فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره نگاهى برون‏دینى به معاد و عوالم پس از مرگ

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره نگاهى برون‏دینى به معاد و عوالم پس از مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

نگاهى برون‏دینى به معاد و عوالم پس از مرگ

آیا انسان به جز زندگى مادى دنیوى، زندگى دیگرى دارد؟ آیاغیر از عالم دنیا، عالم یا عوالم دیگرى به نام جهان یا جهانهاى‏پس از مرگ وجود دارد؟ آیا انسان موجودى تک‏ساحتى و یک‏بعدى است‏که بر این کره خاکى همچون گیاهى می‏روید و می‏خشکد و می‏پوسد وچیزى جز همین بدن مادى نیست؟ آیا باید براى عالم یا عوالم پس‏از مرگ، دغدغه‏خاطرى نداشته باشیم و سعى ما براین باشد که سعادت‏و خوشى این دنیا را تامین کنیم و به فکر فردا و فرداهاى پس ازمرگ نباشیم؟ آیا ما همان گیاه یا حیوانیم با ترکیباتى مادى‏ظریفتر و پیچیده‏تر؟ آیا از بعد دیگر وجود خود -که همان بعدنفسانى و روحانى است- و از ساحت گسترده‏تر حیات خود که فراتر ازافلاک و سماوات و ارضین است، نباید پرده برداریم و نبایدچاره‏اندیشى کنیم که مبادا روزى انگشت‏حسرت به دندان گزیم ومصداق این آیه کریمه قرآنى شویم که:

«و یوم یعض الظالم على یدیه...» .

«روزى می‏آید که ستمکار به دندان بر دو دستش می‏گزد» .

کارل دوبرل - دانشمند آلمانى- می‏گوید:

«علوم طبیعى به خود جرات دادند که جاودانگى نفس را انکارکنند. ولى خداوند، آنها را کیفر داد و خود آنها را برهان قاطع‏بر خلود و جاودانگى ساخت‏» .

«جبریل دولان‏» در کتاب «پدیده روحى‏» می‏نویسد:

«ما دشمنانمان را به اسلحه خودشان سرکوب می‏کنیم و با روش‏خودشان به آنها اعلام می‏کنیم که روح، پس از مرگ، باقى و جاودانى‏است. تمام نظریات مادى و دانشمندانى که انسان را ماده‏اى مجرداز روح می‏پنداشتند و علم مادى را ابزار اثبات مادى بودن انسان‏قرار داده بودند، به شدت تکذیب شدند و با مشاهدات حسى روحى‏گمراهى آنها آشکار شد» .

در نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپاى غوطه‏ور در لجنزارماتریالیسم، غوغایى بپا شد، چشمهاى بسته گشوده شدند، گوشهاى‏ناشنوا، شنوا شدند، دلهاى خفته، بیدار گشتند و عقول غافل به‏خود آمدند.

در آن روزگار تاریک و ظلمانى، ارواح متجلى شدند. جرقه‏هاى‏تجرد، چشمهاى عبرت‏بین را خیره کردند و آنها که گرفتار خواب‏غفلت‏شده بودند، چشم گشودند و خود را بر ضلالت و گمراهى ملامت‏کردند.

در آن نهضت اروپایى میلیونها نفر از ارکان دانش. حضورى چشمگرداشتند. آنها اساتید فن و علما و پزشکان و مهندسین بودند.

برخى آنها را متهم می‏کردند که جن‏زده شده‏اند و اجنه را ارواح‏پنداشته‏اند یا ساده‏لوحانى هستند که سراب را آب می‏پندارند و ازحقیقت‏به دور افتاده‏اند.

این تهمتها ناروا بود. در میدان علم و تجربه، درایت وجوانمردى لازم است. علم و تجربه را باید با علم و تجربه پاسخ‏داد. آنها که از راه علوم تجربى به وجود نفس مجرد، اذعان واعتقاد پیدا کرده بودند، مردمی دقیق و هشیار بودند و هرگزاوهام و خرافات، بر جان و دل آنها چیرگى نیافته بود.

وانگهى مگر کشف وجود اجنه به جاى ارواح، دلیلى آشکار بر این‏که موجودات عالم، منحصر به آنچه ما به چشم مسلح یا غیر مسلح،مشاهده می‏کنیم نیستند، بلکه در وراى محسوسات بلاواسطه ومع‏الواسطه ما، موجودات دیگرى هم هستند که نمی‏توان بر سر آنهاتیغ انکار فرود آورد. هرچند که ما جن را از مجردات و ازموجودات نورى نمی‏دانیم. بلکه بنا به رهنمود قرآن آنها اجسام‏ناریند، چنان که انسانها اجسام خاکیند .

ولى ارواح و فرشتگان، خارج از قلمرو ماده‏اند. آنچه مهم است،این است که نباید جهان و موجودات آن را منحصر در محسوسات‏بدانیم و از ماوراى محسوسات، بى‏خبر بمانیم.

سابقه تاریخى اعتقاد به روح و عوالم پس از مرگ

حقیقت این است که اعتقاد به روح و عوالم پس از مرگ، پدیده‏اى‏نو و تازه نیست، بلکه سابقه‏اى بس طولانى و عمرى دراز به اندازه‏عمر بشریت دارد.

در حقیقت، اعتقاد به روح یا نفس مجرد و عدم فناى انسان به‏فناى تن، به معناى خودباورى انسان است. آنها که از این اعتقادفاصله گرفته‏اند، در حقیقت گرفتار ناخودباورى شده‏اند. آنها خودرا فراموش کرده‏اند. چرا که خدا را از یاد برده‏اند. قرآن در یکى‏از دستورات خویش فرمود:

«و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم...» .

«مانند کسانى که خدا را فراموش کردند و خداوند -به کیفرخدافراموشى- خودشان را از یادشان برد، نباشید» .

هرچند عقیده به بقاى روح و عوالم پس از مرگ، انسانها راگرفتار کارهایى ناپسند و خرافى کرده و به اعمالى روى آورده‏اندکه در خور شان انسان عاقل و مؤمن و متعهد نبوده، ولى اینها به‏دلیل فاصله گرفتن انسان از مکتب انبیا بوده و سوء استفاده ازیک حقیقت، دلیل یا مجوز طرد آن حقیقت نمی‏شود، بلکه تلاش یاجهادى دیگر می‏طلبد که حقیقت از اوهام و خرافات پیراسته شود وجان و دل انسان از زنگار جهالت و عادات شوم و غلط و دست وپاگیر، پاک گردد.

هرگاه پادشاهى می‏مرد، زنانش براى پیوستن به او و رفع تنهائى‏او بر یکدیگر پیشى می‏گرفتند.

در افریقا بستگان مرده، زنها و کنیزانش را با سم می‏کشتند، تا به مرده بپیوندند و او را از وحشت تنهایى نجات دهند.

در برخى از مناطق، هرگاه پادشاهى از دنیا می‏رفت، دوازده دخترجوان همراه او زنده به گور می‏کردند، تا با او مونس و همدم‏باشند. شگفت این که دخترهاى جوان، در این راه با یکدیگر به‏رقابت‏برمی‏خاستند واحیانا رقیب خود را می‏کشتند، تا مانع از سرراه خود بردارند.

برخى از اقوام، عادت داشتند که هرگاه فرزندى از آنها جوان‏مرگ‏می‏شد، مادر یا عمه یا جده او را می‏کشتند و با او به خاک‏می‏سپردند تا همدم او باشد.

به اعتقاد برخى، مردگان به جایى می‏روند که در آنجا شکارفراوان، و کالا ارزان، و سال طولانى، و چشمه‏ها پرآب و جوشان است.

برخى دیگر براین باور بودند که با فرا رسیدن تاریکى شب،ارواح مردگان بیدار می‏شوند و به جستجوى غذا می‏پردازند. بلکه‏برخى معتقد بودند که آنها هم کشت و درو دارند و همچون زندگان‏به کار و تلاش مشغولند و احیانا با یکدیگر به جنگ و نبردبرمی‏خیزند .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نگاهى برون‏دینى به معاد و عوالم پس از مرگ

دانلود مقاله کامل درباره پدیده مرگ

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره پدیده مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

پدیده مرگ

یکی از اندیشه‏هایی که همواره بشر را رنج داده است اندیشه مرگ و پایان‏ یافتن زندگی است . آدمی از خود می‏پرسد چرا به دنیا آمده‏ایم و چرا می‏میریم ؟ منظور از این ساختن و خراب کردن چیست ؟ آیا این کار لغو و بیهوده نیست ؟

استدلالهاى قرآن بر امکان معاد

گرچه از آن نظر که ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآن‏و گفتار پیامبران سرچشمه مى‏گیرد لزومى ندارد که درباره قیامت به ذکر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائن‏علمى بیاوریم، ولى نظر به اینکه خود قرآن کریم - لااقل براى نزدیک کردن مطلب به اذهان - به ذکر یک سلسله‏استدلالها پرداخته است و خواسته است افکار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم باجریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذکر مى‏کنیم.

استدلالهاى قرآن یک سلسله جوابهاست به منکران‏قیامت.این جوابها برخى در مقام بیان این است که مانعى در راه قیامت نیست و در حقیقت پاسخى است به کسانى که ‏قیامت را امر ناشدنى فرض مى‏کردند، برخى آیات دیگر یک درجه جلوتر رفته و مى‏گوید در همین جهان چیزهایى شبیه به قیامت‏وجود داشته و دارد و با دیدن چنین چیزها جاى انکار و استبعاد نیست، برخى آیات از این هم یک درجه جلوتر رفته و وجودقیامت را یک امر ضرورى و لازم و نتیجه قطعى خلقت‏حکیمانه جهان دانسته است.بنابر این مجموع آیاتى که در آنها درباره قیامت استدلال شده است‏سه گروه است و به ترتیب ذکر مى‏کنیم.

1.در سوره یس آیه 78 مى‏گوید: و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظام‏و هى رمیم قل یحییها الذى انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم.

براى ما مثلى آورد و خلقت ‏خود را فراموش کرد، گفت این استخوانهاى‏ پوسیده را کى زنده مى‏کند؟ بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقى آگاه است.

این آیه پاسخ به مردى از کافران است که استخوان‏پوسیده‏اى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دست‏خود نرم کرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه کسى مى‏تواند این ذرات پراکنده را زنده کند؟ قرآن جواب مى‏دهد همان کس که اولین بار او را آفرید.

انسان گاهى با مقیاس قدرت و توانایى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسیم مى‏کند، وقتى چیزى را ماوراء قدرت و تصور خود دید گمان مى‏برد آن چیز در ذات خود ناشدنى‏است.قرآن مى‏گوید با قیاس به توانایى بشر البته این امر ناشدنى است، ولى با مقایسه با قدرتى که اولین بار حیات‏را در جسم مرده آفرید چطور؟با قیاس به آن قدرت امرى است ممکن و قابل انجام.

آیات زیادى در قرآن کریم آمده که در همه آنها با تکیه به قدرت الهى‏درباره قیامت بحث مى‏کند.مفاد همه این آیات این است که مشیت‏خداى عادل حکیم چنین اقتضا داردکه قیامت وجود داشته باشد و هیچ مانعى در راه این مشیت نیست.همان طور که اولین بار معجزه حیات و خلقت از این مشیت‏سرزد و جهان را و انسان را و حیات را آفرید، بار دیگر در قیامت انسان را زنده مى‏کند.

2.گروه دوم آیاتى است که به‏ذکر نمونه مى‏پردازد.این گروه به نوبه خود به دو دسته تقسیم مى‏شود: الف.آیاتى که جریان خاصى را در گذشته شرح‏مى‏دهد که مرده‏اى از نو زنده شده است، مانند آیاتى که در داستان حضرت ابراهیم آمده است که به خداوند گفت:

پروردگارا!به من چگونگى زنده کردن مردگان را بنمایان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ایمان ندارى؟ او گفت: چرا، این تقاضا براى این است که قلبم مطمئن گردد.به او گفته‏شد: چهار مرغ را بگیر و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اینها را تکه تکه بکن و هر قسمتى را بر کوهى قرار بده و سپس آن‏مرغها را بخوان، خواهى دید به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد.

ب.آیاتى که به یک امر خارق العاده و استثنائى مانندداستان ابراهیم استناد نکرده است، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستان‏مى‏میرند و سپس در بهار زنده مى‏گردند مورد استناد قرار مى‏دهد، مى‏گوید همان طور که مکرر در طول عمر خود مشاهده‏مى‏کنید که زمین پس از طراوت و حیات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مى‏رود و بار دیگر با تغییر فصل شرایط‏عوض مى‏شود و زمین و درختان و گیاهان حیات خود را از سر مى‏گیرند، در نظام کل جهان، جهان رو به خاموشى و سردى‏و افسردگى خواهد رفت، خورشید و ستارگان همه متلاشى و پراکنده خواهند شد، تمام جهان یکسره مى‏میرد، اما این مردن همیشگى‏نیست، بار دیگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى دیگر و با کیفیتى دیگر از سر مى‏گیرند.

توضیح آنکه ما انسانها اکنون در روى زمینى‏زندگى مى‏کنیم که در ظرف سیصد و شصت و پنج روز یک دوره موت و حیات را طى مى‏کند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت واحیانا تا صد سال و یا بیشتر ادامه مى‏یابد، دهها بار این نظام موت و حیات را مشاهده مى‏کنیم و از این رو از اینکه زمین‏مى‏میرد و حیات خویش را از سر مى‏گیرد تعجب نمى‏کنیم، اما اگر فرض کنیم که عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه -آنچنانکه بعضى حشرات چنین‏اند - و فرض کنیم که سواد و خواندن هم نمى‏دانستیم و از طریق نوشته به تاریخ زمین‏و گردشهاى سالانه‏اش آگاه نبودیم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمین و تجدید حیات آن نبودیم هرگز باور نمى‏کردیم‏که زمین مرده بار دیگر زنده شود.مسلما براى یک پشه که در بهار پدید مى‏آید ودر پاییز و زمستان مى‏میرد تصور تجدید حیات یک باغ غیر قابل تصور است.

آیا کرمى که در یک درخت و پشه‏اى که در یک باغ زندگى مى‏کندکه همه دنیاى او همان درخت و همان باغ است، مى‏تواند تصور کند که این درخت و یا این باغ جزء وتابع یک نظام عظیم‏تر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه

است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع یک نظام دیگراست به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى دیگر به نام استان و نظام استان تابع نظام کشور ونظام کشور تابع نظام کلى زمین و نظام زمین تابع نظام خورشیدى؟ ما چه مى‏دانیم، شاید همه منظومه خورشیدى‏ما و همه ستارگان و کهکشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبیعت مى‏شناسیم تابع یک نظام کلى‏تر باشد و همه میلیونهاو میلیاردها سالى که از جریان طبیعت‏سراغ داریم به منزله قسمتى از یک فصل و یا به منزله یک روز از یک فصل از یک‏گردش کلى‏تر باشد و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره پدیده مرگ

دانلود مرگ

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 20 صفحه

موضوع تحقیق : مرگ مرگ اینان شفا دهندگان بیماری لاعلاج کوری و کوردلی هستند و به همراه پیامبر عظیم الشان(ص) در روز قیامت شفاعت خواهند کرد؛ و قصیده را با شکایت و گلایه به محضر شریف حضرت رسول(ص) به خاطر ظلم و ستم و کشتار اهل بیتش به پایان می بود و اینکه خورشید دشمن ستمگران (بنی امیه و بنی عباس ) است هرچند که فعلا مظلوم واقع شده ولی روز حسابی هم وجود دارد.
و اما قضیه ساختگی بودن این قصیده که قائلین به آن اعتقاد دارند به دلایل زیر، این قصیده ، سروده طرفداران ائمه ( ع) است که از زبان رضی (ره) بیان کرده اند و توسط ابوحکیم الخبری جزء اضافات وارد دیوان شده است.
و اما دلایل : 1) استغاثه به حضرت رسول(ص) 2)شکایت و گلایه آشکار 3) دشمنی کاملا روشن با بنی امیه و ادعا علیه آنان در روز قیامت 4) وجهه مظلوم نمایی شاعر 5) و اینکه ائمه معصومین(ع) را جزء شفعای روز محشر به همراه حضرت رسول دانسته اند و اینکه اعتقاد به کرامت معجزه آسای شفای بیماران لاعلاج چون کوری و.
.
.
دارد.
این عده بر این باورند که هیچ یک از موارد فوق الذکر در سوگنامه های قبلی به این شکل وجود ندارد و بنابراین هیچ رابطه ای بین سیاق مطالب قصاید قبلی با این قصیده دیده نمی شود.
و علاوه بر آن برخی ابیات این قصیده را بسیار سست ارزیابی کرده اند و اینکه این ابیات استحکام و متانت اشعار سابق را ندارد.
مانند : « یا رسول الله یا فاطمه یا امیرالمومنین المرتضی» در پاسخ به دلایل مذکور باید بگویم که استغاثه به حضرت رسول(ص) سبک شعرای اسلامی است و تنها اختصاص به یک قصیده و یک شاعر به خصوصی ندارد و در شکایت و گلایه از جور زمانه نیز همه آزاد هستند و شیوه خاصی نیست که مختص افرادی ویژه باشد و اظهار داشتن با دستگاه جائر – بنی امیه نیز یک رسم عادی و عمومی بوده و حتی عباسیان نیز در این کار به نوعی شریک بوده اند واصلاً به خاطر دشمنی با افکار و اندیشه های آنان بود که بر علیه آنان قیام کردند که منجر به براندازی و سرنگونی بنی امیه شد.
و اعتقاد به قدرت شفاعت ائمه معصومین صلوات ا.
.
علیهم اجمعین در روز قیامت و داشتن کرامت جزء اعتقادات مسلم شیعه محسوب می شود و اینکه در چهار قصیده ی قبلی شخصی از آن به میان نیامده دلیل بر این نیست که جزء اعتادات رخی نبوده است و با توجه به اینکه چون در این قصیده سخن از کرامت و شفاعت ائمه طاهرین به میان آورده لذا قصاید قبلی به علت تهی بودن از این اعتقاد ، جزء سروده های – نخواهد بود.
<s

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مرگ

دانلود تحقیق مرگ در شعر سنتی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود تحقیق مرگ در شعر سنتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق مرگ در شعر سنتی


دانلود تحقیق مرگ در شعر سنتی

مولوی :
مولوی عقیده داردکه تصور هرکس ا ز مرگ بنا بر تصویری است که از زندگی دارد:
مرگ هرکس ا ی پسر همرنگ اوست                    پیش دشمن ،دشمن وبر دوست ،دوست
پیش ترک آیینه را خویش رنگی است                    پیش زنگی آیینه هم زنگی است
                                                                                                           (مثنوی،ص413)
به نظر مولوی ،هراسی که در دل مردم از مرگ وجود دارد،به راستی از مرگ نیست بلکه آنها از فعل خویش هراس دارند نه از مرگ :
هیچ مرده نیست پر حسرت مرگ         حسرتش آن بود کش کم بود برگ
 ویا :
روی زشت توست نه رخسار مرگ                      جان تو همچون درخت و مرگ ،برگ
به نظر مولوی ،مرگ لازمه ی زندگی است واین«مرگ »است که به زندگی انسان معنا و مفهوم
 می بخشد :
آن یکی می گفت:خوش بودی جهان                      گر نبودی پای مرگ اندر میان
وان دگر گفت:ار نبودی مرگ هیچ                            که نیز زدیدی جهان پیچ پیچ
او در مرگ و خرابی تن ،آبادی و زندگی جاوید می بیند و عقیده داردکه : «بس زیادتها درون نقصهاست».

فردوسی:
اوازآن دسته شاعرانی است که از مرگ به تلخی یاد می کند و مرگ را «بیداد»روزگار قلمداد    می کند. بیدادی که نارسیده ترنجها را از درخت زندگی می چیند. مرگ مانند یک سرانجام محتوم و فرجامی تلخ ،برای فقیرو غنی ،قوی وضعیف وتمامی انسانها علی السویه می باشد و همگی در این «پایان»یکی می باشند.ما در شاهنامه با مرگهای زیادی روبرو هستیم و اصولاًنگرش فردوسی در باب مسأله ی مرگ تا حدی شبیه نگرش خیام می باشد و هر دو توصیه به شاد خواری و اغتنام فرصت  می کنند .
فردوسی می گوید:
مخور انده و باده خور روز وشب                دلت پرزدانش ،پر از خنده لب(شاهنامه )
و یا :
سر انجام هر دو به خاک اندرند                   به تارک به دام هلاک اندرند
و نیز:
که و مه همه خاک را زاده اند                  به بیچاره تن،مرگ را داده اند
فردوسی از مرگ پهلوان وقهرمان «تراژدی »می سازد وخود تراژدی دلیلی بر ناعادلانه بودن مرگ در نظر فردوسی می باشد:
چو برخیزد آواز طبل رحیل                   به خاک اندر آید سرمورو پیل‌

شامل 26 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مرگ در شعر سنتی

تحقیق درباره حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه


تحقیق درباره حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

فرمت فایل : WORD (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 16 صفحه

 

 

 

 

 

حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

بعد از قتل نادرشاه سپاهی که توسط او به وجود آمده بود متلاشی شد. قتل نادر مورد قبول و تأئید همة سران سپاه قرار گرفت جز احمدخان درانی که با نیروی ده هزار نفری خود و با دست اندازی به قسمتی از غنایم به دست آمده از هندوستان، تمام ایالت افغانستان را زیر فرمان خود در آورد و هرات و مشهد را نیز تسخیر کرد. از طرف دیگر عادل شاه، برادر زاده ی نادر، با انتشار اعلامیه ای مسدولیت قتل ظالمی مثل نادر را خود بر عهده گرفت و با کشتار تمام اعضای خانواده نادر (جز شاهرخ میرزا فرزند چهارده ساله رضا قلی میرزا) خود را عادل شاه نامید؛ ولی پس از سلطنتی کوتاه و بی حادثه، به دست برادرش کور شد و بعد هر دو توسط سربازان خود اسیر و معدوم شدند و نوبت به پادشاهی شاهرخ میرزای نوجوان رسید که آن هم در نبرد با مدعی دیگری کور گشت و مدعی بعدی که محمد نامی بود هم نتوانست کاری از پیش برد و توسط یوسفعلی خان از سرداران شاهرخ کشته شد و زمانی بعد دو مدعی دیگر، یوسفعلی خان را که نایب السلطنه ی شاهرخ شده بود خلع و طبق معمول کور کردند و کمی بعد خود این دو رئیس با یکدیگر به جنگ پرداخته و علم خان، جد خاندان علم، جعفرخان را مغلوب نمود، تا نام وی بر فهرست اسامی کوران قبلی افزوده شود.

چندی بعد خود میرعلم خان از احمدشاه درانی شکست خورد و نمی دانم کور یا غیر کور کشته شد. این بخش دردناک و فاجعه بار از آن جهت نوشته شد تا نسل حاضر بداند که پدران وی در چه شرایطی مبارزه و زندگی می کردند؟

به راستی وقتی که رهبران و مدیران مملکت در کمتر از یک سال و نیم این همه کور و کشته می شوند، وضع کشور و مردم عادی و مفلوک را می توان مجسم کرد. یعنی وقتی چنین بلبشویی در رأس مملکت است ملسم بدانید در هر کوره دهی هم همین بساط در مقیاس کوچک تری برپاست.بی خبری اکثر مردم از گذشته، موجب توقع های عجیب و غریب شده است؛ به راستی اگر دیروزمان و امروزمان را نشنامسی، چه گونه می توانیم فردایمان را بنا کنیم؟


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه