فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
چکیده
فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفه‌های مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشه‌ورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری می‌شود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزاره‌های تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی می‌کند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت می‌پردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پی‌ریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.
رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسم‌ها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکرد‌ها و دیدگاه‌های متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزه‌های معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته‌ است. پس از افلاطون می‌توان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابن‌سینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کرده‌اند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشته‌اند. به بیان روشن‌تر، برخی از آنان، آرا و اندیشه‌های تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکرده‌اند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای می‌گیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلول‌های تربیتی از اندیشه‌های فلسفی در می‌آید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالت‌ها" (Ibid) معرفی کرده‌اند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش می‌نویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یک‌دیگر ارتباط عمیقی دارند، به‌‌یقین‌ نظریة جدیدی نیست. ... از آن‌جا که فلسفه، به‌طور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره می‌کند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار می‌گیرد، برخی تصور می‌کنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج می‌شود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر می‌کند: از دهة 1930 و در ادامه تا سال‌های 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج می‌شود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشته‌اند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشته‌اند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی‌] فیلسوفان نیز به شیوه‌ای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشته‌اند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که این‌گونه عمل کرده‌اند. کتاب لاک به نام اندیشه‌هایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفی‌اش مبتنی است. استنتاج‌های وی دربارة اولویت‌های تربیتی یک اشراف‌زادة زمین‌دار نمی‌تواند نتیجة منطقی نظریات معرفت‌شناختی و وجودشناختی‌اش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری می‌شود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و به‌طور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا می‌دانند. کامینسکی (1988) در این باره می‌نویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسش‌های ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسه‌ای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمان‌های معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راه‌انداز‌ی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیرو‌های متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمن‌های حرفه‌ای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند آن، قرن پیدایی و ظهور رشتة فلسفة تعلیم و تربیت است. 1.مفهوم فلسفة تعلیم و تریبت پیش از تجزیه و تحلیل مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت باید به این نکته توجه داشت مجموعة بحث‌هایی که در این مقاله مطرح می‌شوند، به قلمرو معرفتی دیگری مربوطند که به لحاظ طولی، فراتر از فلسفة تعلیم و تربیت است و بر آن احاطه و اشراف علمی دارد. "پرسش دربارة [مسائلی چون] ماهیت، محتوا و فایدة فلسفة تعلیم و تربیت، پرسشی نیست که درون فلسفة تعلیم و تربیت پدید آید، بلکه پرسشی است که دربارة فلسفة تعلیم و تربیت مطرح می‌شود؛ در نتیجه، این پرسش، مستلزم تفکر فلسفی دربارة فلسفة تعلیم و تربیت است، نه دربارة تعلیم و تربیت؛ به همین جهت، به متافلسفة تعلیم و تربیت، یعنی به فلسفة فلسفة تعلیم و تربیت مربوط می‌شود" (Ducasse , 1956 ,P 169). در باره مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت، دیدگاه‌های گوناگونی وجود دارد که پرداختن به همة آن‌ها از حوصله این مقام خارج است . این‌جا برخی از مهم‌ترین آن‌ها را ارائه و در سرانجام دیدگاه خود را مطرح می‌کنیم. نیوسام (1956 , P. 162) دیدگاه‌های رایج در تعریف فلسفة تعلیم و تربیت را در سه طبقه به شرح ذیل طبقه بندی کرده است: 1. فلسفة تعلیم و تربیت به ‌صورت دیدگاه دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. فلسفة تعلیم و تربیت به صورت کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت؛ 3. فلسفه به صورت نظریة عمومی تعلیم و تربیت. وی دیدگاه دوم را عمومی‌ترین دیدگاه می‌خواند و رویکرد استنتاج نکته‌های تربیتی از فلسفه‌های نظامدار را هم در همین دیدگاه تلقی می‌کند (Ibid). ویلیام فرانکنا (1956 ,P. 287) بعد از تقسیم بندی فعالیت‌های فلسفی در سه بخش فلسفة نظری (speculative philosophy)، فلسفة هنجاری (normative philosophy) و فلسفة تحلیلی ((analytical philosophy از سه نوع فلسفة تعلیم و تربیت نظری، هنجاری و تحلیلی سخن به میان می‌آورد. به اعتقاد وی: فلسفة تعلیم و تربیت نظری در جست‌وجوی فرضیه‌هایی دربارة انسان و جهان است که با فرایند تعلیم و تربیت ارتباط دارد. فلسفة تعلیم و تربیت هنجاری، اهداف لازم التحقق و اصول لازم الاتباع را در فرایند تربیت انسان‌ها مشخص و توصیه‌هایی را در باب وسایل دستیابی به این اهداف عرضه می‌کند. و فلسفة تعلیم و تربیت تحلیلی در پی ایضاح مفاهیم بسیار مهم است. از این سه، فلسفه‌های تربیتی نظری و هنجاری به فلسفة فرایند تعلیم و تربیت، و فلسفة تربیتی تحلیلی به فلسفة رشته تعلیم و تربیت تعلق دارد (Ibid , P.291). کینگسلی پرایس (1956 , PP . 126 - 127) بعد از تقیسم‌بندی فلسفة تعلیم و تربیت به چهار شاخة فرعی: تحلیل تعلیم و تربیت، متافیزیک تعلیم و تربیت، اخلاق تعلیم و تربیت، و معرفت شناسی تعلیم و تربیت، این تعریف را از فلسفة تعلیم و تربیت عرضه می‌دارد: بررسی تحلیلی تعلیم و تربیت، همراه با کوشش برای ارتباط دادن آن به شیوه‌ای خاص با متافیزیک، اخلاق و معرفت شناسی (P. 125). به اعتقاد وی، تحلیل تعلیم و تربیت یعنی "روشنگری واژه‌های مورد نیاز در تعلیم و تربیت" (Ibid). متافیزیک تعلیم و تربیت، یعنی "تبیین واقعیت‌هایی که به وسیلة تعلیم و تربیت بیان می‌شود" (P.126)، اخلاق تعلیم و تربیت، یعنی "توجیه و تصحیح توصیه‌های اخلاقی تعلیم و تربیت" (P.129)، و معرفت شناسی تعلیم و تربیت، یعنی "معرفی و تبیین معیارهای لازم برای کسب معرفت" (P.130). فیلیپ اسمیت (1965) در تبیین و تشریح مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت از چهار گونه ترکیب سخن به میان می‌آورد: فلسفه و تعلیم و تربیت، فلسفه در تعلیم و تربیت، فلسفه برای تعلیم و تربیت، و فلسفة تعلیم و تربیت (P.52). فلسفه و تعلیم و تربیت، دربردارنده این مفهوم است که فلسفه به صورت دانشی که از ماهیت واقعیت، معرفت و ارزش سخن می‌گوید، با تعلیم و تربیت روابط آشکاری دارد. به دیگر سخن، می‌توان از مکاتب و نظام‌های فلسفی گوناگون، دیدگاه و طرح‌های تربیتی مختلفی را استنتاج کرد (P.53). فلسفه در تعلیم و تربیت یعنی کاربرد تفکر فلسفی یا فلسفیدن در تعلیم و تربیت (P.59). فلسفه برای تعلیم و تربیت، یعنی تلاش‌ برای تهیه طرح‌های ویژه‌ای جهت عمل و سیاست تربیتی و نیز تحلیل مسائل تربیتی (PP.61-62)؛ و سرانجام، فلسفه‌ تعلیم و تربیت عبارت است از تجزیة تعلیم و تربیت به مهم‌ترین ابعاد آن به صورت شالوده‌ای برای تدوین نظریة تربیتی (P.69). به اعتقاد ما می‌توان در یک نتیجه‌گیری کلی در سه سطح از مفهوم یا ماهیت فلسفة تعلیم و تربیت سخن گفت: "سطح پیش استنتاجی"، "سطح استنتاجی"، و "سطح پسااستنتاجی". این سه سطح در عرض یک‌دیگر نیستند؛ بلکه در طول یک‌دیگرند و به اصطلاح، به یک‌دیگر ترتب دارند. فلسفة تعلیم و تربیت در سطح پیش استنتاجی، چیزی جز بازیافت، گردآوری، تنظیم و تدوین دیدگاه‌هایی که فیلسوفان (اعم از متقدم و متأخر) در باب تعلیم و تربیت مطرح کرده‌اند نیست. فلسفة تعلیم و تربیت در این سطح، ملازمه‌ای با خلق و ابداع ندارد؛ جز در حدّ باز نمودی تازه و هنرمندانه از آنچه پیش‌تر آفریده شده است. فلسفة تعلیم و تربیت در این مرتبه، جوهره و هویتی تاریخی دارد و به ارائه مجدد و تنسیق و تألیف دوبارة دیدگاه‌های فیلسوفان محض ناظر است. فلسفة تعلیم و تربیت در سطح استنتاجی، کوشش فکری منظم، منطقی و قاعده‌مند فیلسوف تعلیم و تربیت برای کشف و استنتاج دیدگاه‌های تربیتی فیلسوفان محض درسه حوزة اهداف، برنامه‌ها و روش‌های تربیتی، از اندیشه‌های فلسفی آن‌ها در سه قلمرو معرفت شناسی، وجود شناسی و ارزش شناسی است، و سرانجام، فلسفة تعلیم و تربیت در سطح پسااستنتاجی، یعنی خلق و ابداع مبانی فلسفی نو و اندیشه‌ها و دیدگاه‌های تربیتی متناسب با آن. چنان‌که ملاحظه می‌‌شود، مفاهیم سه‌گانة پیش‌گفته از فلسفة تعلیم و تربیت، در سه سطح یا مرتبة فکری متفاوت، یعنی "بازیافت"، "کشف" و "خلق" قرار دارند. ناگفته پیدا است که برای دستیابی به فلسفة تربیتی اسلامی-ایرانی، بایسته است مطالعات و تحقیقات بنیادی و کاربردی دامنه‌داری در هر سه عرصة مذکور انجام شود. به‌طور خلاصه، فلسفة تعلیم وتربیت، به لحاظ معرفت‌شناختی، یکی از علوم فلسفی یا فلسفه‌های مضاف است که با روش عقلانی به تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت می‌پردازد. مقصود ما از مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت، مفاهیم گزاره‌ها، استدلال‌ها و نظریه‌های تربیتی است. این‌جا ما مبادی تصوری و تصدیقی را از علم منطق اخذ کرده‌ایم؛ چنان‌که حاج ملاهادی سبزواری در منظومة منطق (1369: ص 9) می‌گوید: ثم‌المبادی خصةٌ شرکیة تصوریة و تصدیقیة. ضمناً در این تعریف، موضوع و روش پژوهش در فلسفة تعلیم و تربیت نیز مشخص شد. موضوع فلسفة تعلیم و تربیت، مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت، و روش تحقیق در این رشته، روش تعقلی است. 2. مروری بر تحولات رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در قرن بیستم همان‌گونه که در صدر مقاله گفته شد، فلسفة تعلیم و تربیت به‌صورت رشتة علمی و دانشگاهی از اوایل قرن بیستم در دنیای غرب پایه‌گذاری شد. این رشته حدود صد سالی که از عمرش می‌گذرد، دو مرحلة مهم را پشت‌سر نهاده است و اکنون در مرحلة سوم قرار دارد. این مراحل عبارتند از: 1-2. مرحلة رویکرد ایسم‌ها استنتاج دیدگا‌های تربیتی از مکاتب فلسفی، سرآغاز فعالیت‌های علمی سازمان‌یافته در جهان غرب به منظور پایه‌گذاری رشتة فلسفة تعلیم وتربیت است. این مرحله با عناوینی چون "رویکرد ایسم‌ها" (Barrow , 1994, P. 4459)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , Ibid, P. 475)، "رویکرد دلالت‌ها (Ibid)، "رویکرد سنّتی" (Ibid) و مانند آن شناخته می‌شود. پیش فرض اساسی طرفداران این رویکرد آن بود که میان دیدگاه‌های بنیادین وجود‌شناختی،معرفت‌شناختی و ارزش‌شناختی هر مکتب با مواضع و دیدگاه‌های تربیتی مأخوذ و مستنتج از آن، رابطه‌ای منطقی و ضرور وجود دارد. این رویکرد از اوایل دهة 1930 آغاز شد و تا اواسط قرن بیستم به اوج خود رسید و هنوز هم در ادبیات این رشته مطرح است؛ اما به تدریج در مسیر پیشرفت این رویکرد، موانع و اشکالاتی پدید آمد. اگر به حقیقت چنین رابطه‌ای میان بنیان‌های فلسفی مکتب‌ها و اندیشه‌های تربیتی مأخوذ از آن‌ها وجود داشته باشد، باید اولاً دیدگاه‌های تربیتی یکدست و منسجمی از هر مکتب فلسفی استخراج شود، و ثانیاً با توجه به تفاوت‌های جدّی و انکارناپذیر میان مکتب‌های فلسفی ‌باید دیدگاه‌های تربیتی متفاوتی نیز از آن‌ها به‌دست ‌آید؛ درحالی که در هر دو مورد نقض‌هایی آشکار شد. در مورد اول، عدم همگرایی میان آرای تربیتی پیروان مکتب فلسفی و در مورد دوم، وجود همگرایی میان آرای تربیتی پیروان دو یا چند یک مکتب فلسفی، اتقان و استحکام اولیة رویکرد ایسم‌ها را متزلزل ساخت. 2-2. مرحلة رویکرد تحلیلی دهة 1960 شاهد ظهور انقلاب در رشتة فلسفة تعلیم و تربیت بود که به "رویکرد تحلیلی" شهرت دارد. این رویکرد، طی این دهه، فلسفة تعلیم وتربیت در دنیای انگلیسی زبان به ویژه، بریتانیای کبیر را تحت نفوذ خود درآورد. رویکرد تحلیلی، انقلاب ضد رویکرد ایسم‌ها و از چهار جهت با آن متفاوت است. اولاً فلسفة تعلیم و تربیت را به پیروی از ویتگنشتاین متقدم، روش یا یک فعالیت می‌داند، نه رشته؛ ثانیاً از نظریه پردازی‌های فلسفی در دو عرصة نظری (speculative) و هنجاری (normantive) گریزان است و در عوض، تحلیل مفهوم‌ها، گزاره‌ها، استدلال‌ها و نظریه‌های تربیتی و نیز تحلیل و نقادی پیش‌فرض‌های فلسفی زیرساختی آن‌ها را وجة همت خود قرار می‌دهد؛ ثالثاً فلسفة تعلیم و تربیت را فعالیت درجه ‌دوم می‌داند، نه درجة اول؛ و رابعاً نقطة آغاز کار خود را اعمال و فرایند‌های واقعی تربیتی قرار می‌دهد، نه نظریه پردازی تربیتی
یکی از نکات قابل ذکر در باره رویکرد تحلیلی آن است که رویکرد مذکور، طیف واحد و یکپارچه‌ای نیست؛ بلکه دیدگاه‌های گوناگونی را دربر می‌گیرد. این وضعیت در رشتة فلسفه تعلیم و تربیت، حالت بالتبع و بالعرض دارد، نه بالاصاله و بالذات؛ به این معنا که اصل وجود تنوع و تفرّق مربوط به رشتة مادر یعنی فلسفه است و این فلسفه تحلیلی غرب است که شاخه‌ها و شعبه‌‌هایی دارد. به‌طور مشخص، در فلسفة تحلیلی، سه شاخه مطرح است: اتمیسم منطقی، به نمایندگی راسل، وایتهد و ویتگنشتاین متقدم؛ پوزیتیویسم منطقی، به نمایندگی شلیک، کارناپ و آیر؛ و فلسفة زبان عادی، به نمایندگی ویتگنشتاین متأخر و رایل (ر. ک: پاپکین و استرول، مجتبوی، 1380: ص 396- 419)؛ اما در فلسفة تعلیم و تربیت تا آن‌جا که نگارنده تحقیق کرده، به‌طور عمده همان دو رویکرد پوزیتیویسم منطقی و فلسفة زبانی رواج دارد. گاه در منابع درسی این رشته، از دو رویکرد نامبرده با عناوین صورت گرایی (formalism) و زبان‌گرایی (linguism) (Park, 1970, P. 337) نام برده شده است.
به طور مشخص، فلسفة تعلیم و تربیت تحلیلی با انتشار کتاب سی.دی. هاردی، فیلسوف استرالیایی، تحت عنوان "حقیقت و مغالطه در نظریة تربیتی" (Truth and Fallacy in Educational Theory) در سال 1942 آغاز شد. "تفسیر هاردی از فلسفة تحلیلی، به روح حاکم بر کار‌های ویتگنشتاین [متقدم] نزدیک‌تر بود ... هاردی بر خلاف اندیشه‌وران معاصرش، علاقه‌ای به ابداع، تولید یا کاربرد نظریه‌های فنی فلسفی در تفکر یا عمل تربیتی نداشت" (Kaminsky, 1988, P.15).

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

دانلود مقاله تعلیم و تربیت

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 مقدمه
زندگی از دید خردمند امری است جاری و در حال گذراندن از جاده ی هموار و ناهموار و پرپیچ و خم که عبور از آن نیاز به چشمانی باز ، انتخاب میسر و رعایت ضوابط در کیفیت گذران و عبور دارد بدون داشتن راهنما و روش ، خطر سردرگمی در کمین است .
آنچه در این پژوهش و تحقیق ملاحظه می کنید نه نگرش روان شناسانه به مسئله تعلیم و تربیت است و نه دیدگاهای یک عالم به مسائل پرورشی ـ تربیتی . بلکه تعلیم و تربیت از دید یک معلم است ، آموزگاری که سالها در کنار نونهالان این باغ هستی دانسته های خود را همچو گنجی به نسل بعد منتقل نموده است و در این راستا خود نیز صاحب تجارب ارزشمندی
شده است آنچه مرا واداشت تا نظر خود را در مورد تعلیم و تربیت بیان نمایم ، نه آگاهی های فراوان در این زمینه است که خود واقفم در این بحر قطره ای بیش نیستم که نیاز ما معلمین به حیطه های متعدد تعلیم وتربیت است که لازمه آموزش و پرورش است امید که توانسته باشم حق مطلب را ادا نموده و تا حدودی رسالت خود را به انجام رسانم .
 تعلیم و تربیت چیست ؟

 

تحقیقی که پیش رو دارید در واقع برداشتی است که محقق راجع به انواع تربیت در کودکان از کتب متفاوت داشته است به نظر من اگر ما معلمین تعلیم و تربیت را سر لوحه امور کاری خود قرار می دهیم به میزان موفقیت بیشتری دست پیدا خواهیم کرد . از دیرباز به این نکته تاکید شده که نظام آموزشی تکیه بر تربیت صحیح افراد دارد چرا که کودکان امروز آینده سازان جامعه فردا هستند . اگر سئوالاتی از این قبیل را در ذهن مرور کنیم به معنای واقعی تربیت پی خواهیم برد .
تربیت چیست ؟ از چه زمانی آغاز می شود ؟ فرق‌ آن با تعلیم چیست ؟ تربیت صحیح کدام است و چرا در عین توجه و تلاش فراوان نمی توانیم کودکانی مطلوب جامعه داشته باشیم .
ابتدا باید ریشه این کلمات را بدانیم تا بعد به مفاهیم والای آنها دست پیدا کنیم .
تعلیم از ریشه علم به معنی آموختن است و در برگیرنده انواع یادگیری است خواه مثبت ، خواه منفی ، خواه دینی ، خواه اجتماعی به معنی دیگر هر چه که کودک از ابتدای تولد در ذهنش نقش می بندد نوعی تعلیم است .
اما تربیت از ریشه رب است به نظر من تربیت به معنای نزدیک شدن به اخلاق خدائیست یعنی بشر به نوعی سعی و تلاش داشته و می خواهد منصف به اخلاق الهی شود در این راستا مهم ترین مسئله آغاز تعلیم و تربیت است و این سئوال که از چه زمانی ما باید تربیت کودک را آغاز کنیم ، به نظر دانشمندان – علمای دینی و رهبران مذهبی تعلیم و تربیت 20 سال قبل از تولد فرد شروع می شود . شاید تصور شود که این یک شوخی و بازی با کلمات است اما در واقع این یک حقیقت محض است چرا که پدر و مادر خود باید تربیت یافته باشند و تمامی اصول اخلاقی را داشته و از آنها آگاهی کامل کسب کرده باشند تا بتوانند فرزندی مطلوب تحویل جامعه دهند . پدری لاابالی ، بی مسئولیت ـ بی اهمیت نسبت به هنجارهای دینی ، اجتماعی ، سنتی چگونه می تواند مربی فرزندی باشد و ادعا کند فرزند سالم و مؤدب دارد و یا مادری که از ابتدایی ترین اصول تربیت کودک بی خبر است و خود نیز هیچ اصولی را رعایت نمی کند چه سان به فرزندش آموزش خواهد داد .
اولین جایی که کودک رشد و نمو می نماید و در آنجا چشم می گشاید و حواس پنجگانه اش به کار می افتد خانه است که تشکیل شده است از پدر و مادر ، پس ابتدا کار تربیتی باید بر روی پدرو مادر انجام شود . آن هم قبل از تولد فرزند .
شاید بگویم اهمیت ندارد و مهم نیست چه گفته می شود و چه کارهای انجام
می شود اما درواقع حواس کودک از همان ابتدا به کار می افتد دوربین چشمان او علاوه بر دیدن ، تصاویر را نیز ضبط و ثبت می کند گوشهای او علاوه بر شنیدن صداهای مختلف آنها را در حافظه نگاه می دارد . و در آینده همان ها را به کار خواهد بست .
کودکی که در ابتدایی ترین روزهای زندگی خشونت را تجربه می کند فریادهای بلند پدر یا صداهای گوشخراشی را مادر مطمئنا” در جوانی و نوجوانی پرخاشجو خواهد کرد و کودکی که آرامش خانواده لذت زندگی را به او می چشاند خود نیز نرم خو وآرام رشد می نماید .
به گزارش زیر در این رابطه توجه کنید :
« براساس یک بررسی مشاهده هایی از رابطة والدین با پسران پانزده تا بیست و یک ماهه ریشه بد رفتاری و گزارش های مشخصی از میزان خوشخویی ، عصبی بودن و برون گرایی یافت گردید که :‌
1ـ رفتارهای پرورشی مادران به طرز استواری پیش از پدران به وسیله شخصیت و حالات خشونت آمیز آنها پیش بینی می شود .
2ـ وضعیت عصبی استوارترین عامل پیش بینی کننده از نقش پرورشی مردان و زنان است .
پس از این بحث نتیجه می گیریم که تربیت و تعلیم باید قبل از تولد شروع و تا نوجوانی و جوانی ادامه داشته باشد .
البته به نظر من تعلیم پایان ناپذیر است اما تربیت تا زمانی است که کودک چونان نهالی است که به هر طرف می توان آن را تکان داد اما چنانچه درختی تنومند شود دیگر تکان دادن آن نه تنها مشکل که غیر ممکن است پس والدین و مربیان باید توجه داشته باشند که تعلیم و تربیت اطفال معصوم را شناخته و بهترین گزینه را انتخاب و آن را بکارببندند .
1 ) تربیت سنتی
2 ) تربیتی دینی
3 ) تربیت اجتماعی
4 ) تربیت جهانی

 

1 ) تربیت سنتی :
در این نوع تربیت به علت بکر و دست نخورده بودن محیط خانوادگی اغلب فرزندان ساده و بی آلایش و کم توقع رشد می کنند آنها همان چیزی را می آموزند که والدین به آنها آموخته اند . محیط های روستایی و شهرهای کوچک مبین این گونه تربیت هستند زندگی بی پیرایه و زحمت فوق العاده والدین روحیه صبر و انعطاف پذیری و قدرت را در آنها تقویت می کند سنت بر سراسر زندگی آنها حاکم است .
مراسم ها و مناسبت ها را به دقت برگزار می کنند و در برخورد با دیگران کمال ادب و احترام و فروتنی را رعایت می کنند . این نوع خانواده ها بدون این که تلاش برای تربیت فرزندان خود بروز دهند با رفتار و منش خود آنها را تربیت می کنند هرچند این نوع تعلیم و تربیت خالی از عیب و نقص نیست اما محاسن آن بیشتر از معایب آن است.
از جمله محاسن این نوع تعلیم و تربیت این است که :
اولا” : سنت ها و آداب و رسوم خانواده همان طور که بوده به نسل بعدی
منتقل می شود .
ثانیا” : کودکان از تربیت سالم و خوبی برخوردار می شوند میزان جرم و جنایت نیز در جامعه های سنتی کمتر است .
ثالثا” :‌ موفقیت در فعالیت آبا و اجدادی آنها را افرادی ماهر در حرفه و شغل خود بار می آورد .
اما از معایب این نوع تعلیم و تربیت می توان به موارد زیر اشاره کرد :
اولا” : در این نوع جوامع تربیت محصور به محیط کوچکی است و از دایره ای تعیین شده توسط والدین فراتر نمی رود .
دوما” : کودکان به علت جو عاطفی از دایره محدود و معین فراتر نمی روند گاه استعدادهای خلاق شکفته نمی شود .
در چند سال اخیر که ارتباطات روستایی و شهری بیشتر شده است ما شاهد پیشرفت علمی دانش آموزان روستایی در حد وسیع و غیر قابل باور هستیم .
سوما” : آنچه تهدید بزرگی محسوب می شود روحیه ساده لوحانه آنهاست که وقتی وارد محیط های بزرگ می شوند اغلب طعمة افراد شیاد جوامع بزرگ شده و جز سرنوشت دهشتناک نصیبی نمی برند .
سخن دیگر در مورد این نوع تعلیم و تربیت که نباید دامنة آن را فقط در روستاها جستجو کرد که گاه در شهرهای بزرگ و خانواده های معتبر و اصیل آنچنان سنتها حکمفرما می شود که عدم اجرای تعلیم و تربیت خانواده حتی در یک زمینه خاص باعث کدورتی عمیق می شود و تمامی حرمت ها و روابط را تحت الشعاع قرار می دهد کم نیستند شهرنشینانی که تفکر کوته نظرانة آنها باعث شده است نسل بعدی آنها فقط کورکورانه به راهی رفته اند که با کمی کنکاش اصل آن را در صدها سال قبل می یابیم . جوامع آسیایی – آفریقایی مبین این گونه تعلیم و تربیت و فرهنگ می باشند .
2 ـ فرهنگ دینی
انسان از لحظه ای که برروی زمین خاکی پا نهاد مورد تعلیم و پرورش باریتعالی قرار گرفت حتی آن دمی که قابیل مستأصل و درمانده به دنبال راه حلی برای پنهان نمودن اولین جنایت نسل بشر بود مورد تعلیم قرار گرفت و توسط دو کلاغ آموخت که چگونه جسد برادر مقتول خویش را دفن نماید .
لذا باید بپذیریم که تعلیم و تربیت دینی نشأت گرفته از روح الهی است و چون مبنای خداوندی دارد موفق ترین نوع تعلیم و تربیت است یکی از راه های جلب و جذب نوجوانان و جوانان به دینداری ـ رعایت اصول اخلاقی توسط اولیاو مربیان است چه بسا ، ما کودکان خود را به دینداری تشویق نموده و بر این اصرار ورزیم که بچه های متدین داشته باشیم اگر این موضوع در رفتار ما تجلی پیدا نکند مانند کفی است بر روی آب که هیچ ثمری ندارد و گاه نتیجه ای منفی نیز دارد چرا که وقتی قول وعمل یکسان نباشد ناخواسته آنها را به پنهان گری وامیداریم دختری که پدر و مادر و یا معلمین او اصرار دارند که حجاب اسلامی را رعایت کنند اگر کوچکترین ضعفی در این مورد از معلم خود یا مادرش ببیند این گمان در ذهنش متبلور می شود که ظاهر را حفظ کند حال در باطن هر طور که باشد مهم نیست .
تعلیم و تربیت دینی با قلب و روح نونهالان و نوجوانان سروکار دارد و در پی تغییرات روحی و قلبی در وجود آنهاست محبت و صمیمیت اولین قدم برای جذب نوجوانان به دین و مذهب است و هرگز خشونت نمی تواند کارگشا بوده و آنها را وادار نماید افرادی مذهبی بار بیایند .
فرزندان چون آینه صادقی رفتار والدین خود را منعکس می کنند و هرگاه کسی آنان را به نقصشان واقف کند ممکن است با غرور خاصی آن را ناشی از خصایص نژادی و از خصوصیات خانوادگی خود بدانند .
توجه به احساسات و گرایشات مذهبی به عنوان واقعیتی که در درون آدمی ریشه دارد و از روان او نشأت می گیرد امری است که دست اندرکاران تعلیم و تربیت مکرر آن را بیان کرده اند .
افلاطون در این باره می گوید : کفایت نمی کرد که ما کودکان خود را در مقابل هر چیز که دامن پاک آنها را آلوده می سازد رها سازیم و کافی نیست که عقول آنها را با نور علم روشن و با اندرزها برای فضیلت آماده سازیم بلکه بالاتر از این ها باید در دلهای آنان اصول دین را که طبیعت در نهاد آنان به ودیعت نهاده است بپردازیم .
دکتر شریعتی در این زمینه می گوید : مذهب رابطه بسیار نزدیکی با نیازهای درونی انسان داشته و زاییده شرایط خاص اجتماعی و فرهنگی نبوده است .
آلبرت انیشتن در این زمینه می گوید : مهمترین وظیفه هنرمندان و علماء است که حس دینی را برانگیزند و آن را در وجود آنها که صلاحیت دارند زنده نگه دارند .
حضرت علی (ع) می فرماید : کودکان خود را با آداب و سنن زمان خود تربیت نکنید چرا که آنها برای زمان شما ساخته نشده اند بلکه متعلق به زمان دیگری هستند ما در تعلیم و تربیت نسل پیش رو دچار نقایص فراوانی هستیم زیرا محتوی آموزشی به خصوص در حیطه تربیت اجتماعی و دینی با رعایت نیازها و خصوصیات دانش آموزان چندان مطابقت ندارد و فقط تغییرات لفظی و نه عملی ، آن هم فقط در صورت کلامی دانش آموزان تربیت دینی می شود و هرگز درصدد تسخیر روح بلند پرواز نسل جوان و نوجوان برنمی آید و گاهی اوقات به نوعی ابراز سلب آسایش دانش آموزان مبدل می گردد و در این فلسفه تربیتی به تدریج نگرش دانش آموزان را نسبت به نظام آموزشی به ویژه تربیت دینی متأثر ـ گریزان ـ سرگردان و سرانجام آنها را برای روی آوری فرهنگ بیگانه و آسیب پذیری فرهنگی مهیا می کند .
از دیگر ارکان تربیت دینی خانواده است و آیات قرآنی مؤید این مطلب است که خانواده مؤثرترین گروه اولیه است که در تکوین شخصیت نوجوان نقش بسیار مؤثری ایفا می کند .
خداوند بخشنده است و خانواده نیز باید به رحمت و بخشش و گذشت اداره شود خداوند علیم است و خانواده نیز باید با معرفت و آگاهی ادامه پیدا کند هریک از صفات الهی باید به نوعی درنهاد مقدس خانواده جلوه گر شود اگر چنین چیزی تحقق پیدا کند خانواده فرزندانی الهی با ویژگی های رحمانی و انسانی تربیت خواهد کرد و در غیر این صورت ، افراد مطلوب پرورش نخواهد یافت و دلیل اصلی این تأثیر پذیری ، الگو بودن پدر و مادر برای فرزندان است .
3ـ تعلیم و تربیت اجتماعی
اینک بحث را به جامعه بازتر می کشانیم ، جوامع بشری آنقدر گسترده شده اند که می طلبد کاری نو بر روی کودکان و نوجوانان را بحث سنت و دین اگر با هم ادغام شوند می توانند کاری تربیتی بس شگرف بر روی جوانان انجام دهند چرا که دین کامل ترین نوع تربیت را دربردارد و هرگاه اصالت نیز همراه آن باشد نسلی موفق و آینده ساز را رهبری نماید .
با مثال ساده مطلب را بیان می کنیم . جامعه ایرانی از قدیم الایام جوانانی شجاع و بی باک داشته که به پهلوانی و دلیری معروف و بنام بوده اند حال این جوانان که در رخوت و سستی و ابتذال فرو رفته بودند با شروع انقلاب اسلامی و دمیدن روح مذهب در کالبد آنها نیروهای بالقوه شان به قوای بالفعل مبدل شد و هنر هشت سال دفاع مقدس را رقم زد در حالیکه اگر همین جنگ در زمان طاغوت اتفاق می افتاد شاید به دلیل عدم شور و روحیه مذهبی نشأت گرفته از مکتب حسین (ع) هرگز نمی توانستند این گونه سرافراز از بوته آزمایش بیرون آیند .
در حالی که اگر هر خانواده به تنهایی می خواست جوانی را تربیت کند سالیان متمادی طول می کشید در حالی که ثمری نیز نداشت اما اجتماع توانست در کوتاهترین زمان ممکن بیشترین تعلیم و تربیت را به آنها ارزانی نماید .
نقش بزرگان جامعه را نمی توان در زمینه تعلیم و تربیت نادیده گرفت به همین خاطر است که در حدیثی می فرمایند : کسی که بنیانگذار خوبی باشد تا قیامت ثواب انجام آن توسط انسانهای دیگر برای اوست و همچنین کسی که سنتی غلط و نادرست را رواج دهد تا قیامت لعن و نفرین آن عمل برای اوست .
در جوامع غربی نوع تعلیم و تربیت وابسته به منافع مادی و استثماری سران آن کشورهاست ، چرا اکنون که فرهنگ های غلط و نامناسب به اسم آزادی نه تنها رواج یافته است بلکه به گونه ای مطلوب این جوامع شده ا ست . هر روز شاهد اخباری مبنی بر هزاران جرم و جنایت در جوامع کوچک و بزرگ هستیم که اغلب کودکان ما در حاشیه این جنایات یا تماشاگر هستند یا خود فدای جنایات و اینها تأثیرات کوتاه مدت و دراز مدت خود را بر روح و جسم آنها خواهد نهاد . زیرا با قدرت طلبی سران این جوامع ارتباط تنگاتنگ دارد .
اکنون کار علمای تعلیم و تربیت بسیار دشوارتر و سنگین تر از قبل است چرا که آنها مانند بنایی هستند که دیواری را به زحمت بالا می برند و از سوی دیگر افرادی آن را خراب می کنند . تلاش آنها برای دوباره ساختن و باز هم ساختن تا چه حد نتیجه
خواهد داد ؟این اصل را که قرآن می فرماید :
الانسان حریص علی ما منع ،
انسان نسبت به آنچه از او منع می شود حریص تر است
را نباید فراموش کنیم هرچقدر مربیان و والدین کودکان را از نزدیکی به فرهنگ و تعلیمات بیگانه دور کنند بنابر اصل بالا و کنجکاوی ذاتی آنها که گرایش بیشتری پیدا می کنند پس بر ماست که با جذب کردن برنامه های تربیتی ، فرهنگی خود نه تنها گامهایمان را به بیگانگان برسانیم که سعی کنیم همیشه چند قدم از آنها جلوتر باشیم و این نیاز به وقت و صرف هزینه و تربیت مربیانی کارآزموده با فن بیان بالا و تعهد کاری دارد .
اینک که وسایل ارتباط جمعی گسترش همگانی یافته و تعلیم و تربیت اجتماعی دستخوش تحولاتی شگرف گشته است ،‌ نباید انکار کرد که نوجوان ما دیگر به صدا و سیما بسنده نمی کند روح سیری ناپذیر آنها تشنه کشف و دانستن است و این میستر نیست مگر با تقویت وسایل ارتباط جمعی و غنی سازی منابع موجود هرچند باید نظارت لازم را نیز دربر داشته باشد .
متأسفانه درصدی بالا از نوجوانان و جوانان در جامعه کنونی ما بعلت رفاه زدگی یا بالعکس فقرزدگی احساس پوچی می کنند و همانها هستند که یا به اعتیاد روی می آورند یا عاملانی برای اشاعه فساد می شوند حال که زنگ های خطر برای نسل آینده بصدا درآمده است بر متولیان امور تعلیم و تربیت است که با جدیت سعی در بالا بردن روحیه نظم ـ خداپرستی و وظیفه شناسی در قبال مسائلی موجود در جامعه و جوانان نمایند هرگاه خود دریابیم که در امور تعلیم و تربیت مسئولیتی عظیم ـ دشوار پیچیده و ظریف بعهده داریم می توانیم در امور فوق موفق و سربلند باشیم .
4ـ تعلیم و تربیت جهانی
در این نوع تعلیم و تربیت هم جنبه مثبت وجود دارد و هم جنبه های منفی .
اگر بر علمای تعلیم و تربیت برای کلیه کودکان جهان برنامه خاصی را تدوین نمایند که بر اساس آن بتوانیم کودکانی در حد استاندارد جهانی داشته باشیم یک موفقیت بزرگ جهانی محسوب می شود .
اما باید در نظر داشت چه کسانی با چه نوع دیدگاه ها و فرهنگ ها و مذهبی این برنامه را آماده می کنند ، از آن جایی که قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی جهان در واقع خود را صاحب اختیار کل جهان می دانند مسلما تمامی منافع خود را در این زمینه در نظر قرار می دهند چنانکه اکنون شاهد این هستیم که به هر ترتیب شده آنها طالب نفوذ در فرهنگ ملت ها می باشند .
هدف آنها از صادرات منابع ارتباط جمعی مانند تلویزیون ـ ماهواره ـ رایانه و انواع وسایل مدرن بصورت ارزان قیمت به کشورهای جهان سوم چه مفهومی جزء اختلال در سیستم تربیتی این کشورها دارد .
بعنوان مثال اولین عملکرد کشورهای متجاوز در عراق و افغانستان رسوخ در تربیت و تعلیم این کشورها بر نسل جوانشان بوده است . شنیده ها حاکی از آن است
کیف های حاوی سی دی های مبتذل و البته دلارهای آمریکایی بطور اهدایی به درب منازل مردم عراق و افغانستان برده می شد . همچنین کشورهای افریقایی که از کوچکترین امکانات رفاهی بی بهره هستند از جدیدترین سیستم های اینترنت و دیگر وسایل ارتباطی بهره مند هستند اگر بیگانگان به فکر این مردم هستند می توانند ابتدا لباس و پوشاک آنها را تامین کنند اما اهداف دراز مدت و پنهان استعمارگران خواهان اشاعه فرهنگ بیگانه در میان ملت هاست .
آنها معتقدند در صورتی که نسل جوان جامعه ای مسخ شوند آن جامعه دربست در اختیار آنهاست و می توانند به راحتی منافع اقتصادی خود را از این کشورها بهره برداری نمایند . اکنون در کشور اسلامی ما که پشت به همة قدرت های جهانی نموده است تفکرات غربی در حال رسوخ و نشو و نماست و این نشانه ای از خطر بزرگی است که نسل جوان ما را تهدید می کند تربیت بزرگان ما اصیل و دست نخورده است و با ورود فرهنگ های بیگانه این اصالت پایداری خود را از دست می دهد .
البته ناگفته نماند منظور از فرهنگ غربی قسمتی است که با فساد اخلاقی و
فرهنگ زدایی سروکار دارد و ما می توانیم قسمت های مفید را از پیشرفت های فرهنگی غربی پذیرفته و آن را در تعلیم و تربیت بکار بندیم .
دانشمندان غربی از نظر علم و تکنولوژی قدم های بزرگی برداشته اند و این بر کسی پوشیده نیست و کمبود امکانات در کشورهای جهان سوم باعث جذب دانشمندان و جوانان مستعد در روح و جسم آنهاست این است که در تعلیم و تربیت باید به گونه ای عمل نمود که پابرجا و استوار در وجود انسان باقی بماند و با تلقینات ناصواب متزلزل نگردد .
تعلیم و تربیت اجتماعی وجوه اشتراک مردم جهان را باید در نظر بگیرد و اصول کلی را بیان نماید و این میسر نمی گردد مگر این که تربیت نوجوانان آن قدر عمیق باشد که تأثیر زرق و برق بیگانه نتواند آن را مانند نهالی بلرزاند او در سنین نوجوانی از بسیاری از جهات از جمله از جهت عاطفی و اجتماعی دگرگونی های چشمگیری پیدا می کند .
اطاعت پذیری و دنبال روی او از پدر و مادر به تدریج کاهش می یابد و می خواهد مستقل تر عمل کند ، از طرفی در این سن و سال حواسی جمع و متمرکز بر روی مسائل و رفتارهای خود ندارد و همین امر سبب می شود اعمالش بدون فکر انجام شود و سریع جذب افکار به ظاهر شیرین فرهنگ های بی هویت گردد .
در تعلیم و تربیت جهانی که اکنون توسط دانشمندان بزرگ ارائه می شود از کودکی بایدها و نبایدها را متذکر می شود و مراقبت در پرورش کودک آن قدر شدید است که اگر ادامه یابد ما هیچ گونه کمبود تربیتی احساس نخواهیم کرد . اما متأسفانه وقتی کودک به سن هفت الی ده سالگی می رسد او را رها می کنند دیگر توجه نمی کنند که رسانه های مبتذل تمامی سعی و تلاش آنها را بر باد می دهد پس باید چاره ای جهانی اندیشید برای تربیتی جهانی که کودک معصوم ما معصومانه نیز رشد کند و جوانی پرشور ومثمر ثمر گردد .
نظام تعلیم و تربیت نوجوانان باید برای مشارکت اجتماعی ، آنان برنامه هایی پربار، جاذب و سازنده تدارک ببینند . مربیان باید با نظارت بر فعالیت های اجتماعی نوجوانان مشکلات آنان را در این مسیر شناسایی کنند و از طریق راهنمایی هایی جمعی و انفرادی به برطرف کردن آن مشکلات اهتمام ورزند . انجام چنین کارهایی علاوه بر داشتن دیدگاه تربیتی مناسب در این زمینه مستلزم طراحی های تربیتی برای فعالیت های جهانی است .
 موانع تعلیم و تربیت صحیح :‌
1 ) وابسته سازی :
می دانیم که وابستگی مانع تربیت است و به مفهوم واقعی تربیت کردن یعنی رها کردن آدمی از بسته ها و وابستگی ها و آشنا ساختن او با قدرتی است که او دارد .
فرد تربیت شده کسی است که بداند و بتواند با عقل خود نیروهای شبه حیوانی طبیعتش را با هدایت آنها به نقطه کمالش مورد استفاده قرار دهد اما انسانی که از خود آزاد نشده به دیگری وابسته می شود انسانی که از درون باز نشده است دنیای برون را بر خود می بندد و زمانی که آزادی او از بیرون مسدود می شود وابسته می گردد .
شاهد متعددی نشان داده است که ممکن است افرادی از نظر تحصیلات دانشگاهی ، تخصص های علمی در حد بسیار بالایی باشند اما از نظر رشد عاطفی و رفتاری در حد وابستگی دهانی باقی مانده باشند .
از نظر هابر آن چه از آزادی فهمیده می شود نبود موانع خارجی است که امکان دارد بخشی از توانایی فرد را برای انجام آن چه می خواهد انجام دهد تحلیل برد .
ژان ژاک روسو معتقد است که آزادی از اراده عمومی نشأت می گیرد .
هگل معتقد است که آزادی تبعیت از قانون است .
جان استوارت بیل آزادی واقعی را برآورده شدن منافع خود از راه مورد نظر خود می داند بدون آنکه دیگران از منافعشان محروم یامانع دست یابی آنان به منافعشان شود .
در پایان این بحث باید بگوییم در صورتی وابستگی مانع تربیت است که یک وابستگی تحمیلی ـ رشد نایافته ، کورکورانه و اجباری باشد و گرنه دلبستگی و پیوند جویی با دیگران یک نیاز بهنجار و طبیعی در مراحل مختلف تحول روانی کودک مطرح است و قطعا” بدون این وابستگی ها حیات کودک در خطر قرار می گیرد و از همین وابستگی ها و پیوندجویی های مداوم با دیگران است که آدمی خود را و جهان پیرامون را کشف می کند .
آلن مربی بزرگ فرانسوی می گوید : هدف تربیت رها ساختن از خود ،‌ از بند هیجانات و رسم عادت است و به هیچ وجه هدف تغییر طبایع نیست .
2 ) عـــادت :
عادت عاملی بازدارنده در تربیت فعال و ترک عادت موجب سلامت است
البته باید متذکر شد که منظور ما از مفهوم عادت آن دسته از رفتارها و اعمالی است که فرد بر اثر تکرار ، آن رفتارها را بدون اندیشه و تفکر و تأمل انجام می دهد هرچند پدران و مادران از ایجاد عادت در فرزندان خود پرهیز می کنند .
ملاک و معیارهایی که کانت ارائه می دهد از تعریف او از انسان تربیت شده ناشی می گردد او معتقد است انسان تربیت شده انسانی است که از سر اراده و مبتنی بر حس تکلیف ، عمل خویش را انجام دهد .
جان دیویی فیلسوف بزرگ آمریکایی مسأله عادت و تربیت را رودرروی هم قرار می دهد و معتقد است عادت با تربیت در تناقض است زیرا هر فعل تربیتی باید مبتنی بر عقل و استدلال منطقی باشد و احساسات و عواطف در کنترل عقل قرار گیرد .
در این مورد می توانیم حقیقت دین را نیز ملاک قرار دهیم که حقیقت دین جزء ترک عادت پرستی نیست عادت و عادت پرستی از جمله موانع نهضت انبیاء در طول تاریخ تکامل بشری بوده است در رسالت پیامبران و ماموریت الهی انبیاء چیزی جزء مبارزه با عادت پرستی نبوده است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعلیم و تربیت

تحقیق در مورد ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی


تحقیق در مورد ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه11

 

فهرست مطالب

 

  • ظهور تربیت جدید و زمینه پیدایش تردید در

تربیت اسلامی (سنتی)

    تربیت دارای ماهیتی هنجارین است و با متصف شدن آن با وصف اسلامی به دلیل گوناگونی معنایی اسلام، قرائت‏ها و تفاسیر متعددی می‏پذیرد و انضمام راهبردها و توصیه‏های متفکران مسلمان بر دیگر حوزه‏های زندگی بشر، چالش‏های جدی، در پی خواهد داشت.  

ورود تعلیم و تربیت جدید به ایران و ظهور پیش‏درآمدهای اجتماعی و اقتصادی مقتضی آموزش و پرورش نوین که مشتمل بر نقد و خرده‏گیری بر تربیت سنتی و از جمله تربیت اسلامی بود، تردیدهایی را در باب ضرورت، امکان و کارآمدی تربیت اسلامی برانگیخت. این امر بررسی تربیت اسلامی به عنوان یک موضوع سیاسی ـ فرهنگی مستقل را در محافل دینی موجب گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی این مبحث به صورت جدی‏تری در محافل علمی مطرح شد و چالش‏ها و تردیدهایی در مورد کارآمدی آن بروز یافت. مهم‏ترین ریشه‏های این تردید را می‏توان در غفلت از تعارض مبانی تربیت اسلامی با تربیت فن‏آورانه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی

مقاله بررسی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه معصومین علیه السلام

اختصاصی از فایل هلپ مقاله بررسی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه معصومین علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله بررسی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه معصومین علیه السلام


مقاله بررسی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه معصومین علیه السلام

سپاس فراوان آفریدگاری را سزا است که جهان هستی را همسان و هماهنگ با احتیاجات و نیازهای بشر سامان داده و با تدبیر حکیمانة خود آنرا پرورده است.

تحیات و درود نامحدود بر والاترین معلم و مربی انسان یعنی پیامبر گرامی اسلام (ص) که با مدد وحی الهی و کتاب آسمانی، بشریت را به صراط مستقیم و رهنمودهای درخشان فرهنگ و تمدن آشنا ساخته است، و همچنین بر امامان و پیشوایان راه حق که همواره اهتمام و عنایات خود را بر تعلیم و تربیت جامعة بشری مصروف داشته اند.

موضوع تعلیم و تربیت و روشهای آن ، مطلبی است که از دیر باز و زمانهای بسیار دور توجه بشر را به خود معطوف ساخته و در تمام عصرهای گوناگون زندگانی انسان ما از اهمیت والائی برخوردار بوده است.

علاوه بر پیامبران الهی که رسالت و مسئولیت تعلیم و تربیت جوامع بشری را بعهده گرفته بودند دانشمندان و اندیشمندان هرجامعه و ملتی همگام با آنان در این رهگذر می کوشیدند دانشمندان آن کتابها و رساله های فراوانی در این زمینه ساخته و پرداخته اند، و پیوسته کوششهای آنان هنوز در این زمینه به وضوح چشمگیری ادامه دارد. این ادعا گزافه گوئی نیست زیرا دانش و بینش بنیاد و اساس هرگونه اصلاح و زمینه برای پیشرفت هر جامعه ترقی خواه می باشد. تعلیم و تربیت است که می تواند این بینش و دانش را برای جامعه تضمین نموده و رسالت نشر علم و تقویت عقل و تهذیب نفوس مردم را بخوبی اداء نماید

 

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 69صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بررسی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه معصومین علیه السلام

تعلیم و تربیت در اسلام

اختصاصی از فایل هلپ تعلیم و تربیت در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعلیم و تربیت در اسلام


تعلیم و تربیت در اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 


فرمت فایل:html 

  

تعداد صفحه:418

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما درباره تعلیم و تربیت در اسلام است . تعلیم و تربیت ، بحث‏
ساختن افراد انسانها است . یک مکتب که دارای هدفهای مشخص است و
مقررات همه جانبه‏ای دارد و به اصطلاح سیستم حقوقی و سیستم اقتصادی و
سیستم سیاسی دارد ، نمی‏تو اند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد . یعنی‏
مکتبی که می‏خواهد در مردم طرحهای خاص اخلاقی ، اقتصادی و سیاسی را پیاده‏
کند بالاخره اینها را برای انسانها می‏خواهد ، اعم از اینکه هدف، فرد باشد
یا جامعه ، که این خود مسأله‏ای است ، که در همین جا باید بحث بشود .
اگر هدف ، جامعه باشد ، بالاخره این افراد هستند که به وسیله آنها باید
این طرحها پیاده شود . افراد باید آموزش ببینند و طوری پرورش پیدا کنند
که همین طرحها را در اجتماع پیاده کنند . و اگر هدف فرد باشد نیز [
بدیهی است که آموزش و پرورش افراد


دانلود با لینک مستقیم


تعلیم و تربیت در اسلام