فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله و تحقیق درباره آزادی و جایگاه‌ آن در حکومت از نگاه قرآن

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله و تحقیق درباره آزادی و جایگاه‌ آن در حکومت از نگاه قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

آزادی و جایگاه آن در حکومت از نگاه قرآن

تعریف آزادی : در این باره تعریف های بسیاری وجود دارد ولی ساده ترین تعریفی که شده این است : « آزادی فقدان مانع و جلوگیری است»1

این تعریف اگرچه ساده است اما مبهم و چند پهلوست و بر اساس آن قضاوت در باب خوب یا بد بودن آزادی نیز بسیار مشکل خواهد شد . در تعریف دیگری گفته شده است : « آزادی قدرت داشتن برای انجام دادن هر کاریست که به دیگران زیان نمی رساند. » 2 طبق این تعریف حدود آزادی باید بوسیله قانون معین شود تا مشخص شود چه کاری به دیگران زیان می رساند و چه کاری به دیگران زیان نمی رساند .

لازم به ذکر است در بررسی مسئله آزادی توجه عمده پژوهش معطوف به آراء متفکران شیعه و معاصر بوده است و بر این مبنی انواع آزادی را می توان این گونه بیان کرد : 

1. آزادی تکوینی : انسان از نظر خلقت موجودی با شعور و اراده است و اختیار دارد ، یعنی اینکه وقتی انسان در برابر هر کاری که انجام آن امکان پذیر است قرار می گیرد به حسب طبیعت وجودیش نسبت به آن کار در نقطه ای قرار می گیرد که محل تلاقی دو راه است : انجام دادن و ترک کردن. پس انسان به حسب فطرت خود نسبت به انجام دادن یا ترک کردن کارها آزادی است و این همان « آزادی » است 3

2. آزادی تشریعی : به طور فی الجمله لازمه آزادی تکوینی آزادی دیگری است که « آزادی تشریعی » نام دارد . ( هر چند میزان این ملازمه را به طور دقیق نمی توان بیان کرد. ) به این معنی هیچ یک از افراد بشر حق ندارند مالک اراده و عمل دیگران بشود و آنها را را بنده خود سازد و انسان ها باید در تصمیم گیری هایشان آزاد باشند . 4 خداوند متعال می فرماید :

قل تعالوا الی کلمه سواء ... و لا یتخذ بعضنا اربابامن دون الله ( آل عمران ، 3/64)

 

در جای دیگر آمده است : 

ما کان بشر ... یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله ( آل عمران ، /79)

هیچ بشری حق ندارد بگوید به جای خداوند بندگان من باشید .

 

نگرشی دیگر به انواع ازادی ، تقسیم آن به دو نوع ازادی معنوی و آزادی اجتماعی است . لازم به ذکر است که این دو نوع مورد توجه ویژه قران کریم قرار گرفته و به عنوان اساسی ترین اهداف انبیاء در قرآن ذکر شده است و لذا نقطه کلیدی توجه ما نیز در این پژوهش به آن دو خواهد بود .

 

آزادی اجتماعی خود به انواع مختلف آزادی سیاسی ، آزادی بیان ، عقیده و ... تقسیم می شود .

الف ) آزادی اجتماعی : 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره آزادی و جایگاه‌ آن در حکومت از نگاه قرآن

دانلود مقاله کامل درباره 16 سال حکومت رضاخان

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره 16 سال حکومت رضاخان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه 2

معرفی رضاخان میرپنج 3

دوران فرمانفرایی رضاخانه 7

تقسیم بندی حکومت دوره رضا خان 6

وقایع تاریخی دوران حکومت 16 ساله رضا خان 8

نتیجه گیری 22

منابع 23

16 سال حکومت استبدادی رضاخان

پهلوی اول

مقدمه

22 بهمن سال 1357، روز خاتمه بیش از دو قرن حکومت پادشاهان در ایران بود. در طول تاریخ کشور ما، اکثر پادشاهان در مقابل منافع ملی، فرهنگ و ارزشهای مردم قرار داشتند اما خاطره تلخ پادشاهان قاجار و فجایع سیاه رژیم پهلوی فراموش نشدنی است در دوران قاجار سرآغاز بیداری مردم و ایجاد شکاف عمیق میان پادشاهان با خواست مردم بود که تبلور این مبارزه را در نهضت تنباکو و انقلاب مشروطه می توان دید و انحراف مشروطه از مشروعه و تبدیل فاصله پادشاهان با مردم به مقابله با خواست و اراده آنان در وقوع انقلاب اسلامی به رهبری قائده اعظم حضرت امام خمینی «ره» بررسی حکومت سیاه و استبداد 16 ساله پهلوی اول می تواند فاصله گیری حکومت از امت مسلمان ایرانی و زمینه های ایجاد ناامیدی از حکومت پهلوی را نمایان ساخت که ما در این مجموعه بصورت اجمالی سعی کردیم به صورت ویژه به حکومت 16 ساله استبدادی رضاخان می پردازیم.

معرفی رضاخان میرپنج

رضاخان در 24 اسفند 1256/ ربیع الاول 1295 هـ . ش در آلاشت از بلوک سواد کوه پا به عرصه حیات گذاشت آخرین فرزند یک درجه دار جزء فوج سوادکوه موسوم به عباسعلی خان فرزند مراد علی خان بوده است.

پدر او را داداش بیگ هم می خواندند. نوش آفرین مادر رضاخان با شنیدن خبر فوت شوهرش در تهران به علت اینکه شوهرش همسر و فرزندان دیگری داشت از آلاشت راهی تهران شد. اما در امام زاده هاشم طفل شیرخوار او که چهل روزه بود بر اثر سردی هوا بی حس شده و کاروانیان تصور کردند او جان سپرده است. طفل را از مادرش جدا کردند و قرار شد او را در همان جا یعنی امام زاده هاشم به خاک بسپارند. اما طفل بر اثر گرمای اسطبل و شاید نفس گرم اسبان از حالت مدهوشی که آنرا مرگ پنداشته بودند به در آمد و مادر او را با خوشحالی فرزندش را به تهران آورد.

نوش آفرین مادررضا شاه برادری بنام نصرا... خان داشت که در تهران به عنوان خیاط در قزاقخانه خدمت میکرد، نصر ا... خان، نوش آفرین و فرزند او را تحت تکفل گرفت. در چهارده سالگی رضاخان وارد فوج سواد کوه شد. در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه وی درجه دار فوج شد و سال بعد به قزاقخانه انتقال یافت. رضاخان به علت داشتن قد بلند و جثه قوی در قزاقخانه ترقی کرد و بتدریج از درجه داری به معین نایبی و نایبی دوم و نایبی اول و سلطانی و یاوری رسید.

در روزگار درجه داری، محافظت سفارتخانه های هلند و آلمان به او محول شد و دیپلمات های سفارت آلمان که این موضوع را در نظر داشتند در دوران سلطنت او، اتاقک محلی پاسداری وی را به نحوة زیبایی تزئین کردند. رضاخان با عده زیادی دوست شده بود و یکی از کسانی که نسبت باو حسن نظر یافت اردشیر ریپورتر، گزارشکر خبرگذاری رویتر و جرالندن و از پارسیان (زردتشتیان) هند مقیم ایران بود. که در حوادث مشروطه دست داشت و در سالهای بعد نام او در اغلب وقایع به میان می آمد.

در سال های پس از انقلاب آشکار شده است که اردشیر ریپورتر وسیله معرفی رضاخان به افسران انگلیسی نظیر کلنل اسمیت و ژنرال آیرون ساید بوده است.

رضاخان در طول دوران سربازی، درجه داری و افسری در مناطق مختلف ایران انجام وظیفه کرده و آشنائی کامل به اوضاع و احوال ایران یافته بود او که در اوان عمر بی سواد بود بتدریج نزد آشنایان مختصر سوادی آموخت. اما انشاء او بسیار اولیه بود. و چند نامه ای که مربوط به دوران صاحب منصبی اوست و باقی مانده است. کم سوای او را نشان میدهد. رضاخان پس از اینکه سلاح های جدیدی خریداری شدن در سفرهای مظفر الدین شاه از اروپاء به ایران رسید. یکی از درجه داران معدود قزاقخانه بود که با طرز کار مسلسل شصت تیر معروف به ماکسیم آشنائی پیدا کرد و از این رو معروف به رضاخان ماکسیم یا رضاخان شصت تیری شد در جوانی او با قزاق دیگری بنام علیشاه (امیر رحمی) از قزاقان سرشناس به


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره 16 سال حکومت رضاخان

دانلود مقاله کامل درباره صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران: نقد و بررسی مفهوم تشیع صفوی

1. مقدمه

یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخی تمدن ایران، حکومت صفویه (1501 تا 1736 م) است. از طرفی - به عقیده‌ی بسیاری - صفویه، اولین حکومت ملی در ایران پس از انقراض ساسانیان است و از طرف دیگر در این زمان تشیع - که همچنان مذهب غالب در ایران است - مذهب رسمی ایران شد. تشیع که تا قبل از این یک مذهب انحرافی و رافضی معرفی می‌شد و به علاوه نهاد رسمی دولتی پشتیبانی نداشت، با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد و عملاً برای اولین بار در ایران، حکومت یکپارچه‌ی شیعی تاسیس شد (1).در این نوشتار سعی داریم تا به اختصار پس از بیان اهم رویدادهای تاریخی در دوران صفویه، به بررسی تعامل دین و دولت و نقش سیاسی علمای شیعی در دوران صفویه بپردازیم. مسئله‌ی مورد مناقشه درباره‌ی صفویه که در این نوشتار مد نظر ماست، مباحثی پیرامون مفهمو «شیعه‌ی صفوی» و انحراف در اندیشه‌های بنیادین شیعه پس از به قدرت رسیدن است.

2. خلاصه‌ی روند تاریخی صفویه

سلسله‌ی صفویه بدست اسماعیل فرزند شیخ حیدر صفوی با تاج گذاری او در سن 15 سالگی تأسیس شد. وی علی‌رغم مخالفت علمای شیعه‌ی تبریز مذهب تشیع را رسمی کرد و دستور داد در نماز جماعت خطبه‌ی شیعه علنی خوانده شود: «... مرا به این کار واداشته‌اند و خدای عالم، با حضرات ائمه معصومین همراه من هستند و من از هیچ کسی باک ندارم. به توفیق الله تعالی اگر از رعیت حرفی بگویند، شمشیر می‌کشم و یک کس را زنده نمی‌گذارم...» [1]سیاست مذهبی اسماعیل بسیار سخت‌گیرانه بود و به علاوه پیروان او اعتقاد زیادی به وی داشتند. بسیاری معتقدند پیروزی‌های او در جنگ‌هایش به دلیل اعتقاد مذهبی قوی سرداران سپاهش بود. راجر سیوری معتقد است، بسیار پیش از آنکه توپ جنگی را برادران شرلی (یک قرن پس از اسماعیل) به ایران بیاورند، ایرانیان (به عنوان مثال شیخ حیدر) سال‌ها پیش از آن استفاده کرده بودند. لیکن به دلیل اعتقاد به جوانمردی، در جنگ‌ها از این سلاح استفاده نکردند. همین باعث شد تا اسماعیل در جنگ چالدران مغلوب سلطان سلیم شود. [2]اوج شکوه و قدرت صفویه در زمان عباس اول ملقب به «شاه عباس کبیر» است. وی در ابتدا با عثمانی قرارداد صلح امضا کرد و پس از دفع ازبکان، تبریز و بغداد را از عثمانی پس گرفت. [2]از زمان شاه عباس کبیر، تربیت افراد شاهزادگان نالایق در حرم دنبال شد، چرا که شاه از قدرت گرفتن اطرافیانش در هراس بود، تا جایی که گفته می‌شود سلیمان اول 8 سال را مرتب در حرم گذراند و سلطان حسین مدت‌ها یک دائم‌الخمر بود. سر انجام محمود افغان در 1722 اصفهان را اشغال و سلطان حسین را به قتل رساند. 15، 16]

اسماعیل (اول)

1501 تا 1524

تاج‌گذاری در تبریز در سن 15 سالگی، اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، سخت‌گیری مذهبی، شکست دادن ازبک‌ها و قتل محمد شیبانی (شیبک خان)، تعیین مقام مذهبی صدارت، کشورگشایی در 10 سال ابتدای حکومت، دعوت از محقق کَرَکی، شکست از عثمانی در جنگ چالدران و از بین رفتن ابهت او و خدشه به اندیشه‌ی شکست ناپذیری مرشد قزلباش‌ها (اسماعیل)، قتل عام شیعیان آناتولی به دستور سلطان سلیم عثمانی [2، 6، 16]

طهماسب (اول)

1524 تا 1576

طولانی‌ترین دوران سلطنت، اشغال و ترک تبریز توسط عثمانی، دعوت مجدد از محقق کرکی و دادن اختیارات به او

اسماعیل (دوم)

1576 تا 1578

محمد خدابنده

1578 تا 1587

پادشاهی مریض و رنجور، دخالت همسرش (خیرالنساء بیگم ملقب به مهد علیا) در حکومت، تدارک اولیه‌ی سپاه برای جنگ با عثمانی [14، 2]

عباس (اول)

1587 تا 1629

مصالحه با عثمانی و شکست ازبک‌ها، پایتختی اصفهان، جنگ با عثمانی و شکست آن‌ها، بیرون راندن پرتغالیان از بندر عباس (اشغال‌شده در زمان اسماعیل)، گسترش مناسبات اقتصادی خارجی، مشاورت از انگلیسی‌ها در تهیه‌ی ارتش قدرتمند، آزادی مذهبی، اوج شکوفایی هنر و معماری، تربیت شاهزادگان نالایق در حرم [15، 16]

صفی

1629 تا 1642

خشونت و سرکوب: اعدام بسیاری از سران سپاه و مشاورین [16]

عباس (دوم)

1642 تا 1666

آرامش و افزایش قدرت علمای شیعه در حکومت [15]

سلیمان (اول)

1666 تا 1694

سلطان حسین (اول)

1694 تا 1722

شکست از محمود افغان و غارت اصفهان، انقراض سلسله

خلاصه تاریخ و وقایع دوران شاهان صفوی

3. اندیشه‌ی اسلامی در دوره‌ی صفوی

سید حسین نصر، در مقالات خود به بررسی جایگاه علمی و سنن عقلی در زمان اوج شکوفایی صفویه پرداخته است. آوردن نام بزرگان «مکتب اصفهان»، خود بر شکوفایی اندیشه‌ها و سنن گوناگون عقلی (از فقهی گرفته تا عرفانی، کلامی فلسفی و حتی اخباری) کفایت می‌کند: محمد باقر داماد (میر داماد)، میر ابولقاسم فندرسکی، فیض کاشانی، صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا)، بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی)، محمد باقر مجلسی (مجلسی دوم/پسر). [3]در بیان شکوه فرهنگ این دوران همین بس که اشاره کنیم به بیش از 100 عنوان کتاب از شیخ بهایی: در زمینه‌های فقه، اصول، ادبیات و علوم عربی، حدیث، ریاضیات، ستاره‌شناسی، حدیث، اصول اعتقادی، حکمت و فلسفه و علوم غریبه. [12]از ابتدای تأسیس حکومت صفوی عده‌ای از علمای ایرانی به تکاپو افتادند تا مبانی و معارف مکتب تشیع یعنی متون دینی تاریخ زندگانی و سیره و سنت حضرت رسول (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و استنباط‌های فقهی و کلامی و تفسیری علما و متفکران شیعه را برای هموطنان شیعه مذهب خود تشریح و تفهیم سازند. این گروه معدود از علمای ایرانی که در آغاز قرن دهم هجری به علوم شرعی مثل حدیث و فقه و تفسیر روی آوردند و بعضاً ادعای فقاهت هم می‌‌کردند اغلب حکمای تعلیم یافته مکتب فلسفی ایران بودند که تفقه این عده بصورت منفرد و پراکنده و بدون آنکه فعالیت آنان شکل منسجم و منظمی داشته باشد بنا به ذوق و علاقه خود کوشیدند تا در مجموعه معارف شیعی غور نمایند و یافته‌های خود را در قالب تألیف و ترجمه ارائه دهند.برجسته ترین نمایندگان این گروه عبارتند از: حسین بن شرف‌الدین عبدالحق معروف به الهی اردبیلی، جمال‌الدین بن عطاء ا.... دشتکی شیرازی، میر شاه طاهر بن رضی حسینی کاشانی معروف به شاه طاهر. [10]علمای جبل عامل در قدرت سیاسی و فرهنگی عصر صفوی نقش بسزایی داشتند و از آن جمله می‌توان به نقش محقق کرکی در تعدیل سیاست‌های شاه اسماعیل اشاره کرد. یکی از مشخصه‌های فقه کرکی، بذل توجه خاص به پاره‌ای از مسائل است که تغییر سیستم حکومتی و به قدرت رسیدن شیعه در ایران بوجود آورده بود. بیشتر فقها و مجتهدان شیعه پس از کرکی تا پایان دوره صفویه متأثر از روش فقهی او بوده‌اند. زیرا مجموعه حقوقی عمیق و متین او را با استدلال‌های قوی و محکم در برابر خود دانسته‌اند. از مهمترین آثار مهاجرت فقها، تثبیت اندیشه ولایت فقیه بود به گونه‌ای که حاکم صفوی خود را نایب فقیه می‌‌شمرد. [10]طهماسب در سفر به عراق، کرکی را با حکمی تاریخی و پراهمیت به ایران دعوت می‏کند. از آنجا که این دعوت با متنی کاملاً فقهی به نگارش درآمده است، احتمال داده‏اند کرکی آن را به‏عنوان اعلان شرایط بازگشت خود به ایران نوشته و شاه طهماسب آن‌را امضا کرده باشد. البته احتمال این‏که این فرمان را نهاد سلطنت صادر کرده باشد هم‏چنان به قوت خود باقی است. نکته‌ی قابل توجه این است که در این فرمان هیچ اشاره‏ای به جایگاه قدرت سیاسی نشده است؛ یعنی سعی در توفیق و جمع بین ضرورت‏های شرع و مقتضیات قدرت حاکمه ندارد، بلکه مستقیماً حکم شرع را مبنا قرار داده و تلاش در جهت توجیه و مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی حاکم نمی‌کند. [4]

4. تشیع صفوی از دیدگاه شریعتی

شریعتی در تحلیلی جامعه شناختی از قضایای صفویه (2)، به انحراف در اندیشه‌ی شیعی اشاره می‌کند. وی یا بیان تفاوت‌های جنبش/نهضت (movement) با نهاد (institution) یک نظریه‌ی جامعه‌شناختی را یادآوری می‌کند مبنی بر اینکه فرد متعلق به نهضت، یک موضع مخالف و جریان ضد تاریخ را دنبال می‌کند و در مقابل آن فرد متعلق به نهاد، یک محافظه‌کار میانه‌رو است که هر مخالفی را ضد انقلاب می‌داند (3). به عنوان مثال زرتشت پیش از ساسانیان به صورت یک جریان و نهضت مبارز با اشکانیان بود ولی در دوره‌ی ساسانی که به صورت یک نهاد حکومتی درآمد، بر سرنوشت جامعه، املاک و قدرت‌های سیاسی حاکم شد. نمونه‌ی دیگر آن در عصر حاضر ماتریالیزم - سوسیالیزم است که در قرن 19 نفوذ بسیار زیادی در اندیشه‌های آزادی‌خواهانه داشت ولی در میانه‌ی قرن 20 که به صورت نهاد در می‌آید و از همیشه قدرتمندتر می‌شود، ایمان جدیدی به خود نمی‌آفریند و لذا در این دوره نهضت‌های آزادی‌خواهانه‌ی «ملی» بیش از سوسیالیزم مورد توجه قرار می‌گیرد.شریعتی معتقد است که صفویه، حکومت خود را بر پایه‌ی «تشیع» و «ملیت» بنا نهاد و علمای شیعه که در طول 10 قرن در کنار مردم بودند، در کنار حاکمان قرار می‌گیرند. در همین دوره است که «عالم شیعی/دینی» به «روحانی» بدل می‌شود و حاکم، اقتدار خود را به عنوان یک نفوذ معنوی در اذهان جا می‌اندازد؛ برخی از اصول عقاید شیعی تحریف می‌شود که از جمله می‌توان به عصمت (عصمت از گناه و تماس با قدرت‌های آلوده، در برابر حالت بیولوژیک و فیزیکی)، وصایت (سفارش پیغمبر به جانشینی در برابر رژیم فامیلی)، ولایت، امامت، عدل، تقیه، غیبت (انتظار مثبت و رهبری عالم در برابر انتظار منفی، یعنی دست بسته بودن و معطل ماندن)، شفاعت، و اجتهاد و تقلید اشاره کرد.وی همچنین به نقش غرب بویژه انگلیس در جدایی افکنی بین سه امپراطوری ایران، عثمانی و هند اشاره می‌کند و از ترس غرب از عثمانی و تحریک ایران به حمله به آن (تفرقه بین دو امپراطوری اسلامی) سخن می‌گوید.به علاوه شریعتی تشیع علوی را نبوی و تشیع صفوی را اموی می‌داند و تفاوت‌های تشیع صفوی و علوی را به این صورت بیان می‌کند: «تشیع مکه در برابر تشیع مشهد»، «تشیع قرآن در برابر تشیع مفاتیح الجنان»، «تشیع مبارزه بر برابر تشیع لعن و نفرین»، «تشیع امام شناسی در برابر تشیع امام پرستی»، «تشیع علم در برابر تشیع اصالت تقدس» و نهایتاً «تشیع نه در برابر تشیع آری». [5، 13]

5. نقد

شریعتی در مقایسه‌ی تفاوت میان تشیع علوی و صفوی، به ارائه‌ی دو نمونه‌ی آرمانی (4) از تشیع مثبت و منفی می‌پردازد. هر چند در مواردی این مقایسه به آسیب شناسی و انحراف‌زدایی از دین منجر می‌شود، لیکن از آنجایی که این بحث به صورت تألیفی دقیق و تاریخی مطرح نشده، و همچنین به دلیل وسعت و پهن‌دامنه بودن آن، صحت تاریخی برخی مطالب آن مورد تردید است. به عنوان مثال اینکه آیا شاه عباس وزیر روضه‌خوانی به غرب می‌فرستد تا تشریفات مذهبی مسیحیان را بیاموزد و در مورد مراسم عاشورا به کار گیرد؟ جایگاه واقعی شاه عباس نزد مردم چگونه است؟ نقش علما در حکومت صفویه و دلیل همکاری بعضی و عدم همکاری بعضی دیگر چه بود؟ (5)لَک‌زایی معتقد است، آن نظریه‌ای که مدّ نظر محقق کَرَکی، مقدس اردبیلی، محقق سبزواری، علامه مجلسی، شیخ بهایی و بسیاری از علمای بزرگ این دوره بوده عبارت است از این که همچنان هر سلطان فاقد شرایط نیابت از معصوم جائِر است و همکاری با این سلاطین در جهت امر به معروف، جلوگیری از ظلم و در کل انجام وظایف شرعی جایز و بلکه در برخی موارد واجب است. [8]به عقیده مورخ معاصر و شیعه شناس لبنانی سید حسن الامین، اگر علمای جبل عامل به داد پادشاهان صفویه نرسیده بودند گرایش این سلسله به مسلک علی اللهی و غالیان شیعه حتمی بود و در آن صورت سرنوشت ایران امروز از لحاظ مذهبی جز این بود که هست. [10]در اینکه حکومت صفویه یک حکومت عادل و حتی ملزم به رعایت احکام اسلامی نبود شکی نیست (6)، لیکن تقابل مشهد و مکه و قرآن در برابر مفاتح‌الجنان با فرض دو ثقل قرآن و عترت چیست؟ به نظر می‌رسد منظور شریعتی افراط در اهمیت دادن به عترت و غفلت از قرآن است.سلطان محمدی در بیان علل نزدیکی علمای دین و مدح شاهان توسط آن‌ها در دوران صفوی می‌نویسد: «... علامه مجلسی آغازگر این رسم در بین عالمان شیعی نبوده، بلکه شاید آخرین آنها هم نخواهد بود. تألیف کتاب‏ها و اهدای آنها به سلاطین و مدح و ثنای شاهان در مقدمه اینگونه تألیفات از دیرباز، از زمان شیخ صدوق (ره) معمول و مرسوم بوده». وی اضافه می‌کند: «غرض علمای دینی از اهدای آثار برجسته خود به سلاطین، حفظ و بقای آثار و تسهیل امکان استفاده عموم از آن تألیفات بوده است.» و در ادامه می‌آورد: «در تبیین و توجیه اقدامات علامه مجلسی در مدح ظالمان، بایستی به مبنای فقهی ایشان در این زمینه توجه کرد. ایشان، مانند سایر فقهای امامیه به حرمت مدح ظالم فتوا داده است، لکن بر آن استثنا زده و مدح ظالمان در غیر مورد ظلمشان را جایز می‏داند؛ یعنی مدح و ثنای آنها در اعمال نیک و صالح‏شان، مشروط بر اینکه موجب جرأت بیشتر آنان در ارتکاب ظلم و معاصی نگردد، جایز است.» [9]

شاه اسماعیل مخترع مذهب شیعه صفوی...

برای کشف حقایق و حل مشکلات تاریخی هر عصر ، معتقدات دینی و ملی و روحیات و عقاید و احساسات و افکار مخصوص مردم آن عصر را باید در نظر داشت ، و درباره ی نهضتی که نزدیک 500 سال از آن میگذرد ، با معتقدات و احساسات و تعصبهای ملی امروزی داوری نباید کرد .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران

دانلود مقاله کامل درباره از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 100

 

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری

چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.

پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمه‏ای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.

تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.

در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.

در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشته‏اند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.

با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد.

خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.

بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ می‏یافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.

از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری --> نفوذ لغات عربی در لهجات ایرانی

پیداست که این نفوذ سیاسی و دینی و همچنین مهاجرت برخی از قبایل عرب بداخله ایران و آمیزش با ایرانیان و عواملی از این قبیل باعث شد که لغاتی از زبان عربی در لهجات ایرانی نفوذ کند. این نفوذ تا چند قرن اول هجری بکندی صورت میگرفت و بیشتر ببرخی از اصطلاحات دینی (مانند: زکوة، حج، قصاص...) واداری(مانند: حاکم، عامل، امیر، قاضی، خراج...) و دسته‏یی از لغات ساده که گشایشی در زبان ایجاد میکرد یا بر مترادفات میافزود(مانند: غم، راحت، بل، اول، آخر...) منحصر بود و حتی ایرانیان پاره‏ای از اصطلاحات دینی و اداری عربی را ترجمه کردند مثلاً بجای «صلوة» معادل پارسی آن «نماز» و بجای «صوم» روزه بکار بردند.

در این میان بسیاری اصطلاحات اداری(دیوان، دفتر، وزیر...) و علمی(فرجار، هندسه، استوانه، جوارشنات، زیج، کدخداه...) و لغات عادی لهجات ایرانی بسرعت در زبان عربی نفوذ کرد و تقریباً بهمان نسبت که لغات عربی در لهجات ایرانی وارد شد از کلمات ایرانی هم در زبان تازیان راه یافت.

باید بیاد داشت که نفوذ زبان عربی بعد از قرن چهارم هجری و خصوصاً از قرن ششم و هفتم ببعد در لهجات ایرانی سرعت و شدت بیشتری یافت.

نخستین علت این امر اشتداد نفوذ دین اسلام است که هر چه از عمر آن در ایران بیشتر گذشت نفوذ آن بیشتر شد و بهمان نسبت که جریانهای دینی در این کشور فزونی یافت بر درجه محبوبیت متعلقات آن که زبان عربی نیز یکی از آنهاست، افزوده شد.

دومین سبب نفوذ زبان عربی در لهجات عربی در لهجات ایرانی خاصه لهجه دری، تفنن و اظهار علم و ادب بسیاری از نویسندگانست از اواخر قرن پنجم به بعد.

جنبه علمی زبان تازی نیز که در قرن دوم و سوم قوت یافت از علل نفوذ آن در زبان فارسی باید شمرده شد.

این نفوذ از حیث قواعد دستوری بهیچروی(بجز در بعض موارد معدود بی اهمیت) در زبان فارسی صورت نگرفته و تنها از طریق مفردات بوده است و حتی در مفردات لغات عربی هم که در زبان ما راه جست براههای گوناگون از قبیل تلفظ و معنی آنها دخالتهای صریح شد تا آنجا که مثلاً بعضی از افعال معنی و وصفی گرفت (مانند:لاابالی= بی‏باک. لایعقل= بی‏عقل، لایشعر= بی‏شعور، نافهم...) و برخی از جمعها بمعنی مفرد معمول شده و علامت جمع فارسی را بر آنها افزودند مانند: ملوکان، ابدالان، حوران، الحانها، منازلها، معانیها، عجایبها، موالیان، اواینها...

چنانکه در شواهد ذیل می‏بینیم:

ببوستان ملوکان هزار گشتم بیش گل شکفته برخسارکان تو ماند

(دقیقی)

وگر بهمت گویی دعای ابدالان نبود هرگز با پای همتش همبر

(عنصری)

گر چنین حور در بهشت آید همه حوران شوند غلمانش

(سعدی)

زنان دشمنان در پیش ضربت بیاموزند الحانهای شیون

(منوچهری)

بیابان درنورد و کوه بگذار منازلها بکوب و راه بگسل

(منوچهری)

من معانیهای آنرا یاور دانش کنم گر کند طبع تو شاها خاطرم را یاوری

(ازرقی)

گذشته از این نزدیک تمام اسمها و صفتهای عربی را که بفارسی آوردند با علامتهای جمع فارسی بکار بردند(مانند: شاعران، حکیمان، زائران، امامان، عالمان. نکتها، نسخها، کتابها...)

بدین جهات باید گفت لغات عربی که در زبان فارسی آمده بتمام معنی تابع زبان فارسی شده و اصولاً تا اواخر قرن پنجم جمعهای عربی نیز بنحوی که امروز میان ما معمول است تقریباً مورد استعمالی نداشته است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 100 ص