فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره راز ختم نبوت

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق درباره راز ختم نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 56

 

راز ختم نبوت

ظهور دین اسلام ، با اعلام جاودانگی آن و پایان یافتن دفتر نبوت توام‏ بوده است . مسلمانان همواره ختم نبوت را امر واقع شده تلقی کرده‏اند . هیچ گاه برای آنها این مساله مطرح نبوده که پس از حضرت محمد (ص) پیغمبر دیگری خواهد آمد یا نه ؟ چه ، قرآن کریم با صراحت ، پایان یافتن‏ نبوت را اعلام و پیغمبر بارها آن را تکرار کرده است . در میان مسلمین‏ اندیشه ظهور پیغمبر دیگر ، مانند انکار یگانگی خدا یا انکار قیامت ، با ایمان به اسلام همواره ناسازگار شناخته شده است . تلاش و کوششی که در میان دانشمندان اسلامی در این زمینه به عمل آمده‏ است ، تنها در این جهت بوده که می‏خواسته‏اند به عمق این اندیشه پی ببرند و راز ختم نبوت را کشف کنند . وارد بحث ماهیت وحی و نبوت نمی‏شویم . قدر مسلم این است که وحی ، تلقی و دریافت راهنمایی است از راه اتصال ضمیر به غیبت و ملکوت . نبی ، وسیله ارتباطی است میان سایر انسانها و جهان‏ دیگر و در حقیقت پلی است میان جهان انسانها و جهان غیب . نبوت از جنبه شخصی و فردی ، مظهر گسترش و رقاء شخصیت روحانی یک فرد انسان است و از جنبه عمومی ، پیام الهی است برای انسانها به منظور رهبری آنها که به وسیله یک فرد به دیگران ابلاغ می‏گردد . همین جاست که اندیشه ختم نبوت ، ما را با پرسشهایی مواجه می‏کند ، که‏ : آیا ختم نبوت و عدم ظهور نبی دیگر بعد از خاتم النبیین به معنی کاهش‏ استعدادهای معنوی و تنزل بشریت در جنبه های روحانی است ؟ آیا مادر روزگار از زادن فرزندانی ملکوتی صفات که بتوانند با غیب و ملکوت پیوند داشته باشند ناتوان شده است و اعلام ختم نبوت به معنی اعلام نازا شدن‏ طبیعت نسبت به چنان فرزندانی است ؟ بعلاوه ، نبوت معلول نیازمندی بشر به پیام الهی است و در گذشته طبق‏ مقتضیات دوره‏ها و زمانها این پیام تجدید شده است . ظهور پیاپی پیامبران‏ ، تجدید دائمی شرایع ، نسخهای مداوم کتب آسمانی همه بدان علت است که‏ نیازمندیهای بشر دوره به دوره تغییر می‏کرده است و بشر در هر دوره‏ای‏ نیازمند پیام نوین و پیام‏آور نوینی بوده است . با این حال ، چگونه‏ می‏توان فرض کرد که با اعلام ختم نبوت این رابطه یکباره بریده شود و پلی‏ که جهان انسان را به جهان غیبت متصل می‏کند یکسره خراب گردد و دیگر پیامی به بشر نرسد و بشریت بلاتکلیف گذاشته شود ؟ از اینها همه گذشته ، چنانکه می‏دانیم در فاصله میان 8

پیامبران صاحب شریعت مانند نوح و ابراهیم و موسی و عیسی یک سلسله‏ پیامبران دیگر ظهور کرده‏اند که مبلغ و مروج شریعت پیشین بوده‏اند . هزاران نبی بعد از نوح آمده‏اند که مبلغ و مروج شریعت نوحی بوده‏اند ، همچنین بعد از ابراهیم و غیره . فرضا انقطاع نبوت تشریعی را بپذیریم و بگوییم با شریعت اسلام شرایع ختم شد ، چرا نبوتهای تبلیغی بعد از اسلام‏ قطع شد ؟ چرا اینهمه پیامبر بعد از هر شریعتی ظهور کردند و آنها را تبلیغ‏ و ترویج و نگهبانی کردند ، اما بعد از اسلام حتی یک پیامبر اینچنین نیز ظهور نکرد ؟ اینهاست پرسشهایی که از اندیشه ختم نبوت ناشی می‏شود . اسلام که خود عرضه کننده این اندیشه است پاسخ این پرسشها را داده است‏ . اسلام اندیشه ختم نبوت را آنچنان طرح و ترسیم کرده است که نه تنها ابهام و تردیدی باقی نمی‏گذارد ، بلکه آن را به صورت یک فلسفه بزرگ در می‏آورد . از نظر اسلام ، اندیشه ختم نبوت نه نشانه تنزل بشریت و کاهش‏ استعداد بشری و نازا شدن مادر روزگار است و نه دلیل بی‏نیازی بشر از پیام‏ الهی است و نه با پاسخگویی به نیازمندیهای متغیر بشر در دوره‏ها و زمانهای مختلف ناسازگار است ، بلکه علت و فلسفه دیگری دارد . قبل از هر چیز لازم است با سیمای ختم نبوت آنچنانکه اسلام ترسیم کرده‏ است آشنا بشویم و آن را بررسی کنیم ، سپس پاسخ پرسشهای خود را دریافت‏ داریم . در سوره احزاب آیه 40 چنین می‏خوانیم : « ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین » . 9

محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ، همانا او فرستاده خدا و پایان‏ دهنده پیامبران است ( 1 ) . این آیه رسما حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله ) را با عنوان " خاتم‏ النبیین " یاد کرده است . کلمه " خاتم " به حسب ساختمان لغوی خود در زبان عربی ، به معنی چیزی‏ است که به وسیله آن به چیزی پایان دهند . مهری که پس از بسته شدن نامه‏ بر روی آن می‏زدند به همین جهت " خاتم " نامیده می‏شد ، و چون معمولا بر روی نگین انگشتری ، نام یا شعار مخصوص خود را نقش می‏کردند و همان را بر روی نامه‏ها می‏زدند ، انگشتری را " خاتم " می‏نامیدند . در قرآن هر جا و به هر صورت ماده " ختم " استعمال شده است مفهوم‏ پایان دادن یا بستن را می‏دهد . مثلا در سوره یس آیه 65 چنین می‏خوانیم : « الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون ». پاورقی : . 1 یکی از عادات عرب و بعضی از ملل دیگر " پسر خواندگی " بود و اسلام آن را منسوخ کرد . " پسر خوانده " در ارث و روابط خانوادگی‏ همانند پسر واقعی به شمار می‏رفت . رسول اکرم آزاد شده‏ای داشت به نام زیدبن حارثه که پسر خوانده آن حضرت‏ نیز به شمار می‏رفت . مردم طبق معمول انتظار داشتند که رسول اکرم با پسر خوانده خویش مانند پسر واقعی رفتار کند ، همچنانکه خود آنها می‏کردند . مفاد این آیه این است : محمد را پدر هیچ یک از مردان خود ( زید بن‏ حارثه یا شخص دیگر ) نخوانید ، او را فقط به عنوان فرستاده خدا و پایان‏ دهنده پیامبران بشناسید و بخوانید . 10

در این روز به دهانهای آنها مهر می‏زنیم و دستهاشان با ما سخن می‏گویند و پاهاشان بر آنچه به دست آورده‏اند گواهی می‏دهند . لحن آیه مورد بحث خود می‏رساند که قبل از نزول این آیه نیز پایان یافتن‏ نبوت به وسیله پیغمبر اسلام در میان مسلمین امری شناخته بوده است . مسلمانان همان طوری که محمد را " رسول الله " می‏دانستند ، " خاتم‏ النبیین " نیز می‏شناختند . این آیه فقط یادآوری می‏کند که او را با عنوان‏ پدر خوانده فلان شخص نخوانید ، او را با همان عنوان واقعی‏اش که رسول‏ الله و خاتم النبیین است بخوانید . این آیه فقط به جوهر و هسته مرکزی اندیشه ختم نبوت اشاره می‏کند و بر آن چیزی نمی‏افزاید . در سوره حجر آیه 9 چنین آمده است : « انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ». ما خود این کتاب را فرود آوردیم و هم البته خود نگهبان آن هستیم . در این آیه با قاطعیت کم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی سخن رفته است . یکی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید تحریف و تبدیلهایی است‏ که در تعلیمات و کتب مقدس پیامبران رخ می‏داده است و به همین جهت آن‏ کتابها و تعلیمات ، صلاحیت خود را برای هدایت مردم از دست می‏داده‏اند . غالبا پیامبران احیا کننده سنن فراموش شده و اصلاح کننده تعلیمات تحریف‏ یافته پیشینیان خود بوده‏اند . 11

گذشته از انبیائی که صاحب کتاب و شریعت و قانون نبوده و تابع یک‏ پیغمبر صاحب کتاب و شریعت بوده‏اند ، مانند همه پیامبران بعد از ابراهیم تا زمان موسی و همه پیامبران بعد از موسی تا عیسی ، پیامبران‏ صاحب قانون و شریعت نیز بیشتر مقررات پیامبر پیشین را تایید می‏کرده‏اند . ظهور پیاپی پیامبران تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی‏ بشر به پیام نوین و رهنمایی نوین نیست ، بیشتر معلول نابودیها و تحریف‏ و تبدیل‏های کتب و تعلیمات آسمانی بوده است . بشر چند هزار سال پیش نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی ناتوان بوده‏ است ، و از او جز این انتظاری نمی‏توان داشت . آنگاه که بشر می‏رسد به‏ مرحله‏ای از تکامل که می‏تواند مواریث دینی خود را دست نخورده نگهداری‏ کند ، علت عمده تجدید پیام و ظهور پیامبر جدید منتفی می‏گردد و شرط لازم ( نه شرط کافی ) جاوید ماندن یک دین ، موجود می‏شود . آیه فوق به منتفی شدن مهمترین علت تجدید نبوت و رسالت از تاریخ نزول‏ قرآن به بعد اشاره می‏کند ، و در حقیقت ، تحقق یکی از ارکان ختم نبوت را اعلام می‏دارد . چنانکه همه می‏دانیم در میان کتب آسمانی جهان تنها کتابی که درست و به‏ تمام و کمال دست نخورده باقی مانده قرآن است . بعلاوه ، مقادیر زیادی از سنت رسول به صورت قطعی و غیر قابل تردید در دست است که از گزند روزگار مصون مانده است . البته بعد توضیح خواهیم داد که وسیله الهی‏ محفوظ ماندن کتاب آسمانی مسلمین ، رشد و قابلیت بشر این دوره است که‏ دلیل بر نوعی بلوغ اجتماعی انسان این عهد است . 12

در حقیقت ، یکی از ارکان خاتمیت ، بلوغ اجتماعی بشر است به حدی که‏ می‏تواند حافظ و نگهبان مواریث علمی و دینی خود باشد و خود به نشر و تبلیغ و تعلیم و تفسیر آن بپردازد . درباره این مطلب بعد بحث خواهیم‏ کرد . در سراسر قرآن اصرار عجیبی هست که دین ، از اول تا آخر جهان ، یکی‏ بیش نیست و همه پیامبران بشر را به یک دین دعوت کرده‏اند . در سوره‏ شوری آیه 13 چنین آمده است : « شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به‏ ابراهیم و موسی و عیسی ». خداوند برای شما دینی قرارداد که قبلا به نوح توصیه شده بود و اکنون بر تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه کردیم . قرآن در همه جا نام این دین را که پیامبران از آدم تا خاتم مردم را بدان دعوت می‏کرده‏اند " اسلام " می‏نهد . مقصود این نیست که در همه‏ زمانها به این نام خوانده می‏شده است ، مقصود این است که دین دارای‏ حقیقت و ماهیتی است که بهترین معرف آن ، لفظ " اسلام " است . در سوره آل عمران ، آیه 67 درباره ابراهیم می‏گوید : « ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما » . ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی ، حق جو و مسلم بود . و در سوره بقره آیه 132 درباره یعقوب و فرزندانش می‏گوید : 13

« و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا و انتم مسلمون ». ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود چنین وصیت کردند : خداوند برای شما دین انتخاب کرده است ، پس با اسلام بمیرید . آیات قرآن در این زمینه زیاد است و نیازی به ذکر همه آنها نیست . البته


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره راز ختم نبوت

امامت و ختم نبوت

اختصاصی از فایل هلپ امامت و ختم نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

امامت و ختم نبوت

بگو اى مردم من فرستاده خدا به سوى همگى شمایم. (اعراف ۱۵۸(

همانا از جانب خداوند نور و کتابى آشکار به سوى شما آمد که خداوند به واسطه آنها، هر کس را که در پى خشنودى او باشد، به راه هاى ایمنى هدایت مى کند و ایشان را به خواست خود از تاریکى ها به روشنایى بیرون مى برد و به سوى راه راست هدایتشان مى فرماید. (مائده ۱۵ و ۱۶(

پیامبر اکرم (ص) با آیینى که نور و هدایت است برانگیخته شد تا بشر را به راه هاى امن و سلامت در دنیا و آخرت رهنمون گردد. این سفیر هدایت و امنیت لاجرم به علم و عصمت الهى پشتیبانى شده بود تا متکى بر این دو، بتواند پیام عظیم پروردگار را براى خیل گسترده بشر تا قیام قیامت به ارمغان آورد.

اندکى تأمل در ابعاد این رسالت بزرگ، عظمت زایدالوصف آن را آشکار مى سازد: «هدایت براى همه بشریت» در این میان، قرآن کریم به عنوان سند رسالت نبوى، به تعبیرى که در : «روشنگر همه چیز» (نحل ۸۹) مى باشد و از سوى دیگر در آیات متعددى، رسول اکرم(ص) را مفسر و تبیین کننده آیات معرفى مى کند، از جمله مى فرماید: «و قرآن را بر تو فروفرستادیم تا براى مردم، آنچه را بر آنها نازل شده توضیح دهى» (نحل۴۴)

اکنون این سؤال به ذهن مى آید که اگر پیامبر(ص) همه هدایت را براى همه بشر آورده و دستمایه این هدایت قرآنى است که مفسر آن نیز شخص رسول گرامى(ص) است، جایگاه امامت چیست؟

به تعبیر دیگر این که شیعه معتقد است: «امامت، ادامه شأن هدایتگرى رسول خدا(ص) است» با مبانى فوق چگونه جمع مى شود؟ به عبارت دیگر آیا آن چه شیعه درباره امامت عقیده دارد، با مسأله «ختم نبوت» چگونه جمع مى شود و نیاز به امام، پس از پیامبر(ص) و با وجود بقاى قرآن کریم در چیست؟

پاسخ را ابتدا از بیان «شکافنده علوم» امام باقر(ع) مى شنویم: راوى در ضمن گفت وگویى در باب نیاز امت به امام پس از پیامبر(ص) مى پرسند: «آیا قرآن براى امت کافى نیست؟» امام مى فرمایند: «بله کافى است». چنان چه تفسیرکننده اى (که حقایق قرآن را وز حدس و گمان خویش را بیان نماید) بیایند.»

راوى مجدداً مى پرسد: «آیا رسول خدا (ص) قرآن را تفسیر ننمودند؟» امام پاسخ مى دهند: «بله قرآن را (به طور کامل) براى یک نفر تفسیر فرمود و مقام آن شخص را به امت معرفى نمود که او على ابن ابى طالب(ع) است.»

بنابراین امامت به معنى آن است که شخصى در حد و اندازه پیامبر(ص) علومى را که از جانب خداوند بر سینه دریایى رسول(ص) فرود آمده، از اینان دریافت کند و به مرور، در حد ظرفیت مخاطبان و اقتضاى شرایط به آنان منتقل فرماید.

به پشتوانه این علم عظیم است که امیر المؤمنین(ع) کراراً فریاد مى زد: «قبل از آن که مرا از دست دهید، از من بپرسید» و هرگز دامنه سؤال را محدود نساخت، اما این مردمان «على ناشناس» آن دوران بودند که به فتنه ها دچار شده و على(ع) را خانه نشین ساختند و در کنار دریا، لب تشنه جان دادند.

با این وصف امامت «ادامه هدایتگرى رسول خدا(ص) با پشتوانه علم دریافتى از آن حضرت و متکى به حفظ و عصمت الهى» است و تعارضى با ختم نبوت ندارد.

به دیگر سخن، تمام محتواى عظیم رسالت الهى بر سینه رسول خدا(ص) نازل گردید و به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) خطاب به پیامبر(ص) پس از رحلت آن بزرگوار: «پدر و مادرم به فدایت، همانا با مرگ شما امرى قطع شد که با مرگ هیچ کس قطع نشده بود، یعنى نبوت» (نهج‎/خطبه۲۳۵) اما آن چه از آسمان بر قلب پیامبر(ص) فرود آمد، پس از حضرت توسط «در شهر علم او» یعنى على(ع) به مردم مى رسید، با همان صیانت الهى که تضمین کننده سلامت پیام و ابلاغ صحیح و کامل آن بود و این یعنى علم و عصمت امام. این است رمز آن که غدیر در قرآن مایه کمال دین و تمام نعمت الهى شمرده شده و هموزن تمام رسالت رسول خدا(ص) محسوب گردیده، زیرا غدیر ضامن ادامه ابلاغ رسالت است. ما در ادامه فرازهایى از خطابه سرنوشت ساز و خطیر رسول خدا(ص) در غدیر خم را که روشنگر مطالب پیش گفته است، ذکر مى کنیم:

رسول خدا (ص) در فرازى از خطابه فرمود:

خداوند چنین وحى ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهر مهرورز. اى فرستاده ما! آنچه از سوى پروردگارت درباره على و خلافت او بر تو فرود آمده، بر مردم ابلاغ کن وگرنه رسالت خداوندى را به انجام نرسانده اى و او تو را از آسیب مردمان نگاه مى دارد.»

هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده در تبلیغ آن کوتاهى نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان مى کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوى سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانى آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهى اعلام کنم که على بن ابى طالب، برادر، وصى و جانشین من در میان امت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسى است، لیکن پیامبرى پس از من نخواهد بود. او (على) صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است و پروردگارم آیه اى بر من نازل فرموده که: «همانا ولى، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانى هستند که نماز به پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى پردازند» و هر آینه على بن ابى طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.

در فرازى دیگر فرمود:

هان مردمان! او را برتر بدانید، چرا که هیچ دانشى نیست مگر این که خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشواى پرهیزکاران، على، ضبط کرده ام. او (على) پیشواى روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم.»

و در فرازى دیگر:

هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفاى آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروى ننمایید. پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمى کند، مگر همین شخص که دست و بازوى او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام مى دارم که:


دانلود با لینک مستقیم


امامت و ختم نبوت

دانلود مقاله کامل درباره امامت و ختم نبوت 21 ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره امامت و ختم نبوت 21 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

امامت و ختم نبوت

بگو اى مردم من فرستاده خدا به سوى همگى شمایم. (اعراف ۱۵۸(

همانا از جانب خداوند نور و کتابى آشکار به سوى شما آمد که خداوند به واسطه آنها، هر کس را که در پى خشنودى او باشد، به راه هاى ایمنى هدایت مى کند و ایشان را به خواست خود از تاریکى ها به روشنایى بیرون مى برد و به سوى راه راست هدایتشان مى فرماید. (مائده ۱۵ و ۱۶(

پیامبر اکرم (ص) با آیینى که نور و هدایت است برانگیخته شد تا بشر را به راه هاى امن و سلامت در دنیا و آخرت رهنمون گردد. این سفیر هدایت و امنیت لاجرم به علم و عصمت الهى پشتیبانى شده بود تا متکى بر این دو، بتواند پیام عظیم پروردگار را براى خیل گسترده بشر تا قیام قیامت به ارمغان آورد.

اندکى تأمل در ابعاد این رسالت بزرگ، عظمت زایدالوصف آن را آشکار مى سازد: «هدایت براى همه بشریت» در این میان، قرآن کریم به عنوان سند رسالت نبوى، به تعبیرى که در : «روشنگر همه چیز» (نحل ۸۹) مى باشد و از سوى دیگر در آیات متعددى، رسول اکرم(ص) را مفسر و تبیین کننده آیات معرفى مى کند، از جمله مى فرماید: «و قرآن را بر تو فروفرستادیم تا براى مردم، آنچه را بر آنها نازل شده توضیح دهى» (نحل۴۴)

اکنون این سؤال به ذهن مى آید که اگر پیامبر(ص) همه هدایت را براى همه بشر آورده و دستمایه این هدایت قرآنى است که مفسر آن نیز شخص رسول گرامى(ص) است، جایگاه امامت چیست؟

به تعبیر دیگر این که شیعه معتقد است: «امامت، ادامه شأن هدایتگرى رسول خدا(ص) است» با مبانى فوق چگونه جمع مى شود؟ به عبارت دیگر آیا آن چه شیعه درباره امامت عقیده دارد، با مسأله «ختم نبوت» چگونه جمع مى شود و نیاز به امام، پس از پیامبر(ص) و با وجود بقاى قرآن کریم در چیست؟

پاسخ را ابتدا از بیان «شکافنده علوم» امام باقر(ع) مى شنویم: راوى در ضمن گفت وگویى در باب نیاز امت به امام پس از پیامبر(ص) مى پرسند: «آیا قرآن براى امت کافى نیست؟» امام مى فرمایند: «بله کافى است». چنان چه تفسیرکننده اى (که حقایق قرآن را وز حدس و گمان خویش را بیان نماید) بیایند.»

راوى مجدداً مى پرسد: «آیا رسول خدا (ص) قرآن را تفسیر ننمودند؟» امام پاسخ مى دهند: «بله قرآن را (به طور کامل) براى یک نفر تفسیر فرمود و مقام آن شخص را به امت معرفى نمود که او على ابن ابى طالب(ع) است.»

بنابراین امامت به معنى آن است که شخصى در حد و اندازه پیامبر(ص) علومى را که از جانب خداوند بر سینه دریایى رسول(ص) فرود آمده، از اینان دریافت کند و به مرور، در حد ظرفیت مخاطبان و اقتضاى شرایط به آنان منتقل فرماید.

به پشتوانه این علم عظیم است که امیر المؤمنین(ع) کراراً فریاد مى زد: «قبل از آن که مرا از دست دهید، از من بپرسید» و هرگز دامنه سؤال را محدود نساخت، اما این مردمان «على ناشناس» آن دوران بودند که به فتنه ها دچار شده و على(ع) را خانه نشین ساختند و در کنار دریا، لب تشنه جان دادند.

با این وصف امامت «ادامه هدایتگرى رسول خدا(ص) با پشتوانه علم دریافتى از آن حضرت و متکى به حفظ و عصمت الهى» است و تعارضى با ختم نبوت ندارد.

به دیگر سخن، تمام محتواى عظیم رسالت الهى بر سینه رسول خدا(ص) نازل گردید و به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) خطاب به پیامبر(ص) پس از رحلت آن بزرگوار: «پدر و مادرم به فدایت، همانا با مرگ شما امرى قطع شد که با مرگ هیچ کس قطع نشده بود، یعنى نبوت» (نهج‎/خطبه۲۳۵) اما آن چه از آسمان بر قلب پیامبر(ص) فرود آمد، پس از حضرت توسط «در شهر علم او» یعنى على(ع) به مردم مى رسید، با همان صیانت الهى که تضمین کننده سلامت پیام و ابلاغ صحیح و کامل آن بود و این یعنى علم و عصمت امام. این است رمز آن که غدیر در قرآن مایه کمال دین و تمام نعمت الهى شمرده شده و هموزن تمام رسالت رسول خدا(ص) محسوب گردیده، زیرا غدیر ضامن ادامه ابلاغ رسالت است. ما در ادامه فرازهایى از خطابه سرنوشت ساز و خطیر رسول خدا(ص) در غدیر خم را که روشنگر مطالب پیش گفته است، ذکر مى کنیم:

رسول خدا (ص) در فرازى از خطابه فرمود:

خداوند چنین وحى ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهر مهرورز. اى فرستاده ما! آنچه از سوى پروردگارت درباره على و خلافت او بر تو فرود آمده، بر مردم ابلاغ کن وگرنه رسالت خداوندى را به انجام نرسانده اى و او تو را از آسیب مردمان نگاه مى دارد.»

هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده در تبلیغ آن کوتاهى نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان مى کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوى سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانى آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهى اعلام کنم که على بن ابى طالب، برادر، وصى و جانشین من در میان امت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسى است، لیکن پیامبرى پس از من نخواهد بود. او (على) صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است و پروردگارم آیه اى بر من نازل فرموده که: «همانا ولى، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانى هستند که نماز به پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى پردازند» و هر آینه على بن ابى طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.

در فرازى دیگر فرمود:

هان مردمان! او را برتر بدانید، چرا که هیچ دانشى نیست مگر این که خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشواى پرهیزکاران، على، ضبط کرده ام. او (على) پیشواى روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم.»

و در فرازى دیگر:

هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفاى آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروى ننمایید. پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمى کند، مگر همین شخص که دست و بازوى او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام مى دارم که:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره امامت و ختم نبوت 21 ص