دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 12
توضیحات:
همه کوچه ها بن بست نیستند
قوی ترین تکیه گاه پس از «خدا»، «خودت» هستی
سرمایه های وجودی، استعدادهای درونی، فرصت تلاش، نعمت جوانی، همه و همه می توانند و باید در تو بذر «امید» را برویانند و به ثمر برسانند. کسی نابغه از مادر به دنیا نمی آید. دامان طبیعت هم با کسی محبت و خویشاوندی خاصی ندارد. انسان، محصول « مزرعه وجود» را با دستان تلاشگر و جان امیدوار خویش، برداشت می کند.
«امید»، مقوله ای است که ما را به آینده پیوند می زند. اگر این عامل ارتباطی را از دست بدهیم، خلع سلاح می شویم. در حدیث است: «الامل رحمة لامتی، و لولا الامل ما رضعت والدة ولدها، و لاغرس غارس شجرا!»1
امید و آرزو، رحمتی برای امت من است. اگر آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی نشاند!
وقتی همه عالم و آدم به تو چشم امید دوخته اند، تو چرا از خویش ناامید شوی؟!
تو، پاک همچو نسیمی،
بلند، همچو چکادی،
تو، موج تند زمانی،
تو، شور حنجره سوزی،
تو، سرکشیده ز خاکی،
تو، چون چمن به طراوت،
تو، چون فرشته به پاکی،
تو، رود پرتب و تابی.
زپنجه های زمانه، تو چکه چکه آبی،
تو در زمان بهانه، تمام بود و نبودی2
ناسپاسی نسبت به خدا و توانمندی های خودت است، اگر « یاس» را در خانه دلت راه دهی و تسلیم چنگ نومیدی شوی.
نه دنیا به آخر رسیده و نه همه راه ها به رویت بسته است. می گوئی: « مشکلات بسیار است؟». مگر می توان بدون مشکلات زیست؟ اصلا«زندگی» بدون پیچ و خم و فراز و نشیب، خسته کننده است.
مشکلی نیست که آسان نشود
مرد باید که هراسان نشود
مگر دیگران بی مشکل اند که تو انتظار داری سر راه رسیدنت به هدف و آرمان، با دشواری، رویاروی نشوی؟ باید مشکلات را به عنوان یک « واقعیت موجود» پذیرفت و برای برتری یافتن بر آنها نیز چاره اندیشید و سرانگشت « تدبیر» را در گشودن گره ها به کار گرفت. اگر قرار شود هر دانش آموزی که در امتحانات خرداد، نمره کم می آورد « مردود» شود، خیلی ها از رده خارج می شوند و از تحصیل زده! اما صد شکر که « شهریور» ی هست و مهلت تلاشی مجدد و تجدید نظری در نمره ها و درسها و فرجام و سرانجام.
نه تنها در درس، که در « کلاس زندگی »، هم این فرصتهای بازنگری و به کار انداختن سرمایه امید، کارگشاست.
می توان جانهای خسته را باز هم نشاط بخشید و به روی زندگی خندید.
برای هر خردادی، شهریوری هست و برای هر شکستی، فرصت جبرانی و برای هر گناهی، مجال توبه ای.
کسانی که گذشته خود را در غفلت و بازیگوشی و سستی گذرانده اند، می توانند در فرصتهای بیداری، به جدیت و تلاش و تعهد روی آورند.
گفتیم که همه راه ها بسته نیست و هیچ وقت هم دیر نیست!
اگر برای عقب مانده خردادماه، مهلت شهریور نبود،
اگر برای گرفتار در دام دوستان سودجو و خودخواه، امکان برگشت به زندگی عاقلانه و دور اندیشانه نبود،
اگر نمی شد از لغزشهای گذشته برای آینده درس گرفت،
اگر نمی شد با «توبه»، عصیان های جاهلانه دوران خامی و بی تجربگی را جبران کرد،
اگر همه راهها به « نمی شود» ختم می شد،
اگر همه کوچه ها بن بست بود،
آن وقت حق داشتیم در جهنم «ناامیدی» همیشه بسوزیم، ولی چنین نیست. چه بسیار کسانی که پس از بارها شکست، باز هم ناامید نشده اند و به جائی رسیده اند. حال چرا آن که در آغاز جوانی و نشاط است، نتواند؟!
می توان از تجارب گذشته، پلی برای رسیدن به پیروزی ساخت. وقتی پیران، در کهنسالی می توانند خطاهای یک عمر را بشویند و پاک شوند، چرا جوانانی که اراده ای قوی تر، روحی زلال تر و عزمی استوارتر دارند، نتوانند؟
امید، حیات است و یاس، مرگ.
چه خدای مهربانی داریم … خدایی که برای «گناهان خردادی» ما، فرصت جبرانی داده، تا «توبه شهریوری» باز هم زمینه ساز«ادامه راه» گردد. پس، باید شروع کرد. از همین حالا و از همین جا.
این حقیقت است که «شناخت درد، نیمی از درمان است». این هم یک واقعیت است که امید به بهبودی و کامیابی، نقش عمده در رسیدن به هدف دارد. باید علتها و ریشه ها را شناخت، قدم به قدم جلو رفت مصمم و جدی و با توکل و امیدواری، نه با ترس و سراسیمگی و اضطراب و یاس.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید