فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی اثر تعدیل گری خودکارآمدی بر رابطه بین ابهام و تعارض نقش بر خلاقیت کارکنان

اختصاصی از فایل هلپ بررسی اثر تعدیل گری خودکارآمدی بر رابطه بین ابهام و تعارض نقش بر خلاقیت کارکنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی اثر تعدیل گری خودکارآمدی بر رابطه بین ابهام و تعارض نقش بر خلاقیت کارکنان

بصورت ورد ودر81صفحه

در حالیکه در شرایط متغیر امروزی، سازمان ها برای موفقیت به خلاقیت نیاز دارند، یکسری از عوامل استرس زای شغلی مانند ابهام و تعارض نقش در سازمان ها وجود دارند که تأثیر منفی بر خلاقیت کارکنان می گذارند اما نکته قابل توجه این است که اگر فرد در این شرایط باور داشته باشد که خودکارآمد است می تواند این تأثیر منفی را کاهش دهد. هدف تحقیق حاضر، مشخص ساختن اثر تعدیل گری خودکارآمدی بر رابطه بین ابهام و تعارض نقش بر خلاقیت کارکنان می باشد.در این راستا دادههای این تحقیق از طریق پرسشنامه از یک نمونه 72 نفری کارکنان حوزه ستادی شرکت توزیع نیروی برق مشهد با روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری شدند.جهت بررسی روایی سازه ابزار سنجش از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد و برای اندازه گیری پایایی از شاخص آلفای کرونباخ استفاده به عمل آمد که ضریب آلفای کرونباخ بیش از 70/0 به دست آمد. بررسی فرضیه های مستقیم با استفادهاز معادلات ساختاری و نرم افزار "SMART PLS" و فرضیه های تعدیل گری با استفاده از رگرسیون چندگانه تعدیل شده و نرم افزار "SPSS" صورت گرفت.نتایج نشان داد که ابهام و تعارض نقش تأثیرمعنادار و منفی بر خلاقیت کارکنان دارند، همچنین به عنوان یک متغیر تعدیل گر خودکارآمدی رابطه بین ابهام و تعارض نقش با خلاقیت کارکنان را به صورت معنادار تحت تأثیر قرار می دهد.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی اثر تعدیل گری خودکارآمدی بر رابطه بین ابهام و تعارض نقش بر خلاقیت کارکنان

مقاله در مورد تعارض و مذاکره

اختصاصی از فایل هلپ مقاله در مورد تعارض و مذاکره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد تعارض و مذاکره


مقاله در مورد تعارض و مذاکره

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:41

 

  

 فهرست مطالب

 

 

تعارض و مذاکره

تعریف تعارض

تحولات در اندیشه تعارض

دیدگاه سنتی

دیدگاه روابط انسانی

دیدگاه تعامل گرا

فرآیند تعارض

مرحله 1: مخالفت بالقوه یا ناسازگاری

مرحله 2: شناخت و شخصی کردن

مرحله 3: مقاصد

مرحله 4: رفتار

مرحله 5: نتایج

مذاکره

استراتژی‌های چانه زنی

فرآیند مذاکره

تفاوت‌های فردی در مذاکره

نتیجه گیری برای استفاده مدیران‌


 

تعارض و مذاکره

گفته شده است که تعارض موضوعی است که فکر انسان ها را بیش از هر چیز دیگر ـ به استثنای خدا و عشق ـ به خود مشغول داشته است. اما منظور ما از واژة تعارض چیست؟

تعریف تعارض

هیچ نوع کمبودی در مورد تعریف تعارض وجود ندارد. علی‌رغم معانی گوناگونی که این اصطلاح به خود اختصاص داده است، اساس اغلب تعاریف را چند مضمون مشترک تشکیل می‌دهند. نخست این که باید طرف‌های تعارض آن را ادراک کنند: یعنی اگر هیچ کس از وجود تعارضی آگاه نباشد، توافق عمومی بر این است که تعارضی وجود ندارد. دو ویژگی دیگر که در کلیة تعاریف مشترک هستند، عبارتند از: وجود مخالفت یا ناسازگاری و نیز نوعی تعامل.

پس ما می‌توانیم تعارض[1] را به صورت فرایندی تعریف کنیم که هنگامی آغاز می‌شود که یکی از طرف‌ها چنین احساس کند که طرف دیگر بر چیزی که برای طرف نخست اهمیت دارد، تاثیری منفی باقی می‌گذارد یا در شرف آن است که چنین کند. این تعریف تعمدا وسیع ارائه شده است. این تعریف هم چنین از اصطلاح فرایند[2] استفاده کرده است که نشان دهد نباید به تعارض به عنوان یک رویداد مجزا نگریست، بلکه باید آن را رویدادی با علل، انگیزش‌ها و مقاصد و نیات دانست. این تعریف توضیح دهندة این نکته در هر گونه فعالیت جاری به هنگامی است که یک تعامل، متحول» و یه تعارض میان طرف های تعامل تبدیل می‌شود. این تعریف در برگیرندة طیف گسترده ای از تعارضات است که افراد در سازمان‌ها تجربه می‌کنند: ناسازگاری اهداف، تفاوت در تفسیر حقایق، بروز اختلاف نظر براساس انتظارات رفتاری، و نظایر آنها. تعریف ما هم چنین به قدری انعطاف‌پذیر است که طیف کاملی از سطوح تعارض، اعمال آشکار و خشونت آمیز تا اشکال ظریف‌تر مخالفت و اختلاف نظر را در بر می‌گیرد.

تحولات در اندیشة تعارض

حرف کاملا به جایی زده‌ایم اگر بگوییم برای مدتی طولانی در مورد نقش تعارض در گروه‌ها و سازمان‌ها میان اندیشمندان اختلاف نظر و تعارض وجود داشته است. یکی از مکاتب فکری معتقد است که باید از پیدایش تعارض احتراز کرد ـ بدین معنا که وجود تعارض نشان‌دهندة بدکار کردن در داخل گروه است. ما به این نگرش، دیدگاه سنتی[3] می‌گوییم. دیگر مکتب فکری، یعنی دیدگاه روابط انسانی[4]، معتقد است که تعارض محصولی طبیعی و ناگزیر در هر گروه است و این که لزوما پلید نیست، بلکه از این قابلیت برخوردار است که نیروی مثبتی در تعیین عملکرد گروه باشد. سومین و جدیدترین دیدگاه معتقد است که نه تنها تعارض می‌تواند یک نیروی مثبت در یک گروه باشد، بلکه به صراحت اظهار می‌دارد که برخی تعارضات برای عملکرد اثر بخش یک گروه مطلقا ضروری هستند. ما این مکتب سوم را دیدگاه تعامل‌گرا[5] می‌نامیم. بیایید به هر یک از این دیدگاه‌ها نگاه دقیق‌تری بیندازیم.


 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تعارض و مذاکره

پاورپوینت آماده: بررسی رابطه بین تعارض و ابهام نقش و فرسودگی شغلی با تاکید بر تیپ شخصیتی

اختصاصی از فایل هلپ پاورپوینت آماده: بررسی رابطه بین تعارض و ابهام نقش و فرسودگی شغلی با تاکید بر تیپ شخصیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت آماده: بررسی رابطه بین تعارض و ابهام نقش و فرسودگی شغلی با تاکید بر تیپ شخصیتی


پاورپوینت آماده: بررسی رابطه بین تعارض و ابهام نقش و فرسودگی شغلی با تاکید بر تیپ شخصیتی

این فایل مربوط به یک پایان نامه کارشناسی ارشد در سال 1392 می باشد و حاوی 39 اسلاید می باشد. دانشجویانی که درس سمینار در مدیریت یا دفاع از پایان نامه دارند می توانند از این فایل استفاده کنند.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت آماده: بررسی رابطه بین تعارض و ابهام نقش و فرسودگی شغلی با تاکید بر تیپ شخصیتی

بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان:

اختصاصی از فایل هلپ بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان: دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان:


 بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان:

قاعدۀ احسان-----------------------------------------------------------5 مبانى فقهى قاعده احسان--------------------------------------------------5 کتاب----------------------------------------------------------------5 سنت----------------------------------------------------------------7 عقل-----------------------------------------------------------------7 اجماع----------------------------------------------------------------8 تاریخچه قاعده احسان-----------------------------------------------------9 قلمرو قاعده احسان------------------------------------------------------10 نظریۀ دفع ضرر--------------------------------------------------------10 نظریۀ جلب منفعت------------------------------------------------------10 نظریه مختار-----------------------------------------------------------11 مصادیق قاعده احسان:---------------------------------------------------11 موارد دفع ضرر--------------------------------------------------------11 مورد جلب منفعت------------------------------------------------------12 قصد و واقعیت قاعده احسان----------------------------------------------12 اقدامات بشردوستانه-----------------------------------------------------14 قاعده تسبیب----------------------------------------------------------15 آیا تسبیب یک اصطلاح روائى است-------------------------------------------16 نقد و بررسى کلام صاحب جواهر--------------------------------------------16 تعاریف فقهاء از تسبیب---------------------------------------------------17 معناى سبب-----------------------------------------------------------19 فرق شرط، سبب و علت--------------------------------------------------20 اختلاف کلام علامه در کتب مختلف------------------------------------------21 اجتماع سببین----------------------------------------------------------22 تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان----------------------------------------24 اکراه کردن دیگرى در قتل، امر به قتل-----------------------------------------25 مسأله سرایت و مرض متعقب ضرب------------------------------------------27 تسبیب عدمى----------------------------------------------------------28 اقسام ترک فعل--------------------------------------------------------29 شهادت (دروغ) زور-----------------------------------------------------29 منابع-----------------------------------------------------------------30 مقدمه: در فقه اسلامى و نتیجتاً در فقه سیاسى اسلام یک سلسله اصول کلى وجود دارد که از نظر شمول و کلیت فراتر از احکام کلى هستند که اصطلاحاً از آنها به قواعد فقهى تعبیر مى‌شود. قاعدۀ فقهى عبارت از یک اصل کلى است که ضمن بیان یک حکم کلى داراى این ویژگى است که موضوع آن مى‌تواند در ابواب مختلف فقه صادق باشد، مانند قاعدۀ نفى ضرر، قاعدۀ نفى سبیل، و قاعدۀ صحت که در ابواب مختلف حقوق اسلامى مانند حقوق خانواده و حقوق مدنى و فقه سیاسى صادق مى‌باشد. فقها در جمع‌آورى و بررسى و تحقیق و تنقیح این قواعد تلاش ثمربخشى مبذول داشته‌اند «1» و مجموعۀ قواعد فقهى، بزرگترین سرمایۀ حقوق اسلامى و مهمترین عامل غناى فقه و قابل انطباق بودن نظام حقوقى اسلام با شرایط متغیر و تحولات مداوم در زندگى بشرى است. قواعد فقهى بر فراز تحولات اجتناب‌ناپذیر در زندگى اجتماعى و سیاسى انسان، راهگشاى فقیه در زمینۀ حل مشکلات در حوادث واقعۀ اعصار و قرون مى‌باشد. بسیارى از قواعد فقهى اختصاص به حقوق خصوصى و حقوق داخلى ندارد و در عرصه حقوق بین الملل نیز مى‌تواند کارگشا و حاوى پیامهاى حقوقى به جامعۀ بین المللى باشد. مفهوم این سخن این نیست که اسلام فاقد حقوق بین الملل به مفهوم احکام کلى مشخص در رابطه با مسائل جامعۀ بین المللى است، بلکه منظور بیان توان سیستماتیک حقوق اسلامى در حل مشکلات ناشى از تحولات اجتناب‌ناپذیر در حقوق داخلى و حقوق بین المللى است. فقه سیاسى در حقیقت از دو سو مسائل بین المللى را مورد تجزیه و تحلیل حقوقى قرار مى‌دهد، نخست با ارائۀ یک سلسله احکام کلى خاص حقوق بین الملل، و دوم از طریق قواعد کلى فقهى که ابعاد مختلف مسائل حقوقى جامعۀ بین المللى را به شکل کلى تبیین مى‌کند و به فقیه توان لازم براى بررسى این مسائل و استنباط قاعدۀ حقوقى لازم در این رابطه را مى‌دهد. قواهد احسان و تسبیب از جمله قواعد فقهی و حقوقی هستند که در مباحث فقهی و حقوقی کاربردهای بسیاری دارند و در این میان بحث از تعارض این قواعد، نگارنده را بر آن داشت که در این زمینه بررسی انجام گیرد که امید است مفید واقع گردد. قاعدۀ احسان: قاعدۀ فقهى دیگرى که به توضیح آن مى‌پردازیم قاعده احسان است. منظور از این قاعده این است که هرگاه کسى به انگیزۀ خدمت و نیکوکارى به دیگران، موجب ورود خسارت به آنان شود، اقدامش مسئولیت‌آور نیست. براى روشن شدن جنبه‌هاى مختلف این قاعده به توضیح آن مى‌پردازیم. مبانى فقهى قاعده احسان: کتاب: خداوند در آیه 91 از سوره توبه مى‌فرماید: «لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ، إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»: یعنى بر ناتوانان و بر بیماران و بر آنان که توان مالى در ارفاق ندارند حرجى نیست؛ آنگاه که براى خدا و رسول او نیکو بیندیشند. بر افراد نیکوکار هیچ سبیلى نیست و خداوند آمرزنده مهربان است. آیه فوق در جریان جنگ تبوک نازل شده است. هنگامى که رسول خدا مسلمانان را براى جنگ تبوک دعوت کردند، افرادى که توان جسمى یا مالى داشتند، به هر صورت به جبهه کمک کردند؛ ولى برخى از مسلمانان نه توان جسمى داشتند تا در جبهه شرکت کنند و نه توان مالى. برخى از آنان حتى از داشتن پا نیز محروم بودند. سه نفر از‌ این مسلمانان بى‌چیز و ناتوان به نامهاى معقل و سویه و نعمان در حالى که مى‌گریستند به حضور رسول اللّه رسیدند و مشکل خود را مطرح کردند؛ آیۀ فوق به همین مناسبت نازل شد. طبق ظاهر این آیه، براى افرادى که به علت ناتوانى جسمى نمى‌توانند در جبهه شرکت کنند و یا به خاطر ناتوانى مالى قادر به کمک مالى نیستند، هیچ گونه عقاب اخروى وجود ندارد و اینان در قیامت مؤاخذه نمى‌شوند. ظاهر آیه همین است و به موضوع ضمان و مسئولیت در زندگى روزمره ربطى ندارد؛ اما همان طور که مى‌دانیم بیشتر آیات قرآن مجید از همین قبیل است و اگر چه در موارد خاصى نازل شده و به اصطلاح شأن نزول ویژه‌اى دارد، فقهاى اسلامى نسبت به موارد خارج از آن مورد نیز به عموم آیه تمسک کرده‌اند. به همین دلیل از نظر روش اجتهادى، فقیه هیچ‌گاه نباید دقت خود را فقط بر مورد نزول آیه متمرکز کند، بلکه به آنچه مفاد ظاهر آیه از نظر عموم و اطلاق بر آن دلالت دارد نیز مى‌توان تمسک کرد. البته بدیهى است که نباید به گونه‌اى آیه را تفسیر کرد که به تمامى از مورد نزول بیرون باشد و آن مورد را شامل نشود؛ زیرا این گونه تفسیر، غیر موجه و فاقد اعتبار است. - الْمُحْسِنِینَ. این کلمه جمع «محسن» است و چون جمع محلّى به الف و لام است، افادۀ عموم مى‌کند. احسان به معناى انجام دادن عمل نیکو، اعم از قول یا فعل، نسبت به دیگرى است؛ خواه این عمل، رساندن مالى به دیگران باشد و یا ارائه خدمات نیکوى دیگر. احسان ممکن است از طریق دفع ضرر مالى یا معنوى از شخص دیگر نیز محقق شود. - سبیل. کلمه سبیل در این آیه نکره‌اى در سیاق نفى است و از نظر ادب عرب، افادۀ عموم مى‌کند. بنابراین، آیه به معناى نفى عموم سبیل از عموم محسنین است. پس مى‌توان گفت که آیه در مجموع بدین معناست: «هر چه مصداق سبیل است از کلیه افراد محسن منتفى است». این معنا یک کبراى کلى ثابت است و از قواعد فقهى محسوب مى‌شود. واژۀ سبیل در فرهنگهاى عربى به معناى سب، شتم، حرج، راه و حجت آمده است و به نظر مى‌رسد از میان معانى گفته شده، معانى حجت و حرج با آیه شریفه متناسب است. به عبارت دیگر، معناى آیه چنین است: محسن را به هیچ نحو نمى‌توان به سبب آنچه از عمل نیکوى او ناشى شده است، مؤاخذه کرد؛ یعنى هرگاه عملى از کسى سر بزند که موجب زیان به دیگرى شود و فاعل آن عمل قصد نیکوکارى داشته باشد، مسئولیتى بر عهدۀ فاعل نیست و او را نمى‌توان مؤاخذه کرد. بنابراین در صورتى که عمل وارد آورندۀ زیان با قصد احسان همراه باشد، ضمان و مسئولیت از او برداشته شده، زیان دیده نمى‌تواند علیه او اقامه دعوى کند. براى نمونه هرگاه شخصى گوسفند فرد دیگرى را سرگردان در بیابان مشاهده کند که به علت گرسنگى در معرض تلف است و آن را براى علف دادن ببرد و اقدامش به طور اتفاقى موجب تلف حیوان شود و یا اینکه به علتى دیگر حیوان تلف شود- مثل آنکه سقف فرود آید و حیوان در زیر آوار بماند و تلف شود- به موجب این آیه، اقدام‌کننده ضامن نیست؛ زیرا قصد خدمت و احسان به صاحب گوسفند داشته است؛ در حالى که اگر همین فرد قصد احسان نداشت، از زمرۀ غاصبان و در نتیجه ضامن گوسفند شناخته مى‌شد. سنت: در تأیید قاعدۀ احسان به روایات و احادیث متعددى استناد شده است که به برخى از آنها اشاره مى‌شود. الف: از على (ع) منقول است که فرمود: «الجزاء على الاحسان بالإساءة کفران»؛ : پاداش احسان را به بدى دادن، نادیده گرفتن نعمت است. در این مورد‌ چنین استدلال شده است که مسئول دانستن محسن نسبت به کارهایى که به قصد و انگیزۀ خیر انجام داده است، اسائه محسوب مى‌شود و مشمول این حدیث است که به صراحت زشت و ناپسند شمرده شده است. ب: در نامه على (ع) به مالک اشتر آمده است: «و لا یکوننّ المحسن و المسى‌ء عندک بمنزلة سواء فانّ فى ذلک تزهیدا لاهل الاحسان فى الاحسان و تدریبا لاهل الإساءة على الإساءة»؛ یعنى نیکوکار و بدکار نباید نزد تو مساوى باشند؛ زیرا در این صورت به نیکوکاران به خاطر احسان آنان سختگیرى شده و بر بدکاران نسبت به بدکارى آنان آسان گرفته مى‌شود. استدلال این است که اگر محسن نسبت به عمل محسنانه خود مسئول باشد، با فرد غیر محسن یکسان محسوب شده است؛ حال آنکه به موجب این حدیث، این امر نهى شده است.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی فقهی تعارض قاعده تسبیب با قاعده احسان: