فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه

اختصاصی از فایل هلپ نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

نقش دین ، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی

پس هر یک از شما باید کاری کنید تا به محبت و دوستی ما نزدیک شوید.وظیفه منتظران، ‌پیوند دادن و آشنا کردن مردم با امام زمان(عج) و گوشزد کردن دوستی و محبت حضرت به آنان است تا خود را در جهت پیوند معنوی با امام زمان(عج)، متعهد و پای‌بند به هنجارهای دینی گردانند و از هنجارشکنی و کج‌روی دست بردارند. منتظر واقعی کسی است که به خود سازی بپردازد، معارف، ارزش‌ها و محبت آنان را نشر دهد و به دیگران بیاموزد تا مکتب اهل‌بیت: احیا شود:امام صادق(ع)می‌فرماید:رحم الله عبداً اجترّ مودّة الناس إلینا، فحدّثهم بما یعرفون و ترک ما ینکرون؛[51]خداوند رحمت کند بنده‌ای را که مودت مردم را به سوی ما کشاند و به آن‌چه می‌شناسند با آنان سخن بگوید و آن‌چه را منکرند واگذارد.بنابراین، منتظران براساس شفقت بر هم‌نوعان، احسان به خَلق و مهرورزی و رعایت قوانین اجتماعی، به وحدت انسانی در سطح جهانی با هم‌نوعان می‌اندیشند آنان تکیه‌گاه مردمند و دیگران به ایشان امیدوارند. مردم برای حل معضلات فردی و اجتماعی خویش، ‌به منتظران، چشم امید دارند و به آنان اعتماد می‌کنند. امام عسکری7 می‌فرماید:أولی الناس بالمحبّة منهم من أمّلوه؛[52]سزاوارترین شخص به دوستی کسی است که مردم به او امید دارند.نظریه بریتویت در کنترل اجتماعی، شرمنده‌سازی کج‌روان بود. به اعتقاد او، با شرمنده‌سازی متخلف، می‌توان ناهنجاری را کنترل کرد.[53] در راه‌کار انتظار که مبتنی بر عزت و کرامت انسانی است، حتی هنجارشکنان نیز شرمنده نمی‌شوند، بلکه در دریای کرم و مهر مهدوی، با رغبت و ارادة خویش، از هنجارشکنی و کج‌روی، دست بر می‌دارند و با مهرورزی و حمایت عاطفی و امید به زندگی سالم، در پرتو فرهنگ انتظار، به گروه منتظران می‌پیوندند. هم‌چنین برای ارزش‌های متعال جامعه مهدوی، ارزش قائل می‌شوند و نه تنها هنجارهای مؤمنان را نادیده نمی‌گیرند، بلکه با فراگیری هنجارها، برای نهادینه کردن آنها در جامعه می‌کوشند.

2. انتظار و کنترل اجتماعیکنترل اجتماعی، سبب می‌شود فرد به واسطه تعلق به گروه‌‌های اجتماعی، و از ارزش‌های آنها پیروی کند.[54] کنترل اجتماعی، ادامه فرآیند جامعه‌پذیری است. جامعه‌پذیری، هم‌نوایی داوطلبانه و اختیاری به شمار می‌آید. وقتی هم‌نوایی صورت نگیرد، مکانیسم‌های کنترل اجتماعی برای انتقال و تحمیل و اجرای هنجارها و انتظارات اجتماعی به کار می‌روند. در واقع، در جامعه‌پذیری، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی به فرد آموخته می‌شود و سپس رفتار او به وسیله «کنترل اجتماعی» زیر نظارت قرار می‌گیرد.[55]مکانیسم‌های مختلفی برای تنظیم رفتارهای مقبول و جلوگیری از بی‌نظمی در جوامع وجود دارد که عبارتند از:ـ مکانیسم‌های رسمی:[56] مبتنی بر عنصر حقوقی و قانونی کنترل اجتماعی است که سرپیچی از آنها کیفر به دنبال دارد.ـ مکانیسم‌های غیر رسمی:[57] در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه و در خانواده، مدرسه، محل کار و ... تحقق می‌یابد؛ در این حالت حفظ آبرو و ترس از بی‌آبرویی یا بی‌احترامی، فرد را از هنجارشکنی باز می‌دارد.[58] مکانیسم‌های غیررسمی عبارتند از:الف) بیرونی و درونی (وجدانی)؛ب) ارزشی، عاطفی، اقتصادی؛ج) انتظامی، ارشادی.[59]در همه جوامع انسانی، نوعی کنترل اجتماعی مبتنی بر هنجارهای مقبول و سنت‌های متداول بر چارچوب رفتارهای اجتماعی مردم نظارت می‌کند و گرچه هم‌نوایان را تشویق می‌کند، بیشتر بر تنبیه هنجارشکنان و مخالفان تأکید می‌ورزد.[60]هرشی یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان کنترل اجتماعی است که علت ناهنجاری را سست شدن رابطه فرد با جامعه می‌داند.[61]«دین» به طور عام و «انتظار فرج» به طور خاص، ارزش‌های خود را به مردم عرضه می‌کند تا به صورت هنجار درآید و از طریق تقویت آنها، نقش خود را در کنترل رفتار افراد به شکل مؤثری ایفا کند.

انتظار فرج، یکی از مهم‌ترین ابزارهای کنترل اجتماعی غیررسمی است؛ چون مؤمنان براساس آن، همواره خود را در محضر حضرت ولی‌عصر(عج) می‌بینند و تردید ندارند که امام، شاهد و ناظر ایشان است.حضرت مهدی(عج) می‌فرماید:فإنّا یحیط علمنا بأنبائکم ولا یعزب عنّا شیء من أخبارکم؛[62]ما بر اخبار و احوالتان آگاهیم و هیچ چیزی از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست.تمام همت منتظران، انجام دادن وظایفی است که در برابر آن حضرت بر عهده دارند. مولی‌الموحدین، حضرت علی7 می‌فرماید:إن غاب عن الناس شخصه فی حال هدایتهم، فإنّ علمه و آدابه فی قلوب المؤمنین مثبتة، فهم بها عاملون؛[63]اگر شخص او [ولی‌عصر(عج)] از مردم در حال صلح و متارکه با مخالفان، غایب ماند، به راستی که علم و آداب او در دل‌های مؤمنان ثبت است که به آن عمل می‌کنند.منتظران واقعی معتقدند «حضرت بقیه‌الله، شاهد و ناظر است»[64] و آنان را برای ایفای نقش خویش در جامعه و انجام دادن رسالت امر به معروف و نهی از منکر آماده ‌می‌کند.[65]در جامعه‌ای که «فرهنگ انتظار» در آن رواج داشته باشد و به درستی نهادینه شود، افراد در برابر سرنوشت هم‌دیگر احساس مسئولیت می‌کنند و مسئولیت‌پذیری، وظیفه‌ای دینی تلقی می‌گردد. ‌امام صادق(ع)می‌فرماید:یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحة؛[66]نصیحت کردن مؤمن، بر مؤمن [دیگر]، واجب است.امام باقر(ع)در اهمیت امر به معروف می‌فرماید:إنّ الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الأنبیاء و منهاج الصلحاء فریضة عظیمة بها تقام الفرائض وتأمن المذاهب و تحلّ المکاسب و ترّد المظالم و تعمر الأرض و ینتصف من الأعداء و یستقیم الأمر؛[67]‌بی‌تردید، امر به معرو‌ف و نهی از منکر، طریق انبیا و صالحان و وظیفه‌ای سترگ و عظیم است و دیگر واجبات دینی به واسطه آن انجام می‌پذیرد؛ راه‌ها به وسیله آن امنیت می‌یابد و درآمدها (کسب‌ها) به واسطه آن مشروع و حلال می‌شوند و مظالم دفع می‌گردند و زمین، آباد می‌شود و از دشمنان انتقام گرفته می‌شود و امور سامان می‌یابد.

تسلیم بودن، کناره‌گیری و بی‌اعتنایی در برابر تباهی و فساد اجتماعی، با فلسفه انتظار سازگاری ندارد؛[68] چون همه، روزی اعمال خود را می‌بینند و خود را در محضر خدا می‌دانند:gوَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَf.[69]منتظران چون خود را در برابر سرنوشت جامعه، مسئول می‌دانند، پیوند افراد با آرمان‌های متعالی را مستحکم می‌کنند تا از گسستن و سست شدن پیوند افراد با جامعه و


دانلود با لینک مستقیم


نقش دین، دینداری و انتظار در کاهش ناهنجاریهای جامعه

علت دین گریزی جوانان و گرایش به فرهنگ غرب 30

اختصاصی از فایل هلپ علت دین گریزی جوانان و گرایش به فرهنگ غرب 30 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

عوامل دین گریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب

دین گریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دین داران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدی برای نسل جوان محسوب می شود.

این پدیده در سده های اخیر، به ویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از جهان را فرا گرفت و حتی موجب به وجود آمدن مکاتب فلسفی الحادی و ایدئولوژی های دین ستیز یا دین گریز گردید. اما چرا انسان که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با درون مایه های دین پیوند تکوینی دارد، به دین گریزی روی می آورد و چرا دین گریزی در نسل جوان، نمود بیشتری دارد؟

در پاسخ، باید گفت: در دین الهی هیچ عنصر گریزاننده وجود ندارد; اگر انسان ها به دریافت معارف دینی و درک صحیح از دین حق نایل آیند، هرگز از دین نمی گریزند. افزون بر این، عقل و عشق ـ هر دو ـ در متن دین جای دارند. دین هم ذهن و خرد انسان را تغذیه می کند و هم به دل آدمی حیات، حرکت و نشاط می بخشد. بنابراین، علت دین گریزی را باید در خارج از قلمرو دین حق و آموزه های دینی جستوجو کرد. بدون تردید، عوامل متعددی در بروز دین گریزی نقش دارند که در این نوشتار به بخشی از آنها اشاره می گردد.

کلیدواژه ها: جوان، دین گریزی، فرهنگ غرب، تهاجم فرهنگی، غرب زدگی، خودباوری و خودباختگی فرهنگی.

هر فردی با مراجعه به زندگی جوانان و مطالعه رفتارهای اجتماعی آنها، این مسئله را به صورت ملموس درخواهد یافت که در سال های اخیر و بخصوص پس از پایان هشت سال دفاع مقدّس، گرایش به فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی در بین جوانان ما رشد صعودی یافته است و گروه هایی از جوانان به علل گوناگون از دین و فرهنگ حالت گریز پیدا کرده اند، به گونه ای که وقتی در بین برخی از آنها از دین و فرهنگ خودی سخن به میان می آید به صورت علنی بی میلی و بی علاقگی خود را به دین اظهار می کنند. البته باید اذعان کرد که این انکار و زدگی از دین به خاطر خود دین نیست، بلکه علل این مسئله بیشتر به رفتارهای دین داران و مدعیان دین برمی گردد. بخش عمده این رفتارهای انکارگونه جوانان و گرایش های آنان به فرهنگ بیگانه به خاطر تبلیغات کاذب و دروغین درباره دین و القای شبهه در بین جوانان می باشد و چون جوانان برای این سؤالات و شبهات خود پاسخ قانع کننده ای نمی یابند، از دین گریزان شده، به فرهنگ بیگانه و غربی گرایش پیدا می کنند. البته با وجود همه این شبهات و تبلیغات همواره و در همه حال بارقه ای از دین و غیرت و حمیّت دینی در روح و روان جوانان موج می زند; بارقه امیدی که سرانجام بسیاری از جوانان را از غوطهور شدن در فرهنگ مبتذل غربی و بیگانه باز می دارد و آنان را به آغوش پرمحبت دین باز می گرداند.

آسیب شناسی نسل جوان

«درک جوان» از جمله مسائلی است که لازم است در مورد جوانان رعایت شود. به دلیل آنکه جوان خود را در این سنین غریب و تنها می بیند، اغلب سعی می کند علیه

سنّت ها و آداب و رسوم قیام نماید، از والدین خود و جامعه کناره گیری کند و فقط با همسالان خود تماس بگیرد. در چنین حالتی، جوان به یک یا چند راهنما نیاز دارد تا او را درک کرده و محرم اسرار و همراز او گردند.

حال اگر کسی نباشد که به درد دل های جوان گوش فرا دهد و یا احیاناً پدر و مادر در مقابل تفکرات او واکنش شدیدی از خود نشان دهند، روشن است که جوان دیگر والدین را محرم اسرار خود نمی داند و مسائل خصوصی را با آنان در میان نمی گذارد. پس باید با جوان همراز بود و به او گفت که ما تو را درک می کنیم و می توانی مشکلات و ناراحتی های خود را با ما در میان بگذاری. وقتی جوان احساس کرد که حرف هایش خریدار دارد، آنها را با پدر و مادر در میان خواهد گذاشت. در غیر این صورت، او احساس تنهایی می کند و تعادل روانی خود را از دست می دهد. حال اگر جوانی به هر دلیلی احساس کند درک نمی شود و خود را در سطح خانه یا جامعه بیگانه ببیند، علیه تفکر، مذهب و یا نحوه پوشیدن لباس بزرگ سالان طغیان می کند و این مسئله را به شکل های گوناگون از جمله پوشیدن لباس هایی با نماد غربی بروز می دهد.

دوران نوجوانی و جوانی مهم ترین دوران زندگانی انسان محسوب می شود. در این دوران تحولات عظیمی در درون فرد روی می دهد. او در مرز بلوغ و نوجوانی از طفیلی بودن می رنجد و می خواهد به خود متکی گردد; نیروی عاطفی در او افزایش می یابد و در عالم دوستی، افراد را عاشقانه دوست دارد و در عالم قهر و نزاع، تا مرز انتقام پیش می رود.

در این سنین، افراط و تندروی، غرور، خودشناسی، تردید، اضطراب، خیالات، تهور، استدلال قوی و هوش در بالاترین درجه خود قرار دارد و استعدادها به اوج می رسد. از این رو، فرصتْ یک فرصت طلایی است; گو اینکه ترقّی انسان در این سن شکل می گیرد و انحطاط و سقوط نیز در همین سن به وقوع خواهد پیوست.

نوجوان و جوانی که در یک خانواده نابسامان و محیطی آمیخته با اختلافات خانوادگی پرورش یافته، به سختی در مدرسه قابل تربیت خواهد بود. اگر والدین بیش از آنچه که به نیازهای مادی فرزندانشان اهمیت می دهند به جنبه های روحی آنان می پرداختند، مشکلات کمتری به بار می آمد و بزهکاری ها کاهش می یافت. بیشتر کودکان بزهکار، از حاکمیت نداشتن عاطفه در روابط خانوادگی و کمبود محبت گلایه داشته و رنج می برند.1

شرایط حاکم بر این دوران بیانگر این است که نوجوان و جوان احتیاج به آرامش روانی بیشتر و ارتباط صمیمانه و دوستانه دارد. به عبارت دیگر، او همدم و مونسی می طلبد که وجودش را درک کند و همچون او، طعم ناخوشایند انتقاد، تهدید، تحقیر و روابط آمرانه را چشیده باشد. کسی را می خواهد که به دور از روابط آمرانه، حاکمانه و ناصحانه، با او دوستانه و صمیمانه سخن بگوید و دیگرانوجودش رابه گونه ای که هست درک کنند.

در اهمیت این دوران همین بس که طبق سخن پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)یکی از مهم ترین چیزها که در قیامت قبل از برداشتن قدم از قدم مورد سؤال قرار می گیرد، دوران جوانی است. و به همین دلیل، آن حضرت درباره آنان چنین سفارش فرموده است:

برتری جوان عابدی که در جوانی خود ره بندگی پیش گرفته، بر پیری که در بزرگسالی به عبادت روی آورده; همچون برتری فرستادگان الهی بر دیگر مردمان است.2

ویژگی های دوره جوانی

برای اینکه بتوانیم آسیب شناسی بهتری از جوان داشته باشیم در اینجا به برخی از ویژگی های دوره جوانی اشاره می شود:

1. علاقه به دوستی با همسالان: بشر در تمام دوران زندگی خویش همواره نیازمند دوستی با دیگران است. جوانان نیز در این سنین به گروه همسالان، علاقه بیشتری پیدا می کنند، با آنان روابط دوستانه و صمیمانه برقرار می سازند و دوست دارند بیشتر اوقاتشان را با آنان بگذرانند. گاه این علاقه و دوستی تا مرحله عشق ورزیدن پیش می رود. آنها به همسالان خود پناه می برند; زیرا مشکلاتی مشابه دارند. جوانان با یکدیگر انس می گیرند و حتی رفتارشان نیز در یکدیگر تأثیر می گذارد. بنابراین، انتخاب دوست در این دوران از اهمیت زیادی برخوردار است; چه اینکه سعادت و خوش بختی نیز در معاشرت و دوستی با مردم بزرگوار است.3 پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)می فرماید:


دانلود با لینک مستقیم


علت دین گریزی جوانان و گرایش به فرهنگ غرب 30

رابطه عقل و دین 37 ص

اختصاصی از فایل هلپ رابطه عقل و دین 37 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

رابطه عقل و دین :

سپاس خداى را که رداى عقل را بر قامت رساى انسان برافراشت و با عنصر عقل و نور وحى، او را بر سایر کاینات برترى داد. مسئله ى عقل و دین، عقل و وحى، نقل و عقل، عقل و ایمان و خرد و شریعت، از کهن ترین و پرسابقه ترین موضوعات کلامى است که تاریخ بر سابقه ى دیرین آن گواهى مى دهد. در چالش هاى بین فیلسوفان و متکلمان، حکیمان و عارفان و اهل حدیث و متکلمان و نزاع اشراقیان و مشائیان در تاریخ دین پژوهى مسیحیت و اسلام و نیز در دوران ترجمه ى آثار فلسفى یونان به زبان عربى شاهد بوده ایم که ریشه ى تمام مسائل کلامى به مسئله ى عقل و دین باز مى گردد. در دوران معاصر نیز با عقلانیت جدید از جمله عقلانیت روشن گرى، عقلانیت ابزارى، عقلانیت مدرنیته و عقلانیت انتقادى رو به رو هستیم و به ناچار باید رابطه ى دین با مدل هاى جدید عقلانیت را بازگو کنیم.

چیستى عقل :

تبیین موضوع مسئله ى عقل و دین و ایمان و وحى، تا حد زیادى محقق را از اشتباه و مغالطه باز مى دارد; به ویژه واژه اى مانند عقل که از معانى اصطلاحى گوناگونى برخوردار است.

الف. عقل در لغت

عقل در لغت عرب به معناى حبس و ضبط و منع و امساک است; وقتى در مورد انسان به کار مى رود به معناى کسى است که هواى نفس خویش را حبس کرده است.[1] به انسانى که زبان خود را محفوظ نگه دارد، گفته مى شود که زبان خود را عقال کرده است.[2]عقل به معناى تدّبر، حسن فهم، ادراک و انزجار نیز استعمال شده است.[3] نتیجه آن که عقل در معناى لغوى، همان عقال کردن و بستن هواى نفس است تا انسان به تمییز حق از باطل و فهم صحیح نایل آید. هم چنین عقل در لغت به معناى علمى است که توسط قوه ى عقل به دست مى آید; یعنى مدرکات قوه ى عاقله. معناى دیگر آن، کارى است که قوه ى نفس انجام مى دهد; یعنى ادراک. این واژه به معناى قوه ى نفس که وظیفه ى ادراک را به عهده دارد، نیز استعمال شده است. هم چنین در معناى عملى که مقدمه ى انجام خیرات و اجتناب از بدى ها است، به کار رفته است

ب. عقل در اصطلاح حکیمان و متکلمان

عقل در اصطلاح حکیمان و متکلمان نیز از معانى مختلفى برخوردار است :

ـ عقل غریزى: عقل به این معنا، فصل ممیّز انسان از حیوان و وسیله ى کسب علوم نظرى است و همه ى انسان ها نسبت به آن از سهم یک سانى برخوردار نیستند

ـ عقل نظرى: عقل در مقابل عقل عملى، قوه اى است از قواى ادراکى نفس که هست ها و حقایقى را که مربوط به افعال آدمى نیستند، درک مى کند.[6] عقل نظرى انسان از مراتب چهارگانه ى عقل هیولانى، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد تشکیل شده است.[7] کارکردهاى عقل نظرى عبارتند از: استدلال و استنباط، تعریف و تحدید شىء، ادراک کلیات اعم از تصورات و تصدیقات کلى، تطبیق مفاهیم بر مصادیق، تطبیق کبرى بر

صغرى و تقسیم و تحلیل

ـ عقل عملى: قوه اى از قواى نفس آدمى که بایدها و حقایقى را که مربوط به افعالى آدمى است، درک مى کند.

ـ عقل، بر ادراک معقولات و بر عاقل یعنى ذات موصوف به تعقل و معقولات و مدرکات نیز اطلاق مى شود

ـ عقل در اصطلاح متکلمان، به معناى مشهوراتى است که نزد جمیع یا اکثر انسان ها اشتراک دارد; یعنى قضایاى که واجب القبول اند

ـ عقل به معناى قضایاى یقینى که تشکیل دهنده ى مقدمات برهان اند; اعم از این که آن قضایا بدیهى باشند یا نظرى

ـ عقل جوهرى: موجودى مجرد که ذاتاً و فعلا تجرد دارد

ـ عقل به کلیه ى معلومات و معارفى اطلاق مى شود که از راه هاى عادىِ کسب معرفت و علم یعنى از راه حس و تجربه ـ اعم از حس ظاهرى و حس باطنى و تفکر و استدلال ـ حاصل آمده است; بدین معنا، عقل علاوه بر ادراکات کلى، ادراکات حسى و تجربى را شامل مى شود

ـ عقل هدف ساز: عقلى که هدف نهایى زیستن را مشخص مى کند.

ـ عقلانیت ابزارى: جایگاه یک عقل در شبکه اى از مقاصد و برنامه هایى که انسان را به هدف مى رساند. این مفهوم از عقلانیت کاملا نسبت به ارزش ها خنثى است و از خوب و بد سخن نمى گوید.

جامعه شناسانى چون ماکس وبر، در تبیین نظام سرمایه دارى، از عقلانیت ابزارى در مقابل عقلانیت ذاتى استفاده مى کنند.

ج. عقل در کتاب و سنت

عقل در کتاب و سنت نیز به کار رفته و نسبت به آن سفارش شده است; بنا بر این، دانستن معناى آن نیز لازم است. بى شک، معناى لغوى عقل که حبس و ضبط نفس است، در اکثر موارد قرآنى و روایى مورد توجه قرار گرفته است. و اما در زمینه ى معانى اصطلاحى عقل، صاحب نظران به بحث و گفت و گو پرداخته اند; صدر المتألهین معانى عقل نظرى و عقل عملى و عقل جوهرى را در روایات به عقل نسبت مى دهد.[16] غزالى در «احیاء علوم الدین» عقل را به معناى عقل عاقبت اندیش مى داند;[17] ولى با توجه به این که راه شناخت مفاهیم الفاظ قرآن، تبادر و تفاهم عرفى است و معناى عرف زمان نزول ملاک است پس بى شک نمى توان از عقل قرآنى، عقول اربعه و عقل نظرى را استنباط کرد; زیرا عقل به این معنا در عرف آن زمان نبوده است. با دقت در معانى ده گانه، روشن مى شود که مراد از عقل در مسئله ى رابطه ى عقل و دین، عقل برهانى است که بر قضایاى یقینى مبتنى مى باشد; یعنى آیا معلومات یقینى و برهانى با دین تعارضى دارند؟ و در نتیجه، آیا معلومات غیر یقینى با آموزه هاى دینى یا ایمان دینى تعارض دارند؟ و در این جا عقل به معناى عقلانیت ابزارى و مطلق معلومات بشرى در نظر گرفته شده است.


دانلود با لینک مستقیم


رابطه عقل و دین 37 ص

دانلود مقاله کامل درباره نقش امام دراحیای دین

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره نقش امام دراحیای دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 68

 

نقش امام دراحیای دیناحیاء دین و تفکر دینی در میان مسلمانان مساله ای است مهم واساسی که با رشد و گسترش اسلام در پیوند بوده واز وظایف و مسوولیتهای اصلی عالمان دینی به شمار آمده است .

بدین جهت , دو طول تاریخ اسلام , حفظ و گسترش مکتب ,اندیشه مومنان راستین را به خو مشغول داشته و همواره نگهبانان شریعت و دیانت , برای حفظ و نمو آن در دغدغه بوده اند.

جوامع اسلامی نیز, هر چند گاه , شاهد حرکت قلبهای تپنده و بیدارگرانی بوده است که توانسته اند حرکت بیافرینند, و سهمی بزرگ در رشد حرکتهای اسلامی و مبارزه با موانع ,ایفا نمایند.

امام خمینی[ رض] , دراین میان , درادامه حرکت رهروان دین , توفیقاتی را نصیب خویش کرده است که دیگر مصلحان و پرچم داران اسلامی کمتر بدان دست یافته اند. بدین جهت ,این نوشتار را به شناسایی عواملی اختصاص می دهیم که امام خمینی[ رض] ,از آنها در جهت احیاء دین سود جسته و به موفقیت نیز رسیده است . به امیداین که باالگزو قرار دادن آن امام فقید, خط و راه او را دنبال نموده و حیات دینی را در سراسر جهان گسترش دهیم .

سخن دراین مقال را با ذکر مقدمه ای در مفهوم احیاء جایگاه آن در فرهنگ اسلام , پیشینه جنبش احیاء وامتیاززامام خمینی , قدس سره , در دیگر محییان آغاز نموده وادامه آن را در بخش ذیل پی می گیریم :

1. عوامل و موجبات احیاء دین از دیدگاه امام خمینی , قدس سره .

2. موانع احیاء دین از دیدگاه امام خمینی , قدس سره .

مفهوم احیاء

واژه احیاء, به معنای زنده کردن و زندگاین بخشیدن است . در متون دینی بر مواردی همچون : زنده کردن مردگان , حیات بخشیدن طبیعت , هدایت کردن گمراهان و زنده نمودن شریعت به کار رفته است . در فرهنگ اسلامی بر کسانی که در صراط احیاء شریعت گام برمی دارند,[ محیی] گفته می شود ازاین روی , درباره حضرت مهدی[ عج] گفته شده است :

و یحیی میته الکتاب والشریعه .

در فرهنگ اسلامی احیاء گران مورد تشویق و لطف قرار گرفته اند.

رحم الله عبدا احیی امرنا .

خدای رحمت کند آن کس را که امر ما را (ولایت) زنده نماید.

بنابراین ,اصطلاح (احیاء دین) عنوانی است که از متون اسلامی گرفته شده است و ریشه در فرهنگ غنی اسلام دارد.

مقصودازاحیاءدین

ممکن است گفته شود: اسلام که خود محیی است و حیات بخش , چگونه ممکن است . نیاز به احیاء دیگران داشته باشد؟ مگر رسالت دین ,احیاء دیگران نبوده واز دوام و جاودانگی برخوردار نیست که محتاج تجدید واحیاء باشد؟ مگر دین را مرگی است که حیاتی بایدش ؟

دراین جهت , باید گفت : درست است که دین , حیات بخش بوده و هدف از رسالت آن زنده کردن روان انسانها و جوامع انسانی است چنانکه قرآن می فرماید:

یاایهاالذین آمنوااستجیبوالله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم .

ای مومنان , چون خداوند و پیامبر, شما را به آیینی فرا خوانند که سرچشمه حیات و زندگی است بپذیرید.

لکن این بدان معنا نیست که دینی که خود ذاتااحیاگراست براثر عواملی دچار آفت و مردگی نگردد, همانند: آب , بااین که پاک کننده و حیات بخش است , نیازمند حفاظت از آفات و آلودگیهاست . بر فهم مقصوداز احیاء دینی , نخست باید عوامل زوال دین را مورد توجه قرار داد تا به مقتضای آن منظورازاحیاء دین نیز مشخص گرددازاین روی , دراین قسمت از بحث ,ابتدا به عوامل زوال دین می پردازیم :

موجبات افول دین

عواملی که ممکن است اهداف و رسالت دین را ضربه پذیر واز مدار حیات بخشی خارج نماید, بسیاراست که دراین میان دو عامل ازاهمیت بیشتری برخورداراست :

1. تحریف مفاهیم دینی .

2. همگام نبودن با زمان .

تحریف مفاهیم دینی

هر دینی در صورتی کارآیی و رشد و بالنگدی لازم را دارد که مشوب به پیرایه های تحریف گران و مغرضان نگشته واز همان صافی اولیه خویش برخوردار واصالت خویش را حفظ کرده باشد.

ادیانی بسیاری با دور شدن از سرچشمه اصلی ,ازاهداف اولیه خود منحرف گردیده اند که آیین مسیح و یهوداز مصادیق بارز آن است واکنون جز شبه و آثار کم رنگ از آنها چیزی به جای نمانده است . برخورد با حوادث و جریانات مختلف و وارد شدن فرهنگها و مکاتب بیگانه در حوزه دین ,از جمله عوامل تحریف دینند.

دین , مثل رودی روان , در بستر طبایع گوناگون , روائح مختلف را به خود جذب می نماید که بدون تصفیه و زدودن ناخالصی ها بی ثمر و گاه مضر می گردد.اسلام نیز در برخورد با جریانات غیراسلامی و الحادی ممکن است دچار آفت شده باشد و تهی از محتوی و مفهوم اصلی خود به تعبیر دیگر,التقاط نامرئی و تحریفی بسیار ظریف , در آن ریشه دوانیده باشد. بی شک , دست پنهان و مرموز مخالفان دین و مستبدان ستمگر در راستای دستیابی به اهداف شوم خود, در تحریف بخشی از حقائق و مفاهیم دینی موثر بوده است .اینان سعی داشته اند با تحریف مفاهیم دینی , به مقاصد خویش پشتوانه دینی بدهند, یا, حداقل ,از مزاحمت آن جلوگیری نمایند, سر مسخ بسیاری از حقائق اسلامی وارزشهای دینی را می توان دراین امر جستجو کرد. و نیز رشد یک بعدی بسیاری از مفاهیم دینی , معلول دخالت همین دستهای پنهان دشمنان مغرض بوده است .اینان و دوستان ناآگاه فریب خورده موجب شدند دین از صورت مجموعه ای به هم پیوسته و نظامی متشکل خارج گردد و هر جزء آن , بدون ارتباط با دیگر اجزاء تفسیر گردد و مفاهیمی که برای ستمگران و قدرتمندان خطر آفرین نبوده , ترویج و مفاهیم ارزشمند دیگر, همچون : عدالت , قسط, جهاد, حج ابراهیمی , شهادت و... به بوته فراموشی سپرده شود. پس دین محتاج نگهبانانی است آگاه به اصول شریعت , که همواره به تفسیر و تبیین درست مفاهیم دینی بپردازند و آن رااز گزند بلایا و تحریفات حفظ کنند و حیات اصلی اش را بدو, باز گردانند .

حیات دینی , به این تعبیر, به معنای پاسداری ازارزشهای اصیل و زدودن خارها و موانعی است که طراوت و شادابی گلستان شریعت را تهدید می کنند. تنها دراین صورت است که سرچشمه دین زلال می ماند و همچون دارویی شفابخش , بیماردلان را شفا, و تشنگان را سیراب و گم گشتگان در سرابهای ضلالت را راهنماست و گر نه , نه تنها حیات بخش نبوده که ممکن است علیه اصول اساسی خود به کار رود و به ابزاری خطرناک در دست صاحبان زور و زر و تزویر در جهت استثمار مستضعفان به کار آید. در این باب ,از گذشته تاریخ اسلام واز عصر حاضر, نمونه های بسیار داریم . این همان چیزی است که امام امت[ رض] از آن به : [ اسلام آمریکائی] تعبیر کرده اند.

همگامنبودن با زمان

مذهب و مکتب الهی , نمی توان از تحولات و دگرگونیهای زندگی واندیشه ها و مسائل بشری فاصله بگیرد واز تحولات جوامع و رخدادها و به تعبیر فقهی[ حوادث واقعه] بر کنار باشد. بر کناری از رویدادهایی که در فرهنگ و جامعه تاثیر دارند و یا نداشتن پاسخی مناسب برای شرائط ویژه و نیازها و موضوعات جدید, به معنای انزوا و خروج از صحنه عمل و نفوذاست بدین جهت , حاملان دین , می بایست با درک عمیق از مسائل دینی , راه اندیشه ها را به سوی درک مسائل آینده باز کنند و رابطه دین و دینداری را با مسائل گوناگون زندگی روشن کنند. مسلم است که اندیشه


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نقش امام دراحیای دین

اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی

اختصاصی از فایل هلپ اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی

(قسمت اول)

نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری

چکیده:

ربط و نسبت دو مقوله دین و پیشگیری از انحرافات اجتماعی هم برای کسانی که دغدغة دین و اجتماع دارند به خصوص آنان که در جامعه دینی زندگی می‏کنند، از اهمیت زیادی برخوردار می باشد، اینکه دین در این زمینه چه وظیفه ای دارد و از چه ظرفیت‏های و کارکردهای در قبال این موضوع برخوردار است و اینکه انحرافات اجتماعی چه جایگاهی دارند و چه نسبتی میان آنها و گناه شرعی و انحرافات اخلاقی برقرار است، در این نوشتار به اختصار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. لازم به ذکر است هر چند چاره جویی برای انحرافات اجتماعی ـ که با گناه فقهی و اخلاقی نسبت عموم و خصوص من وجه دارد ـ لزوماً و در همه موارد نمی‏باید از منظر دینی پی جویی شود و علوم تربیتی و تدبیرهای حکومتی بیشترین مسئولیت را در این زمینه دارد، اما دین به ویژه دین همه جانبه نگر، معنوی و اجتماعی اسلام، اگر به خوبی فهم و تطبیق شود، می‏تواند نقش تعیین کننده ـ به ویژه در مرحله پیشگیری و واکسینه نمودن ـ ایفا نماید.

مفاد تعالیم دینی، اعم از نظم، انضباط، محدودیت‏های سازنده و جهت دار و مایه‏های عمیق معنوی ادیان به ویژه در دین اسلام، بخشی از توانمندی‏های دین است که در همة زمینه‏های فردی و اجتماعی و از جمله در مقابله با انحرافات اجتماعی بکار می‏آید.

واژگان کلیدی:

انسان، دین، گناه، الگو، اراده، نظم، انحرافات اجتماعی، نیاز درونی.

در طول تاریخ انحرافات اجتماعی از جمله معضلات جوامع بوده است، بدین سبب فلاسفه، جامعه شناسان، روانشناسان و حقوق دانان با توجه به تخصص‏های مربوطه راهکارهایی برای مقابله و پیشگیری از انحرافات به جوامع ارائه می‏دهند، نکته قابل تأمل آن است که آیا دین در این مقوله هم می‏تواند نقشی ایفا نماید؟ و آیا می‏توان از اهرم دین برای این امر بهره برد؟ به جهت اهمیت این سؤالات در نوشتار ذیل از منظر دینی و فلسفی به آنها پاسخ داده می شود و در شماره آتی با رویکرد جامعه شناختی این موضوع مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

موضوع انحرافات اجتماعیاز موضوعات مهمی است که همواره هم ذهن کارگزاران سیاست و تعلیم و تربیت را به خود مشغول داشته و هم توجه جدّی جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی را برانگیخته است. گرایش مطالعاتی آسیب شناسی اجتماعیعهده دار کندوکاو در همین موضوع است. اهتمامی که اغلب ادیان شناخته شده به جامعه و رفتارهای اجتماعی دارند، در کنار تأثیر شگرفی که دین در جوامع دیندار دارد، می‏طلبد که به نگرش ادیان به ویژه اسلام که از اجتماعی ترین دین‏های شناخته شده است، به انحرافات اجتماعی و راههای پیشگیری از آن، توجه ویژه ای مبذول شود. البته ذکر نکته ای قابل توجه است که رویکرد دینی به این بحث، تداعی کننده این مطلب نیست که گویا پیشگیری و درمان انواع انحراف‏های اجتماعی فقط وظیفة دین یا در وسع و توان دین است، لذا قبل از بیان رسالت اصلی هر نهاد، باید میزان توانایی‏های نهفته در آن به خوبی شناخته شود تا بی دلیل، سطح مطالبات و انتظارات از آن نهاد بالا نرود تا در صورت برآورده نشدن آن توقعات، ناخواسته زمینه بدبینی فراهم نگردد. این اشتباه ومغالطة بزرگی است که دین مسئول و عهده دار پاسخگوئی به همة پرسش‏ها و موظف به حلّ همة مشکلات آدمیان شناخته شود، همچنان که در مقابل، این نهایت گوهرنشناسی است که قدر ومنزلت دین پاس داشته نشود و کارکردهای مثبت آن در ساحت‏های گوناگون فردی و اجتماعی نادیده گرفته شود، لذا این اهمال و فروگذاری در حقیقت به معنای محروم ساختن جامعه از عنصری اثرگذار می‏باشد که تا اعماق جان در همة ساحت‏های وجودی انسان نقش می‏آفریند. از این رو لازم است، قبل از تبیین رویکرد دینی به انحرافات اجتماعی از مفهوم انحراف اجتماعی و نیز ماهیت اصلی و وظیفة اساسی دین تصویر درستی اراده شود.

انحرافات اجتماعی

انحراف یا کجروی رفتاری است که با معیارهای پذیرفته شده یا انتظار اجتماعی گروه یا جامعه ای خاص مغایر باشد. این تعریف، شامل رفتارهای گوناگون، نظیر تقلّب، ارتشا، جنایت، اعتیاد، ظلم و … می‏شود. بنابر نظر «کلینارد» این اصطلاح زمانی کاربرد دارد که رفتار، صورتی ناپسند پیدا نماید و ناپسندی آن به گونه ای باشد که از حدود اغماض جامعه فراتر برود.

یکی از مفاهیم نزدیک به انحراف، مفهوم نابهنجاری است. فرد نابهنجارکسی است که فاقد سازگاری با ساخت کلّی یک نظام باشد که یا در کارآیی یک نظام، مضرّ یا با انتظار و توقع مردم، ناهمخوان و یا از آنچه معمول، متداول و طبیعی شمرده می‏شود، متمایز باشد. در روانشناسی اجتماعی، شخصی نابهنجار خوانده می‏شود که با ضوابط اجتماعی - فرهنگی محیط پیرامون خود، سازگاری نیافته باشد و در روانپزشکی کسی نابهنجار تلقی می‏شود که با خود، محیط پیرامون و انتظارات محیطش همساز نباشد.

بدین ترتیب، مبنای انحراف دانستن یک رفتار، مخالفت آن با هنجارهای پذیرفته شده، انتظارهای جامعه یا هر گروه اجتماعی دیگر و ناهمخوانی آن با یک نظم خاص اجتماعی یا گروهی است، پس از یک سو با تنوع فرهنگ‏ها، معیارهای کجروی نیز تفاوت می‏یابد (همین نسبیّت معیارها و تنوع فرهنگ‏ها، مایة ناسازگاری و گاه ستیز دولت‏ها و ملت‏ها می‏شود) و از سوی دیگر، از آنجا که هیچ کس دقیقاً رفتاری منطبق با الگوهای اجتماعی ندارد، زیرا رفتار هر فردی تابع خطوط خاص شخصیت خود نیز هست، پس آن رفتاری


دانلود با لینک مستقیم


اقتدار دین در پالایش جامعه از انحرفات اجتماعی