فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

سخنرانى در مسجد الجواد
تذکر: این مقاله مجموعه چند سخنرانى استاد شهید در مسجدالجواد است که در فروردین ماه پنجاه و هشت ایراد گردید و ازجمله آخرین کنفرانسهاى عمومى آن مرحوم به حساب مى‏آید. از آنجا که پاره‏اى از نکات طرح شده در این مجموعه گفتار،باآنچه که ایشان در مسجد فرشته بیان کرده‏اند،مشترک بوده است،لذا مواردى را که در سخنرانیهاى مسجد فرشته ذکر گردیده‏بصورت پاورقى به این مقاله اضافه کرده‏ایم.
بسم الله الرحمن الرحیم
در آغاز سخن به مضمون یک آیه از آیات کریمه قرآن اشاره‏میکنم که در حکم دیباچه این بحث‏خواهد بود.خداوند رحمان‏در سوره مبارکه مائده میفرماید:
الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون... (1)
آیه خطاب به مسلمانان میفرماید:اکنون دیگر کافران ازدین شما نا امید شده‏اند.آنها ناامیدند از اینکه بتوانند با دین شمامبارزه کنند.دشمنان شما شکست قطعى خورده‏اند و دیگر از ناحیه آنها خطرى شما را تهدید نمیکند.اما امروز که روز پیروزى است‏باید از چیز دیگرى ترس داشته باشید و آن ترس از منست.
مفسرین در تفسیر این آیه گفته‏اند منظور این است که ازاین پس خطر از درون شما را تهدید میکند نه از بیرون.یعنى که‏خطر بکلى رفع نشده بلکه تنها خطر دشمن خارجى از میان رفته‏است.
«از خدا ترسیدن‏»که در آیه آمده است‏بمعناى ترس ازقانون خداست،ترس از آنکه خداوند،نه با فضلش،بلکه با عدلش‏با ما رفتار کند.در دعاى ماثور از امام على(ع)میخوانیم:یا من‏لا یخاف الا عدله...اى کسیکه ترس از او ترس از عدالت اوست. در یک نظام عادلانه که در آن حقیقتا هیچ ظلم و اجحافى نسبت‏به‏هیچکس صورت نمیگیرد،انسان تنها از اجراى عدالت است که‏میترسد.ترس او از این خواهد بود که مبادا خطائى مرتکب شودکه مستحق مجازات گردد. اینست که میگویند ترس از خدا درنهایت امر بر میگردد به ترس از خود،یعنى به ترس از تخلفات وجرائم خود.
آنجا که میفرماید اى مسلمانان،در آستانه پیروزى و شکست‏خصم،دیگر از دشمن بیرونى نترسید،بلکه از دشمن درون ترس‏داشته باشید،به یک معنا با آن حدیث معروف که پیغمبر اکرم‏خطاب به جنگاورانى که از غزوه‏اى برمیگشتند بیان فرمود،ارتباطپیدا میکند.پیغمبر در آنجا فرموده بود:شما از جهاد کوچکترباز گشتید اما جهاد بزرگتر هنوز باقى است (2) .
مولوى میگوید:
اى شهان کشتیم ما خصم برون مانده خصمى زان بتر در اندرون
آیه‏اى که برایتان تلاوت کردم همراه آیه یازده از سوره رعد ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم... (3) اساس و بنیان‏مناسبى را تشکیل میدهند براى تحلیل تاریخ اسلام.
بررسى تاریخ اسلام نشان میدهد که بعد از وفات پیغمبرمسیر انقلاب اسلامى که آن حضرت ایجاد کرده بود عوض شد.دراثر رخنه افراد فرصت طلب و رخنه دشمنانى که تا دیروز با اسلام‏میجنگیدند،اما بعدها با تغییر شکل و قیافه خود را در صفوف‏مسلمانان داخل کرده بودند،مسیر این انقلاب و شکل و محتواى‏آن تا حدود زیادى عوض گردید،بدین ترتیب که از اواخر قرن اول‏هجرى،تلاشهائى آغاز شد تا از این انقلاب ماهیت اسلامى یک‏انقلاب ماهیتا قومى و عربى تعبیر بشود.وارثان میراث پیامبر به‏عوض این که اعتقاد داشته باشند که این اسلام و ارزشهاى اسلامى‏بود که پیروز گردید و بعوض آنکه به حفظ و تداوم دستاوردهاى‏انقلاب اسلامى با همان معیارها و با همان اصول اعتقاد داشته‏باشند،اعتقاد پیدا کردند به اینکه انقلاب ماهیتى قومى و عربى‏داشته و این ملت عرب بوده است که با ملل غیر عرب جنگیده وآنها را شکست داده است.بدیهى است که همین امر براى ایجادشکاف در درون جامعه اسلامى کافى بود.
در برابر این جریان گروهى به حق ادعا کردند که آنچه شمابعنوان اسلام مطرح میکنید اسلام واقعى نیست،زیرا در اسلام‏حقیقى،مسائل قومى و نژادى محلى از اعراب ندارد.از سوى دیگرگروهى نیز این مسئله را مطرح کردند که حالا که پاى قومیت در میان است چرا قوم عرب؟چرا ما نباید سرورى و آقائى داشته باشیم؟ به این ترتیب نطفه جنگهاى قومى و نژادى و یا به اصطلاح امروزناسیونالیستى و راسیستى در میان امت مسلمان بسته شد.
تاریخ دو سه قرن اولیه اسلام،مالامال از جدالها و نزاعهابین نژادهاى عرب،ایرانى،ترک،اقوام ما وراء النهر و...است. در ابتدا،در دوره بنى امیه،نژاد عرب روى کار آمد.بنى عباس که‏به خلافت رسیدند،با آنکه عرب بودند اما چون با بنى امیه ضدیت‏داشتند،ایرانیها را تقویت کردند و زبان و خط فارسى را رواج‏دادند.بعدها متوکل عباسى،هم بدلیل آنکه پیوندى با نژادترک پیدا کرده بودند (4) و هم از آن جهت که میخواست‏خودش‏را از شر ایرانیها خلاص کند ترکها را بر امور مسلط کرد،و اعراب‏و ایرانیها را زیر دست قوم ترک قرار داد.
امروز نیز ما درست در وضعى قرار داریم نظیر اوضاع ایام آخرعمر پیامبر،یعنى وقتى که آیه الیوم یئس الذین...نازل شد.پیام‏قرآن به ما نیز این است که حالا که بر دشمن بیرونى پیروز شده‏ایدو نیروهاى او را متلاشى کرده‏اید،دیگر از او ترسى نداشته باشید،بلکه اکنون باید از خود ترس داشته باشید،از منحرف شدن نهضت‏و انقلاب است که باید ترس داشته باشید.اگر ما با واقع بینى و دقت‏کامل با مسائل فعلى انقلاب مواجه نشویم و در آن تعصبات وخودخواهى‏ها را دخالت دهیم،شکست انقلابمان بر اساس قاعده‏«و اخشون‏»و براساس قاعده‏«ان الله لا یغیر...»حتمى الوقوع خواهد بود،درست‏به همانگونه که نهضت صدر اسلام نیز بر همین اساس‏با شکست روبرو شد.
اصلى که در بسیارى از موارد صدق میکند این است که نگه‏داشتن یک موهبت از بدست آوردنش اگر نگوئیم مشکلتر،مطمئناآسانتر نیست.قدما میگفتند جهان گیرى از جهاندارى ساده‏تر است. و ما باید بگوئیم انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگاهداشتن سهلتراست.در همین انقلاب خودمان بوضوح میبینیم که از وقتى که به‏اصطلاح شرایط سازندگى پیش آمده،آن نشاط و قوت و قدرتى را که‏انقلاب در حال کوبیدن دشمن بیرونى داشت،تا حدود زیادى ازدست داده و یک نوع تشتت و تفرقه در آن پیدا شده است.البته‏این تفرقه یک امر غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینى نبود،از قبل‏حدس زده میشد که با رفتن شاه آن وحدت و یک پارچگى که درمیان مردم بود تضعیف شود.
از اینجا معلوم میشود که بررسى ماهیت این انقلاب بعنوان‏یک پدیده اجتماعى ضرورت اساسى دارد.ما میباید انقلاب خودمان‏را بشناسیم و همه جنبه‏هایش را به بهترین نحو تحلیل کنیم.تنهابا این شناختن و تحلیل کردن است که امکان تداوم بخشیدن به‏انقلاب و امکان حفظ و نگهدارى آنرا پیدا خواهیم کرد.
لازم است ابتدا یک بحث کلى درباره انقلابها مطرح کنیم‏و بعد از آن،انقلاب ایران را بطور اخص مورد بررسى قرار دهیم‏در اولین قدم باید ببینیم انقلاب یعنى چه؟انقلاب عبارتست ازطغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین،علیه نظم حاکم‏موجود براى ایجاد نظمى مطلوب.به بیان دیگر انقلاب از مقوله‏عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم،بمنظور استقرار وضعى دیگر (5) باین ترتیب معلوم میشود که ریشه هر انقلاب دو چیز است، یکى‏نارضائى و خشم از وضع موجود،و دیگر آرمان یک وضع مطلوب، شناختن یک انقلاب یعنى شناخت عوامل نارضائى و شناخت آرمان‏مردم.
در مورد انقلابها بطور کلى دو نظریه وجود دارد،یک نظریه‏این است که اصلا همه انقلابهاى اجتماعى عالم،اگر چه در ظاهرممکنست‏شکلهاى مختلف و متفاوتى داشته باشد،روح و ماهیتشان‏یکى است.پیروان این نظریه میگویند تمام انقلابها در دنیا،چه‏انقلاب صدر اسلام چه انقلاب کبیر فرانسه،جه انقلاب اکتبر و یاانقلاب فرهنگى چین و...با اینکه شکلهایشان فرق میکند در واقع‏یک نوع انقلاب بیشتر نیستند.در ظاهر به نظر میرسد که یک‏انقلاب مثلا علمى است و دیگرى سیاسى است،یکى دیگر انقلاب‏مذهبى و قس علیهذا،با این حال روح و ماهیت همه اینها یک‏چیز بیشتر نیست،روح و ماهیت تمام انقلابها اقتصادى و مادى‏است.
انقلابها از این جهت درست‏شبیه یک بیمارى است که درموارد مختلف آثار و علائم متفاوت و مختلفى نشان میدهد،امایک طبیب و پزشک میفهمد که همه این علائم مختلف و متفاوت و همه این نشانه‏ها و آثار که بظاهر مختلفند یک ریشه بیشترندارند.این آقایان میگویند در همه انقلابها،در واقع نارضائیها درنهایت امر بیک نارضائى برمیگردند خشم‏ها نیز همگى بیک خشم،و آرمانها نیز همگى بیک آرمان منتهى میشوند.تمام انقلاب‏هاى‏دنیا در واقع انقلاب‏هاى محرومان است علیه برخوردارها.ریشه‏همه انقلابها در آخر بمحرومیت‏برمیگردد. (6)
در زمان ما این مسئله-تکیه بر روى منشا طبقاتى انقلاب‏ها-رواج بسیار پیدا کرده و حتى کسانى هم که از مفاهیم اسلامى‏سخن میگویند و دم از فرهنگ اسلامى میزنند،خیلى زیاد روى‏مسئله مستضعفین،استضعافگرى و استضعاف شدگى تکیه میکنند. بطورى که این افراط بنوعى تحریف و انحراف کشیده شده است.
پیروان نظریه دوم میگویند،بخلاف آنچه معتقدان نظر اول‏ادعا میکنند،همه انقلاب‏ها ریشه مادى صرف ندارد.البته ممکن‏است ریشه پاره‏اى از انقلابها دو قطبى شدن جامعه از نظر اقتصادى‏و مادى باشد،و یک شاهد مثال در اینمورد تعبیر حضرت امیر(ع) است در خطبه‏اى که بمناسبت آغاز خلافت ایراد فرمود. (7) .
امام علیه السلام در این خطبه از کظه ظالم-سیرى و اشباع‏ظالم-و سغب مظلوم-گرسنه ماندن مظلوم-نام میبرد.یعنى‏دو قطبى شدن جامعه و تقسیم آن بمعدودى افراد سیر و کثیرى‏افراد گرسنه.سیرى که از شدت پرخورى ثقل کرده و باصطلاح تخمه(سوء هاضمه)پیدا میکند و گرسنه‏اى که از شدت محرومیت‏شکمش‏به پشتش مى‏چسبد.
بر طبق نظر دوم درباره انقلاب‏ها،تقسیم جامعه از نظراجتماعى و اقتصادى به دو قطب محروم و مرفه شرط ضرورى پیدایش‏انقلاب نیست.بسا ممکن است انقلابى خصلت انسانى محض‏داشته باشد.طغیان به جهت گرسنگى،اختصاص بانسان ندارد. حیوان هم اگر خیلى گرسنه بماند بسا هست که علیه انسان یا حیوانهاى‏دیگر و یا حتى علیه صاحبش طغیان میکند.حال آنکه در بسیارى‏موارد انقلابها صرفا خصلت انسانى داشته‏اند.انقلاب هنگامى‏مى‏تواند انسانى باشد که ماهیتى آزادیخواهانه و ماهیتى‏سیاسى داشته باشد نه ماهیتى اقتصادى.چون این امکان هست درجامعه‏اى شکم‏ها را سیر بکنند و گرسنگى‏ها را تا حدى و یا بطور کلى‏از بین ببرند،ولى بمردم حق آزادى ندهند،حق دخالت در سرنوشت‏خود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب بکنند.مى‏دانیم‏که هیچ کدام از این مسائل به عوامل اقتصادى مربوط نیستند. در چنین جامعه‏اى،مردم براى کسب این حقوق از دست رفته‏قیام میکنند و انقلاب براه میاندازند و به این ترتیب انقلابى نه‏با ماهیت اقتصادى بلکه با ماهیتى دمکراتیک و لیبرالى بوجودمیآورند.
علاوه بر دو نوع ماهیتى که ذکر کردیم،انقلاب میتواندماهیتى اعتقادى و ایدئولوژیک داشته باشد.بدین معنى که مردمى‏که به یک مکتب ایمان و اعتقاد دارند و به ارزشهاى معنوى آن‏مکتب،شدیدا وابسته هستند،وقتیکه مکتب خود را در معرض آسیب میبینند و وقتى آنرا آماج حمله‏هاى بنیان برافکن میبینند،خشمگین و ناراضى از آسیبهائى که بر پیکر مکتب وارد شده و درآرمان برقرارى مکتب بطور کامل و بى نقص،دست‏به قیام میزنند. انقلاب این مردم ربطى به سیر یا گرسنه بودن شکمشان و یا ارتباطى‏با داشتن یا نداشتن آزادى سیاسى ندارد،چرا که ممکن است اینان‏هم شکمشان سیر باشد و هم آزادى سیاسى داشته باشند اما از آنجاکه مکتبى را که در آرزو و آرمان آن هستند،استقرار نیافته میبینند،برمیخیزند و قیام میکنند.
اگر بخواهیم عوامل ایجاد انقلاب را دسته بندى کنیم،باین‏نتیجه میرسیم که عامل ایجاد قیام‏ها یا از نوع عامل اقتصادى ومادى است،یعنى قطبى شدن جامعه و تقسیم آن به دو قطب مرفه‏و محروم،و برخوردار و بى‏نصیب است که سبب قیام میگردد.
طبعا آرمان چنین قیامى هم رسیدن بجامعه ایست که در آن‏از این شکافهاى طبقاتى اثرى نباشد،یعنى رسیدن بجامعه‏اى بى‏طبقه.و یا عامل آن،وجود خصلت‏هاى آزادیخواهانه در بشر است. یکى از ارزشهاى والاى انسانى همین خصوصیت آزادیخواهى اوست‏یعنى براى یک انسان،آزاد بودن و آقا بالا سر نداشتن از هر اندازه‏ارزش مادى ارجمندتر است (8) .
در نامه دانشوران نوشته‏اند،بو على سینا در وقتیکه شغل‏وزارت همدان را داشت (9) روزى با دبدبه و کبکبه وزارت از راهى میگذشت اتفاقا دید کناسى در کنار دیوارى مشغول خالى کردن‏چاه است.کناس ضمن کار این شعر را با خود زمزمه میکرد:
گرامى داشتم اى نفس از آنت که آسان بگذرد بر دل جهانت
بوعلى از دیدن وضع کناس و شعرى که میخواند بخنده افتادبا خود فکر کرد این بابا با این شغل پستى که براى خودش‏انتخاب کرده،تازه هنوز سر نفس خود منت میگذارد که من تو رامحترم شمردم.دستور داد کناس را بحضورش بیاورند.بعد رو به اوکرد و گفت،انصاف اینست که هیچ کس در دنیا به اندازه تونفس خودش را گرامى نداشته است.کناس نگاهى بدبدبه و کبکبه‏بوعلى کرد،فهمید که او وزیر است،جواب داد،شغل من با همه‏پستى که دارد بمراتب شریفتر از شغل تو است تو ناچارى هر روز که‏پیش پادشاه میروى تا بحد رکوع در جلوى او خم شوى،حال آن‏که من آزادم و نیاز به بندگى کسى ندارم،نوشته‏اند بوعلى باشرمسارى از کناس جدا شد و رفت.
آنچه که کناس بر زبان آورد،حکایت از واقعیتى میکند که‏در فطرت هر انسانى قرار دارد.این فطرت آزادگى انسان است که‏کناسى را،به خم شدن در برابر یک جبار،یک پادشاه،و یا یک‏انسان مثل خود ترجیح میدهد،و لو هر قدر هم که انجام چنین‏کارى مزایاى مادى بدنبال داشته باشد.در نقطه مقابل انسان ازاین جهت،حیوان قرار دارد که این مسئله برایش مطرح نیست،حیوان تنها میخواهد شکمش سیر باشد و دیگر هیچ،حال آنکه‏یک انسان آزادگى را به هر چیز دیگر ترجیح میدهد.
باین ترتیب بسیار طبیعى است که عامل حرکت ملتى،عامل‏سیاسى باشد نه عامل اقتصادى، و مادى.انقلاب فرانسه بعنوان‏مثال،از این قبیل انقلابهاست،بعد از آنکه فیلسوفان و حکمائى‏نظیر روسو آنهمه تبلیغ درباره آزادى و آزادى خواهى و حیثیت‏انسانى و حریت و ارزشهاى آن کردند،زمینه قیام را آماده ساختند ومردم که بیدار شده بودند،براى کسب آزادى انقلاب کردند.
عامل سوم ایجاد انقلابها،عامل آرمان خواهى و عقیده طلبى‏است،انقلابهاى اصطلاحا ایدئولوژیک.اینگونه انقلابها جنگ‏عقایدند نه جنگ اقتصادى در مظهر عقاید.جنگهاى مذهبى نمونه‏خوبى از نبردهائى است که بر سر عقیده و آرمان بر پا میگردد.قرآن‏نیز بر این نکته تکیه میکند،در آیه سیزدهم سوره آل عمران نکته‏ظریفى مندرج است.آیه مربوط بجنگ مسلمانان با کفار در غزوه‏بدر است.آنجا که آیه از مؤمنان نام میبرد،جنگ آنان را جنگ‏ایدئولوژیک و جنک عقیده مینامد.حال آنکه از جنگ کافران بجنگ‏عقیده تعبیر نمیکند.آیه میفرماید:
قد کان لکم آیة فى فئتین التقتا فئة تقاتل فى سبیل الله و اخرى کافرة (10)
در برخوردى که میان دو گروه روى داد،عبرت و نشانه‏اى‏براى شما وجود دارد،یک گروه از اینان در راه خدا یعنى براى‏ایمان و عقیده‏شان میجنگیدند،و اما آن گروه دیگر کافر بودند. آیه‏نمیگوید که گروه دوم نیز در راه عقیده نبرد میکردند،زیرا جنگ آنهاواقعا ماهیت ایمانى نداشت،حمایت امثال ابو سفیان از بتها،بدلیل‏اعتقاد به بتها نبود چرا که ابو سفیان میدانست اگر نظم تازه‏اى‏مستقر شود،از قدرت و شوکت او چیزى باقى نمیماند،او در واقع‏از منافع خودش دفاع میکرد نه از اعتقاداتش.
اکنون نهضت ما با این پرسش روبروست که،اساسا انقلاب‏ایران چه ماهیتى دارد؟آیا ماهیت طبقاتى دارد؟آیا ماهیت‏لیبرالیستى دارد؟آیا ماهیت ایدئولوژیکى و اعتقادى و اسلامى‏دارد؟ آنهائى که معتقدند تمام انقلابها ماهیت مادى و طبقاتى‏دارد،میگویند واقعیت این است که انقلاب ایران قیام محرومین‏علیه مرفه‏ها بوده است.یعنى در ایران دو طبقه در مقابل یکدیگرایستاده‏اند،طبقه اغنیا و طبقه فقرا و این انقلاب اگر میخواهد ادامه‏پیدا کند میباید همین مسیر را بپیماید.آن عده‏اى هم که خود رامسلمان میدانند اما شبیه ایندسته مى‏اندیشند،سعى مى‏کنند به‏قضیه رنگ اسلامى بزنند.اینها مى‏گویند بحکم آیه و نرید ان نمن‏على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین و نمکن‏لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون... (11) اسلام هم تاریخ را بر اساس دو قطبى شدن جامعه‏ها و جنگ‏استضعاف‏گر و استضعاف شده و پیروزى استضعاف شده بر استضعاف‏گرتفسیر میکند.این انقلاب هم یک نمونه از آنها است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  41  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ماهیت و عوامل انقلاب اسلامى ایران

دانلودمقاله هنر معابد

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله هنر معابد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


پیروان دین بودا، دینی که در دشت¬های شمال هند در قرن ششم پیش از میلاد شکل گرفت، در قرن اول پس از میلاد از راه¬های زمینی یا دریایی خود را به چین رساندند. گفته می¬شود مبلغ مذهبی آیین بودا در چین که به نام An shigao شناخته می شود، در سال 148 پس از میلاد مسیح در پایخت Luoyang مستقر شد، تا به اجتماعات خارجی آن جا خدمت کند و هم چنین برای عوض نمودن دین دربار چین تلاش نماید.
مذهب¬های سوفسطایی، معنوی و تفکرات اخلاق گرایانه در زندگی Sakyamuni شاهزاده هندی یا Gautama Siddartha ، که بعدها به نام بودا شناخته شد، و انتقال آموزه¬های وی به چین، باعث تولید ایده¬ها و تمرین¬های دقیق و بسط یافته شد که در طول بیشتر از دو هزار سال تأثیر بسیار مهم و غیرقابل انکاری بر فرهنگ¬های شرق آسیا ، از خود به جا گذاشتند.
متون جدید با ادعاهایی جدید در مورد اختیار، روش¬های جدید زندگی، مانند آن¬هایی که توسط اشخاص تارک دنیا، راهب یا راهبه¬های مجرد رهبری می¬شد، میثاق¬ها و پیمان¬های جدید، و هم چنین اشیاء جدید، و فرم¬های جدید معماری برای منازل، در زندگی چینی مورد پذیرش قرار گرفتند. همه این موارد به تدریج ولی به طور تغییر ناپذیری خود را در میان همه سطوح اجتماعی چین وارد کرده و پذیرفته شدند.
این فرآیند به صورت هموار و به آسانی انجام نشد، بلکه توسط فاکتورهایی مانند طبقه، جنسیت، ایمان و ثبات قدم در التزام ادیان محلی، مقید و محدود گردید. با وجود همه این موارد، در مورد هنر و فرهنگ، المان های آیین بودا بیشترین احترام و توجه را از طرف سازندگان چینی و مصرف کنندگان دریافت نموده¬اند، بدون این که آن¬ها دقت و توجه زیادی در فهم لطافت و ریزبینی بودایی داشته باشند. نمونه¬هایی از این مراحل اولیه توجه و احترام به نقش و نگارهای هنری بودایی عبارتند از کوزه¬های سرامیکی لعابی، که احتمالاً در حدود 50-80 پس از میلاد، در منطقه جنوب شرق چین و در ایالت Wu، یکی از سه قلمرویی که امپراتور Han در سال 220 پس از میلاد تجزیه نمود، ساخته شده¬اند. اعتقاد بر این است که این کوزه¬ها از گروه کوزه¬هایی هستند که در مراسم به خاک سپاری استفاده می¬شده که در آن¬ها جد شخص مرده وجود موجود نبوده است (این امر اتفاق غیرمعمولی در سده سوم نبوده است، بسیاری از خانواده¬های چینی به سرعت به جنوب مهاجرت کردند تا از تهاجم مردم آسیای میانه درامان باشند). بعضی از این مقبره¬های مدنظر گرفته شده برای ارواح، حکاکی شده و با تصویری از بودا، که معمولاً در هاله¬ای از نور قابل شناسایی است، تزئین شده¬اند.
در بسیاری از مناطق چین تصاویر بودا به عنوان المان¬های منفرد در دکوراسیون مقبره¬های طبقه بالا اجتماع، قبل از ساختن این کوزه¬ها، مشاهده شده است. در مورد دکوراسیون مقبره و نیز کوزه¬های سرامیکی، غیرعاقلانه خواهد بود اگر آن¬ها را به عنوان شواهدی مبنی بر تغییر به سمت باورهای منحصراً بودایی¬ بدانیم. بودا در ابتدا علاقه¬مند و مجذوب ادیان موجود و مراسم تدفین و به خاک سپاری و همین طور سایر خدایان مانند ملکه مادر غرب، که به طور مثال به روی پرچم¬های تدفین Mawaigdui دیده می¬شوند، شده بود. این علاقه به طور خاص در جنوب شرق مفید واقع شد، جایی که نسخه ها و مدارکی در مورد آن وجود دارد که نشان می¬دهد اولین تصاویر مستقل بودا در سال 194-193 پس از میلاد- اندکی پس از پیدایش مجسمه بودا در هند- در آن جا ساخته شده است.
در این جا بودا، بیشتر از ملکه مادر غرب از روح محافظت کرده و آن را در مقابل جادوگرها به سمت سرزمین بهشتی بودا هدایت می¬کند، ولی این امر در متن آداب مرتبط با قربانی کردن در مقابل اجداد و علاقه مندی به نسل خود انجام می¬شود، ایده¬هایی که دیگر در قسمت¬های ارتدوکس بودایی هند قابل احترام و والا نبودند.
بنابراین، کوزه¬ها نقش هنری و مذهبی متفاوتی نسبت به تصویری که به عنوان اولین تصویر بودا در چین باقی مانده است، ایفا می¬کنند. تصویر برنز- طلایی بودا نشسته در حالت مدتیشن، مربوط به تاریخ 338 پس از میلاد است، و در سرزمین و قلمرو Zhao شمالی ، حکومت بی¬دوام تاسیس شده توسط فرمانروایانی بر رحم و جنایت کار، قالب گیری و ساخته شده است.
محیط پرمخاطره و خطرناک دربار Shi Luo ، سرپناهی برای برخی از شاخص¬ترین تصاویر و مجسمه های مذهبی بودا در چین شد. مبلغین بودایی توسط فرمانروایان سده سوم بسیار محترم شمرده می شدند. در دوران جنگ به عنوان ساحر و معجزه کننده کار می کردند، و به سرعت بخش پذیرفته¬ای شده¬ای در زرادخانه و انبار دربار هر شاهزاده جاه طلبی را برای خود اختصاص دادند.
هیچ مجسمه واقعی هندی در چین یافت نشد. ولی تصاویر وارد شده مطمئناً به عنوان مدلی برای هنرمندان در دسترس آن¬ها بوده¬اند، هنرمندانی که توسط راهب¬هایی که خود از هند آمده و دارای مراتب بالا در آموزش¬های مذهبی بودند، هدایت می¬شدند.
اولین متون بودایی چینی توضیح می¬دهند که بودا به عنوان یک مجسمه طلایی با فیزیک پر ابهت، از خود نور درخشان ساطع کرده، و این در کنار اصرار بر زیباسازی یک شمایل مورد احترام با مواد گران قیمت، می¬تواند برتری امتیاز طلاکاری مجسمه¬هایی از این نوع را توضیح دهد. پرتو نور الزاماً به سمت پرستندگان هدایت نمی¬شود. این تصویر نه در محراب یک معبد، بلکه به عنوان قسمتی از یک نذر، برای محفاظت از شخص اعطا کننده نذر، ایالت و یا شخص فرمانروا در نظر خود آنان تصویر می¬شده است.

 

هنر بودایی: 580-450پس از میلاد
قدرت¬مندترین شمایل بودا در گروهی متشکل از پنج غار عظیم و بزرگ مشاهده شده¬اند، و پس از آن که اولین آن¬ها، غارهای Tanyao ، در صخره¬هایYungang، در نزدیکی شهر جدید Datong در سال¬های بین460 و 493 حکاکی و رنگ¬آمیزی شد، شناخته شدند. ایده معابد بودایی در غار هایی در این ابعاد، دارای ریشه هندی بوده است. اگرچه حفاری¬های سنگی اولیه مذهبی، که دارای المان¬هایی بودایی هستند، معمولاً در چین بوجود آمده¬اند، ولی هیچ اثری به بزرگی Yungang یا در حد آن، قبلاً به وجود نیامده بود.
غارهای Tanyao خارج از پایتخت dynasty wei شمالی (420-534) ، ایالتی از کشورگشایان ترک که توسط اشراف چینی مانند Sima Jinlong به آن¬ها خدمت می¬شده است، و در سده پنج و اوایل سده شش سرزمین شمالی چین را تصرف کرده بودند واقع شده¬اند.
فرمانروایان Wei شمالی، از هر جنسیتی، از طرفداران و حامیان دین بودا بودند، و در دوران آن¬ها زیرساخت¬های مذهبی گسترش یافتند تا جایی که 13272 مؤسسه مذهبی و رهبانی در دوران امپراتوری آن¬ها به وجود آمدند. رهبران جامعه بودایی توسط گسترش ایده هایی که مقام فرمانروا را با بودا برابر فرض می¬کرد، به حمایت فرمانروایان از دین بودا، پاسخ نشان دادند و درنتیجه این خط مشى ها بود که پنج شمایل عظیم بودا در غارها ساخته شد.
آزار و اذیت ظالمانه ولی کوتاه مدت انجام شده بودایی¬ها بین سال¬های444 و 451 اتفاق افتاد، و به این شکل این بود که طبق فرمان امپراتور هر کس که جرأت خدمت به خداهای بربرها را داشته باشد یا تصویر، مجسمه و تمثالی از آن ها با خاک یا برنز بسازد به مرگ تهدید می¬شد.
شاید پنج تمثال بودا نماینده پنج امپراتور wei شمالی تا آن زمان باشد، اگرچه تئوری دیگری نیز وجود دارد که می¬گوید همه چیز یک وسیله دقیق واستادانه جادوگری برای حفاظت از ایالتwei می¬باشد، که در طی یک برنامه محرمانه پیکرنگاری بودا در گذشته، حال و آینده ساخته شده است. این حقیقت که صخره¬هایی که در آن¬ها این شمایل¬ها را تراشیده¬اند دقیقاً زیر دژ نظامی موجود در راه اصلی از غرب به پایتخت واقع شده¬اند و هم چنین پنهان بودن شمایل غول پیکر بودا از دید عمومی در زمان ساخت آنها، این تئوری را حمایت می¬کند. طراحان ساخت این شمایل، بدون این که هدف اولیه آن¬ها را درنظر بگیریم، طوری این شمایل را ساخته¬اند که از دید جماعت بزرگی از پیروان آیین بودا خارج باشد. برخلاف بسیاری از معابد حفر شده در غارها، غیرممکن است که بتوان ساخت این شمایل را به عنوان وقف و یا از روی پرستش و از خود گذشتگی درنظر گرفت. دربار احتمالاً در ابتدا کار را در Yungang شروع کرده است، ولی این محدوده به سرعت در دید سایر طبقات اجتماع قرار گرفته است.
از سال 483 تا 490، در طول یک دهه و یا کمتر از آن، روی غارهای بسیاری به طور فشرده کار شده است، و بنایی با 1400 متر طول و در غارهای سه- پنج برابر کوچکتر یا بزرگتر ساخته شدند. بررسی سنگ نوشته¬ها و کتیبه¬های خطی مربوط به 120 نفر از واقفین و اعطاکنندگان که از wei شمالی به دست امده اند، نشان می¬دهد که 12 درصد آن به مجامع مذهبی منسوب هستند که اعضای آنان هم زمان و هم مردان می¬باشند، 33 درصد به راهبه¬ها و زنان زاهد منسوب می¬شدند، و 55 درصد آنان راهب¬ها و مردان مذهبی شامل نجیب زادگان درباری می¬باشند. قسمت اعظم این افراد هیچ ارتباطی با دربار نداشته و بسیاری از آن¬ها افراد نسبتاً فروتن و متواضعی هستند. سنگ نوشته¬ها در مورد طلب دعای خیر برای خانواده خود اعطا کننده و نه خاندان امپراتور می¬باشد.
Yungang تبدیل به منطقه¬ای توانمند برای راضی کردن محدوده وسیع تری از نیازها، نیازهای کاملاً روحی و نیز نیاز های دیگر تبدیل شد، برخی از آن ها عبارتند از کارهایی که زنان می توانستند در آن نقش برجسته¬تری ایفا کنند، و یا اشخاص حقیقی می¬توانستند از طریق کنده کاری ثابت در سنگ¬ها و گروه¬های مجسمه¬های اشخاص اعطا کننده، خود را به عنوان یک بخشنده معرفی کنند.
از طریق سنگ¬نوشته¬ها در مورد کسی که هزینه ساخت شمایل بودا در Yungang را پرداخت نمود، اطلاعاتی به دست آورده¬ایم درحالی که نمی¬دانیم چه کسی آن¬ها را ساخته است یا چگونه ساخته شده¬اند. قبل از سال 551، هنرمندانی مانند پیکرتراشان از نظر کاری در محدوده ایالت خود می¬توانستند فعالیت کنند. به طوری که فقط پس از تکمیل کردن کمیسیون دولتی می¬توانستند برای سایر مشتری¬ها کار کنند. موارد دیگری نیز از شواهد موجود در خود منطقه می¬توان استخراج کرد، به عنوان مثال این که روش استاندارد این بود که حکاکی روی غار از بالا آغاز شود و دیوارها به سمت پایین کار شود. شکنندگی ماسه سنگ¬های نرم نشان می¬دهد که شکستگی¬ها باید تعمیر شوند، هم چنین بعضی غارها (اگرچه هیچ یک از پنج غار Tanyao این گونه نبودند) توسط کلاه فرنگی ساخته شده روی صخره محافظت می¬شدند.
شمایل¬های موجود در yungang فرم¬های متنوعی دارند، و تلاش زیادی برای تشخیص چگونگی تغییرات در فرم، یا برای پاسخ به محرک¬های خارجی انجام شده است. به عنوان مثال در سال 486 دربار حکم داد که همه صاحب نسبان wei باید لباس چینی بپوشند، و این دلیل پیدایش شمایل بودا با لباس بلند و گشاد چینی همراه با روبان است، این لباس¬ها بیشتر از لباس¬ها و پارچه-های هندی به چشم می¬خورد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هنر معابد

دانلود مقاله گزارش کاراموزی تولید ایفون

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله گزارش کاراموزی تولید ایفون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
در طی این دوره توسط سرپرست کارآموزی در تمامی خطوط کارخانه که هر طبقه از آن به تولید محصول خاصی اختصاص داشت منتقل شدم، از خط مونتاژ گرفته تا مراحل بسته‌بندی محصول و با کلیه محصولات و چگونگی تولید محصولات الکترونیکی این شرکت آشنا شدم.
در تمامی این مراحل فعالیت‌های لازم را انجام دادم و با اطلاعات تئوری که در درسها با آنها مواجه بودم به صورت عملی برخورد کردم و مهارت‌هایی بدست آوردم. همچنین توسط مسئول قسمت علمی کارخانه با نرم‌افزار پروتل آشنا شدم و بر اطلاعات من افزوده شد.
تجربه بسیار خوبی بود، در طی این دوره مطالب جدیدی یادگرفتم به علاوه با محیط کار هم آشنا شدم.

 

 

 

 

 

 

 

خط تولید صفحه آیفون:
قاب آیفون که در قسمتی از همین کارخانه تولید می‌شود وارد این طبقه از کارخانه می‌شود.
کارهای زیر روی این قاب انجام می‌شود تا تبدیل به آیفون شود:
1- روی هر قطعه از آیفون نام محصول و نام کارخانه چاپ می‌شود، یک نفر مسئولیت دارد توسط دستگاه چاپ کار چاپ را انجام دهد.
2- برای جلوگیری از واردشدن گرد و خاک به داخل قاب در قسمتهای داخلی فوم می‌چسبانند.
3- مرحله بعدی نصب‌کردن دوتا لولا برای اتصال رویه آیفون به قاب زیری است برای سهولت کار.
4- سفت‌کردن پیچ‌ها
5- وصل‌کردن سیم‌های لازم به بلندگو
6- پس از تست‌شدن بردهای سپهر سیم‌های لازم به بردها هم متصل می‌شوند.
7- وصل‌کردن زنگ و بلندگو روی برد.
8- کاربعدی وصل‌کردن بلندگو برد در قاب مخصوص خودش است (پیچ‌کردن)
9- گذاشتن قاب حاوی بلندگو و برد و زنگ در داخل صفحه آیفون
10- گذاشتن شابی زنگ
11- برد سوئیچ روی شابی زنگ پیچ می‌شود.
12- مرحله بعدی تست صدا توسط سرپرست و زدن تاریخ است. این مرحله بسیار حائز اهمیت می‌باشد چون کیفیت صدا در آیفون بسیار مهم است و این کار باید توسط سرپرست انجام می‌شود که کاملاً نسبت به کیفیت صدا دقیق است.
13- در این مرحله درباره به قسمتهای کناری آیفون فرم می‌چسبانند.
14- متصل نمودن آیفون به کاسه برای نصب داخل دیوار.
15- زدن برچسب روی زنگ.
16- این مرحله مربوط به بسته‌بندی کالا می‌باشد در این مرحله کاتالوگ هم همراه با کالا در داخل پوشش نایلونی قرار می‌گیرد.
17- قراردادن محصول داخل جعبه، هر 10 عدد محصول در یک جعبه قرار می‌گیرد.

 

 

 



لازم به ذکر است که وقتی بردهایی آیفون در خط کارخانه تولید می‌شود توسط سرپرست پشت بردها تسست برد می‌شود.
پشت تمامی بردهای تولید شده در این قسمت توسط سرپرست تست می‌شود. این کار برای جلوگیری از اتصال کوتاه‌شدن یا عدم اتصال کامل المانهای مدار انجام می‌شود.
انواع صفحه: شامل صفحه سپهر 535 fq و معمولی TL534 می‌باشد.

 


انواع گوشی‌های آیفون:
1- گوشی سایه TL917
2- گوشی سایه 633
3- گوشی تخم مرغی THD- 815
خط تولید گوشی 633
1- تست برد 633 مدل سایه
2- زدن فوم پیه کفی برای گوشی
3- چیدن ترمینال و رویه سپس پرس ترمینال رویه کفی
4- پیچ‌کردن کفی 633
5- وصل‌کردن سیم‌های مربوطه به برد
6- زدن قلع‌کفی و زدن تاریخ
7- در این مرحله سیم‌کشی برد انجام می‌شود و میکروسوییچ به کفی وصل می‌شود.
8- مرحله بعدی مربوط به جازدن برد و شاسی و فنر و دماغه و میکروسوییچ است.
9- گذاشتن میکروفن
10- متصل نمودن میکروفون به بلندگو
11- پیچ‌کردن دماغه و دسته گوشی و وصل‌کردن بند گوشی
12- گذاشتن فوم و بلندگو در گوشی‌ها و وصل‌کردن سیم‌ها
13- مرحله تست گوشی
14- مرحله نهایی بسته‌بندی کردن محصول است.
خط تولید گوشی 815
1- چسباندن فوم به چهارپایه گوشی
2- قراردادن زیره ترمینال
3- پرس زیره ترمینال (دوپرس)
4- گذاشتن رویه ترمینال
5- پیچ‌کردن ترمینال
6- شارژ قلع 6 پایه ترمینال
7- وصل سیم بلندگو به برد
8- وصل 4 سیم کانکتور به برد
9- وصل کانکتور به ترمینال‌های کفی و شاسی به ترمینال‌های کفی
10- آماده‌سازی زیره دسته گوشی و جازدن شاسی روی کفی
11- وصل بلندگو به سیم‌های برد.
12- سیم‌دارکردن میکروفن و شارژ میکروفن
13- زدن نام روی پنل و شاسی روی دماغه دار و نصب پنل به دماغه
14- پیچ‌کردن کفی به دماغه
15- زدن فوم به کفی
16- جازدن میکروفن- برد- بلندگو روی کفی دسته گوشی و زدن رویه به زیره گوشی
17- پیچ‌کردن دسته گوشی و زدن بلندگوئی به آن
18- اتصال دسته گوشی بنددار به گوشی و تست آن
19- مرحله گذاشتن کاتالوگ و قراردادن در نایلون
20- کارتن ساختن و قراردادن گوشی‌ها در آن.
21- مرحله آخر بسته‌بندی کارتن‌ها و مهر و قیمت‌دار کردن محصول
خط تولید آیفون تصویری مدل 8402
ابتدا نحوه وصل‌شدن سیم‌ها به برد کفی:
به سیم زررنگ (D) مربوطه به زنگ
سیم آبی (+B) مربوط به تغذیه
سیم سبز (A) مربوط به صدای رفت و برگشت
سیم سفید (G) مربوط به زمین
سیم نارنجی (V) مربوط به ویدئو
اجزای داخلی:
شامل 5 برد می‌باشد:
1- برد ویدئو:
برای ظاهرکردن تصویر در مونیتور استفاده می‌شود و شامل یک سری پتانسیومتر به صورت ورتیکال، هریزنتال و فکوس و ترانس High voltage است.
2- برد ادیو:
شامل یک قسمت زنگ، تقویت صدای رفت و برگشت و تامیر می‌باشد.
3- برد تغذیه سوییچینگ:
برای تبدیل برق شهر به DC توسط مدار الکترونیکی
4- برد سوییچ:
شامل یک LED و یک سوییچ برای روشن‌کردن مونیتور و یک سوییچ قفل‌بازکن است که به برد اریو وصل می‌شود این اتصل توسط یک کانکتور چهارتایی و یک کانکتور سه تایی انجام می‌شود.
5- برد کنتراست و لوم:
شامل یک ولوم برای کنتراست و یک ولوم برای کم و زیادکردن زنگ است و کنتراست با یک کانکتور سه‌تایی ویدئو وصل می‌شود و برد و لوم زنگ با یک کانکتور دوتایی به برد اریو وصل می‌شود.
از دیگراجزای این وسیله لامپ تصویر است و یک اسپیکر برای پخش زنگ از مونیتور.

 

پنل صفحه تصویری:
پنل صفحه تصویری شامل سه قسمت است:
1- قسمت دوربین:
دارای دو نوع دوربین CCD و CCIR مربوط به sony است که قابلیت جداسازی تصویر 380 خط تلویزیونی را دارد با نسبت سینگنال به نویز 45 db و سیگنال خروجی IV پیک توپیک با توان 6/3 وات.
2- تقویت کننده صدا:
شامل رله برای بازکردن قفل- alarm یا دزدگیر- تقویت‌کننده صدای رفت و برگشت و شامل پتانسیومترهایی برای کنترل صدا- ولتاژ خروجی برای IR روی دوربین (شامل LED مادون قرمز برای دید در شب در کنار دوربین)
از این قسمت یک تغذیه فرستاده می‌شود برای روشن‌شدن LED سوییچ
3- برد سوییچ:
شامل یک میکروسوییچ که برای زدن زنگ به کار می‌رود و شامل دو LED است.
تغذیه تصویری:
دارای ولتاژ 5/14 ولت DC برای برد صفحه و یک ولتاژ 12 ولت AC برای بازکردن قفل.
قفل: شامل اهرمها و یک بوبین می‌باشد.
صفحه دربازکن تصویری
- جنس صفحه از آلومینیوم و سرب خشک مقاوم در مقابل حرارت و برودت
- وجود روشنایی ملایم جهت تشخیص اسامی واحدها
- سیستم مودولار 4 اسمی
- غیرقابل نفوذ در برابر باران
- مجهز به نور مادون قرمز
- پخش صدای زنگ همزمان با داخل ساختمان برای مراجعه‌کننده
- قابلیت تنظیم زاویه دید دوربین (توسط پیچ پشت دوربین)
- دوربین (CCD) 3/1 سونی
- قابلیت جداسازی تصویر (رزولوشن) 380 خط تلویزیونی
- سیستم (Scanning) (CCIR)
- سینگنال خروجی 1 ولت پیک تا پیک
- نسبت سیگنال به نویز db 45
- توان مصرفی 6/3 وات
- درجه حرارت قابل کارکرد 10- تا 55 درجه سانتیگراد
- حداقل روشنایی ux 1/0
- صدای زنگ دینگ دینگ

جدول زیر ابعاد حفره مورد نیاز طبقات مختلف را در داخل دیوار جهت نصب کاسه نشان می‌دهد.

سیم‌کشی درب بازکن تصویری بدون استفاده از سوییچر، ماکزیمم تا 4 واحد

 


سیم‌کشی درب‌بازکن تصویری با استفاده از سوییچر، برای طبقات بالا
(توجه)
شاسی‌ها در پنل مدل سپهر در مدولهای چهارتایی طراحی شده و از پشت هر مدول چهار سیم رنگی خارج شده که ارتباط سیم‌ها با شاسی‌ها در زیر مشخص است.

 

 

 


آمپلی فایر:
آمپلی فایر تقویت کننده صوتی است، سیگنال‌های صوتی توسط میکروفن گرفته می‌شود و سپس به سیگنال الکترونیکی تبدیل می‌شود بعد در پری آمپلی‌فایر دامه آن تقویت می‌شود و بعد اکولایور فرکانس‌های خاصی که می‌خواهیم تقویت می‌کند (پری آمپلی فایر یک پیش تقویت کننده است)
در power تقویت جریان صورت می‌گیرد بعد بلندگو سیگنال الکترونیکی را به صوتی تبدیل می‌کند در این زمان است که صدا به گوش می‌رسد.
مانیتورینگ یک آمپلی فایر 2 وات کوچک است که نمونه سیگنال را از پیش تقویت کننده گرفته و به سیگنال صوتی تبدیل می‌کند، در پیش تقویت‌کننده به نام LM386 وجود دارد که تقویت صدا را بر عهده دارد که از همین تقویت در بخش مانیتورینگ استفاده می‌شود.
ولوم مستر: برای کم و زیادکردن صدای کل آمپلی‌فایر است.
تغذیه، ترانس 10 آمپر است که 25 ولت AC را از آن تهیه می‌کنیم.
یک برد به نام برد تغذیه ولتاژ در بخش‌های مختلف آمپلی فایر را تأمین می‌کند.
Heat sink: در بخش power برای خنک‌نگه داشتن ترانزیستورهای TIP 35C از یک heat sink بزرگ استفاده می‌شود تا از سوختن ترانزیستورها جلوگیری شود.

 

مراحل تست آمپلی فایر:
یک سیگنال سینوسی با سیگنال ژنراتور به ورودی میکروفن آمپلی فایر اعمال می‌شود و عملکرد سیگنال دربخش‌های مختلف آمپلی فایر و بردهای مختلف آن تحت نظر گرفته می‌شود و از نظر پاسخ فرکانسی و باس و تریبل، تست می‌شود و با نمونه‌های رفرنس تطبیق داده می‌شود.
مراحل کار در کارخانه برای تولید آمپلی فایر:
1- زدن قطعه‌ها روی برد‌های مختلف مورد استفاده در آمپلی فایر (مونتاژ)
2- عبور از وان قلع
3- کات کردن و تست بردها و شستشو و بعد واردشدن بردها به خط
4- آماده‌سازی کفی دستگاه (آمپلی فایر)
5- بستن چوک و ترانس روی کفی آمپلی فایر
6- بستن پنل پشت و روی کفی
7- بستن برد تغذیه، برد پری، برد اکو، ولوم کشویی و بلندگو
8- سیم‌کشی بردهای مختلف داخل آمپلی فایر
9- تست صدای آمپلی فایر که در صورت بروز هر گونه مشکل، مورد توسط سرپرست خط بررسی شده و برد مورددار توسط ایشان تحت تعمیر قرار می‌گیرد و تست نهایی صورت می‌گیرد و در صورت بی‌اشکال بودن دستگاه، دستگاه داخل کارتن می‌رود.
قابلیت‌های آمپلی فایرها:
- دارای دو خروجی برای ضبط‌کردن صدا و یا اتصال به آمپلی‌فایر دیگر جهت تأمین قدرت بیشتر
- دارای دو ورودی ضبط صوت و یا رادیو برای پخش مستقیم صدا.
- امکان کنترل حجم صدای میکروفن‌ها
- امکان کنترل حجم صدای ضبط صوت
- امکان کنترل حجم صدای رادیو
- امکان کنترل زیر و بم صدا
- امکان تنظیم مقدار تکرار اکو
- امکان تنظیم مقدار تاخیر اکو
- امکان کنترل حجم صدای اکو
- امکان اتصال به باطری 24 ولت

 

 

 

 

 


بلندگو
این بلندگوها معمولاً با قدرت خروجی کم و تعداد زیاد جهت یکنواختی صدا در پروژه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. ترانس میچینگ تعبیه شده داخل بلندگو دارای دوخروجی 3 و 5 وات می‌باشد که بدون نیاز به ولوم کنترل می‌توان بطور نسبی کنترل روی قدرت خروجی بلندگو داشت و همچنین از تلفات انرژی در طول خط (فاصله بین آمپلی‌فایر و بلندگو) جلوگیری کرد.
انواع بلند‌گوها:
1- بلندگوی شیپوری (درایور نونیت)
دارای قدرت خروجی 35وات RMS و قابل استفاده در فضای باز و بسته
2- بلندگوسی سقفی
در انواع مدل‌های ظاهری متفاوت با کارایی یکسان و با قدرت خروجی 5 وات مراحل کاری در کارخانه
1) بستن چوک با نگه دار
2) پیچ‌کردن بلندگو چوک
3) لحیم‌کردن سیم چوک و تست آن
4) کاسه‌کردن
5) بسته‌بندی
6) بلند‌گوی ستونی
3- بلندگوسی ستونی
این نوع بلندگو با قدرت‌های خروجی متفاوت تولید می‌شود. (5-10-20-30وات)
بلندگوها روی پنل مشکلی نصب می‌شوند سپس کلید دوحالته روی ترمینال نصب می‌شود و چوک هم روی پنل نصب می‌شود.
از بلندگوهای ستونی بیشتر در اماکن عمومی و محوطه‌های باز استفاده می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


رک صوتی
در مواردی که پیام رسانی از حالت ساده که فقط به یک دستگاه آمپلی‌فایر نیاز دارد خارج شود رک صوتی جوابگوی نیاز است.
در اتاق تولید رک قسمتهای مختلف که به اختصار توضیح داده می‌شود گردآوری شده و در طبقات رک صوتی قرار می‌گیرد.
بردهای مختلف که اجزای رک را تشکیل می‌دهند در بخش مونتاژ، مونتاژشده پس از عبور از وان قلع و کات شدن پایه‌ها و تست بردها به مسئول رک داده می‌شود و ایشان پس از سوارکردن انواع بردها روی کفی و سیم‌کشی، تک‌تک اجزا را تست کرده و پس از بستن اجزا آنها را در طبقات رک قرار می‌دهند.
اجزاء:
1- مانیتورینگ پایین آگاهنده
2- پری آمپلی فایر/ میکسر
3- دک رادیو- پخش صوت
4- انتخاب کننده بلندگو
5- بلانک پنل یک واحدی
6- آمپلی فایر قدرت
7- بلانک پنل یک واحدی
8- آمپلی فایر قدرت
9- بلانک پنل یک واحدی
10- آمپلی فایر قدرت
11- بلانک پنل یک واحدی
12- آمپلی فایر قدرت
13- بلانک پنل یک واحدی
14- دستگاه توزیع کننده برق
پنل آگاهنده (مانیتورینگ):
این دستگاه معمولاً در قسمت فوقانی رک نصب می‌شود و قابلیت اتصال به چهار دستگاه آمپلی فایر قدرت را دارد. اپراتور با انتخاب هر آمپلی فایر مقدار صدای خروجی را چه از طریق بلندگوی تعبیه شده در دستگاه و چه از طریق LEVEL METER می‌شوند و می‌بیند و در صورت لزوم حجم صدای خروجی مربوط به آن آمپلی فایر را با دکمه ولوم آمپلی فایر تنظیم می‌کند.
پری آمپلی فایر/ میکسر 10 کاناله:
این دستگاه امکانات اتصال به شش دستگاه میکروفن و چهار دستگاه صوتی جانبی را دارد. دارای مدار پیش خبر (CHIME) بوده و همچنین از طریق LEVEL METER، اپراتور مقدار صدای خروجی را دیده و با ولوم کنترل مربوطه صدا را تعظیم می‌کند.
سه ولوم کنترل جهت بهبود در کیفیت صدای خروجی و یا بعبارتی تنظیم فرکانس‌های پایین، میانی و بالا به صورت جداگانه تعبیه شده است.
دارای مدار اولویت برای میکروفن شماره یک بصورتیکه هنگام استفاده از میکروفن شماره یک صدای دستگاههای جانبی از قبیل رادیو- ضبط و غیره بصورت اتوماتیک کاهش می‌یابد.
(با ولتاژ ورودی 220 ولت AC- Hz50 و توان مصرفی 5/4 وات)
رادیو- پخش صوت
این دستگاه جهت پخش صدای ایستگاههای رادیویی و یا نوار کاست به کار می‌رود. رک صوتی می‌تواند بسته به نوع سفارش در دو مدل را رادیو- پخش صوت و یا ضبط صوت دو کاسته باشد.
انتخاب کننده بلندگو (سلکتور):
این دستگاه دارای ده کلید برای ده منطقه (Zone) مجزا و یک کلید برای پیام‌رسانی همگانی (ALL CALL) می‌باشد.
در صورتیکه تعداد زون‌ها بیشتر از ده منطقه باشد، می‌توان از تعداد بیشتری از این دستگاه در یک رک استفاده کرد.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   39 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله گزارش کاراموزی تولید ایفون

دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت تا ازدواج با خدیجه قبل از آنکه مبادرت به شرح داستان ولادت رسول خدا(ص)بنماییم،مناسب است به پاره‏اى از بشارتهاى انبیا و پیشگوییهاى منجمان و کاهنان و غیر ایشان درباره تولد و ظهور آن حضرت اشاره شود زیرا در فصلهاى آینده مورد نیاز واقع خواهد شد.
و ما وقتى روى دلیلهاى عقلى و نقلى دانستیم که پیغمبر اسلام خاتم پیغمبران و دین اسلام کاملترین ادیان الهى است ـچنانکه در جاى خود ثابت شده و ما بدان معتقدیمـمى‏دانیم که به طور قطع در ضمن تعلیمات پیغمبران گذشته سخنانى در مورد آخرین پیامبر بوده است و نوید و بشارتهایى از آنها درباره ظهور رسول خدا(ص)رسیده است اگر چه شاید بسیارى از آنها به دست مغرضان و تحریف کنندگان تعلیمات انبیا و کتابهاى آسمانى از بین رفته و یا تحریف شده باشد.
اما از آنجا که بشارت و نوید معمولا در لفافه و به صورت رمز و اشاره القا مى‏شود،باز هم سخنان زیادى از پیمبران گذشته در این باره به ما رسیده و از نابودى و تحریف مغرضین جان سالم به در برده است.
و به گفته یکى از دانشمندان:
«مصلحت خداوندى ایجاب مى‏کرد که این بشارات مانند زیبایى‏هاى طبیعت که محفوظ مى‏ماند یا مانند صندوقچه جواهر فروشان که به دقت حفظ مى‏شود در لفافه‏اى از اشارات محفوظ بماند تا مورد استفاده نسلهاى بعد که بیشتر با عقل و دانش‏سر و کار دارند قرار گیرد» (1) .
بشارتهاى انبیاى الهى درباره آمدن رسول خدا از جمله این بشارتها آیه 14 و 15 از کتاب یهودا است که مى‏گوید:
«لکن خنوخ«ادریس»که هفتم از آدم بود درباره همین اشخاص خبر داده گفت اینک خداوند با ده هزار از مقدسین خود آمد تا بر همه داورى نماید و جمیع بى دینان را ملزم سازد و بر همه کارهاى بى دینى که ایشان کردند و بر تمامى سخنان زشت که گناهکاران بى دین به خلاف او گفتند...»
که ده هزار مقدس فقط با رسول خدا(ص)تطبیق مى‏کند که در داستان فتح مکه با او بودند.بخصوص با توجه به این مطلب که این آیه از کتاب یهودا مدتها پس از حضرت عیسى(ع)نوشته شده. (2)
و از آن جمله در سفر تثنیه،باب 33،آیه 2 چنین آمده:
«و گفت خدا از کوه سینا آمد و برخاست از سعیر به سوى آنها و درخشید از کوه پاران و آمد با ده هزار مقدس از راستش با یک قانون آتشین...»
که طبق تحقیق جغرافى دانان منظور از«پاران»ـیا فارانـمکه است،و ده هزار مقدس نیز چنانکه قبلا گفته شد فقط قابل تطبیق با همراهان و یاران رسول خدا(ص)است.
و در فصل چهاردهم انجیل یوحنا:16،17،25،26 چنین است:
«اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید،و من از پدر خواهم خواست و او دیگرى را که فارقلیط است به شما خواهد داد که همیشه با شما خواهد بود،خلاصه حقیقتى که جهان آن را نتواند پذیرفت زیرا که آن را نمى‏بیند و نمى‏شناسد،اما شماآن را مى‏شناسید زیرا که با شما مى‏ماند و در شما خواهد بودـاینها را به شما گفتم مادام که با شما بودم اما فارقلیط روح مقدس که او را پدر به اسم من مى‏فرستد او همه چیز را به شما تعلیم دهد و هر آنچه گفتم به یاد آورد».
که بر طبق تحقیق کلمه«فارقلیط»که ترجمه عربى«پریکلیتوس»است به معناى«احمد»است و مترجمین اناجیل از روى عمد یا اشتباه آن را به«تسلى دهنده»ترجمه کرده‏اند.
و در فصل پانزدهم:26 چنین است:
«لیکن وقتى فارقلیط که من او را از جانب پدر مى‏فرستم و او روح راستى است که از جانب پدر عمل مى‏کند و نسبت به من گواهى خواهد داد».
و در فصل شانزدهم:7،12،13،14 چنین است:
«و من به شما راست مى‏گویم که رفتن من براى شما مفید است،زیرا اگر نروم فارقلیط نزد شما نخواهد آمد،اما اگر بروم او را نزد شما مى‏فرستم اکنون بسى چیزها دارم که به شما بگویم لیکن طاقت تحمل ندارید،اما چون آن خلاصه حقیقت بیاید او شما را به هر حقیقتى هدایت خواهد کرد،زیرا او از پیش خود تکلم نمى‏کند بلکه آنچه مى‏شنود خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد...»
و سخنان دیگرى که از پیغمبران گذشته به ما رسیده و در کتابها ضبط است و چون نقل تمامى آنها از وضع نگارش تاریخ خارج است از این رو تحقیق بیشتر را در این باره به عهده خواننده محترم مى‏گذاریم و به همین مقدار در اینجا اکتفا نموده و قسمتهایى از سخنان دانشمندان و کاهنان و پیشگوییهاى آنان که قبل از تولد رسول خدا(ص)کرده‏اند نقل کرده به دنبال گفتار قبل خود باز مى‏گردیم.
پیشگویى‏ها و سخنان کاهنان ابن هشام مورخ مشهور در تاریخ خود مى‏نویسد (3) :ربیعة بن نصر که یکى ازپادشاهان یمن بود خواب وحشتناکى دید و براى دانستن تعبیر آن تمامى کاهنان و منجمان را به دربار خویش احضار کرد و تعبیر خواب خود را از آنها خواستار شد .
آنها گفتند:خواب خود را بیان کن تا ما تعبیر کنیم؟
ربیعه در جواب گفت:من اگر خواب خود را بگویم و شما تعبیر کنید به تعبیر شما اطمینان ندارم ولى اگر یکى از شما تعبیر آن خواب را پیش از نقل آن بگوید تعبیر او صحیح است.
یکى از آنها گفت:چنین شخصى را که پادشاه مى‏خواهد فقط دو نفر هستند یکى سطیح و دیگرى شق که این دو کاهن مى‏توانند خواب را نقل کرده و تعبیر کنند.
ربیعه به دنبال آن دو فرستاد و آنها را احضار کرد،سطیح قبل از شق به دربار ربیعه آمد و چون پادشاه جریان خواب خود را بدو گفت،سطیح گفت:آرى در خواب گلوله آتشى را دیدى که از تاریکى بیرون آمد و در سرزمین تهامه در افتاد و هر جاندارى را در کام خود فروبرد !
ربیعه گفت:درست است اکنون بگو تعبیر آن چیست؟
سطیح اظهار داشت:سوگند به هر جاندارى که در این سرزمین زندگى مى‏کند که مردم حبشه به سرزمین شما فرود آیند و آن را بگیرند.
پادشاه با وحشت پرسید:این داستان در زمان سلطنت من صورت خواهد گرفت یاپس از آن؟
سطیح گفت:نه،پس از سلطنت تو خواهد بود.
ربیعه پرسید:آیا سلطنت آنها دوام خواهد یافت یا منقطع مى‏شود!
گفت:نه پس از هفتاد و چند سال سلطنتشان منقطع مى‏شود!
پرسید:سلطنت آنها به دست چه کسى از بین مى‏رود؟
گفت:به دست مردى به نام ارم بن ذى یزن که از مملکت عدن بیرون خواهد آمد.
پرسید:آیا سلطنت ارم بن ذى یزن دوام خواهد یافت؟
گفت:نه آن هم منقرض خواهد شد.
پرسید:به دست چه کسى؟گفت:به دست پیغمبرى پاکیزه که از جانب خدا بدو وحى مى‏شود.
پرسید:آن پیغمبر از چه قبیله‏اى خواهد بود؟
گفت:مردى است از فرزندان غالب بن فهر بن مالک بن نضر که پادشاهى این سرزمین تا پایان این جهان در میان پیروان او خواهد بود.
ربیعه پرسید:مگر این جهان پایانى دارد؟
گفت:آرى پایان این جهان آن روزى است که اولین و آخرین در آن روز گرد آیند و نیکوکاران به سعادت رسند و بدکاران بدبخت گردند.
ربیعه گفت:آیا آنچه گفتى خواهد شد؟
سطیح پاسخ داد:آرى سوگند به صبح و شام که آنچه گفتم خواهد شد.
پس از این سخنان شق نیز به دربار ربیعه آمد و او نیز سخنانى نظیر گفتار«سطیح»گفت و همین جریان موجب شد تا ربیعه در صدد کوچ کردن به سرزمین عراق برآید و به شاپورـپادشاه فارسـنامه‏اى نوشت و از وى خواست تا او و فرزندانش را در جاى مناسبى در سرزمین عراق سکونت دهد و شاپور نیز سرزمین«حیره»راـکه در نزدیکى کوفه بودهـبراى سکونت آنها در نظر گرفت و ایشان را بدانجا منتقل کرد،و نعمان بن منذرـفرمانرواى مشهور حیرهـاز فرزندان ربیعه بن نصر است .
و نیز داستان دیگرى از تبع نقل مى‏کند و خلاصه‏اش این است که مى‏گوید:تبع پادشاه دیگر یمن به مردم شهر یثرب خشم کرد و در صدد ویرانى آن شهر و قتل مردم آن برآمد و به همین منظور لشکرى گران فراهم کرد و به یثرب آمد.
مردم یثرب آماده جنگ با تبع شدند و چنانکه نزد انصار مدینه معروف است،مردم روزها با تبع و لشکریانش جنگ مى‏کردند و چون شب مى‏شد براى تبع و لشکریانش به خاطر اینکه میهمان و وارد بر ایشان بودند خرما و آذوقه مى‏فرستادند و بدین وسیله از آنها پذیرایى مى‏کردند .
مدتى بر این منوال گذشت تا روزى دو تن از احبار و دانشمندان یهود از بنى قریظه به نزد تبع رفته و بدو گفتند:فکر ویرانى این شهر را از سر دور کن و از این تصمیم‏انصراف حاصل نما،و اگر در این کار اصرار ورزى و پافشارى کنى نیروى غیبى جلوى این کار تو را خواهد گرفت و ما ترس آن را داریم که به عقوبت این عمل گرفتار شوى.
تبع پرسید:چرا؟
گفتند:براى آنکه این شهر هجرتگاه پیغمبرى است که از حرم قریش(یعنى مکه معظمه)بیرون آید،و این شهر هجرتگاه و خانه او خواهد بود.
تبع که این سخن را شنید دانست که آن دو بیهوده نمى‏گویند و از روى علم و اطلاع و خبرهایى که از کتابها دارند این سخن را مى‏گویند و به همین سبب از ویرانى شهر یثرب منصرف شد و سخن آن دو نفر در او تأثیر کرد.و در کتاب اکمال صدوق(ره)است که تبع در این باره اشعارى نیز سرود که از آن جمله است:
حتى أتانى من قریظة عالم‏
حبر لعمرک فى الیهود مسدد
قال ازدجر عن قریة محجوبة
لنبى مکة من قریش مهتد
فعفوت عنهم عفو غیر مثرب‏
و ترکتهم لعقاب یوم سرمد
و ترکتها لله أرجو عفوه‏
یوم الحساب من الحمیم الموقد
و در پاره‏اى از روایات نیز آمده است که رسول خدا(ص)فرمود:تبع را دشنام نگویید زیرا او مسلمان شد و ایمان آورد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ولادت رسول خدا(ص)و شرح زندگانى آن حضرت

دانلود مقاله راز و رمز نوشتن

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله راز و رمز نوشتن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نوشتن برای خواندن
خواندن نیمة دوم نوشتن است. در آغاز خواندن شفاهی بود. آدمی نخست رمز گفتاری کلام را آفرید و سپس رمز نوشتاری آن را. به همین سبب راه تفهیم و تفاهم و اساس همه یادگیریها زمانی بس دراز زبان سمعی یعنی گفتن و شنیدن بود. هنگامی که آدمی رمز نوشتاری کلام را آفرید، تفهیم و تفاهم و یادگیری از راه زبان بصری، یعنی نوشتن و خواندن، نیز برایش امکان‌پذیر شد. در زبان بصری همان نشانه‌های زبان سمعی به صورت نشانه‌های بصری الفباء که جانشین نشانه‌های صوتی هستند، به کار می‌روند.
بیسواد کاربردش در تفهیم و تفاهم زبان سمعی است و با سواد هم زبان سمعی و هم زبان بصری. اگر در روزگاران بسیار دور از سخن قصه‌گو و شاعر و دانشی که سینه به سینه به ما رسیده بود و به زبان می‌آمد لذت می‌بردیم، هنوز هم لذت این خواندن شفاهی را، چه از شنیدن سخن گویندگان و چه برنامه‌های رادیو و تلویزیون و تئاتر و سینما و مانند آن نه تنها از دست نداده‌ایم، بلکه بر آن افزوده‌ایم.
در ادبیات شفاهی، یا خواندن از راه گوش، هنگامی که گوینده و شنونده رو در روی یکدیگر باشند، ارتباطی مستقیم میان آن دو برقرار می‌شود. برای مثال، در صحنه تئاتر این ارتباط میان بازیگر و بینندة شنونده دو جانبه است. بازیگر احساسات و معنی و مقصود نویسنده را درک کرده است و آن را بازگو و مجسم می‌کند. در همان زمان احساسات و برداشت بیننده و شنونده را هم در می‌یابد و نسبت به آنها واکنشی پیدا می‌کند و به آنها پاسخ می‌دهد. اما این به آن معنا نیست که همیشه گوینده بیان کنندة احساسات و عواطف و معنی و مقصود گفته‌هائی است که شنیده است یا خوانده است. بسیاری از کتابهای مورد علاقة مردم سالهاست که به وسیلة باسوادی برای گروهی بیسواد خوانده می‌شود. چه بسیار پیش آمده است که خواننده این کتابها بر حسب سواد و فهم و درک و ذوق و برداشت خویش نوشته نویسنده‌ای را برای شنوندگان ترجمه و تشریح و تفسیر کرده است که با معنی و مقصود و احساسات نویسنده تفاوتی فاحش داشته است.
وقتی که نوشته به زندگی اجتماعی ما راه یافت، دیگر ارتباط گوینده و شنونده به صورتی که بیش از آن بود امکان‌پذیر نشد. هرگز نمی‌توانیم یقین داشته باشیم که آنچه خواننده می‌خواند همان قصد نویسنده است. هر خواننده از آنچه می‌خواند برداشتی خاص خود دارد. نویسنده‌ای را موفق می‌دانیم که این برداشت متفاوت را تا آنجا که می‌تواند به حداقل برساند. به همین سبب است که می‌گوئیم خواندن نیمه دوم نوشتن است. نوشتن وسیله‌ای است برای فرستادن و دریافت پیام. نوشته‌ای که آسانتر خوانده شود، درست فهمیده شود، و بیشتر خوانده شود، به هدف نزدیکتر است.
برای اینکه به اهمیت و راز و رمز نوشتن پی ببریم، ناگزیر باید بدانیم نیمة دوم آن یعنی خواندن، چگونه صورت می‌گیرد و کمی دقیقتر و از دیدی علمی هنگام نوشتن به خواندن توجه داشته باشیم.
منظور از خواندن و مطالعه چیزی جز درک مطالب نوشته شده و شناخت ارزشها و معانی و مفاهیم کلمه‌ها و عبارتها و جمله‌ها و دریافت دانستنیها و معنی و مقصود و پیامی که نویسنده با رمز کلام نوشته است، نیست. قصد این است که خواننده به اندیشه‌ای که در نوشته پنهان است پی ببرد. اگر هنگامی که مشغول مطالعه هستید کتاب یا نوشته را کنار بگذارید و اندکی به آنچه سبب شده است بتوانید مطالعه کنید بیندیشید، بهتر درخواهید یافت که چگونه بنویسید.
هنگامی که مشغول مطالعه هستید، کاری بس پیچیده انجام می‌دهید که حاصل سالها تجربه و دانش‌اندوزی است:
1- با یک نگاه واژه‌ها را باز می‌شناسید. چرا؟ چون هر یک را صدها بار پیش از آن شنیده‌اید، دیده‌اید، و شناخته‌اید. شکل آن واژه در ذهنتان به صورت آوای واژه شناخته می‌شود. زیرا با قراردادهای رمز گفتاری زبان از پیش آشنا بوده‌اید و رمز نوشتاری، که در زبان بصری به جای رمز گفتاری به کار می‌رود، برایتان بیگانه نیست و ذهنتان به آسانی کشف رمز می‌کند.
2- معنی هر واژه از ذهنتان می‌گذرد. چرا؟ چون معنی آن واژه را پیش از آن می‌دانسته‌اید.
3- از مجموعة معانی واژه‌هائی که خوانده‌اید معنی تازه‌ای از ذهنتان می‌گذرد. چرا؟ چون تجربه‌ها و دانشهای قبلی شما برای یافتن این معنی تازه، که در ضمیر عبارت یا جمله است، به شما کمک می‌کند تا پیام نویسنده را از مجموعة واژه‌هائی که برای بیان اندیشه‌ای بکار برده است دریابید.
4- دربارة آنچه خوانده‌اید واکنشی نشان دهید. چرا؟ چون تجربه‌ها و دانشهای قبلی شما را به تفکر وا می‌دارد تا دربارة آنچه خوانده‌اید اندیشه کنید و به داوری برخیزید.
این گونه خواندن پیشرفته‌ترین نوع مطالعه است، و نوشته‌ای ارزش خواندن دارد که سرانجام خواننده را به اندیشیدن و تفکر برانگیزد. اگر نوشته‌ای دست‌انداز و دشواری خواندن و فهم و درک نداشته باشد، و اگر خواننده‌ای راه درست خواندن را از کودکی آموخته باشد، و به تندخوانی- یعنی مهارت در خواندن- خو گرفته باشد، با میدان دید وسیعتری گروهی از واژه‌های یک جمله را یکجا خواهد دید و خواهد توانست همة یک جمله یا قسمتی از یک جمله را ببیند و بخواند. چنین مهارتی در تندخوانی یکسویه نمی‌تواند باشد. سوی دیگر دستیابی به این گونه خواندن نوشتة نویسنده است که راه را با دشواریهای نوشته بر خواننده نبندد.
چشم در هنگام خواندن به صورت خطی مستقیم و پیوسته روی واژه‌ها حرکت نمی‌کند، بلکه حرکت آن بر روی هر سطر از نوشته از لحظه‌های پی در پی مکث و جهش تشکیل شده است. لحظه‌ای توقف می‌کند، سپس با سرعت به چپ یا به راست (بسته به جهت خط) جهش دارد و دوباره مکث می‌کند. چشم فقط وقتی که مکث می‌کند می‌تواند ببیند و زمانی که در حال جهش است قدرت بینائی ندارد. چشم در حدود 90% زمانی را که صرف خواندن می‌کند در حال مکث است. مهارت در خواندن را اگر به درجه‌هائی تقسیم کنیم چشم یک خوانندة ماهر در خواندن یک سطر معمولی (در حدود 12 سانتیمتر) 3 تا 4 بار، یک خوانندة نیمه ماهر 7 تا 8 بار، و یک خوانندة ناتوان 11 تا 12 بار مکث می‌کند.
نویسنده‌ای که با توجه به میزان مهارت خواننده نمی‌نویسد. حتی خواننده ماهر و تندخوان را ناگزیر به کندخوانی می‌کند. به همین سبب است که می‌گوئیم به نوشته‌هائی نیاز داریم که گذشته از محتوا، راز و رمز نوشتن در آنها درست به کار برده شده باشد و به معنی درست کلمه خوانده شود، نه اینکه فقط نگاه خواننده از روی آنها بگذرد. نوشته‌ای به درستی خوانده می‌شود که به راستی نوشته شده باشد، نه اینکه فقط بر کاغذ نقش یا چاپ شده باشد.
نوشتار به جای گفتار
گفتیم که اگر کسی سخنی برای گفتن داشته باشد و راز و رمز کاربرد نشانه‌های بصری کلام را بداند، سخنی هم برای نوشتن دارد. پس نوشتن برای آنها که می‌دانند چه بنویسند و چگونه بنویسند ساده و آسان است. گفتار تبدیل اندیشه است به نشانه‌های صوتی برای انتقال به دیگری. نوشتار هم تبدیل اندیشه است به نشانه‌های بصری برای انتقال به دیگری. آنها که نوشتن را دشوار می‌دانند، اگر ریزه‌کاریهای تبدیل اندیشه به کلام مکتوب را بیاموزند، امکان دارد که جرئت نوشتن را از دست بدهند، ولی دیگر می‌دانند که در تاریکی قدم بر نمی‌دارند. نوشتن هم، چون گفتن، آن قدر لذتبخش است که کمتر می‌توان پس از پیروز شدن در نخستین نوشته دست از نوشتن برداشت. نوشتن گونه‌ای از خلق کردن است و انسان همیشه از خلق کردن لذت می‌برد.
تفاوت میان اندیشیدن و گفتن، اندیشیدن و نوشتن، همان نشانه‌هائی است که برای بیان و تجسم اندیشه به کار می‌بریم. اگر نوشتن را دشوارتر از گفتن می‌دانیم، به این سبب است که این دو عمل را از دو مقولة جداگانه می‌دانیم. حال آنکه نوشتن همان گفتن است، با تفاوتهای زیر:
1- در گفتن، رمزها و نشانه‌های سمعی کلام را به کار می‌بریم، و در نوشتن رمزها و نوشته‌های بصری را. هر چه این رمزها برای خواننده آسانتر کشف شود، نوشته زودتر و بهتر خوانده و فهمیده می‌شود.
2- در گفتن گاهی عبارتها یا جمله‌ها را تکرار می‌کنیم. در نوشتن از تکرارهائی که به آنها نیازی نیست پرهیز داریم.
3- در گفتن، به سبب محدودیت زمان، گاه برای یافتن بهترین و مناسبترین واژه که بیانگر اندیشه‌مان باشد فرصت کافی نداریم، به همین سبب واژه‌های مترادف فراوان در بیان به کار می‌بریم. در نوشتن این فرصت را داریم که مناسبترین واژه را برگزینیم و از آوردن واژه‌های مترادف، که گاهی فهم اندیشه را پیچیده می‌کند، بپرهیزیم.
4- در گفتن، زبان محاوره به کار می‌بریم، یعنی واژه‌ها را به صورت مخفف و شکسته به زبان می‌آوریم. در نوشتن واژه‌ها را بصورت کامل می‌نویسیم و حروف اضافه را حذف نمی‌کنیم.
5- در گفتن گاهی حاشیه‌روی می‌کنیم و از محور اصلی موضوع بیرون می‌رویم. در نوشتن دقت می‌کنیم که از حیطة موضوع خارج نشویم.
6- در گفتن گاهی برای بیان اندیشه یا موضوع نظم و مراتب خاصی در نظر نمی‌جگیریم. به همین سبب زمانی بیشتر طول می‌کشد تا به نتیجه برسیم. در نوشتن می‌توانیم برای بیان آنچه در اندیشه داریم طرحی دقیق بریزیم و مقدمه و متن و نتیجه در نظر بگیریم و اجزا و میزان هر یک را معین کنیم.
7 در گفتن فرصت مراجعه به منابع و مراجع نداریم. بیشتر با اشاره از شاهدها و مثالها می‌گذریم. در نوشتن فرصت داریم تا از منابع و مراجع گوناگون بهره بگیریم و به دقت و اعتبار بیان بیفزائیم.
8- در گفتن، شنونده را پیش رو داریم و از واکنش او درمی‌یابیم که زبان و بیان ما در خور فهم و درک او هست یا نیست، و گاهی به تعبیر و تفسیر بیشتر بیان می‌پردازیم. در نوشتن واکنش خواننده را از راه شناخت قبلی او و نیازها و میزان درک و فهمش حدس می‌زنیم.
9- در گفتن پرسشهای شنونده ما را برمی‌انگیزد تا فهم موضوع را با شرح و تفسیر بیشتر برای او آسانتر و روشنتر کنیم. در نوشتن ناگزیریم پرسشهای اجتماعی خواننده را حدس بزنیم و به آنها پاسخ بگوئیم.
10- در گفتن با تغییر آهنگ کلام و مکثهای زمانی و تغییر حالت چهره و حرکات بدنی فهم مطلب را برای شنونده آسانتر می‌کنیم. در نوشتن از رنگها، تصویرها، درشتی و ریزی حروف و نشان‌های نقطه‌گذاری و صفحه‌آرائی نوشته برای رسیدن به این مقصود بهره میگیریم.
11- در گفتن واکنشهای شنونده به ما هشدار می‌دهد که چه وقت زمان دم فرو بستن فرا رسیده است. در نوشتن خواننده رو در روی ما نیست تا از واکنش و ظرفیت تحمل او آگاه شویم. انصاف و منطق و شناخت قبلی که از خواننده داریم به ما حکم می‌کند هنگامی که یقین داریم آنچه را می‌خواسته‌ایم بگوئیم نوشته‌ایم، نقطة پایان را بگذاریم.

 


ویژگیهای یک نوشته:
دربارة محتوای یک نوشته پیش از این به اشاره سخن گفته‌ایم. می‌توان راهنمائی برای چگونه نوشتن به دست داد، ولی چه نوشتن را نمی‌توان به کسی آموخت. نوشتن بازگوئی اندیشه‌ها و احساسات و عواطف و آفریدن اثری نو است. به ندرت می‌توان کسی را یافت که اندیشه‌اش را بر روی کاغذ بیاورد و آن نوشته را از دیگران پنهان کند. بیشتر آنها که می‌نویسند هدفشان این است که آن نوشته را دیگران بخوانند. انسان اجتماعی نیاز دارد با دیگران در ارتباط باشد، و نوشتن یکی از ابزارهای این ارتباط است، یکی از مهمترین راههائی است که به یاری آن اندیشه‌ها، احساسات و عواطف، افکار و عقاید، و آگاهیهایمان را به یکدیگر انتقال می‌دهیم.
به طور کلی در نوشتن فقط یک هدف داریم و آن این است که آنچه را می‌دانیم با دیگران در میان بگذاریم. نوشتن یک نامة دوستانه، یک داستان، یک گزارش، مقاله و کتابی در زمینه‌های گوناگون یا سرودن یک شعر در پی رسیدن به همین هدف است، و انگیزة همة این نوشته‌ها انتقال آگاهیهاست، یعنی آنچه برای زندگی دیگری سودمند باشد.
آیین نگارش
نیاز و احتیاج انسان به ایجاد ارتباط با دیگر همنوعانش، اهمیت و ضرورت نگارش را مشخص می‌کند؛ زیرا آدمی ناگزیر است که برای رفع احتیاجات روزمره‌ی زندگی خویش با دیگران ارتباط حاصل نماید و یکی از راه‌های عادی این ارتباط به وسیله نوشتن صورت می‌گیرد. اکثر مردم اگر چه بتوانند درست و خوب سخن بگویند، به سادگی از عهده‌ی نوشتن برنمی‌آیند، فن نویسندگی و نگارش از جمله فنونی است که هر انسان با آن در زندگی سر و کار دارد و در این صورت طبیعی بوده که چنانچه در این کار مهارت حاصل نکند اشکالات و خلل‌هایی بر امور زندگی او وارد خواهد شد؛ پس بر هیچ صاحب درک و معرفتی پوشیده نیست که اگر آدمی فاقد این نعمت بزرگ بود چه مشکلات بر اثر تبادل افکار خویش با دیگران پیدا می‌کرد. و روابط انسان به شکل بایسته و شایسته‌ی امروزی امکان‌پذیر نبود و در کل شاهد بالندگی و رشد و ترقی کنونی وی اکنون نبودیم. پس با توجه به این احساس نیاز لازم است که هر دانش پژوه و دانشجویی با اسلوب و شیوه‌ی نویسندگی آشنایی بیشتر پیدا کند تا از نوشتن باکی نداشته باشد. در این بخش کتاب سعی گردیده به صورت اختصار و مفید به قواعد درست‌نویسی در نگارش اشاره، و همچنین به شناخت انواع نوشته‌ها و خصوصیات آنها پرداخته شود.
در ابتدا باید به ارزش اندیشه و سخن پی برد؛ زیرا اگر آدمی اندیشه نداشته باشد نمی‌تواند سخن بگوید و اگر سخن نباشد، نوشتن معنایی پیدا نمی‌کند.
بحث و مقوله گفتار پس از اندیشه برای اکثر مردم زبان زد گردیده اما مشکل آن زمانی است که خواسته باشند این سخن ارزشمند را به نوشتار تبدیل نمایند که ذکر شد گاهی دانشجویان و نسل تحصیل کرده را هم به مخاطره می‌اندازد، اما اگر به مقوله و بحث نگارش به شکل جدی نگریسته شود افراد دچار اضطراب نوشتن نمی‌گردند، و اجتناب از نوشتن نمی‌نمایند.
برای نویسندگی چه باید کرد؟
گام‌های نخست در فراگیری نگارش و نویسندگی عبارتند از:
الف: اراده‌ی استوار و عزم راسخ برای یادگیری اصول و قوانین نگارش
ب: اختصاص ساعاتی جهت مطالعه و خواندن کتاب و مقالات لازم و مناسب در این جهت.
ج: از نوشتن هراس نداشته باشیم و لو که نوشته‌ی ابتدایی ما کاری صحیح و مناسب نباشد.
د: به موضوعی در نگارش توجه گردد که مورد علاقه‌ی ماست. آن گاه کار در آن خصوص لذت‌بخش خواهد بود.
ه: اندیشه و تفکر در مورد موضوع نگارش که شالوده و اساس نگارش آن است.
آن چه ذکر شد، موضوعاتی بود در خصوص فراگیری نگارش و اما هر نوشته را دو موضوع کلی رهبری می‌کند نخست موضوع و محتوی درونی آن، که نتیجه صورت‌های ذهنی و اندیشه‌ی نویسنده است و موضوع دیگر فرم و یا قالب کلی نوشته می‌باشد که آن اندیشه و موضوع درونی در آن ریخته می‌شود؛ در این خصوص در بخش انواع ادبی به صورت مفصل بحث گردید، در این قسمت به مثالی کفایت می‌کنیم؛ مثلا یک نوشته از نظر محتوی گاه ادبی و هنری است و گاه تاریخی و یا موارد دیگر که این صورت و درون مایه باید برای خواننده مشخص باشد و دارای خصوصیات لازم بوده باشد؛ یعنی اگر نوشته اخلاقی است، خصوصیات یک نوشته‌ی اخلاقی در آن وجود داشته و چنان چه نوشته، انتقادی و طنزی بوده، مشخصات نوشته‌ی طنزی در آن وجود داشته باشد.
ولی به طور کلی هر نوشته باید دارای ویژگی و اختصاصات ذیل باشد:
الف: رعایت وحدت موضوع در کل نوشته، یعنی از لحاظ معنی و محتوی و پیام، تمام متن هدف واحدی را دنبال کرده و کلمات تناسب معنایی با یکدیگر داشته باشند.
ب: از آوردن جملات طولانی یا دارای «اطناب» پرهیز شود: زیرا نوشته‌ای که طولانی باشد خواننده را ملول و خسته می‌سازد.
ج: رعایت آیین سجاوندی یا اصول نقطه‌گذاری از ویژگی‌های مهم دیگر بوده؛ زیرا چنانچه نوشته‌ای خالی از نقطه‌گذاری باشد امکان اشتباه خواندن خوانندگان فراوان است.
د: هر نوشته باید از غلط‌های املایی مصون و عاری باشد و درست‌نویسی و انتخاب املایی درست و مناسب هر کلمه از موضوعات مهم نگارش است.
ه: مرتب و خوانا نوشتن هر نوشته موضوع قابل توجه دیگر بوده که در هر نوشته بایستی رعایت شود.
و: اجتناب از کاربرد کلمات عامیانه و محلی در نوشته‌های رسمی، همچنین استفاده از کلمات دشوار و بیگانه در نوشته امری ناپسند و مردود است.
ز: ساده و روان بودن هر نوشته از خصوصیات بارز آن نوشته محسوب می‌شود. پس بایستی در این موضوع دقت شود.
ح: با توجه به این که هر نوشته با آرایه‌های ادبی آرایش می‌یابد. اما افراد در کاربرد آرایه‌های ادبی باعث ملول شدن خواننده از نوشته می‌شود.
آرایش کلام (کاربرد آرایه‌های ادبی در نگارش)
ذوق و سلیقه‌ی انسان وی را واداشته که او دنبال زیبایی‌ها و مظاهر پررمز و راز طبیعت برود هر نویسنده و اندیشمندی هم می‌خواهد زیباترین قالب و مفاهیم را در نوشته خود به کار ببرد تا خوانندگان بیشتری را جذب کند و این است که از قریحه و ذوق و زیورها استفاده می‌کنند و نوشته‌ای پررمز و راز و زیبا تهیه می‌گردد، در این قسمت به شناخت آرایه و آرایش‌های کلام می‌پردازیم.
تشبیه
به مانند کردن چیزی به چیز دیگر که در صفاتی با یکدیگر مشابه می‌باشندع تشبیه گفته می‌شودک مثلا زمانی می‌گوییم: قد او در خمیدگی چون کمان می‌باشد که در آن قد و کمان را در صفت خمیدگی مشترک آورده‌ایم. هر تشبیهی از چهار رکن تشکیل می‌شود که عبارتند از: مشبه، مشبه به، وجه شبه، و ادات تشبیه. در این مثال قد او در خمیدگی چون کمان می‌باشد: قدک مشابه، کمان: مشابه به، در خمیدگی: وجه شبه و چون: ادات تشبیه» است.
در تبادل افکار و بیان معانی، تشبیه از ساده‌ترین موضوعاتی به شمار می‌آید که از آن استفاده می‌شود؛ زیرا برخی موارد را نمی‌توان تعریف کرد پس آنها را به موضوع‌هایی که آشناتر و شناخته‌تر می‌باشند، تشبیه می‌کنند. در این ابیات توجه گردد که:
تو شبنمی، تو بهاری، سپیده سحری تو عطر پونه‌ی عشقی، نشاط گلهایی
(دکتر اشرف زاده)
شاعر از کوتاه‌ترین صورت تشبیه استفاده و معشوق را به آنها مانند و تشبیه کرده است.
استعماره
همان تشبیه است که یکی از ارکان آن (مشابه یا مشابه به) ذکر نشود و این که استعماره معنی عاریت گرفتن هم می‌دهد؛ زیرا کلمه‌ای در استعاره به کار گرفته می‌شود که مفهوم جدیدی دارد و این گونه هم تعریف شده است که استعاره مجازی می‌باشد که در آن علاقه‌ی مشابهت وجود داشته باشد.
مجاز
به کار بردن کلمه‌ای در غیر معنی حقیقی خودش، شاعر و نویسنده در نوشته‌ی خویش کلمه‌هایی را به کار برد که در غیر معنی اصلی کلمه آمده باشد مثلا گل من خندید. گل در غیر معنی حقیقی خود به کار رفته است (آن کودک چون گل خندید)، یا شیر وارد کلاس شد. علی است که به معنی جای او، کلمه‌ی شیر را به کار برده‌اند.
کنایه
بیان مطالب و سخنی را به طور پوشیده «کنایه»، گویند و در اصطلاح فن بیان این است که مطلبی چنان بیان شود که معنی حقیقی آن موردنظر نباشد بلکه معنی دوم و دیگر ملاک باشد. مثلا در این جلمه که «دست او کج است»، مقصود اصلی گوینده، معنی مجازی آن می‌باشد؛ یعنی «او دزد است» کلاه او پشم ندارد؛ «او ابهت و نفوذی ندارد» و ... او فردی است که زیاد دود چراغ خورده است؛ به این معنا که «وی مطالعه زیاد داشته».
ایهام
در معنی به گمان و هم افکندن را گویند و آن کاربرد کلمه و جلمه‌ای است که از آن دو معنی استفاده شود؛ مثلا حکایت شیرین را شنیده‌ای، معلوم و مشخص نیست که آیا منظور نویسنده حکایت و داستان شیرین و خوب بودن آن است یانه، منظور داستان خسرو و شیرین یا شیرین و فرهاد بوده است.
یا در این بیت:
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد خواندم افسانه‌ی شیرین و به خوابش کردم
آیا افسانه‌ی شیرین و خوب را خوانده یا افسانه‌ی شیرین، معشوق فرهاد را گفته است.
تلمیح (اشاره)
نویسنده در نوشته خویش اشاره به داستان، شعر، یا حکایت می‌نماید؛ مثلا در این بیت، عطار نیشابوری اشاره دارد به داستان حضرت ابراهیم و موسی.
گاه گل بر روی آتش دسته کرد گاه پل بر روی دریا بسته کرد
یا این بیت که اشاره به داستان پیامبر اکرم (ص) در غار ثور دارد
عنکبوتی را به حکمت دام داد صدر عالم را در او آرام داد

 

انواع نوشته‌ها:
چنانچه از نظر گذشت، نوشته‌ها بر اساس نوع محتوی و قالب و زبان به انواعی تقسیم می‌شوند؛ مثلا می‌توان از جهت کاربرد زبان در نوشته، آن را به علمی، ادبی، محاوره و گفتاری، کودکانه تقسیم کرد، و یا از لحاظ طرز بیان به جد و طنز اشاره کرد و از جهت نوع قالب نوشتاری آنها را به انواع ذیل تقسیم نمود.
1- مقاله 2- گزارش 3- نامه 4- نمایش نامه 5- قطعه 6- داستان 7- سفرنامه 8- رساله، ...
که در این قسمت به چند نمونه از قالب‌های نگارشی اشاره‌ای مختصر می‌شود.
نامه نگاری:
نامه نگاری یکی از راه‌های اظهار و ایجاد روابط انسان‌ها با یکدیگر است؛ اشخاص با توجه به ضرورت انتقام پیام‌های خود و اظهار درخواست‌ها و مقاصد ذهنی، نیاز به نوشتن و فرستادن نامه دارند؛ برای مثال: این ضرورت‌ها شامل کسب اطلاع از احوال یکدیگر، خانه ساختن، طلب کار، تحصیل کردن، ازدواج، معاملات، ...
نامه‌ها اقسامی دارند که به چند نمونه آن اشاره می‌شود:
الف: نامه‌های خصوصی (دوستانه)
ب: نامه‌های اداری
ج: نامه‌های اجتماعی (اخلاقی، فرهنگی، علمی، تاریخی و ...)
الف: نامه‌های خصوصی (دوستانه)
این نامه‌ها به مکتوباتی اطلاق می‌شود که افراد جامعه به یکدیگر می‌نویسند، موضوع اصلی این نامه‌ها را مسائل و موضوع‌های خانوادگی، دوستانه، شرح مسافرت‌ها، اخبار خانوادگی، شرح مشکلات، مصائب و واقعه‌هایی که بین افراد اتفاق افتاده است، تشکیل می‌دهد.
این نامه‌ها با محدودیت خاصی همراه نبوده؛ زیرا متناسب با سطح فرهنگ و سواد افراد جامعه نوشته می‌شوند؛ برای مثال، کوتاه و مختصر نوشته گردد یا مفصل و طولانی باشد؛ اما بهتر است برخی ویژگیها را در خود داشته باشد تا در ردیف یک نامه‌ی مرتب و خوب قرار گیرد. در ذیل به برخی از خصوصیات یک نامه پرداخته شده است:
- کاغذ مناسب و خوب انتخاب شود.
- رعایت اختصار در نامه شده باشد؛ زیرا کلام طویل و طولانی ملالت می‌آورد.
- عنوان گیرنده در پشت پاکت و ذکر تاریخ در داخل نامه الزامی است.
- رعایت احترام و ابراز احساسات در نوشته.
- تاریخ نامه بالای صفحه درج گردد.
- فاصله‌ی سطرهای نامه رعایت شده و حاشیه‌ی نامه با متن اصلی فاصله لازم داشته باشد.
- نامه ساده، کوتاه و منظم باشد.
ب: نامه‌ی اداری
مکاتبه‌هایی که بین دو اداره و سازمان دولتی یا خصوصی انجام می‌گیرد، یا بین ادارات با اشخاص و به طور کلی مکاتبات اداری به سه شکل ممکن است صورت پذیرد. که عبارتند از: مکاتبات بین دو اداره و یا موسسه صورت می‌پذیرد- مکاتبه در داخل اداره یا سازمان و هر موسسه صورت می‌گیرد یا خارج از آن.
ج: نامه‌های اجتماعی
در این نامه‌ها موضوع جنبه شخصی پیدا نمی‌کند و شمول عام دارد، مثلا نامه‌های گویا که معمولا برای شخصی معین نوشته شده است یا اگر شخصی را مخاطب قرار داده اما افراد زیادی در جامعه مورد خطاب نامه قرار گرفته‌اند، مانند نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر یا نامه جواهر لعل نهرو به ایندیرا دخترش، نامه حضرت امام خمینی (ره) به رهبر سابق شوروی...
لازم به ذکر است برخی از نامه‌ها چون پیام‌های تبریک، پیام تسلیت، دعوتنامه‌ها تحت عنوان نامه‌های عاطفی مورد بحث قرار می‌گیرند که این گونه نامه‌ها اغلب جزء نامه‌های رسمی محسوب شده؛ زیرا شکل خاص رسمی به خود گرفته‌اند؛ هر چند به سازمان، موسسه و ... تعلق نمی‌گیرند که در ذیل به توضیح این چند قسم نامه پرداخته می‌شود.
1- نامه‌ی تبریک: در اصطلاح به نامه‌های کوتاه و مختصر اطلاق می‌شوند که در آن مضامین مبارک باد گفتن، آرزوی خجستگی و مبارکی کردن، و اظهار مسرت و شادی مشاهده گردد.
2- نامه تسلیت:
این نامه برای ابراز همدردی و تسلیت نوشته می‌شود مشخصات کلی این نامه همانند نامه‌های پیام تبریک و دعوتنامه، اختصار و کوتاهی متن آن است.
3- دعوتنامه:
دعوتنامه، نامه‌ی مختصر و کوتاهی است که بدان وسیله فردی یا افرادی به مراسمی دعوت می‌شوند. برای این گونه نامه‌ها، نمونه‌ی چاپی فراوان وجود دارد که می‌توان انتخاب کرده یا مطابق میل خویش متن دعوتنامه‌ای آماده و سپس به چاپخانه داده شود.
4- تلگرام: پیام‌های بسیار کوتاهی است که در زمان ضرورت پس از تلفن و فاکس و تلکس مورد استفاده قرار می‌گیرد. در تلگرام ابتدا آدرس دقیق گیرنده به صورت خلاصه، اما کامل قرار می‌گیرد سپس عنوان یا نام مخاطب و بعد خلاصه و یا اصل مطلب پیام.
5- تلفنگرام: گاهی ضرورت ایجاب می‌کند، عین نامه‌ی اداری و رسمی سریع به دست مخاطب برسد که آن را از طریق تلفن می‌خوانند و گیرنده‌ی نامه که شنونده‌ی نامه است، آن را یادداشت می‌کند.
6- تلکس: تقریبا مانند تلفن است؛ یعنی کوتاه و خلاصه آورده می‌شود؛ در تلکس عین نامه با دستگاه تایپ می‌شود و در مقصد، دستگاه گیرنده نیز عین کلمه‌ها را دوباره می‌نویسد.
مقاله نویسی
به نوشته‌ای اطلاق می‌شود که درباره‌ی موضوعی خاص نوشته شود: نوشته‌ها شامل موضوع‌های مختلف و متعدد می‌شوند؛ مانند: موضوع‌های علمی، ادبی، تحقیقی، انتقادی، ... اگر به یک مجله و یا روزنامه‌ای دقت شود به قلمرو گسترده‌ی مقاله پی می‌بریم، مثلا مقاله‌ی پژوهشی، مقاله‌ی اخلاقی، مقاله‌ی تربیتی و دینی،...
هر چند در خصوص نثر هر مقاله نمی‌توان محدودیت خاصی در نظر گرفت اما هر مقاله باید خصوصیات موضوع خود را داشته باشد. چنان که نوشته‌ی اخلاقی دارای یک وحدت موضوع و شرح و تفصیل است و نوشته‌ طنزی خصوصیات دیگر دارد، به چند ویژگی برای نگارش مقاله اشاره می‌کنیم:
1- انتخاب موضوع مقاله: مهم‌ترین اصل در نوشتن، انتخاب موضوع است که مطابق با نیازی که در جامعه و محل کار ما پیدا شده گزینش می‌شود.
2- اندیشه و تفکر پیدا شده در خصوص موضوع انتخاب شده.
3- یادداشت برداری از منابع
4- ذکر منابعی که مورد استفاده در مقاله قرار گرفته است.
5- تعیین عنوان مقاله
خلاصه نویسی
استخراج جوهر اصلی یک نوشته، خلاصه‌نویسی است. خلاصه‌نویسی می‌تواند در مورد یک سخنرانی، کتاب، مقاله، مصاحبه، فیلم، نمایش، رویداد یا خبر باشد؛ در خلاصه‌نویسی باید این نکات را زیر نظر داشت. الف: متن کتاب یا مقاله را کامل مطالعه نمود و هدف و مفهوم کلی آن را درک کرد، سپس خلاصه‌ی آن را یادداشت کرد ب: ثبت خطوط اصلی کتاب ج: حذف نکته‌های زاید د: نوشته یکدست شود سپس آن را انتقال دهیم ه: تنظیم و نگارش خلاصه‌ی متن کتاب
زندگی نامه
به نوشته‌هایی که در آن شرح احوال کسی یا سرگذشت او و گزارش زندگی وی داده شود زندگی‌نامه (بیوگرافی) گفته می‌شود. کتاب‌های فراوان وجود دارد که به شرح زندگی افراد و شخصیت‌های مشهور پرداخته شده است؛ مانند: شرح زندگی پیامبر اکرم (ص) به آنها سیره گویند یا کتابهای که در خصوص جنگ‌های وی نوشته شده که به نام غزوات وی مشهور است.
آثاری که گاهی، به نام یادنامه هم می‌آید در شمار این نوشته قرار می‌گیرد؛ مثل یادنامه‌ی شهید مطهری،...
برخی دیگر از نوشته‌ها، چون نمایشنامه نویسی، فیلم نامه نویسی، متن ترجمه و غیره در قسمت انواع ادبی این کتاب از نظر گذشت، لذا نیازی به آوردن مجدد آنها نبود.
نشانه‌گذاری و اهمیت آن در نگارش
منظور از آیین سجاوندی (نقطه‌گذاری) رعایت ضوابط و قوانین سجاوندی است و کاربرد علامت‌ها و نشانه‌هایی که خواندن و درک مطالب را آسان می‌نماید. نشانه‌هایی که در زبان فارسی معمول می‌باشند عبارتند از:
1- نقطه (.)
نقطه، نشان ختم کلام و پایان جمله است، پس توقف کامل جمله یا نقطه نشان داده می‌شود که موارد استفاده آن در جمله‌ها عبارت است از:
- در پایان جمله‌های کامل انشایی و خبری استفاده می‌شود. مثل بهروز دیروز به مشهد رفت.
- بعد از هر حرفی که به عنوان نشانه‌ی اختصار می‌باشد: نظامی متولد سال 535 هـ.ق. یا اداره پست و تلگراف و تلفن را با علایم اختصاری P.T.T نشان می‌دهند.
2- دو نقطه (:)
موارد کاربرد علامت دو نقطه عبارت است از:
الف: قبل از نقل قول و گفته‌ی کسی آورده می‌شود مانند: حافظ می‌گوید: ... یا رسول اکرم (ص) می‌فرماید: ...
ج: پس از واژه و لغتی که معنی آن در مقابلش آورده شود مانند: پیل: فیل، خزان ، پاییز
د: پس از کلماتی که توضیح و تفسیر می‌کنند از قبیل، یعنی، چنان که، مثل، مانند.
3- ویرگول (،)
این علامت جهت نشان دادن مکث و وقف کوتاه است، که اغلب در موارد ذیل به کار می‌رود.
الف: بین عبارت و جمله‌های غیرمستقیم که دو جمله یا بیشتر در حکم یک جمله‌ی کامل باشد، مانند: هر کس تخم بدی بکارد، بدی درو می‌کند.
ب: بین چند کلمه که در حکم موضوع و استاد واحدی باشند مانند: آب، خاک، هوا، در رشد گیاهان مهم است.
ج: میان چند کلمه که هم پایه می‌باشند، جای حرف ربط را می‌گیرد، مانند: آقای احمدی مردی است؛ فاضل، انسان، با تقوی،
د: در بین کلمات جمله اگر نباشد خواننده منظور نویسنده را کامل درک نمی‌کند، یا ممکن است خواننده آن کلمات را با کسره اضافه بخواند.
5- سه نقطه (...)
این علامت برای نشان دادن عبارت و جمله‌هایی است که حذف گردیده یا از عبارت افتاده است؛ همچنین هنگامی که قسمتی از جمله نقل گردد و بخش دیگر آن نقل نشود و جمله قطع شود.
- ... و امروز آمدم، تا به تو حیات دوباره دهم.
- حجت ا... موسوی دانش‌آموز خوبی بود.
6- خط ممتد (___)
این نشانه برای برجسته و هویدا کردن بعضی از عنوان‌ها و کلمه‌ها در نوشته به کار می‌رود. مثال: امروز دشمن اصلی مسلمانان آمریکای جنایتکار است.
1- نشانه سوال (؟)
الف- در آخر جملات پرسشی قرار می‌گیرد؛ مثال: به چه فکر می‌کنی؟
ب- برای نشان دادن تردید واستهزا داخل پرانتز قرار می‌گیرد. وفات این شاعر را سال 530 (؟) نوشته‌اند.
2- نشانه تعجب (!)
این علامت بیانگر حالات عاطفی و نفسانی انسان است، مانند: «تأکید»، «تعجب»، «تحقیر» «ترحم»: مانند: عجب روزگار غداری! آهسته!، مواظب باش!
3- ستاره (*)
الف- برای ارجاع دادن به زیرنویس در زمانی که عددهای داخل متن به منظورهای دیگر به کار رفته باشد.
ب- نشان دادن فاصله بین دو مصراع شعر، یا بندها یا پاراگراف‌ها که موضوعشان با یکدیگر تفاوت دارد.
12- پرانتز یا دو هلال ( )
الف- جهت نشان دادن عبارت‌های توضیحی، مانند: مخزن‌الاسرار (یکی ازپنج گنج نظامی) به نقلی از شاعران گذشته سروده شده است.
ب- برای ذکر مآخذ در پاین مثال‌ها و شواهد و یا ذکر اسامی کتاب‌ها، نشریه و مجلات، ...
تاریخچه نامه نگاری
سابقه نامه نگاری در ایران به دوران هخامنشیان برمی‌گردد در آن زمان واژه‌ها را با خط میخی بر روی پوست دباغی شده جانوران می‌نوشتن. سپس آن پوست را به دست چاپار یا پیک می‌دادند تا به مقصد برساند. چاپارها اسب‌های تیزپا و پرورش یافته‌ای داشتند که می‌توانستند به سرعت نامه‌ای یا پیغامی را از جایی به جای دیگر برسانند. در زمان ساسانیان بین راههای شهرها در فواصل معین ایستگاه‌هایی به نام چاپارخانه ساختند که در هر یک از آنها یک یا چند مرد سوارکار به سر می‌بردند. هر گاه نامه‌ای از سوی یکی از بزرگان یا حاکمان نوشته می‌شد به دست اولین چاپار می‌دادند، وی با اسب می‌تاخت و نامه را به دست چاپار دوم می‌رساند و او نیز با شتاب خود را به چاپار سوم می‌رساند و همین‌طور نامه دست به دست می‌شد تا به مقصد برسد. البته این چاپارها فقط به حکما و بزرگان اختصاص داشتند. مردم عادی نیز نامه‌های خود را به وسیله کاروانهایی که از شهری به شهر دیگر یا از دهی به ده دیگر می‌رفتند، به مقصد می‌رساندند.
در زمان صدارت امیرکبیر با اقدامات اصلاحی که انجام می‌داد در فکر ایجاد امکاناتی نیز برای انتظام و گسترش امور ارتباطات دولتی نمود و شخصی به نام شفیع خان چاپارچی باشی را مجبور کرد تشکیلات چاپار دولتی را منظم کند و راههای چاپاری را سر و صورت داده و منازل بین راهی را که خراب شده بود تعمیر کرده و برنامه مرتبی برای چاپارهای دولتی تنظیم نماید که بتوان نامه‌های دولتی و عموم مردم به وسیله چاپار ارسال گردد و در اواخر سال 1266 هجری قمری دستور داد که چاپارخانه‌های جدید در تمام ایالات ساخته شود.
(چهار پاره) پرداختند که تا سال‌های پس از شهریور 1320 یکی از قالب‌های رایج شعر فارسی به شمار می‌رفت، از نمونه‌های موفق این گونه اشعارع قطعة «کبوتران من» اثر ملک‌الشعرای بهار است که بند نخستین آن چنین است:
بیایید ای کبوترهای دلخواه! بدن کافورگون، پاها چو شنگرف
بپرید از فراز بام و ناگاه به گرد من فرود آیید چون برف ...
در همان هنگام که این دسته از شاعران با موازین عروضی قدیم در حدود اعتدال سرگرم ایجاد تحولی بودند، نیما یوشیج در مجلة موسیقی (1318 شمسی) به نشر شعرهایی پرداخت که در آنها علاوه بر تازگی در بیان و تشبیهات و استعارات، موازین عروضی شعر پارسی به شیوة قدیم رعایت نشده بود. این گونه شعرها در سالهای پس از شهریور 1320 طرفدارانی یافت و همان است که اکنون یکی از انواع رایج شعر امروز فارسی است و اصطلاحا آن را «شعر آزاد» و گاهی «شعر نیمایی» می‌گویند، یعنی شعری که در یکی از وزنهای عروضی قدیم سروده می‌شود، اما شاعر بر حسب نیاز معنوی در کوتاهی و بلندی مصراع‌ها و همچنین در به کار بردن قافیه، آزاد است.
به عنوان نمونه بخشی از قطعه «مهتاب» نیما یوشیج در زیر نقل می‌شود:
می‌تراود مهتاب،
می‌درخشد شبتاب،
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس ولیک،
غم این خفتة چند،
خواب در چشم ترم می‌شکند.

 

نوع دیگری از شاخة تحول شعر فارسی که در آن وزن مطلقا رعایت نمی‌شود، بلکه بیشتر کوشش در انتخاب کلمه و توجه به تخیل و اندیشه است، تا چندی قبل دنبال می‌شد که به عنوان «شعر سپید» از آن نام می‌بردند.
ناگفته نماند در سالهای پیش از انقلاب اسلامی، گروهی از جوانان که به نام «موج نو» شهرت یافته بودند نه تنها با شعر عروضی مخالف بودند بلکه با شعر نیمایی نیز مبارزه می‌کردند!

 

گزارش نویسی
دربارة گزارش، تعریف‌های گوناگون شده است که شاید کوتاه‌ترین آنها این تعریف باشد، که: گزارش انتقال پاره‌ای از اطلاعات است به کسی که از آن بی‌اطلاع است و یا آگاهی کافی ندارد. با این تعاریف، هر کس در هر مقامی که باشد، نیاز به کسب اطلاع در مورد کار خود دارد، به عبارت دیگر، نیازمند گزارش است، اما بدون توجه، به گزارش می‌پردازد. برای مثال می‌گوییم که اگر کسی وقت را از شما بپرسد و شما ساعت را به او اعلام دارید، در حقیقت به او گزارش داده‌اید. شرح وقایع روزانه برای دوستان و همکاران نیز از نوع گزارش است.
در وهلة اول، گزارش را به شفاهی و کتبی تقسیم می‌کنند: گزارش شفاهی به آسانی داده می‌شود و در آن جای بحث نیست. اما تهیة گزارش کتبی کار ساده‌ای نیست و احتیاج به قابلیت‌های ویژه دارد که در تمام افراد نیست و مستلزم آگاهیهای مقدماتی می‌باشد که موضوع این مبحث است. برای تهیه گزارش، لازم است به این چهار مورد توجه شود:
1) انتخاب موضوع 2) گردآوری اطلاعات 3) طرح‌ریزی مطالب 4) عرضه کردن اطلاعات جمع‌آوری شده.
1- انتخاب موضوع
اولین گام اساسی در تهیة یک گزارش انتخاب موضوع است. موضوع گزارش با توجه به رشته و هدف، فرق می‌کند. برگزیدن موضوع گزارش باید با کمال دقت صورت گیرد، تا پس از صرف وقت و کار، ناتمام و نیمه کاره رها نشود و نویسنده‌اش مجبور نباشد، آن را عوض کند. برای این که به چنین مشکلی دچار نگردد لازم است که ابتدا وقت و فرصت خود را طوری تنظیم کند که وقت‌های فراغتش، با موضوع گزارش تناسب داشته باشد؛ به عبارت دیگرع تا فرصت مناسب برای گزارش نداشته باشد، به آن نپردازد. فرصت، به شغل و موقعیت افراد بستگی دارد.
بعد از مسأله وقت، توجه به اطلاعات و مطالعات قبلی، امری ضروری است. این مرحله نیز بستگی به وضع تهیه کننده دارد. در مراحل تحصیلی، انتخاب موضوع گزارش تقریبا آزاد است و با توافق استاد و دانشجو انجام می‌گیرد. در حالی که در اداره با نظر فرد مافوق و خواست او، گزارش آماده می‌شود. بنابراین، موضوع «توجه به اطلاعات قبلی» بیشتر در مورد دانشجو، مصداق دارد و لازم است که پیش از هر کاری به نکات زیر هم توجه داشته باشد:
- دربارة موضوع انتخابی خود، تا چه اندازه امکان بررسی و تحقیق دارد؟
- آیا اندوختة علمی او بسنده است؟
- آیا به منابع، به قدر کافی دسترسی دارد؟
- حافظة او تا چه حد، اطلاعات لازم را حفظ کرده است؟
علاوه بر موارد یاد شده، علاقه به موضوع انتخابی نیز از شرایط عمدة گزارش‌نویسی است؛ زیرا اگر تهیة یک گزارش، با اکراه و اجبار همراه باشد، هیچ‌وقت به کمال خود نزدیک نمی‌شود؛ بلکه بهترین گزارش آن است که نویسنده با علاقه‌مندی آن را تهیه کرده باشد. در غیر این صورت، معلوم است که کار انجام یافته در حد یک رفع تکلیف و انجام وظیفه خواهد بود. پس خوب است که به دانشجو فرصت داده شود تا از میان موضوع‌های پیشنهاد شده از طرف استاد، یک یا دو موضوع را برگزیند و با تکیه به میل باطنی خود به تهیة گزارش بپردازد. دسترسی به منابع تحقیق نیز یکی از ارکان اصلی گزارش‌نویسی است که کار نویسنده را آسان می‌کند و اگر این امکان وجود نداشته باشدع امیدی به کامل بودن گزارش نخواهد بود. نویسندة گزارش باید منابع خود را بر اساس درجة اهمیت و ارتباط، طبقه‌بندی کند و از آنها بهره برگیرد.
2- گردآوری اطلاعات
هر گزارشگری برای تهیة گزارش خود، نیازمند گردآوری اطلاعات است. این اطلاعات از طرق گوناگون به دست می‌آید. مهمترین راههای گردآوری اطلاعات عبارت است از:
الف) تحقیق مشاهده‌ای؛
ب) تحقیق عمومی که خود به دو شکل، مصاحبه و پرسشنامه صورت می‌گیرد؛
ج) تحقیق کتابخانه‌ای یا پژوهش از راه مطالعه.
3- طرح‌ریزی مطالب
در این مرحله، وظیفة نویسندة گزارش بسیار حساس است. گزارشگر مانند مهندسی است که می‌خواهد بنایی را بسازد. ابتدا وضع زمین و تناسب ساختمان را در ذهن خود مجسم می‌کند. سپس به طرح‌ریزی آنچه دیده و به نظرش رسیده است، می‌پردازد و نقشة ساختمان را ترسیم می‌نماید و بعد از انتخاب مواد لازم، بر حسب تقدم و تأخر به درجه‌بندی آنها می‌پردازد.
4- عرضه کردن اطلاعات جمع‌آوری شده
پس از آنکه به شیوه‌های سه گانة یاد شده، اطلاعات جمع‌آوری شد، باید به تنظیم آنها پرداخت. تنظیم اطلاعات کاری آسان است؛ زیرا بعد از جمع‌آوری مطالب، گزارشگر عناوین کلی گزارش را یادداشت می‌کند، سپس با توجه به اهمیت موضوع هر یک را در جای مناسب خود قرار می‌دهد. هنر گزارش‌نویسی، در این موقع تجلی می‌کند. او می‌تواند با تیزبینی و هوشیاری مخصوص، به ربط منطقی مطالب خود دقت و توجه داشته باشد و آنها را با ظرافت و شیوة مطلوب، عرضه دارد، تا نتیجة کار او سودمند واقع شود.
کسانی که با فکر دقیق و منطقی، به نوشتن گزارش می‌پردازند. به یقین، بهتر از دیگران می‌توانند اندیشه‌ها و خواسته‌های خود را عرضه دارند و برعکس نویسنده‌ای که از این موهبت برخوردار نباشد، به نتیجة دلخواه نمی‌رسد. از این رو، نویسندة گزارش باید پیش از آغاز نگارش فکر کند که: چه می‌خواهد بنویسد؟ برای چه کسی می‌نویسد؟ چه مقدار و چگونه باید بنویسد؟ تا نوشتة او مورد قبول واقع شود.
گزارش‌های مفصل، اغلب از بخش‌های متمایز تشکیل می‌شود و به ترتیب ذیل مرتب می‌گردد:
الف) عنوان، که در آن، موضوع گزارش، نام گزارشگرع نام دریافت‌کنندة گزارش، تاریخ و نام شهر درج می‌شود.
ب) پیشگفتار یا سرآغاز؛
ج) فهرست مطالب؛
د) فهرست پیوست‌ها (جدول‌ها، نمودارها، تصاویر)؛
هـ) متن گزارش؛
و) فهرست اعلام؛
ز) فهرست موضوعی (اندیکس)؛
ح) فهرست مآخذ (کتابنامه).
انواع گزارش
گزارش را از نظر نوع، هدف ، اندازه و سایر نکات، می‌توان به انواع زیر تقسیم کرد:
1- از لحاظ کاربرد
الف) گزارش تحصیلی و تحقیقی: این نوع گزارش اغلب بر مبنای تحقیق خالص آماده می‌شود. یعنی انگیزة دانشجو یا محقق در تهیة این گونه گزارش‌ها، صرفا ذوق و علاقه به مطالعه و حل مشکل موردنظر است؛ منظور و هدف از این گزارش، بالا بردن سطح اطلاعات و معلومات دانشجو یا محقق در زمینة موضوع مورد تحقیق و مطالعه و ارائه نتیجة اقدامات تحقیقی و اظهارنظرها و پیشنهادها، به نحو صحیح می‌باشد.
ب) گزارش اداری: این نوع گزارش، معمولا در سازمانهای مختلف مانند بانک‌ها، شرکت‌ها، وزارتخانه‌ها، و مؤسسات و نهادها تهیه می‌گردد و گزارش‌های مالی و سالانة شرکتها و بانک‌ها و گزارش‌های ادواری، همه از نوع گزارش اداری محسوب می‌شوند. مورد مصرف این گونه گزارش‌هاع استفاده در جهت برنامه‌ریزی و اتخاذ تصمیمات اداری است.
2- از لحاظ منابع و اندازه، گزارش به اقسام زیر تقسیم می‌شود:
الف) گزارش ساده: منبع و مأخذ چنین گزارشی صرفا، اطلاعات دست اول است؛ چون: تهیة خلاصة یک کتاب یا تهیة گزارش مصاحبه با یک فرد معروف در یک مورد خاص یا اظهار عقیدة شخصی، دربارة یک مطلب.
ب) گزارش تفصیلی: اطلاعات مورد لزوم این گونه گزارش، علاوه بر منابع دست اول، از منابع و مآخذ دست دوم و سوم نیز تدارک می‌شود و لازم است با بهترین طریق ممکن و با رعایت اصول جمع‌آوری اطلاعات، آماده گردد. نتیجة منعکس شده در این گزارش، حقیقی‌تر و اطلاعات آن قابل اطمینان بیشتر است. در گزارش تفصیلی و طولانی، لازم است از تطویل کلام خودداری شود و در عین حال چندان هم خلاصه و فشرده نباشد که به اصل مطلب لطمه بزند و از رسایی و تأثیر آن بکاهد.
3- گزارش از لحاظ ارزش و رسمیت
الف) گزارش غیررسمی: گزارشی است که برای دادن اطلاعات فوری تهیه می‌شود و برای نوشتن آن از طرح خاصی پیروی نمی‌گردد؛ مانند گزارش ساده و اداری، مقالات روزنامه‌ها و مجلات.
ب) گزارش رسمی: در این گزارش، مخصوصا گزارش تحقیقی و رساله‌های دانشگاهی که بر اساس تحقیق دقیق، طولانی و مستقل تهیه می‌شود، دریافت‌کنندگان آن افراد مطلع و تحصیل کرده‌اند و باید با رعایت اصول خاص و روش علمی آماده گردد تا مورد قبول و پذیرش یک مرکز و مجمع علمی واقع شود.
4- گزارش از لحاظ نحوة انعکاس اطلاعات و مطالب
الف) گزارش انشایی: اطلاعات و مطالب منعکس شده در این نوع گزارش در کل به صورت متن سادة ادبی یا انشایی است؛ مانند گزارش تحقیقی یک دانشجوی رشتة ادبیات فارسی دربارة سرگذشت و آثار یک شاعر و نویسنده.
ب) گزارش مختلط: در این گزارش، برای انعکاس اطلاعات، علاوه بر متن ساده از ارقام، فرمول‌ها، جداول، منحنی‌ها و تصاویر نیز استفاده می‌شود. گزارش مطالب ریاضی، مالی و حسابداری، شیمی، فیزیک، فرهنگی و آموزشی و اجتماعی از این گونه است.
مشخصات یک گزارش خوب
اگر چه گزارش‌هاع از نظر من

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله راز و رمز نوشتن