فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله معاد از ارکان جهان بینی اسلامی

اختصاصی از فایل هلپ مقاله معاد از ارکان جهان بینی اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله معاد از ارکان جهان بینی اسلامی


مقاله معاد از ارکان جهان بینی اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مقدمه

معاد از ارکان جهان بینی اسلامی

یکی از اصول جهان بینی اسلامی که از ارکان ایمانی و اعتقادی دین اسلام است ،اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی است.ایمان به عالم آخرت شرط مسلمانی است،یعنی اگر کسی این ایمان را از دست بدهد و انکار کنداز زمره ی مسلمانان خارج است

پیامبران الهی بدون استثناء پس از اصل توحید،مهمترین اصلی که مردم را به آن متذکر کرده اند و ایمان به آن رااز مردم خواسته اند،همین اصل است که در اصطلاح متکلمان اسلامی به نام "اصل معاد"معروف شده است.

درقرآن کریم به صدها آیه بر می خوریم که به نحوی از انحاءدرباره ی عالم پس ازمرگ و روزقیامت و کیفیت حشر اموات و میزان و حساب وضبط اعمال و بهشت و جهنم وجاودانگی عالم آخرت و سایر مسائلی که به عالم پس از مرگ مربوط می شود بحث کرده است.ولی در دوازده آیه رسما"پس از ایمان به خدا از"ایمان به روز آخر"یاد کرده است.

قرآن کریم در مورد عالم قیامت تعبیرات مختلفی داردوهرتعبیری بابی از معرفت است،یکی از آنها"الیوم الاخر"است.قرآن کریم با این تعبیر خود دو نکته را برای ما یادآوری می کند:

الف-اینکه حیات انسان بلکه دوره ی جهان،مجموعا"به دو دوره تقسیم می شودوهر دوره را به عنوان یک"روز"باید شناخت.یکی روز و دوره ای که اول و ابتدا است و پایان می پذیرد(دوره ی دنیا)دیگر روز و دوره ای که آخر است و پایان ناپذیراست (دوره ی آخرت).

ب-دیگر اینکه هم اکنون که دوره ی اول و نخستین حیات را طی می کنیم وبه دوره ی دوم و روز دوم نرسیده ایم واز ما پنهان است،سعادت ما در این روز وآن روز به این است که به آن دوره و آن روز"ایمان"پیدا کنیم.سعادت ما در این روز ازآن جهت بسته به این ایمان است که ما را متوجه عکس العمل اعمال ما می کند و می فهمیم که اعمال و رفتار ما از کوچکترین اندیشه ها و گفتار ها و کردار ها و خلق وخویها گرفته تا بزرگترین آنها مانند خود ما روزاول و روز آخردارند

منبع و منشا ایمان به حیات اخروی

منبع و منشا ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی،قبل از هر چیز دیگر،وحی الهی است که وسیله ی پیامبران به بشر ابلاغ شده است.

بشر پس از آنکه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد و دانست که آنچه به عنوان وحی ابلاغ می کنند واقعا" از طرف خداست و تخلف ناپذیر است،به روز قیامت و حیات جاوید اخروی که همه ی پیامبران ایمان به آن را مهمترین اصل پس از توحید معرفی کرده ند ایمان پیدا می کند.

از این رو درجه ی ایمان هر فرد به حیات اخروی از طرفی بستگی دارد به درجه ی ایمان او به"اصل نبوت" و صدق گفتار پیامبران و از طرف دیگر بستگی دارد به اینکه سطح معارف انسان تا چه حد بالا باشد و تصورش از امر معاد و عالم آخرت چه اندازه صحیح و معقول و خردپسند باشد و تصورات جاهلانه و عامیانه در آن راه نیافته باشد.

ماهیت مرگ

مرگ چیست؟آیا مرگ نیستی و نابودی وفنا و انهدام است یا تحول و تطور و انتقال از جائی به جائی و از جهانی به جهانی؟

این پرسشی است که همواره برای بشر مطرح بوده و هست وهر کس مایل است پاسخ آن را مستقیما" بیابد و یا به پاسخی که داده شده ایمان و اعتقاد پیدا کند.

ما مسلمانان به حکم اینکه به قرآن کریم ایمان و اعتقاد داریم پاسخ این پرسش را از قرآن کریم می گیریم و به آنچه دراین زمینه گفته است ایمان و اعتقاد داریم.

قرآن کریم پاسخ ویژه ای با تعبیر خاصی درباره ی ماهیت مرگ دارد،قرآن در این مورد کلمه ی "توفی" را به کار برده و مرگ را توفی خوانده است.

توفی و استیفاء هر دو از یک ماده اند(وفاء)هر گاه کسی چیزی را به کمال و تمام و بدون کم و کسر دریافت کند و به اصطلاح آنرااستیفاء نماید در زبان عربی کلمه ی توفی را به کار می برند"توفیت المال"یعنی تمام مال را بدون کم و کسر دریافت کردم.در چهارده آیه ازآیات قرآن کریم این تعبیر در مورد مرگ آمده است.از همهِ آنها چنین استنباط می شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است،یعنی انسان در حین مرگ،به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل ماموران الهی قرار می گیرد وآنان انسان را دریافت می کنند.از این تعبیر قرآن مطالب زیر استنباط می شود:

الف-مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست،انتقال از عالمی به عالم دیگر و ز نشئه ای به نشئه ی دیگر


دانلود با لینک مستقیم


مقاله معاد از ارکان جهان بینی اسلامی

معاد در ادیان دیگر

اختصاصی از فایل هلپ معاد در ادیان دیگر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

معاد در ادیان دیگر

ادیان بزرگ از سعادت انسان در دنیا و آخرت صحبت می کنند. اما معاد پرستان حکومتی که عموما خود بدون هیچگونه پای بندی اخلاقی از موقعیت اجتماعی شان بهره های مادی میگیرند، برای مردم آخرت را اصل دانسته، بهره گیری از فضائل دنیا را حقیر جلوه می دهند. آنها مردم را به ظهور امام غایب، معاد، رستاخیز و بهشت رجوع می دهند. به مردم می گویند اگر فقر، بیکاری، فساد، بی امنیتی، فقدان آزادی ها و همه گونه خطر را تحمل کنید به بهشت می روید و رستگار خواهید شد.

اسلام، مسیحیت و یهودیت از سعادت انسان در دنیا و آخرت صحبت می کنند. انسان هائی که در دنیا نیکوکارند به بهشت بشارت داده میشوند: "آنانکه ایمان آوردند و نیکو کار شدند بزودی در بهشتی در آوریم که نهرها از زیر آن جاریست و در آن زندگانی جاوید کنند و بر آنها در بهشت، جفت های پاکیزه است و آنان را بسایه رحمت ابدی خود در آوریم"(قران النسا 57)(1). دنیائی که مملو از نیکو کاری باشد مسلما بهتر و انسانی تر است. در هیچ یک از ادیان سختی کشیدن در دنیا برای رسیدن به سعادت آینده توصیه نمیشود. در این ادیان روز معاد یا قیامت، مردگان به پا می خیزند و اعمال نیک و بد هرکدام به حساب می آید. انسان های خوب به بهشت میروند و آخرتی خوب دارند و دیگران راهی جهنم شده به آخرتی بد می رسند. اما در ادیان نامبرده مبحثی وجود دارد که اشاتولوگی (Eshatology) یا علم المعاد نام دارد. میتوان آن را فرجام شناسی(2) یا معاد شناسی ترجمه کرد. معاد شناسی مبحث "آخرین چیزها ،مرگ، رستاخیز، دوزخ و بهشت" است(3). موضوع آن بررسی معاد، مرز میان دنیا و آخرت است. معاد شناسی در ادیان مختلف معنای یکسانی ندارد. اسلام، مسیحیت و یهودیت هرکدام معاد شناسی خود را دارند.

در معاد شناسی زندگی در دنیا فرع و معاد یا آخرت که زمان آن معلوم نیست اصل است. عمده فعالیت های انسان برای سعادت در آینده است. بهره گیری از فضائل زندگی، لذت بردن و گاهی حتی بر آورده نمودن امیال و غرائز طبیعی انسانی دل بستن به مسائل حقیر به شمار میرود. رسیدن به بهشت موعود هدف زندگی انسان است.

در دین زرتشت انسان آزاد است که از خوبی که دائما با بدی در حال مبارزه است پشتیبانی کند. اما این دین معتقد به دوگرائی، ثنویت، یا دوآلیسم، خوبی یا بدی، سفیدی یا سیاهی پدیده ها است، مقوله ای که میتواند انسان را در این دنیای پیچیده و رنگارنگ به نتایج غلطی برساند.مبحث مکاشفه یوحنا بخشی از معاد شناسی تفکری را در بر می گیرد که "مکاشفه یوحنا" (apocalypse) نام گرفته است(5). یوحنا یکی از نام های خدا در انجیل، جان در انگلیسی، ژان در فرانسه، یوهانس در آلمانی ، نام یکی از مقدسین در کلیسای کاتولیک و ارتدکس و همچنین نامی است که اغلب پاپ های کاتولیک برای خود انتخاب می کنند. مبحث مکاشفه یوحنا در آغاز مسیحیت به وجود آمد. تصاویری از نبرد عیسی مسیح به نمایندگی خداوند از یکطرف و شیطان با طرفدارانش در روز معاد نقش شده است که مراحل پیروزی عیسی مسیح بر شیطان را نشان میدهند. این تصاویر در ضمن نشان می دهند که چگونه طی این نبرد جهان کنونی که یکی از صفات مشخصه آن کفر و مرکز فساد است (در آن زمان مسیحیان محل کفار یا مرکز فساد را بابل اطلاق می کردند)، بطور وحشتناکی از بین میرود و جهانی که حکومت خدا، کمال خلقت و مظهر عدل و داد است، جای آن را میگیرد. گفته میشود که ایده جنگ خوبی علیه بدی، نور علیه ظلمت و خدا علیه اهریمن از دین زرتشت به ادیان دیگر راه پیدا کرده است(5).چون در رابطه با مبحث مکاشفه یوحنا به کلیسا انتقادات زیادی شد، امروز کلیسا از آن فاصله می گیرد. در مبحث نامبرده دنیای ناقص و فاسد امروز در پی جنگ عیسی مسیح علیه شیطان در یک فاصله زمانی کوتاه (لحظه) به دنیائی کامل تبدیل میشود. اما کلیسا امروز معتقد است که رسیدن به آخرت در یک لحظه نیست و طی یک روند یا پروسه صورت میگیرد. حاکمیت خداوند با خلقت عیسی مسیح و در قسمت هائی از زمین (کلیسا) شروع شده و طی روندی همه جهان را در بر خواهد گرفت(5).

مارتین بوبر فیلسوف یهودی الاصل آلمانی می نویسد(7): "دو نوع معاد شناسی وجود دارد. یکی پیامبرانه که در آن هموار کردن راه نجات ابدی، در هر لحظه تا حد غیر قابل تعیینی در اختیار خود انسان است". برای مثال از نظر دین، انسان در اثر کارهای نیک که انجام و یا عدم انجام آن در گرو تصمیم و خواست خود او است یا به آخرت خوب یا به آخرت بد یعنی جهنم و نیستی کامل می رسد. او ادامه می دهد: "نوع دیگر، نوع مربوط به مکاشفه یوحنا (یا آپوکالیپتیک apocalyptic) است که در آن پروسه رهائی انسان با تمام جزئیاتش از آغاز جهان مشخص شده و برای اجرای آن از انسان ها فقط به عنوان ابزار استفاده میشود. به آنها حد اقل این حق داده میشود که آنچه بطور تغییر ناپذیر از قبل آنچه تعیین شده است را بشناسند، از آن آگاهی یابند و در مورد نقش خود از آن اطلاع حاصل کنند". به گفته زیگموند هورویتس (8): "یک فرد معتقد به مکاشفه یوحنا (Apokalyptiker) در واقع در لحظه حاضر که او آن را می گذراند زندگی نمی کند بلکه به خاطر آینده بهتری زنده است که با چشم خود آن را مشاهده نموده است". ژاکوب تاوبس(9) مینویسد: مبحث نامبرده برمبنای این تصور قرار دارد که "آنچه تصویر گردیده است بعلت ضرورت های درونی باید تحقق یابد. وظیفه بیننده فقط آنست که پرده از این ضرورت بگیرد و آنرا آشکار کند".

بنیاد گرائی اسلامی و معاد پرستی

بنیاد گرایان اسلامی از مکاشفه یوحنا باز هم فراتر می روند. آنها نه تنها دنیا را گذرا، بی ارزش و معاد را هدف غائی می دانند و رسیدن هرچه زودتر آن را خواهانند، بلکه علاوه بر این به نوعی معاد را می پرستند و معتقدند باید بطور فعال به فرا رسیدن آن سرعت بخشید. راه این سرعت بخشیدن را هم نابودی انسان ها و جهان خاکی می دانند. منطق بنیاد گرایان معاد پرست منطقی ساده، ابتدائی و جنایتکارانه است: مرگ و نابودی انسان ها را به آخرت می رساند. اگر مقتولی بی گناه باشد به بهشت می رود و اگر گناهکار باشد کشتن او به طریق اولی جائز بوده است. بنابراین نظر، کشتار هرچه وسیعتر باشد ثواب بنیادگرا نیز بیشتر است. با شناختن این سیستم فکری، جنایات مسلمانان افراطی در 11 سپتامبر در آمریکا، در الجزیره که بنیادگرایان مردم دهات را گروه گروه (حدود پنجاه تا صد نفر) سر می بریدند و نیز در عراق و سایر نقاط دنیا لااقل تا حدی قابل درک میشود.

هدف تبلیغات معاد پرستان چه کسانی هستند؟

برای جامعه شناسان روشن است که فقر، سرکوب، تحقیر و نداشتن امید به آینده زمینه مناسبی برای رشد این طرز فکر بخصوص در جوانان است. پس باید میان قربانیانی که از نا امیدی و فشار زندگی جذب تفکر بنیاد گرائی میشوند و آن هائی که مروجین اصلی این تفکر هستند، تفاوت قائل شد. غالب انسان هائی که جذب این تفکر میشوند، به تصور خود چیزی برای از دست دادن ندارند. عموما از وضع موجود ناراضی اند و شانسی هم برای تغییر نمی بینند. همراه با تفکر معاد پرستی آنها قبول می کنند که راه حل مشکلات آنها و سایر انسان ها سرعت بخشیدن به فرا رسیدن معاد می باشد. اما این که مبلغین اصلی معاد پرستی چه کسانی هستند را کمی پائین تر مورد بررسی قرار می دهیم.

مبارزه با تفکر معاد شناسی

مبارزه با تفکر معاد شناسی و مقاومت در برابر آن شاید سنتی کمتر از خود این طرز فکر ندارد. در قرآن آمده است: "ای کسانی که ایمان آورده اید، جهت چیست که چون به شما امر شود که برای جهاد در راه دین بی درنگ خارج شوید بخاک زمین دل بسته اید؟ آیا راضی به زندگی دنیا عوض حیات ابدی آخرت شدید؟ متاع دنیا در پیش عالم آخرت اندک و ناچیز است"(التوبه 38).حکیم عمر خیام در یکی از زیباترین رباعیات خود میگوید:

گویند بهشت و حور عین خواهد بود

وانجا می ناب و انگبین خواهد بود

گرما می ناب و معشوق پرستیم رواست

چون عاقبت کار چنین خواهد بود


دانلود با لینک مستقیم


معاد در ادیان دیگر

دانلود مقاله و تحقیق درباره معاد مطهری

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله و تحقیق درباره معاد مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

کلیاتی درباره مسأله معاد

بحث ما درباره مسأله معاد است . مسأله معاد از نظر اهمیت ، بعد از مسأله توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است . پیغمبران ( و بالخصوص‏ آنچه از قرآن درباره پیغمبر ما استفاده می‏شود ) آمده‏اند برای اینکه مردم‏ را به این دو حقیقت مؤمن و معتقد کنند : یکی به خدا ( مبدأ ) و دیگر به‏ قیامت و یا فعلا به اصطلاح معمول ما معاد مسأله معاد چیزی است که برای‏ یک مسلمان ایمان به آن لازم است ، یعنی چه ؟ یعنی در ردیف مسائلی نیست‏ که چون از ضروریات اسلام است و ایمان به پیغمبر ضروری است ، پس ایمان‏ به آن هم به تبع ایمان به پیغمبر ضروری است . ما بعضی چیزها داریم که باید به آنها معتقد بود ، به این معنا که‏ اعتقاد به آنها از اعتقاد به پیغمبر منفک نیست ، " باید " به این‏ معناست نه به معنی تکلیف ، به معنی این است که انفکاک پذیر نیست که‏ انسان به پیغمبر و اسلام ایمان و اعتقاد داشته باشد ولی به این چیز ایمان‏ نداشته باشد . مثلا روزه ماه رمضان ، می‏گویند که روزه ماه رمضان از ضروریات اسلام است . اگر کسی روزه نگیرد و بدون عذر روزه بخورد ، این‏ آدم فاسق است ولی اگر کسی منکر روزه باشد ، از اسلام خارج است ، چرا ؟ برای اینکه اسلام ایمان به وحدانیت خدا و ایمان به پیغمبر است و امکان‏ ندارد که کسی به گفته پیغمبر ایمان داشته باشد ولی روزه را منکر باشد ، چون اینکه در این دین روزههست از ضروریات و از واضحات است ، یعنی نمی‏شود انسان در ذهن خودش‏ میان قبول گفته‏های پیغمبر و منها کردن روزه تفکیک کند . ولی خود مسأله‏ اعتقاد به روزه داشتن مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد نیست ، یعنی در قرآن‏ هیچ جا وارد نشده : " کسانی که به روزه ایمان می‏آورند " . اما گذشته از اینکه مسأله معاد و قیامت مثل روزه از ضروریات اسلام‏ است ( یعنی نمی‏شود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد ) در تعبیرات قرآن کلمه ایمان به قیامت ، ایمان به یوم آخر آمده است ، یعنی‏ پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همان‏ طوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا می‏کنند ، به آخرت هم باید ایمان و اعتقاد پیدا کنند ، که معنی آن این می‏شود که همین طوری که خداشناسی لازم‏ است ( یعنی انسان در یک حدی مستقلا با فکر خودش باید خدا را بشناسد ) در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد ، یعنی پیغمبر نیامده است‏ که در مسأله معاد بگوید چون من می‏گویم معادی هست شما هم بگویید معادی‏ هست ، مثل اینکه من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است‏ . نه ، ضمنا افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند ، معرفت و ایمان به معاد پیدا کنند .

معاد ، جزء اصول دین

اینکه علمای اسلام معاد را از اصول دین قرار داده‏اند ولی سایر ضروریات‏ را از اصول دین قرار نداده‏اند ، بر همین اساس است . چون خیلی اشخاص از ما این سؤال را می‏کنند ، می‏گویند شهادتین که انسان به آن مسلمان می‏شود دو چیز بیشتر نیست : " اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان محمدا رسول الله‏ " . دیگر چرا مسأله معاد را جزء اصول دین قرار داده‏اند ؟ خوب ، آدمی که‏ به پیغمبر ایمان داشته باشد ، به هر چه پیغمبر گفته ( اگر برایش ثابت‏ شود که پیغمبر گفته ، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد ) ایمان پیدا می‏کند ، پس ما باید بگوییم اصول دین دو چیز بیشتر نیست

( 1 ) : توحید ، نبوت ، معاد فرع و طفیلی نبوت است ، چون ما به نبوت‏ اعتقاد داریم و پیغمبر از معاد خبر داده ، به معاد هم اعتقاد داریم ، همین طوری که چون پیغمبر گفته‏اند نماز واجب است به نماز هم اعتقاد داریم ، نماز هم از ضروریات است ، روزه هم از ضروریات است ، حج هم از ضروریات است . این ایراد وارد نیست ، چون علت اینکه مسلمین معاد را جزء اصول دین‏ قرار داده‏ا ند این بوده که اسلام درباره معاد یک امر علاوه‏ای از ما خواسته‏ ، یعنی نخواسته ما فقط آن را به عنوان یکی از ضروریات اسلام ، به طفیل‏ قبول نبوت قبول کرده باشیم ، خواسته که خود ما هم مستقلا به آن ایمان و اعتقاد داشته باشیم ، ولو مثلا ما به نبوت اعتقاد نداشته باشیم ، به معاد اعتقاد داشته باشیم . این که " ولو " می‏گویم نه اینکه از آن صرف نظر می‏کنم ، می‏خواهم بگویم یک مسأله‏ای است که خواسته ما مستقلا به آن ایمان‏ داشته باشیم و لهذا قرآن استدلال می‏کند بر قیامت ، استدلال نمی‏کند بر روزه‏ ، می‏گوید روزه را پیغمبر گفته ، ولی استدلال می‏کند بر قیامت ، چه آن نوع‏ استدلالی که پایه آن خود توحید است ، و چه آن استدلالی که پایه آن نظام‏ خلقت است .

استدلالهای قرآن بر معاد

دو نوع استدلال در قرآن هست . یک نوع استدلال بر معاد ، بر اساس توحید است که قرآن می‏گوید ممکن نیست خدا خدا باشد ولی معادی نباشد ،


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره معاد مطهری

دلایل بر لزوم معاد

اختصاصی از فایل هلپ دلایل بر لزوم معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

دلایل بر لزوم معاد

"الیه مرجعکم جمیعا وعد الله حقا"در این جمله معاد را خاطر نشان مى‏سازد، همچنانکه جمله قبلى مبدا را تذکر مى‏داد، وجمله"وعد الله حقا"از باب قائم شدن مفعول مطلق مقام فعلش مى‏باشد، و معناى جمله: "وعده الله وعدا حقا"است، یعنى خداى تعالى وعده داده وعده‏اى حق.

کلمه"حق"عبارت است از چیزى که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر، مطابق آن‏واقعیت‏باشد.بنا بر این، خبر و یا به عبارتى وعده‏اى که خداى تعالى مى‏دهد به اینکه معادى درپیش است‏حق بودنش به این معنا است که خلقت الهى به نحوى صورت گرفته که جز بابرگشتن موجودات به سوى او تام و کامل نمى‏شود، و از جمله موجودات یکى هم نوع بشر است‏که باید به سوى خداى تعالى برگردد.و این مانند سنگى است که از آسمان به طرف زمین‏حرکت مى‏کند که با حرکت‏خود وعده سقوط بر زمین را مى‏دهد، چون حرکتش سنخه‏اى است‏که جز با نزدیک شدن تدریجى به زمین و جز ساقط شدن و آرام گرفتن در روى زمین تمام‏نمى‏شود، اشیاء عالم نیز چنین‏اند، حرکتشان نهایتى دارد و آن برگشت‏به خداى تعالى است، به همان مبدئى که از آنجا حرکت را آغاز کردند، آیه زیر همین معنا را خاطر نشان ساخته‏مى‏فرماید: " یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه" (1) دقت فرمائید.

"انه یبدؤا الخلق ثم یعیده لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."این جمله، جمله"الیه مرجعکم جمیعا"را تاکید، و معناى اجمالى رجوع و معاد را که‏این جمله متضمن آن است تفصیل و شرح مى‏دهد.

ممکن هم هست تعلیل آن جمله متقدم باشد، و بخواهد به دو حجت و برهانى که قرآن‏همواره به آن دو حجت‏بر اثبات معاد استدلال مى‏کند اشاره نماید.حجت اول را جمله: "انه‏یبدؤا الخلق ثم یعیده"متضمن است، به این بیان که یکى از سنت‏هاى جارى خداى سبحان‏این است که هستى را به هر چیزى که مى‏آفریند افاضه مى‏کند، و این افاضه خود را به رحمتش‏آنقدر ادامه مى‏دهد تا آن موجود خلقتش به حد کمال و تمامیت‏برسد، در این مدت آن موجود به‏رحمتى از خداى تعالى موجود شده و زندگى مى‏کند و از آن رحمت‏برخوردار مى‏گردد، و این‏برخوردارى همچنان ادامه دارد تا مدت معین.

بعد از آنکه آن مدت بسر آمد و موجود نامبرده به نقطه انتهاى اجل معین خود رسید این‏رسیدن به نقطه نهائى فناء و هیچ شدن آن موجود نیست، زیرا معناى فانى شدنش باطل شدن‏رحمت الهى‏ایست که باعث وجود و بقاء و آثار وجود یعنى حیات، قدرت، علم و سایر آثاروجودى او بود، و معلوم است که رحمت الهى بطلان نمى‏پذیرد.پس، رسیدن به نقطه نهائى‏اجل به معناى گرفتن و قبض کردن رحمتى است که بسط کرده بود.آرى، آنچه خداى تعالى‏افاضه مى‏کند وجه خدا و جلوه او است، و وجه خدا فنا پذیر نیست.

پس، اینکه مى‏بینیم فلان موجود از بین مى‏رود و اجلش بسر مى‏آید، این سرآمدن اجل‏آنطور که ما مى‏پنداریم فنا و بطلان آن موجود نیست، بلکه برگشتن آن به سوى خداى تعالى‏است، به همان جائى که از آنجا نازل شده بود، و چون آنچه نزد خدا است‏باقى است، پس این‏موجود نیز باقى است، و آنچه که به نظر ما، هست و نیست‏شدن مى‏باشد در واقع بسط رحمت‏خداى تعالى و قبض آن است، و این همان معاد موعود است.

و حجت دوم را جمله"لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."متضمن‏است، به این بیان که عدل و قسط الهى - که یکى از صفات فعل او است - اجازه نمى‏دهد که‏در درگاه او دوغ و دوشاب یکسان باشد، با آن کسى که با ایمان آوردن در برابرش خضوع‏نموده، و اعمال صالح کرده و با آن کسى که بر حضرتش استکبار و به خود و به آیاتش کفرورزیده یک جور معامله کند.این دو طایفه در دنیا که بطور یکسان در تحت‏سیطره اسباب و علل‏طبیعى قرار داشتند، اسبابى که به اذن خدا یا سود مى‏رسانید، و یا ضرر اگر قرار باشد در آخرت‏هم بطور یکسان با آنان معامله شود ظلم خواهد بود.

پس، جز این باقى نمى‏ماند که خداى تعالى بین این دو طایفه در زمانى که به سوى اوبر مى‏گردند فرق بگذارد، به این معنا که مؤمنین نیکوکار را جزاى خیر، و کفار بد کار را سزاى‏بد دهد، تا ببینى آنان از چه چیز لذت مى‏برند، و اینان از چه چیز متالم و ناراحت مى‏شوند.

بنابر این، تکیه این حجت‏بر دو چیز است، یکى بر تفاوت این دو طائفه به خاطر ایمان‏و عمل صالح، و کفر و عمل ناصالح، و دیگرى بر کلمه"بالقسط"، این نکته را از نظر دور مدار.وجمله"لیجزى"بنابر آنچه از ظاهر بیان استفاده مى‏شود متعلق است‏به جمله"الیه مرجعکم‏جمیعا".

البته این احتمال هم هست که جمله: "لیجزى..."متعلق باشد به جمله"ثم یعیده"، که در این صورت، کلام آن جنبه را که گفتیم یعنى جنبه فرق‏گذارى بین دو طائفه و بیان عدل‏الهى را ندارد، بلکه جنبه تعلیل دارد، و به یک حجت که همان حجت دومى است اشاره خواهدداشت.و از جهت لفظ آیه، احتمال دوم به ذهن نزدیکتر است.

"هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نورا..."کلمه"ضیاء"بطورى که گفته شده - مصدر است‏براى"ضاء، یضوء، ضوء و ضیاء"

همانطور که کلمه"عیاذ"مصدر است‏براى"عاذ، یعوذ، عوذا و عواذا".و اى بسا که جمع باشدبراى کلمه"ضوء"، همانطور که کلمه"سیاط"جمع است‏براى"سوط"و این عبارت چیزى‏در تقدیر دارد که مضاف کلمه"ضیاء"است، و تقدیر آن"جعل الشمس ذات


دانلود با لینک مستقیم


دلایل بر لزوم معاد

تحقیق و بررسی در مورد آثار سازنده عقیده به معاد

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در مورد آثار سازنده عقیده به معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

آثار سازنده عقیده به معاد

کتاب: الهیات و معارف اسلامى، ص 437

نویسنده: آیت الله جعفر سبحانى

عقیده به زندگى پس از مرگ و اعتقاد به کیفر و پاداش اعمال، نقش بزرگى در آرامش روانى و امنیت اجتماعى ما دارد که آرامش روانى، اثر فردى و امنیت اثر اجتماعى آن است، اینک پیرامون آرامش روانى و آثار فردى عقیده به معاد بحث میکنیم.

بشر هر چند در پرتو قدرت صنعت و تکنیک، درهاى فضا را به روى خود گشوده و انسانهائى را به ماه فرستاده و بازگردانیده است و از قلب و کلیه‏هاى مصنوعى به جاى طبیعى آن استفاده کرده است، ولى در برابر این پیروزى چشمگیر علمى، به سکونت خاطر و آرامش روانى که زیر بناى یک زندگى سعادتمندانه را تشکیل میدهد، نه تنها دست نیافته است، بلکه به موازات پیشرفت صنعت و دانشهاى مادى، مشکلات روانى وى افزایش یافته است.

عوامل و مشکلات روانى و ناراحتى‏هاى روحى او یکى و دو تا نیست، ولى موضوعات زیر از علل چشمگیر اضطراب است:

1 ـ مادیگرى بى حد و حساب.

2 ـ شدائد و مصائب.

3 ـ اندیشه مرگ.

اینک هر یک از این سه عامل را به گونه‏اى توضیح میدهیم.

جهان سرمایه‏دارى براى فزونى کالاهاى خود، وسایل ارتباط جمعى را در تمام نقاط جهان، به استخدام خود درآورده است و در اکثر طبقات نسبت به مظاهر مادى، از ویلا و ماشین و تجملات زندگى، اشتهاى کاذبى پدید آورده است که بهیچوجه اشباع نمیگردند، اکثریت مردم روى زمین را گروهى تشکیل میدهند که فضاى روح و روان آنان را اندیشه مادیگرى پر کرده و هدفى جز ثروت اندوزى و بهره‏گیرى مادى و لذائذ جسمانى ندارند.ناگفته پیداست که بسیارى از آرزوهاى انسان جامه عمل نمیپوشد و در نتیجه یکنوع ناراحتى و تشویش روانى بر انسان مسلط میگردد، چه بسا در صورت شدت به صورت یک خوره خطرناک که خورنده اعصاب و آرامش روحى است در میآید.

این یک عامل براى بروز ناراحتى‏ها.

عامل دوم براى ناراحتى‏ها موضوع مصائب و شدائد است.هر فردى در طول زندگى خود، با محرومیتها و شکستها و فقدان عزیزان و بلاهاى زمینى و آسمانى و...روبرو میگردد و فشار هر یک از این عوامل بر روح و روان انسان به اندازه‏اى است که گاهى انسان را به فکر خودکشى و در هم شکستن قفس زندگى میاندازد.

بالاتر از آن، اندیشه فنا و مرگ است که خود عامل سومى براى بروز ناراحتیها میباشد، زیرا هر فردى میداند که پس از اندى، رشته زندگى او گسسته خواهد شد و شربت تلخ و جانکاه مرگ را خواهد نوشید.

اعتقاد به معاد، اثرات نامطلوب این عوامل سه گانه و عوامل دیگرى را که فعلا مجال بازگوئى آنها نیست کاملا خنثى میسازد.زیرا:

اولا در مکتب اعتقاد به خدا و معاد، دنیا و تمام وسائل زندگى آن، ارزش وسیله‏اى دارند، نه هدفى آنها براى انسانها ساخته شده‏اند نه انسان براى آنها، بنابر این دلیل ندارد که انسان در خود چنین اشتهاى کاذبى را پدید آورد و حرص و آز خود را روزافزون سازد سپس گرفتار اثرهاى نامطلوب و واکنش‏هاى روحى آن گردد.

به عبارت دیگر انسان با ایمان، زندگى جهان را معبر و گذرگاهى بیش نمیداند، اگر در این گذرگاه وسیله لذت بیشتر تأمین نگردد، هرگز ناراحت نمیشود و پیوسته به زندگى جاودانى میاندیشد، نه زندگى موقت.

ثانیا مذهب در تعالیم خود، کیفرهاى سخت براى گروه متجاوز و اسراف‏گر و حد و مرزنشناس، تعیین کرده است و اندیشه جزاهاى اخروى، ریشه هر نوع آرزوهاى باطل و گرایشهاى بیحد و حساب را در دماغ انسان میسوزاند و دست انسان را در آلودگى بدنیا در محدوده خاصى آزاد میگذارد و در قلمرو زندگى یک چنین انسان معتقد به معاد، عوامل آزار دهنده کمتر پیدا میشود.

اعتقاد به معاد مشکل مصائب و شدائد را به گونه‏اى روشن حل کرده است زیرا گذشته از اینکه حوادث جهان، نتیجه تقدیر خداوند حکیم است هر نوع صبر و بردبارى در برابر مصائب داراى پاداش بزرگ نیز مى‏باشد و همین پاداش بزرگ مصیبتها را در نظر انسان کوچک و سبک جلوه میدهد.

در مکتب اعتقاد به معاد، عامل سومى، به نام (اندیشه فنا) وجود ندارد و در نظر پیرو این مکتب رشته زندگى پس از مرگ گسسته نمى‏شود، و مرگ دروازه ابدیت و فرشته‏اى که مأمور گرفتن جانها است پاسدار آن میباشد، چیزى که هست انسان باید براى زندگى پس از مرگ، توشه‏اى بیندوزد و از عواملى که مایه ناراحتى در سراى دیگر است بپرهیزد.

آثار اجتماعى عقیده به معاد

اعتقاد به معاد، نه تنها مشکلات روحى و روانى انسانها را میتواند بگشاید، بلکه این عقیده در تعدیل و رهبرى غرائز انسانى، پرورش فضائل اخلاقى، و تأمین عدالت اجتماعى نقش مؤثرى ایفاء میکند.

این سه مطلب از آثار اجتماعى اعتقاد به زندگى پس از مرگ است و هر کدام را به گونه‏اى تشریح میکنیم.

1 ـ تعدیل و رهبرى غرائز

مسئله تعدیل غرائز، مهمترین مسئله در فصول زندگى انسانها، بالاخص طبقه جوان میباشد.مثلا تمایلات جنسى در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلى میکند و در آغاز جوانى، به اوج قدرت میرسد .

درست است که بقاء انسان در گرو اعمال این غریزه است، ولى موضوع قابل توجه این است که غریزه جنسى در برخى از فصول زندگى انسانها، براى خود حد و مرزى نمى‏شناسد.

در این موقع، اعتقاد به معاد و کیفرهاى الهى این غریزه را مهار کرده و دارنده آنرا به صورت انسان وظیفه‏شناس تحویل اجتماع میدهد، و انسانى را پرورش مى‏دهد که در اطاق خلوت، در برابر زن جوان و بسیار زیبا که به او فرمان آماده باش میدهد و میگوید: «هیت لک» آماده باش سرسختانه مقاومت میکند و زن متجاوز را، پند واندرز میدهد و مى‏گوید «معاذالله» بخدا پناه مى‏برم...! (1)

در تاریخ زندگى انسانهاى با ایمان، سرگذشتهاى آموزنده‏اى وجود دارد، که ما را به اهمیت اعتقاد به معاد رهنمون مى‏باشد.

حس غضب و خشم، از نظر قدرت، کمتر از غریزه جنسى نیست، گاهى حس انتقام به اوج خود مى‏رسد و میخواهد هر نوع مانع و رادع را، از پیش پاى خود بردارد.

در این مواقع جز ترس از انتقام الهى، و خوف از دوزخ، چیزى نمیتواند آتش خشم انسانها را خاموش سازد، و همچنین است دیگر غرائز اصیل انسانى.

2 ـ پرورش فضائل اخلاقى

در نهاد ما یک سلسله فضائل اخلاقى وجود دارد که تحت شرایطى پرورش یافته و بارور مى‏گردند .ارشاد و راهنمائى علماء اخلاق، هر چند در پرورش فضائل اخلاقى مؤثر است ولى راهنمائى آنان، از دایره سخن گفتن و مذاکره دوستانه، گام فراتر نمى‏گذارد.

ولى مذهب و اعتقاد به پاداش‏ها و کیفرها، فضیلتهاى اخلاقى را مانند انسان دوستى، ضعیف نوازى، مهربانى به یتیمان، دستگیرى از درماندگان و...در انسان زنده مى‏سازد و از اینجهت دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق مى‏دانند.

قرآن مجید با روش خاصى به این نکته اشاره میکند و انکار مبدأ و معاد را مایه کشته شدن عواطف انسانى میداند، تا آنجا که دل او سخت و پرقساوت مى‏گردد و مهربانى و ترحمى نسبت به یتیم و مستمند و بى‏نوا ندارد، چنانکه میفرماید:

ارأیت الذى یکذب بالدین، فذلک الذى یدع الیتیم و لا یحض على طعام المسکین (سوره ماعون آیه 1 ـ 3)

«آیا دیدى کسى را که روز جزا را انکار مى‏کند، او همان کسى است که (با کمال بى‏رحمى)، یتیم را طرد مى‏نماید، و افراد را به اطعام مستمندان دعوت و ترغیب نمى‏نماید.»

3 ـ تأمین عدالت اجتماعى


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد آثار سازنده عقیده به معاد