فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله مواد مخدر حرام یا مباح

اختصاصی از فایل هلپ مقاله مواد مخدر حرام یا مباح دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مواد مخدر حرام یا مباح


مقاله مواد مخدر حرام یا مباح

 لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 تعداد صفحات:22

 

مواد مخدر و جنبه های شرعی آن ( بررسی حرمت اضرار به نفس ):

پدیده اعتیاد و ناهنجاری های رفتاری ناشی از کاربرد مواد مخدر ، بی شک یکی از معضلات بزرگ امروز جامعه بشری به شمار می آید و صاحب نظران و آگاهان متعهد تردیدی ندارند که حل این معضل اجتماعی نیازمند مبارزه ای مستمر و همه جانبه از ابعاد نظامی ، انتظامی و سیاسی تا تلاشهای اقتصادی و فرهنگی می باشد . و نیز از دید اندیشمندان پنهان نیست که از میان انواع مبارزه ، ریشه ای ترین تلاش در راه مقابله با این پدیده شوم که بتواند جامعه را در مسیر پیشگیری از این آفت واکسینه کند ؛ پرداختن به فعالیت فرهنگی در زمینه های گوناگون اعتقادی ، فکری ، هنری ، تبلیغی و ... است چرا که تلاش بی وقفه فرهنگی تضمین کننده بهره دهی فعالیت سایر بخشها می باشد .نکته مهم در کیفیت تقابل فرهنگی با مشکل مواد مخدر ، توجه به ویژگیهای فرهنگی هر جامعه بالاخص در بعد عقاید مذهبی ـ با توجه به نقش مهم و اساسی مذهب در زندگی انسانها ـ می باشد .جوامعی که اکثر افراد آن از مردم مسلمان و معتقدان به احکام نورانی اسلام تشکیل یافته است ، بر عهده دست اندر کاران مسایل فرهنگی و اندیشمندان این جوامع است که تا تبیین معارف ، اخلاقیات و احکام دین ؛ جامعه و به ویژه جوانان را از ورطه مفاسدی مانند مواد مخدر باز دارند و وظیفه و تکالیف شرعی هر فرد را در این باره مشخص کنند تا بتوانند جامعه را به سوی مدینه فاضله ای که ضامن سعادت دنیا و آخرت است سوق دهند .بنابراین یکی از گامهای بلند در امر مبارزه با مواد مخدر ، تحقیق در زمینه حکم فقهی و روشن شدن تکلیف شرعی آن است . حال اگر در منابع و ادله استنباط احکام اولیه اسلام ، عنوان یکی از محرمات شرعی بر مواد مخدر منطبق باشد باید بر اساس آن حکم فقهی عمل نمود و اگر در عناوین احکام اولیه ، دلیل بر حرمت یافت نشد و ادله برائت حاکم شد ، در این صورت بر اساس مقتضیات زمانی ، مکانی و مصالح اجتماعی که تشخیص آن از وظایف ولی فقیه و مجتهد جامع الشرایط است ، در چارچوب احکام ثانویه که آنها نیز هماننداحکام اولیه ، حکم الله و نظر شرع مقدس هستند ، وظیفه و تکلیف دینی مردم مشخص خواهد شد .ازعناوینی که جای تحقیق وبررسی دارد واحتمال اندراج مواد مخدردرآنهاهست،می توان به عنوانهای« فساد » ،« سکر» ، « اسراف و تبذیر » اشاره کرد .

 

یکی دیگر از موضوعات قابل بررسی موضوع « اضرار به نفس » است که در اینجا به این موضوع می پردازیم . ابتدا باید حکم اضرار به نفس از منابع و ادله فقهی به شیوه استنباط دیگر احکام اسلامی مشخص گردد و سپس تحقیق از اینکه آیا استعمال مواد مخدر از مصادیق اضرار به نفس به شمار می آید و تابع حکم آن می باشد یا نه .

نقد و بررسی اجمالی ادله ای که در اثبات حرمت اضرار به نفس به آنها تمسک شده است :

  

آیه تهلکه :

و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه

 

گروهی از فقیهان شیعه و سنی برای استنباط حکم اضرار به نفس به این آیه استدلال کرده اند به این بیان که معنای تهلکه فنا و نابودی باشد . در این صورت نهی در آیه مولوی خواهد بود و حکم به حرمت مشخص می شود ( اگر به معنای عذاب باشد نهی ارشادی است ) .

بر اساس این مفاد که از آیه استنباط می شود انجام و تحقق هر گونه فعلی از ناحیه مکلف که موجب از بین رفتن توان و قدرت او و به عبارت دیگر هر نوع عملی که از نظر عرف ، غالباً‌ زمینه نابودی توانایی ها را فراهم می آورد ، مشمول نهی و حکم تحریم قرار خواهد گرفت . 

به عبارت دیگر آیه مطلق بوده و هر چه موجب هلاکت گردد به مقتضای اصاله التطابق بین ظهور و مراد جدی ، در مراد جدی آیه شریفه داخل است . خواه چنین امری در جنبه افراط باشد و خواه تفریط . در قالب یک مثال : چنانکه بخل و امساک از انفاق در زمان جنگ سبب از بین رفتن نیرو و تسلط دشمن می گردد ، تبذیر و انفاق جمیع دارایی نیز ، فقر و تنگدستی را در پی دارد که این نیز موجب هلاکت در زندگی و نابودی مروت و کرامت انسان خواهد شد .در تفسیر المیزان بیان شده که اختلاف روایات در معنی آیه ، مؤید آن است که مفاد آیه مطلق است و شامل افراط و تفریط می شود .

یکی دیگر از مؤیدات ، فهم فقیهان دو فرقه از مفاد آیه است .

از علمای شیعه مرحوم شهید اول در « ذکری » ، شیخ انصاری، صاحب « حدائق » و صاحب جواهر .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مواد مخدر حرام یا مباح

دانلود خوردنیهای حلال و حرام در قرآن 10ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود خوردنیهای حلال و حرام در قرآن 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  Word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


 قسمتی از محتوای متن 

 

تعداد صفحات : 11 صفحه

خوردنیهای حلال و حرام در قرآن - ۲۰ آیه قرآن مشخصا توصیه به خوردن چیزهای پاک می کند.
چیزهای حلال و حرام در آیات زیر شرح داده شده اند ۱- سوره: ۶ , آیه: ۱۴۵ قُل لاَّ أَجِدُ فِی مَا أُوْحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿145﴾ بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورنده‏اى که آن را مى‏خورد هیچ حرامى نمى‏یابم مگر آنکه مردار یا خون ریخته یا گوشت‏خوک باشد که اینها همه پلیدند یا [قربانیى که] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده باشد پس کسى که بدون سرکشى و زیاده‏خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است ۲- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۴ فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَاشْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿114﴾ پس از آنچه خدا شما را روزى کرده است‏حلال [و] پاکیزه بخورید و نعمت‏خدا را اگر تنها او را مى‏پرستید شکر گزارید ۳- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۵ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿115﴾ جز این نیست که [خدا] مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده حرام گردانیده است [با این همه] هر کس که [به خوردن آنها] ناگزیر شود و سرکش و زیاده‏خواه نباشد قطعا خدا آمرزنده مهربان است ۴- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۶ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ ﴿116﴾ و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‏پردازد مگویید این حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بندید زیرا کسانى که بر خدا دروغ مى‏بندند رستگار نمى‏شوند ۵- سوره: ۵ , آیه: ۳ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿3﴾ بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه به نام غیر خدا کشته شده باشد و [حیوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [که زنده دریافته و خود] سر ببرید و [همچنین] آنچه براى بتان سربریده شده و [نیز] قسمت کردن شما [چیزى را] به وسیله تیرهاى قرعه این [کارها همه] نافرمانى [خدا]ست امروز کسانى که کافر شده‏اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیده‏اند پس از ایشان مترسید و از من بترسید امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت‏خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم و هر کس دچار گرسنگى شود بى‏آنکه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى تردید خدا آمرزنده مهربان است ۶- سوره: ۵ , آیه: ۴ یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ فَکُلُواْ مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَیْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿4﴾ از تو مى‏پرسند چه چیزى براى آنان حلال شده است بگو چیزهاى پاکیزه براى شما حلال گردیده و [نیز صید] حیوانات شکارگر که شما بعنوان مربیان سگهاى شکارى از آنچه خدایتان آموخته به آنها تعلیم داده‏اید [براى شما حلال شده است] پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشته‏اند بخورید و نام خدا را بر آن ببرید و پرواى خدا بدارید که خدا زودشمار است ۷- سوره: ۵ , آیه: ۵ الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿5﴾ امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده و طعام کسانى که اهل کتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاکدامن از مسلمان و زنان پاکدامن از کسانى که پیش از شما کتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانى دوست‏خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است ۸- سوره: ۶ , آیه: ۱۱۸ فَکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ بِآیَاتِهِ مُؤْمِنِینَ ﴿118﴾ پس اگر به آیات او ایمان دارید از آنچه نام خدا [به هنگام ذبح] بر آن برده شده است بخورید ۹- سوره: ۶ , آیه: ۱۱۹ وَمَا لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَثِیرًا لَّیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ ﴿119﴾ و شما را چه شده است که از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمى‏خورید با اینکه [خدا] آنچه را بر شما حرام کرده جز آنچه بدان ناچار شده‏اید براى شما به تفصیل بیان نموده است و به راستى بسیارى [از مردم دیگران را] از روى نادانى با هوسهاى خود گمراه مى‏کنند آرى پروردگار تو به [حال] تجاوزکاران داناتر است ۱۰- سوره: ۶ , آیه: ۱۲۱ وَلاَ تَأْکُلُواْ مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ ﴿121﴾ و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخورید چرا که آن قطعا نافرمانى است و در قیقت‏شیطانها به دوستان خود وسوسه مى‏کنند تا با شما ستیزه نمایند و اگر اطاعتشان کنید قطعا شما هم مشرکید ۱۱- سوره: ۵ , آیه: ۸۷ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ﴿87﴾ اى کسانى که ایمان آورده‏اید چیزهاى پاکیزه‏اى را که خدا براى [استفاده] شما حلال کرده حرام مشمارید و از حد مگذرید که خدا از حدگذرندگان را دوست نمى‏دارد ۱۲- سوره: ۵ , آیه: ۸۸ وَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلاَلاً طَیِّبًا وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِیَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿88﴾ و از آنچه خداوند روزى شما گردانیده حلال و پاکیزه را بخورید و از آن خدایى که بدو ایمان دارید پروا دارید ۱۳- سوره: ۵ , آیه: ۹۰ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿90﴾ اى کسانى که ایمان آورده‏اید شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند پس از آنها دورى گزینید باشد که رستگار شوید ۱۴- سوره: ۵ , آیه: ۹۶ أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّکُمْ وَلِلسَّیَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِیَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿96﴾ صید دریا و ماکولات آن براى شما حلال شده است تا براى شما و مسافران بهره‏اى باشد و[لى] صید بیابان مادام که محرم مى‏باشید بر شما حرام گردیده است و از خدایى که نزد او محشور مى‏شوید پروا دارید ۱۵- سوره: ۱۰ , آیه: ۵۹ قُلْ أَرَأَیْتُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ لَکُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلاَلاً قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُونَ ﴿59﴾ بگو به من خبر دهید آنچه از روزى که خدا براى شما فرود آورده [چرا] بخشى از آن را حرام و [بخشى را] حلال گردانیده‏اید بگو آیا خدا به شما اجازه داده یا بر خدا دروغ مى‏بندید ۱۶- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۴ وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿14﴾ و اوست کسى که دریا را مسخر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید و پیرایه‏اى که آن را مى‏پوشید از آن بیرون آورید و کشتیها را در آن شکافنده [آب] مى‏بینى و تا از فضل او بجویید و باشد که شما شکر گزارید ۱۷- سوره: ۷ , آیه: ۳۱ یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ﴿31﴾ اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید و[لى] زیاده‏روى مکنید که او اسرافکاران را دوست نمى‏دارد ۱۸- سوره: ۲۳ , آیه: ۵۱ یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ ﴿51﴾ اى پیامبران از چیزهاى پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید که من به آنچه انجام مى‏دهید دانایم ۱۹- سوره: ۲ , آیه: ۱۶۸ یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿168﴾ اى مردم از آنچه در زمین است‏حلال و پاکیزه را بخورید و از گامهاى شیطان پیروى مکنید که او دشمن آشکار شماست ۲۰- سوره: ۴۰ , آیه: ۷۹ اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْکَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ ﴿79﴾ خدا [همان] کسى است که چهارپایان را براى شما پدید آورد تا از برخى از آنها سوارى گیرید و از برخى از آنها بخورید .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود خوردنیهای حلال و حرام در قرآن 10ص

دانلود مقاله کامل درباره سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره سخنان ناروا و گفتارهاى حرام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره سخنان ناروا و گفتارهاى حرام


دانلود مقاله کامل درباره سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 26

 

سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

هفتمین آفت مناظره ، سخنان ناروا از قبیل دروغ و غیبت و امثال آنها است که از لوازم کینه توزى و بلکه از نتایج مناظره مى باشد؛ زیرا مناظره نادرست ، هرگز از نقل سخنى که به منظور نکوهش و توهین به صاحب آن سخن ، ایراد مى شود عارى نیست . بنابراین مناظره کننده سخنان طرف را تحریف و دگرگونه وانمود مى کند، و در نتیجه مرتکب دروغ و افتراء و دغلکارى مى گردد. و گاهى نیز آشکارا طرف خویش را جاهل و احمق قلمداد مى نماید و نادان و نابخرد برمى شمارد. پیدا است که ثمره این کار عبارت از این است که فرد آبرومندى را بى آبرو مى سازد و حرمت او را از میان مى برد.
همه رفتار سابق الذکر از گناهان کبیره مى باشد، و به گونه اى در قرآن و حدیث نسبت به آنها تهدید شده است که مى توان گفت که شعار آن از حد احصاء بیرون است . براى اطلاع از نکوهش غیبت ، همینقدر کافى است که خداوند متعال این عمل را به ((اکل میته )) یعنى خوردن گوشت مردار تشبیه کرده و مى فرماید:
(( ((و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاءکل لحم اخیه میتا فکرهتموه (444) )).
نباید هیچیک از شما در غیاب دیگرى از او بدگوئى کند، آیا هیچیک از شما دوست مى دارد که گوشت بدن برادر مرده خود را بخورد؟ بدیهى است که از چنین کارى متنفر و بیزار مى باشید.
نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((تمام شئون و حیثیات یک مسلمان بر مسلمان دیگر حرام ، یعنى از حرمت و اعتبار برخوردار است : خون ، مال و آبروى او داراى حرمت مى باشد(445) )) و غیبت ، مسئله اى است که در ارتباط با آبروى مسلمان مى باشد، (یعنى کسى که از دیگرى غیبت مى کند در حقیقت به حریم آبروى او تجاوز مى کند).
و نیز فرمود: ((از غیبت کردن بر حذر باشید؛ زیرا غیبت از لحاظ جرم و گناه ، سخت تر و بدتر از زنا است ؛ چون ممکن است گاهى انسان ، گرفتار زنا گردد و توبه کند و خداوند هم توبه او را بپذیرد. اما کسى که غیبت مى کند - تا آنگاه کسى که از او غیبت شده است ، او را مورد عفو و گذشت قرار ندهد - مشمول آمرزش پروردگار واقع نمى شود(446) )).
براء مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) براى ما سخنرانى مى کرد که حتى جوجه پرنده ها و یا دختران نوجوانى که در لانه ها و خانه هاى خود اقامت داشتند صداى آنحضرت را مى شنیدند و آنرا درک مى کردند. رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) ضمن این سخنرانى فرمود: اى مردمى که با زبان اظهار ایمان مى نمائید؛ ولى قلب و درون شما از دین و ایمان تهى است ، از غیبت کردن بپرهیزید و در صدد پى جوئى از عیوب و نقائص برادران مسلمان برنیائید؛ زیرا اگر کسى نسبت به عیوب دیگران ، کنجکاو باشد خدا نیز از عیوب وى پى جوئى مى کند. و کسیکه خداوند متعال از خرده ها و عیوبش پى جوئى کند او را - حتى در میان خانه اش - رسوا و بى آبرو مى سازد(447) )).
از امام صادق (علیه السلام ) است که فرمود: ((اگر یک فرد باایمان درباره یک فرد مؤ من ، آنچه از زشتیها که با چشمان خود در او دیده و یا با گوش خود راجع به وى شنیده ، براى دیگران بازگو کند (در صورتیکه طرف راضى نباشد) از جمله کسانى است که خداوند در مورد آنها مى گوید:
(( ((ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم (448) )).
محققا کسانى که مایلند بدیها و زشتیهاى افراد باایمان در میان جامعه شایع و افشاء گردد، براى آنان شکنجه اى دردناک در پیش است .
نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((غیبت مؤ من - از لحاظ اهمیت جرم و گناه - سخت تر از سى بار زنا کردن است )). و در حدیثى دیگر آمده است که ((غیبت ، سخت تر از سى و شش بار زنا کردن مى باشد)).
بحث و گفتار درباره غیبت - اگر بطور کامل مطرح گردد - به طول مى انجامد، و هدف ما در اینجا اشاره به اصول و ریشه هاى اینگونه رذائل اخلاقى است .
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که فرمود: ((اگر کسى راجع به مؤ منى ، مطالبى را بازگو کند که بدانوسیله آبروى او را از میان ببرد، و سازمان شخصیت و جوانمردى او را ویران نماید، و حیثیت او را لکه دار سازد، تا آنکه از دیدگاه مردم سقوط کند، خداوند متعال وى را از حدود و مرزهاى ولایت و دوستى خود بیرون مى راند و در حوزه ولایت و دوستى شیطان وارد مى سازد، و شیطان نیز از دوستى وى استقبال نمى کند و او را نمى پذیرد(449) )).
امام صادق (علیه السلام ) در گزارش حدیثى که مى گوید: ((عیب مؤ من بر مؤ منان دیگر حرام است )) فرمود: ((منظور، صرفا این نیست که عیبى و نقصى از یک فرد مؤ من ، نمایان و مکشوف گردد و فقط تو آنرا ببینى ؛ بلکه مقصود این است که تو آن عیب و نقص را براى دیگران نقل نموده و از این طریق از او انتقاد کنى (450) )).
زراره از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام ) روایت کرده است که فرمودند: ((نزدیکترین مرزى که بنده خدا را به وادى کفر نزدیک مى سازد این است که او بر اساس دین و ایمان با فرد دیگرى طرح برادرى و دوستى برقرار سازد؛ ولى در زیر ماسک دوستى ، لغزشها و عیوب وى را برشمرده و در روز مبادا او را به وسیله آنها سرزنش کند(451) )).
ابوبصیر از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده است که رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((ناسزا گفتن به مؤ من ، فسق و گناه محسوب مى شود. جنگ با او به عنوان کفر و خروج از ایمان به شمار مى آید. خوردن گوشت او (یعنى غیبت کردن از او)، معصیتى است (نابخشودنى ). و حرمت مال او همسان با حرمت خون او مى باشد(452) )).
((
اگر یک فرد مؤ منى به برادر ایمانى خود ((اف )) بگوید (و بدینوسیله نسبت به او اظهار دلتنگى و تنفر کند)، در حقیقت از حدود و مرزهاى دوستى با وى خارج مى شود. و اگر به او بگوید ((تو دشمن من هستى )) قهرا یکى از آندو کافر و ناسپاس خواهند بود. خداوند متعال از مؤ منى که در باطن خود نسبت به برادران ایمانى خویش داراى نظر سوئى باشد هیچ عملى را نمى پذیرد(453) )).
فضیل (بن یسار) از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: ((هر انسانى - اگر در پیش روى مؤ منى به وى طعنه زند و شخصیت او را مخدوش سازد - به بدترین وضع مى میرد، و او نیز در خور آنست که به خیر و نیکى بازگشت نکند و بهره اى از آن نبرد(454) )).

تکبر و خودبزرگ بینى و برترى جوئى نسبت به دیگران 


هشتمین آفات و عواقب سوء مناظره ، تکبر و خودبزرگ بینى و ترفع و برترى بینى خود بر دیگران است . بحث و مناظره در جلسات و محافل ، همواره با تکبر بر اقران و همگنان و اظهار برترى بیش از اندازه نسبت به آنان ، همراه است و از این حالات نابسامان روانى ، جدائى پذیر نیست . آرى مناظره در محافل و مجالس در شرائطى صورت مى گیرد که انسان مى خواهد زیر بار حرف حق دیگران نرود و سعى مى کند آراء آنان را نپذیرد ولو آنکه حقانیت سخن آنها بر مناظره کننده کاملا ثابت و روشن گردد؛ چون از آن بیم دارد که مبادا غلبه و پیروزى آنان بر وى ثابت شود. و حتى اگر عجز و ناتوانى ومغلوبیت او نیز براى دیگران محرز و علنى شود حاضر نیست صریحا به اشتباه خویش اعتراف کند و بگوید: ((من اشتباه کرده ام و حق همان است که طرف مقابل او مى گوید)). چنین روحیه اى ، نمایانگر کبر و خودبزرگ بینى است ، همان کبر و خودبزرگ بینى که نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) (در مقام بیان نکوهش آن ) فرموده است : ((اگر کبر و خودبزرگ بینى - حتى به مقدار ذره اى - در قلب کسى وجود داشته باشد، به بهشت راه ندارد))(455) .
پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) ضمن حدیثى - که در بحثهاى گذشته از آن یاد کردیم - کبر و منش هاى نابخردانه را به ((بطر الحق و غمص ‍ الناس )) تعبیر فرمود. منظور از ((بطرالحق ))، مردود ساختن سخن گوینده آن و عدم اعتراف به حقانیت آن پس از اثبات و محرز بودن حقانیت آن است . و منظور از ((غمص الناس )) پست و حقیر شمردن مردم مى باشد.
چنان مناظره کننده کذائى در صدد است که حق و حقیقت - با وجود اینکه کاملا براى وى واضح و روشن است - از نظر دیگران مخفى مانده تا بتواند آنرا بر گوینده ، رد نموده و احیانا وى را تحقیر کند؛ چون مى پندارد که فقط او محق است و طرف او به حق آشنائى ندارد و به باطل مى اندیشد. و نیز تصور مى کند که طرف او فاقد ملکه و نیروى علمى و قابلیت شناخت قوانینى است که علم و دانش را براى انسان به ارمغان مى آورد.
از نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) روایت شده که خداوند متعال فرمود: شکوه و عظمت ، پوشش مرا تشکیل میدهد و کبریاء و بزرگى ، رداء مرا مى نمایاند. اگر کسى در این دو سمت و صفت الهى با من به نزاع و هماوردى برخیزد او را در هم شکسته و نابودش مى سازم (456) )).
از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((عظیم ترین و پرمخاطره ترین کبر، عبارت از ((غمص ‍ الخلق و سفه الحق ))، یعنى خوار شمردن مردم و سبک انگارى حق است . راوى مى گوید: به آن حضرت عرض کردم ((غمص الخلق و سفه الحق )) چیست ؟ فرمود: محتواى این تعبیر آنست که تو حق را نشناسى و در برابر حق ، نادانى کنى و از اهل حق ، خرده گیرى کرده و بیجهت آنها را مورد انتقاد قرار دهى .
اگر کسى با چنین روحیه اى با افراد جامعه رفتار کند در حقیقت با شئون خداوند متعال به نزاع و درگیرى برخاسته و با او در عظمت و کبریائى و بزرگیش به هماوردى و همتائى دست یازیده است (457) )).
حسین بن ابى العلاء گفته است از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که مى فرمود: ((کبر و خودبزرگ بینى در هر طائفه و نژادى از مردمان بد سیرت وجود دارد، در حالیکه این صفت و چنین خصیصه اى ، جامه و تن پوشى است که صرفا بر قامت وجود الهى ، موزون مى باشد. اگر کسى در این صفت با خداوند متعال درگیر شود، خداى عز و جل - جز پستى و حقارت و فرومایگى - هیچگونه حالتى را در او فزونى نمى بخشد(458) )).
از همان امام (علیه السلام ) سؤ ال کردند: ((کمترین و ناچیزترین درجه الحاد و بیدینى چیست ؟ فرمود: کبر و خودبزرگ بینى ، پائین ترین درجات الحاد و بى ایمانى است ))(459) .
زراره از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام ) چنین روایت کرده است که فرمودند: ((آنکه ذره اى کبر در قلب او وجود دارد، وارد بهشت نخواهد شد.))(460)
(
محمد بن ) عمر بن یزید مى گوید به امام صادق (علیه السلام ) عرض کردم : من غذاى خوب و گوارا تناول مى کنم ، و بوى خوش و عطر را استشمام کرده و از آن لذت مى برم ، و بر مرکب چابک و راهوار سوار مى شوم ، و نوکرى هم در پى من حرکت مى کند. آیا به نظر شما در اینگونه بهره گیرى هاى مادى و رفتار من ، تجبر و بزرگ منشى و کبر وجود دارد که من باید از آنها بر حذر باشم ؟ امام صادق (علیه السلام ) اندکى درنگ نمود و سر به زیر انداخت و سپس فرمود: ((جبار ملعون و متکبرى که از رحمت و مهر الهى مطرود مى باشد، عبارت از کسى است که با افراد جامعه با حالت ((غمص )) در ارتباط است و در برابر حق و حقیقت نادانى و بى خردى کند. عمر بن یزید عرض کرد: من حق را مى شناسم و نسبت به آن ناآگاه و منکر نیستم و در برابر آن نادانى نمى کنم ؛ نمى دانم معنى و مفهوم ((غمص )) چیست ؟ فرمود:
((
غمص )) عبارت از کسى است که مردم را تحقیر نموده و به آنها زور گوید و نسبت به آنها تکبر ورزد. این چنین فردى همان مصداق ((جبار)) و متکبر و گردنکش مى باشد))(461) .
ابوحمزه ثمالى از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که گفت : رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((خداوند متعال در روز قیامت با سه دسته از مردم هم سخن نمى گردد و به آنان با دید لطف و مرحمت نمى نگرد، و آنها را از آلودگى و زشتى رفتار، مبرى و پاکیزه نمى سازد. براى این سه گروه شکنجه اى دردناک فراهم مى باشد: (پیر و سالخورده زناکار، و سلطان جبار، و فقیر خودخواه ، لذا) پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) ((جباران و متکبران )) را در شمار این سه گروه یاد کرد))(462) .

کنجکاوى از عیوب مردم و خرده گیرى از آنها 

نهمین آفت و عارضه زیان بخش مناظره ، پى گیرى و تجسس از عیوب و زشتیهاى افراد جامعه مى باشد. شخص که مناظره مى کند در صدد یافتن و جستجوى لغزش زبانى و یا لغزشهاى دیگر در بیان طرف خود مى باشد تا آنرا براى روز مبادا! براى خود علیه طرف ذخیره و آماده ساخته و وسیله اى براى تحکیم مبانى سخن و شخصیت خود، و ابزارى براى پاکى کاذب خویش قرار دهد، و یا احیانا کمبود و نقائص خود را بدان وسیله جبران و دفع نماید.
حتى چنین حالتى براى بى خبران و افرادى که از مجارى علم و دانش ، جویاى دنیا هستند نفوذ و گسترش پیدا مى کند؛ لذا از کم و کیف حالات و عیوب و نقائص طرف مقابل خود، تحقیق و کنجکاوى مى نمایند تا در پى آن ، چنین عیوب و نواقص را در حضور وى به رخ او کشیده و شفاها آنها را در برابر او مطرح سازند. و احیانا فردى این چنین مى کوشد این عیوب را دلیل و دستاویزى براى کوباندن طرف قرار داده و به اطرافیان مى گوید: دیدید چگونه طرف را شرمسار و بى آبرو ساختم ؟!! و از این قبیل افکار و رفتار ناستوده اى که بى خبران از دین و ایمان ، و رهروان طریقه شیطان و ابلیس مآبان ، دچار و گرفتار آن مى باشند؛ در حالیکه خداوند متعال فرمود: ((و لاتجسسوا))(463) یعنى در حالات و کیفیات رفتار مردم تجسس نکنید.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((اى مؤ منان ، مؤ منانى که زبان شما گویاى ایمان است ؛ ولى این ایمان در قلب شما نفوذ نکرده است ، از عیوب و زشتیهاى مردم کاوش نکنید. اگر کسى در صدد کاویدن و پى جوئى از عیوب و خرده هاى دیگران برآید، خداوند متعال نیز خرده ها و نواقص او را پى جوئى مى کند. و کسى که خداى مهربان در صدد کنجکاوى عیوب وى برآید او را - حتى در درون خانه اش - رسوا مى کند))(464) .
از امام صادق (علیه السلام ) است که فرمود: دورترین و بیگانه ترین انسان از خداوند متعال ، عبارت از کسى است که با فردى دیگر طرح برادرى و الفت ببندد، و در صدد آن باشد که لغزشهایش را ذخیره کند تا در روز و فرصت مناسبى به وسیله آنها وى را مورد ملامت و سرزنش قرار دهد))(465) (و شخصیت او را در هم بکوبد و آبروى او را از میان بردارد).

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

دانلود پایان نامه ضمانت اجرای کیفری تظاهر به عمل حرام در پرتو فقه امامیه و حقوق جزای ایران

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پایان نامه ضمانت اجرای کیفری تظاهر به عمل حرام در پرتو فقه امامیه و حقوق جزای ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه ضمانت اجرای کیفری تظاهر به عمل حرام در پرتو فقه امامیه و حقوق جزای ایران


دانلود پایان نامه ضمانت اجرای  کیفری تظاهر به عمل حرام در پرتو فقه امامیه و حقوق جزای ایران

از دیر باز اخلاق و عفّت عمومی مورد حمایت و حراست ادیان الهی، سلاطین و قانونگذار جوامع مختلف قرار گرفته است. منع ارتکاب محرّمات شرعی به ویژه ارتکاب علنی اعمال منافی عفّت نیز، به خاطر این حمایّت و حراست است. دین مبین اسلام نیز هرگونه تظاهر و تجاهر به معاصی را به شدّت نهی و منع نموده و ضمن ستودن تلاش برای اختفای معصیّت خود و دیگران به مرتکب وعده آمرزش داده است. بی تردید تظاهر به ارتکاب محرّمات به خصوص اعمال منافی عفّت حاصلی جزء اشاعه فساد، هتک حرمت و آلوده شدن فضای معنوی جامعه نخواهد داشت و در اسلام با هر کاری که جوّ جامعه را مسموم یا آلوده کند شدیداً مبارزه شده است اگر می بینیم که در اسلام با غیبت شدیداً مبارزه شده یکی از فلسفه هایش این است که غیبت عیوب پنهانی را آشکار می سازد و حرمت جامعه را جریحه دار می کند. اگر دیده می شود که در اسلام دستور عیب پوشی داده شده یک دلیلش همین است که گناه جنبه عمومی و همگانی پیدا نکند، اگر می بینیم که گناه آشکار اهمیّتش بیش از گناه مستور و پنهان است نیز دلیلش همین است. حضرت امام علی (ع) به اجتناب از تظاهر به ارتکاب معاصی سفارش نموده و می فرمایند: «ایّاک و المجاهره بالفجور فانّهُ من اشد الماثم» بر تو باد به دوری از آشکارا به گناهان برخاستن که آن از سخت ترین گناهان است.[1]

در شریعت اسلام قبح آشکار نمودن گناه و تجاهر به آن به حدّی است که حتّی اظهار کننده آن نیز مورد سرزنش و ملامت قرار گرفته است در روایت است که حضرت علی (ع) به مردی که چهار مرتبه اقرار به زنا کرد خشمگین شد و فرمود: «ما اقبح بالرجل منکم أن بعض هذه الفواحش فیفضح نفسه علی رؤوس الملاء افلا تاب فی بیته، فوالله لتوبته فیما بینه و بین الله افضل من اقامتی علیه الحدّ»[2] برای مرد چه قبیح است که برخی از گناهان زشت را مرتکب می شود سپس خود را در میان مردم رسوا و مفتضح می کند، چرا او در خانه خود توبه نکرد، به خدا سوگند توبه او بین خود و خدایش هر آنچه برتر از جاری شدن حدّ بر اوستو مؤلّف القواعد الفقهیه عدم ستر معصیّت و تظاهر و تجاهر به آنرا نشانه تجرّی بر خدا و از موجبات تبدیل گناهان صغیره به کبیره بر شمرده است.[3]

قانونگذار ایرانی پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، در راستای تحقق اصل چهارم و هفتادو هفتم قانون اساسی، در تدوین قوانین موضوعه به منابع فقهی و اسلامی به عنوان مهمترین منبع قانونگذاری خود توجّه خاص داشته است و همگام با آن به مصالح و مقتضیّات اجتماع امروزی نیز نظر افکنده است. در این راستا، مقننّن با وارد کردن مفاهیم رایج در حقوق اسلامی، در مجموعه حقوق موضوعه کشور و در جهت تقریب این دو سیستم به وضع پاره ای از قوانین کیفری پرداخته است. مادّه 638 ق.م.ا در زمره این دسته از قوانین است. در مادّه مزبور «تظاهر به عمل حرام» جرم دانسته شده و مشمول مجازات قرار گرفته است. تلاش مقننّن در جهت حمایّت از ارزشهای مذهبی دین مبین اسلام و هنجارهای اخلاقی جامعه، در خور تحسین و ستایش است.

امّا نباید از نظر دور داشت که ایجاد هماهنگی بین نظام حقوق اسلام و سیستم حقوق موضوعه، مستلزم رعایت قانون اساسی و موازین اسلامی و اصول پذیرفته شده حقوقی است.

مادّه 638 ق.م.ا همانند بسیاری از مواد دیگر قوانین پس از انقلاب، به خصوص قوانین جزایی، مصون از اشتباه در تدوین نبوده است.


[1] - غرر الحکم، ج1، ص 151، شماره 49.

[2] - وسائل الشیعه، ج18، باب 16از ابواب مقدّمات حدود، ص327.

[3] - موسوی بجنوردی، سیّد میرزا، القواعد الفقهیّه، ج7، رساله فی التّوبه، چاپ دوّم، مؤسسه اسماعلیان، 1410 ﻫ ق ، ص319.

مقدمه    12
فصل اول: کلیّات    16
مبحث اول: ضمانت اجرا     17
گفتار اول: تعریف ضمانت اجرا     17
گفتار دوم: ضمانت اجرای کیفری     18
گفتار سوم: ضمانت اجرای کیفری در فقه اسلامی    19
مبحث دوم: برّرسی مفهوم جرم و گناه و رابطه آن دو    19
گفتار اول: بررسی و مقایسه فقهی و حقوقی جرم    20
بند اول: تعریف لغوی جرم     20
بند دوم: جرم در قرآن    20
بند سوم: مفهوم جرم از دیدگاه حقوقدانان    22
بند چهارم: مفهوم جرم از دیدگاه فقهای اسلامی    23
گفتار دوم: بررسی واژه جرم و گناه در اصطلاح فقهاء و ارتباط آنها با جرم    26
بند اول: فعل حرام در قرآن و سنّت    26
بند دوم: تعریف فقهی فعل حرام    38
بند سوم: تعریف گناه    40
بند چهارم: گناهان کبیره و صغیره    41
بند پنجم: ارتباط گناه با فعل حرام    45
بند ششم: ارتباط با گناه و فعل حرام    49
مبحث سوم: مصادیق فعل حرام    52
گفتار اول: محرماتی که نوع و میزان مجازاتشان در شرع تصریح شده    52
گفتار دوم: اقسام محرّمات در قوانین کیفری ایران    53
گفتار سوم: محرّماتی که نوع و میزان مجازاتشان در شرع تصریح نشده    54
بند اول: محرّمات شرعی (اعمالیکه حرمتشان در شرع تصریح شده)    56
بند دوم: محرّمات حکومتی (اعمالیکه به تشخیص حکومت اسلامی با مصالح اجتماعی مغایر می باشند)    58
گفتار چهارم: تعزیرات معیّنه در شرع    61
بند اول : قرار گرفتن دو مرد زیر یک پوشش    61
بند دوم : قرار گرفتن یک مرد و یک زن زیر یک پوشش    63
بند سوم : جماع با همسر در روز ماه رمضان    63
بند چهارم : ازدواج با کنیز بدون اذن زن آزاد    64
بند پنجم : از بین بردن بکارت دختری با انگشت    65
فصل دوم: بررسی ضمانت اجراهای کیفری و مبنای اعمال آنها و نظرات فقهاء در مورد تعزیر ارتکاب اعمال حرام و اهداف آن    66
مبحث اول: انواع ضمانت اجراهای کیفری در اسلام    67
گفتار اول: حدّ    70
بند اول: معنای لغوی    70
بند دوم: معنای حدّ در قرآن    71
بند سوم: معنای حدّ در روایات    71
گفتار دوم: تعزیر    73
بند اول: معنای لغوی    73
بند دوم: معنای تعزیر در قرآن و سنّت    74
بند سوم: تفاوت حدّ و تعزیر    75
گفتار سوم: قصاص    76
بند اول: معنای لغوی    76
بند دوم: معنای اصطلاحی    77
گفتار چهارم: دیه    77
بند اول: معنای لغوی    77
بند دوم: معنای اصطلاحی     78
مبحث دوم: بررسی مبانی حق مجازات در اسلام    78
گفتار اول: نظریّه حقوق الهی    78
گفتار دوم: نظریه سیاسی اجتماعی (جلوگیری از اختلال نظم)    81
گفتار سوم: نظریه حقوقی (ضرورت ضمانت اجرای کیفری)    82
مبحث سوم: بررسی نظرات فقهاء و اهداف اجراها در جرایم عفافی مستوجب نعزیر    85
گفتار اول: نظرات فقها در مورد تعزیر در ارتکاب عمل حرام    85
بند اول: نظرات فقهای عامه     85
بند دوم: نظرات فقهای امامیه    87
گفتار دوم: اهداف مجازاتها در جرایم عفافی مستوجب تعزیر    90
بند اول: در جرم آمیزش با حیوانات    90
بند دوم: در جرم عفافی ازاله بکارت از دختر باکره    91
بند سوم:در جرم عفافی استمناء    92
بند چهارم: در اعمال منافی عفّت    93
فصل سوم: تحلیل و بررسی ماده 638    96
مبحث اول: تشریح عناصر جرایم موضوع متن ماده 638 قانون مجازات اسلامی     97
گفتار اول: عنصر قانونی    97
گفتار دوم: عنصر مادی    100
بند اول: رفتار مادی فیزیکی    101
بند دوم: شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم تظاهر به ارتکاب عمل
حرام                                                                                         102
الف: شرایط و اوضاع و احوال مشترک بین دو جرم موضوع ماده 638    102
1- شخصیّت مرتکب    102
2- تظاهر به عمل باید به نحو علن باشد    103
3- محل ارتکاب باید در انظار و اماکن عمومی و معابر باشد    105
1-3- اماکن عمومی    105
2-3- معابر    106
3-3- انظار عمومی     107
ب: شرایط اختصاصی جرایم قسمت اول و دوم ماده 638    107
1- شرایط قسمت اول ماده: عمل حرام ارتکاب یافته باید دارای کیفر معیّن در قاتون باشد    107
2- شرایط قسمت دوم ماده: ارتکاب عمل حرام یافته باید موجب جریحه دار شدن عف،عمومی شود    109
1-2- تعریف عفّت عمومی و مفهوم جریحه دار کردن عفّت عمومی    109
2-2- افعال تحت شمول قسمت دوم ماده 638    110
بند سوم: نتیجه مجرمانه    114
          گفتار سوم: عنصر معنوی    114
بند اول: سوء نیّت عام    115
بند دوم: سوء نیّت خاص    117
مبحث دوم: اصل قانونی بودن جرم و مجازات در ماده 638 ق.م.ا.    118
گفتار اول: استناد به منابع فقهی و اسلامی یا فتاوی معتبر    122
گفتار دوم: مستندات قانونی مراجعه به منابع معتبر اسلامی و فتاوی معتبر    123
بند اول: بحث و بررسی پیرامون اصل 167 قانون اساسی و موقعیّت آن در حقوق موضوعه    124
بند دوم: بررسی پیرامون ماده 214 قانون آیین دادرسی دادگاهای عمومی و انقلاب در امور کیفری و موقعیّت آن در حقوق موضوعه    125
مبحث سوم: تعدد یا تکرار جرم تظاهر به ارتکاب عمل حرام    129
مبحث چهارم: مجازات جرم تظاهر به عمل حرام    130
نتیجه گیری و پیشنهادها    132
منابع    136

شامل 144 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه ضمانت اجرای کیفری تظاهر به عمل حرام در پرتو فقه امامیه و حقوق جزای ایران

دانلودمقاله - سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله - سخنان ناروا و گفتارهاى حرام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


هفتمین آفت مناظره ، سخنان ناروا از قبیل دروغ و غیبت و امثال آنها است که از لوازم کینه توزى و بلکه از نتایج مناظره مى باشد؛ زیرا مناظره نادرست ، هرگز از نقل سخنى که به منظور نکوهش و توهین به صاحب آن سخن ، ایراد مى شود عارى نیست . بنابراین مناظره کننده سخنان طرف را تحریف و دگرگونه وانمود مى کند، و در نتیجه مرتکب دروغ و افتراء و دغلکارى مى گردد. و گاهى نیز آشکارا طرف خویش را جاهل و احمق قلمداد مى نماید و نادان و نابخرد برمى شمارد. پیدا است که ثمره این کار عبارت از این است که فرد آبرومندى را بى آبرو مى سازد و حرمت او را از میان مى برد.
همه رفتار سابق الذکر از گناهان کبیره مى باشد، و به گونه اى در قرآن و حدیث نسبت به آنها تهدید شده است که مى توان گفت که شعار آن از حد احصاء بیرون است . براى اطلاع از نکوهش غیبت ، همینقدر کافى است که خداوند متعال این عمل را به ((اکل میته )) یعنى خوردن گوشت مردار تشبیه کرده و مى فرماید:
(( ((و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاءکل لحم اخیه میتا فکرهتموه (444) )).
نباید هیچیک از شما در غیاب دیگرى از او بدگوئى کند، آیا هیچیک از شما دوست مى دارد که گوشت بدن برادر مرده خود را بخورد؟ بدیهى است که از چنین کارى متنفر و بیزار مى باشید.
نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((تمام شئون و حیثیات یک مسلمان بر مسلمان دیگر حرام ، یعنى از حرمت و اعتبار برخوردار است : خون ، مال و آبروى او داراى حرمت مى باشد(445) )) و غیبت ، مسئله اى است که در ارتباط با آبروى مسلمان مى باشد، (یعنى کسى که از دیگرى غیبت مى کند در حقیقت به حریم آبروى او تجاوز مى کند).
و نیز فرمود: ((از غیبت کردن بر حذر باشید؛ زیرا غیبت از لحاظ جرم و گناه ، سخت تر و بدتر از زنا است ؛ چون ممکن است گاهى انسان ، گرفتار زنا گردد و توبه کند و خداوند هم توبه او را بپذیرد. اما کسى که غیبت مى کند - تا آنگاه کسى که از او غیبت شده است ، او را مورد عفو و گذشت قرار ندهد - مشمول آمرزش پروردگار واقع نمى شود(446) )).
براء مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) براى ما سخنرانى مى کرد که حتى جوجه پرنده ها و یا دختران نوجوانى که در لانه ها و خانه هاى خود اقامت داشتند صداى آنحضرت را مى شنیدند و آنرا درک مى کردند. رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) ضمن این سخنرانى فرمود: اى مردمى که با زبان اظهار ایمان مى نمائید؛ ولى قلب و درون شما از دین و ایمان تهى است ، از غیبت کردن بپرهیزید و در صدد پى جوئى از عیوب و نقائص برادران مسلمان برنیائید؛ زیرا اگر کسى نسبت به عیوب دیگران ، کنجکاو باشد خدا نیز از عیوب وى پى جوئى مى کند. و کسیکه خداوند متعال از خرده ها و عیوبش پى جوئى کند او را - حتى در میان خانه اش - رسوا و بى آبرو مى سازد(447) )).
از امام صادق (علیه السلام ) است که فرمود: ((اگر یک فرد باایمان درباره یک فرد مؤ من ، آنچه از زشتیها که با چشمان خود در او دیده و یا با گوش خود راجع به وى شنیده ، براى دیگران بازگو کند (در صورتیکه طرف راضى نباشد) از جمله کسانى است که خداوند در مورد آنها مى گوید:
(( ((ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم (448) )).
محققا کسانى که مایلند بدیها و زشتیهاى افراد باایمان در میان جامعه شایع و افشاء گردد، براى آنان شکنجه اى دردناک در پیش است .
نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((غیبت مؤ من - از لحاظ اهمیت جرم و گناه - سخت تر از سى بار زنا کردن است )). و در حدیثى دیگر آمده است که ((غیبت ، سخت تر از سى و شش بار زنا کردن مى باشد)).
بحث و گفتار درباره غیبت - اگر بطور کامل مطرح گردد - به طول مى انجامد، و هدف ما در اینجا اشاره به اصول و ریشه هاى اینگونه رذائل اخلاقى است .
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که فرمود: ((اگر کسى راجع به مؤ منى ، مطالبى را بازگو کند که بدانوسیله آبروى او را از میان ببرد، و سازمان شخصیت و جوانمردى او را ویران نماید، و حیثیت او را لکه دار سازد، تا آنکه از دیدگاه مردم سقوط کند، خداوند متعال وى را از حدود و مرزهاى ولایت و دوستى خود بیرون مى راند و در حوزه ولایت و دوستى شیطان وارد مى سازد، و شیطان نیز از دوستى وى استقبال نمى کند و او را نمى پذیرد(449) )).
امام صادق (علیه السلام ) در گزارش حدیثى که مى گوید: ((عیب مؤ من بر مؤ منان دیگر حرام است )) فرمود: ((منظور، صرفا این نیست که عیبى و نقصى از یک فرد مؤ من ، نمایان و مکشوف گردد و فقط تو آنرا ببینى ؛ بلکه مقصود این است که تو آن عیب و نقص را براى دیگران نقل نموده و از این طریق از او انتقاد کنى (450) )).
زراره از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام ) روایت کرده است که فرمودند: ((نزدیکترین مرزى که بنده خدا را به وادى کفر نزدیک مى سازد این است که او بر اساس دین و ایمان با فرد دیگرى طرح برادرى و دوستى برقرار سازد؛ ولى در زیر ماسک دوستى ، لغزشها و عیوب وى را برشمرده و در روز مبادا او را به وسیله آنها سرزنش کند(451) )).
ابوبصیر از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده است که رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((ناسزا گفتن به مؤ من ، فسق و گناه محسوب مى شود. جنگ با او به عنوان کفر و خروج از ایمان به شمار مى آید. خوردن گوشت او (یعنى غیبت کردن از او)، معصیتى است (نابخشودنى ). و حرمت مال او همسان با حرمت خون او مى باشد(452) )).
((اگر یک فرد مؤ منى به برادر ایمانى خود ((اف )) بگوید (و بدینوسیله نسبت به او اظهار دلتنگى و تنفر کند)، در حقیقت از حدود و مرزهاى دوستى با وى خارج مى شود. و اگر به او بگوید ((تو دشمن من هستى )) قهرا یکى از آندو کافر و ناسپاس خواهند بود. خداوند متعال از مؤ منى که در باطن خود نسبت به برادران ایمانى خویش داراى نظر سوئى باشد هیچ عملى را نمى پذیرد(453) )).
فضیل (بن یسار) از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: ((هر انسانى - اگر در پیش روى مؤ منى به وى طعنه زند و شخصیت او را مخدوش سازد - به بدترین وضع مى میرد، و او نیز در خور آنست که به خیر و نیکى بازگشت نکند و بهره اى از آن نبرد(454) )).
8 - تکبر و خودبزرگ بینى و برترى جوئى نسبت به دیگران
هشتمین آفات و عواقب سوء مناظره ، تکبر و خودبزرگ بینى و ترفع و برترى بینى خود بر دیگران است . بحث و مناظره در جلسات و محافل ، همواره با تکبر بر اقران و همگنان و اظهار برترى بیش از اندازه نسبت به آنان ، همراه است و از این حالات نابسامان روانى ، جدائى پذیر نیست . آرى مناظره در محافل و مجالس در شرائطى صورت مى گیرد که انسان مى خواهد زیر بار حرف حق دیگران نرود و سعى مى کند آراء آنان را نپذیرد ولو آنکه حقانیت سخن آنها بر مناظره کننده کاملا ثابت و روشن گردد؛ چون از آن بیم دارد که مبادا غلبه و پیروزى آنان بر وى ثابت شود. و حتى اگر عجز و ناتوانى ومغلوبیت او نیز براى دیگران محرز و علنى شود حاضر نیست صریحا به اشتباه خویش اعتراف کند و بگوید: ((من اشتباه کرده ام و حق همان است که طرف مقابل او مى گوید)). چنین روحیه اى ، نمایانگر کبر و خودبزرگ بینى است ، همان کبر و خودبزرگ بینى که نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) (در مقام بیان نکوهش آن ) فرموده است : ((اگر کبر و خودبزرگ بینى - حتى به مقدار ذره اى - در قلب کسى وجود داشته باشد، به بهشت راه ندارد))(455) .
پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) ضمن حدیثى - که در بحثهاى گذشته از آن یاد کردیم - کبر و منش هاى نابخردانه را به ((بطر الحق و غمص ‍ الناس )) تعبیر فرمود. منظور از ((بطرالحق ))، مردود ساختن سخن گوینده آن و عدم اعتراف به حقانیت آن پس از اثبات و محرز بودن حقانیت آن است . و منظور از ((غمص الناس )) پست و حقیر شمردن مردم مى باشد.
چنان مناظره کننده کذائى در صدد است که حق و حقیقت - با وجود اینکه کاملا براى وى واضح و روشن است - از نظر دیگران مخفى مانده تا بتواند آنرا بر گوینده ، رد نموده و احیانا وى را تحقیر کند؛ چون مى پندارد که فقط او محق است و طرف او به حق آشنائى ندارد و به باطل مى اندیشد. و نیز تصور مى کند که طرف او فاقد ملکه و نیروى علمى و قابلیت شناخت قوانینى است که علم و دانش را براى انسان به ارمغان مى آورد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   22 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله - سخنان ناروا و گفتارهاى حرام