فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد حضرت سلیمان علیه السلام

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد حضرت سلیمان علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حضرت سلیمان علیه السلام


تحقیق در مورد حضرت سلیمان علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:8

 

 

 

 

حضرت سلیمان یکی از پیامبران الهی است که از طرف پروردگار در این دنیا دارای حکومت و سلطنت بسیار وسیع و با عظمتی بود تا آنجا که چنین سلطنتی برای هیچکس بعد از او پیدا نشد.

مجموعه امکانات و توانمندی حکومتی حضرت سلیمان آنچنان بی نظیر و چشمگیر بود که به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام ( اگر کسی راهی برای زندگانی جاویدان در این دنیا می یافت و می توانست با مرگ مبارزه کند این شخص حتما سلیمان بن داوود بود چرا که خداوند حکومت بر جن و انس را همراه نبوت و مقام بلند قرب و منزلت الهی به او عطا کرده بود )

در آیات فراوانی از قرآن کریم نام او برده شده است و نیز نام شخصی که وزیر و خواهرزاده او بوده است به صورت غیر مستقیم مطرح شده است، این شخص نامش آصف بن برخیا می باشد که وزیر حضرت سلیمان بوده و خود دارای مقام والائی است و به تعبیر قرآن از علم الکتاب بهره ای داشته است در ماجرای آوردن تخت بلقیس ملکه سبا از یمن به فلسطین، آصف بن برخیا به حضرت سلیمان گفت که من می توانم در کمتر از چشم بر هم زدنی این کار را بکنم و این کار را انجام داد .

حضرت سلیمان علیه السلام، فرزند و جانشین حضرت داود علیه السلام و از انبیای بزرگ الهی در میان قوم بنی اسرائیل بود. وی همانند پدرش علاوه بر مقام نبوت، حکومت و سلطنت نیز داشت.
مورخان نوشته اند که سلیمان در سیزده سالگی به جانشینی پدر انتخاب شد. این انتخاب بر عالمان و عابدان بنی اسرائیل سنگین آمد و آنها زبان به انتقاد گشودند، ولی مدتی بعد، بر خلاف انتظار، وی را پیامبری رئوف، سلطانی عادل و حکمرانی فرزانه یافتند و از رفتار خود پشیمان شدند.
بخش هایی از زندگانی این پیامبر بزرگ الهی در قرآن کریم و اخبار و روایات اسلامی بازگو شده است. در قرآن کریم، 17 بار از سلیمان نام برده شده و آمده است که سلیمان پیامبر علم و حکمت بود که جن و انس و پرندگان و حیوانات و باد و حتی شیاطین مسخر و تحت فرمان او بودند.
خداوند به او منطق الطیّر و زبان فهم حیوانات را ارزانی فرمود و او با هدهد و مورچه سخن می‌گفت. داستان هدهد و سلیمان و سلیمان و مور در قرآن ذکر شده است. همچنین از قضاوت خردمندانه او درباره از بین رفتن علف‌های تاکستان مردی از بنی اسرائیل به وسیله گوسفندان مردی دیگر، سخن به میان آمده است.( قضاوت سلیمان ). می‌گویند وی انگشتری داشت که اسم اعظم بر آن نقش بسته بود و بسیاری از کارها را با آن سامان می‌بخشید. در تاریخ و ادبیات از انگشتر سلیمان سخن های زیادی گفته شده است.
از دیگر حوادث زندگی این پیامبر بزرگ، ماجرای او با ملکه سبا و نیز بنای ساختمان بیت المقدس است.
حضرت سلیمان سرانجام در 55 سالگی در حالی که بر عصای خود تکیه داده بود و از درون قصر به رژه لشگریان خود می‌نگریست، جان به جان آفرین تسلیم کرد، و مدتی اینچنین پا بر جا بود تا اینکه موریانه‌ای عصای وی را جوید و پیکر بی‌جان سلیمان نقش بر زمین شد. او را در بیت المقدس در کنار قبر پدرش به خاک سپردند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت سلیمان علیه السلام

تحقیق حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام


تحقیق حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:11

چکیده:

امام سجاد (ع)
دوره ای که امام سجاد (ع)در آن زندگی میکرد،دورانی بود که همه ارزش های دینی دست خوش تحریف و تغییرامویان قرار گرفته و مردم یکی از مهمترین شهرهای مذهبی(مدینه)،می بایست به عنوان برده یزید با او بیعت کنند احکام اسلامی بازیچه ئ دست افرادی چون ابن زیاد،حجاج و عبدالملک بن مروان بود. اینان برخلاف نصوص دینی از مسلمانان جزیه می گرفتند و با اندک تهمت و افترایی مردم را به دست جلادان می سپردند. در سایه چنین حکومتی آشکار است که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل کرد و ارزش های جاهلی چگونه احیا خواهد شده است.امام سجاد در این شرایط، شخصیتی بودند که همه ی مردم تحت تاثیر روحیات و شیفته ی مرام و روش او قرار گرفتند.
یکی از محدثین می گفت:« ما رإیت هاشمیا افضل من علی بن الحسین ولا افقه منه». از جاحظ نیز نقل شده است که می گفت«درباره ی شخصیت علس بن حسین، شیعی، معتزلی،خارجی عامی وخاصی همه یکسان می اندیشند وهیچ کدام تردیدی در برتری و تقدم او(بر سایرین) ندارند».
حضرت را که اهل سجده بود و آثار ان بر پیشانیش ظاهر بود«ذی الثفنات» می گفتند. اوردند که وقتی ان حضرت وضو می گرفت رنگ چهره اش دگرگون می شد. وقتی علت را می پرسیدند،فرمودند«اتدرون بین یدی من ارید ان اقوم».
در دادن صدقه و رسیدگی به محرومین نیز زبان زد بوده اند و پس از شهادت او فهمیدند که 100 خانواده از انفاق و صدقات او زندگی می کردند.امام در مسافرت نسبش را از همراهان پنهان می کرد. از ایشان سوال شد که: ما بالک اذاسافرت کتمت نسبک اهل الرفقه؟ ان حضرت فرمودند: دوست ندارم به نام رسول خدا چیزی را بگیرم که نمی توانم مانند ان را به دیگری بدهم.
امام سجاد وشیعیان:
در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط،از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی قرار گرفتند.شیعیان واقعی امام حسین که در مدینه و مکه بوده و یا موفق شده بودند که از کوفه به او ملحق شوند،در کربلا به شهادت رسیدند.زندگی امام سجاد در مدینه و دور بودن از عراق فرصت هدایت جریانات شیعی کوفه را از امام گرفته بود.
در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت، امام سجاد می بایست کار را از صفر شروع کند مردم را بسمت اهل بیت بکشاند.
تاریخ گواه است که امام سجاد در طول 34 سال فعالیت،شیعه را از یکی از سخترین دوران های حیات خویش عبور داد.دورانی که جز سرکوبی شیعه به وسیله ی زبیریان و امویان نشان روشنی ندارند.
در این سال ها2 نهضت شیعی در عراق رخ داد.یکی از 2نهضت نهضت توابین بود که رهبری ان را سلیمان بن صردخزاعی به همراهی چند تن از دیگر سرشناسان شیعه در کوفه بر عهده داشتند و رابطه سیاسی خاصی بین توابین و امام سجاد وجود نداشته و انچه بیشتر رنگ نهضت شیعه را نشان داد

شرکت فعال معروفین شیعه کوفه در این نهضت و مایه هایی عاطفی آن است یعنی توبه به سبب عدم حمایت از حسین بن علی و شهید شدن به عنوان تنها راه پذیرش این توبه.
امام سجاد پس از حادثه کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعه ی مرده با در دسترس گرفتن رهبری آن وجود ندارد. به علاوه درگیر شدن در یک حرکت سیاسی دیگر،با وجود قدرت دیگر احزاب،خطراتی را در پی داشت که به ریسک آن نمی ارزید.به همین دلیل ماهیت حرکت امام در دوران امامت آن حضرت به خوبی نشان می دهد که حرکت امام تنها یک حرکت سیاسی نبوده و در بسیاری از موارد به وضوح بر کنار از سیاست به معنای مشخص فعالیت سیاسی بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام

تحقیق اصلاحات فرهنگی امیرالمؤمنین (علیه السلام )

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق اصلاحات فرهنگی امیرالمؤمنین (علیه السلام ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق اصلاحات فرهنگی امیرالمؤمنین (علیه السلام )


تحقیق اصلاحات فرهنگی  امیرالمؤمنین (علیه السلام )

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:23

چکیده:

امام علی علیه السلام از دیدگاه اندیشمندان غیرمسلمان
 
 علی علیه السلام شخصیتی بزرگ و بی بدیل است که در طول تاریخ همواره مورد مدح و ستایش بزرگان قرار گرفته و حتی  کسانی که به امامت علی (ع) باور ندارند نیز، او را در نوع خود یگانه و بی نظیر می دانند؛ مطلبی که پیش رو دارید نمونه ای است از گفتار اندیشمندان غیر مسلمان درباره حضرت علی (ع) ... :

- " جبران خلیل جبران"
که از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است لب به ستایش علی گشوده و چنین می گوید:" به عقیده من علی بن ابیطالب ( پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد."جبران معتقد بود که:" دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها( ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند."

جبران اضافه می کند که:" علی (ع) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت."

جبران همیشه نام علی (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد،  تعظیم می کرد و می گفت علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.

- "شبلی شمیل"
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت، وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه" قوه" را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود.وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی ( ع) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید:" امام و پیشوای انسان ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر( ص)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است."

- " میخائیل نعیمه"
که از دانشمندان مسیحی است در مقدمه ای که بر کتاب " صوت العدالة الانسانیة" نوشته درباره حضرت علی (ع) چنین می گوید:" پهلوانی امام( ع) تنها در میدان جنگ نبود بلکه او در روشن بینی،  پاکدلی، بلاغت، سحر بیان،  اخلاق فاضله،  شور ایمان،  بلندی همت،  یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگر چه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هر گاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم باید به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگیریم."- " جرج جرداق"مسیحی، نویسنده معروف لبنانی در کتاب " صوت العدالة الانسانیة " درباره علی ( ع) چنین می نویسد: ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب ، زبان و شمشیر نمودار می کردی؟"

- " کارلایل"
فیلسوف انگلیسی، هر گاه به نام علی (ع) می رسید بزرگی علی چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می کرد که از بحث علمی بیرون می شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی او می کرد، او درباره علی چنین می گوید: " ما نمی توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند، فرمود: اگر زنده ماندم خود می دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می خواهید او را قصاص کنید یک ضربت بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیک تر است."

- "لامنس"
یک کشیش بلژیکی است  که در زبان عربی و تاریخ عرب مهارت داشت. او درباره علی (ع) می گوید:" برای عظمت علی این بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی از او سرچشمه می گیرد. او حافظه و قوه شگفت انگیزی داشت. علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علی مستند دارند چرا که گفتار او حجیت قطعی داشت، او باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت."- "مادام دیالافوا"، در مقام تعریف حضرت علی (ع) چنین می نویسد:" احترام علی (ع) در نزد شیعه به منتها درجه است و حقاً هم باید این طور باشد زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاری هایی که برای پیشرفت اسلام کرد، در دانش،  فضائل ، عدالت و صفات نیک بی نظیر بود و نسلی پاک و مقدس نیزاز خود باقی گذارد. فرزندانش نیز از او پیروی کردند و برای پیشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علی(ع) کسی است که در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار می کرد و در اجرای قوانین الهی اصرار و پافشاری داشت. علی کسی است که اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او کسی است که تهدید و نویدش قطعی بود. "


- "مادام دیالافوا "
در ادامه این بحث می گوید:" چشمان من گریه کنید، اشک های خود را با آه و ناله من مخلوط نمایید و برای اولاد پیامبر که مظلومانه شهید شدند، عزاداری کنید."- " پطروشفسکی" استاد دانشگاه لنینگراد می گوید:" علی (ع) تا سرحد شور و عشق پای بند دین، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولیاءالله در وجودش جمع بود




اهداف مبانی و محور اصلاحات  
معنی اصلاحات:
این واژه معانی متعددی دارد.
((صَلحَََ)) از مادۀ ((صَلاح)) به معنی شایستگی است.
صلح الشیء(کنصر و منع و کرم) صلاحا وصلوحا و صلاحیة ً ضدفسد اوزال عنه الفساد.
صٌلح :از ((مصالحه)) به معنی آشتی استو راغب آن را از بین بردن نفرت میان مردم معنی کرده است.
أصلَحَ :أصلَحَ ، یُصلِحُ،إصلاح به معنی " بهبود بخشیدن و صلح افکندن" است.
صالح : اسم فاعل به معنی ((نیکوکار شایسته)) (ضد فاسد و ضدطالح) است.
صالحون :معنی گسترده و وسیعی دارد،همۀ شایستگی ها به ذهن می آید.شایستگی از نظرعلم و تقوا،شایستگی از نظر علم و آگاهی،قدرت و قوّت، تدبیر و نظم و درک اجتماعی.
صالحات : جمع صالحه به معنی (( کارهای شایسته)) است.
مصلوحون : جمع (( مصلح)) به معنی نیکوکاران و شایستگان است.
معنی اصلاح :
مصدر باب افعال به معنی (( بهبود بخشیدن و صلح افکندن)) است .واژه اصلاح در مقابل افساد قرار دارد. افساد عبارت از (( خروج الشیء عن الاعتدال)) است، خواه در بدن ، خواه در نفسو خواه در هر امر دیگری که ازاستقامت خارج شده باشد، به سامان در آوردن هرچیز اصلاح است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق اصلاحات فرهنگی امیرالمؤمنین (علیه السلام )

دانلود مقاله حضرت عیسی علیه السلام

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله حضرت عیسی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

حضرت عیسی علیه السلام یکی از پیامبران اولوالعزم خداوند است. از ویژگی‌های این پیامبر بزرگ آن است که بدون داشتن پدر، از مادری به نام حضرت مریم به دنیا آمده است. پس از آنکه با اراده خداوند متعال، عیسی چشم به دنیا گشود و تهمت‌های فراوان مردم به سوی حضرت مریم سرازیر شد، مریم مأموریت یافت که پاسخ به هر گونه شبهه و سوالی را به نوزاد در گهواره واگذار کند.

 

با قدرت پروردگار، عیسی از داخل گهواره لب به سخن گشود و خود را چنین معرفی کرد: قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا (من بنده خدا هستم، او به من کتاب آسمانی داده و مرا پیامبر قرار داده است.)
در قرآن، حضرت عیسی علیه السلام یکی از بندگان شایسته خدا ذکر شده است که با اراده خداوند در عوالم بالا حضور دارد و در زمان ظهور آخرین امام معصوم شیعه - حضرت مهدی علیه السلام - و در تشکیل حکومت عدل جهانی او شرکت خواهد داشت.
گوشه هایی از زندگانی حضرت عیسی علیه السلام در قرآن کریم مطرح شده است؛ به عنوان نمونه آیات 16 تا 36 سوره مریم که بازگو کننده صحنه های پس از ولادت حضرت عیسی است.
آنچه را که درباره ی حضرت عیسی(ع)باید بدانیم
حضرت عیسی (ع) در مسیر دعوت خود با دو مانع و دو گروه مخالف روبه رو بود.

 

گروه اول برخی از بزرگان دین یهود بودند که حضرت عیسی (ع) را پیامبر نمی دانستند و با سر سختی با ایشان مبارزه می کردند.

 

گروه دوم حاکمان بت پرست روم شرقی بودند که بر سرزمین فلسطین حکومت می کردند و مانند حاکمان بیش تر سرزمین های اروپایی به دین الهی اعتقادی نداشتند.

 

کار حضرت عیسی (ع) در مبارزه با این گروه به جایی رسید که سربازان حاکم برای دستگیری و به شهادت رساندن وی،تعقیبش کردند و ایشان ناچار شد از شهری به شهری و از روستایی به روستایی برود.

 

تا این که به همراه تعدادی از یارانش در باغی مخفی شد.
در این جا بود که یکی از همراهانش به نام ((یهودا)) به طمع جایزه ی حاکمان،مخفی گاه حضرت عیسی (ع) را به آنان خبر داد و سربازان حاکم بت پرست به همراه برخی از بزرگان یهود،شبانه به آن مخفی گاه یورش بردند.
در این هنگام،خداوند حضرت عیسی(ع) را با قدرت لایزال خود از باغ برآورد و به آسمان برد.
سربازان که از این عروج خبر نداشتند و اگر کسی هم به آن ها خبر می داد،نمی توانستند آن را باور کنند،همان یهودای خبر چین را که چهره ای شبیه حضرت عیسی (ع) داشت و شباهت او را به آن حضرت در آن شب بیش تر شده بود،به جای حضرت عیسی (ع) دستگیر کردند و هر چه او عیسی بودن خود را انکار کرد،سربازان نپذیرفتند؛زیرا دیگر حضرت عیسی (ع)در روی زمین نبود تا متوجه اشتباه خود شوند.
یهودای خبر چین پس از تحمل شکنجه های بسیار به جای حضرت عیسی (ع) به صلیب کشیده شد.
یهودیان و بت پرستان و حتی بیشتر یاران حضرت عیسی (ع) گمان می کردند که وی به شهادت رسیده است.
البته برخی از یاران بسیار نزدیک آن حضرت مانند (( بَرنابا )) از عروج ایشان آگاه بودند.
توجه در آیات 156 و 157 سوره ی نساء قرآن کریم دلیل محکمی بر این ادعا است که حضرت عیسی (ع) زنده می باشد و به صلیب کشیده نشده اند بلکه بر دشمنان حضرت مشتبه شد که یهودا،همان حضرت عیسی (ع) است .

 

 

 

حضرت عیسی (ع) و مریم (س) در اسلام (۱)
« حنه » و « اشیاع » دو خواهر بودند ، که اولی به همسری « عمران » که از شخصیت های برجسته بنی اسرائیل بود در آمد و دومی را « زکریا » پیامبر خدا به همسری انتخاب کرد .
همسر عمران ( حنه ) سالها گذشت که فرزندی از او متولد نشد ، روزی زیر درختی نشسته بود ، پرنده ای را دید که به جوجه های خود غذا می دهد ، مشاهده این محبت مادرانه ، آتش عشق فرزند را دل او شعله ور ساخت و از صمیم دل ، از درگاه خدا تقاضای فرزندی کرد و چیزی نگذشت که این دعای خالصانه به هدف اجابت رسید و باردار شد .
خداوند به همسرش ( عمران ) وحی فرستاده بود که پسری پر برکت که می تواند بیماران غیر قابل علاج را درمان کند ، و مردگان را بفرمان خدا حیات بخشد به او خواهد داد که به عنوان پیامبر به سوی بنی اسرائیل فرستاده شود ؛ او این جریان را با همسر خود ( حنه ) در میان گذاشت ، لذا هنگامی که او باردار شد ، تصور می کرد ؛ فرزند مزبور همانست که در رحم دارد ، بی خبر از اینکه کسی که در رحم اوست مادر آن فرزند می باشد و به همین دلیل ، نذر کرد که پسر را خدمتگزار خانه خدا « بیت المقدس » نماید . به این خدمتکاران « محرر » گفته می شود . واژه « محرر » از ماده تحریر گرفته شده که به معنی آزاد ساختن است و در اصطلاح آن زمان ، به فرزندانی گفته می شد که برای خدمت در معبد تعیین می شدند تا نظافت و خدمات معبد را بعهده گیرند ، و به هنگام فراغت مشغول نیایش و عبادت پروردگار شوند ، و به این جهت آنها را « محرر » می گفتند که از هرگونه خدمت به پدر و مادر آزاد بودند و این را افتخاری برای خود می دانستند .

 

بعضی گفته اند که کودکان از موقعی که توانایی بر این خدمت داشتند تا سن بلوغ ، این وظایف را زیر نظر پدران و مادران انجام می دادند و پس از رسیدن به مرحله بلوغ ، تعیین سرنوشتشان بدست خودشان بود ؛ اگر می خواستند به کار خود در معبد پایان داده و بیرون می رفتند و اگر هم تمایل داشتند به همان وضع ادامه می دادند .
پروردگارا فرزندم دختر است !
مادر مریم به هنگام تولد فرزندش مشاهده کرد که فرزند او دختر است ، در این موقع نگران شد که با این وضع چه کند ؟ زیرا خدمتکاران بیت المقدس ، از میان پسران انتخاب می شدند و سابقه نداشت دختری به این عنوان انتخاب گردد .
قرآن چگونگی حال مادر مریم را پس از تولد فرزند ، شرح می دهد که او با ناراحتی ، اظهار داشت خداوندا ، من این فرزند را دختر آوردم و تو می دانی که پسر و دختر برای هدفی که من نذر کردم همانند نیستند ، دختر نمی تواند ، آن وظایف را چنانکه پسر انجام می دهد ، انجام دهد .
اما قرآن می گوید : « خداوند مریم را به خوبی پذیرفت و او را همچون گیاه ارزنده و نیکویی پرورش داد . » ( سوره ال عمران / آیه 37 )
مادر مریم ، باور نمی کرد که دختری به عنوان خدمتگزار خانه خدا ، بیت المقدس پذیرفته شود ، و لذا آرزو داشت ، فرزندی که در رحم دارد پسر باشد ، زیرا سابقه نداشت که دختری برای این کار انتخاب گردد ، اما خداوند این دختر پاک را ( برای نخستین بار ) برای این خدمت روحانی و معنوی ، پذیرفت .
بعضی از مفسران گفته اند : نشانه پذیرش او این بود که هیچگاه مریم ، در دوران خدمتگزاری بیت المقدس ، عادت ماهیانه نمی دید تا مجبور نگردد از این مرکز روحانی دور شود و ممکن است قبولی این نذر و پذیرش مریم بصورت الهام به مادرش اعلام شده باشد .
قرآن می گوید : خداوند زکریا را به عنوان کفالت مریم انتخاب کرد ، زیرا چنانکه در تاریخ آمده است ، پدر مریم « عمران » قبل از تولد او چشم از جهان فروبست .

 

نامگذاری مریم به این نام ، بوسیله مادرش به هنگام وضع حمل انجام شد ، و باید توجه داشت که « مریم » در لغت آنها به معنی « زن عبادت کار » بوده است ، و این نهایت عشق و علاقه این مادر پاک را برای وقف کردن فرزندش در مسیر بندگی خدا ، نشان می دهد و لذا به دنبال این نامگذاری ، از خدا خواست که این نوزاد و فرزندانی را که در آینده از او بوجود می آیند ، از وسوسه های شیطانی برکنار و در پناه لطف خود قرار دهد .
قرعه برای نگهداری مریم
مادر مریم بعد از وضع حمل ، نوزاد را در پارچه ای پیچید و به معبد آورد و به دانشمندان و بزرگان بنی اسرائیل خطاب کرد که این نوزاد برای خدمت خانه خدا نذر شده است ، سرپرستی او را بر عهده بگیرید ؛ از آنجا که مریم از خانواده ای بزرگ ( خانواده عمران ) بود دانشمندان و عابدان بنی اسرائیل برای سرپرستی او بر یکدیگر سبقت می جستند ، و لذا تصمیم بر قرعه گرفتند ، به کنار نهری آمدند و قلم ها و چوبهایی که بوسیله آن قرعه می زدند حاضر می کردند ، و نام هریک بر یکی از قلمها نوشته شد ، هر قلمی که در آب فرو می رفت برنده قرعه نبود ، تنها قلمی که روی آب باقی می ماند برنده قرعه محسوب می شد . قلمی که نام « زکریا » بر آن بود در اعماق آب فرو رفت و سپس روی آب آمد و سرپرستی « زکریا » نسبت به مریم مسلم شد و در واقع از همه سزاوارتر بود زیرا هم پیامبر خدا بود و هم همسر خاله مریم .
قرآن با اشاره به این داستان می گوید « در آن هنگام که آنها قلمهای خود را برای تعیین سرپرستی مریم در آب می افکندند حاضر نبودی . و همچنین به هنگام کشمکش و گفتگوی آنها بر سر کفالت مریم حضور نداشتی و اینها فقط از طریق وحی بر تو نازل شده است . » ( سوره آل عمران / آیه 44 )

 


سرپرستی مریم با زکریا
مریم ، تحت سرپرستی زکریا بزرگ شد و آنچنان غرق عبادت و بندگی خدا بود که بگفته ابن عباس ، هنگامی که نه ساله شد ، روزها رو روزه می گرفت و شبها را به عبادت می پرداخت و آنچنان در پرهیزکاری و معرفت و شناسایی پروردگار ، پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارسای آن زمان نیز پیشی گرفت و هنگامی که زکریا در کنار محراب او قرار می گرفت و برای دیدار او می آمد ، غذاهای مخصوصی کنار محراب او مشاهده می کرد که از آن به تعجب می افتاد ، روزی از او پرسید : این غذا را از کجا آوردی ؟
مریم در جواب گفت : این از طرف خداست و اوست که هر کس را بخواهد ، بی حساب روزی می دهد . «آل عمران آیه 37»
اما این غذا چه نوع غذایی بوده و از کجا برای مریم آمده ، در قرآن شرح داده نشده است ولی از روایات متعددی استفاده می شود که آن یک نوع میوه بهشتی بوده که در غیر فصل ، در کنار محراب مریم بفرمان پروردگار ، حاضر می شده است و این موضوع جای تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزکارش این چنین پذیرایی کند !
از جمله از امام باقر (ع) نقل شده که : « روزی پیامبر (ص) به خانه فاطمه زهرا (س) آمد ، در حالیکه چند روز در خانه او غذای قابل توجهی دیده نمی شد ، ناگاه غذای فراوان مخصوصی نزد او مشاهده کرد و از او پرسید این غذا از کجاست ؟ فاطمه (س) عرض کرد : از نزد خداست ، زیرا هرکس را بخواهد بدون حساب روزی می بخشد ، پیامبر (ص) فرمود : این جریان همانند جریان زکریاست که در کنار محراب مریم آمد و غذای مخصوصی در آنجا دید و از او پرسید ای مریم ، این غذا از کجاست ؟ او گفت : از ناحیه خداست .

 


سخن گفتن فرشتگان با مریم
یکی از ویژگی های این بانوی بزرگ این بود که فرشتگان با مریم سخن می گفتند و این حاکی از بلندی مقام مریم است .
« فرشتگان به او بشارت دادند که ای مریم ! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان ، برتری داده است . » ( سوره ال عمران / آیه 42 )
یعنی بر اثر تقوی و پرهیزکاری و ایمان و عبادت از برگزیدگان خدا و پاکان شد ، او برگزیده شد که پیامبری همچون عیسی از وی بوجود آید .
جمله اول تنها اشاره به صفات عالی انسانی مریم می کند و به عنوان انسان برگزیده از او نام می برد ، و در جمله دوم اشاره به برتری او بر همه زنان معاصر زمان خود می کند . این سخن قرآن گواه بر این است که مریم بزرگترین شخصیت زن در جهان خود بوده است .
فرشتگان بدنبال بشارت دادن به مریم درباره برگزیده شدن از طرف خداوند ، به او گفتند : « اکنون در برابر پروردگار خضوع کن و سجده و رکوع بجا بیاور »(آل عمران-آیه 43) و این در حقیقت شکرانه ای در برابر آن نعمت بزرگ بود .
سرآغاز تولد مسیح (ع)
قرآن داستان ولادت عیسی مسیح (ع) از مریم را این چنین آغاز می کند : « در کتاب آسمانی قرآن از مریم سخن بگو آنگاه که از خانواده خود ، جدا شده و در یک منطقه شرقی قرار گرفت » ( سوره مریم / آیه 16 )
مریم می خواست مکانی خالی و فارغ از هرگونه دغدغه پیدا کند که به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند و به همین جهت طرف شرق و بیت المقدس ( آن معبد بزرگ ) را که شاید محلی آرامتر و یا از نظر تابش آفتاب پاکتر و مناسب تر بود برگزید . در این هنگام ، مریم « حجابی میان خود و دیگران افکند » تا خلوتگاه او از هر نظر کامل شود . ( سوره مریم / آیه 17 )
به هر حال « در این هنگام ما روح خود ( یکی از فرشتگان بزرگ ) را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسان کامل بی عیب و نقص و خوش قیافه ای بر مریم ظاهر شد . » ( مریم / 17 )
پیداست که در این موقع چه حالتی به مریم دست می دهد ، مریمی که همواره پاکدامن زیسته ، در دامان پاکان پرورش یافته و در میان جمعیت ضرب المثل عفت و تقواست ، از دیدن چنین منظره ای که مرد بیگانه زیبایی به خلوتگاه او راه یافته چه ترس و وحشتی به او دست می دهد ؟ لذا بلافاصله « صدا زد : من به خدای رحمان از تو پناه می برم ، اگر پرهیزکار هستی » ( مریم / 18 )
و این نخستین لرزه ای بود که سراسر وجود مریم را فرا گرفت .
بردن نام خدای رحمان و توصیف او به رحمت عامه اش از یک سو و تشویق او به تقوی و پرهیزکاری از سوی دیگر ، همه برای آن بود که اگر آن شخص ناشناس قصد سوئی دارد او را کنترل کند ، و از همه بالاتر پناه بردن به خدا ، خدایی که در سخت ترین حالات تکیه گاه انسان است و هیچ قدرتی در مقابل او عرض اندام نمی کند مشکلات را حل خواهد کرد .
مریم با گفتن این سخن در انتظار عکس العمل آن مرد ناشناس بود ، انتظاری آمیخته با وحشت و نگرانی بسیار ، اما این حالت دیری نپائید . ناشناس زبان به سخن گشود و مأموریت و رسالت عظیم خویش را چنین بیان کرد و « گفت : من فرستاده پروردگار توام » ( مریم / 19 ) این جمله همچون آبی که بر آتش بریزد ، به قلب پاک مریم آرامش بخشید . ولی این آرامش نیز چندان طولانی نشد ، چرا که بلافاصله افزود : « من آمده ام تا پسر پاکیزه ای از نظر خلق و خوی و جسم و جان به تو ببخشم . » ! ( مریم / 19 )

 

از شنیدن این سخن لرزش شدیدی وجود مریم را فرا گرفت و بار دیگر او در نگرانی عمیقی فرو رفت و « گفت : چگونه ممکن است من صاحب پسری شوم در حالی که تا کنون انسانی با من تماس نداشته و هرگز زن آلوده ای نبوده ام ؟! » ( سوره مریم / آیه 20 )
او در این حال تنها به اسباب عادی می اندیشید و فکر می کرد برای اینکه زنی صاحب فرزند شود دو راه بیشتر ندارد ، یا ازدواج و انتخاب همسر و یا آلودگی و انحراف ، من که خود را بهتر از هرکس می شناسم نه تاکنون همسری انتخاب کرده ام و نه هرگز زن منحرفی بوده ام ، تاکنون هرگز شنیده نشده است کسی بدون این دو صاحب فرزندی شود !
اما به زودی طوفان این نگرانی مجدد با شنیدن سخن دیگری از پیک پروردگار فرو نشست او با صراحت به مریم گفت : « مطلب همین است . پروردگارت فرموده : این کار بر من سهل و آسان است . » ( مریم / 21 )
تو که خوب از قدرت من آگاهی ، تو که میوه های بهشتی را در فصلی که در دنیا شبیه آن وجود نداشت در کنار محراب عبادت خویش دیده ای ، تو که آوای فرشتگان را که شهادت به پاکیت می دادند شنیده ای ، تو که می دانی جدت آدم از خاک آفریده شد ، این چه تعجب است که از این خبر داری ؟!
سپس افزود : « ما می خواهیم او را آیه و اعجازی برای مردم قرار دهیم و ما می خواهیم او را رحمتی از سوی خود برای بندگان بنمائیم . » و به هرحال « این امری است پایان یافته » و جای گفتگو ندارد .
منظور از « روح خدا » چیست ؟
تقریباٌ همه مفسران معروف ، روح را در اینجا به جبرئیل فرشته بزرگ خدا تفسیر کرده اند ، و تعبیر « روح » از او به خاطر آن است که هم روحانی است و هم وجودی است حیاتبخش ، چرا که حامل رسالت الهی به پیامبران است که احیاء کننده همه انسانهای لایق می باشد و اضافه روح در اینجا به خدا دلیل بر عظمت و شرافت این روح است ، که یکی از اقسام اضافه ، اضافه تشریفیه است .
مریم در کشاکش سخت ترین طوفانهای زندگی
« سرانجام مریم باردار شد » ( مریم / آیه 22 ) و آن فرزند موعود در رحم او جای گرفت . در اینکه چگونه این فرزند به وجود آمد آیا جبرئیل در پیراهن او دمید یا در دهان او ، در قرآن سخنی از آن به میان نیامده است . چرا که نیازی به آن نبوده ، هرچند کلمات مفسرین در این باره مختلف است .
به هر حال « این امر سبب شد که او از بیت المقدس به مکان دوردستی برود » ( مریم / 22 )
او در این حالت در میان یک بیم و امید ، یک حالت نگرانی با سرور به سر می برد ، گاهی به این می اندیشید که این حمل سرانجام فاش خواهد شد ، گیرم چند روز یا چند ماهی از آنها که مرا می شناسند دور بمانم و در این نقطه به صورت ناشناس زندگی کنم آخر چه خواهد شد ؟!
چه کسی از من قبول می کند زنی بدون داشتن همسر باردار شود مگر اینکه آلوده دامان باشد ، من با این اتهام چه کنم ؟ و راستی برای دختری که سالها سنبل پاکی و عفت و تقوا و پرهیزکاری و نمونه ای در عبادت و بندگی خدا بوده ، زاهدان و عابدان بنی اسرائیل به کفالت او از طفولیت افتخار می کردند و زیر نظر پیامبر بزرگی پرورش یافته و خلاصه سجایای اخلاقی و آوازه قداست او همه جا پیچیده است ، بسیار دردناک است که یک روز احساس کند همه این سرمایه معنویش به خطر افتاده است ، و در گرداب اتهامی قرار گرفته که بدترین اتهامات محسوب می شود و این سومین لرزه ای بود که بر پیکر او افتاد .
اما از سوی دیگر ، احساس می کرد که این فرزند ، پیامبر موعود الهی است یک تحفه بزرگ آسمانی می باشد ، خداوندی که مرا به چنین فرزندی بشارت داده و با چنین کیفیت معجز آسائی او را آفریده چگونه تنهایم خواهد گذاشت ؟ آیا ممکن است در برابر چنین اتهامی از من دفاع نکند ؟ من که لطف او را همیشه آزموده ام و دست رحمتش بر سر خود دیده ام .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حضرت عیسی علیه السلام