فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله تمثیل در دیوان صائب تبریزی

اختصاصی از فایل هلپ مقاله تمثیل در دیوان صائب تبریزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

مقدمه :

صائب از بسیار شعرترین شاعران زبان فارسی است. بیشترین شعرهای صائب در قالب غزل است و جلوه و جلای شعرش هم در غزل تظاهر کرده است.

از اواخر قرن دهم همگام با دگرگونی های سیاسی و اجتماعی و تمرکز قدرت سیاسی در شعر نیز دگرگونی هایی پیدا شد که در شعر کلیم کاشانی و صائب به اوج خود رسید. چنانکه مجموع ویژگی های این دگرگونی طرزی خاص و تازه به شمار می رفت و بعدها «سبک هندی» نام گرفت در حالی که آفرینندگان این شیوه جدید همگی از ایران برخاسته و در این سرزمن پرورش یافته بودند و نیز از شعر شاعران ایرانی اثر پذیرفته بودند. از این رو شیوه آنان نه شیوه ای بود غیر ایرانی و نه از خارج گرفته شده، اما از آنجا که برخی از شاعران به هند سفر کرده و روزگاری در آن سرزمین گذرانده بودند و نیز از آنجا که این شیوه جدید در هند مورد تقلید شاعران فارسی زبان ایرانی و هندی قرار گرفته بود این نام بر آن نهاده شد. در چند کلمه ویژگی های سبک هندی را می توان چنین به قلم آورد:

آوردن معانی بسیار در لفظی اندک یعنی ایجاز، باریک اندیشی، مضمون یابی، خیال پردازی، تصویر آفرینی و سادگی لفظ. صائب این شیوه را به کمال رسانید افزون بر آنکه: تصویرهای بدیع آفرید و مضمون های بکر پیدا کرد، تمثیل یا معادله سازی و حسن تعلیل را به راهی تازه انداخت و شعر را با اخلاق و عرفان و زندگی پیوندی نو داد.

از نمونه هایی چون «می توان دل را به آهی کرد از غم ها سبک / یک فلاخن می کند آواره چندین سنگ را» به خوبی پیداست که شاعر میان دو امر معادله ای برقرار می کند یک طرف معادله امری است از مشهودات یا مسموعات شاعر، این امر بصورت تمثیل یا تمثیل گونه بیان شده حاوی پیام و فکر شاعر نیست اما در تایید پیام شاعر اثری وافر دارد. طرف دیگر معادله که حاوی پیام یا فکر شاعر است موضوعی است اخلاقی یا اجتماعی یا احیاناً فلسفی. دو مصراع بیت همچون دو کفه ترازوست که در کفه ای شاعر تمثیل را می نهد و در کفه ای دیگر پیام را. دو نکته مشهور درباره صائب یکی اشتهار او به شاعر تک بیتها و دیگر فراوانی تمثیل در شعر او ، با قالبهای نحوی او بی ارتباط نیست چه هم استقلال معنایی بیت و هم تمثیل تا حدودی قالبهای نحوی خاصی را طلب می کنند. اما این که بسیاری از پژوهندگان شعر صائب، بزرگ ترین و بارزترین ویژگی شعر وی را تمثیل دانسته اند. شاعر از آنجا ناشی شده باشد که تبلور و زیبایی شعر صائب در تمثیل خود را بیشتر و بهتر نمایان کرده است. درباره ی تمثیل های او باید گفت که شاعر اغلب میان دو امر تقابل یا معادله ای برقرار می کند. این تقابل بعضاً بی ارتباط نحوی میان دو مصراع است و گاه ارتباط نحوی میان آن دو هست.

در این تحقیق سعی شده است با استفاده از کتاب «گزیده اشعار صائب» به انتخاب و شرح «جعفر شعار- زین العابدین موتمن» تمثیل هایی انتخاب و توضیح داده شود.

امید آنکه این مختصر مورد قبول استاد گرامی واقع گردد.

عجب که یک دل خوش در جهان شود پیدا

زشـوره زار کـجا گلـستان شـود پیـدا ؟

*در این دنیا عجیب است که یک دل خوش پیا بشود همانطور که امکان ندارد در شوره زاری گلستان پیدا شود.

کجی و راستی خلق را محک، سفر است

کـه حـال تیـر، جـدا از کمـان شـود پیدا

*میزان توان و خوبی و بدی افراد را می توان در سفر فهمید همانطور که وقتی تیر از کمان جدا بشود مشخص می شود که در چه اوضاعی قرار می گیرد.

زفیض خاکساری، دانه نخل پایداری شد

تو گر از پا در آیی شهسواری می شود پیدا

*تو اگر خاکسار شوی و خویشتن خویش را رها کنی نیرو گیری همانطور که هسته خرما بر اثر خاکساری تبدیل به نخل پایداری می شود.

می کند هر کس که بر عمر سبکرو اعتماد

مـی گـذارد بـر سر ریـگ روان بـنیـاد را


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تمثیل در دیوان صائب تبریزی

دانلود مقاله کامل درباره تعریف جامع از تمثیل و بین تمثیل

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره تعریف جامع از تمثیل و بین تمثیل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تعریف جامع از تمثیل و بین تمثیل


دانلود مقاله کامل درباره تعریف جامع از تمثیل و بین تمثیل

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :153

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

در آغاز کلمه نبود. انسان بود و اشیای پیرامونش. و انسان خواست که بشناسد. و برای شناختن نیاز به کلمه داشت؛ به اسم. تا پیش از شناختن اشیا، پیش از ترسیم صور اشیا در ذهن اسم اشیار را بداند. و انسان اسم گذاشت بر اشیا.(1)

اسامی آن چه پیرامون انسان است – و البته آن چه در ذهن و فکر و روح اوست، ‌کوشش اوست برای شناختن. این اسم‌ها و کلمات، علامات و نشانه‌هایی هستند که به معانی معینی دلالت می‌کنند و واضح آن‌ها انسان است. انسان بر حسب قرارداد و به دل خواه خود،‌ در ابتدا بر اشیای پیرامونش اسم گذاشت و این نشانه‌های وضعی/ قراردادی شدند نام‌های واقعی اشیا. «نشانه‌ها وسایلی مقتصدانه هستند برای بیان معنایی که یا حاضر است و یا قابل وارسی.»(2) انسان وقتی شیئی را دید، تعریفی از آن شیء بر حسب صورت ظاهر،‌ هویت و کارکرد آن – و اگر آن شیء مفهومی ذهنی یا عقلی بود، تعریفی حاصل از ادراک آن – در ذهنش نقش بست و به منظور آن که از آن پس برای نامیدن آن شیء همه‌ی معنایی را که در ذهنش دارد،‌ با تمام حدود  و ثغور آن به زبان نیاورد، به نام‌گذاری آن پرداخت. و از این رو است که نشانه‌ها «همه وسایلی مقتصدانه» هستند «برای بیان تعریفی طولانی» و «موجب صرفه‌جویی در اعمال ذهنی».

نام اشیا را –از آن رو که به معنایی دلالت می‌کنند – دال، و معنای نهفته در آن را – که همان صورت ظاهر اشیا و مجموعه‌ی ویژگی‌های آن‌هاست- مدلول می‌خوانیم. بنا بر تعریفی که از نام‌ها و نشانه‌ها ذکر شد، دلالت این نشانه‌ها بر معنا دلالتی وضعی و قراردادی است؛ نه مبتنی بر شباهت واقعی میان دال و مدلول. هم چنین‌اند علامت‌های اختصاری یا نشانه‌هایی نظیر علامات راهنمایی و رانندگی.

با وجود قراردادی بودن رابطه‌ی میان دال و مدلول در نشانه‌ها و از آن جهت که اشیا پیش از وضع این نام‌ها اسم دیگری (در ذهن انسان) نداشتند،‌ مدلول این گونه اسم‌ها معنای حقیقی آن‌ها محسوب است و انسان به محض شنیدن یا خواندن این اسامی، صور این اشیا را با همه‌ی خصوصیات ظاهری و باطنی که از آن‌ها می‌داند، به ذهن می‌آورد؛ بدون آن که ذهن در این فرایند شناختن دچار تکلف و زحمت شود. چرا که اسم‌ها در حکم علامت‌هایی هستند که پس از وقع معنایی ثابت، معین و همه فهم دارند.

اما این اولین و ابتدایی‌ترین کوشش انسان است برای نهان کردن معنا در پوشش لفظ و نشانه. کوششی که به جز صرفه‌جویی و اقتصاد در اعمال ذهنی و زبانی و سهولت در ایجاد ارتباط با دیگران انگیزه‌ی دیگری مسبب آن نیست. در عین حال این نشانه‌ها در حکم آینه‌هایی هستند که معنای مورد نظر را به روشنی و وضوح باز می‌تابانند و این معنا «واقعیتی است حاضر و موجود، یا واقعیتی که می‌تواند حضور داشته باشد.(4)»

پوشیدگی و عدم صراحت شیوه‌ها،‌ دلایل و انگیزه‌های دیگری نیز دارد و منجر به آفرینش شگردها و انواعی چون استعاره، تمثیل، نماد و رمز می‌شود؛ اصطلاحاتی که هر یک ، روشی است برای بیان مقصود و با وجود گونه‌گونی و بعضاً داشتن وجه تمایز با انواع دیگر، گاه به اشتباه به جای یک دیگر به کار می‌روند. در ادامه به بحث و بررسی پیرامون این اصطلاحات، تعریف هر یک،‌ درجات پوشیدگی معنا در هر کدام، نوع رابطه‌ی دال و مدلول در هر یک و علل و انگیزه‌های به کار بردن آن‌ها پرداخته خواهد شد و البته نانوشته پیداست که مقصود از این تطویل کلام چیزی نیست جز به دست دادن تعریفی نسبتاً جامع و مانع از «تمثیل» و «بین تمثیلی» که موضوع اصلی این رساله است.


فصل اول: تمثیل

 

1- تمثیل در حوزه‌ای بلاغت

تمثیل در لغت به معنای « مثال آوردن، تشبیه کردن،‌ مانند کردن، صورت چیزی را مصور کردن، داستانی یا حدیثی را به عنوان مثال بیان کردن و داستان آوردن»(1) است. با توجه به ریشه‌ی لغوی کلمه‌ تمثیل – که شباهت و همانندی را می‌رساند-و نیز با مروری مختصر بر معانی‌ای که ذکر شد، حوزه‌ی کاربرد این کلمه مشخص  می‌شود. کاربرد فراوان و بسامد زیاد این اصطلاح در حوزه‌ی دانش بلاغت ما را بر آن می‌دارد که ابتدا در میان تعدادی از آثار بلاغی به جستجوی ردپای این اصطلاح بپردازیم و نظر چند تن از صاحب نظران علم بلاغت را در این باره گرد آوریم.

عده‌ای تحت تأثیر معنای لغوی این اصطلاح،‌ آن را از جنس تشبیه یا حتی برابر با آن می‌دانند و عده‌ای دیگر آن را از خانواده‌ی استعاره و هم نوع آن می‌شناسند. سکاکی از جمله کسانی است که تمثیل را نوع خاصی از تشبیه می‌دانند و برای آن ویژگی‌هایی را برمی‌شمارند. او معتقد است تمثیل تشبیهی است که در آن «وجه شبه صنعتی غیرحقیقی باشد و از امور مختلف انتزاع شده باشد.»(2) عبدالقاهر جرجانی تشبیه را به دو قسم دسته‌ بندی می‌کند: یکی تشبیهی که آنقدر روشن و واضح است که نیاز به تأویل و توضیح ندارد. دیگر تشبیهی که برای یافتن وجه شبه آن، نیاز به توضیح و تأویل باشد. او تشبیه نوع دوم را تمثیل می‌نامد و می‌نویسد: «تمثیل در اصل باید تصویر و تمثیل گردد و آن عبارت است از تشبیه منتزع از اموری چند و چیز است که جز از رهگذر یک یا چند جلمه حل نمی‌شود.»(3) آن گاه نتیجه می‌گیرد که «تشبیه، عام و تمثیل، اخص از آن است. پس هر تمثیلی تشبیه است  هر تشبیهی تمثیل نیست.»(4)

انتزاع وجه شبه از دو یا چند چیز،‌, مشخصه‌ای که در تعریف سکاکی و جرجانی از تمثیل آمده است. ضمناً هر دو معتقدند که تمثیل،‌ زیرمجموعه‌ی تشبیه است؛ پس وجود شبه و مشبه‌به در ظاهر کلام ضروری است. این مشخصات ذهن را متوجه شیوه‌ای می‌کند که در کتب بلاغت متأخر به «تشبیه مرکب» معروف است. و آن تشبیه حالتی است به حالت دیگر. تشبیهی که وجه شبه آن حاصل برهم کنش دو یا چند چیز است:

شکسته دل تر از آن ساغر بلورنیم           که در میانه‌ی خارا کنی ز دست رها

(خاقانی)

پیداست که در این تشبیه، دل شکستگی تنها به ساغر بلورین مانند نشده است؛ بلکه به ساغر بلورینی که در میان سنگ خارا از دست رها شود. به همین دلیل چنین تشبیهی برا کشف وجه شبه نیازمند مقداری کوشش ذهن و درجه‌ای از تأویل و توضیح است. اما بهتر است این شیوه‌ی بیان را «تشبیه تمثیلی» بنامیم تا از اقصام دیگر تشبیه متمایز شود.

اما صاحب جامع الکبیر درباره‌ی تمثیل نظر دیگری دارد. ابن اثیر می‌گوید تمثیل «تشبیه بر سبیل کنایه است بدینگونه که چون اراده‌‌ی اشارت به معنایی کنی،‌ الفاظی به کاربری که دلالت بر معنایی دیگر داشته باشد. ولی آن الفاظ و آن معانی دلالت برمعنایی داشته باشند که مقصود توست.» آن‌گونه که از تعریف ابن اثیر برمی‌آید، در تمثیل لفظ مشبه ذکر نمی‌شود. بلکه تشبیه «برسبیل کنایه» و پوشیده می‌ماند و تنها مشبه‌به در کلام ظاهر می‌شود.

نویسنده‌ی انوارالربیع نیز در پوشیده بودن تشبیه با ابن اثیر موافق است. علاوه بر این او تعاریف و مفاهیم دیگری نیز بر تمثیل می‌افزاید: «و آن تشبیه حالی است به حالی،‌ از رهگذر کنایه،‌ بدینگونه که خواسته باشی به معنایی اشارت کنی و الفاظی به کاربری که بر معنایی دیگر دلالت دارد. اما آن معنا خود مثالی باشد برای مقصودی که داشته‌ای، و اینگونه سخن گفتن را فایده‌ای است ویژه‌ی خود که اگر به الفاظ خاص خود گفته شود، چندان تأثیر ندارد و راز آن در این است که در ذهن شنونده، تصوری بیشتر ایجاد کند. زیرا شنونده هنگامی که در دل خویش مثالی را تصور کند که مخاطب مستقیم آن نباشد،‌ با رغبت بیشتری آن را پذیرا خواهد شد.(6)» در این تعریف،‌ تمثیل تشبیه حالتی به حالت دیگر است بدون ذکر مشبه. یعنی معنایی که مورد نظر است با لفظ دیگری بیان می‌شود. لفظی ناظر بر معنایی که خود، مثالی است برای مقصود مورد نظر. علاوه بر این تعریف فوق بر جنبه‌ی تأثیرگذاری و جذابیت تمثیل نیز تأکید می‌کند و آن را یکی از فواید تمثیل برمی‌شمارد. بنابراین تعریف صاحب انوارالربیع نسبت به تعاریف دیگر کامل‌تر و شامل‌تر است.

اما با نظری دوباره بر دو تعریفی که از تمثیل بیان شد،‌ در می‌یابیم که این گویندگان تمثیل را در حیطه‌ی استعاره تعریف می‌کنند؛ از آن جهت که معتقدند مقصود گوینده از راه الفاظی بیان می‌شود که برمعنای دیگری دلالت می‌کنند. به بیان ساده‌تر یعنی حذف مشبه- که مقصود گوینده است- و ذکر مشبه‌به – که مثالی است برای مقصود گوینده. به دلیل آن که این تعریف،‌ شیوه‌ای متفاوت با «تشبیه تمثیلی» را بیان می‌کند، شابد بهتر باشد که نام آن را «استعاره‌‌ی تمثیلی» بگذاریم. بنابراین از این پس با دو اصطلاح در حوزه‌ی علم بلاغت مواجهیم: تشبیه تمثیلی که تشبیه حالتی است به حالت دیگر با ذکر هر دو حالت در کلام و استعاره‌ی تمثیلی که بیان حالت و وضعیتی است شبیه وضعیت مورد نظر؛ بدون آن که وضعیت مورد نظر مستقیماً به لفظ درآید البته جرجانی هم به شگردی هم چون استعاره‌ی تمثیلی قایل است اما نام آن را مثل می‌گذارد:‌ «هر گاه شبه در یک چیز به تنهایی وجود داشته باشد- بی‌آن که از پیوند آن چیز با چیز دیگر فراهم آید- یک کلمه می‌تواند استعاره باشد […] و هر گاه انتساب شبه به تنهایی به یک کلمه ممکن نباشد؛ بلکه، این شبه از حلال او و غیر او گرفته شود،‌ دیگر آن اسم مستعار نیست؛ بلکه، ‌کلام یک جا مثل است.»(7)

بد نیست از میان ادبای متأخر نظر صاحب معالم البلاغه را نیز در این باره جویا شویم. او «استعاره‌ی مرکب» ،‌«استعاره‌ی تمثیلیه» و «تمثیل بر وجه استعاره» را عناوین متعدد برای یک روش بیان می‌داند و مفهوم این اصطلاحات را این گونه توضیح می‌دهد: «دو صورت را که هر کدام منتزع باشد از امور متعدده در نظر گرفته یکی از آن و را به دیگر تشبیه نمایند. آن گاه لفظی که بر مشبه‌به دلالت دارد بالمطابقه اطلاق کنند بر مشبه، به ادعای دخول مشبه در مشبه‌به. پس در استعاره ی تمثیلیه هر یک از مستعارله و متعارمنه مرکب یعنی هیئت منتزع از دو یا چند چیز است و وجه جامع نیز لامحاله هیئت منتزع و مشترک بین الهیئتین خواهد بود.»(8)

مصراع دوم بیت زیرمصداق این تعریف است:

به هر که عرضه دهم درد خویش می‌نگرم        که غرفه‌ام منو او بر کنار می‌گذارد

(عرفی شیرازی)

اما همین نویسنده مثل را زیرمجموعه‌ی استعاره‌ی تمثیلیه می‌داند و معتقد است مثل استعاره‌ای است که استعمالش جای و شایع باشد. پیداست که این تعریف ناظر بر مفهوم «ضرب المثل»یا همان «قول سایر» است.

مروری کلی بر تعاریفی که ذکر شد نشان می‌دهد، تمثیل- چه در ساختار تشبیهی‌اش به صورت تشبیه تمثیلی و چه در ساختار استعاری و به شکل استعاره‌ی تمثیلی – یک مشخصه‌ی ثابت دارد و آن ترکیبی بودن مثال و ممثول است. تشبیه حالتی به حالت دیگر، وضعیتی به وضعیت دیگر و ترکیب عناصری به ترکیب عناصر دیگر – و نه عنصر واحدی به عنصر واحد دیگر- همان چیزی است که شایسته‌ی اصطلاح تمثیل است.

2- روایت‌های تمثیلی 2-1- تمثیل از دیدگاه نقد ادبی معاصر

از بلاغت قدیم و انحصار اصطلاح تمثیل در چارچوب تشبیه و استعاره که بگذریم، به تعریفی دوباره، دقیق‌تر و ناظر به جزئیات بیشتری از ویژگی‌های این کلمه می‌رسیم. تمثیل در اصطلاح ادبی معاصر «گونه‌ای تصویر «ایماژ» یا داستانی است که پشت معنای لفظی یا ظاهری آن، معنای مشخص دومی هم پنهان باشد.»(9) به تعبیر دیگر «به داستان یا روایتی گفته می‌شود که دارای دو لایه‌ی معنایی ظاهری و باطنی باشد که در آن تمامی وقایع، شخصیت‌ها و اعمال سطح روبنایی دارای مرجع مشابهی در سطح درونی است.»(10) می‌‌بینیم که بر جنبه‌ی روایی و داستانی بودن تمثیل تأکید می‌شود. هم چنین «معنای دومی» که در این تعرایف از آن یاد می‌شود، پنهان است و به راهنمایی لایه‌ی معنایی ظاهری باید بدان دست یافت. داشتن معنای باطنی و پنهان همان است که در شیوه‌ی ادبی استعاره به آن اشاره می‌شود. در استعاره نیز تنهه مشبه به ذکر می‌شود و رسیدن به مشبه محذوف – که مقصود استعاره پرداز است- با کوشش ذهنی مخاطب و با توجه به قراین لفظی یا معنو امکان پذیر است. نتیجه‌ای که از این بحث حاصل می‌شود آن است که تمثیل در اصطلاح معاصر، شکلی از استعاره است؛ اما استعاره‌ای که به گونه‌ی داستان «روایت می‌شود» و شامل وقایع و اشخاص است. حال آن که استعاره در شکل ساده‌اش، تنها یک عنصر است که به جای عنصر دیگر- و البته با علاقه‌ی مشابهت – در کلام می‌آید. جمع شدن چند عنصر و به اصطلاح چند بعدی بودن تمثیل سبب می‌شود که گاهی آن را «استعاره‌ی گسترده»[1] بنامند. استعاره‌ای که توسعه یافته،‌ عناصر بعضاً متعددی در شکل‌گیری آن شرکت می‌کنند و به آن ساختاری روایی می‌بخشند.

2-2- ساختار روایی تمثیل

سؤالی که ممکن است در پی گفتار پیشین مطرح شود آن است که چگونه تمثیل، پس از گذشتن از مسیر تشبیه و استعاره، در چنین ساختار روایی‌ ظاهر می‌شود؟ پیش از یافتن پاسخ این سؤال، بهتر است اصطلاح «روایت» را تعریف کنیم. روایت(1) «نقل رشته‌ای از حوادث واقعی و تاریخی یا خیالی است، به نحوی که ارتباطی بین آن‌ها وجود داشته باشد.»(11) و «نوعی از بیان است که با عمل، با سیر حوادث در زمان و با زندگی در حرکت و جنب و جوش سر و کار داشته باشد.»(11)

اکنون اگر به خاستگاه اولیه و ژرف ساخت تمثیل – که همان تشبیه مرکب است – توجه کنیم، پاسخ سؤال مطرح شده را خواهیم یافت. در تشبیه مرکب و به تبع آن تمثیل در ساده‌ترین شکل آن، ابتدا دو یا چند عامل در کنار یک دیگر جمع می‌شوند و سپس «وضعیت» حاصل از این گردآمدن و تأثیر و تأثر این چند عامل برهم، مثالی می‌شود برای آن چه قصد توصیف و بیان کردن آن در میان بوده است.

از طرفی پیش آمدن رویداد و حادثه – که سنگ بنای روایت است – نتیجه‌ی بر هم کنش چند عامل و بیرون آمدن از حالت ایستایی و بی‌تحرکی است. توالی تعدادی از این حوادث و تحرک حاصل از آن روایت را می‌سازد و ساختن چند «وضعیت» و «حالت» از آن گونه که در تعریف تشبیه تمثیلی ذکر شد و سپس پیوند دادن این حالات در زمینه‌ی یک روایت موجب ایجاد تحرک و توالی در تمثیل می‌شود. البته اطلاق اصطلاح «استعاره‌ی گسترده» بر تمثیل را از این دیدگاه نیز می‌توان توجیه کرد.

2-3- انواع روایت های تمثیلی

گفتیم  که تمثیل در صورت نهایی خود در زمینه‌ی روایت و به شکل داستان ظهور می‌کند. روایت‌های تمثیلی را از نظرگاه‌های گوناگون می‌توان تقسیم‌بندی کرد. یک دیدگاه ناظر به نوع عنصر به کار رفته در روایت و نیز ذکر یا عدم ذکر پیام و معنای اصلی تمثیل است. از این دیدگاه – که می‌توان آن را یک دیدگاه ترکیبی دانست- روایت تمثیلی به سه نوع متفاوت تقسیم می‌شود:

2-3-1- افسانه‌ی تمثیلی:[2]

افسانه‌ی تمثیلی یا فابل عبارت است از «روایتی کوتاه به نثر یا نظم  که دارای پیامی باشد» و «موجودات غیرانسانی یا اشیای بی‌جان معمولاً شخصیت‌های آن هستند.»(12) در مفهوم کلی افسانه‌ی تمثیلی داستانی کوتاه است که به سبب شخصیت‌های موجود در آن، خیالی است و امکان وقوع آن در عالم خارج ناممکن است. می‌توان گفت عنوان «افسانه» نیز به دلیل همین خیالی بودن بر آن نهاده شده است. شخصیت‌ها در فابل «اغلب حیوانات اند اما اشیای بی‌جان، انسان‌ها و خدایان نیز ممکن است در آن ظاهر گردند.»(13)

افسانه‌ی تمثیلی را از آن جهت که شخصیت‌هایش غالباً حیواناتند، فابل حیوانی [3] نیز می‌گوییم. این نوع  تمثیل با نیت انتقال پیامی سودمند روایت می‌شود و «به ضوح به بیان درسی اخلاقی می‌پردازد.» یعنی پیامی که منظور افسانه پرداز از روایت آن است،‌ مستقیماً بیان می‌شود. حال یا در ابتدا و قبل از نقل داستان به عنوان یک حکم کلی می‌آید و سپس فابل به عنوان یکی از مصادیق آن روایت می‌شود؛ یا آن درس اخلاقی پس از افصانه و به عنوان نتیجه‌ی آن ذکر می‌شود و یا در میان داستان و از زبان اشخاص بیان می‌گردد.

اگر چه اولین فابل‌ها را به ازوپ یونانی نسبت می‌دهند، اما پیش از آن نمونه‌های فابل در میان هندیان رواج داشته است که بعدها تعدادی از آن‌ها در کلیله و دمنه آمده است.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تعریف جامع از تمثیل و بین تمثیل

تعریفی جامع و مانع از تمثیل و بین تمثیلی

اختصاصی از فایل هلپ تعریفی جامع و مانع از تمثیل و بین تمثیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعریفی جامع و مانع از تمثیل و بین تمثیلی


تعریفی جامع و مانع از تمثیل و بین تمثیلی

 فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات100

 

مقدمه
در آغاز کلمه نبود. انسان بود و اشیای پیرامونش. و انسان خواست که بشناسد. و برای شناختن نیاز به کلمه داشت؛ به اسم. تا پیش از شناختن اشیا، پیش از ترسیم صور اشیا در ذهن اسم اشیار را بداند. و انسان اسم گذاشت بر اشیا.(1)
اسامی آن چه پیرامون انسان است – و البته آن چه در ذهن و فکر و روح اوست، ‌کوشش اوست برای شناختن. این اسم‌ها و کلمات، علامات و نشانه‌هایی هستند که به معانی معینی دلالت می‌کنند و واضح آن‌ها انسان است. انسان بر حسب قرارداد و به دل خواه خود،‌ در ابتدا بر اشیای پیرامونش اسم گذاشت و این نشانه‌های وضعی/ قراردادی شدند نام‌های واقعی اشیا. «نشانه‌ها وسایلی مقتصدانه هستند برای بیان معنایی که یا حاضر است و یا قابل وارسی.»(2) انسان وقتی شیئی را دید، تعریفی از آن شیء بر حسب صورت ظاهر،‌ هویت و کارکرد آن – و اگر آن شیء مفهومی ذهنی یا عقلی بود، تعریفی حاصل از ادراک آن – در ذهنش نقش بست و به منظور آن که از آن پس برای نامیدن آن شیء همه‌ی معنایی را که در ذهنش دارد،‌ با تمام حدود و ثغور آن به زبان نیاورد، به نام‌گذاری آن پرداخت. و از این رو است که نشانه‌ها «همه وسایلی مقتصدانه» هستند «برای بیان تعریفی طولانی» و «موجب صرفه‌جویی در اعمال ذهنی».
نام اشیا را –از آن رو که به معنایی دلالت می‌کنند – دال، و معنای نهفته در آن را – که همان صورت ظاهر اشیا و مجموعه‌ی ویژگی‌های آن‌هاست- مدلول می‌خوانیم. بنا بر تعریفی که از نام‌ها و نشانه‌ها ذکر شد، دلالت این نشانه‌ها بر معنا دلالتی وضعی و قراردادی است؛ نه مبتنی بر شباهت واقعی میان دال و مدلول. هم چنین‌اند علامت‌های اختصاری یا نشانه‌هایی نظیر علامات راهنمایی و رانندگی.
با وجود قراردادی بودن رابطه‌ی میان دال و مدلول در نشانه‌ها و از آن جهت که اشیا پیش از وضع این نام‌ها اسم دیگری (در ذهن انسان) نداشتند،‌ مدلول این گونه اسم‌ها معنای حقیقی آن‌ها محسوب است و انسان به محض شنیدن یا خواندن این اسامی، صور این اشیا را با همه‌ی خصوصیات ظاهری و باطنی که از آن‌ها می‌داند، به ذهن می‌آورد؛ بدون آن که ذهن در این فرایند شناختن دچار تکلف و زحمت شود. چرا که اسم‌ها در حکم علامت‌هایی هستند که پس از وقع معنایی ثابت، معین و همه فهم دارند.
اما این اولین و ابتدایی‌ترین کوشش انسان است برای نهان کردن معنا در پوشش لفظ و نشانه. کوششی که به جز صرفه‌جویی و اقتصاد در اعمال ذهنی و زبانی و سهولت در ایجاد ارتباط با دیگران انگیزه‌ی دیگری مسبب آن نیست. در عین حال این نشانه‌ها در حکم آینه‌هایی هستند که معنای مورد نظر را به روشنی و وضوح باز می‌تابانند و این معنا «واقعیتی است حاضر و موجود، یا واقعیتی که می‌تواند حضور داشته باشد.(4)»
پوشیدگی و عدم صراحت شیوه‌ها،‌ دلایل و انگیزه‌های دیگری نیز دارد و منجر به آفرینش شگردها و انواعی چون استعاره، تمثیل، نماد و رمز می‌شود؛ اصطلاحاتی که هر یک ، روشی است برای بیان مقصود و با وجود گونه‌گونی و بعضاً داشتن وجه تمایز با انواع دیگر، گاه به اشتباه به جای یک دیگر به کار می‌روند. در ادامه به بحث و بررسی پیرامون این اصطلاحات، تعریف هر یک،‌ درجات پوشیدگی معنا در هر کدام، نوع رابطه‌ی دال و مدلول در هر یک و علل و انگیزه‌های به کار بردن آن‌ها پرداخته خواهد شد و البته نانوشته پیداست که مقصود از این تطویل کلام چیزی نیست جز به دست دادن تعریفی نسبتاً جامع و مانع از «تمثیل» و «بین تمثیلی» که موضوع اصلی این رساله است.


دانلود با لینک مستقیم


تعریفی جامع و مانع از تمثیل و بین تمثیلی