ، بدون دانش ریاضی نمی‌توانسته ساخته شود.
• تجارت خارجی به علت وجود تولید مازاد پدید می‌آید و حتی در شهرهای اولیه هم وجود داشته و با اهمیت بوده است، که نمایشگر وابستگی متقابل جوامع به یکدیگر ، فراتر از روابط محلی می‌باشد. مثلا چوب و سنگ در سومر کمیاب بوده و اغلب از طریق تجارت تامین می‌شده است.
• جامعه‌ای با ساخت طبقاتی در اثر توزیع نا برابر منابع و فعالیت‌های تخصصی پدید می‌آید. برگزیدگان کارکردهای مهمی‌ را در جامعه عهده‌دار بودند، اغلب دینی ، سیاسی و نظامی. شیوه زندگی آنها تفاوت آشکاری با روستائیان کشاورز داشت. جواهرات ، اشیا خانگی ، آلات موسیقی و دیگر اشیایی که در مقبره‌های سلطنتی اور کشف شده نمایشگر سطح بالای زیباشناسی و تکنیکی این فرهنگ است، و نیز نمایشگر زندگی مرفه برگزیدگان است.

 

اولین تشکل شهری
اولین شهرهای جهان دیوار نداشتند. بنایی که شاید بتوان آن را دژ یا قلعه گفت محل سکونت حاکم یا پادشاه بود که معمولا نوعی معبد هم در کنار آن دیده می‌شود. این حاکم اولیه مقم روحانی نیز داشته است. در این حاکم اولیه شکلی از قدرت معنوی و مقدس در کنار نیروی بدنی قوی با یکدیگر آمیخته شده بود؛ کسی که می‌توانست بر محدودیت‌های طبیعی غلبه کند. بنابراین در اولین شهرهای جهان نخستین شکل حکومت و سیاست نیز در غالب یک چنین شخصیتی ظاهر می‌شود. دژ اولیه به تدریج مجلل‌تر می‌شود، بطوری نمایشگر قدرت سمبولیک حاکم است و در اطراف این مجموعه دژ و معبد دیواری کشیده می‌شود و شهرها در اطراف این هسته اصلی ساخته می‌شوند.
اولین شهرهای جهان در مناطقی ساخته می‌شوند که نه تنها از حاصلحخیز و پر آب هستند بلکه از نظر جغرافیایی حاصلخیز و پرآب هستند بلکه از نظر تردد و حمل نقل نیز در موقعیت خوبی قرار دارند. شهر برخلاف روستا متشکل از اقوام گوناگون است؛ مکانی است که تبادل فرهنگی گوناگون ممکن می‌گردد و یکپارچگی ذهنی ضعیف می‌شود. و به تدریج شخصیت‌های متفاوت در شهر شکل می‌گیرند. برخورد فرهنگها نقش عمده‌ای در توسعه و پیشرفت تکنولوژی و دانش و توسعه تمدن بشر داشته است.
تبریز : شهر اولین ها
اولین چاپخانه در سال 1227 توسط شاهزاده عباس میرزا در تبریز تاسیس شد و 12 سال بعد دومین چاپخانه در تهران تاسیس گردید.
* برای اولین بار کتب خارجی در تبریز ترجمه گردید که از آن جمله عبارتند از: پطر کبیر،شارل دوازدهم،اسکندر کبیر،... .
* اولین رمان ایران به نام((ستارگان فریب خورده- حکایت یوسف شاه سراج)) توسط میرزا فتحعلی آخوند زاده در تبریز به رشته تحریر در آمد.
* اولین دایرهّ المعارف توسط محمد رضا زنوزی تبریزی نوشته شد.
* اولین کتابخانه عمومی توسط میرزاحسن خان خازن لشگردر سال 1312 در تبریز تاسیس شد.
* اولین سینمای ایران پس از پنج سال از اختراع جهانی آن(توسط برادرن لومیر) ، در تبریزبا نام سولّی(آفتاب) تاسیس گردید.
* اولین نمایشنامه وتئاتر در تبریز به سال 1261 شکل گرفت.
* اولین عکاسخانه توسط قاسم میرزا در تبریز راه اندازی شد.
* اولین فوتبالیست شاغل در اروپا(بلژیک) به نام حسین صدقیانی از اهالی تبریز در سالهای 1309-1311 بهترین گل زن باشگاههای این کشور بود و در فینال جام باشگاههای بلژیک با به ثمر رساندن سه گل باعث قهرمانی تیم رویال شالروا اسپورتینگ کلوپ در مقابل تیم بروکسل گردید.
* در زمینه پزشکی نخستین طبیب محصل فرهنگ نخستین کتابهای پزشکی - نخستین آبله کوبی - نخستین دانشکده پرستاری مامائی - نخستین دندانهای مصنوعی - اولین عمل قلب باز - پیوند قلب برروی سگها و نخستین عمل پیوند کلیه توسط دکتر جواد هیات در سال 1347 در تبریز به انجام رسید.
* اولین هوانورد ایرانی به نام کلنل محمد تقی خان پسیان از اهالی تبریز بود.
* اولین کارخانه اسلحه و مهمات در شهر تبریز بنا نهاده شد .
* اولین کارخانه چینی سازی در شهر تبریز ساخته شد.
* اولین کارخانه تولید برق در این شهر و اولین خیابانی که در آن از چراغهای برقی استفاده شد خیابان چراغ گازی تبریز بود.
* اولین ضرابخانه ماشینی و انتشار اسکناس از فعالیت های این شهر اولین ها بود.
* اولین شهر ایران که صاحب تلفن شد تبریز بود .
* اولین انجمن زنان در تبریز توسط صاحب سلطان خانم تشکیل گردید .
* اولین بلدیه و نظمیه پلیس مردمی و شهرداری ایران متعلق به تبریز است.
* اولین مهمانخانه توسط میرزا اسحق خان معززالدوله در تبریز پذیرای مهمان گردید .
* اولین مدرسه کر و لال ها توسط جبارباغچه بان و اولین مدرسه نابینایان توسط یک میسیون آلمانی و اولین مدارس حرفه ای و بازرگانی توسط محمدعلی تربیت واولین کودکستان توسط ابوالقاسم فیوضات در تبریز بنا گذاشته شد.
* اولین پایگاه لرزه نگاری در تبریز (شهر زلزله خیز) بنا گذاشته شد.
شهر آنچه به اینجا پیوند دارد... آسمان خراش طراحی و محوطه سازی فضای سبز اندیشه های ابن خلدون قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فصل چهارم، اقتصادی و امور مالی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فصل هفتم، شوراها امپراتوری های اروپا رده بندی زیستی جامعه شناسی معرفت دورکیم جغرافی آرمانشهر ایرانی شبکه معابر شهر سبکهای شهرسازی در ایران قبل از اسلام سبک شهرسازی پارتی سیر مدیریت شهری در ا یران استان آذربایجان غربی استان اصفهان سیر مقررات شهرسازی در ایران جامعه شناسی قشرها و نابرابریها جامعه شناسی خانواده جامعه شناسی کار جامعه شناسی شهری عوامل موثر در بازی تاریخ پیدایش شهر شهر و ده از دیدگاه جامعه شناسان شهر صنعتی کلان شهر نظریه زیمل در مورد کلان شهر و حیات ذهنی انگیزه ، آرزو در روستا انواع نظریه‌های جامعه شناسی شهری شهر در کشورهای توسعه نیافته شهر قبل از انقلاب صنعتی شهری شدن در آغاز انقلاب صنعتی شهری شدن بعد از انقلاب صنعتی بوم شناسی مکتب شکاکیون طرح اتاق امن مزایای اتاق امن اوتونیت طراحی و محوطه ساز فضای سبز
طی دهه های اخیر از سوی اندیشمندان علوم جغرافیا، جامعه شناسی،اقتصاد، جمعیت شناسی و برخی علوم دیگر، تعاریف متعددی از شهر ارائه شده است و جامعه‌شناسان از جمله انگلس و مارکس شهر را محل تمرکز جمعیت، ابزار تولید، سرمایه، نیازها و احتیاجات و غیره می دانند که تقسیم کار اجتماعی نیز در آنجا صورت گرفته است. جغرافی دانان ، شهر را منظره‌ای مصنوعی از خیابانها، ساختمانها، دستگاهها و بناهایی می دانند که زندگی شهری را امکان‌پذیر می‌سازد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیدایش اولین شهر های تاریخ

دانلود مقاله ژاپن

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله ژاپن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
ژاپن کشوری است که با رشد صنعتی خود در سطح جهان نظر همه محققان را به سوی خود جلب کرده است ، هر فردی خواهان آن است که بداند این کشور کوچک چگونه در مدت کمتر از یک قرن توانسته است بازارهای بزرگ جهان را تسخیر نماید حتی اگر خودمان به پیرامون محل زندگی خویش نیم نگاهی بیندازیم آثار تلاش ها و اختراعات و ابتکارات مردم این کشور را خواهید دید . شکی نیست که پیشرفت هرکشور ریشه عمیق در آموزش و پرورش آن کشور دارد و این امر در کشور آفتاب تابان به خوبی توانسته است با برنامه ریزی دقیق و آموزش جدی بر همه مشکلات فائق آمده و تکنولوژی و صنعت خود را به اعلاء ترین درجه از پیشرفت رساند و نظر محققان آموزشی را به خود جلب نماید .
از آنجایی که یکی از اهداف مقدس نظام جمهوری اسلامی ساختن جامعه ای ایده آل و موفق و الگو می باشد و این امر بدون توجه به آموزش و پرورش امری غیرممکن خواهد بود لذا آشنایی و شناخت آموزش و پرورش کشورهای درحال توسعه و پیشرفته بسیار ضروری بوده و راهگشای ما در پیشرفت علمی و صنعتی کشورمان می باشد . لذا بر آن شدم تا با مطالعه و تحقیق پیرامون سازمان آموزش و پرورش این کشور قدمی هرچند ناقص برداشته و به این ترتیب شناختی مختصر در این زمینه بدست آورم .
این تحقیق شامل سه بخش عمده می باشد . که بخش اول آن به شناخت وضعیت جغرافیایی و تاریخی و خصوصیات فردی ژاپنی ها می پردازد و بخش دوم آن که خود شامل دو بخش دیگر است به آشنایی با آموزش و پرورش گذشته ، قبل از عصر می جی ( miji ) ، سالهای (1868 1630) م و در عصر « می جی » ( 1945 1868 ) م ، پرداخته شده است و در بخش سوم که شامل آموزش و پرورش ژاپن امروز و نظام فعلی می باشد پرداخته شده است .
قابل توجه است که در این نوشته بیشتر سعی بر اختصار و فهرست نگاری از نظام آموزشی کشور ژاپن با مختصری از وضعیت هر موقعیت شده است هرچند که هر عصری دارای فلسفه ها و تعلیم و تربیت خاص مربوطه به خود است که در این تحقیق مجال به پرداختن گسترده آن نبود و بیشتر بر نظام فعلی تأکید شده است .
از خداوند متعال توفیق روزافزون و کسب تجارب ارزنده و پیشرفت همه جانبه همه
دست اندرکاران تعلیم و تربیت را خواستارم .
« و به امید روزی که نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران الگویی برای همه
نظام های دنیا باشد »
هاشم جعفرزاده ـ آبان ماه 85

 

 

 

 

 

 

 

قسمت اوّل

 

شامل مشخصات :
1ـ جغرافیائی
2ـ تاریخی
3ـ خصوصیات فردی اجتماعی

 


1) آشنایی مختصر با وضعیت جغرافیایی ، اقتصادی ژاپن :
ژاپن ، با وسعت 372.313 کیلومتر مربع پنجاهمین کشور جهان است که در نیمکره شمالی و نیمکره شرقی در شرق قاره آسیا بصورت مجمع الجزایر در شمال غرب اقیانوس کبیر و در کنار دریای ژاپن و نزدیکی سواحل روسیه و کره جنوبی واقع شده است و در کمربند زلزله ای اقیانوس کبیر که قسمت اعظم آن را جنگل ها با آب و هوای نسبتاً گرم و پر باران می باشد وجود دارد .
 جمعیت آن در سال 1900 میلادی بالغ بر 180 میلیون نفر و تراکم جمعیت 313 نفر در کیلومتر مربع می باشد . 76% مردم کشور ساکن شهرها بوده و پرجمعیت ترین شهر آن توکیو با بیش از 10 میلیون نفر جمعیت می باشد . 3/24% جمعیت را افراد کمتر از 14 سال و 4/64% را افراد بالاتر از 60 سال تشکیل داده است ، متوسط عمر مردان در سال 1983 معادل 5/72 سال و زنان 80 سال است . 4/99% مردم این کشور از نژاد ژاپن بوده و 5/0% از نژاد کره می باشند .
 زبان رسمی و رایج ژاپنی بوده که با خط مخصوص به خود نوشته می شود .
 دین اکثر مردم بودایی و شینتو بوده و 8/0% مسیحی می باشد و 2/0% مسلمان
می باشند .
 حکومت این کشور امپراطوری است و نخست وزیر و وزراء در عین حال عضو مجلس می باشند . قوه مقننه از دو مجلس که یکی مجلس نمایندگان با 511 عضو که به مدت چهارسال انتخاب شده و دیگری مجلس مشاورین با 252 عضو که به مدت 6 سال انتخاب می شوند ، تشکیل شده است .
 قانون اساسی که در سال 1947 تدوین شد ژاپن را که از 43 ناحیه که هرکدام بوسیله یک فرماندار انتخاب می شود و دارای یک شورای محلی می باشد و اداره می شود به دو ناحیه شهری و یک ناحیه پایتخت نشین تشکیل یافته است قرار داده است .
 صنعت و کشاورزی عبارت است از فولاد سازی ، ماشین آلات ، کشتی سازی ،
هواپیماسازی ، شیمیایی ، الکترونیک ، برنج ، غلات ، سبزیجات ، میوه جات ، سیب زمینی ، توتون مهمترین محصولاتش را تشکیل می دهد .
 نیروی کار بالغ بر 70.000.000 نفر است که 36% آن در صنایع 12% آن در کشاورزی و 52% در بازرگانی و تجارت مشغول می باشند .
 میزان تولید ناخالص ملی در سال 1985 حدود 1057 میلیارد دلار بوده که درآمد سرانه به 170.000 دلار که 8/36% از صنایع 1/8% از کشاورزی 23% از تجارت و 11% از خدمات می باشد بدست می آید .
 ارتباطات در ژاپن به صورت دولتی و خصوصی اداره می شود ، در سال 1976 تعداد 944 فرستنده رادیویی 6117 فرستنده تلویزیونی و 59.650.000 گیرنده رادیویی و 26.545.000 گیرنده تلویزیونی بوده است ( آمار مربوط به سال 1984 می باشد ) در سال 1975 تعداد 14.283.000 رادیو و 12.453.000 تلویزیون تولید شده است .
 نشریات در این کشور بطور متوسط 250 نشریه روزانه با تیراژی حدود 61.081.000 و سرانه 526 روزنامه برای هر هزار نفر منتشر می گردد که مقیاس آن براساس سیستم متریک می باشد ؟
2- تاریخچه مختصر ژاپن :
تاریخ روشن و واضح ژاپن به سال 660 قبل از میلاد برمی گردد که امپراطور ژاپن در این سال بوسیله جیموتنو تأسیس شد و از همان سال امپراطوران ژاپن به خود جنبة الهی دادند ، در قرون اولیه میلادی قبایل مختلفی در جزایر ژاپن سکونت داشتند که حکومت هریک از آنها در دست کاهنان بود . نخستین اروپایی هایی که به ژاپن راه یافتند پرتقالی ها بودند که در سال 1542 با این کشور روابط بازرگانی برقرار نمودند ، در اواسط و اواخر قرن شانزدهم مسیحیت به ژاپن وارد شد در اواخر قرن 16 سه جنگجوی بزرگ یعنی « بوتوناگا ، هیدیوشی ، وایباسو » یکی بعداز دیگری ژاپن را به تسلط خود درآوردند .
ایباسو ، مؤسس سلسله « شوگویی توکوگاوا » بود که در سال « 1867 1603 » بر ژاپن فرمانروایی کرد .
جامعه ژاپن در دوره خاندان « توکوگاوا » طبقه بندی شده بود و حدود و اختیارات آنها سخت رعایت می شد . این طبقات عبارت بودند از : فئودال ها ، سامورایی ها ، دهقانان ، صنعت کاران ، تجار . در قرون 17 و 18 شهرها رونق گرفت و طبقه بازرگانان بر کشور مسلط شدند .
در اواسط قرن 19 رژیم « شوگوتی توکوگاوا » که از داخل و خارج در معرض تهدید بود از پا درآمد و درسال 1868 « شوگون » وقت ناچاراً استعفا کرده و در سال 1868 امپراطوری « موتسوهیتو» به عنوان اولین امپراطوری پس از 700 سال قدرت را در دست گرفت و از این زمان دوره معروف بازگشت « می جی » آغاز گردید . در این دوره فرمانروایان ژاپن به جای خودداری از ورود بیگانگان و عدم تجارت با آنان ، سعی درا ستفاده از فنون و صنایع و تمدن مغرب زمین کرده و در این راه به پیشرفت های فراوانی نائل شدند و به خاطر وجود رهبرانی لایق ژاپن به سرعت به یک مملکت صنعتی نوین و یک قدرت نظامی و قطب اقتصادی مبدل شد .
3) خصوصیات فردی و اجتماعی مردم ژاپن :
به لحاظ اینکه در رابطه با خصوصیات فردی و اجتماعی ژاپنی ها در مقالات ، کتابها ، نقل قولها ، کنجکاوی زیادی نشان داده می شود در این قسمت سعی شده است باتوجه به سخنان وگفته های هیئت های اعزامی ، و فیلم های ژاپنی ، نوشتجات و مجلات و کتابهای گوناگون چکیده ای از این خصوصیات فردی ، اجتماعی را بیان کنیم . اما باید اذعان کنم که هرچند جامعه کنونی ژاپن رفته رفته دچار سرمایه داری غربی گردید . آموزش و پرورش ژاپن هنوز هم نتوانسته است مفاسد اجتماعی که خودبخود در نظام های سرمایه داری بوجود می آید را به کلی از بین ببرد و می توان گفت که مجموعه مفاسدی که در جامعه های غربی سرمایه داری به عیان مشاهده می گردد ، در جامعه ژاپن به صورت جوانه های ناپیدا و مخفی و یا به شکل عیان به چشم می خورد و برنامه های رادیو و تلویزیون و دیگر وسایل ارتباط جمعی خاصه مجلات و روزنامه های خاص در تقویت و اشاعة آن در بین جوانان بسیار فعال هستند ، بدیهی است خصوصیاتی که در ذیل آمده است عموماً به نکات مثبت اشاره شده است ولی به این معنا نیست که کشور ژاپن هیچ مشکلی ندارد بلکه چون ذکر علل پیشرفت مادی و فنی ژاپن مورد نظر بوده است فقط به موارد مثبت اشاره شده است .
به طور خلاصه و کلی خصوصیات فردی ، اجتماعی مردم ژاپن را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد :
1) سخت کوشی و خود اتکایی
2) نظم پذیری و رعایت ضوابط و دستورالعمل ها بطور مؤثر و خودکار
3) برخورداری از روحیه قناعت و صرفه جویی
4) جمع گرایی و وابستگی به خانه و گروه و توجه به « ما » در مقابل دیگران که در سطح ژاپن وجود دارد .
5) رعایت سلسله مراتب و احترام به تجارب و سابقه کار و اطاعت از همدیگر از روی احترام نه ترس .
6) آگاهی دادن و مطلع کردن افراد همه جامعه یا گروه و شرکت از فعالیت ها و اهداف مربوطه و برقراری نوعی سابقه پدرانه .
7) برخورداری از وجدان کاری بسیار بالا و اهمیت قائل شدن برای کار و ارجح شمردن مصالح شرکت و مؤسسه بر منافع شخصی .
8) توجه به نظافت و بهداشت و سرزندگی و نشاط و خنده رویی
9) توجه خاص به زیبایی و طبیعت و گل
10) وطن دوستی و دارابودن عرق مذهبی .
000 با توجه به این اصول درمی یابیم که رمز موفقیت و پیشرفت این کشور چه می تواند باشد .
مقدمه کوتاه :
دلائل انتخاب پرداختن به آموزش و پرورش ژاپن در زمان گذشته بدین علت است که چون پایه و اساس آموزش فعلی بر همان چهارچوبه های نظام آموزشی قبل می باشد . لذا شناخت و آشنایی با نظام گذشته ضروری می نمود به گفته « آقای محمد تقی زاده » استاد ایرانی دانشگاه چیبای ژاپن « شناخت ژاپن امروز» بدون شناخت ژاپن دیروز امکان پذیر نیست ، درواقع آنقدر که « دیروز ژاپن » از نظر بنیادی برای ما آموزنده است « امروز ژاپن » چندان چیزی برای آموختن ندارد » . لذا لازم دیدم مختصری هرچند کوتاه و گذرا از نظام گذشته آموزش و پرورش ژاپن داشته باشم که در ذیل از نظرتان می گذرد .

 

 

 

 

 

قسمت دوّم

 

شامل : آموزش و پرورش ژاپن در گذشته :
1ـ قبل از عصر می جی
( 1868 ـ 1630 )
2ـ در عصر می جی
( 1945 ـ 1868 )

 

1) آموزش و پرورش قبل از عصر می جی « miji »
« 1868 تا 1630 میلادی »
در سال 1615 جنگهای داخلی قبیله ای ژاپن پایان یافت و حکومت سلسله « توکوگاوا » آغاز شد . بنیانگذاران این سلسله دستورالعملی برای ایجاد سربازخانه ها داده بود که به « سامورایی » دستور می داد ، آموختن را مقدم دارند و بدین ترتیب درسال « 1630 م» اولین آکادمی تعالیم کنفوسیوس پایه گذاری شد و سپس بقیه مؤسسات آموزشی جهت پرورش « سامورایی ها » و فئودال ها ایجاد شد . هرچند در این زمان آموزش و پرورش ژاپن بر پایه سلسله مراتب طبقاتی بنا شده بود و فقط برای سامورایی ها آموزش بالاترین رتبه ای بود که بتوانند به عنوان طبقه حاکم کارایی خود را حفظ کنند .
بنابراین آموزش آنها رسماً و دقیقاً تحت کنترل بود و برای عوام هرچند که آموزش برایشان منع شده بود اما از کمک دولت برخوردار نبودند ، آموزش نخبگان دربار در یک مدرسه خاص که تعالیم کنفوسیوس و هنرهای باب طبع درباریانبود به آنها آموخته می شد ، تربیت سامورایی ها با حکمرانان و طبقه اداره کننده کشور در مدارس خاصی که به نام « شوگونالS ho-gunal » شناخته می شدند انجام می گرفت و سامورایی ها مجبور بودند بین 8 تا 15 سالگی این مدارس را طی کنند این مدارس بعدها با پذیرفتن برخی جنبه های غربی از اولین پیشروان معروف آموزش و پرورش غرب در ژاپن شدند که منحصراً جنبه حرفه ای و کاربردی داشتند .
در سال 1740 این مدارس اجازه یافتند که زبان آلمانی تدریس کنند و از آن پس آموزش به طریق غربی آغاز می گردد ، در سال 1756 یک دانشکده طب به شکل غربی گشایش می یابد که بعداً هستة اصلی ایجاد دانشگاه توکیو می شود . در قلمرو هر فئودال که تعدادشان به 280 می رسید حداقل یک مدرسة خاص به عنوان مدارس ایالتی ایجاد گردید که در قرن 19 توسعه فراوان یافت و کلیه مطالب تدریس آن از تعالیم کنفوسیوس مایه گرفته بود و تاریخ چین ، خط ، انشاء ، آداب و تشریفات را شامل می شد ، این مدارس برای هر طبقه از سامورایی ها کلاس خاصی داشت و از لحاظ محتوی نیز آموزش طبقاتی بود . آموزش دیگر مردم ، در مدارس خصوصی بسیار متفاوت صورت می گرفت . مدارسی که تحت عنوان « شی جوکو » خوانده می شد و در آن همه رقم آموزش ابتدایی تاعالی ترین درجات دانش را تدریس می کردند هرچند بسیاری از آنها به سامورایی ها تعلق داشت ولی به تدریج درهای خود را بر روی مردم عادی گشودند .
آموزش مردم عادی تر در مکتب خانه هایی که به نام « تراکویا ـ Terakoya » خوانده می شد صورت می گرفت و کلاً غیرمذهبی بودند و زائیده اشتیاق مردم برای تحصیل بود و از خانه معلم برای مدرسه استفاده می شد و محصلین آن را فرزندان عوام شهری ، تجار ، در شهر و در روستاها فرزندان خانواده های مرفه تشکیل می دادند . این مدارس بطور متوسط بین 30 تا 60 شاگرد داشت که دختران و پسران را با هم می پذیرفتند ورودی به این کلاس ها بین 6 تا 8 سالگی بود و در 11 تا 13 سالگی کارآموزی آنها شروع می شد . در این مدارس کلاس بندی وجود نداشت و عموماً خواندن ـ نوشتن و حساب را آموزش می دادند و حدودی هم درس اخلاق و حسابداری را می آموختند و برخی زبان چینی ، جغرافیا ، و تاریخ را آموزش می دادند . معلمین از احترام خاصی برخوردار بودند و شهریه منظمی را دریافت نمی کردند . در پایان سلسله « توکوگاوا » که یک سلسلة فئودالی بود وضع سواد بدین شرح بود :

 

درصد کل جمعیت
مردان سامورایی 100% طبقات صاحبان حرفه در شهر 50 60
7% 2%
زنان سامورایی 50% طبقات صاحبان حرفه در روستا 40 50%

بازرگانان 80 70% بزرگان دهات 100%
زنان بازرگانان 60 50% 3% طبقه متوسط دهات 50 60% 87%
بازرگانان شهرهای کوچک50 60% روستائیان دورافتاده 20%

 

2) وضعیت آموزش و پرورش درعصر می جی1 « miji »
( 1945 تا 1868 ) میلادی
با سقوط فئودالیسم و استقرار امپراطوری می جی ، فصل جدیدی در آموزش و پرورش ژاپن گشوده می شود و در همین دوره است که باید ریشه های آموزش و پرورش ملی را جستجو کنیم . باید گفت که تعلیم و تربیت در طی دوره امپراطوری « می جی » هدف خود را تربیت انسانهایی ، درست کار ، میهن پرست و باسواد و عاقل قرار داده بود و به تجدید نظر در نظام آموزش و پرورش قبل اقدام کرد و مبنای کار خود را بر دو اصل استوار ساخت .
1- اصل سونو ـ Sonno ـ به معنای تقدس امپراطور و پیروی از تعالیم امپراطوران سابق .
2- اصل ـ کای کوکوـ Kaikoku ـ به مفهوم گشودن درهای باز کشور و بطور خاص غربی کردن جامعه ژاپن می باشد .
در سال 1871 برای آموزش کلیه مردم وزارت آموزش و پرورش تأسیس شد و در سال 1872 فرمان انقلابی « گاکوسة ای » یا فرمان تعلیم وتربیت صادرشد فرمانی که نشانه تغییر اساسی عبور از آموزش و پرورش فئودالی به تعلیم و تربیت انفرادی و نوین بود ـ درهمین سال وزارت آموزش و پرورش فرمان ترجمة آثار ادبی وقانون آموزش کشور را صادر کرد که اقتباسی از آموزش و پرورش فرانسه بود . اما نظریه ها ، روشها و مواد آموزشی از تعلیم و تربیت آمریکایی ها بود .
در این فرمان نخستین دستورالعمل مهم درباب نظام آموزشی بود ، دارای روحیه ترقی خواهی و درصدد آن بود تا علوم نوینی را به کشور ژاپن وارد نماید ، براساس این فرمان کشور ژاپن به 8 بخش دانشگاهی تقسیم شده بود و از نظر آموزش متوسطه شامل 32 بخش می شد و هریک شامل 210 بخش ابتدایی بود که بدین ترتیب در دهه ( 1872 تا 1880 ) م کشور ژاپن دارای 53.760 مدرسه بود ، تا سال 1873 تنها 24/4% دختران به مدرسه راه یافتند اما درسال 1891 با اجرای این طرح می توان ادعا کرد که 50% پسران و 50% دختران به مدرسه می رفتند .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   47 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ژاپن

دانلودمقاله نظام های سیاسی

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله نظام های سیاسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
طبقه بندی نظام های سیاسی
نظام های سیاسی برحسب معیارهای مختلفی قابل تقسیم بندی هستند. ارسطو به موضوع طبقه بندی انواع حکومت علاقۀ خاصی داشت . در این کار وی بر دو محور تکیه می کرد: یکی معیار شمار حکام و گروه حاکمه و دوم ویژگیهای اخلاقی نظام ها ؛ از این حیث که در خدمت منافع خصوصی حکام یا مصالح عمومی باشند. با ترکیب این دو معیار سه نوع رژیم به دست می آید: حکومت های تک نفره خوب یا بد ؛ یعنی مونارشی و جباریت ؛ حکومتهای چند نفره خوب یا بد ، یعنی اریستوکراسی و الیگارشی و حکومت های خوب یا بدی که دردست شمار کثیری از مردم باشد ، یعنی پولیتئی و دموکراسی .
همچنین به نظر ارسطو نظام های سیاسی یا قوانین اساسی به حسب روش سازماندهی به سه عنصر حکومت قابل طبقه بندی بودند. سه عنصر حکومت عبارتنداز : عنصر تصمیم گیری در سیاست داخلی و خارجی ، عنصر اداری یعنی کل مناصب اجرایی حکومت و عنصر قضایی . عنصر اول وسوم معمولاً در اختیار حکام اصلی مثلاً پادشاه یاگروه حاکمه در الیگارشی هاست . اماعنصر دوم ممکن است مبتنی بر انتقال موروثی مناصب ، انتخابی بودن آنها و یا قرعه کشی باشد. انتخابات بویژه در اریستوکراسیها معمول بود که بیش از رژیم های دیگر بر فضائل مدنی و سیاسی استوار بودند . روش قرعه کشی نیز در دموکراسیها معمول بود.
درقرون جدید علاوه بر معیار عددی ، ملاک تفکیک و رابطۀ قوای حکومتی با یکدیگر در تقسیم بندی رژیم ها مورد توجه قرار گرفت . شارل لویی منتسکیو (1755ـ1689) نظریه پرداز فرانسوی در کتاب معروف خود روح القوانین استدلال کرد که طبقه بندی قدیمی رژیم های سیاسی به مونارشی ، اریستوکراسی و دموکراسی رسا نیست ، بلکه باید رژیم ها را به مونارشی ، استبداد و جمهوری ( چه دموکراسی و چه اریستوکراسی) طبقه بندی کرد . اساس این طبقه بندی را اصول هریک از آن نظام ها تشکیل می دهند که عبارتند از : افتخارجویی ( مبنای مونارشی ) ، ترس ( اساس استبداد) و فضیلت مدنی ( اساس جمهوری) . همچنین به نظر منتسکیو حکومتهای معقول و معتدل آنهایی هستند که میان سه قوۀ مجریه ، مقننه وقضائیه ، تفکیک و توازن ایجاد کنند. هریک از قوا باید به وسیلۀ نهادهای جداگانه ای اجرا شود و نمایندۀ شأن اجتماعی خاصی باشد . اشراف باید برقدرت و اقدامات عامه مردم نظارت کنند و مردم نیز متقابلاً بر اشراف نظارت داشته باشند. به نظر منتسکیو حکومت مطلوب ، حکومتی مرکب از عناصر سلطنتی، اشرافی و جمهوری بود، زیرا ویژگی اصلی چنین حکومتی ، تفکیک قوا و نظارت آنها بریکدیگر است .
درمباحث پیشنین از دو معیار برای تقسیم بندی انواع کلی نظام های سیاسی سخن گفتیم : یکی طبقه بندی آنها بر حسب غلبۀ یکی از وجوه اساسی دولت و دوم بر حسب نوع رابطۀ دولت با طبقات اجتماعی .با کاربرد این معیارها ویژگیهای بیشتری دربارۀ انواع نظام های سیاسی شناخته می شود. معیار عددی دیگر امروزه بیانگر نوع و سرشت نظام های سیاسی نیست . در همۀ دولتهای مدرن گروههای محدودی درامر عملی حکومت کردن دخیل هستند ، لیکن شیوه به قدرت رسیدن ، نحوۀ اعمال قدرت آنها ، پایگاهها و مبانی اقتدارشان و نوع رابطه ای که با جامعه دارند ، بسیار متفاوتند . همچنین معیار ارسطویی رعایت نفع و مصلحت عمومی وخصوصی دیگر از چشم اندازی صرفاً اخلاقی معنادار نیست ، بلکه باید آن را با توجه به ملاکهای اقتصادی و اجتماعی تکمیل کرد. دو معیار وجوه چهارگانۀ دولت و رابطۀ آن با طبقات اجتماعی ، انواع رژیم های سیاسی را به شکل کامل تر و جامع تری باز می نمایند. چنانکه قبلاً اشاره شد، بر حسب ملاک اول ، چهارنوع کلی نظام سیاسی ممکن است به دست آید: اقتدارطلب ، ایدئولوژیک ، رفاهی و طبقاتی . اقسام مشخص تری از رژیم های سیاسی ممکن است در درون هریک از این انواع کلی یافت شود. برحسب ملاک دوم ، چنانکه قبلاً دیدیم ، دولت ممکن است ابزار طبقۀ مسلط ، نمایندۀ وضعیت تعادل وتوازن طبقاتی و یا دارای استقلال نسبی از طبقات اجتماعی باشد.
با این حال دو معیار اخیر نیز تا اندازۀ زیادی انتزاعی هستند. توصیف رفاهی بودن یا طبقاتی بودن دولت دیگر ابعاد و ویژگیهای آن را آشکار نمی سازد . همچنین بیان نوع رابطه میان دولت و طبقات معین اجتماعی تصویر کاملی به دست نمی دهد. حال با ترکیب مجموعۀ معیارهای فوق در دو معیارکلی تر می توان تصویر جامع تری از انواع رژیم های سیاسی به دست داد: یکی شیوۀ اعمال قدرت حکومتی بر جامعه که ساخت قدرت را تشکیل می دهد ودوم میزان اعمال قدرت حکومتی بر جامعه برای ایجاد تحولات اقتصادی و اجتماعی. از منظر معیاراول نظام های سیاسی بردو دستۀ بزرگ یعنی دموکراتیک و اقتدارطلب تقسیم می شوند و از حیث معیاردوم رژیم های سیاسی چپ گرا و راست گرا قابل تمیزند. تنوع رژیم های سیاسی درعمل از میزان نسبی دموکراتیک بودن یا اقتدارطلب بودن و چپگرا یا راستگرا بودن حاصل می شود.
از لحاظ معیارنخست، ساخت قدرت بر دو نوع است : یکی ساخت قدرت یکجانبه و دیگری ساخت قدرت دوجانبه . درنوع اول قدرت سیاسی مشروعیت خودرا از منابع ماوراء اجتماعی به دست می آورد و نهادهای مشارکت و رقابت درآن ضعیف اند. اشکال مختلفی از رژیم های استبدادی قدیم وجدید ، توتالیتر و دیکتاتوریهای نظامی وغیرنظامی دارای ساخت قدرت یکجانبه اند. درساخت قدرت دو جانبه منبع مشروعیت درون ـ اجتماعی است و در نتیجه امکان مشارکت و رقابت سیاسی درآنها به درجات مختلف وجود دارد . بعلاوه می توان از ساختار قدرتی نام برد که درآن قدرت از لحاظ ظاهری دارای ساختار دوجانبه و نهادهای مشارکت است ، ولی درواقع ساخت قدرت یکجانبه است . دموکراسیهای صوری یا شبه دموکراسیها دارای چنین ساخت قدرتی هستند.
معیار دوم طبقه بندی نظام های سیاسی ، میزان دخالت دولت در اقتصاد و جامعه یا به تعبیر مشهر چپ و راست بودن آنهاست. واژه های چپ وراست برای تفکیک نگرشها و ایدئولوژیهای سیاسی درسطح افراد، احزاب و دولتها به کاررفته است . با این حال این دو واژه از دقت کافی برخوردار نیستند و نمی توانند انواع گوناگون مواضع ایدئولوژیک سیاسی را پوشش بدهند . ریشۀ تاریخی این واژگان به انقلاب 1789 درفرانسه باز می گردد. درجلسات مجلس ملی انقلاب درپاریس اعضاء تندرو تر در سمت چپ و اعضاء میانه روتر در سمت راست جایگاه رئیس مجلس می نشستند. پس از آن مفهوم چپ به تدریج برای توصیف هواداری از انقلاب ، حاکمیت مردم ، حکومت جمهوری و ضدیت با کلیسا ، و مفهوم راست برای توصیف حمایت از تخت وتاج و کلیسا و حکومت اشرافی به کاررفت . دردوران انقلاب صنعتی چپ گرایی به معنای حمایت از منافع طبقۀ کارگر و راستگرایی به مفهوم پشتیبانی از طبقۀ سرمایه دار به کار می رفت . از این رو چپ وراست دو معنای جداگانه و درعین حال بهم پیوسته سیاسی و اقتصادی داشته اند. چپ درمعنای سیاسی بر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی تمدن جدید غربی یعنی آزادی، برابری ، خودمختاری فرد، فردیت انسان ، عقلگرایی ، علم گرایی ، ترقی و پیشرفت جامعه ، دموکراسی ، حاکمیت مردم و اصالت انسان تأکید گذاشته است. درمقابل راست در معنای سیاسی آن بر سنت و سنتگرایی ، ارزشهای مذهبی ، کمال ناپذیری انسان ، حفظ آداب ورسوم ، نفی حاکمیت مردم یا صلاحیت مردم درحکومت ، اجتناب ناپذیر بودن نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی ، ضدیت با عقلگرایی و علم گرایی مفرط و اهمیت خانواده به جای اصالت فرد تأکید گذاشته است .
از نظر اقتصادی چپ گرایان بر ضرورت دخالت دولت در اقتصاد برای تأمین عدالت اجتماعی و راست گرایان بر عدم امکان تأمین عدالت اجتماعی ازطریق سیاسی ، ضرورت حفظ بازار آزاد ، دفاع از سرمایه داری و جلوگیری از مداخله گسترده دولت در امور اقتصادی تأکید می گذارند. اگر مفهوم چپ سیاسی و راست سیاسی را به ترتیب با معیار اول یعنی گرایش دموکراتیک و گرایش اقتدارطلبانه منطبق کنیم ، آنگاه از ترکیب دو معیار بالا چهار دسته رژیم های سیاسی به دست می آید که عبارتند از : 1) نظام های دموکراتیک راست ، 2) نظام های اقتدارطلب راست ، 3) نظام های دموکراتیک چپ و 4) نظام های اقتدارطلب چپ .
درپرتو کلی این طبقه بندی اینک به بررسی برخی انواع مهم نظام های سیاسی می پردازیم . نخست دسته بندیهای کلی مثل دموکراسی ، دموکراسی اجتماعی ، اقتدارطلبی ، توتالیتریسم و کورپوراتیسم را توضیح می دهیم و سپس به اشکال عینی دولت و نمونه هایی از نظام های سیاسی محافظه کار، لیبرال ، لیبرال دموکراسی ، دولت رفاهی ، نئولیبرال ، فاشیست و کمونیست می پردازیم .
اشکال عمومی
دموکراسی
دموکراسی قرن بیستم حاصل لیبرالیسم قرن نوزدهم است ؛ البته لیبرالیسم قرن نوزدهم خود ریشه در افکار هیوم ، میل و روسو دارد. برخی دموکراسی را ایدئولوژی سیاسی طبقات متوسط می دانند. به هرحال تفاوت اصلی میان دموکراسی در قرن نوزدهم و بیستم در این است که امروزه اصول و ایدئولوژی سیاسی طبقات متوسط به اقشار گسترده ای از جامعه تسری یافته است . مفهوم اصلی این ایدئولوژی برابری همگان در حوزۀ سیاسی و حقوقی است . درقرن نوزدهم هدف دموکراسی برآوردن خواست های حقوقی و سباسی اقشار متوسط بود و از این رو سرمایه داری ، سیستم اقتصادی متناسب با این ایدئولوژی بشمار می رفت ، اما درقرن بیستم برابری در حوزۀ اجتماعی بیشتر مورد توجه بوده است این نوع برابری با نوع سرمایه داری آزاد قرن نوزدهم مناسبت چندانی ندارد؛ درعوض مفهوم دولت رفاهی پشتوانه و ضامن واقعی دموکراسی سیاسی در قرن بیستم بوده است . از سوی دیگر از نظر اخلاقی ، دموکراسی بر اصل نسبیت ارزشها استوار است ؛ یعنی هیچگونه معیار مطلقی برای تعیین سلسله مراتب ارزشها درکار نیست . نتیجۀ این نگرش انکار عینیت هرگونه حقیقت اخلاقی است ، زیرا با اعتقاد به مفاهیم اخلاقی مطلق ، سلطۀ سیاسی سنتی همچنان برقرار خواهد ماند و اصل درستی نظر اکثریت مردم ( که ممکن است برخلاف اصول اخلاقی قدیم باشد ) مقبول نخواهد بود . برعکس رژیمهای اقتدارطلب و غیردموکراتیک همواره بر اساس ارزشهای مطلق اخلاقی حکم رانده اند .
مظهر فلسفی دموکراسی مکتب پراگماتیسم ( عمل گرایی ) است که بعد از جنگ دوم بخصوص در افکار چارلز پیرس درامریکا پدیدار شد. ویلیام جیمز روانشناس امریکایی و جان دیویی نیز از هواداران این مکتب بودند. نقطه نظر اصلی این مکتب آن است که عنصر اصلی تشکیل دهندۀ حقیقت ، فایده است . مثلاً اموری مثل مذهب و سنت تا آنجا که برای حفظ جامعه فایده دارند ، حقیقت نیز دارند. حقیقت عقاید از نتایج عملی آنها معلوم می شود. به این ترتیب از نگاه این مکتب حل مشکلات اجتماعی جانشین دستیابی به حقیقت مطلق می شود؛ همچنین مکتب عمل گرایی معتقد به نسبیت اخلاق است و به هرگونه اقتدار اخلاقی عینی و مطلق حمله می کند .
درتوضیح ویژگیهای کلی دموکراسی بر چند نکته اساسی معمولاً تأکید می گذارند :
1ـ دموکراسی حکومتی است مبتنی بر آراء و افکار عمومی و باید مستمراً نسبت به آن احساس مسئولیت کند؛ به سخن دیگر صرف دموکراتیک بودن منشأ حاکمیت برای دموکراسی کافی نیست ، بلکه مسئولیت درمقابل مردم باید مستمر باشد و حکومت دائماً منشأ دموکراتیک خود را تجدید کند .
2ـ افکار عمومی به شیوه ای آزاد و آشکار ابراز شود و شیوه های مناسبی برای ابراز آن همچون روزنامه های آزاد ، انتخابات ، تحزّب ، مراجعه به آراء عمومی و غیره وجود داشته باشد.
3ـ درمورد مسائل مورد اختلاف در نزد افکار عمومی ، باید افکار اکثریت عددی را درنظر گرفت و برای تأمین نظر اکثریت ، باید حق رأی و مشارکت سیاسی را به همه گروهها و اقلیت ها بسط داد.
4ـ حکومت دموکراسی در فضایی عمل می کند که سرشار از نهادها و انجمن های مستقل و خودجوش و متعددی باشد که در مقابل خودکامگی احتمالی حکام از حقوق و آزادیهای افراد و انجمن ها پشتیبانی کنند .
5ـ حکومت دموکراسی مستلزم کثرت گرایی اجتماعی است ؛ یعنی این واقعیت که هر جامعه ای مرکب از منافع و علائق و ارزشهای گوناگون است ، باید درنظر گرفته شود. حکومت دموکراسی نمی تواند به سود یکی از این اجزاء عمل کند.
6ـ دموکراسی مستلزم نسبی گرایی ارزشی و اخلاقی است و بنابراین هیچ گروهی حق ندارد درجایگاه حکومت ، هیچ فلسفه یا ایدئولوژی خاصی را برگروههای دیگر تحمیل کند. با تغییر افکار عمومی ، حقایق و اخلاقیات هم دگرگون می شوند. پس دموکراسی حکومتی است که درآن امکان تبدیل اقلیت های فکری به اکثریت همواره وجود دارد.
7ـ شرط عملکرد رضایت بخش نهادهای دموکراتیک رعایت آزادیهای اساسی از جمله آزادی بیان ، انجمن و قلم است ؛ آزادی همچون جریان خون ارگانیسم حکومت دموکراسی است .
بطورکلی سه دسته نظریه دربارۀ حکومت دموکراسی وجود دارد : یکی دموکراسی به معنای حکومت اکثریت مردم ؛ دوم دموکراسی به معنای حکومت قانون و سوم دموکراسی به معنای حکومت متناوب چندین گروه برگزیده.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   112 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نظام های سیاسی