فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایاننامه-بررسی نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دیرآموزان(79صفحه)

اختصاصی از فایل هلپ پایاننامه-بررسی نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دیرآموزان(79صفحه) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعّالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند.بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.اجتماع برای مصلحت،تعصب یا سالم سازی بعضی افراد را تحمل کرده،عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محکوم می نمود.از مجموعه مدارک به دست آمده چنین استنباط می شود که تا قرن هجدهم این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشکان از پذیرفتن درمان آنان خودداری می کردند.و زمانی تصور می شود بعضی بچه ها زرنگ و برخی تنبل هستند.همچنین تصور می شود که بچه های زرنگ پرتلاش هستند و دیگران چنین نیستند.هرچه آموزش و پرورش عمومی بیشتر گسترش می یابد این اشتباه مشخص تر می شود.صاحب نظران در آموزش و پرورش با سئوالاتی از این قبیل مواجه هستند که آیا افراد با توانایی های خاص متولد شده اند؟آیا این توانائی ها را می توان در سال های اولیه زندگی سنجید تا شاید بتوان پیشرفت در آینده را قابل پیش بینی و برنامه ریزی کرد و یا آیا فقر در فرآیند رشد هوش تأثیر دارد؟تفاوت های فردی دانش آموزان،که حاکی از وجود قضاوت در توانایی های آنان است،از مهمترین اصول و مواردی است که همیشه باید در آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد.از جمله توانایی های متفاوت کودکان که موجب تفاوت عمده بین عملکرد آنان می شود،توانایی های شناختی و از جمله هوش است که میزان آن در همه افراد یکسان نیست،در نتیجه باید به آن توجه خاصی مبذول شود.زیرا نوع و سرعت آموزش باید با توانمندی های شناختی دانش آموزان هماهنگ شود.قشر نسبتاً وسیعی از دانش آموزان مدارس عادی،که در عین تفاوت هوشی بارز با دیگر دانش آموزان در کنار سایر کودکان می نشیند و از امکانات مشابه آنان در مدارس بهره می برند دانش آموزان دیرآموزند.خانواده به عنوان مهمترین گروه اجتماعی که کودک معلول عضوی از آن است،در تحول ساختهای شناختی اجتماعی و عاطفی کودک نقش بسزایی ایفا می کند.نقش خانواده در امر آموزش کودکان استثنایی و بخصوص عقب مانده ذهنی بسیار خطیر و مهم است.برای مثال خانواده ای که کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر دارد محتاج اطلاعات و مهارتهای متفاوتی از خانواده ای که کودک نابینا دارد می باشد.به طوری که آمارهای بین المللی نشان می دهد در هر جامعه ای بیش از ده درصد کودکان با ویژگی های متفاوتی نسبت به سایر کودکان متولد شدند و از نظر ذهنی و یا جسمی با کودکان عادی تفاوت دارند این گروه از کودکان،تحت عنوان کودکان استثنایی مورد توجه مسئولان تعلیم و تربیت همه کشورها هستند و تاکنون برای آموزش و پرورش آنان برنامه های خاصی تدوین گردیده است.البته برای هر دسته از این کودکان به تناسب وضع جسمی برنامه ریزی خاصی باید صورت گیرد و روش های خاصی برای آموزش و پرورش آنان اجرا شود.اما آنچه باید در مورد همه آنان در نظر باشد این است که آنان نیز مانند دیگر افراد از حقوق انسانی بهره مند بوده و از این جهت هیچ تفاوتی با سایر کودکان ندارند.

 


دانلود با لینک مستقیم


پایاننامه-بررسی نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دیرآموزان(79صفحه)

دانلود مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه


دانلود مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.
  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.
  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.

نقش مهرورزی در پیشرفت وتعالی جامعه
خوشبینی نسبت به مردم اساس تکیه به اراده الهی مردمی
منابع

 

شامل 16 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه

دانلود مقاله نقش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ--20 صفحه

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله نقش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ--20 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نقش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ--20 صفحه


دانلود مقاله نقش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ--20 صفحه

قش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ

مقدمه

مبنای ثروت آفرینی در اقتصاد امروز دانش است . بی شک عصر حاضر ؛ عصر سازمانهاست و متولیان این سازمان ها , انسانها هستند ؛ انسانهایی که خودبه واسطه دراختیار داشتن عظیم ترین منبع یعنی تفکر می توانند موجبات تعالی ، حرکت و رشد سازمان ها را پدید آورند . در فضای پر شتاب و سرشار از تحول و رقابت دنیای امروز ، آنچه که منجر به کسب مزیت رقابتی سازمانهای می شود نیروی انسانی با کیفیت ، خلاق و پویاست .

از این رو در عصر حاضر ، منابع انسانی عمده ترین دارایی نا مشهود قلمداد می شوند و باید کارکنان را کلید طلایی بهبود کیفیت و بهره وری کلیه فرآیندهای سازمانی دانست . سازمان های پیشرو با تلاش برای جذب ، پرورش ، نگهداشت و به کارگیری نیروهای زبده مزیتی رقابتی امروز و فردای خود را تضممین می کنند . در این مقاله در مدیریت منابع انسانی در شرکتهای کوچک و متوسط می پردازیم . توجه به این مقوله در مدیریت این شرکتها که در آینده اقتصادی کشور جایگاه ویژه ای دارند ، می تواند در این میان مهم به نظر می آید ، منابع انسانی به عنوان برجسته ترین عامل مزیت رقابتی در رشد و توسعه کارآفرینی و متعاقب آن تمایز سازمانها از یکدیگر نقش کلیدی ایفا کرده است . در همین راستا الگوی تعالی سازمانی ، توسعه و مشارکت کارکنان و همچنین یادگیری ، نوآوری و بهبود مستمر را جزء مفاهیم بنیادین خود قلمداد می کند و اشاره دارد که سازمان های پیشرو ، اهمیت روزافزون سرمایه های فکری کارکنان خود را دریافته اند و از دانش آنان در جهت تحقق اهداف اهداف کمی و کیفی خود بهره می برند .

گری پکر برنده جایزه نوبل در اقتصاد می گوید همان طور که کارخانه ها ، ماشین آلات و دیگر سرمایه های مادی بخشی از ثروت ملل شمرده می شوند سرمایه های انسانی نیز بخش دیگری از این ثروت هستند . بدون شک اموری چون فناوری ، ائتلاف های جهانی و نوآوری در آینده بر مزیت رقابتی سازمانها اثر می گذارند اما فراموش نکنیم گردش هر یک از این امور در گرو استعداد و توانایی نیروی انسانی است و بنابراین به نظر می رسد در آینده مزیت راهبردی و اقتصادی نصیب سازمانهایی خواهد شد که بتوانند در بازار بهتر از سایرین ، گروهی متنوع از بهترین و درخشان ترین استعداد های انسانی را جذب کنند ، پرورش دهند و ضمن به کارگیری اثر بخش ، نگهداری کنند . امروز شرکتهای بزرگ با مشکلات بزرگی رو به رو هستند اما شرکتهای کوچک با قابلیت انعطاف بالا و واکنش سریع به متغیر های محیطی و توانایی بالا در همسویی با نیاز بازار ، روز به روز سهم بیشتری از بازار به دست می آورند ، این حقیقت بازار کسب و کار در قرن پیش روی ماست . بازار رقابتی تنها به کسانی اجازه بقا می دهد که بهتر و نه الزاما بیشتر کار می کنند . با وجود اهمیت منابع انسانی و لزوما برنامه ریزی برای جذب ، نگهداشت و ارتقای توانمندی های نیروی انسانی به دلیل محدودیت ها و نیز عدم نگرش مبتنی بر مدیریت منابع انسانی در شرکتهای کوچک و متوسط به این حوزه توجه کافی نمی شود .

برنامه ریزی بلند مدت منابع انسانی در شرکتهای کوچک و متوسط

تحقیقات نشان داده عملکرد سازمانهایی که به مدیریت منابع انسانی می پردازد مطلوب تر و بالاتر از دیگر سازمانهاست . شرکتهای کوچک در عمل و گروهی از مدیران ارشد ممکن است و به طور اتفاقی دور هم جمع می شوند تا به حل مسائل استراتژیک بپردازد و قدم های بعدی را برنامه ریزی کنند .

برنامه ریزی استراتژیک مدیریت منابع انسانی ، الگوی استفاده بهینه از منابع انسانی موجود و برنامه ریزی برای تعیین نیازهای آتی برای توانمندسازی سازمان در کسب اهداف است .

این امر به این معنی است که چگونه منابع انسانی می توانند به عملکرد و بقای شرکت و کسب مزیت رقابتی یاری رسانند . یک شرکت زمانی دارای مزیت رقابتی است که منابع آن یکتا و بین رقبا ، متمایز باشد و تقلید کردن ازرفتار و روش شرکت توسط رقبا امری بعید به نظر آید . دانش ، تجربه ، مهارت ، تعهد کارکنان شرکت و روابط آنان با یکدیگر و بامرزهای خارج از سازمان ، مزیت رقابتی محسوب می شوند .

امروزه سوال موردمجادله بسیاری از محققان این است که آیا می توان مدیریت منابع انسانی را به همان نحوه و ماهیتی که درسازمان های بزرگ اعمال می شود، درسازمان های کوچک نیز اجرا کرد . نحوه مدیریت منابع انسانی با تغییر دراندازه سازمان تغییر می کند و درنتیجه مدیریت منابع انسانی درشرکت های کوچک و بزرگ متفاوت است ، به طور مثال درشرکت های کوچک به لحاظ نبود سیستم و سیاست های رسمی منابع انسانی ، استخدام کارکنان دارای نارسایی هایی است . دررابطه با چگونگی استخدام ، پاداش و ایجاد انگیره درکارکنان ، درک چگونگی آموزش، مدیریت عملکرد ، بهبود تغییرسازمانی و روابط نیروی کار درشرکت های کوچک اطلاعات اندکی دردست است . نقش موسس و بنیانگذاران شرکت از قبیل سبک رهبری ، کارایی فردی ، پشتکار و قدرت ریسک پذیری آنان درشکل گیری فرهنگ سازمانی درشرکت های کوچک و متوسط تاثیر زیادی دارد و نحوه مدیریت درهریک از این شرکت ها متناسب با شرایط مقتضی متفاوت خواهد بود . واضح و مبرهن است که ازنظر ماهیت واصول حاکم برمدیریت منابع انسانی تفاوت چندانی بین شرکت های کوچک و بزرگ نیست ولی ازنظر روش های رسیدن به اهداف تعیین شده یعنی درقالب اجرایی تفاوت هایی بین شرکت های بزرگ و کوچک دیده می شود .

بایدتوجه داشت که عبارت شرکت های کوچک و متوسط باوجود نشان دادن تمایز اصلی با شرکت های بزرگ ، خودحاوی طیف وسیعی از مجموعه هاست . پرواضح است که نیاز مدیریتی برای هدایت ، یک ، 10 ، 50 ، 250 کارمند بایکدیگر متفاوت است . پس باوجود قائل شدن تمایز میان شرکت های کوچک و بزرگ ، نحوه مدیریت درشرکت های کوچک نیز با توجه به تعداد کارکنان دارای تفاوت های اجرایی با یکدیگر است .

وظایف کلیدی مدیریت منابع انسانی درشرکت های کوچک و متوسط

درشرکت های کوچک قوانین و مقررات غیررسمی است و توسط مالک تنظیم می شود ، پس آزادی عمل کارکنان بیشتر است ، دراین وضعیت باتوجه به ساختار تخت شرکت های کوچک که موجب تسهیل ارتباط مدیران سطوح بالا باسطوح عملیاتی می شود ، مدیران درارتباط نزدیک تری با کارکنان خودهستند . به طور مثال مدیرمنابع انسانی می تواند دردادن مرخصی به کارکنان بیش از حد تعیین شده درقانون کار اقدام کند که این انعطاف پذیری به رضایتمندی کارمندان کمک می کند .

جذب و استخدام

درشرکت های کوچک عموماً فرآیند استخدام به صورت غیررسمی است . همین موضوع می تواند بستر ایجاد عواقب وخیمی درسازمان شود ، زیرامهارت های موردنیاز سازمان تنهاازطریق منابع غیررسمی قابل تامین نیست . نبود سیاست های رسمی منابع انسانی و متخصصان این حرفه درشرکت های کوچک باعث ایجاد روابط غیررسمی و مخالفت بامقررات می شود .

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش شرکتهای کوچک در پیشرفت شرکتهای بزرگ--20 صفحه

دانلود مقاله بررسی موانع پیشرفت زنان در سطوح مدیریتی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله بررسی موانع پیشرفت زنان در سطوح مدیریتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
فرهنگ مردم سالاری در طول تاریخ اجتماعی ایران، فرهنگ مسلط و بلا منازع بوده و این فرهنگ هم بستر ساز و هم سازنده ساختارهای سیاسی – اقتصادی، قانونی و ارزشی و مانند آن در ایران بوده است. ساختارهای ایجاد شده مکانیسم هایی را تدوین و طراحی نموده که در فرایند القاء تثبیت و بازتولید خود، فرادستی مردان و فرودستی زنان را توجیه و طبیعی جلوه می دهند. فرهنگی که برحسب تقسیم کار جنسیتی، نقش سنتی زنان را صرفاً نقش خانگی و محدود با حوزه خصوصی (بچه داری،خانه داری، شوهرداری) و حوزه عمومی را صرفاً مختص به مردان توجیه و تفسیر می کند. اما تحولات سه دهه اخیر به ویژه افزایش چشمگیر سطح آگاهی ها و میزان تحصیلات زنان نشان می دهد که زنان ایرانی خواهان مشارکت سیاسی- اقتصادی و اجتماعی برابر با مردان هستند و با این رویکرد، فرهنگ مردسالاری را با چالش های جدی مواجه کردند (حسن زاده ،رمضان 1379).
از طرفی زن ضربان حیات خانواده است و قلب جامعه در سینه خانواده می تپد. از همین رو صعود و سقوط هر جامعه ای را باید به چگونگی معیشت زنان و جایگاه اجتماعی آنان نسبت داد. وضعیت زنان، وضعیتی است تناقض آمیز. بنیان تناقضی را باید در ساختار حاکم بر جامعه و ریشه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باز جست، اما پیش از پرداختن به چنان امر مهمی می توان این پرسش را پیش کشید که آیا منزلت زنان همواره در طول تاریخ و در بین جامعه های گوناگون منزلتی درجه دو بوده است؟
از پس چنین پرسش جهان شمولی ارزش ها در فرهنگ های مختلف سر بر می آورد. این ارزش ها تا چه پایه نسبی می باشد؟ در چنین نسبتی کدام یک از فرهنگ ها را می توان برتر دانست و مانند آن. آیا موقعیت زنان در کشورهای غربی و ارزش های حاکم بر آن با ارزش های سایر فرهنگ ها نیز هم خوانی دارد؟ گستره و ژرفای چنین تفاوت هایی تا کجا امتداد می یابد؟
دانش و صنعت، اساسی ترین بنیان های توسعه هستند و توسعه اساسی ترین مقوله مورد بحث جهان امروز است و جهان امروز جهانی است که درنتیجه رشد روزافزون دانش های بشری در حال دگرگونی است. به تحقیق، هر جا بر انباشت اگاهی انسان ها در چنین جهانی افزوده شود، روابط و مناسبت های میان فردی و میان گروهی نیز دستخوش تغییر می گردد. بروز تغییرات که نتیجه طبیعی توسعه نیز هست فرایند قهری و به غایت همه جانبه است (شهیدی ،لاله 1378).
یکی از مهم ترین معیارها برای سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارند. هرچه حضور زنان در اجتماع فعال تر و مؤثرتر باشد کشور پیشرفته تر و توسعه یافته تر خواهد شد، لکن میزان نقش و مشارکت زنان در هر جامعه به ویژه در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تا حد زیادی وابسته با برخورد و نگرش آن جامعه نسبت به زن می باشد(آزاد فر. مریم، 1383).
با توجه به ضرورت حضور و مشارکت حقیقی زنان در عرصه های مختلف فعالیت ها برای تحقق جامعه مدنی، رشد و بالندگی جامعه بانوان کشور و نیز تسریع فرایند توسعه و محقق شدن عدالت اجتماعی، اساسی و فرهنگی نباید کم اهمیت شمرده شود و این امر میسر نخواهد شد مگر در سایه افزایش توانایی و قدرت مدیریتی آنان در سطوح مختلف.
در این پژوهش سعی بر این است که موانع و مشکلاتی که زنان در رابطه با ارتقاء پست های مدیریتی در پیش روی دارند بررسی و راهکارها و پیشنهادهایی ارائه شود. امید که برنامه ریزان و سیاست گذاران فعالیت های همه جانبه و گستره هایی را در سراسر کشور در جهت فراهم آوردن بستر های مناسب جهت حضور و مشارکت حقیقی زنان و تقویت نقش مدیریتی و تربیتی آنان در خانواده و سطوح بالای جامعه فراهم آوردند.

 

2- بیان مسئله
زنان در آستانه قرن 21 متوجه شده اند که به منظور نشان دادن دانش و توان کاری خود، لزومی ندارد بیش از حد کار کنند و از اینکه مانند مردان نیستند، خود را مقصر بدانند. زنان امروز درک کرده اند که هم می توانند حرفه خود را داشته باشند و هم ویژگی های خود را حفظ کنند و نه تنها خود را با دنیای مردان وفق ندهند، بلکه شیوه های خاص خود را به جامعه بشناسانند. زنان ایران تلاش را آغاز کرده اند تا خود را تعریف کنند و ساختارهایی برای زندگی کاری که مناسب آن ها باشد؛ بیابند. زنان موقعیت مساوی را جستجو می کنند، نه موقعیت مشابه با مردان را.
شرط لازم برای دست یابی به توسعه واقعی و پایدار، بهره گیری از کلیه امکانات انسانی است. میزان توسعه هر کشوری رابطه مستقیمی با میزان بهره گیری از نیروهای بالفعل و بالقوه انسانی هر کشور دارد. در این راستا لزوم مشارکت زنان به عنوان نیمی از شهروندان جامعه از دیدگاه توسعه، بدین خاطر است که نیل به توسعه واقعی و پایدار را تسهیل می نماید. زیرا که امروزه توسعه، بدون بهره گیری از همه امکانات انسانی و دموکراسی، بدون به رسمیت شناختن حق برابر زنان با مردان، امکانپذیر نیست.
در طی دو دهه اخیر در کشورهای درحال توسعه، زنان بیش از گذشته وارد بازار کار شده اند. ورود به بازار کار، چه به دلخواه چه از روی نیاز، باعث گردیده تا زنان در عرصه اقتصادی-اجتماعی کشوری و بین المللی مسؤلیت بیشتری را به عهده گیرند. ولی افزایش مشارکت های زنان در کمیت های ارتقای آنها در کیفیت و دستیابی به پایگاه مدیریتی بوده است. نابرابری و تبعیض در فرصت های شغلی هم چنان باقی است. زنان فقط30% به پست های اداری بالا رسیدند که از هر ده هزار نفر تنها سه نفر آنان به پست های مدیریتی کلان دسترسی پیدا کردند. نابرابری و تبعیض در مورد زنان، در رابطه با اعزام به خارج و بورس تحصیلی نیز دیده می شود. بیش از 90%به عنوان نماینده دانشگاه به هیچ مرکزی معرفی نشدند و 70%در طول خدمت خود هرگز در پست های اجرایی اشتغال نداشتند (آزادفر. مریم،1383).
مدارک و شواهد نشان می دهد که زنان پیشرفت را متفاوت از مردان ادراک می کنند و کمتر پیشرفت می کنند. پژوهشگران، روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان در شگفتند که چرا زنان با تخصص های بالا کمتر وارد می شوند و در صورت ورود، کمتر موفق می شوند؟ آیا به خاطر توانایی کم، نیاز به پیشرفت پایین دارند یا گرفتار تبعیضند (حسن زاده. رمضان، 1379).
در چهارمین کنفرانس جهانی سال 1994در سند پکن آمده که تبعیض و کسب برابری در آموزش و پرورش در استخدام و پرداخت مزد و ترفیع و شرایط انعطاف پذیر کار و دسترسی کم به منابع تولید و مشارکت نابرابر در مسئولیت خانواده و فرصت های اشتغال و فرصت های اقتصادی و تخصصی، تحرک شغلی را برای زنان کماکان محدود ساخته است. نسبت نازل زنان در میان تصمیم گیرندگان اقتصادی و سیاسی در تمام سطوح محلی، ملی و بین المللی، بازتاب موانع ساختاری و نگرشی است که باید از طریق اقدامات مثبت به مقابله با آن ها پرداخت(شهیدی. لاله، 1379).
براساس تحقیق سازمان ملل در سال 1995، اگر این روند ادامه یابد؛ زنان 490 سال دیگر، یعنی تا سال 2485 میلادی باید صبر کنند تا در موقعیت تصمیم گیری با مردان برابر شوند(شادی طلب.ژاله، 1377). در این راستا، معاون رییس جمهور وقت نیز با ارایه مستندات علمی ملی تحلیلی از وضعیت زنان اظهار می دارد که تنها از هر ده هزار نفر سه نفر مدیر ارشد زن داریم(مجله اخبار زنان،1377).
در سال های اخیر، زنان زیادی در بخش های دولتی و غیردولتی استخدام شده اند؛ ولی به دلایل مختلف، کمتر به موقعیت های عالی پیشرفت کرده اند. در سازمان هایی نیز که زنان در رتبه های بالا به عنوان افراد متخصص فعالیت می کنند؛ هنوز این مسئله درک نشده است که محیط کاری طراحی شده به وسیله مردان، لزوماً یک مکان مناسب و حمایت شده ای برای زنان نیست. تنها سازمان های خاصی در دنیا وجود دارند که از یک سو سازگاری های مورد نیاز بین فرهنگ و محیط کارشان ایجاد کرده اند تا بدین صورت زنان قادر باشند مسیر حرفه هایشان را با موفقیت طی کنند و از سوی دیگر زمینه لازم را برای توسعه و پیشرفت زنان آماده کرده اند(عباسی. طیبه، 1383).
صرف نظر از عواملی چون فرهنگ بازدارنده اجتماعی و کمبود میدان و فرصت شکوفایی تجربه و مهارت شغلی مدیریتی، احتمالاً عواملی دیگر در بروز پدیده پذیرش زنان نقش دارند و گره های گشوده درخصوص مسائل زنان از مسائل کلان و ملی و استراتژیک و فرهنگی است.

 

3- سوالات پژوهش:
1- موانع پیشرفت زنان در سطوح مدیریتی کدام است؟
2- آیا موانع اجتماعی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی تآثیرگذار است؟
3- آیا موانع سازمانی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی تآثیرگذار است؟
4- آیا موانع رفتاری در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی تآثیرگذار است؟
5- آیا دیدگاه زن و مرد در عدم دسترسی به پست¬های مدیریتی تآثیرگذار است؟
6- آیا موانع تاریخی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی تآثیرگذار است؟
7- آیا موانع سازمانی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی تآثیرگذار است؟
8- آیا موانع خانوادگی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی تآثیرگذار است؟
9- کدام یک از موانع بیشترین تأثیر را در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی دارد؟

 

4- اهمیت و ضرورت تحقیق:
در جامعة‌ کنونی هر چند ادعای برابری دو جنس در حقوق اجتماعی و انسانی به نحو فراگیری در حال پذیرش است، بین پذیرش عقلانی آن و اجرای آن در عمل فاصلة‌ بسیاری موجود است. هنوز نگرشها و ارزشهای جامعة ‌ما کاملاً پدرسالارانه است و متأسفانه این ارزش ها تقریبا تمامی حوزه های حیات اجتماعی و فردی اعضاء جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده است.
در این جامعه بی هیچ تردیدی زنان در مرتبة فروتری نسبت به مردان قرار دارند و تمام ادعاهای تساوی دو جنس را در عمل با سرشکستگی باطل می سازد. در کتاب های درسی که اساس تعلیم و تربیت و اجتماعی شدن فرزندان جامعه را تعیین می نمایند؛ نقش زنان عمدتاً مادر و ندرتاً معلّم تعریف شده است، دختران و زنان در محدودة‌ خانه و حیاط منزل و مدرسه حرکت می کنند درحالی که پسران فعالانه در خارج از خانه مشغول فعالیت،کار، بازی و ورزشند. در سال های بالاتر همین نقشهای کوتاه زنان نیز محو می گردد. این امر از همان ابتدا در اذهان اعضاء آیندة جامعه تفاوت چشمگیر موقعیت و پایگاه اجتماعی و محدودیت حرکت و امکانات زنان را ایجاد می نماید و مورد تأکید قرار می دهد.
نتایج حاصل از بررسی منابع و تحلیل ثانوی آن ها نشان می دهد که نرخ جمعیت در فاصله ی سرشماری 1355 تا 1375 تغییرات قابل ملاحظه ای داشته است و براساس سرشماری سال 1375 جمعیت کشور برابر 60055488 نفر بوده است که 30515159 نفر آن را مردان و 29540329 نفر آن را زنان تشکیل می داده اند و تعداد مشاغل با نرخ رشد جمعیت به خصوص جمعیت زنان هماهنگی ندارد. اشتغال زنان در سال های پس از انقلاب اسلامی افت شدیدی را تجربه نموده است. در فاصله سال های 1355، 1365، 1375 حجم جمعیت فعال مردان بیشتر از حجم جمعیت فعال زنان بوده است. سهم اشتغال زنان از جمعیت شاغل کشور از 8/13 در سال 1355 به 8 درصد در 1365 و 5/12 درصد در سال 1375 رسیده است. این امر حاکی از آن است که فرصت های شغلی برای مردان بیشتر از زنان بوده است(توکلی والا.ژاله، 1385).
علت کاهش سهم اشتغال زنان عمدتاً به دلیل تغییر دیدگاه جامعه نسبت به حضور زنان در عرصه های اجتماعی و اقتصادی به دلیل تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بوده است. این درحالی است که از سوی دیگر زنان بنا بر مقتضیات ظاهری توسعه به تحصیلات و متعاقب آن اشتغال می اندیشند و البته مبادرت می ورزند و این امر موجبات بروز تناقضاتی در جامعه ای می شود که از سویی زنانش در پایگاهی فروتر از مردان قرار دارند و از سوی دیگر تحصیلکرده و فرهیخته وکارآمدند و مایلند و البته محقّند که در فعالیت ها و به ویژه تصمیم گیری های اجتماع مشارکت نمایند.
تناقض یاد شده در چندین جنبه از حیات اجتماعی زنان مؤثر واقع می شود. یکی از ابعاد چنین تناقضی در نوع مشاغلی نمایان می گردد که عموم زنان قادرند احراز نمایند. این مشاغل طیف ناچیزی از اقسام مشاغل اجتماعی و اقتصادی را شامل می گردد از جمله منشی گری، تدریس، خدمات بهداشتی، نظافتچی، دوزندگی و آرایشگری و خدمات ویژة زنان، فروشندگی، صندوقداری و برخی مشاغل جزیی دیگر. این گونه مشاغل با پایگاه اجتماعی نه چندان مطلوب و درآمد ناچیز عمدة اشتغال زنان را دربر می گیرند.
اشتغالات دیگر که نیازمند تخصص و تحصیلات است البته در صورتی به زنان تفویض می گردد که در شرایط برابر مردانی طالب و خواهان آن پست ها نباشند. در سال 1375میزان فعالیت عمومی برای مردان5/74 درصد و برای زنان 6/9 درصد بوده است. این ارقام مبین چند واقعیت است از جمله آن که کارفرمایان تمایل کمتری به استخدام زنان به نسبت مردان دارند. بنابراین نه تنها میزان اشتغال بلکه نوع اشتغال نیز از شاخصه های نابرابری اشتغال زنان و مردان محسوب می گردد.
از دیگر شاخصه های نابرابری اشتغال خانم ها درآمد کمتر آنها نسبت به آقایان برای میزان کار برابر است. اصولاً زنان در بخش هایی از اشتغال قرار می گیرند که دستمزد کمتری پرداخت می گردد، اما حتی آن زمان که در موقعیت شغلی یکسان با میزان کارایی برابر با مردان قرار دارند نیز دستمزد کمتری دریافت می نمایند.
از طرف دیگر در جامعة ما هجوم زنان به مشاغل مردانه لااقل تاکنون قادر نبوده است که معضل زنان در فعالیت اجتماعی را کاهش دهد بلکه حتی به نوعی هویت آنان و خصایص ممتازة زنان را در معرض تقلید قرار داده است؛ به این معنا که ساختارهای حاکم بر جامعة ما ساختارهای پدرسالاری و مبتنی بر ارزش محوری قدرت است. در چنین جامعه ای رقابت و تنازع برای کسب قدرت و اعمال آن و نیز تمایل به نابرابری و ترتب مقامات و حاکمیت از بالا به پایین بخش مهمی از قواعد فعالیت اجتماعی را شامل می گردد و زنان نیز لاجرم برای حضور در عرصه های مشارکت اجتماعی باید خود را با این اصول و ارزش ها انطباق داده خصایص و ویژگی های شفقت آمیز و ترحم ذاتی و تمایل به مشارکت و همکاری را در منزل وانهند و با لباس مبدل در ذیل مردان به اجتماع وارد گردند، در غیر این صورت برای ایشان جایی و سهمی در فعالیت های اجتماعی وجود نخواهد داشت.
از این روی تنها کمیت حضور زنان و حتی پایگاههای اشغال شده توسط زنان نیست که دارای اهمیت است بلکه لازم است تا جامعه تغییراتی در اصول و ارزش های خویش ایجاد نماید به نحوی که هردو جنس بتوانند با حفظ هویت و ارزش های انسانی در جامعه فعالانه مشارکت نمایند. وضعیت کنونی بیشتر یادآور میهمانی روباه و لک لک است!
مسألة دیگری که زنان با آن درگیرند در، بهایی است که باید برای اشتغال بپردازند که از جمله میزان بالای ساعت کاری در هفته است به نسبت همتایان مردشان. جامعة ما البته در پاره ای مسائل به درک موقعیت و ایجاد فرصت های شغلی برای خانم ها مبالات نموده است-محتمل است به خاطرضرورت های توسعه به آن ناگزیر شده باشد- اما البته هنوز نمی تواند از انجام امور منزل توسط زنان صرف نظر نماید، به این ترتیب خانم های شاغل با پدیدة «فشار مضاعف» مواجهند؛ به این معنا که از یک سو بیش از زنان خانه دار ناگزیر از کار کردن می باشند(5/84ساعت در ازای78ساعت کار خانم های خانه دار(اعزازی،ص159) ) و از سوی دیگر دلواپسی دائمی برای انجام امور منزل و رسیدگی به فرزندان نیز ایشان را آزار می دهد و گاه حتی از انجام میزان بیشتری از فعّالیت که لازمة ارتقاء شغلی است باز می دارد(اندیشه،1387).
لازم به ذکر است که در این رابطه در قرآن کریم نیز به تصریح، به حق اشتغال زنان پرداخته شده، استقلال آنان در احراز منافع مالى و اکتساب فضایل انسانى مورد تأکید واقع شده است؛ «لِلرّجالِ نَصیبٌ مِمّا اکتسبوا وللنساء نصیبٌ مما اکتسبین» (نساء، آیه32).
در ضمن اشارات قرآنى نیز به نمونه‏هایى از اشتغالات زنان برخورد مى‏کنیم که با توجه به نوع بیانات قرآنى در استنباط مطلب، کافى و وافى مى‏نمایند. هدف قرآن از ذکر قصص و الگوها، معرفى شخصیت‏هاست و نه اشخاص و از این‏ رو، به معرفى الگوهاى مناسب براى پیر‏وى، و یا شخصیت‏هاى منفى براى پرهیز از نوع رفتارشان می پردازد.
براى نمونه، آیات قرآنى به اشتغال دختران حضرت شعیب پیامبر علیه‏السلام در نگه‏دارى از گوسفندان اشاره مى‏نماید که در آن زمان ـ بنا به بیان قرآنى ـ از مشاغل مردان محسوب مى‏شد و از این‏ رو، آنان سعى مى‏نمودند که از اختلاط با همکاران مرد خویش پرهیز کنند و گوسفندان خود را پس از آن‏ها آب دهند تا در ضمن رعایت تقواى الهى، به وظیفه خود عمل نموده باشند. نمونه قرآنى دیگر ملکه سبا، بلقیس، مى‏باشد که رهبرى و زعامت ملتى را بر عهده داشت و با هشیارى و عدالت، به خوبى از عهده اداره امور دنیوى و اخروى آن‏ها برمى‏آمد و در پى فراهم ساختن موجبات سعادت آن‏ها بود، در عین آنکه با ایمان آوردن به حضرت سلیمان علیه‏السلام ، پیامبر الهى، خود به سعادت نایل گردید(ندری ابیانه. فرشته، 1384).

 

5- ضرورت تحقیق:
یکی از مباحث اساسی در زمینه ی توسعه، میزان بهره گیری درست و منطقی از توانایی ها و استعدادهای نیروی انسانی هر جامعه است. بر این پایه شغل یا اشتغال یکی از موضوعات مورد توجه علوم اجتماعی است که مباحث زیادی را به خود اختصاص داده است. نقش اشتغال در پویایی زندگی انسان انکارناپذیر است و می توان آن را کانون ارتباطات انسانی و اجتماعی تلقی نمود. در جهت این پویایی بی تردید زنان، به عنوان نیمی از جمعیت، تاثیر مستقیمی در توسعه ی جامعه دارند زیرا هدف هر جامعه ای، به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است و رفاه اجتماعی تابعی از درآمد سرانه، توزیع عادلانه ی درآمد، بهبود سطح امکانات آموزشی، بهداشتی، رفاهی و میزان مشارکت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی مردان و زنان و . . . می باشد. در جامعه ای که مشارکت زنان در زمینه ی اشتغال و فعالیت های اقتصادی بیشتر باشد، رفاه اجتماعی نیز بیشتر خواهد بود، زیرا مشارکت زنان در بازار کار، موجب کاهش نرخ باروری، افزایش سطح تولید، افزایش درآمد سرانه و درنتیجه سبب افزایش رفاه اجتماعی کل جامعه می شود. برعکس دسترسی محدود و نابرابر به فرصتهای کسب درآمد و اشتغال که به صورت بیکاری و کم کاری پدیدار می شود خود از عمده ترین علل فقر است و برای از بین بردن فقر، بیکاری و نابرابری باید هر دو جنس را مدنظر قرار داد، بنابراین باید شناخت جایگاه و نقش زنان در توسعه و ابعاد گوناگون آن در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار گیرد. هنگامی که بحث از توسعه به میان می آید منظور تغییرات هماهنگ در اقتصاد و ساختارهای جامعه، جهت استقرار یک نظام عادلانه و بهبود کیفیت زندگی انسان ها است. براین اساس، لفظ انسان، مختص مرد نیست، بلکه این تعریف تمامی انسانها، یعنی مرد و زن، پیر و جوان را شامل می شود. همچنین باید توجه داشت که اشتغال در معنی خاص خود عبارت است از تطابق نیروی انسانی با فرصتهای شغلی و درجه ی تطبیق این نیرو با حرفه ها و فعالیت های موجود در یک جامعه و تحرک شغلی و جغرافیایی کافی، باید بتواند همواره نیروی کار را با تغییرات عرضه و تقاضا مطابقت دهد، تعادل اشتغال را برقرار کند و از کم کاری و بیکاری جلوگیری کند. لذا هر فردی از افراد جامعه حق دارد از دولت بخواهد امکان اشتغال وی را به کاری مولد و مفید در جهت تولید کالا و خدمات مورد نیاز عامه مردم ایجاد نماید و دولت هم موظف است در برابر اختیاراتی که از عامه ی مردم دریافت کرده است، ترتیب مشارکت و اشتغال آحاد جامعه را با توجه به عرضه و تقاضای نیروی انسانی از یک سو و با در نظر گرفتن استعداد و توانایی های فردی از سوی دیگر فراهم کند، به نحوی که فرد ضمن بروز خلاقیت و نوآوری، مفید بودن خویش را نیز در جامعه احساس کند (مظفری، 1374: 144). از این رو، عدم دسترسی زنان به شغل مناسب و یا عدم ارتقای شغلی، علاوه بر اینکه بر موقعیت و درآمد زنان و بسیاری از متغیرهای اجتماعی نظیر فقر و بیماری تاثیر منفی می گذارد، به بی عدالتی اجتماعی نیز دامن می زند، زیرا عدم دسترسی زنان به فرصتهای شغلی مناسب نشان دهنده ی تبعیض در جامعه می باشد و تبعیض از موانع تحقق توسعه به شمار می آید و عامل بسیار مهمی در سد نمودن راه رشد و تعالی انسان است (نقی زاده، 1381: 169). بنابراین می توان گفت از جمله شاخص های توسعه یافتگی یک کشور، میزان مشارکت و نقشی است که زنان در آن کشور دارا هستند و عدم بهره وری از نیروی بالقوه زنان در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، دستیابی به توسعه را ناممکن می سازد(توکلیوالا.ژاله،1385).
توسعه و نوسازی جامعه بدون مشارکت زنان که نیمی از جمعیت کشور و شهروندان را تشکیل می دهند؛ امکانپذیر نیست و عدم مشارکت زنان در توسعه نیافتگی مؤثر است. برای افزایش مشارکت و حضور آگاهانه زنان در فعالیت های مدیریتی کلان و فعالیت های سیاسی و اقتصادی، مرتفع نمودن موانع فرهنگی، اجتماعی- اقتصادی، خانوادگی، شخصیتی و مانند آن امری ضروری به نظر می رسد.
با توجه به شرایط و ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، عقیدتی و سیاسی کشور و با عنایت اخیر جامعه و ضرورت همسان سازی جامعه با تحولات جهانی براساس نظام جمهوری اسلامی ایران، اصلاح نگرش سنتی و غلط جامعه بر امور زنان، انجام برنامه ریزی های دقیق و فراهم نمودن زمینه های لازم برای حضور موثر زنان در فعالیت های فرهنگی، اجتماعی- سیاسی و اقتصادی و با توجه به تفاوت فیزیکی و نقش بسزایی که در تحکیم نهاد خانواده ایفا می کند؛ پژوهش در امور زنان امری ضروری به نظر می رسد (احراری ، 1380).
جامعه سنتی مردسالار، زنان را سرکوب و کنترل کرده و این امر باعث از دست رفتن اعتماد به نفس و احترام زنان نسبت به خودشان شده است. الگوهای فرهنگی منفی بسیار قوی باعث شده اند که زنان به صرف زن بودن، انرژی حیاتی، شهودی و عقلانی زنانه خود را که لازمه رسیدن به یک هدف مقدس است از دست بدهند ( گنجی. مهدی، 1378). در این مورد آشنا بودن محافل اجتماعی با سیاست های انقلاب اسلامی در مورد زن، کار مهم و ارزنده ای است. لذا باید بکوشیم تا با پژوهش، تلاش و همکاری، ضعف ها و نارسایی ها و احیاناً محرومیت هایی که هنوز در جامعه ما برای زنان وجود دارد را بشناسیم و راه های منطقی، دینی و عقلانی و اجتماعی برای رفع آن ها فراهم کنیم(مجله پیوند ، 1377).
نتایج این پژوهش می تواند ضمن شناسایی محدودیت ها و موانع موجود بر سر راه پذیرش زنان در سطوح مدیریتی، اطلاعات مناسبی را در اختیار سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران ارشد شهرداری تهران قرار دهد تا مسئولان با فراهم سازی شرایط مناسب و استفاده بهینه از توانمندی های زنان، زمینه را برای مشارکت فعال و پیشرفت زنان در سطوح مدیریتی فراهم آورند و با هدف اصلاحات فرهنگی و تغییر نگرش عمومی و رفتار اجتماعی و دیدگاه ها، زمینه ساز اجرایی اصلاحات باشند؛ زیرا شرکت فعالانه زنان در تصمیم گیری های عمده، تنها برای زنان مفید نیست، بلکه جامعه از آن بهره می برد و زنان به عنوان پرورش دهندگان نسل آتی، اگر هر چه توانمندتر و آگاه تر در عرصه توسعه اقتصادی و فرهنگی ظاهر شوند؛ نسل آتی بیشتر از آن بهره مند شده و توسعه جوامع تنها با بودن زنان در کنار مردان در عرصه تفکر و خدمت معنی می یابد و بدون بذل توجه نسبت به کارآیی زنان، توسعه و بازسازی دست نیافتنی است.

 

6- اهداف تحقیق:
• بررسی موانع پیشرفت زنان در سطوح مدیریتی
• بررسی موانع اجتماعی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی
• بررسی موانع سازمانی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی
• بررسی موانع رفتاری در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی
• بررسی دیدگاه کارکنان زن و مرد شهرداری تهران در عدم دسترسی به پست¬های مدیریتی
• بررسی موانع تاریخی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی
• بررسی موانع ساختاری در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی
• بررسی موانع خانوادگی در عدم پیشرفت زنان در پست های مدیریتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1- مقدمه:
در دنیای امروز که رقابت در تمام زمینه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یکی از مهمترین روشهای حفظ و بقای دولت ها و ملت ها محسوب می شود، شناخت ظرفیت ها و توان بالقوه هر جامعه اولین و مهمترین قدم در جهت تدوین یک برنامه روشن و کامل برای دستیابی به اهداف توسعه یافتگی خواهد بود. در این جاست که نقش منابع و امکانات و برداشت صحیح و به موقع از آن در تضمین حیات جامعه معلوم می شود. امروزه ثابت شده است، منابع انسانی نقش اصلی در رشد و پیشرفت جوامع دارد، حتی مهم تر از منابع فیزیکی و سرمایه های طبیعی. زیرا این نیروی انسانی ماهر و متخصص است که می تواند به صورت بهینه و با بهره وری بیش از پیش، از هر گونه فرصت، اعم از منابع فیزیکی یا سرمایه های طبیعی و یا هر پتانسیل دیگر در جهت رشد و پیشرفت استفاده کند. دانش و ظرفیت علمی نیروی کار در هر جامعه، مهمترین و مؤثرترین عامل در بهره برداری بهینه از منابع مادی و معنوی و اساساً توسعه فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است و از هدر رفتن سایر سرمایه ها از جمله زمان، جلوگیری می کند. بدیهی است که نیمی از همین نیروی انسانی زنان هستند که نادیده انگاشتن وجود آنها و یا حتی بکار نگرفتن توانایی های آنها در موقعیت های بجا و مناسب در روند رسیدن به رشد و توسعه خللی حتی جبران ناپذیر ایجاد خواهد کرد، چنان که تجربه کشورهای توسعه یافته این را عملاً نشان می دهد، توسعه یافتگی یک جامعه مرهون تحول در وضعیت زنان و افزایش مشارکت آنان در فعالیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه است. با این دیدگاه حضور فعال و مؤثر زنان که در فرایند توسعه متوازن و همه جانبه نقش بسیار مهمی دارد بیش از پیش مشخص می شود.

 

2- تاریخچه فعالیت های اجتماعی زنان
در جوامع ابتدایی زنان آغازگر کشت و کار بودند، فعالیتی که نظم و قاعده خاصی را می طلبید و مردان در اندیشه شکار، فعالیتی که هیچ نظم و قاعده ای نداشت، یعنی تقسیم کار به صورت جنسیتی از ابتدای شکل گیری جامعه بشری بصورتی بود که مردان را تابع هیچ مقررات خاصی نمی کرد، حتی بازده فعالیت آنان یک امر طبیعی و تصادفی بود. اما زنان مشغول کار منظم و برنامه ریزی شده ای بودند که باید در زمان خاص خودش به شکل های مربوط انجام می شد و هر گونه تأخیر در انجام فعالیت تأثیر مستقیم درنتیجه زحمات آنان داشت. در این دوران وظیفه ی زنان در امر معاش خانواده حیاتی تر بود پس حق آنان نیز بیشتر بود به همین دلیل و به دلیل توانایی زنان در امر تولیدمثل جوامع بدوی جوامعی زن سالار بودند. در دوران های بعد با افزایش جمعیت جوامع و شکل گیری کارخانجات عظیم و تولید بالا، الگوی کار تغییر کرد، امر تولید از مصرف جدا شد و مردان تولید کنندگان شدند، باید خارج از خانه به دنبال کار می رفتند و زنان مصرف کنندگان ظاهری ولی در واقع تولید کنندگانی بدون دستمزد و در داخل خانه. در خلال جنگهای اول و دوم جهانی با شرکت مردان در جنگ و آسیب پذیری این عده در مقابل حملات جنگ، تعداد زنان خانه دار افزایش یافت. کارخانجات خالی از کارگر، از زنان برای اشتغال دعوت کردند تا جای مردان را در امر تولید پر کنند این عاملی بود که زنان از خانه خارج شده و در کارخانه مشغول به کار با دستمزد شوند. البته این امر زمان زیادی دوام نیافت پس از جنگ مردان دوباره به کارخانجات برگشتند و مشاغل زنان را باز پس گرفتند و آن عده ای که در شغل خود باقی ماندند، در رده های پایین و بیشتر خدماتی جای گرفتند. از همین جا اشتغال زنان به عنوان یک شغل خدماتی به صورت فرهنگ اجتماع درآمد و امروزه هنوز شغل زنان در همین حد تمرکز یافته و زنانی که در رده های بالاتر و حتی مدیریت قرار می گیرند افرادی خارق العاده نگریسته می شوند که باید وظایف و امور زنان دیگر را هم انجام دهند و وظیفه مدیریتی خود را هم، حتی بیشتر و بهتر از مردان انجام دهند تا مورد اتهام بی صلاحیتی قرار نگیرند (سفیری، 1376).
در ابتدای این بحث، باید هدف اصلاحات اجتماعی، که همان دستیابی به توسعه متوازن و پایدار می باشد به خوبی تبیین شود تا مشخص شود بهترین و کوتاه ترین مسیری که رسیدن به این مطلوب را تضمین می کند کدام است؟

 

3- تعریف توسعه
با توجه به توقعات جوامع مختلف از یک جامعه توسعه یافته مفاهیم مختلفی هم برای آن وجود دارد اما آنچه در همه آنها مشترک است این است که، توسعه یک آرمان جامعه امروز در هر فرهنگی است به همین دلیل راهکارهای متفاوتی برای رسیدن به آن وجود دارد. به این منظور به بررسی مفهوم توسعه می پردازیم:
" تغییر تدریجی بلند مدت، تکاملی، کمی و کیفی، همه جانبه و در همه زمینه های جامعه از یک حالت ساده به یک حالت پیچیده متکامل و پیشرفته تر توسعه نامیده می شود" (میر کمالی، 1383).
" توسعه می تواند به معنی بالفعل کردن پتانسیل های موجود باشد. به عنوان مثال، رشد و بلوغ یک تخم، یک سلول گیاهی، یک انسان و یا رشد حیوان. مخصوصاً این مفهوم و واژه می تواند در رابطه با انسان و موقعیت اجتماعی او مصداق بیشتری داشته باشد"(فاجر لند، 1370).
" توسعه به معنی ارتقاء مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر یا انسانی تر است" (تودارو، 1364).
" مفهوم توسعه افزایش رفاه است. حاصل آن هم برابری(عدالت) است. بنابراین دست آورد های توسعه باید شامل محروم ترین و آسیب پذیرترین اقشار جامعه بشود. توسعه همچنین باید مردم را چنان توانا سازد که بتوانند مشکلات خود را تشخیص داده و بر آنها فائق آیند"(دفتر امور زنان ریاست جمهوری،1372).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  249  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی موانع پیشرفت زنان در سطوح مدیریتی

مقاله صوتی -مهاجرت؛ غم و اندوه در کنار امید و پیشرفت

اختصاصی از فایل هلپ مقاله صوتی -مهاجرت؛ غم و اندوه در کنار امید و پیشرفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله صوتی -مهاجرت؛ غم و اندوه در کنار امید و پیشرفت


مقاله صوتی -مهاجرت؛ غم و اندوه در کنار امید و پیشرفت

مهاجرت؛ غم و اندوه در کنار امید و پیشرفت

مهاجرت از کشوری به کشور دیگر و از قاره ای به قاره دیگر در همیشه تاریخ باب بوده اما برای آنها که می روند چه در پی دارد؟ منفعت یا سرگردانی؟

صدا این مقاله به صورت کامپیوتری با فرمت mp3 می باشد و خود مقاله درون فایل افیس قرار داده شده است.

تعداد صفحه : 4

مدت زمان صدا : 11 دقیقه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله صوتی -مهاجرت؛ غم و اندوه در کنار امید و پیشرفت