فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)


دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

 

مشخصات این فایل
عنوان: حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 12

این مقاله درمورد حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره) می خوانید :

اسـلام (تـعارف فرهنگى) را به عنوان فلسفه آفرینش نوع انسان مى داند که در سایه آن, مـردم مى توانند از تجربه هاى ملل دیگر بهره جسته و در برابر انعطاف پذیرى مـعـقـول, شکنندگى جاهل مآبانه خود را از دست بدهد, ولى این پیوند باید از روى تـعـارف بـاشـد و عـناصر مثبت آگاهانه گزینش شده و در سیستم شاداب و زنده نظام اسلامى به کار گرفته شود.
از زمـان فـتحعلى شاه و محمد شاه قاجار, که کم وبیش پاى محصلان ایرانى به اروپا بـاز شـد, فـکـر اعـزام مـحـصـل به خارج نیرو گرفت و مرفهان که از این توانایى بـرخـوردار بـودند, به جهان غرب رفتند و در نخستین جرقه هایى که از این برخورد حـاصـل شـد, بـه دلیل ناآگاهى به گذشته هاى اسلام و ایران و گرایش به هوسرانى و بـهـره مـنـدى از مواهب و لذتهاى مادى, زبان به ستایش غرب گشودند و شیوه زندگى اروپائیان را در پیش گرفتند.
روحانیان و متفکران متعهد چون: شهید سید حسن مدرس که متوجه پیامدهاى این پیوند نـابـرابـر فرهنگ ایران و جهان غرب بودند, به مخالفت برخاستند: وى در جلسه دومـین دوره مجلس شوراى ملى در صفر 1329ه.ق. درباره رفتن محصلان ایرانى به خارج از کشور, هشدار داد:
(در ایـن مـدت عـمـرى کـه داشته ایم خیلى از شاگردها به اروپا رفتند و خیلى از پـولـهاى این مملکت را در آن جا خرج کردند, ولى نقص مملکت ما کم نشده است.)  بـه ایـن ترتیب روشنفکرانى از قماش: آخوند زاده, میرزا ملکم خان ناظم الدوله و تـقـى زاده دسـتاورد تولید فلسفه ها و سیاستهاى فرهنگى غرب, هرگز نتوانستند در قـلـب مـردم مـا جاى داشته باشند, چون بیش تر آموخته هایشان با فرهنگ بومى این سـرزمین, ناسازگار بود. آنان خود را در آیینه بیگانگان مى دیدند و هویت خود را در فـرهـنـگ غرب لمس مى کردند و این بالاترین حد غرب زدگى فکرى است. این بود که تـجددخواهى, کم کم در ایران رونق گرفت و روش و منش اروپائیان به صورت یک قانون اجـتـمـاعى فراگیر شناخته شد. نوگرایان, با بارى از دلباختگى به شرق و غرب, در ایـن اندیشه بودند که آیینها, سنتها و مذهب و ارزشهاى مذهبى و اسلامى, به عنوان عـوامـل عـقب ماندگى ملى کنار گذاشته شوند و در عوض فرهنگ و تمدن ایران باستان زنـده شـود. شـمـارى از آنان با یادگذشته هاى بس دور ایران, پستیها و کمبودهاى خـود را جـبـران مى کردند و شمارى دیگر, با تمسک صددرصد به دامن غرب, هویت خود را از یـاد بـرده, به سایه فرهنگ مبتذل و عفن غرب پناه مى جستند. چشم شمارى از آنان نسبت به فریبکاریهاى استعمار غرب و شرق بسته بود و شمارى دیگر به دلیل از هم گسستگى فکرى, خود را در برابر آن لاعلاج مى یافتند.
بـا ظهور رضاخان, تجددخواهان ملى گرا, ارکان رژیم رضاخان را تشکیل دادند. آنان وانمود مى کردند: در برابر افکار جهانگیر و فراگیر غرب, راهى جز پناه گرفتن در دامـن آن نـیست. این بود که مصرف زدگى, میل به زرق و برق و زیب و زیور و تجمل, اوج گرفت و ابتکار عمل به دست جهان غرب افتاد.آنان, با برانگیزاندن خواسته هاى حـیـوانـى, خـودبـاختگان و غرب زدگان را به دنبال خود مى بردند و زیان آن دامن توده ها را مى گرفت.
امـام شناخت دقیقى از هویت روشنفکران غرب زده داشت و آنان را افرادى غیرکارامد در امور جامعه مى دانست و در یکى از سخنرانیهاى خود, آنان را مخاطب قرار داد و گفت:

(شما که مسیرتان غیراسلام است, براى بشر هیچ کارى نمى کنید.) امـام آسـیـبهاى فرهنگى را در سه نکته کلى بیان کرده است: انحراف مراکز علمى و آمـوزشـى, بـیگانگى از هویت تاریخى و فرهنگى و رواج فساد و کم رنگ شدن ارزشهاى اخلاقى.
1. انحراف مراکز علمى و آموزشى: موضع امام درباره نهادهاى علمى و آموزشى نوین, بـه عنوان دستاورد وارداتى و غیربومى, موضعى هوشمندانه و حکیمانه است. امام به خـوبـى تـوجـه دارد کـه: اسـتقلال و ناوابستگى آن, به خاطر استقلال جامعه علمى و انـدیـشـه ورزان آن اسـت. بـا این دید است که امام (دانشگاه را در راس امور مى داند) که مقدرات یک کشور بسته به آن است.  درجـایـى دانـشـگـاه را کشورى مى داند که اگر اصلاح شود, کشور اصلاح مى شود و با انـحـراف آن, کشور به انحراف کشیده مى شود.  فساد جامعه, در دوره ستمشاهى را نـیـز, ناشى از تباهى دانشگاهها ومدارس مى داند.  به باور ایشان, زمانى میسر اسـت دانـشـگاه اسلامى شود که خوى و خلق حاکم بر این مراکز علمى و محتویات علمى آن, با مقاصد عالى اسلام همسو باشد. علم ماعداى ایمان فساد مى آورد. امـام, معلمان و استادان را رکن اصلى نهادهاى آموزشى مى داند و از همه آنان مى خـواهـد تا خود را تهذیب کنند, تا حرفشان بتواند در دیگران اثر بگذارد. بر این بـاور اسـت: از مـدرسـه بـاید آغاز کرد و دانشگاه دیر است و معلمان باید احساس کنند که پیش خدا مس,ولند.  نـگرانى امام تنها ناشى از آثارمستقیم نهادهاى آموزشى نیست, بیش تر توجه ایشان بـه آثـارى اسـت کـه کـم کـم و آهـسته آهسته و ناپیدا بر روى انسان و جامعه مى گـذارند; از این روى تاکیدى که امام خمینى در زمینه پاسدارى از حریم دانشگاهها و مـراکز تعلیم و تربیت در برابر تهاجم جهان غرب دارد, از همه زمینه ها بیش تر است.

ایشان در بخشى از وصیت خود مى نویسد:
(به همه نسلهاى ملل توصیه مى کنم که: براى نجات خود و کشورعزیز اسلام, آدم سازى دانـشـگـاهـها را از انحراف و غرب و شرق زدگى حفظ و پاسدارى کنید و با این عمل انـسـانـى اسـلامـى خـود, دسـت قـدرتـهاى بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید.) امام, بخش مهمى از ضربه هاى بنیان برافکن و تباهى آفرین را که بر ایران و اسلام وارد شده, ناشى از دانشگاهها دانسته و مى نویسد:
(اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر, با برنامه هاى اسلامى و ملى در راه مـنـافـع کـشـور بـه تـعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشـتـنـد, هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن آمریکا و شوروى فرو نمى رفـت و هـرگـز قـراردادهاى خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمى شد و هـرگـز پاى مستشاران خارجى به ایران باز نمى شد و هرگز ذخایر ایران و طلاى سیاه ایـن مـلـت رنجدیده در جیب قدرتهاى شیطانى ریخته نمى شد و هرگز دودمان پهلوى و وابـسـتـه هـاى بـه آن, امـوال ملت را نمى توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخـل, پـارکـهـا و ویلاها بر روى اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهاى خارج را از دسـتـرنـج ایـن مـظـلـومـان پـر کـنـنـد و صرف عیاشى و هرزگى خود و بستگان خود نمایند.) به منظور آسیب زدایى از این مراکز علمى, سفارش مى کند:
(نـگـذارنـد عـنـاصـر فـاسـد داراى مکتبهاى انحرافى با گرایش به غرب و شرق, در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند.) 2. بـیـگـانـگـى از هویت تاریخى و فرهنگى: از دیگر نقشه هاى شوم قدرتهاى بزرگ, بـیـگانه ساختن کشورهاى اسلامى از خویشتن تاریخى و هویت اصیل فرهنگى خود است. و نتیجه آن این بوده است که ملتهاى مسلمان:
(خـود را و فـرهـنگ خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق, دو قطب قدرتمند را نژاد بـرتـر و فـرهنگ آنان را والا تر و آن قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به یکى از دو قطب را از فرایض غیر قابل اجتناب معرفى نمودند.) امام خاطر نشان مى سازد:
(آنـهـا بـایـد بـدانـنـد نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروى[ کم ندارد].) بـزرگ تـریـن ابـزار تـبلیغاتى غرب در زمینه بیگانه سازى فرهنگى, برخوردارى از رسـانـه هـاى عمومى: رادیو و تلویزیون, مطبوعات, سینما و تاتر است که مهم ترین ابزار انتقال فرهنگ در عصر حاضر به شمار مى روند.
امـام در وصـیت سیاسى ـ الهى خود از نقش تلویزیون, در رژیم گذشته یاد مى کند و مى نویسد: هدف گردانندگان آن, بى هویت ساختن, ملت ایران بود:

نتیجه گیری
(فیلمهاى تلویزیونى, از فرآورده هاى غرب یا شرق بود که طبقه جوان, زن و مرد را از مـسـیـر عادى زندگى و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوى بى خبرى از خـویش و شخصیت خود, یا بدبینى و بدگمانى به همه چیز خود و کشور خود, حتى فرهنگ و ادب و مآثـر پـرارزش کـه بسیارى از آن با دست خیانتکار سودجویان به کتابخانه ها و موزه هاى غرب و شرق منتقل گردیده است.) امـام خـمینى, نخستین فقیهى است که در باره آثار باستانى, در آثار فقهى خود از جـمـلـه در تـحریر الوسیله بحث کرده و نگهدارى آنها را ضرورى و این آثار را از انـفـال عمومى برشمرده و نگهدارى از آنها را وظیفه حکومت اسلامى دانسته است.  فـتواى امام, برخلاف منافع غرب بود. غربى که با غارت آثار تاریخى و فرهنگى جهان اسـلام, مى کوشد هرچه بیش تر آنها را از خود بیگانه نگهدارد و مانع از شکل گیرى اعـتـمـاد به نفس ملتها شود. روندى که از زمان قاجار آغاز شد و با ورود باستان شـناسان فرانسوى, چون: ژان دیولافوا, هزاران تن از اشیاى عتیقه و میراث باستانى این سرزمین به تاراج رفت. 3. تـرویج فساد و به انحراف کشیدن جوانان: از بزرگ ترین شگردهاى جهان غرب براى درهم کوبیدن انقلاب اسلامى ایران, گسترش فساد در جامعه است:
(تـروج مـراکـز فـسـاد و عشرتکده ها و مراکز قمار و لاتار, فروش کالاهاى تجملاتى, اسـباب آرایش, بازیها, مشروبات الکلى, از نقشه هاى شیطانى غرب و شرق و غرب زده و شرق زده, در میهن اسلامى است.)  امـام از هـمـه گـروهـهـا, بـویژه جوانان مى خواهد که خودشان شجاعانه در برابر کـژرویـهـا بـه پاخیزند  از آنان مى خواهد: استقلال, آزادى و شرافتهاى انسانى را, گـرچـه با تحمل زحمت و رنج, فداى تجملات و عشرتها و بى بند و باریها نکنند, چـون مـنظور غرب, چیزى جز تباهى و اغفال جوانان از سرنوشت کشور و چاپیدن ذخایر ملتها نیست.
ثمره بحث 1. حکومت اسلامى, از تاریخى معادل تاریخ اسلام برخوردار است, ولى نمونه هاى عینى را بـه جـز نـظام اسلامى موجود, در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) و دوران امامت على بن ابیطالب(ع) مى توان جست
2. پـیش از امام خمینى, بحث حکومت اسلامى و ولایت فقیه, از مباحث عمده فقه سیاسى و مورد توجه همه فقهاى برجسته شیعه بوده است.
3. حکومت اسلامى در سه مرحله, در بیان و بنان امام خمینى سامان یافت:
الـف. مـرحله (ذهنیت) که از سال 1342 آغاز و با تدوین کتاب (ولایت فقیه) در سال 1348 به کمال رسید.
ب. مرحله (عینیت) از سال 1357 آغاز و با ارتحال امام خمینى در سال 1368 به اوج خود رسید .
ج. مرحله (وصایت) که در برگیرنده آخرین و صایاى سیاسى ـ الهى امام خمینى است و پس از ارتحال وى آغاز مى شود.
4. بـیـش تـریـن تـوجـه امـام در همه مراحل شکل گیرى حکومت اسلامى, روى روشنگرى مشروعیت حکومت اسلامى, حدود و اختیارات ولى فقیه و آسیب شناسى آن بوده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکومت اسلامی در وصیت نامه امام خمینی (ره)

دانلود مقاله کامل درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام


دانلود مقاله کامل درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 14
توضیحات:

وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام

این وصیت گرچه خطاب به حسنین- علیهما السلام-است ولی در حقیقت برای تمام بشر تا پایان عالم است.این وصیت را عده ای از محدثان ومورخانی ک قبل از مرحوم سید رضی و بعد از او می زیسته اند با ذکر سند نقل کرده اند. البته اصل وصیت بیشتر از آن است که مرحوم سید رضی در نهج البلاغه آورده است.

اینک قسمتی از آن را می آوریم:

اوصیکما بتقوی الله وان لاتبغیا الدنیا و ان بغتکما و لاتاسفا علی شی منها زوی عنکما وقولا بالحق و اعملا للاجر وکونا للظالم خصما وللمظلوم عونا.

شما را به تقوی و ترس از خدا سفارش می کنم وانیکه در پی دنیا نباشید، گرچه دنیا به سراغ شما آید و بر آنچه از دنیا از دست می دهید تاسف نخورید سخن حق را بگویید وبرای اجر وپاداش (الهی) کارکنید ودشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

اوصیکما و جمیع ولدی واهلی و من بلغه کتابی تقوی الله ونظم امرکم و صلاح ذات بینکم، فانی سمعت جدکم صلی الله علیه وآله وسلم یقول:« صلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه والصیام».

من شما وتمام فرزندان وخاندانم وکسانی را که این وصیتنامه ام به آنان می رسد به تقوی وترس از خداوند ونظم امور خود واصلاح ذات البین سفارش می کنم زیرا که من از جد شما صلی الله علیه وآله و سلم شنیدم که می فرمود: اصلاح میان مردم از یک سال نماز و روزه برتر است.

الله الله فی الایتام فلا تغبوا افواههم ولایضیعوا بحضرتکم. والله الله فی جیرانکم فانهم وصیه نبیکم مازال یوصی بهم حتی ظننا انه سیورثهم.

خدا را خدا را در مورد یتیمان نکند که گاهی سیر وگاهی گرسنه بمانند نکند که در حضور شما دراثر عدم رسیدگی از بین بروند.

خدا را خدا را که در مورد همسایگان خود خوشرفتاری کنید، چرا که آنان مورد توصیه وسفارش پیامبر شما هستند. وی همواره نسبت به همسایگان سفارش می فرمود تا آنجا که ما گمان بردیم به زودی سهمیه ای از ارث برایشان قرار خواهد داد.

والله الله فی القرآن لایسبقکم بالعمل به غیرکم والله الله فی الصلاه فانها عمود دینکم والله الله فی بیت ربکم لاتخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا.

خدا را خدا در توجه به قرآن نکند که دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند خدا را خدا در مورد نماز که ستون دین شماست. خدا راخدا در مورد خانه پروردگارتان تا آن هنگام که زنده هستید آن را خالی نگذارید که اگر خالی گذارده شود مهلت داده نمی شوید وبلای الهی شما را فرا می گیرد.

والله الله فی الجهاد باموالکم و انفسکم والسنتکم فی سبیل الله و علیکم بالتواصل والتباذل وایاکم والتدابر و التقاطع. لاتتراکوا الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم.

خدا را خدا را در مورد جهاد با اموال وجانها و زبانهای خویش در راه خدا. و بر شما لازم است که پیوندهای دوستی ومحبت را محکم کنید و بذل و بخشش را فراموش نکنید و ازپشت کردن به هم و قطع رابطه بر حذر باشید امر به معروف ونهی از منکررا ترک مکنید که اشرار بر شما مسلط می شوند وسپس هر چه دعا کنید مستجاب نمی گردد.

سپس فرمود:

ای نوادگان عبدالمطلب نکند که شما بعد از شهادت من دست خودرا از آستین بیرون آورید و در خون مسلمانان فرو برید و بگویید امیرمومنان کشته شد و این بهانه ای برای خونریزی شود.

… الا لا تقتلن بی الاقاتلی انظروا اذا نا مت من ضربته هذه فاضربوه ضربه بضربه ولاتمثلوا بالرجل فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یقول :« ایاکم و المثله و لو بالکلب العقور»

آگاه باشید که به قصاص خون من تنها قاتلم را باید بکشید بنگرید که هر گاه من از این ضربت جهان را بدرود گفتم او را تنها یک ضربت بزنید تا ضربتی در برابر ضربتی باشد وزنهار که او رامثله نکنید( گوش و بینی واعضای او را نبرید) که من از رسول خدا شندیم که می فرمود:« از مثله کردن بپرهیزید گرچه نسبت به سگ گزنده باشد».

 

پی نوشت ها

1-ابوحاتم سجستانی، المعمرون والوصایا، ص 149 ؛تاریخ طبری، ج 6، ص 85؛ تحف العقول ، ص 197 ؛ من لایحضره الفقیه ،ج4، کافی ج 7، ص 51؛ در مروج الذهب .(ج 2، ص 425) قسمتی از آن نقل شده است؛ مقاتل الطالبیین ص 38.

2-نهج البلاغه ،نامه شماره 47

3-طبقات ج 3-ص 90-89

4-نساء 78

5-آل عمران 154

6-القمان، 17

7-احزاب،21

8-همان کتاب، ص 89-85

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام

دانلود تحقیق کامل در مورد ماهیت حقوقی وصیت

اختصاصی از فایل هلپ دانلود تحقیق کامل در مورد ماهیت حقوقی وصیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل در مورد ماهیت حقوقی وصیت


دانلود تحقیق کامل در مورد ماهیت حقوقی وصیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 44

 

ماهیت حقوقی وصیت

مقدمه

بدون تردید کمتر کسى است که با واژه وصیت تا به حال برخورد نکرده باشد. وصیت از جمله اعمال حقوقى است که هر فردى ممکن است نیازمند آن باشد. چه بسیار دیده شده است اشخاص دیون و طلبهاى خویش را نمى‌توانند در زمان حیات خود پرداخت و یا مطالبه نمایند و یا تمایل به انجام کارى داشته‌اند و یا قسمتى از آن را انجام و قسمتى را ناتمام گذاشته‌اند، ولى اجل مجال اتمام و یا انجام آن کار را ممکن نساخته است. در بسیارى از موارد و به طور مثال مواردى که مطرح گردید وصیت عمل حقوقى مفیدى است که موجب رضایت و آرامش خاطر افراد در حیات دنیوى آنها مى‌گردد.

به جهت اهمیت وصیت در زندگى اجتماعى افراد در فقه اسلامى و حقوق مدنى این مبحث از اهمیت وافرى برخوردار می‌باشد و همواره مباحث وصیت موردتوجه حقوقدانان و فقهاى اسلامى بوده است. شکى نیست که فلسفه وجودى حقوق و بالاخص حقوق مدنى تنظیم و برقرارى عدالت در مطالبات و دیون و اساساً روابط حقوقى افراد است لذا اقتضاى این امر این است که در مورد مراودات و معاملات حقوقى اشخاص بعد از حیات دنیوى نیز قواعد و مقرراتى حاکم باشد که موجب حمایت از حقوق بازماندگان او باشد.

اهمیت وصیت در اسلام به اندازه‌اى است که پیامبر اکرم(ص) دراین‌باره فرموده‌اند: «آنکه هنگام مرگ وصیت نکند، نقصى در مروت و عقل دارد.»

علاوه بر قوانین ایران و فقه اسلامى در حقوق سایر کشورها نیز به وصیت اهمیت و توجه بسیارى شده است. کشورهایى نظیر فرانسه، آلمان، انگلیس و... که از لحاظ سیستم‌هاى حقوقى هریک متفاوت هستند، وصیت را بسیار عمیق و موشکافانه بررسى کرده‌اند. این توجه و حساسیت در این موضوع از چند جهت قابل استدلال است، وصیت از جمله اعمال حقوقى است که مبتنى بر تسامح است و نه تغابن، لذا اقتضا دارد همانند عقود تسامحى دیگر نظیر هبه، صلح بلاعوض و... به آزادى اراده موصى توجه و اهمیت قائل شویم. مضافاً به اینکه غالباً تنظیم وصیت‌نامه‌ها در زمان کهولت افراد صورت می‌گیرد و از آنجا که افراد در سنین بالا از نظر روانشناسى از حالت ویژه‌اى برخوردار هستند که در برابر مسائل کمتر منطقى برخورد می‌کنند، لازم است با بررسى دقیق و تفسیر صحیح از قوانین موضوعه و قواعد فقهى حاکم بر این مسأله و به تبع آن برداشتهاى دقیق و عادلانه در جهت حمایت از آنان برخیزیم.

اگرچه این مبحث در بسیارى از مقالات و رساله‌هاى دانشگاهى مورد بررسى قرار گرفته است و بسیارى از استادان برجسته و نامی[2] به طور جامع و مستدل به آن پرداخته‌اند، لیکن حداقل منفعتى که این مقاله خواهد داشت این است که موجب یادآورى و مرور مطالب مهم و ویژه وصیت می‌گردد، علاوه بر این، از آنجا که از دیرباز افراد براى تنظیم وصیت‌نامه‌هاى خود به دفاتر اسناد رسمى مراجعه می‌کرده‌اند و البته این امر همچنان ادامه دارد و اینکه صحبت از افزوده شدن مسؤولیت‌هایى بر سران دفاتر اسنادرسمى نظیر تقسیم ترکه و انجام امور حسبی، شنیده می‌شود، بر اهمیت این مطلب افزوده است.

لذا در این مقاله تحقیقى به بررسى و توضیح اجمالى وصیت و شرایط تحقق وصیت و وظایف هریک از طرفین آن خواهیم پرداخت که هریک در گفتارى جداگانه از نظرتان خواهد گذشت، که امید است با همه نواقص و کاستی‌هاى آن مورد توجه قرار گیرد.

الف) مفهوم و ماهیت وصیت

وصیت در لغت به معناى اندرز و نصیحت و آنچه بدان سفارش می‌کنند، است[3] و در علم حقوق نیز تقریباً به همین معنا به کار می‌رود. مستنداً به ماده 826 ق.م وصیت تملیکى عبارت است از اینکه کسى عین یا قسمتى را از مال خود براى زمان بعد از فوتش به دیگرى مجاناً تملیک کند و وصیت عهدى عبارت است از اینکه شخصى یک یا چند نفر را براى انجام امر یا امورى یا تصرفات دیگرى مأمور نماید.

در ریشه واژه وصیت و معناى آن اختلاف است برخى از جمله علامه حلى در تذکره و سیدمحمدجواد عاملى در مفتاح‌الکرامه وصیت را اسم مصدر و مشتق از وصى و به معنى وصل و الحاق می‌دانند و ارتباط آن را با مفهوم اصطلاحى وصیت از آن جهت می‌دانند که موصى به وسیله انشاى وصیت تصرفات زمان حیات خویش را به تصرفات بعد از مرگ خود متصل می‌کند. اگرچه برخى آن را مشتق شده از توصیه و به معناى عهد می‌دانند لیکن به نظر می‌رسد معناى اولى به مفهوم حقوقى آن نزدیک‌تر است و حداقل رجحان و برترى نسبت برداشت اول از این واژه این است که جامع افراد وصیت از حیث عهدى و تملیکى است. در استحباب وصیت در دین اسلام تردیدى وجود ندارد، آیات و روایات عدیده‌اى در باب وصیت بیان شده است که جداى از جواز آن، مسلمین را تشویق و ترغیب به وصیت می‌کند. آیه 180 سوره بقره، آیات 11 و 23 سوره نساء و آیه 106 سوره مائده و... همگى شواهدى هستند دال بر این مدعا. در احکام تکلیفى وصیت بر چهار قسم تقسیم شده است: اول وصیت واجبه، همانند وصیت کردن جهت اداى حقوق واجبه اعم از حق‌الله و حق‌الناس، دوم وصیت مستحبه، همانند وصیت کردن به مال کم. مقصود این است که در وصیت باید به شرایط مالى وراث نیز توجه کرد از این‌رو وصیت را نسبت به مال کم پسندیده‌تر می‌شمارند. اگرچه در فقه وصیت تا ثلث اموال جایز است لیکن توصیه شده است در صورت فقر و تنگدستى بازماندگان وصیت نسبت به ربع یا حتى خمس بهتر است و سوم وصیت حرام، همانند وصیت کردن بر گوشت خوک و یا شراب و... که به جهت حرمت متعلق آن باعث حرمت عمل حقوقى نیز می‌شود و در آخر نیز وصیت مکروه، همانند وصیت کردن نسبت به مال بسیار که به جهت مذکور مکروه دانسته شده است. [4]

الف) وصیت تملیکی:

از دیرباز ماهیت حقوقى وصیت مورد اختلاف فقها و حقوقدانان واقع گردیده است و قانون مدنى ایران نیز همانند سایر موارد اختلافى دیگر موضع مشخصى انتخاب نکرده است و چنانکه دیدیم قانونگذار در قانون مدنى وصیت را به دو گروه تملیکى و عهدى تقسیم کرده است و هریک را با اوصاف و شرایط خاصى که هریک ایجاد می‌کنند تعریف کرده است. لیکن وصف مشترک در هر دو نوع وصیت و حالات متفاوتى که هریک ممکن است داشته باشند این است که در تمامى آنها تحقق وصیت معلق به فوت موصى است، لذا به نظر می‌رسد در صورتى که این مطلب را مبناى تعریف وصیت قرار دهیم می‌توان تعریفى از وصیت داشت که هم جامع افراد آن باشد و هم مانع اغیار.

لذا بر طبق این مبنا می‌توان وصیت را انشاء امرى دانست که اثر آن معلق به موت موصى است.

در قانون مدنى ایران ماهیت حقوقى وصیت به‌طور وضوح مشخص نگردیده است و به‌طور واضح مشخص نشده که وصیت از جمله اعمال حقوقى است که نیازمند اراده انشائى دو طرف یعنى عقد است یا ایقاع. مضافاً به اینکه مبحث مربوط به وصیت جدا از سایر عقود آورده شده است و در مبحث ارث و بعد از مسائل مربوط به حق شفعه بیان گردیده است. عیناً این مطلب در باب وقف نیز به چشم می‌خورد و بیان این مباحث جدا از سایر عقود باعث بروز ابهامات و شبهاتى گردیده است که آیا جداسازى وقف و وصیت از سایر عقود معین از جهت خاصى بوده است و اساساً قرینه‌اى است مبتنى بر عقد نبودن آنها یا خیر؟

اینگونه نتیجه‌گیرى و این‌چنین تحلیل کردن به دور از منطق و استدلال حقوقى است زیرا براساس قواعد عمومى قراردادها شرط لازم و کافى براى اینکه عمل حقوقى را عقد بدانیم، تقابل و تراضى اراده‌هاى انشایى آن دو طرف است که البته به ایجاب و قبول واقع می‌گردد. پس اگر در تحقق وصیت نیز قبول را شرط لازم بدانیم بدون تردید باید آن را کافى نیز دانست. به دو جهت اولاً اینکه بر طبق اصل رضائى بودن عقود هر عقدى اصولاً به ایجاب و قبول واقع می‌شود، پس هر عقدى صرف تراضى و توافق طرفین محقق می‌شود و این اراده‌هاى انشائى نیز با ایجاب و قبول ابراز می‌گردند. پس در اینکه اصل در رضائى بودن عقد است تردیدى نداریم لذا ادعاى خلاف اصل نیازمند نص است خواه نص قانونى یا فقهى که البته در این مورد نه در فقه و نه در قانون نص صریحى دال بر تشریفاتى بودن وجود ندارد. پس اگر به این نتیجه برسیم که در وصیت قبول لازم است، نباید در عقد بودن آن تردیدى حاصل کرد و این در حالیست که این امر در ماده 837 ق.م در باب وصیت تملیکى به چشم می‌خورد.

ممکن است اشکال شود که تا زمان اتصال قبولى به ایجاب ممکن است ایجاب حیات حقوقى خود را از دست داده باشد، لیکن باید توجه کرد که اگرچه موالات در ایجاب و قبول شرط است لیکن باستناد ماده 1065 قانون مدنى ملاک براى تعیین این مدت عرف می‌باشد و از آنجا که اساساً در اراده موصى و قصد وى بر انشاى وصیت چیزى جز تصرف بعد از زمان فوت او نیست نمی‌توان این اشکال را وارد دانست زیرا اساساً ماهیت حقوقى وصیت ایجاب می‌کند که اثر آن بعد از فوت موصى باشد و بر فرض اینکه قبولى در زمان کوتاهى به آن ملحق شود نمی‌توان آن را لازم دانست. ماده 829 قانون مدنى نیز در راستاى همین تحلیل مقرر داشته است: « قبول موصى له قبل از فوت مؤثر نیست.»

شهید اول در باب توالى ایجاب و قبول تحلیلى دارد که بررسى آن در موضوع مانحن فیه خالى از لطف نخواهد بود. مضافاً به اینکه با تأمل در این تحلیل و تحلیلى که شیخ انصارى بر آن کرده‌اند مشخص می‌گردد که در وصیت نیز موالات شرط است و تا زمانى که قبول به ایجاب اتصال نیافته است وصیت محقق نمی‌شود، لیکن نمی‌توان به واسطه فوت موصى یا گذشت زمان زیادى از ابراز ایجاب از ناحیه او ایجاب را زایل شده تلقى کرد. بر مبناى تحلیل ایشان لزوم اتصال مستثنى و مستثنى منه منشأ و سبب اعتبار موالات در عقد است زیرا آنگونه که مستثنى و مستثنى منه در عین دو جمله بودن مانند کلام واحد محسوب می‌شوند، ایجاب و قبول نیز دو جمله بوده و در حکم یک کلام محسوب می‌شوند و اتصال آن دو ضرورت می‌یابد. [5]

شیخ انصارى در تحلیل این نظریه می‌فرمایند به نظر می‌رسد موالات ضرورتى ندارد زیرا پیدایش ملکیت و لزوم عقد تنها متوقف بر صدق عرفى است و لذا هرگاه در نظر عرف توالى ایجاب و قبول واقع شده باشد عقد محقق شده است مگر در مواردى که اجماع بر عدم تحقق آن باشد. [6]

اما آنچه محل نزاع واقع شده است این است که برخى اساساً تصور لزوم قبول را در وصیت موجب تعارض با ادله قرآنى و فقهى وصیت می‌دانند. [7]  بر مبناى استدلال ایشان از آنجا که علاقه و ارتباط متوفى با فوت او نسبت به اموالش قطع می‌شود و اساساً شرط تمتع و استیفا از حقوق مدنى حیات افراد دانسته می‌شود با فوت موصى مالکیت او نسبت به اموال و دارائی‌هایش زایل می‌شود و در فرضى که قبول بعد از فوت اعلام گردد در فاصله زمانى فوت موصى تا اعلام قبولى موصى به بدون مالک خواهد بود زیرا همانطور که گفته شد انتساب مالکیت به موصى منتفى است و به جهت انشاء وصیت از جانب وى نیز نمی‌توان مالکیت را به ورثه نسبت داد. مضافاً به اینکه از آنجا که در وصیت عهدى قبول لازم نمی‌باشد، لذا به قیاس از وصیت عهدى قبول را در وصیت تملیکى لازم نمی‌دانند.

اما در پاسخ به این اشکال باید گفت که در فرض لزوم قبول براى تحقق وصیت دو حالت متصور است یا موصى له آن را بعد از فوت موصى رد می‌کند که در این صورت اساساً وصیت محقق نشده است و به اعتبار رد وصیت مالکیت موصى به را بعد از فوت موصى منتسب به ورثه خواهیم دانست و یا آن را قبول می‌کند که در این صورت باید یا قبول را کاشف بدانیم و یا ناقل. اگر نظریه کشف را مورد پذیرش قرار دهیم که دیگر نمی‌توان موصى به را بعد از فوت موصى بدون مالک دانست زیرا با قبول موصى له کشف می‌گردد که بعد از فوت موصى مالکیت به وى انتقال یافته است. لیکن بر طبق نظریه نقل به نظر می‌رسد کماکان اشکال وارده مرتفع نشده است.

وضع ماده 827 قانون مدنى به این اختلافات پایان داده است و به موجب آن قبول شرط لازم براى تحقق وصیت تملیکى است پس باید بررسى کنیم که وقوع قبول پس از فوت موصى کاشف است یا ناقل. انتقال امرى است اعتبارى و تابع اراده‌هاى مشترک طرفین. استدلال می‌شود همان اراده‌هایى که می‌تواند مالکیت را به طرف مقابل منتقل کند یا اثر آن را به زمان مؤخر دیگرى منتقل موکول کند می‌تواند تاریخ انتقال را نیز زمان مقدمى معین سازد. [8]

آن عده‌اى که این امر را برخلاف قواعد و مقررات حاکم بر قرارداد می‌دانند ملکیت را واقعیتى خارجى فرض می‌کنند در حالى که این مفاهیم ساخته ذهن حقوقدان و طریقى است براى تجسم آنچه طرفین قصد کرده‌اند ذهن ساده عرف اگر خود را از بندهاى فلسفى برهاند این‌گونه توافقات را می‌پذیرد. چنانکه در قانون نیز در مورد آثار اجازه مالک به گذشته با همین بیان عرفى آن را معامله فضولى جایز دانسته است. [9] لیکن در سایه این قرارداد در حقیقت قراردادى دیگر سایه افکنده است، زیرا این توافق بیانگر دو مطلب است اولاً انتقال که شخصى نسبت به عین ملک خویش انجام داده است و ثانیاً توافقى که طرفین نسبت به انتقال منافع آن نسبت به مدت زمانى خاص کرده‌اند. معهذا به نظر می‌رسد این تحلیل که از جانب برخى استادان مطرح شده است در حقیقت همان تعریف و تحلیل دیگر از نظریه کشف است، حداقل همان اثر را دارد و تنها با بیان و سیاقى دیگر مطرح گردیده است. از تحلیلى که گذشت و وضع ماده 827 قانون مدنى و خصوصاً به پیشینه فقهى این ماده در عقد بودن وصیت تملیکى تردیدى نداریم و اغلب حقوقدانان معاصر نیز همین نظر را مورد پذیرش قرار داده‌اند. [10] لیکن در حالتى که موصى له غیر محصور باشد لزوم قبول مشکل به نظر می‌رسد. در بحث وقف قانونگذار در ماده 56 قانون مدنى قبول را در صورتى که موقوف علیهم محصور نیستند از جانب حاکم لازم دانسته است، لیکن در بخش وصیت قبول را در فرض فوق لازم ندانسته است. با وجود این نباید وقف را با وصیت قیاس کرد، زیرا در وقف بحثى از تملیک به میان نمی‌آید، فقط صحبت از حبس عین و تسبیل منافع است و قصد ایجاد مالکیت نیست. ولى وصیت تملیکى ایجاد مالکیت می‌کند و در فرضى که موصى له غیرمحصور است این امر با اشکال مواجه می‌شود. اگر وصیت بر غیرمحصور را تملیکى بدانیم، در این صورت مصداق کلى طرف تملیک واقع شده‌اند و نمی‌توان تنها قبول حاکم را کافى براى وقوع عقد دانست که در  صورت تحقق براى طرف دیگر ایجاد مالکیت می‌کند. از طرفى امکان شناسایى تمام مصداق‌هاى موجود نیز ممکن نمی‌باشد لذا به نظر می‌رسد که تحلیل آن دسته‌اى که وصیت بر غیرمحصور را عهدى دانسته‌اند با اصول و قواعد حقوقى سازگارتر است. اما با تمامى این تحلیل‌ها به نظر می‌رسد موضع قانون مدنى ایران متفاوت است. در قانون مدنى در مبحث وصیت هرجا صحبت از وصیت عهدى به میان آمده است قانونگذار طرف وصیت را «وصی» خطاب می‌کند و بالعکس در هر جایى که وصیت تملیکى را موردنظر داشته است از موصى له صحبت به میان آورده است. این تقسیم‌بندى نیز به صراحت در ماده 826 قانون مدنى بیان شده است، لذا با وجود این قرائن تردیدى نداریم که در نظر قانونگذار وصیت بر غیرمحصور نیز وصیت تملیکى محسوب می‌شود. اگرچه در وصیت بر غیرمحصور قبول شرط نیست، لیکن تنها اراده موصى را نیز نمی‌توان براى تحقق وصیت کافى دانست. زیرا استقرار ملکیت براى شخص بدون رضایت موجب غرر است و بر همین مبنا به نظر می‌رسد چاره‌اى نداریم جز اینکه اثر بلاواسطه وصیت بر غیرمحصور را ایجاد تعهد بدانیم و نه تملیک. اگرچه از این استدلالات در جهت ایقاع دانستن وصیت به‌طور عام استفاده می‌شود، لیکن باید توجه داشت که طریقى که اتخاذ شده است ما را به ایقاع بودن وصیت عهدى رهنمون می‌سازد و به عقد بودن وصیت تملیکى خللى وارد نمی‌آورد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل در مورد ماهیت حقوقی وصیت

تحقیق در مورد وصیت نامه شهید ابراهیم همت

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد وصیت نامه شهید ابراهیم همت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد وصیت نامه شهید ابراهیم همت


تحقیق در مورد وصیت نامه شهید ابراهیم همت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 3

 

وصیت نامه شهید همت:

به نام خدا

نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم.

سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت.

مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!

درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها صبورید.خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای چرا که «ان الله اشتری من المومنین».

من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن)

در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد و هر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است.

عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد وصیت نامه شهید ابراهیم همت

تحقیق در مورد وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام


تحقیق در مورد وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:5

 فهرست مطالب

  وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام

آخرین وصایای امام علی(علیه السلام)

پی نوشت ها 

 

این وصیت گرچه خطاب به حسنین- علیهما السلام-است ولی در حقیقت برای تمام بشر تا پایان عالم است.این وصیت را عده ای از محدثان ومورخانی ک قبل از مرحوم سید رضی و بعد از او می زیسته اند با ذکر سند نقل کرده اند. البته اصل وصیت بیشتر از آن است که مرحوم سید رضی در نهج البلاغه آورده است.

 

اینک قسمتی از آن را می آوریم:

 

اوصیکما بتقوی الله وان لاتبغیا الدنیا و ان بغتکما و لاتاسفا علی شی منها زوی عنکما وقولا بالحق و اعملا للاجر وکونا للظالم خصما وللمظلوم عونا.

 

شما را به تقوی و ترس از خدا سفارش می کنم وانیکه در پی دنیا نباشید، گرچه دنیا به سراغ شما آید و بر آنچه از دنیا از دست می دهید تاسف نخورید سخن حق را بگویید وبرای اجر وپاداش (الهی) کارکنید ودشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

 

اوصیکما و جمیع ولدی واهلی و من بلغه کتابی تقوی الله ونظم امرکم و صلاح ذات بینکم، فانی سمعت جدکم صلی الله علیه وآله وسلم یقول:« صلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه والصیام».

 

من شما وتمام فرزندان وخاندانم وکسانی را که این وصیتنامه ام به آنان می رسد به تقوی وترس از خداوند ونظم امور خود واصلاح ذات البین سفارش می کنم زیرا که من از جد شما صلی الله علیه وآله و سلم شنیدم که می فرمود: اصلاح میان مردم از یک سال نماز و روزه برتر است.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام