فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه سیری در زندگانی و اندیشه های کلی واجتماعی افلاطون و کانت

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پایان نامه سیری در زندگانی و اندیشه های کلی واجتماعی افلاطون و کانت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه سیری در زندگانی و اندیشه های کلی واجتماعی افلاطون و کانت


دانلود پایان نامه سیری در زندگانی و اندیشه های کلی واجتماعی افلاطون و کانت

افلاطون در سال 427 قبل از در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. در 18 سالگی با سقراط آشنا شد و مدت 10 سال را به شاگردی سقراط به سر برد. بعد از اعدام سقراط یک سلسله سفر را آغاز کرد که در طی این سفرها از نقاط مختلفی از جهان نظیر مصر و سیسیل و فلسطین دیدن کرد که در این سفرها با اندیشه های متفاوتی آشنا شد که تاثیر آنها در افکار افلاطون هویدا است.هنگامی که افلاطون به آتن بازگشت 40 سال داشت. در این زمان بود که مدرسه معروفش را به نام آکادمی تاسیس کرد. این مدرسه را می توان اولین دانشگاه محسوب کرد که در آن دروسی نظیر فلسفه ریاضیات و نجوم تدریس می شد. (ابو النصر26:1385)

برای مطالعه افلاطون یقینا بهترین منبع همان آثار اوست که در قالبی ادبی نوشته شده اند. با مطالعه این آثار به راحتی می توان به قریحه ادبی افلاطون پی برد. مهمترین و در عین حال کاملترین اثر افلاطون کتاب جمهوریت است. که او در این کتاب در باره مسایل فلسفی مختلفی سخن رانده است از اخلاق گرفته تا ساسیت و هنرو تربیت و مابعد الطبیعه سخن رانده است.
با مطالعه نوشته های افلاطون می توان به سیر افکار او پی برد. کتب وی را می توانیم بر اساس دوره ای از زندگی که افلاطون اقدام به نگارش آن کرده است به سه دسته تقسیم بندی نماییم.
دسته اول کتب و رسالاتی هستند که در دوران جوانی او نگاشته شده اند. نوشته های این دوران اکثرا دیالوگهایی بدون نتیجه گیری هستند. سمت و سوی نوشته های این دوران مربوط به فعالیت های تربیتی است.
آثار دوره میانسالی بر خلاف دوره جوانی حاوی دیالوگهایی با نتیجه گیری است. درآثار این دوره است که مسایل اساسی فلسفه فلاطون نظیر ایده و مثل مطرح می گردد . اثر برجسته افلاطون در این دوره جمهوریت است. (ابراهیمی دینانی123:1376 )
و بالاخره آثار دوران کهولت افلاطون که می توان آنها را آثار دوران پختگی و اصلاح آثار قبلی دانست .برای مثال از آثار این دوره می توان به قانون و نوامیس اشاره کرد.

رابطه مُثُل با محسوسات چیست؟
منقدان می گویند که بدین نحو افلاطون:
پاسخ به سنت گرایان !
زندگی نامه کانت
درآمدی برفلسفه اخلاق کانت
آثار معروف کانت درباره فلسفه اخلاق
اعمال انسان ها از نظر کانت
غایت حقیقى عقل از نظر کانت
اخلاق عقلانى
اخلاق کانتی چگونه اخلاقی است؟
کانت 4 سوال معروف را مطرح میکند که عبارتند از:
فلاسفه عقل گرا (راسیونالیست)
1. حسیات استعلایی،
2. تحلیل استعلایی (فاهمه)،
3. دیالکتیک استعلایی (عقل).
داده های حسی و تجربی از نظر کانت
کانت در معرفت شناسی
کانت در بحث زمان و مکان
نتیجه گیری
فهرست منابع:
مُثُل از دیوتیمای کاهنه شروع می شود!
فایدون نظریه مُثُل را تنها «طرح» می کند.
پیام نظریه مثل افلاطون چیست ؟
افلاطون (Plato)

 

 

شامل 110 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه سیری در زندگانی و اندیشه های کلی واجتماعی افلاطون و کانت

تحقیق در مورد سیری در آیات حجاب

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد سیری در آیات حجاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سیری در آیات حجاب


تحقیق در مورد سیری در آیات حجاب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه25

 

فهرست مطالب

 

مقدمه:

معیار پوشش مناسب از دیدگاه قرآن

حجاب در لغت

پوشش در اسلام

پوشش در آیات قرآن

شان نزول :

 

حمد و سپاس بیکران خدای را که جهان را هستی بخشید و چرا عقل را در آدمی بر افروخت او را با سرمایه علم و فطرت امتیاز بخشید و استعدادهای نهتفته اش را با الهامات فطری و پیروی از ره آورد پیامبران الهی شکوفا ساخت. حیاء را در نهاد او به ودیعت نهاد و لباس و پوشاک را در لابلای نعمتهایش به بشر ارزانی داشت. اشتیاق درونی زن را به پوش در شرایع الهی محکم ساخت تا گوهر هستی زن در صدف پوشش صیانت گردد و جامعه از فروافتادن به گرداب فساد و تباهی نجات یابد.

با کمال تاسف در اوج شکوفایی علم و صنعت در جهان معاصر الهامات درونی زن لگمال هوسهای زودگذر و سود جوییهای اقتصادی گردید و قانون الهی حجاب نادیده گرفته شد و به نام آزادی فرهنگ خود آرایی و بی بند و باری ترویج گردید. در نتیجه نظام خانواده از هم گسسته شد و التهابات روحی افزایش یافت و ماراض جسمی فزونی گرفت.

آری نهضت آزادی زنان اگر چه محدودیتهایی را در جهان غرب از زن برداشت ولی بدبختی‌های فراوانی را برای زن و جامعه بشریت به ارمغان آورد. غم انگیزترین فاجعه آن است که به تدریج خودآرایی ‹ ارزش › شد و وسیله پیشرفت قلمداد گردید و حجاب ارتجاع نام گرفت و علامت عقب ماندگی معرفی شد و متاسفانه کشوهای اسلامی هم با روی باز از راه و رسم دشمن استقبال نمودند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سیری در آیات حجاب

دانلود مقاله سیری در مفاهیم نهج البلاغه

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله سیری در مفاهیم نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

به ترتیب الفبایی
برای آنکه از کنار دریای بیکران نهج البلاغه، لب تشنه بازنگردیم و با موضوعات و مفاهیم گوناگون نهج البلاغه و سبک و سیاق آن آشنایی بیشتری پیدا کنیم، گزیده‎ای از مفاهیم این کلام جاودانه را به شیوة الفبایی از نظر می‎گذرانیم. باشد که با غوطه‎ور شدن در دریای کلام امام ـ علیه السّلام ـ غبار تیرگی‎ها از جان بزداییم و با گوش جان سپردن به آوای ملکوتی نهج البلاغه، روح و روان را صفا بخشیم.
برای پرهیز از اطالة کلام وبا توجه بهگستردگی معارف غنی ارزشی نهج البلاغه، در هر حرف از حروف الفبا تنها به یک یا دو مفهوم ( آن هم به نقل یک یا دو جمله) بسنده می‎کنیم:[1]
1. اخلاق
آنکه حساب نفس خود کرد سود برد، و آنکه از آن غافل ماند زیان دید، و هر که ترسید ایمن گردید، و هر که پند گرفت بینا شد، و آنکه بینا شد فهمید و آنکه فهمید به دانش رسید.[2]
2. بینش
همانا دنیا، نگاه کوردلان را بن‎بستی است که فراسویش هیچ نمی‎بیند. ولی آنکه بیناست نگاهش از دنیا گذرد، و از پس آن سرای آخرت را نگرد، بینا از دنیا رخت بربندد، و نابینا دل به دنیا بندد. بینا از دنیا بهره گیرد و کوردل برای دنیا توشه برگیرد.[3]
3. پارسایی
ای مردم، پارسایی، دامن آرزو در چیدن است، و شکر نعمت حاضر گفتن، و از ناروا پارسایی ورزیدن و اگر از عهدة این کار برنیایید، چند که ممکن است خود را از حرام واپایید و شکر نعمت موجود فراموش منمایید که راه عذر برشما بسته است، با حجّت‎های روشن و پدیدار، و کتاب‎های آسمانی و دلیل‎های آشکار.[4]
4. تاریخ
از گذشتة دنیا، آینده‎اش را چراغ عبرتی ساز؛ چرا که پاره‎های تاریخ با یکدیگر همانند است و در نهایت پایانش به آغازش می‎پیوندد و تمامش در حال دگرگونی است و رفتنیست.[5]
5. ثروت
هیچ ثروتی چون خرد، هیچ تهیدستی چون نادانی، هیچ میراثی چون ادب وهیچ پشتیبانی چون مشورت نمودن نیست.[6]
6. جهاد
امّا بعد، جهاد، دری است از درهای بهشت که خدا بر روی برگزیدة دوستان خود گشوده است؛ و جامة تقواست که تن آنان را پوشانده است. زره استوار الهی است که آسیب نبیند؛ و سپر محکم اوست که تیر در آن ننشیند. هر که جهاد را واگذارد و نا خوشایند داند، خدا جامة خواری بر تنش پوشاند و فوج بلا برسرش کشاند و در زبونی فرو ماند. دل او در پرده‎های گمراهی نهان، و حق از او روی گردان. به خواری محکوم و از عدالت محروم.[7]
7. چاره اندیشی برای بیچارگان
(ای مالک) خدای را، خدای را، در خصوص فرودستان، زمینگیران، نیازمندان، گرفتاران، و دردمندان که دردشان را هیچ چاره‎ای نیست، چه در میان این قشر کسانی به دریوزگی روی می‎آورند و کسانی با نیاز آبرو داری می‎کنند.
پس، برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برایشان تعیین کرده است و تو را به رعایتش فرمان داده است و از بیت المال و محصول زمین‎های غنیمتی اسلام ـ در هر شهری ـ سهمی برایشان در نظر بگیر؛ چرا که برای دورترین مسلمانان، همانند نزدیک‎ترینشان سهمی هست و تو مسئول رعایت حق همگانی.[8]
8. حب و بغض
ای مردم، محور اجتماع مردم حب و بغض (خوشنودی وخشم) است، بی‎گمان ناقة ثمود را تنها یک نفر پی کرد، اما چون تمامی قوم ثمود به کار او رضا دادند، خداوند همة ایشان را سزاوار عذاب ساخت و این سخن خداوند سبحان است که فرمود: «پس آن ناقه را پی کردند و همگی پشیمان شدند.»[9]
9. خود شگفتی (عُجْبْ)
از خودپسندی و تکیه زدن بر توانمندی‎هایت که به شگفتی وامی‎داردت و گرایش گوش سپردن به چاپلوسی‎ها را در تو زنده می‎کند، سخت بر حذر باش! که برای پایمال کردن نیکی نکوکاران، این مطمئن‎ترین فرصت است برای شیطان.[10]
10. دعا
(گروهی آن حضرت را پیش رویش ستودند، فرمود:) بار خدایا تو مرا از خودم بهتر می‎شناسی و من خود را از آنان بیشتر می‎شناسم، خدایا ما را بهتر از آن کن که می‎پندارند و بیامرز از ما آنچه را نمی‎دانند.[11]
11. ذکر
از سخنان آن حضرت است هنگامی که آیة «رجال لاتلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله» را تلاوت می‎فرمود:
همانا خداوند سبحان یاد خود را مایة جلای دل‎ها کرد تا به یمن آن، شنوایی جایگزین کری، بینش جایگزین کوری، انعطاف و حق‎پذیری جایگزین کین‎توزی گردد. آری، خداوند ـ که تمامی بخشیده‎هایش گرانمایه است ـ در دوران‎های پی در پی تاریخ ـ حتی در روزگاران فترت ـ همواره بندگان خاصی دارد که در ژرفنای اندیشه و در عمق خردهاشان با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز، و آنان با روشنایی ویژه‎ای که در چشم‎ها و گوش‎ها و دل‎هاشان پدید می‎آید به چراغ‎هایی می‎مانند فرا راه انسانها؛ ایام خدا را به یاد آنان آرند و مردمان را از بزرگی و جلال او ترسانند.[12]
12. رنگارنگی روزگار
روزگار را دو چهره است: روزی از تو و روزی بر تو. در آن روزی که از توست سرکشی بنه و روزی که بر توست تن به شکیبایی ده![13]
13. رهبری
آنکه خود را پیشوای مردم سازد، پیش از تعلیم دیگری باید به ادب کردن خود بپردازد، و بیش از آنکه به گفتار تعلیم فرماید باید به کردار ادب نماید، و آنکه خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته‎تر به تعظیم است از آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد[14]
14. زیان زبان
جبران آنکه با نگفتن از دست نهاده‎ای آسان‎تر است از تدارک آنچه با گفتن از دست داده‎ای، و نگاهداری آنچه در مشک است با استوار بستن در آن با بند است. آنچه در دست است نگهداری، بهتر از آن است که آنچه نزد دیگران است خواهی؛ تلخی نومیدی بهتر، تا دست دریوزگی نزد مردمان بردن؛ کار با پارسایی برتر از هرزگی با توانگری است؛ و هر کس خود تواناتر است به راز خویش نگه داشتن؛ و بسا کوشنده که در جهت زیان خود کوشد! آنکه پرگوید، یاوه سراید؛ و هر که بیندیشد، بینش یابد.[15]
15. ژرفای هستی
به ژرفای عظمت تو آگاهیمان نتواند بود. دانش ما تنها این است که می‎دانیم تو زنده و برپا دارندة جهانی، بی‎آنکه خواب بربایدت. ژرفای ذاتت را هیچ نگاهی درنیابد و ادراک وجودت را هیچ چشمی نتواند، بلکه این ادراک توست که پهنة چشم‎ها را فرا گرفته و پایان عمرها را می‎دانی و عنان سرتاپای پدیده‎ها را در دست قدرت خود داری.
آنچه را ما از آفرینشت می‎بینیم و با آن از قدرتت به شگفتی می‎آییم و در توصیف بزرگی سلطنتت لب می‎گشاییم، بسی ناچیزتر است از آنچه از ما پنهان است و چشم‎هامان از دیدنش ناتوان است و اندیشه‎مان از تسخیر آن در بن‎بست است و میان ما و آن پرده‎هایی از غیب در افکنده است.
پس هر که با قلبی فارغ اندیشه به کار گیرد تا دریابد که تو چگونه عرش خویش برپا داشته‎ای و مخلوقاتت را آفریده‎ای، و چگونه آسمان‎هایت را در فضا آویخته‎ای و چه‎سان زمین را بر امواج آب‎ها گسترده‎ای، نگاهش حسرت‎زده، خودش مبهوت، گوشش منگ و اندیشه‎اش سرگردان، به واپس باز می‎گردد.[16]
16. ساده زیستی
(حضرتش را با جامه‎ای کهنه و پینه‎دار دیدند، سبب پرسیدند، فرمود:)
با این گونه پوشش دل خاشع شود، و نفس رام گردد؛ و مؤمن آن را الگو گیرد.[17]
17. سینه فراخی (شرح صدر)
سینة خردمند صندوق راز اوست، (و در جای دیگر فرمود: ) ابزار ریاست فراخی سینه است.[18]
18. سپاسگزاری
به خدا سوگند اگر دل‎های شما یکسره بگدازد و دیدگانتان از شوق پروردگار یا از بیم کردگار سیل خون روان سازد و تا چند که دنیا پایدار است در آن بمانید این همه کرده‎های شما پاداش نعمت‎های خدا نخواهد بود به ویژه این نعمت که شما را به راه ایمان هدایت فرمود.[19]
و نیز فرمود: چون طلیعه‎های نعمت‎ها به شما رسید، با ناسپاسی تداوم آن را مبرید.[20]
19. شهرت گریزی
شادمانی مؤمن در رخسار اوست و اندوهش در دلش، سینه او فراخ‎ترین است و نفس او خوارترین؛ برتری طلبی را دوست نمی‎دارد و از شهرت‎طلبی گریزان است و اندوهش دراز است و همتش فراز... .[21]
20. شهادت خواهی
کجایند مردمی که به اسلامشان خواندند، و آن را پذیرفتند؛ و قرآن خواندند و دستورهایش را پیروی کردند، به کارزارشان برانگیختند، و آنان همچون ماده شتر که به بچه خود رو می‎آورد، شیفتة آن گردیدند. شمشیرها را از نیام برآوردند و گروه گروه و صف به صف روی به اطراف زمین نهادند، بعضی نجات یافته و بعضی به شهادت رسیدند.[22]
21. صبر راز پیروزی
شکیبا پیروزی را از کف ندهد، گر چه روزگارانی بر او گذرد.[23]
و نیز فرمود: چون سختی به نهایت رسد، گشایش در رسد؛ و چون حلقه‎های بلا سخت به هم آید، آسایش در آید.[24]
22. ضرار و مناجات علی ـ علیه السّلام ـ
( در خبر ضرار پسر ضَمْرَه ضبابی است که چون بر معاویه درآمد معاویه وی را از امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ پرسید، گفت: گواهم که او را در حالی دیدم که شب پرده‎هایش را آویخته بود و او در محراب خویش ایستاده، دست به محاسن، چونان مار گزیده به خود می‎پیچید و با اندوه می‎گریست و می‎گفت: ) ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو! برای من خود را به نمایش گذاشته‎ای؟ یا شیفتة من شده‎ای؟ مباد که تو در دل من جای گیری. هرگز! جز مرا بفریب! مرا به تو چه نیازی است؟! من ترا سه بار طلاق گفته‎ام و بازگشتی در آن نیست.
.............................................
[1] . ترجمه‎های این قسمت برگرفته شده از ترجمة استاد شهیدی و یا «خورشید بی‎غروب» است که گاهی اندک تغییراتی درآن داده شده است.
[2] . من حاسب نفسه ربح، و من غفل عنها خسر، و من خاف أمِنَ، و من اعتبر أبصر، و من أبصر فهم و من فهم علم. نهج البلاغه، حکمت 208.
[3] . و انّما الدنیا منتهی بصر الأعمی، لا یبصر ممّا و راءَها شیئاً، و البصیر ینفذها بصره و یعلم أنَ الدّار وراءَها. فالبَصیر منها شاخص، و الأعمی إلیها شاخص. و البصیر منها متزوّد، و الأعمی لها متزوّد. همان، خ 133.
[4] . أیّها الناس، الزهادة قصر الأمل، و الشکر عند النّعم، و الورع (لح: التورع) عند المحارم. فان عزب ذلک عنکم فلا یغلب الحرامُ صبرکم و لا تَنْسَوْا عند النعم شکرکم فقد اعذر الله الیکم بحجج مسفرة ظاهرة و کتب بارزة العذر واضحة. همان، خ 81.
[5] . و اعتبر بما مضی من الدنیا ما بقی منها، فان بعضها یشبه بعضاً و آخرها لا حق بأوّلها و کلها حائِل مفارق. همان، نامة 69.
[6] . لا غنی کالعقل، و لا فقر کالجهل، و لا میراث کالأدب و لا ظهیر کالمشاورة. همان، حکمت 54.
[7] . أمّا بعد: فإنّ الجهاد باب من أبواب الجنّة فتحهُ الله لخاصّة اولیائِه و هو لباس التقوی و درع الله الحصینة و جنّته الوثیقة، فمن ترکه رغبة عنه البسه الله ثوب الذلّ و شملة البلاءِ. و دیّث بالصغار و الغماءة و ضرب علی قلبه بالاسهاب و أدیل الحق منه بتضییع الجهاد و سیم الخسف و منع النصف. همان، خ 27.
[8] . ثم الله، الله، فی الطبقة السفلی من الذین لا حیلة لهم من المساکین و المحتاجین و أهل البؤسی و الزمنی، فأنّ فی هذه الطبقه قانعاً و معترّاً. و احفظ لله ما استحفظک من حقه فیهم، و اجعل لهم قسماً من بیت مالک، و قسماً منه غلّات صوافی الإسلام فی کل بلد، فإنّ للأقصی منهم مثل الذی للأدنی، و کل قد استرعیت حقه. همان، نامة 53.
[9] . أیّها النّاس، إنّما یجمع الناس الرضا و السخط، و انّما عقر ناقة ثمود الرجل واحد فعمّهم الله بالعذاب لما عموه بالرضا. فقال سبحانه: « فعقروها فأصبحوا نادمین». همان، خ 201.
[10] . و إیّاک و الاعجاب بنفسک و الثقة بما یعجبک منها، و حبّ الإطراء، فإنّ ذلک من أوثق فرص الشیطان فی نفسه لیمحق ما یکون من احسان المحسنین. همان، نامة 53.
[11] . (و مدحه قوم فی وجهه فقال: ) اللّهم أنک أعلم بی من نفسی و أنا اعلم بنفسی منهم، اللّهم اجعلنا خیراً ممّا یظنّون، و اغفرلنا ما لا یعلمون. نهج البلاغه، حکمت 100.
[12] . و من کلام له ـ علیه السّلام ـ قاله عند تلاوته «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله»: إنّ الله سبحانه جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقرة، و تبصر به بعد العشوة، و تنقاد به بعد المعاندة، و ما برح للهِ ـ عزّت الاؤه ـ فی البرهة بعد البرهة و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم، و کلّهم فی ذات عقولهم، فاستصبحوا بنور یقظة‌فی الأبصار و الاسماع و الأفئدة؛ یذکرون بأیام الله، و یخوفون مقامه بمنزلة الأدلة فی الفلوات. همان، خ 222.
[13] . و الدهر یومان: یوم لک و یوم علیک. فإذا کان لک فلا تبطر؛ و إذا کان علیک فاصبر. همان، حکمت 396.
[14] . من نصب نفسه للناس اماماً فعلیه أن یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره؛ و لیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه. و معلم نفسه و مؤدّبها أحق بالإجلال من معلم الناس و مؤدبهم. همان، حکمت 73.
[15] . و تلافیک ما فرط من صمتک ایسر من إدراکک مافات من منطقک. و حفظ ما فی الوعاء بشدّ الوکاء. و حفظ ما فی یدیک أحبّ إلیّ من طلب ما فی ید غیرک، و مرارة الیأس خیر من الطلب إلی الناس. و الحرفة مع العفّة خیر من الغنی مع الفجور. و المرء أحفظ لسرّه. و ربّ ساع فیما یضرّه! من أکثر أهجر، و من تفکّر أبصر. همان، نامة 31.
[16] . فلسنا نعلم کنه عظمتک إلا أنا نعلم أنک حیّ قیوم لا تأخذک سنة و لا نوم. لم ینته إلیک نظر، و لم یدرکک بصر، أدرکت الأبصار. و أحصیت الأعمار، و أخذت بالنواصی و الأقدام. و ما الذی نری من خلقک و نعجب له من قدرتک و نصفه من عظیم سلطانک. و ما تغیب عنا منه، و قصرت أبصارنا عنه، و انتهت عقولنا دونه، و حالت ستور الغیوب بینا و بینه أعظم. فمن فرغ قلبه، و اعمل فکره، لیعلم کیف اقمت عرشک و کیف ذرأت خلقک، و کیف علّقت فی الهواء سماواتک و کیف مددت علی مور الماء أرضک، رجع طرفه حسیراً و عقله مبهوراً و سمعه والها، و فکره حائرا. همان، خ 160.
[17] . و قد رئی علیه إزار خلق مرقوع. فقیل له فی ذلک، فقال: یخشع له القلب، و تذل به النفس؛ و یقتدی به المؤمنون. همان، حکمت 103.
[18] . صدر العاقل صندوق سرّه. همان، حکمت 6 و: آلة‌ الریاسة سعة الصدر همان، حکمت 176.
[19] . و الله لو انماثت قلوبکم انمیاثا، و سالت عیونکم من رغبة إلیه أو رهبة منه دما، ثم عمّرتم فی الدنیا ما الدنیا باقیة ماجزت أعمالکم الـح: عنکم) ـ و لو لم تبقوا شیئاً من جهدکم ـ أنعمه علیکم العظام، و هداه إیاکم للإیمان. همان، خ 52.
[20] . اذا وصلت الیکم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاها بقلة الشکر.همان، حکمت 13.
[21] . المؤمن بشره فی وجهه، و حزنه فی قلبه. أوسع شیء صدراً و أذلّ شیء نفساً. یکره الرّفعة و یشنأ السمعة. طویل غمّه. بعید همّه. همان، حکمت 333.
[22] . أین القوم الذین دعوا إلی الإسلام فقبلوه؟ و قرأوا القرآن فاحکموه، و هیجوا إلی الجهاد فولهوا و له اللقاح إلی أولادها. و سلبوا السیوف أغمادها. و أخذوا بأطراف الأرض زحفاً و صفاً صفاً. بعض هلک و بعض نجا. همان، خ 121.
[23] . لا یعدم الصبور الظفر و إن طال به الزمان. همان، حکمت 153.
[24] . عند تناهی الشدّة تکون الفرجة، و عند تضایق حِلَق البلاء یکون الرخاء. همان، حکمت 351.

 


زندگانی‎ات کوتاه است و ارزشت ناچیز، و آرزوی تو داشتن خُرد. آه از کمی توشه، درازی راه، دوری سفر و سختی محشر![1]
23. طاووس مصرعی زیبا از قصیدة بی‎پایان هستی
در این میان طاووس با آن پرهای پیچاپیچ و دمِ کشیده‎اش، یکی از شگفت‎انگیزترین و زیباترین پرندگان است. که خداوند او را بر اساس استوارترین هماهنگی‎ها آفریده است و رنگ‎آمیزی‎اش را در ردیف زیباترین رنگ‎آمیزی‎ها به انجام رسانده است.
این پرنده آن‎گاه که آهنگ جفت خویش کند، دم درهم رفته‎اش را چونان چتری می‎گشاید و سایبان سرش قرار می‎دهد؛ توگویی دمش بادبان کشتیی است که ناخدایش برافراشته است؛ به دم رنگارنگش می‎نازد و بدان فخر می‎فروشد... .
پنداری استخوان‎ پرهایش میله‎های سیمین است و پرهای هاله مانندش ـ که خورشید سان بر آن روییده است ـ چونان زرناب و قطعه‎های زبرجد.
اگر او را به گل‎ها و گیاهان روییده از زمین مانند کنی، گویی که از تمامت گل‎های بهاری دسته گلی فراهم آمده است و اگر با رنگ آمیزی جامه‎ها مقایسه‎اش کنی حله‎های پرنقش و نگار یا دستبافته‎های خوش نقش یمنی را خواهی یافت. و اگر در زیورها جستجویش کنی، به سان نگین‎های گوناگونش خواهی دید که در نقره‎های جواهر نشان نصب می‎شود.
با ناز و نشاط فراوان می‎خرامد و دم و بال‎هایش را برانداز می‎کند؛ پس زیبایی جامه و رنگ‎های جواهر نشانش او را به قهقهه وا می‎دارد؛ اما چون به ساق پای خویش نگاه می‎افکند، گریان با آهنگی که از درماندگی‎اش پرده برمی‎گیرد و بر دردمندی‎اش گواهی راستین است فریاد می‎کشد؛ چرا که ساق‎های این پرنده زیبا چونان ساق خروس دورگه باریک است و از قوزکش خاری نک تیز و کم پیدا سرزده است. بر فراز گردن این پرنده به جای یال، کاکلی سبز فام و پرنقش و نگار در نگاه می‎نشیند؛ و بر آمدگی گردنش به گردن بلورین کوزه‎ها ماننده است و از نقطه فرودین گردن تا شکم، درست به زیبایی و سمة یمنی رنگ آمیزی شده است. یا به آیینة شفافی ماند که پرده‎ای از حریر بر آن افکنده باشند. تو گویی که این عروس زیبای طبیعت، در معجر سیاهی پیچیده و پوشیده است، اما سیاهی‎اش را چنان آب و رنگی است که گویی سبزی بسیار خوشرنگی با آن در آمیخته است.
در امتداد شکاف گوشش خط کشیده‎ای است به رنگ بابونة سفید که سفیدی‎اش را در آن زمینة سیاه، درخشش ویژه‎ای بخشیده است.
کمتر رنگی را می‎توان یافت که طاووس از آن بهره‎ای نبرده باشد، یا با شفافیّت و زرق و برق جامه‎اش بدان جلای برتری نداده باشد. او گل‎های پراکنده بهاری را ماند که باران بهاران و گرمای آفتاب در آن نقشی نداشته است.
جالب‎تر آنکه این پرنده هر ازچندگاه پرهای افسانه‎ایش را بیرون می‎شود و تن به عریانی می‎دهد، پرهایش پیاپی فرو می‎ریزند و از نو می‎رویند؛ تا دگر بار ترکیب گذشتة‌خود را بازیابند، بی‎آنکه میان این پرها و پرهای پیشین اندک تفاوتی پیش آمده باشد، یا رنگی جابه جا شده باشد. هرگاه به تماشای دقیق یکی از پرهایش بنشینی، در لحظه‎ای سرخی گل را می‎نمایدت و در لحظه‎ای دیگر سبزی زبرجد را و گاه زردی زرناب را!
راستی را که هوش ژرف اندیش و خردهای جوشان، ژرفای این ویژگی‎ها را چگونه دریابند؟ و گفتارهای توصیف گران به نظرم کشیدن این همه زیبایی را چگونه توانند؟! و مگر نه این است که ناچیزترین اجزایش پندارها را از ادراک و زبان‎ها را از توصیف ناتوان ساخته است؟[2]
24. ظرف دانش
همه ظرف‎ها چنانند که چون چیزی در آن ریخته شود ظرفیت‎شان کاسته گردد، مگر ظرف دانش که با افزودن دانش در آن، پیوسته گسترش یابد.[3]
25. عبرت‎آموزی از تاریخ
از آنها که پیش از شما بودند عبرت گیرید، که چگونه در خاک غنودند؛ اندامشان از هم گسیخت، دیده‎ها و گوش‎‎هایشان فرو ریخت، شرف وعزتشان رخت بربست، شادمانی و تن آسایی‎شان از هم گسست. نزدیکی فرزندان به از دست دادن آنان کشید و همنشینی همسران به جدا شدن از آنان انجامید. نه به هم می‎نازد و نه فرزند می‎آورند؛ و نه یکدیگر را دیدار می‎کنند، و نه در کنار یکدیگر به سر می‎برند![4]
26. غرور عامل سقوط انسان
و دیگری که دانشمندش دانند، و بهره‎ای از دانش نبرده؛ ترّهاتی چند از نادانان و مایه‎های جهلی از گمراهان، ه دست آورده و دام‎هایی از فریب و غرور برای مردمان گسترده. کتاب خدا را به رأی خویش تفسیر کند، و حق را چنانکه خواهد تعبیر کند. مردم را از بلاهای سخت بی‎تفاوت سازد و گناهان بزرگ را آسان شمارد.[5]
27. فتنه (آزمایش)
کسی از شما نگوید: «خدایا از فتنه به تو پناه می‎برم!» چه هیچ کس نیست جز که در فتنه است، لیکن آنکه پناه خواهد از فتنه‎های گمراه کننده پناه جوید، که خداوند سبحان فرماید: «بدانید که مال و فرزندان شما فتنه است». و معنای آن این است که خدا آنان را به مال‎ها و فرزندان می‎آزماید تا ناخشنود از روزی وی، و خشنود از آن را آشکار نماید؛ بی‎گمان خداوند سبحان به حال آنان از خودشان داناتر است. با این همه در بوتة آزمون قرار می‎گیرند تا آنچه هست در عمل‎هاشان عینیّت یابد و پاداش و کیفر را سزاوار شوند.[6]
28. فتنه‎گریزی

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیری در مفاهیم نهج البلاغه

تحقیق در مورد سیری در پیدایش خط

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد سیری در پیدایش خط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سیری در پیدایش خط


تحقیق در مورد سیری در پیدایش خط

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه35

 

فهرست مطالب

 

خطوط باستان

 

 

الف: خط چینى

 

ب: خط میخى

 

ج: خط هیروگلیف مصری

 

د: هیروکلیف هیتیتى

 

 

تاریخ خط در ایران

 

 

ورود اسلام به ایران و تحول خط

 

خطوط اصلی و متداول عصر حاضر در ایران

 

 

1- کوفی

 

2- خط محقق

 

3- خط ریحان

 

4- خط ثلث

 

5- خط نسخ

 

6- خط تعلیق

 

7- خط دیوانی

 

8- خط رقعه

 

9- خط نستعلیق

 

10- خط شکستۀ نستعلیق

 

 

تحول و نوآوری در دنیای معاصر

 

 

الف ـ دوره اول ـ قاجاریه ـ (‌دوره نوآوری در جامعه سنتی )

 

ب- دوره دوم – پهلوی (دوره‌ نوسازی)

 

 

خط و تبلیغات

 

سنت ‌شکنی در ارتباط شکل و محتوی

 

مدرنیستها و اقلام قدیم

 

 

فهرست منابع

 


 

 

به نام خدا
 

 

خط، هنر تثبیت ذهنیات است با علایم معهود چشم. احتیاج به حفظ خاطره‌ها نخستین محرک پیدایى خط در بین اقوام عالم بود. چه انسان اولیه براى حفظ امورى که مى‌خواست سالهاى مدید باقى بماند، ابتدا به رسم صور آنها پرداخت و از این تصویرپردازی روش تصویرنگارى را بوجود آورد. روش تصویرنگارى

 


 



 

 

تصویرنگاره و اندیشه نگاره




 

که به ابتدا ناظر به رسم صور اشیاء بود، بعدها توانست با تصویر اشیایى شبیه به اندیشه‌ها به نمایش اندیشه نیز اقدام کند. این طریق نمایش اندیشه همانست که نام اندیشه‌نگارى را در تاریخ خطوط دارد. روش اندیشه‌نگارى، گرچه تا حدى رافع نقص تصویرنگارى شد ولى باز کافى نبود چه در این روش اندیشه‌ها با علایمى نمایش داده می شدند که بکلى فارغ و مستقل از زبان بودند. در قدیم یک سلسله اعمال و علایمى وجود داشت که تا حدى به حفظ خاطره‌ها و امورى که باید حفظ شوند، کمک مى‌کرد، نظیر: چوب‌خط‌هاى کوچک آلمانیهاى قدیم و یا ریسمانهاى گره‌خورده ی مردمان پرو از زمان اینکاها و یا گردن بندهاى صدفى قوم ایروکوا به نام وامپون و بالاخره چوب‌خط‌هاى استرالیایی ها. نارسایى روش اندیشه‌نگارى موجب شد که در کار نگارش طریق دیگرى پیش آید که بستگى بیشتر با زبان داشته باشد، یعنى بستگى با اصواتى که چون گوش آنها را شنید، معانى آنها را درک کند. در این روش، اسم ها با علایمى نمایش داده می شوند که ربطى با اصوات مزبور ندارند، ولى در عوض آن خاصیت را دارند که چون چشم آنها را دید (بوقت قرائت) الفاظى قرین این علامات کند. با بکار بستن علایمى که شکل کلمات آن جناس لفظى با کلمات مبین معانى آنها دارد خط به مرحله ی سیلابى کشانیده شد. در این مرحله، هر سیلاب با علامتى خاص همراه است که با پیشرفت نمایش سیلابى خط کم‌کم روش الفبایى خط بوجود آمد. در روش سیلابى، با تجزیه ی سیلاب ها و نمایش مجزاى هر یک از آنها مطلب شکل تحریرى به خود می گیرد. در دنیاى قدیم ما به چهار نوع خط اندیشه‌ نگار بر مى‌خوریم به شرح زیر:

 

الف: خط چینى
ب: خط میخى
ج: خط هیروکلیف مصرى
د: خط هیروکلیف هیتیتى
 

 


الف: خط چینى

 

چینى‌ها ابتدا با رسم اشکالى آغاز به نگارش کردند، ولى علامات آنها به علت نارسایى موجب شد که بعدها ترکیباتى بسازند و با آن ترکیبات به بیان اندیشه‌هاى خود بپردازند. این ترکیبات گرچه از یک سو مصور اندیشه‌هاى آنان بود، ولى از طرف دیگر در انتقال مقاصد آنها نقش صحیح بازى نمى‌کرد و سرانجام به آنجا کشید تا چینى‌ها با تکوین علاماتى که بیشتر تکیه بر اصوات مى‌کرد، به نوعى خط صوت‌نگار دست یابند. این خط صوت‌نگار گرچه از حیث آنکه با زبان بستگى داشت؛ در مرحله‌اى جلوتر از خط قدیم بود، ولى از آنجا که هر حرف مى‌توانست نمایشگر اصوات مختلف چندى باشد واجد نقص بسیار بود. چینى‌ها براى رهایى از این نقص، یعنى نمایش معنى حقیقى هر علامت از علائمى اندیشه‌نگار به نام کلید استفاده کردند و هر کلید مبین یک نوع اندیشه بود. دانشوران چینى بعدها به یک قسم خط تندنویسى دست یافتند که نمونه ی خط ژاپونى شد.

 

خوشنویسی نیز از کهن ترین هنرهای چین است. چینی ها خوشنویسی را جوهر نقاشی های


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سیری در پیدایش خط

تحقیق سیری در سیوه نبوی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق سیری در سیوه نبوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق سیری در سیوه نبوی


تحقیق سیری در سیوه نبوی

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:93

فهرست مطالب:
عنوان                                                                                                                             صفحه
پیشگفتار ................................................................................................................................  5         
مقدمه.......................................................................................................................................6
فصل اول       طلوع پیامبر اسلام(ص)
      بخش اول     دوران کودکی................................................................................................. 7
      بخش دوم    دوران نوجوانی...............................................................................................  11                                                                              
         بخش سوم     درخشش پیامبر اسلام....................................................................................  16                                                                  
       بخش چهارم   آغاز بعثت.....................................................................................................   19
       بخش پنجم     تاکتیک مبارزات...........................................................................................   30                                                                                                                                       
       بخش ششم     آغاز هجرت.................................................................................................   32
فصل دوم       سیره ی پیامبر اسلام (ص)                                                                    
         بخش اول         کلام پیامبر (ص).........................................................................................  41
           بخش دوم        رفتار پیامبر (ص)......................................................................................... 43                                                                                                                                         
           بخش سوم        ملاطفت با کودکان.....................................................................................     52                                                               
         بخش چهارم    رمز خاتمیت      .......................................................................................... 54
           بخش پنجم       مدیریت و رهبری.......................................................................................    61
          بخش ششم         ارزش تحصیل علم.....................................................................................   62
فصل سوم       جنگهای پیامبر      
      بخش اول           غزوه بدر..................................................................................................... 66                                                                         
           بخش دوم          غزوه احد....................................................................................................  70                                                                
          بخش سوم          غزوه احزاب(خندق).....................................................................................74
          بخش چهارم       غزوه حنین.................................................................................................. 78
فصل چهارم   
        بخش اول          برخی از معجزات پیامبر اکرم (ص).............................................................. 81
         بخش دوم      کلماتی کوتاه از حضرت رسول(ص)............................................................  88
منابع و ماخذ  .............................................................................................................................. 93

پیش گفتار:
حمد و ثنای بی حد و حصر، ذات مقدس خداوندی را سزا است که منزه از هر عیب و نقص است و درود نا محدود به روان پاک خاتم پیمبرانش که جامع فضائل و مکارم اخلاق است با سیمای « انّک لعلی خلق عظیم» به جهانیان معرفی شده است، و سپاس بی پایان بر ال بیت پیامبرش که طبق آیه شریفه تطهیر « اِنَّما یُریدُ الله لِیَذهَبُ عَنکُمُ الرِجسُ اَهلَ بَیتَ وَ یَطَهَرَکُم تَطهیراً» از همه پلیدی ها و ادناس منزه و مطهر قرار داده شده اند و طبق سوره مبارکه کوثر تا قیامت به عوان نسلی پاک و نورانی و با برکت نه تنها باقی خواهند ماند که پیوسته بر این ذریه طیبه افزوده خواهد شد و لعنت و نفرین خداوندی بر دشمنان و بدخواهان پیامبر و آلش تا ابد که چشم دیدن معجزات و کرامات آنان را نداشته و ندارد.
به خاطر توجه امت بزرگ پیامبر مکرم اسلام و عاشقان خاندان امامت و ولایت برآن شدیم تا هر چه بیشتر امور خارق العاده و قدرت تصرف در عالم تکوینی را به عنوان معجزات و کرامات یاد آور شویم تا همگان به ویژه نسل جوان و نوجوان شناخت بیشتری ازاین چهره های هدایت و مبشران
و منذران بشریت پیدا کنند و نسبت به تعالیم سعادت بخش آنان تمکین بیشتری کنند و ما هم با ذکر و یاد پیامبر و آلش بهره بیشتر معنوی برده و توفیق شفاعت آنان را در روز واپسین پیدا کنیم. انشاءا...

مقدمه:
حمد و سپاس خداوندی را که یکتاست و همه ما را آفرید و به ما نعمتهای فراوان بخشید. خدایا ما را به راه راست هدایت فرما. درود و سلام بر ارواح مطهر تمامی انبیاء بویژه پیامبر خاتم حضرت محمد(ص) و جانشینان بر حقش. از آنجایی که همه ما مسلمان هستیم و در سال پیامبر اعظم (ص) قرار داریم، ضرورت دارد که پیامبر خود را بشناسیم و با سیره آن حضرت آشنا شویم و در پیروی از آن پیامبر گرامی و با انجام وظایف دینی خود راه سعادت را بپیماییم.
هُوَ الّذِی بَعَثَ فیِ الأُمّینَ رَسُولاً مِّنهُم یَتلُوا عَلَیهِم ءَایَتِهِ ی و یُزَکِّیهِم وَ یُعَلِّمُهُم الکِتبَ و الحِکمَهَ و أِن کانُوا مِن قَبلُ لَفِی ضَلَلٍ مُّبِینٍ.
اوست خدایی که میان امتها پیامبری از خود آنها برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا را تلاوت کند و آنها را از اخلاق زشت پاک کند و شریعت کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد با آنکه پیش از این همه در گمراهی بودند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق سیری در سیوه نبوی