فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق صائب شیرازی

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق صائب شیرازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

صائب

صائب تبریزی میرزا محمد علی صائب تبریزی بزرگترین غزلسرای قرن 11 هجری ویکی از نامدار ترین شاعرا ن سراسر تاریخ ادبیات فارسی در حدود 1000 هجری در تبریز زاد هشد . خانواده صائب جزء هزار خانواری بودند که به فرمان شاه عباس از تبریز به اصفهان کوچ کردند و در محله عباس آباد اصفهان سکنی گزیدند . صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر خود پر داخت ودر سال 1034 وی راهی هند شد و در سال 1042 به همراه پدر پیر خود که به قصد دیدار او به هند آمده بود به ایران بازگشته و در اصفهان مقیم شد . شاه عباس دوم وی را مقام ملک الشعراء نامید. این شاعر بزرگ متجاوز از 80 سال زیست و در اصفهان دیده از جهان فرو بست و اغلب تذکره سال فوت صائب را سال 1086 می دانند .

میرزا محمد پسر میرزا عبد الرحـیم تبریزی اصفحانی معروف به ( صائب ) از اسـتـادان بزرگ شـعـر فـارسی در عهد صفویست .خاندان او اصلا تبریزی و از اعقاب شمس الدین محمـدشیرین مغربی تبریزی شاعر مـشهور سده هشـتـم و آغاز سده نهم بود ، ولی ولادت و تربیت میرزا محمـد علی در اصفحان بوده و به همین سـبـب او را در تـذکره ها گاه تبریزی و گاه اصفحانی گفته اند. در حالی که شاعر انتساب خود و خاندانش را به تبریز فراموش نمی کرد . بطوری که خود گفته است :

صائب از خاک پاک تبریز است هست سعدی گر از گل شیراز پدر صائـب مـیرزا عبد الرحیم که از بازرگانان تبریز بود ، در عهـد شاه عباس بزرگ به اصفحـان مهاجـرت کرد و در محله عباس آباد سکونت گزید و مـیـرزا محمد علی آنجا ولادت یافت . سال تولدش به درستی معـلوم نیسـت ولی به طوری که در (( قصص الخاقانی )) آمده است صائـب به سال 1010 هجری متولد شده است . صائب در اصـفـحـان پرورش یافت و بنا بر شیوه زمان به یقین آنچه را از دانش های ادبی و عقلی و نقلی را نزد استادان زمان آن شهر وخـط را از عم خود شمس الدین تبریزی مـعـروف بـه (( شیرین قلم )) آموخت و در همین روزگار جوانی بود که به مکه و مشهد سفر کرد ، در سال 1037 هجری گویا به گونه بازرگانان ، سفر هند اختیار نمود . تاریخ این سفر را که 7 سال به درازا کشید ، بـرخی سـال 1034 هجری نوشته اند و این سـازگـار است با تصریح تذکره نویسان که عزیمت صائب را به هند در عین شباب ودر آخر عهد جهانگیری ،از راه کابل دانسته وآن را مقدمه آشـنایی وی با ظـفـرخـان احسـن شمرده اند ، زیرا حـکـومـت کابـل از سال 1033 هجری بر عهد ظفرخان بود که به نـیـابـت از پدر خویـش خواجه ابوالحسـن تـربتـی در آنجا بسـر می برد ، که از دوسـتان و مشـوقان بزرگ شـاعـران بود . صائب نخستین بار شـعر هـای خود را که تا آن هنگام پراکنده بود به تشویق ظفر خان احسن گرد آورد . واز جانبی دیگر دوستی مـیـان این دو گو ینده مایه آن شد که ظفر خان احسن شیوه رایج میان دیگر شاعرانی را که می شناخته ، رها کند و به سبـک صـائب رویآورد و بگوید : طرز یاران پیش احسن بعد از این مقبول نیست تازه گویی های او از فیض طبع صائب است

این آشنایی صائب با ظفرخان احسن همه مدت اقامت او را در هند فرا گرفت و چون در اوایل عهد شهاب الدین شاه جهان صوبه داری کابل به خواجه لشگر خان محول گردید و ظفر خان از کابل عـزم درگاه پادشاه کرد ، صـائـب را با خود برد و به حضورشاه جهان ، آن گاه که در برهان پور دکن بود ، معرفی نمود ، و این که شبلی نعمان در کتاب شعر العجم پنداشته که صـائب از ایران به قصد شاه جهان به راه افتاده (( و به وسیله تجارت و بازر گانی به دهـلی آمد و به در بار شاه جهان خود را رسانید )) درست نیست بلکه تاریخی که او به وسیله ظفر خان احسن به خدمت شاه جهان و خواجه ابوالحسن تربتی معرفی شد و (( بـه منصب هـزاری و خـطاب مسـتـعـد خانی سرفراز گردید )) چنان کـه در بهارستان سخن می بینیم مصادف بود با دومین سال شاه جهانی یعنی سال 1309 هجری و تا این زمان بیشـتر از چهار سال بود که صائب از ایران بیرون و در ملازمت ظفر خان احسن به سر می برده اقامـت صائب در برهان پور تا پـایـان اقامت شاه جـهان و به تبع او ظفر خان و پدرش خواجه ابو الحسن تربتی در آن سامان به درازا کشید و گویـا در همین اوقات یعنی بعد از آن که شـش سال از بیرون رفتن صائب از ایـران گـذشـتـه بود پدر شـاعر ، مـیـرزا عبدالرحـیـم سالخورده در آرزوی دیدار پسر خود را باگره رسانید و پسر را از آمدن خـود آگاه کرد و از او خواسـت که به خـانـه بازگردد . از خوشـبختی میرزا عبد الرحـیم شاه جهان در سال 1039 عزم بازگشت به پایـتـخـت کرد و ظـفـر خـان احـسن که این بار به جای پدر به سوبداری زکشــمیر می رفت صائب را با خود بدان سـامان برد واو پـس از سـیـر کشمیر ، هفت سال بعد از بـیرون رفتن از ایران یعنی سال هجری به ایران بازگشت و در اصفحان به حضـور شاه عباس دوم رسید وخطاب ملک الشعرایی در بار صفوی یافت و تا پایان عهد آن پادشاه وچنـد سالی از دوران شاه سـلیـمـان بزیست ودر این مدت محضرش در اصفحان محل اجتماع اهل ادب وآمد و شد دوسـتـداران اهل سخن بود . و او جز بقصد صیاحت بعضی از شـهر های ایران از اصفحان بـیـرون نرفـت و باز به اصفحان و به(( لنگر)) و (( تکیه )) خود معاودت کرد و همان جا بود تا سال 1081 در گذشت .

این واقعـه را به سال 1080 نیز نوشتـه اند . او را در اصفهان در باغـی که اکــنون به (( قـبر آقا)) معروف است به خـاک سپرده اند و این بیت از یـک غـزلش بر سـنگ قبر او نقــش شده است : درهیـچ پرده نیسـت نباشـد نـوای تو عالم پر است از تو و خالیست جای تو

صائب را علی ابراهیم خان خلیل درصحف ابراهیم وشبلی نعمانی در شعرالعـجم در شـعرشـاعر حکیم رکنای مسیح و حکیم شفایی نوشته البته نسبت شاگردی صائب به حکیم رکنا درست به نظرنمی آید زیرامسیح چنانکه در شرح حـالش آمده است بـتصریح ا بوالفـضـل علامی به سال 1011 هجری به هندوسـتان رفـت وصـائب درآن هـنگام یک ساله بود. هنگامی هم که حکیم رکنا در سال 1041 هجری به ایران باز می گشـت صائب از سـفر هند باز گشـتـه و سمت ملک الشعرایی دربار را یافته بود وطبعا سالها از زمان شاگردی او گذشته بود . اما شاگردی صائب در خدمت حـکـیـم شفایی در سال 1307 بعید به نظر نمی آید.صائب مانند بعضی از غزلسرایان اسـتاد اهـل صفوی شاعر مدیـحه سرا هم بوده و نام ممدوحانی چون ظفر خان احسن وپدرش خواجه ابوالحسن تربتی و شاه عباس دوم درقصـیده های زیبایـش مخله گردیده است وتذکره نویسان دراین راه هم بیکار ننشسته ونوشته و نوشته اند که چون شاه سلیمان برتخت شـاهی نشست صائب در مطلع غزل زیرین به ان پادشاه نظر داشته: احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را گرفت خیل پری در میان سلیمان را و شاه سلیمان چون نورسته و نو خط بود به طوری که در شعرالعجم از خزانه عامره نقل شده با شنیدن این بیت از شاعر رنجید و دیگر تا آخر عمر با او سخن نگفت . صائب از شاعرانی است که هم در عهد و زمان خود در هند و ایران و رم شهرت بسیار یافت و این نام آوری بیشتر به سبب طرر نو و توانـایی کم عدیلش در شعر خواه از طریق ابداع و خواه به تقلید و یا به مناسبت موقع ومقام بوده است . نیک خویی وادب معـاشرت و مجالست او نیز در این امر بی اثر نبود و به همین علت است که چه در هند و چه در ایران محفش مح اجتماع ادیبان وشاعران آزموده یا نوآموز زمان و بزرگانی از طبقات مختلف بود و شعرهایش دهان به دهان و دسـت به دسـت می گـشـت و دیوان یابرگزیده اشعارش را به رسم ارمغان ی فرستادند . خود او به در خواست بزرگان ایران وهند پیرامون پنجاه مجموعه از غزل های منتخب خود نوشته و به دقت تصحیح کرده و بر آنها حاشیه هایی نگاشته و نزد آنان فرستاده است که هنوز نمونه هایی از آنها وجود دارد . گذشته از این شعر های فراوان خویش دفتر هایی مانند مراه الجمال که مجموعـه بیت هایی در وصـف پیکر معشـوق و آرایش نگار که بیت هایی حاوی مضمونهایی از آینه و شانه و میخانه که بیتهایی در وصف می و میخانه فراهم آورده و این نوع انتخاب سبب شد که دیگران هم برگزیده هایی از این قبییل از بیتهای او را به نام شمع و پروانه وآسمان و آسیا ترتـیـب دادند . کلیات اشـعار صائب شامل قصیده و غزل و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق صائب شیرازی

تحقیق خواجه شمس

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق خواجه شمس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

خواجه شمس‌الدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران نغزگوی ایران و از گویندگان بزرگ جهان است که در شعرهای خود «حافظ» تخلص نموده‌است. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشته‌اند و ممکن است بهاءالدین _علی‌الرسم_ لقب او بوده‌باشد.

محمد گلندام، نخستین جامع دیوان حافظ و دوست و همدرس او، نام و عنوان‌های او را چنین آورده‌است: مولاناالاعظم، المرحوم‌الشهید، مفخرالعلماء، استاد نحاریرالادباء، شمس‌المله‌والدین، محمد حافظ شیرازی.

تذکره‌نویسان نوشته‌اند که نیاکان او از کوهپایه‌ اصفهان بوده‌اند و نیای او در روزگار حکومت اتابکان سلغری از آن جا به شیراز آمد و در این شهر متوطن شد. و نیز چنین نوشته‌اند که پدرش «بهاءالدین محمد» بازرگانی می‌کرد و مادرش از اهالی کازرون و خانه‌ی ایشان در دروازه کازرون شیراز، واقع بود.

ولادت حافظ در ربع قرن هشتم هجری در شیراز اتفاق افتاد. بعداز مرگ بهاءالدی، پسران او پراکنده شدند ولی شمس‌الدین محمد که خردسال بود با مادر خود، در شیراز ماند و روزگار آن‌دو، به تهیدستی می‌گذشت تا آن‌که عشق به تحصیل کمالات، او را به مکتب‌خانه کشانید و به تفصیلی که در تذکره‌ی میخانه آمده‌است، وی چندگاهی ایام را بین کسب معاش و آموختن سواد می‌گذرانیدو بعداز آن زندگانی حافظ تغییر کرد و در جرگه‌ی طالبان علم درآمد و مجلس‌های درس عالمان و ادیبان زمان را در شیراز درک کرد و به تتبع و تفحص در کتاب‌های مهم دینی و ادبی از قبیل: کشاف زمخشری، مطالع‌الانوار قاضی بیضاوی، مفتاح‌العلوم سکاکی و امثال آن‌ها پرداخت.

محمد گلندام، معاصر و جامع دیوانش، او را چندین‌بار در مجلس درس قوام‌الدین ابوالبقا، عبدالله‌بن‌محمودبن‌حسن اصفهانی شیرازی (م772هـ ق.) مشهور به ابن‌الفقیه نجم، عالم و فقیه بزرگ عهد خود دیده و غزل‌های او را در همان محفل علم و ادب شنیده‌است.

چنان‌که از سخن محمد گلندام برمی‌آید، حافظ در دو رشته از دانش‌های زمان خود، یعنی علوم شرعی و علوم ادبی کار می‌کرد و چون استاد او، قوام‌الدین، خود عالم به قراآت سبع بود، طبعاً حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائت‌های چهارده‌گانه (از شواذ و غیر آن) ممارست می‌کرد و خود در شعرهای خویش چندین‌بار بدین اشتغال مداوم به کلام‌الله اشاره نموده‌است:

عشقـت رسد به فریاد ارخود به‌سان حـافظ قـرآن ز بـر بخوانی با چـارده روایت یا صبح‌خیزی و سلامت‌طلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم و به تصریح تذکره‌نویسان اتخاذ تخلص «حافظ» نیز از همین اشتغال، نشأت گرفته‌است.

شیراز، در دوره‌ای که حافظ تربیت می‌شد، اگرچه وضع سیاسی آرام و ثابتی نداشت لیکن مرکزی بزرگ از مرکزهای علمی و ادبی ایران و جهان اسلامی محسوب می‌گردید و این نعمت، از تدبیر اتابکان سلغری فارس برای شهر سعدی و حافظ فراهم‌آمده‌بود. حافظ در چنین محیطی که شیراز هنوز مجمع عالمان و ادیبان و عارفان و شاعران بزرگ بود،با تربیت علمی و ادبی می‌یافت و با ذکاوت ذاتی و استعداد فطری و تیزبینی شگفت‌انگیزی که داشت، میراث‌دار نهضت علمی و فکری خاصی می‌شد که پیش‌از او در فارس فراهم‌آمد و اندکی بعداز او به نفرت گرایید.

حافظ از میان امیران عهد خود چند تن را در شعرش ستوده و یا به معاشرت و درک صحبت آن‌ها اشاره کرده‌است، مانند: ابواسحق اینجو (مقتول به سال 758هـ ق.)، شاه‌شجاع (م786هـ.ق.)، و شاه‌منصور (م795هـ.ق.) و در همان‌حال با پادشاهان ایلکانی (جلایریان)که در بغداد حکومت داشتند نیز مرتبط بود و از آن میان سلطان احمدبن‌شیخ‌اویس (784-813هـ. ق.) را مدح کرد. از میان رجال شیراز، از حاجی قوام‌الدین حسن تمغاچی (م754هـ ق.) در شعرهای خود یاد کرده و یک‌جا هم از سلطان غیاث‌الدین‌بن‌سلطان سکندر، فرمانروای بنگال هنگامی که شهرت شاعرنوازی سلطان محمود دکنی (780-799هـ ق.) و وزیرش میرفیض‌الله انجو به فارس رسید، حافظ راغب دیدار دکن گشت و چون پادشاه بهمنی هند و وزیر او را مشتاق سفر خود به دکن یافت، از شیراز به "هرموز" رفت و در کشتی محمودشاهی که از دکن آمده‌بود، نشست اما پیش‌از روانه‌شدن کشتی، باد مخالف وزیدن گرفت و شاعر کشتی را _ظاهراً به‌قصد وداع با بعضی از دوستان در ساحل هرموز، اما در واقع از بیم مخاطرات سفر دریا_ ترک گفت و این غزل را به میرفیض‌الله انجو فرستاد و خود به شیراز رفت:

دمی با غم به‌سر بردن جهان یک‌سر نمی‌ارزد به مـی بفروش دلق ما کزین بهتر نمی‌ارزد

یک‌بار حافظ از شیراز به یزد _که در دست شعبه‌ای از شاهزادگان آل‌مظفر بود_ رفت ولی خیلی زود از اقامت در «زندان سکندر» خسته‌شد و در غزلی بازگشت خود را به فارس بدین‌گونه آرزو کرد:

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت برتندم و تا ملک سلیمان بروم

(هرچند که عده‌ای سبب به یزد رفتن حافظ را تبعید وی در دوران دوم حکومت شاه‌شجاع به مدت 22ماه دانسته‌اند.)

وفات حافظ به سال 792 هجری اتفاق افتاد. تو دارای زن و فرزتدان بود. چندبار در شعرهای حافظ، به اشاراتی که به مرگ فرزند خود دارد بازمی‌خوریم و از آن‌جمله است این دو بیت:

دلا دیـدی که آن فـرزانه فـرزند چه دید اندر خم این طاق رنگین

بـه‌جای لوح سیمین در کنـارش فلک بر سر نهـادش لـوح سیمین

درباره‌ی عشق او به دختری «شاخ‌نبات»نام، افسانه‌هایی رایج است و بنابر همان داستان‌ها، حافظ آن دختر را به عقد مزاوجت درآورد. گروهی نیز شاخ‌نبات را معشوق معنوی و روحانی، عده‌ای نیز شاخ‌نبات را استعاره‌ای از قریحه‌ی شاعری و گروهی دیگر استعاره از کلک و قلم دانسته‌اند.)

حافظ مردی بود ادیب، عالم به دانش‌های ادبی و شرعی و مطلع از دقیقه‌های حکمت و حقیقت‌های عرفان.

استعداد خارق‌العاده‌ی فطری او به وی مجال تفکرهای طولانی، همراه با تخیل‌های بسیار باریک شاعرانه می‌داد و او جمیع این موهبت‌های ربانی را با ذوق لطیف و کلام دلپذیر استادانه‌ی خود درمی‌آمیخت و از آن میان شاهکارهای بی‌بدیل خود را به‌صورت غزل‌های عالی به‌وجود می‌آورد.

او بهترین غزل‌های مولوی، کمال، سعدی، همام، اوحدی و خواجو، و یا بهترین بیت‌های آنان را مورد استقبال و جواب‌گویی قرار داده‌است. کلام او در همه‌ی موارد منتخب و برگزیده، و مزین به انواع نزیین‌های مطبوع و مقرون به ذوق و شامل کلماتی‌ست که هریک با حساب دقیق، انتخاب و به‌جای خود گذارده شده‌است.

تأثر حافظ از شیوه‌ی خواجو، مخصوصاً از غزل‌های «بدایع‌الجمال»، یعنی بخش دوم دیوان خواجو بسیار شدید است، و در بسیاری از موردها، واژه‌ها و مصراع‌ها و بیت‌های خواجو را نیز به وام گرفته‌ و با اندک تغییری در غزل‌های خود آورده‌است و این غیراز استقبال‌های متعددی‌ است که حافظ از خواجو کرده‌است.

در میان شاعرانی که حافظ از آن‌ها استقبال کرده‌ و یا تأثیر پذیرفته‌است، بعداز خواجو، سلمان را باید نام برد.

علت این تأثیر شدید آن است که سلمان ساوجی هم مانند خواجو، از معاصران حافظ و از جمله‌ مشاهیری بود که شاعر شیراز، اشعارش را سرمشق کار خود قرار داد. پاسخ‌‌ها و استقبال‌های حافظ از سعدی و مولوی و دیگر شاعران استاد پیش‌از خود، کم نیست، اما دیوان او به‌قدری از بیت‌های بلند و غزل‌های عالی و مضمون‌های نو پر است که این تقلیدها و تأثرها در میان آن‌ها کم و ناچیز می‌نماید.

علاوه براین علو مرتبه‌ی او در تفکرهای عالی حکمی و عرفانی و قدرتی که در بیان آن‌ها به فصیح‌ترین و خوش‌آهنگ‌ترین عبارت‌ها داشته، وی را با همه‌ی این تأثیرپذیری‌ها، در فوق بسیاری از شاعران گذشته قرار داده و دیوانش را مقبول خاص و عام ساخته‌است.

این نکته را نباید فراموش کرد که عهد حافظ با آخرین مرحله‌ی تحول زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ اسلامی ایران مصادف بود و از این‌روی زبان و اندیشه‌ی او در مقام مقایسه با استادان پیش‌از وی به ما نزدیک‌تر و دل‌های ما با آن مأنوس‌تر است و به این سبب است که ما حافظ را زیادتر از شاعران خراسات و عراق درک‌ می‌کنیم و سخن او را بیشتر می‌پسندیم.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق خواجه شمس

دانلود مقاله زندگی نامه سعدی شیرازی , word

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله زندگی نامه سعدی شیرازی , word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله زندگی نامه سعدی شیرازی , word


دانلود مقاله زندگی نامه سعدی شیرازی , word

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*  فرمت فایل:Word  قابل ویرایش و آماده پرینت. تعداد صفحه11

فهرست مطالب

زندگینامه

سعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود

پس از درگذشت پدر، سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد.

نظرات دربارهٔ تاریخ تولد و وفات

آرامگاه

نمونهٔ اشعار

آثار

بوستان

گلستان

غزلیات

سعدی و زبان فارسی

جستارهای وابسته

منابع

 

پروژه کامل زندگی نامه سعدی فایل word. شامل 11 صفحه. مناسب جهت انجام تحقیقات، پروژه ها


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگی نامه سعدی شیرازی , word

دانلود تحقیق حافظ شیراز 10ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود تحقیق حافظ شیراز 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

حافظ شیرازی

خواجه شمس الدین محمد حافظ به سال 792 هجری قمری در شیراز که خاک عنبر آمیزش عشق می رویاند وباغهای سرو سر به فلک کشیده اش صاحبدلان را درس ایستادگی و آزادگی می داد، دیده به جهان گشود. پدرش کمال الدین از مردم تویسرکان یا بهاءالدین از اهالی کوپایه اصفهان و مادرش زنی با فضیلت از مردم کازرون بود. در دوران جوانی پدرش ملاءعلی جایگاه قدس قدسیان عروج فرمود و سه فرزند و همسر خویش را تنها گذاشت . برادران بر اثر فشار تنگدستی هر یک به دیاری رفتند و محمد با مادر تنهای تنها با بیم و هراس به آینده ای که داشتند می اندیشیدند تا اینکه مادر محمد فرزند کوچک خود را که آن روز از اداره اش ناتوان بود ، امور تربیت و تحصیلش را به آشنایی از اهل راز سپرد، از این زمان فراگیری را در کنار کار و کسب آغاز کرد محمد پس از گذشت زمانی کوتاه خود کوشید کاری مستقل اختیار کند راه زندگی را به تنهایی بپیماید و با سختیها آشنا شود به همین جهت شاگردی دکان نانوایی را اختیار کرد و به شغل خمیر گیری مشغول شد، چون خمیرگیران را رسم بود که از نیمه شب برخیزند و خمیر نان صبحگاهی را فراهم آورند، این سنت برای محمد بسیار فرصت مناسبی بود که ساعات خاص سحرگاهی را درک کند وارفیوضت آن بهره مند گردد، که فرموده اند بیداری سحرگاهی مقدمه بیداری باطنی و بینش روحانی و حرکت ملکوتی و روشنایی معنوی او گردید ، که خود پس از طی مراتب معنوی فرموده است:

«هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود»

رفتن به مکتب

در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد . به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب می کرد به چهار قسمت تقسیم نمود ، قسمتی برای معاش مادر، قسمتی برای معلم ، قسمتی برای خود و قسمتی برای فقراء اختصاص داد. در همین ایام نیز قرآن را به خوبی فرا گرفت.

اعتکاف در بقعه بابا کوهی

محمد در رفت و آمد به مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت.

این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین است که سروده های شرکت کنندگان را مورد تشویق و تایید قرار داده ، در بعضی مواقع هم ایرادهای آن را می شمارند و به اصطلاح نکاتی را که شاعر به آن توجه نداشته می پردازند. یک روز محمد سروده خویش را در محفل شاعرانه ای که شرکت می نمود خواند ، حضار پی در پی به خورده گیری پرداختند به حدی با ناراحتی محمد مواجه شدند، عاقبت محمد با گرفتگی محل را ترک گفته با خاطره ای افسرده ، دلی گرفته راه بقعه بابا کوهی را در پیش گرفت . ساعتی در روضه مبارکه آن عارف کامل به راز و نیاز پرداخت ، در همان تضرع و زاری بود که ملهم شدار بعینی در جوار تربت مطهر و مشهد معطر هادی راهی که کاملی واصل بوده استنگاه دارد. از آن پس شبها را در چاهی که به چاه مرتاض علیشاه معروف است یکه و تنها به راز و نیاز به در گاه حضرت بی نیاز مشغول شد. عاقبت نیز دعای آن سوخته دل به هدف اجابت رسید و شاهد مقصود روی نمود. در یکی از شبهای خلوت و عزلت که به حال تضرع و ابتهال به درگاه حضرت ذوالجلال به خواب رفته بود در رویا شاهسواری را دید که از فعل مرکب او تا پایه عرش نور، ارتفاع می گیرد و به شمس الدین محمد می فرماید : « برخیز که مراد تو را دادیم» در این حال لقمه نورانی از دهان مبارک در آورده به دهان شمس الدین محمد گذارده ، می فرماید: « ابواب علوم بر تو گشاده گشت و در فصاحت و بلاغت نادره زمان شدی». شمس الدین محمد خود می گوید : هرگز لقمه ای به این گوارایی و لذت نخورده بودم در آن وقت آن رادمرد مه چون خورشید تابان بود خواست غائب شود، من پیش دویدم تا احوال از او معلوم نمایم که پیر روشن ضمیری به نظرم آمد و از او استفسار نمودم که این بزرگوار که بود و نام مبارکش چیست؟ فرمود،نمی دانی؟ حضرتش ساقی شراب طهور است . همان بزرگواری که پیامبر خدا در شانش فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها». شمس الدین محمد می فرماید: در این اثنا خواستم سر در قدمش نهم و جان نثار مقدمش نمایم که صدای مؤذن هنگام سحر به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم ، باطن خود را از برکت آن بزرگوار متجلی یافتم در آن سفیده صبح دلم در موج آمد و این غزل را سرودم:

« دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند»

فردای آن روز به شهر بازگشت ، یاران بر حسب معمول از او شعر خواستند و شمس الدین محمد این غزل را برای آنها خواند ، چون تمام شد گفتند: تاکنون هیچ کس از شعرا به این خوبی شعر نساخته ، چطور از تو قبول کنیم؟ پاسخ داد غزلی مطرح سازید تا من هم بسازم، طرح کردند و شمس الدین محمد ساخت و بسیار خوب شد ، باز هم مطرح نمودند، باز هم گفت که بهتر از آن نبود ، خواجه می فرماید در این موقع پیوسته آیه مبارکه «إنَ اللهَ علی کُل شی ءٍ قدیر» به یادم می آمد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حافظ شیراز 10ص

دانلود تحقیق حافظ 33 ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود تحقیق حافظ 33 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

حافظ شیرازی

زندگی نامه حافظ شیرازی

 

تصویری از تذهیبی از نسخهٔ خطی دیوان حافظ که در موزهٔ لندن نگهداری می‌شود

خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود 727-792 هجری قمری)، شاعر و غزلسرای بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. در خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر است. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در 727 (تاریخ ادبیات ایران) و دکتر قاسم غنی آن را در 717 (تاریخ عصر حافظ) می دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال ها و حدود 710 هجری قمری تخمین می زند(لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری قمری و بعد از 710 واقع شده و به گمان غالب بین 720 تا 729 روی داده است.

سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان 792 هجری قمری می باشد. (از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی(متولد 777 ه.ق.) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی(متولد 817 ه.ق.) صراحتاً این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده است). مولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز وفات یافته است.

نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او (یعنی در سال 638 ه‌ق - 1240 م) محی‌الدّین عربی دیده از جهان فرو‌پوشیده بود، و 50 سال قبل از‌آن (یعنی در سال 672 ه‌ق - 1273 م) مولانا جلال‌الدّین محمد بلخی (رومی) درگذشته بود.

بسیاری حافظ شیرازی را بزرگترین شاعر ایرانی تمام دورانها می‌دانند. اشعار حافظ را غزل می‌گویند و بن‌مایه غالب غزلیات او عشق است.

حافظ به همراه سعدی، فردوسی و مولانا چهار رکن اصلی شعر و ادبیات فارسی را شکل داده اند. تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب و شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگر چه پیرو سبک عراقی است اما با تمایز ویژه به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظ پژوهان شعر او را پایه گذار سبک هندی می دانند که ویژگی اصلی آن استقلال نسبی ابیات یک غزل است (حافظ نامه، خرمشاهی). دیوان او مشتمل بر حدود 500 غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است. با این حال عمده شهرت وی در سرودن غزل است. مضامین غزلیات او عمدتاً متاثر از تالمات روحی، اعتقادات مذهبی و شخصی، اخلاق، عشق و تحت تاثیر وقایع سیاسی و حوادث اجتماعی عصر خود است.

حافظ به زبان عربی یعنی نگه دارنده و به کسی گفته می‌شود که بتواند قرآن را از حفظ بخواند.

آرامگاه حافظ شیرازی

آرامگاه حافظ در شب

از زندگی حافظ اطلاع چندانی در دست نیست. آنچه از فحوای تذکره ها بدست می آید بیشتر افسانه هایی است که از این شخصیت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده است. در اشعار او نیز که می تواند یگانه منبع موثق زندگی او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می شود. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده.( با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده است. ) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده و از همین رو به حافظ ملقب گشته. در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی 758 ه.ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده است. (در قطعه ای با مطلع "خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی" شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه بصورت ضمنی قید می کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه 743 حاکم شیراز بوده است و از این رو می توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده)

زندگی او در شیراز ادامه یافته و به جز سه سال که در یزد سکنی داشته تمام عمر خویش را در شیراز گذرانده (تاریخ ادبیات ایران، دکتر صفا). قریب به هفتاد سال زیسته و در سال 792 در شیراز بدرود حیات گفته.

در زمان حیات خود شاهد مرگ یکی از فرزندان و احتمالاً همسر خود بوده. (حافظ در چندین شعر به


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حافظ 33 ص