فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

قرآن و علم 14 ص

اختصاصی از فایل هلپ قرآن و علم 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

قرآن و علم الهی

قالَ رَبّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّماء ِوَ الأَرْضِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.

"گفت پروردگارم میداند سخن را، در آسمان و زمین ، و او شنوا و داناست."

قرآن کریم ـ سوره ۲۱ آیه ۴

عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ.

"او از غیب و شهود آگاه و بزرگ و متعالی است"

قرآن کریم ـ سوره ۱۳ آیه ۹

قرآن کریم به ما میگوید که علم خداوند، لایتناهی بوده و از کوچکترین ذره تا به کهکشانها در زمین و آسمان را فرا گرفته است.

عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِن ذَلِکَ وَ لا أَکْبَرُ إِلّا فِی کِتابٍ مُبیـنٍ.

" خداوندی که از غیب آگاه است. و به اندازه سنگینی ذره ای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند. نیز چیزى کوچکتر از این و نه بزرگتر نیست مگر آنکه در کتابی آشکار ثبت است." قرآن کریم ـ سوره 34 آیه ۳

خداوند در سوره بقره آیات 29 تا 33 میفرماید که علم الهی در انسان مستتر میباشد و خداوند آدم را جانشین خود در روی زمین قرار داده و به او علم اسماء را آموخت:

هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوى الى السماء فسواهن سبع سماوات و هو بکل شی‏ء علیم (29)

و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة قالوا ا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون (30)

و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم على الملائکة فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین (31)

قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم (32)

قال یا آدم انبئهم باسمائهم فلما انباهم باسمائهم قال ا لم اقل لکم انی اعلم غیب السماوات و الارض و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون (33).

"او خدایی است که همه آنچه را در زمین وجود دارد برای شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت و آن را به صورت هفت آسمان برافراشت و اوست به هر چیز دانا.

و هنگامی که گفت پروردگار تو به فرشتگان که خواهم قرار داد در زمین جانشینی، گفتند آیا قرار میدهی در زمین آن را که فساد جوید در آن و خون ریزد، حالی که ما ستایش و سپاس تو گوییم و تو را تقدیس کنیم؟ گفت من می دانم آنچه را که نمیدانید

و آموخت به آدم نامها را همگی. سپس عرضشان کرد بر ملائکه و گفت خبر دهید مرا از نامهای اینان اگر هستید راستگویان.

گفتند منزهی تو، نیست ما را دانشی جز آنچه تو به ما آموختی، همانا تویی دانشمند حکیم.

گفت ای آدم. آگهیشان ده به نامهای آنان. و گاهی که آگهیشان داد به نامهای آنان، گفت آیا نگفتم شما را که من میدانم غیب آسمانها و زمین را و من میدانم آنچه را که فاش و پنهان سازید."

در قرآن کریم آیات بسیاری نمایانگر این امر است که خداوند چگونه بندگان خود را هدایت نموده و علم الهی را برآنها آشکار میسازد. این آیات اصولاً بیّنه و نشانههایی هستند که اسرار هستی را برملا مینمایند. علم و اسرار مستتر در آیات قرآن کریم بر کسانی که دلهای آنان به نور علم روشن شده است فاش میگردد. خداوند در قرآن کریم سوره ۴۲ آیات 51 تا 52 میفرماید:

و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء انه علی حکیم (51)

و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا و انک لتهدی الى صراط مستقیم (52)

"و نبوده است بشری را که سخن گویدش خدا مگر به وحی یا از پشت پرده و یا فرستد رسولی پس وحی کند به دستورش آنچه خواهد، همانا اوست فرازنده حکیم. و بدینسان وحى فرستادیم بسوى تو روحى را از امر ما، نبودی بدانی چیست کتاب و ایمان. ولیکن ما آن را نوری قرار دادیم که رهبری کنیم با آن، هر که را خواهیم از بندگان خود، و همانا تو هدایت کنی به سوی راهی راست"

سوره ۴۲ آیات 51 تا 52

در سراسر قرآن کریم خداوند انسان را به کشف علم ازلی مستتر در خویش که در ماوراء محدودههای موجودیت فیزیکی او میسر میباشد فرا میخواند.

مولانا صلاح الدّین علی نادر عنقا، پیر کنونی مکتب طریقت اویسی شاه مقصودی میفرماید: «کشف واقعیت دین بر اساس شهود و یقین است و یقین زمانی حاصل میشود که مبتنی بر دریافت علم باشد که موهبتی از جانب خداوند است و لاغیر. علم است که به یقین منتهی میشود.»1 مشاهده حقیقت، یقین و آرامش را در زندگی به ارمغان میآورد. در مکتب عرفان، کشف "واقعیت" دین از طریق دریافت نور الهی در کنه موجودیت خویش مورد نظر میباشد.

نشانه قدرت الهی درعرصه آفاق

قرآن سندی آسمانی و استوارنامه ای ملکوتی است که پیامبر اکرم ص آن را برای اثبات رسالت خویش در برابر جهانیان گشوده است، ولی باید توجه داشت معجزه بودن قرآن برای همیشه و همه نژادها، خود نوعی اعجاز است.

زیرا این کتاب باید از آغاز نبوت آن بزرگوار تا پایان جهان همچنان به صورت سندی زنده و دلیلی غیر قابل انکار بر صدق ادعای وی و سفارت آسمانی آن حضرت باقی باشد. در حالی که انسان ها از آن تاریخ تا عصر ما دوران مختلفی را پشت سر گذاشته اند و تکامل های دیگری را نیز در پیش دارند.

در 14قرن قبل ، مردم در سراسر جهان تقریبا در حالت بی خبری و نادانی به سر می بردند و از نظر فکری در مرتبه نازلی قرار داشتند ولی قرآن در همان عصر و در آن شرایط نامساعد، معجزه بزرگ و دلیل قاطع بر نبوت پیغمبر اسلام ص بوده است.

در جهان ما و در عصر کنونی نیز که انسان ها به بسیاری از اسرار و رموز جهان آفرینش پی برده و از حقایق علمی فراوانی آگاهند، باز هم قرآن معجزه و


دانلود با لینک مستقیم


قرآن و علم 14 ص

قرآن و علم 14 ص

اختصاصی از فایل هلپ قرآن و علم 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

قرآن و علم الهی

قالَ رَبّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّماء ِوَ الأَرْضِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ.

"گفت پروردگارم میداند سخن را، در آسمان و زمین ، و او شنوا و داناست."

قرآن کریم ـ سوره ۲۱ آیه ۴

عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ.

"او از غیب و شهود آگاه و بزرگ و متعالی است"

قرآن کریم ـ سوره ۱۳ آیه ۹

قرآن کریم به ما میگوید که علم خداوند، لایتناهی بوده و از کوچکترین ذره تا به کهکشانها در زمین و آسمان را فرا گرفته است.

عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِن ذَلِکَ وَ لا أَکْبَرُ إِلّا فِی کِتابٍ مُبیـنٍ.

" خداوندی که از غیب آگاه است. و به اندازه سنگینی ذره ای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند. نیز چیزى کوچکتر از این و نه بزرگتر نیست مگر آنکه در کتابی آشکار ثبت است." قرآن کریم ـ سوره 34 آیه ۳

خداوند در سوره بقره آیات 29 تا 33 میفرماید که علم الهی در انسان مستتر میباشد و خداوند آدم را جانشین خود در روی زمین قرار داده و به او علم اسماء را آموخت:

هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوى الى السماء فسواهن سبع سماوات و هو بکل شی‏ء علیم (29)

و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة قالوا ا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون (30)

و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم على الملائکة فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین (31)

قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم (32)

قال یا آدم انبئهم باسمائهم فلما انباهم باسمائهم قال ا لم اقل لکم انی اعلم غیب السماوات و الارض و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون (33).

"او خدایی است که همه آنچه را در زمین وجود دارد برای شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت و آن را به صورت هفت آسمان برافراشت و اوست به هر چیز دانا.

و هنگامی که گفت پروردگار تو به فرشتگان که خواهم قرار داد در زمین جانشینی، گفتند آیا قرار میدهی در زمین آن را که فساد جوید در آن و خون ریزد، حالی که ما ستایش و سپاس تو گوییم و تو را تقدیس کنیم؟ گفت من می دانم آنچه را که نمیدانید

و آموخت به آدم نامها را همگی. سپس عرضشان کرد بر ملائکه و گفت خبر دهید مرا از نامهای اینان اگر هستید راستگویان.

گفتند منزهی تو، نیست ما را دانشی جز آنچه تو به ما آموختی، همانا تویی دانشمند حکیم.

گفت ای آدم. آگهیشان ده به نامهای آنان. و گاهی که آگهیشان داد به نامهای آنان، گفت آیا نگفتم شما را که من میدانم غیب آسمانها و زمین را و من میدانم آنچه را که فاش و پنهان سازید."

در قرآن کریم آیات بسیاری نمایانگر این امر است که خداوند چگونه بندگان خود را هدایت نموده و علم الهی را برآنها آشکار میسازد. این آیات اصولاً بیّنه و نشانههایی هستند که اسرار هستی را برملا مینمایند. علم و اسرار مستتر در آیات قرآن کریم بر کسانی که دلهای آنان به نور علم روشن شده است فاش میگردد. خداوند در قرآن کریم سوره ۴۲ آیات 51 تا 52 میفرماید:

و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من وراء حجاب او یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء انه علی حکیم (51)

و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا و انک لتهدی الى صراط مستقیم (52)

"و نبوده است بشری را که سخن گویدش خدا مگر به وحی یا از پشت پرده و یا فرستد رسولی پس وحی کند به دستورش آنچه خواهد، همانا اوست فرازنده حکیم. و بدینسان وحى فرستادیم بسوى تو روحى را از امر ما، نبودی بدانی چیست کتاب و ایمان. ولیکن ما آن را نوری قرار دادیم که رهبری کنیم با آن، هر که را خواهیم از بندگان خود، و همانا تو هدایت کنی به سوی راهی راست"

سوره ۴۲ آیات 51 تا 52

در سراسر قرآن کریم خداوند انسان را به کشف علم ازلی مستتر در خویش که در ماوراء محدودههای موجودیت فیزیکی او میسر میباشد فرا میخواند.

مولانا صلاح الدّین علی نادر عنقا، پیر کنونی مکتب طریقت اویسی شاه مقصودی میفرماید: «کشف واقعیت دین بر اساس شهود و یقین است و یقین زمانی حاصل میشود که مبتنی بر دریافت علم باشد که موهبتی از جانب خداوند است و لاغیر. علم است که به یقین منتهی میشود.»1 مشاهده حقیقت، یقین و آرامش را در زندگی به ارمغان میآورد. در مکتب عرفان، کشف "واقعیت" دین از طریق دریافت نور الهی در کنه موجودیت خویش مورد نظر میباشد.

نشانه قدرت الهی درعرصه آفاق

قرآن سندی آسمانی و استوارنامه ای ملکوتی است که پیامبر اکرم ص آن را برای اثبات رسالت خویش در برابر جهانیان گشوده است، ولی باید توجه داشت معجزه بودن قرآن برای همیشه و همه نژادها، خود نوعی اعجاز است.

زیرا این کتاب باید از آغاز نبوت آن بزرگوار تا پایان جهان همچنان به صورت سندی زنده و دلیلی غیر قابل انکار بر صدق ادعای وی و سفارت آسمانی آن حضرت باقی باشد. در حالی که انسان ها از آن تاریخ تا عصر ما دوران مختلفی را پشت سر گذاشته اند و تکامل های دیگری را نیز در پیش دارند.

در 14قرن قبل ، مردم در سراسر جهان تقریبا در حالت بی خبری و نادانی به سر می بردند و از نظر فکری در مرتبه نازلی قرار داشتند ولی قرآن در همان عصر و در آن شرایط نامساعد، معجزه بزرگ و دلیل قاطع بر نبوت پیغمبر اسلام ص بوده است.

در جهان ما و در عصر کنونی نیز که انسان ها به بسیاری از اسرار و رموز جهان آفرینش پی برده و از حقایق علمی فراوانی آگاهند، باز هم قرآن معجزه و


دانلود با لینک مستقیم


قرآن و علم 14 ص

دانلود مقاله کامل درباره اثبات اراده الهی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره اثبات اراده الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

اثبات اراده الهی

در میان اوصاف ثبوتى خداوند, صفت اراده از اهمیت خاصى برخوردار است. هر چند عموم متکلمان اسلامى در اتصاف خداوند به ((اراده)) همراىاند در تبیین این صفت و پاره اى احکام آن اختلاف شدیدى وجود دارد. بخشى از پرسشهاى مهمى که در این زمینه وجود دارند, عبارت اند از:

الف: تعریف دقیق اراده الهى چیست ؟

ب: اراده از صفات ذاتى خداست یا صفات فعلى؟

ج: اراده خداوند قدیم است یا حادث؟

د: تفاوت اراده با مفاهیمى همچون ((اختیار)) و ((مشیت)) چیست؟

گفتنى است که علاوه بر متکلمان, فیلسوفان اسلامى نیز بحثهاى دقیق و پیچیده اى در باب حقیقت اراده الهى کرده اند که آنها, بى تردید, برپیچیدگى و سنگینى این بحث خواهد افزود. ما در اینجا مى کوشیم تا متناسب با سنخ این نوشتار, به بررسى اراده الهى پرداخته, و به پرسشهایى که در بالا مطرح شد, پاسخ دهیم.

حقیقت اراده در انسان

ما انسانها هنگامى که در صدد انجام کارهاى اختیارى بر مىآییم, در درون خود حالتى را مى یابیم که از آن به ((اراده)) تعبیر مى کنیم. حالت مزبور, حالتى نفسانى است و همچون سایر احوال درونى, به علم حضورى درک مى شود. با این حال, حضورى بودن علم ما به این حالت, به معناى آن نیست که تبیین آن در قالب مفاهیم ذهنى (علم حصولى) کار ساده اى باشد و همین امر سبب شده است تا تعاریف مختلفى از اراده انسان داده شود.

گروهى گفته اند که اراده همان اعتقاد به سودمندى فعل است; ما پیش از انجام یک عمل, مفید بودن آن را تصدیق مى کنیم و این تصدیق همان اراده ما بر انجام عمل مزبور است. گاه به این تصدیق ((داعى)) نیز گفته مى شود. بنابراین, براساس تفسیر بالا, اراده همان داعى ما بر انجام فعل است.

در مقابل, گروه دیگرى اراده را غیر از داعى مى دانند و معتقدند صرف اعتقاد به مفید بودن یک عمل, اراده انجام آن عمل نیست. در اینجا نیز آراى مختلفى وجود دارد: بر اساس یک دیدگاه, در پى اعتقادى به سودمندى فعل شوقى نسبت به انجام آن در نفس ما حاصل مى شود و این شوق همان اراده است. گاه نیز گفته مى شود که اراده,میل ما به انجام کار کار و کراهت, که در مقابل اراده قرار دارد, میل ما به ترک یک عمل است. در دیدگاهى دیگر, اراده با شوق و میل به انجام کار نیز تفاوت دارد; اراده, کیفیتى نفسانى است که پس از علم به سودمندى فعل و قبل از انجام آن, در نفس حاصل مى شود و سبب ترجیح انجام فعل بر ترک آن مى گردد.

هر یک از آراى یاد شده بر ادله اى متکى است که نقل و بررسى آن از حوصله بحث ما خارج است. 1 اما نکته اى که در این میان اهمیت دارد آن است که نمى توان معنایى را که براى اراده انسان در نظر مى گیریم, بدون حذف آن جهاتى که موجب نقص و محدودیت و شایسته موجودات ممکنى نظیر انسان است, بر خداوند اطلاق کرد. براى مثال, اراده انسان, به هر معنایى که در نظر گرفته شود, حالتى نفسانى و حادث است که بر نفس انسان عارض مى گردد. بدیهى است که چنین معنایى به هیچ وجه شایسته مقام الوهى نیست, زیرا ذات الهى از هر گونه تغییر و تحول و ااز اینکه معروض عوارضى باشد منزه است .

آراى گوناگون متکلمان در بیان حقیقت اراده الهى

همانگونه که اشاره کردیم, بحث از حقیقت اراده الهى معرکه آراى مختلف متکلمان(و فیلسوفان) است در اینجا, به اختصار برخى از آراى مزبور را یادآور مى شویم:

1ـ معنى اراده الهى آن است که خداوند افعال خود را بدون اجبار و اکراه انجام مى دهد. بنابراین, مرید بودن خداوند به معناى سلب اجبار و اکراه از افعال اوست .

براساس تعریف بالا, صفت اراده از جمله صفات سلبى خواهد بود.

2ـ اراده الهى, اعمال قدرت و حاکمیت خداوند است.

3ـ اراده الهى, در مقام ذات, محبت خداوند نسبت به ذات خویش و کمالات آن است و در مقام فعل, عبارت است از رضاى الهى به وقوع فعل.

4ـ مقصود از اراده خداوند, همان علم ذاتى او به نظام احسن است .

گروهى از حکما در تبیین اراده الهى, به مثابه یکى از اوصاف ذاتى, آن را مساوق با علم ذاتى خداوند به نظام اصلح عالم دانسته اند; علمى که خود در سلسله على وجود عالم قرار دارد و از مبادى ایجاد آن است.

5ـ اراده خداوند عبارت است از اختیار ذاتى او ; خدا ذاتاً فاعل مختار است و اراده او چیزى جز مختار بودن او نیست هر چند ممکن است اختیار او را به ((مجبور نبودن یا مکره نبودن)) او تفسیر کنیم, ولى چنین تفسیرى مستلزم سلبى بودن صفت اراده (که مساوق با اختیار ذاتى است) نمى شود, همان گونه که تفسیر علم به ((عدم جهل)) مستلزم سلبى بودن صفت علم نیست .

اراده ذاتى و اراده فعلى

چنین به نظر مى رسد که براى روشنتر شدن بحث باید ابتدا به این پرسش پاسخ دهیم که اراده از صفات ذاتى خداوند است یا از صفات فعلى. اهمیت این مساله از آنجا آشکار مى شود که مى بینم برخى از تعاریف یاد شده صرفاً به اراده ذاتى نظر دارند (مانند تعریف چهارم) و برخى نیز تنها ناظر به اراده فعلى اند (مانند تعریف دوم) و

گروهى نیز در مقام تعریف هر دو قسم مى باشند (مانند تعریف سوم) بنابراین, شایسته است که قبل از بررسى تعاریف مشخص کنیم که اراده الهى را از جمله اوصاف ذاتى یا فعلى به شمار مىآوریم .

در پاسخ به پرسش فوق به نظر مى رسد که مى توان دو مرتبه اراده ذاتى و اراده فعلى را از یکدیگر باز شناخت و براى هر کدام تعریفى جداگانه ارائه داد.

هر چند بسیارى از متکلمان و فیلسوفان اسلامى اراده ذاتى را مساوق با علم ذاتى خداوند به نظام احسن دانسته اند بیان ساده این نظریه آن است که خداوند به خصوصیات نظام احسن عالم, یعنى بهترین وضعیت ممکن جهان, علم دارد و همین علم منشا پیدایش جهان مى گردد و اراده ذاتى خداوند نیز چیزى جز علم مذکور نیست. اما به نظر مى رسد پذیرش این راى حالى از پاره اى اشکالات نیست: ما با تامل در معناى اراده و با مراجعه به ارتکازات لغوى خود در مى یابیم که معناى اراده غیر از معناى علم است. 7- از سوى دیگر, همان گونه که خواهیم دید, در برخى روایات بر تفکیک علم از مشیت تصریح شده است .

اگر مساوقت اراده ذاتى با علم خداوند به نظام احسن را نپذیریم, تصویر اراده الهى, به مثابه یک صفت ذاتى, مشکل مى شود, مگر آنکه در اینجا تعریف پنجم را برگزیده, اراده ذاتى خداوند را همان اختیار ذاتى بدانیم; یعنى, ذات خداوند واجد نوعى کمال وجودى است که براساس آن مقهور و مغلوب هیچ موجود دیگرى نمى شود و افعال را از سر اختیار, و به دور از اکراه و اجبار غیر, انجام مى دهد.

در مورد اراده فعلى نیز ممکن است آن را به صفاتى همچون حب و رضا ارجاع دهیم بر این اساس, اراده خداوند به وقوع فعل خاصى عبارت است از تعلق محبت و رضاى خداوند به وقوع آن فعل. ولى در اینجا نیز ممکن است اشکال شود که براساس یافته هاى وجدانى و درونى ما, معناى اراده غیر از معناى محبت یا رضایت است .

احتمال دیگر آن است که بگوییم صفت اراده, به عنوان یک صفت فعلى, از مرتبه فعل واجب تعالى, یعنى همان احداث و ایجاد موجودات (البته با ملاحظه خاصى) انتزاع مى شود. توضیح آنکه, عقل انسان در مى یابد که وجود

هر مخلوقى در زمان و مکانى خاص و با کیفیتى مخصوص, متعلق علم و محبت خداوند قرار گرفته و خدا آن را بخواست خود, بدون آنکه کسى او را مجبور کرده باشد آفریده است. بدین ترتیب, ملاحظه این رابطه خاص بین خداوند و مخلوقات او منشا انتزاع صفت اراده مى گردد.

در اینجا راى دیگرى نیز وجود دارد که براساس آن, اراده (به عنوان یک صفت فعلى) از رابطه خداوند با فعلى که اسباب و علل آن تام است, انتزاع مى شد. بر این اساس, هرگاه رابطه فعلى را که علت تامه آن موجود است با ذات الهى در نظر مى گیریم, صفت اراده را انتزاع کرده, مى گوییم: خداوند تحقق فعل مزبور را اراده کرده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اثبات اراده الهی

دانلود مقاله کامل درباره حجاب در ادیان الهی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره حجاب در ادیان الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

حجاب در ادیان الهی

فطری بودن پوشش:

حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است.

 

داستان حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدس است)، می خوانیم:

«و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد * آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان اند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتنن ساختند...».

 

بعد ادامه می دهد:

«و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است* و خداوند رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید».1

 

بر طبق این متن، آدم و حوا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعدا خداوند لباسی از پوست به ایشان ارزانی داشت.

 

در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوا چنین آمده است:

 

فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة 2

آن گاه که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید)  و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند.

 

طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بوده اند، اما با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغوای شیطان) لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند.

 

به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی (خواه طبق نقل تورات قبل


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره حجاب در ادیان الهی

تحقیق وبررسی در مورد شرحی بر دوزخ کمدی الهی اثر دانته 64 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق وبررسی در مورد شرحی بر دوزخ کمدی الهی اثر دانته 64 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

شرحی بر دوزخ کمدی الهی اثر دانته

تألیف : علی اطیابی

به نام خدا

مقدمه :‌

اگر پیشتر از این که فرصت بیشتری داشتم با کمدی الهی آشنا شده بودم، بی شک برای آنکه بتوانم آنرا به زبان اصلی بخوانم، مبادرت به آموختن زبان ایتالیائی می‌کردم و همین انگیزه برای سعی و تلاش زیاد در این زمینه از حد کفایت نیز فراتر بود، بهرحال متاسفانه این توفیق نصیب نشد و ناچار نسخه ترجمه فارسی آقای شجاع الدین شفا مورد مطالعه قرار گرفت و شرح حاضر از این نسخه بعمل آمده است.

در این شرح سعی بر آن بوده است که تمامی اشعاری که ممکن است از آنها مفاهیم متفاوتی استنباط گردد مورد اظهار نظر قرار گیرد، لیکن چون اغلب این اشعار قبلاً توسط بسیاری از دانته شناسان مورد بررسی و اظهار نظر قرار گرفته وزبده ترین آنها در توضیحات ذیل صفحات کتاب منبع آمده لذا هر جا که با توضیحات اعلام شده در ذیل صفحه همنظر بوده‌ام از تکرار آن خودداری شده است. بنابراین شرح حاضر شامل آن بخش از اشعاری است که مفاهیم متفاوتی از آنها استنباط می‌شود و مورد تفسیر قرار نگرفته (یا اگر تفسیری در مورد آنها موجود است در ترجمه‌ای که در دسترس من بوده نیامده) و نیز آن بخش از اشعار که با نظرات اعلام شده درباره آنها همنظر نبوده‌ام.

امید است این شرح قابلیت استفاده برای صاحبنظران و علاقمندان را داشته باشد.

علی اطیابی

سرود یکم

در نیمه راه زندگانی ما

اساساً این توجیه که با توجه به مزمور 90 زبور داود تورات که عمر انسان را هفتاد سال ذکر کرده، پس منظور دانته این بوده که وی این سفر خیالی را در 35 سالگی، یعنی در سال 1300 انجام داده صحیح به نظر نمی‌رسد زیرا:

1- چه ضرورتی دارد در کتابی با این عظمت فکر و وسعت اندیشه و مفاهیم عمیق فلسفی و انسانی که با اساس تمامی مذاهب توحیدی ملازمت دارد و بعنوان یک معلم برگزیده اخلاق، در تمامی سالهای بعد از تالیف مورد مراجعه قرار گرفته و بعد از این نیز مورد مراجعه خواهد بود، در ابتدای کتاب که معمولاً زیر شناخت تمامی کتاب است، بذکر تاریخی بپردازد که در تمامی طول کتاب به هیچ کار نمی‌آید (و حتی در بعضی موارد با واقعیتهای تاریخی قابل تطبیق نیست).

2- نظر به این که در این بیان، ضمیر جمع بکار برده شده است «زندگانی ما» لیکن در هر دو مصرع بعدی سه بار از ضمیر مفرد استفاده شده («خویشتن» را در جنگلی «یافتم» زیرا راه راست را گم کرده «بودم»)، میتوان گفت که منظور از «ما» در مصرع «در نیمه راه زندگانی ما»، مطلقاً «من» نیست، بلکه بشریت است. که این برداشت با جهان شمولی این کتاب نیز ملازمت دارد، البته نباید در این مصرع، کلمه «نیمه» را همان ریاضی بحساب آورد، بلکه باید آنرا گذران «بخشی» از تاریخ بشریت محسوب داشت.

خویشتن را در جنگلی تاریک یافتم

مفهوم صریح و روشن این مصرع این است که، به اشتباهات دوران زندگی خویش، پی بردم وجود کلمه «تاریک» متضمن و بیانگر این معنی است که ابعاد و نتایج کارهای اشتباه آمیز، معمولاً غیر قابل ارزیابی است، همانگونه که در یک مکان تاریک، اطراف و آنچه در آن است، غیر قابل تشخیص می‌باشد، مضافاً این که نور نماینده ذات خداوندی و نشانه رستگاری است و در مقابل، تاریکی نشانه اهریمن و گمراهی است.

و چه دشوار است وصف این جنگل وحشی و سخت و انبوه که یادش ترس را در دل بیدار می‌کند

این دشواری از چند جهت است.

اولاً دشوار است بلحاظ اینکه وصف چیزی که کاملاً قابل دیدن نیست، دشوار است و این جنگل نیز بلحاظ تاریکی، قابل دیدن نبوده.

ثانیاً دشوار است زیرا که اساساً یادآوری اشتباهات زندگی، برای هر کس ملال آور است و رنج این یادآوری است که کار را دشوار می‌کند.

ثالثاً دشوار است، زیرا که وی از نتیجه این اشتباهات بلحاظ تعالیم و اعتقادات مذهبی، آگاه است و از چنان نتیجه‌ای می‌ترسد و این ترس مایه دشواری کار است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد شرحی بر دوزخ کمدی الهی اثر دانته 64 ص