فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درس اصول فقه 1

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درس اصول فقه 1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب

فرمت فایل : word

تعداد صفحه :99

 

فهرست مطالب

 

عنوان

صفحه

 

امر سیزدهم از مقدمات بحث اصول ـ مشتق         1

امر اول معنای مشتق........................ 2

امر دوم جریان نزاع در اسم زمان............ 8

امر سوم تفاوت مشتق ادبی با اصولی.......... 10

امر چهارم تفاوت در مبادی مشتق............. 19

امر پنجم حال نطق یعنی چه ؟................ 21

امر ششم مشتق حقیقت در متلبس است یا اعم     25

امر اول مشتق بسیط است یا مرکب............. 51

امر دوم تفاوت میان مشتق و مبدأ مشتق        73

امر سوم ملاک صحت حمل در قضایای حملیه        76

امر چهارم تغایر بین ذات و مبادی صفات       78

امر پنجم ارتباط و اضافه بین مبدأ و ذات     81

امر ششم تلبس با واسطه یا بی واسطه......... 87



دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درس اصول فقه 1

تحقیق و بررسی در مورد مبانی و تفاوت‏ها در فقه زنان

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد مبانی و تفاوت‏ها در فقه زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و بررسی در مورد مبانی و تفاوت‏ها در فقه زنان


تحقیق و بررسی در مورد مبانی و تفاوت‏ها در فقه زنان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه

 22

برخی از فهرست مطالب

 

تناسب بین حق و تکلیف

رعایت تناسب بین حقوق و تکالیف

گستردگی توانایی‏ها نسبت به تکالیف

کارکرد عقل در حوزه شریعت

کاربرد این بحث، در مباحث زنان

تفاوت حکمت و علت

سیره عقلا در اعتنا به خبر ثقه

وقتی درباره نظام حق و نظام تکلیف بحث می‏شود، مراد از حق، حق واجب است؛ یعنی هر انسانی حقوقی دارد که عقل و شرع او را برای پیگیری و استیفای آن‏ها محق می‏دانند؛ به گونه‏ای که اگر «من علیه الحق» کوتاهی کند، امکان اقامه دعوی برای شخص بوده و می‏تواند با استفاده از مجاری قانونی، حق خود را بستاند. در برابر این حق نیز تکالیف الزامی وجود دارند که هر انسانی ملزم به رعایت آن‏ها است. واضح است که هر تکلیفی، مبتنی بر توانایی انجام آن است و عقل و شرع، درباره محال بودن تکلیف غیرمقدور، با یکدیگر موافقند. مهم این است که دایره توانایی هر انسانی، گسترده‏تر از دایره تکالیف الزامی برعهده او است.از این رو، در این بحث، دو محور را می‏توان دنبال کرد:

  • اول آن که بین حقوق و تکالیف موجود، تناسب لازم باشد.
  • دوم آن که برای انسانی که دایره توانایی‏اشگسترده تر از دایره تکالیف الزامی او است نیز فکری بشود.

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مبانی و تفاوت‏ها در فقه زنان

تحقیق و بررسی در مورد توصیف و ویزگی های علم فقه

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد توصیف و ویزگی های علم فقه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و بررسی در مورد توصیف و ویزگی های علم فقه


تحقیق و بررسی در مورد توصیف و ویزگی های علم فقه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه

 122

برخی از فهرست مطالب

 

تعریف علم فقه

روش شناسی استنباط

مفهوم فقه

مفهوم فقه

معنای واژه ی فقه در قرآن

معنای فقه در روایات:

مفهوم اصطلاحی " فقه

اهتمام به احادیث

نیاز به عصر تبیین و توسعه

استقلال فقهی

استناد به بیان معصوم

نوع لغت : ترکیب اضافی ، اِ مرکب

علمی است که بدان استنباط احکام شرعی فرعی از ادله اجمالی آنها شناخته میشود. وموضوع آن ادله شرعی کلی است ، از این نظر که چگونه از آنها احکام شرعی استنباط میشود. و مبادی آن از علوم عربی و بعضی از علوم شرعی مانند اصول کلام و تفسیرو حدیث و برخی از علوم عقلی گرفته شده است و غرض ازآن بدست آوردن ملکه استنباط احکام شرعی و فرعی از ادله چهارگانه یعنی کتاب و سنت و اجماع و قیاس است .و فایده آن استنباط این احکام بر وجه صحت است . و باید دانست که حوادث هرچند بنفس خود بسبب انقضای جهان تکلیف متناهی باشند ولی به علت فزونی و عدم انقطاع حوادث ، احکام آنها را بطور جزئی نمی توان دانست . و چون برای هر یک از کردارهای انسان از قِبَل ِ شارع حکمی است وابسته و منوط به دلیلی که بدان اختصاص دارد، از اینرو آنها را قضایایی قرار داده اند که موضوعات آنها افعال مکلفان و محمولات آنها احکام شارع است از قبیل وجوب و نظایر آن ، و علم متعلق بدان را که از این ادله حاصل میشود فقه نامیدند، آنگاه در تفاصیل ادله و احکام و عموم یا شمول آنها درنگریستند و دیدند ادله راجع به کتاب و سنت و اجماع و قیاس و احکام راجع به وجوب و ندب و حرمت و کراهت و اباحه است و در کیفیت استدلال بدین ادله بر این احکام به اجمال و بی نگریستن به تفاصیل آنها جز بر طریق تمثیل ، اندیشیدند و درنتیجه قضایایی کلی بدست آوردند که به کیفیت استدلال بدین ادله بر احکام به اجمال تعلق داشت و هم مربوط به بیان طرق و شرایط آنها بود تا بتوان به وسیله همه این قضایا به استنباط بسیاری از این احکام جزئی ازادله تفصیلی آنها دست یافت ، آنگاه به ضبط آنها پرداختند و آنها را تدوین کردند و از لواحق نیز بدانها افزودند و دانش متعلق به آنها را اصول فقه نامیدند.

امام علاءالدین حنفی در کتاب میزان الاصول گوید: باید دانست که اصول فقه فرعی برای اصول دین است و ضرورت چنین اقتضا می کرد که تصنیف در آن برحسب اعتقاد مصنف آن باشد و بیشتر تصانیف علم اصول فقه متعلق به اهل اعتزال و اهل حدیث است که دسته نخست در اصول و دسته دوم در فروع با ما مخالفند و بر تصانیف آنان نمیتوان اعتماد کرد. و تصانیف اصحاب ما دوقسم است ، قسمی در نهایت استواری و اتقان است از اینرو که فراهم آورنده آن ، اصول و فروع را گرد آورده است مانند ماخذالشرع و کتاب الجدل تالیف ماتریدی و مانند آن دو، و گونه دیگر در نهایت تحقیق در معانی وحسن ترتیب است چون مصنف آن به استخراج فروع از ظواهر مسموع اهتمام ورزیده است . اما بعلت آنکه آنان در دقایق اصول و قضایای معقول مهارت نداشته اند رای آنان در بعضی از فصول به رای مخالفان منتهی شده است . و چنانکه اسنوی در تمهید یاد کرده است نخستین کسی که در این باره به تصنیف پرداخته امام شافعی است . (از کشف الظنون ). و صاحب کشاف آرد: اصول فقه و علم فقه را علم درایت نیز نامند چنانکه در مجمعالسلوک آمده است . وآنرا دو تعریف است : نخست به اعتبار اضافه و دیگر به اعتبار لقب ، یعنی به اعتبار اینکه لقب دانش مخصوصی است . اما در تعریف به اعتبار اضافه ناگزیر باید مضاف یا اصول و مضاف الیه یا فقه و نیز اضافه را که بمنزله جزهای صوری مرکب اضافی است ، تعریف کرد، و بنابراین اصول عبارتند از ادله زیرا اصل در اصطلاح بر دلیل نیز اطلاق گردد، و هرگاه به علم اضافه شود این معنی از آن متبادر به ذهن میشود و برخی گفته اند مراد معنی لغوی است و آن چیزیست که چیز دیگری بر آن مبتنی میشود. و ابتناء ممکن است حسی باشد یعنی بودن دو چیز حسی همچون ابتناء سقف بر دیوارها، و هم عقلی مانند ابتناء حکم بر دلیلش . و چون اصول به فقه که دارای معنی عقلی است اضافه شود، درمی یابیم که در اینجا ابتناء عقلی است . و اصول فقه چیزیست که فقه بر آن مبتنی می شودو بدان مستند یا متکی میگردد و برای مستند و مبتنای علم مفهومی بجز دلیل آن نتوان یافت . و تعریف فقه راخواهیم شناخت . اما اضافه به اعتبار مفهوم مضاف افاده اختصاص مضاف به مضاف ٌالیه میکند و آن هنگامی است که مضاف مشتق یا مشابه مشتق باشد چنانکه در مثال : دلیل مسئله ، دلیل چیزیست که به مسئله اختصاص دارد به اعتبار اینکه دلیلی بر آن میباشد. و اصول فقه نیز چیزیست که مختص به فقه است از این نظر که مبنایی برای آن و مسند بدان باشد. آنگاه به معنی عرفی لقبی انتقال یافته است تا ترجیح و اجتهاد را نیز دربرگیرد. و برخی گفته اند لزومی ندارد که اصول فقه را به معنی ادله آن فرض کنیم و آنگاه آنرا به معنی لقبی یعنی علم به قواعد مخصوص انتقال دهیم ، بلکه آنرا بر معنای لغویش یعنی آنچه فقه بر آن مبتنی شود و بدان استناد کند،حمل میکنیم و در این صورت بر همه معلومات آن از قبیل ادله و اجتهاد و ترجیح شامل خواهد شد، از اینرو که در ابتنای فقه بر آن اشتراک دارد و آنگاه از معلومات آن به لفظ خودش که اصول فقه باشد و از خود اصول فقه به اضافه کردن علم بدان ، تعبیر خواهد شد و خواهیم گفت : علم اصول فقه . یا اطلاق آن بر علم مخصوص بر طریق حذف مضاف خواهد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد توصیف و ویزگی های علم فقه

دانلود مقاله کامل درباره بررسی حریم در فقه و حقوق مدنی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره بررسی حریم در فقه و حقوق مدنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره بررسی حریم در فقه و حقوق مدنی


دانلود مقاله کامل درباره بررسی حریم در فقه و حقوق مدنی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :55

 

بخشی از متن مقاله

فهرست مطالب :

مقدمه:

فصل اول: تعریف حریم

1- تعریف حریم در فرهنگ لغات

 2- تعریف حریم از نظر حقوقدانان

 3- تعریف حریم در قوانین و مقررات

فصل دوم : فصل دوم : حریم در فقه اسلامی

 1- حریم در فقه اهل سنت

 2- حریم در فقه شیعه

فصل سوم : حریم در قانون مدنی

1 - اصول حریم در قانون مدنی

2- میزان حریم در قانون مدنی

 

مقدمه

در فرهنگ و ادبیات ایران حریم به معنای « بازداشت کرده » و « حرام کرده شده » آمده است که مَس آن جایز نیست یعنی چیزی که حرام باشد و دست بدان نتوان زد ، چیزی که آنرا حمایت کنند (1) و اهمیت این موضوع تا بدانجاست که برای حمایت از حریم جنگ می کنند (2) لغت نویسان می گویند حریم به فتح کسر را ( حَ رِ ) و در زبان عربی اسم و لغت آن به معنی منع می باشد.(3) در فرهنگ نامه های ادبیات عرب آمده است که الحریم : جمع « حُرُم و اَحْرُم و احاریم » به معنای « ما حُرِّم فَلم یُمسّ» و ترجمه آن همان است که در لغت نامه های فارسی به شرح فوق آمده است . پس حریم « موضوع متسع حول قصر الملک تلزم حمایته یعنی محل فراخ و با وسعتی که پیرامون قصر پادشاه باشد و حمایت از آن لازم و ضروری است .» و دیگر مفهوم آن « کل موضوع تجب حمایته» یعنی هر مکان و محل که حمایت از آن واجب است به آن حریم گویند.

فصل اول : تعریف حریم

1- تعریف حریم در فرهنگ لغات

شاید واژه مقدس حریم از حرََم و حَرِمَ و مشتقات آن ، حرِماً و حَرِماناً و حَرِماً ، حِرْمَهً و حرِیمة الشیء باشد . بی شک واژه حریم ریشه قرآنی دارد که هشتاد و سه مرتبه در مشتقات مختلف آن و در بیست و پنج سوره قرآن وارد شده است . (4)

پس حریم را از آن حریم روی حریم خوانده اند که تعرض دیگران نسبت به آن به گونه ای عدوانی ، حرام و ممنوع است و این ماده از قرآن وفقه اسلامی اخذ شده است .

همانطور که در مفهوم لغوی ذکر شد حریم امری است که ذیحق از آن در مقابل تعرض دیگران حمایت می نماید (5)

2-تعریف حریم از نظر حقوقدانان

1-2- حریم : آن مقدار از مساحت های مجاور است که برای دوام و بقاء رقبه احیاء شده در اراضی موات ، عرفاً و عادتاً ضروری است که تعیین آن بر حسب تشخیص عرف و خبره یا کارشناس است . (6)

2-2- حریم : کلمه ای عربی است و به معنی منع می باشد و مقداری از اراضی اطراف ملک ، قنات و نهر ، امثال آن است که برای کمال انتفاع از آنها و جلوگیری از ضرر ، ضرورت دارد و از نظر احترامی که افراد باید به حق حریم بگذارند و نمی توانند به آن تجاوز بنمایند حریم نامیده می شود . (7)

3-2- در صورتی که کسی بوسیله احیاء اراضی موات ، باغ ، منزل ، مزرعه ، چاه آب ، قناتی ، احداث نماید مقداری از اراضی موات که نزدیک آن است و برای کمال انتفاع لازم است بخودی خود حریم آن می شود . (8)

4-2- حریم : مقداری مساحت از اراضی اطراف چاه و چشمه است که دیگری نمیتواند در آن احداث چاه یا قنات کند .(9)

5-2- یکی از حقوق عینی که میتوان آنرا نوعی حق ارتفاق دانست ، حق حریم است . (10)

6-2- حق حریم : حقی است که مالک زمین ، قنات ، نهر ، چاه و امثال آن برای کمال استفاده از ملک خود نسبت به اراضی مجاور دارد ، شناختن حق حریم برای مالک ، نسبت به اراضی مجاور برای جلوگیری از تضرر اوست ، چه تصرفات دیگران در اراضی مجاور قنات و چاه و غیر آن ممکن است موجب زیان مالک باشد . (11)

7-2- استفاده از غالب املاک ، مستلزم این است که زمین اطراف آن به مالکیت دیگری در نیاید ، یا دست کم تصرفی در آن نشود که انتفاع از ملک را دشوار یا ناممکن سازد ، برای مثال ، اگر کسی در زمین موات قناتی احداث کند ، برای آنکه بتواند از آبی که حیازت شده است استفاده مطلوب را ببرد باید آن مقدار از زمین حلقه چاهها را که جهت ریختن خاک آنها لازم است همیشه در اختیار داشته باشد ، و دیگران نیز نتوانند قنات و چاه دیگری درنزدیکی قنات او حفر کنند . این مقدار از زمین را در اصطلاح «حریم» و حقی را که مالک بر آن دارد « حق حریم » می نامند . (12)

8-2-مبنای شناسایی حریم : جلوگیری از تضرر صاحب ملک ، قنات و نهر هر چاه است ، پس دیگران باید از تصرفاتی که مضر حال او و انتفاع است ممنوع شوند ولی تصرف بدون ضررمباح است . (13)

9-2- حریم: آن مقدار زمینی است که صاحب چاه یا صاحب خانه ای بتوانند در آنجا بایبستد واز چاهها آب بکشد .

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بررسی حریم در فقه و حقوق مدنی

اصول فقه (بخش )2 رشته فقه ، الهیات

اختصاصی از فایل هلپ اصول فقه (بخش )2 رشته فقه ، الهیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اصول فقه (بخش )2 رشته فقه ، الهیات


  اصول فقه (بخش )2  رشته  فقه ، الهیات

  اصول فقه (بخش )2  رشته  فقه ، الهیات 

 

توضیحات محصول :جزوات و کتاب های رشته  فقه ، الهیات  -ویژه کنکور سال 95 - به همراه تست ها و پاسخ تشریحی

 

 

مقدمه
اصول فقه چیست؟ 
الف- تعریف اصول فقه
 
اصول فقه قواعدی است که برای به دست آوردن احکام شرعی فرعی از دلیلهایشان، اماده می شود. هر تعریفی دارای
جنس و فصل است و در این تعریف کلمه قواعد جنس عامی است که هر قاعده ای را در بر می گیرد و اصول فقه به
معنای قواعد فقه است. 
[عبارات «ممهده لاستنباط الاحکام- شرعیه و فرعیه سه فصل این تعریف هستند] و عبارت آماده شده برای احکام شرعی
قواعد را منحصر به قواعد علم اصول می سازد و قواعدی همچون قواعد علم عربی و منطق از تعریف مزبور خارج می شود،
زیرا اگرچه این قواعد برای استنباط حکم شرعی کاربرد دارند اما برای این کار آماده نشده اند. 
عبارت شرعیه نیز احکام عقلی و قانونی را که شرعی نیستند از تعریف خارج می کند و عبارت فرعیه نیز احکام اصول
دین را که از راه عقل شناخته می شوند، خارج می سازد. 
[علم اصول برای فقه به منزله علم منطق برای فلسفه است و تعریفی که در کتاب های اصولی برای اصول فقه می شود
تعریف کاملی نیست زیرا امروزه کاربرد اصول نفقه ت ها استنباط احکام شرعی نیست بلکه قاعد آن برای استنباط احکام
حقوقی نیز به کار می رود مثلاً قواعد عام و خاص، مطلق و مفید، استصحاب، برائت و ... بیشترین کاربرد را در علم حقوق دارند
رعپس در ت یف اصول فقه باید گفت: «قواعدی است که برای استنباط احکام شرعی و حقوقی از منابع آن ها به کار می رود».   
 
مبحث اول : حقیقت شرعی 
تعریف حقیقت شرعیه 
[روشن کردن محل بحث: بی شک الفاظ متداول در زبان اهل شرع که در خلاف معانی لغوی آن استعمال شده در این
معانی حقیقت گشته است مانند استعمال لفظ صلوه در معنای نماز بعد از آن که در لغت به معنای دعا وضع شده بود. 
اختلاف در این است که این حقیقت شدن الفاظ در معانی جدید در عصر شارع صورت پذیرفته تا حقیقت شرعیه ثابت
شود یا این که نه در عصر شارع و بلکه در عصر متشرعه حقیقت گشته است تا حقیقت متشرعه ثابت شود] حقیقت
شرعیه آن است که شارع (خدا و پیامبر) الفاظ عبادات و غیر عبادات را در معانی جدیدشان به عنوان معنای حقیقی [نه
مجازی] به کار برد. [مثلاً کلمه صلوه را که در اصل به معنای دعاست در معنای جدیدیش که نماز است به نحو حقیقت
به کار برد به گونه ای که معنای مجازی تبدیل به معنای حقیقی شود] قبل از وارد شدن به اصل موضوع ناچاریم دو
مقدمه را بیان کنیم: [اصل موضوع آن است که حقیقت شرعیه وجود دارد یا خیر؟] 
اولین باری که الفاظ شرعی مانند صلوه و صوم به کار رفت، در قرآن یا بر زبان جبرئیل بود که وجوب آن را از سوی خدا
به پیامبر(ص) ابلاغ کرد و قطعاً از این الفاظ معنای جدید شرعی اراده شده است ولی اراده معانی جدید باید همراه با
قرینه حالیه یا مقالیه صورت گرفته باشد و این الفاظ در قرآن و بر زبان جبرئیل و بر زبان پیامبر در ابتدای دعوت به
اسلام با قرینه تکرار شده است و بعد از مدتی کوتاه، مسلمانان، اصطلاحات شرعی را بر اثر این تکرار ها شناخته اند و
معانی جدید [بدون قرینه] به ذهنشان متبادر شده است و منظور از حقیقت شرعیه همین است. 
 [اگر بپذیریم که حقیقت شرعیه وجود دارد] اثرش آن است که الفاظ شرعی هرگاه در قرآن و زبان پیامبر [بدون قرینه] 
به کار روند معنای شرعی و جدیدشان فهمیده می شود [مثلاً هرگاه کلمه صلوه به کار رود و ندانیم که نماز منظور است
یا دعا؟ آن را به معنای نماز می گیریم چون در معنای جدید یعنی نماز حقیقت شده استه آنچه در مورد حقیقت شرعیه
گفتیم کافی است و نیازی به قیل و قال و پاسخ به نظریات دیگری که وجود دارد نداریم. [در علم حقوق نیز الفاظی وجود
دارند که قانونگذار آن ها را برای معاانی خاصی وضع کرده است و هرگاه در معنای این الفاظ که در متون قانونی یافت
می شود شک شود که معنای لغوی آن ها مورد نظر است یا معنای قانونی، باید آن را حمل بر معنای قانونی نمود مانند
عبارت دادخواست، کیفر خواست و ... این الفاظ را می توانید حقیقت قانونیه نامید

نتیجه اختلاف دو نظریه 
ثمره ای که بر این دو نظریه مترتب است آن گونه که اصولی ها گفته اند آن است که بنابر نظریه صحیحی ها اگر در
جزئیت یا شرطیت چیزی برای عبادت شک کنیم به اصل برائت یا احتیاط (اصل عملی) مراجعه می کنیم چون در این
جا دلیل شرعی عبادت مجمل است همان گونه که در مساله دوران واجب میان اقل و اکثر ارتباطی همین اختلاف وجود
دارد [که به احتیاط یا برائت مراجعه می کنیم] اما بنابر نظریه اعمی ها به اطلاق لفظ و عرفی اسم عبادت مراجعه می
کنیم به شرط آن که اطلاق کلمه برای بیان تمام مقصود باشد چون در مقام بیان بودن، شرط تمسک به اطلاق لفظ است
و اگر گوینده در مقام بیان نباشد به سراغ اصل عملی مناسب که احتیاط برائت است و در مساله اقل و اکثر هم مورد
اختلاف است می رویم [مثلاً اگر شک کنیم که قنوت جزء نماز است یا نه؟ اگر صحیحی باشیم نمی توانیم اصل اطلاق
جاری کنیم بلکه به برائت یا احتیاط مراجعه می کنیم. اما اگر اعمی باشیم چنانچه شارع در مقام بیان تمام اجزاء و
شرایط نماز باشد اصل اطلاق جاری می کنیم و قنوت را جزء نماز نمی دانیم، چون اگر جزء نماز بود شارع که در مقام
بیان تمام اجزاء نماز بوده باید آن را بیان می کرد و اما اگر گوینده در مقام بیان تمام اجزاء نباشد نمی توان به » 
 
الاطلاق استناد کرد چون یکی از شرایط اصاله الاطلاق یا مقدمات حکمت فراهم نیست، پس باید به شراغ اصل عملی
برائت یا احتیاط رفت].

نوع فایل:Pdf

سایز: 9.05mb

تعداد صفحه:232


دانلود با لینک مستقیم


اصول فقه (بخش )2 رشته فقه ، الهیات