فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله درباره خلافت مامون

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله درباره خلافت مامون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

خلافت مامون

عبد الله ابوالعباس مأمون به سال 170 در آنشب که عم وى هادى بمرد تولد یافت مادرش کنیزکى بود مراجل نام. بیست و سه ساله بود که هارون وى را ولیعهد دوم کرد و ولایت خراسان و دیگر ولایات ایران را تا همدان بدو سپرد پس از مرگ هارون امین پیمان پدر را شکست و در جنگ با برادر کشته شد و خلافت به مأمون رسید.

مأمون در رى بود که کار خلافت وى سرگرفت و تا سال 204 به خراسان بود آنگاه به بغداد آمد.

اختلاف امین و مأمون

هارون در سال‏هاى پایانى عمر خویش سخت در اندیشه اختلاف این دو برادر بود.به روایت، دینورى، هارون از زبان موسى بن جعفر ـ ع ـ پیشگویى خاصى درباره اختلاف این دو برادر شنیده بود.به دلیل همین نگرانى زمانى که به خراسان مى‏رفت، بار دیگر براى مأمون از همه شخصیت‏هاى لشکرى و کشورى بیعت گرفت، تا مبادا امین مشکلى براى او ایجاد کند.این تأکیدهاى هارون، بعدها به نفع مأمون تمام شد.زیرا بسیارى از کسانى که وفادار به اصل بیعت بودند، حاضر به اطاعت از امین در مخالفت با مأمون نشدند.

حتى پیش از آن که هارون بمیرد، امین در پى جذب شخصیت‏هاى مهم از جمله فضل بن ربیع وزیر هارون براى خلع مأمون بود.اندکى پس از مرگ هارون، فعالیت جدى‏ترى شد.اما از آن جا که مأمون در مرو و امین در بغداد بود، دایره اختلاف به آرامى گسترد.فضل بن ربیع در کنار امین و علیه مأمون تلاش مى‏کرد، ولى فضل بن سهل، دستیار مأمون در جهت عکس وى مى‏کوشید .روشن بود که تخلف از سوى امین است و وى نمى‏بایست بر اساس اصول پذیرفته شده در بیعت، تلاشى در جهت مقدم داشتن فرزندش موسى بر مأمون و در نهایت خلع برادرش از خلافت صورت دهد.امین تلاش فراوانى کرد تا مسأله را به آرامى تمام کند، اما مأمون که مشاوران قدرتمندى داشت و از حمایت خراسانیان هم برخوردار بود، از پذیرفتن خواست امین سرباز زد.از سال 195 رسما نام مأمون از خطبه‏ها و سکه‏ها حذف و نام موسى فرزند امین جاى آن نشست.به موازات دو وزیر، که از قضا نام هر دو فضل بود، دو فرمانده نظامى از دو سوى رو در روى هم قرار گرفتند: یکى على بن عیسى بن ماهان بود که مى‏بایست از سوى امین به خراسان رفته آن ناحیه را تصرف کند، دیگرى، طاهر بن حسین معروف به ذو الیمینین بود که مى‏بایست راه را بر وى سد مى‏کرد.

آشکار بود که منطقه عراق و ایران یک بار دیگر رو در روى هم قرار مى‏گرفتند.بعدها، سنیان افراطى، امین را خلیفه‏اى مطلوب که جانبدار اهل سنت بود، معرفى کردند و مأمون را فردى منحرف و اهل بدعت، زیرا از معتزلیان دفاع مى‏کرد.صورت دیگر قضیه، عربى و عجمى بودن ماجراست .البته تأکید بر این مسأله به عنوان محور تعیین کننده چندان صحیح نیست، اما به هر روى نقشى در این اختلاف دارد که قابل چشم پوشى نیست.

دو سپاه در نزدیکى رى با یکدیگر درگیر شدند، در حالى که شمار سپاه طاهر بسیار اندک بود .مقاومت آنها سپاه بغداد را درهم شکست.على بن عیسى که فریاد سر داده از سپاهش مى‏خواست که مقاومت کنند، با تیر یکى از سپاهیان خراسان کشته و سرش جدا شد.بدین ترتیب کار سپاه بغداد تمام شد.در بى‏توجهى امین به کار لشکر همین بس که نوشته‏اند که وقتى خبر شکست على بن عیسى رسید در حال ماهیگیرى بود.بدون توجه به خبر کسى که خبر آورده بود، گفت: ساکت باش! من هنوز یک ماهى نگرفته‏ام!

درگیرى بعدى در همدان بود که بار دیگر سپاه بغداد شکست خورد.پس از این شکستها بود که به مشورت فضل بن سهل، مأمون در سال 196 اعلان خلافت کرد.به تدریج طاهر بر بخشهایى از عراق از جمله واسط و مدائن تسلط یافت.محاصره بغداد در سال 197 آغاز شد و طاهر در سال بعد توانست بغداد را به تصرف خود درآورده و امین را به قتل برساند.مأمون از سال 198 خلیفه رسمى شد و مدت بیست سال خلافت کرد.

یکى از مهم‏ترین آثار این تحول، افزایش نقش خراسان در تحولات جهان اسلام بود.زمانى که مأمون به شام رفت، فردى از شامیان مکرر نزد وى آمده مى‏گفت: همان طور که به عجم خراسان نظر دارى به عرب شام هم نظرى بیفکن! روى کار آمدن مأمون، موجب گردید سلسله طاهریان به عنوان نخستین سلسله نیمه مستقل کارش را در خراسان آغاز کند، و این از نتایج این تحول به حساب مى‏آید.

در این زمان تأکید بر نژاد ایرانى در برابر عرب چندان مفهومى ندارد.مهم آن بود که جمعیت ساکن در خراسان که ترکیبى از عرب و عجم بود، به نوعى احساس جدایى از بغداد را داشت.درست همان طور که زبان پهلوى به مرور به فارسى درى، (1) تبدیل شد و ترکیبى از فارسى و عربى به وجود آمد، نژادى ترکیبى از اعراب ساکن در خراسان و ایرانیان کهن پدید آمد که احساس استقلال داشته و به تدریج ایرانى نامیده شد.

نخستین اقدام مأمون پس از رسیدن به خلافت، دعوت از امام رضا ـ ع ـ است.در این جا مناسب است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره خلافت مامون

دانلود تحقیق خلافت و امامت

اختصاصی از فایل هلپ دانلود تحقیق خلافت و امامت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق خلافت و امامت


دانلود تحقیق خلافت و امامت

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 18 صفحه

خلافت و امامت در کلام اسلامى 1- امامت، مهم‏ترین جایگاه بحث‏هاى کلامى بحث و گفت و گو درباره‏ى خلافت و امامت، یکى از مهم‏ترین و دیرین‏ترین بحث‏ها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است.
اگرچه پیش از این مسئله، درباره‏ى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفه‏ى امامت و خلافت، داراى ویژگى‏هاى بى مانندى بود.
عبدالکریم شهرستانى، پس از اشاره به پاره‏اى از اختلافات و مباحثه‏هایى که به هنگام رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن، میان مسلمانان رخ داد، مى‏گوید: پنجمین اختلاف آنان - که بزرگ‏ترین اختلاف میان امت اسلامى به شمار مى‏رود - اختلاف‏شان درباره‏ى امامت‏بود; زیرا، درباره‏ى هیچ یک از قواعد دینى، در هیچ زمانى، چنان نزاع و ستیزى که درباره‏ى امامت در گرفته است، رخ نداده است.
وى، آن گاه به ماجرایى که در سقیفه‏ى بنى ساعده اتفاق افتاد، اشاره کرده، گفته است: مهاجران و انصار، درباره‏ى امامت، اختلاف کردند.
انصار گفتند: «امیرى از ما و امیرى از شما، عهده دار امر خلافت و امامت گردد.
» و سعد بن عباده را - که بزرگ و رهبر آنان بود - از طرف خود پیشنهاد کردند.
در این هنگام، ابوبکر و عمر، وارد سقیفه شدند.
عمر که از پیش، مطالبى را در نظر گرفته بود تا در آن جمع و درباره‏ى امامت ایراد کند، مى‏خواست‏سخن بگوید، ولى ابوبکر مانع شد و خود به سخنرانى پرداخت و پس از حمد و ثناى خداوند، مطالبى را ایراد کرد.
عمر مى‏گوید: «او، همان چیزهایى را گفت که من در نظر داشتم بگویم.
گویا، او، از غیب آگاه بود.
پس از پایان یافتن سخنان ابوبکر و قبل از آن که انصار مطلبى بگویند، من با ابوبکر بیعت کردم، و مردم نیز با او بیعت کردند و در نتیجه، آتش فتنه خاموش شد.
جز این که بیعت‏با ابوبکر، کارى شتاب زده و دور از تدبیر بود که خداوند، مسلمانان را از شر آن حفظ کرد.
پس اگر فردى دیگر، آن را تکرار کند، وى را بکشید.
پس، هرگاه فردى بدون مشورت با مسلمانان با فرد دیگرى بیعت کند، آن دو، خود را به هلاکت افکنده‏اند، و قتل‏شان واجب است».
شهرستانى، آن گاه به تبیین این مطلب پرداخته است که «چرا انصار بیعت‏با ابوبکر را پذیرفتند و از پیشنهاد خود مبنى بر این که هر یک از مهاجران و انصار، رهبرى داشته باشند، دست‏برداشتند؟
» .
او مى‏گوید: انصار، بدان جهت از پیشنهاد خود منصرف شدند که ابوبکر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود: «الائمة من قریش; رهبران امت اسلامى، از قریش‏اند».
آن گاه افزوده است: این، بیعتى بود که در سقیفه واقع شد.
آن گاه، مردم به مسجد آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز گروهى از بنى هاشم، و ابوسفیان از بنى امیه، و امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب علیه السلام که به تجهیز بدن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تدفین او مشغول بود و در این منازعه شرکت نداشت.
اینک، ما، در پى تحلیل و بررسى ماجراى سقیفه‏ى بنى ساعده نیستیم، غرض از نقل این مطلب، بیان اهمیت مسئله‏ى امامت و خلافت از دیدگاه مسلمانان صدر اسلام است.
این که انگیزه‏ى شرکت کنندگان در سقیفه چه بود، در نتیجه‏ى یاد شده، تفاوتى ایج

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق خلافت و امامت

مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى

اختصاصی از فایل هلپ مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى


مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 18

 

- امامت، مهم‏ترین جایگاه بحث‏هاى کلامى
بحث و گفت و گو درباره‏ى خلافت و امامت، یکى از مهم‏ترین و دیرین‏ترین بحث‏ها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است. اگرچه پیش از این مسئله، درباره‏ى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفه‏ى امامت و خلافت، داراى ویژگى‏هاى بى مانندى بود. عبدالکریم شهرستانى، پس از اشاره به پاره‏اى از اختلافات و مباحثه‏هایى که به هنگام رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن، میان مسلمانان رخ داد، مى‏گوید:
پنجمین اختلاف آنان - که بزرگ‏ترین اختلاف میان امت اسلامى به شمار مى‏رود - اختلاف‏شان درباره‏ى امامت‏بود; زیرا، درباره‏ى هیچ یک از قواعد دینى، در هیچ زمانى، چنان نزاع و ستیزى که درباره‏ى امامت در گرفته است، رخ نداده است.
وى، آن گاه به ماجرایى که در سقیفه‏ى بنى ساعده اتفاق افتاد، اشاره کرده، گفته است:
مهاجران و انصار، درباره‏ى امامت، اختلاف کردند. انصار گفتند: «امیرى از ما و امیرى از شما، عهده دار امر خلافت و امامت گردد.» و سعد بن عباده را - که بزرگ و رهبر آنان بود - از طرف خود پیشنهاد کردند. در این هنگام، ابوبکر و عمر، وارد سقیفه شدند. عمر که از پیش، مطالبى را در نظر گرفته بود تا در آن جمع و درباره‏ى امامت ایراد کند، مى‏خواست‏سخن بگوید، ولى ابوبکر مانع شد و خود به سخنرانى پرداخت و پس از حمد و ثناى خداوند، مطالبى را ایراد کرد.
عمر مى‏گوید: «او، همان چیزهایى را گفت که من در نظر داشتم بگویم. گویا، او، از غیب آگاه بود. پس از پایان یافتن سخنان ابوبکر و قبل از آن که انصار مطلبى بگویند، من با ابوبکر بیعت کردم، و مردم نیز با او بیعت کردند و در نتیجه، آتش فتنه خاموش شد. جز این که بیعت‏با ابوبکر، کارى شتاب زده و دور از تدبیر بود که خداوند، مسلمانان را از شر آن حفظ کرد. پس اگر فردى دیگر، آن را تکرار کند، وى را بکشید. پس، هرگاه فردى بدون مشورت با مسلمانان با فرد دیگرى بیعت کند، آن دو، خود را به هلاکت افکنده‏اند، و قتل‏شان واجب است».

شهرستانى، آن گاه به تبیین این مطلب پرداخته است که «چرا انصار بیعت‏با ابوبکر را پذیرفتند و از پیشنهاد خود مبنى بر این که هر یک از مهاجران و انصار، رهبرى داشته باشند، دست‏برداشتند؟» . او مى‏گوید:
انصار، بدان جهت از پیشنهاد خود منصرف شدند که ابوبکر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود: «الائمة من قریش; رهبران امت اسلامى، از قریش‏اند».
آن گاه افزوده است:
این، بیعتى بود که در سقیفه واقع شد. آن گاه، مردم به مسجد آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز گروهى از بنى هاشم، و ابوسفیان از بنى امیه، و امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب علیه السلام که به تجهیز بدن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تدفین او مشغول بود و در این منازعه شرکت نداشت.
اینک، ما، در پى تحلیل و بررسى ماجراى سقیفه‏ى بنى ساعده نیستیم، غرض از نقل این مطلب، بیان اهمیت مسئله‏ى امامت و خلافت از دیدگاه مسلمانان صدر اسلام است.
این که انگیزه‏ى شرکت کنندگان در سقیفه چه بود، در نتیجه‏ى یاد شده، تفاوتى ایجاد نمى‏کند; زیرا، خواه، انگیزه‏ى آنان را حفظ اسلام و جلوگیرى از فتنه‏هاى احتمالى که اسلام و مسلمانان را تهدید مى‏کرد، بدانیم و خواه، مسئله‏ى مقام و ریاست و نظایر آن، در هر دو صورت، رفتار آنان، گویاى این حقیقت است که خلافت و امامت، مسئله‏اى مهم و اساسى است و از مسایل محورى در جهان اسلام به شمار مى‏رود.
شرکت نکردن امام على علیه السلام در سقیفه و وارد نشدن در آن اختلاف، یکى، بدان جهت‏بود که وى، حفظ حرمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در آن زمان بر هر امر دیگرى ترجیح مى‏داد و بر آن بود که در آن فاصله‏ى کوتاه، مسلمانان را خطرى تهدید نخواهد کرد، و دیگرى، این که به اعتقاد او، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در حیات خود، براى چنین مسئله‏ى مهمى چاره اندیشى کرده و جانشین خود را در فرصت‏ها و مناسبت‏هاى مختلف - مانند غدیر خم - تعیین کرده است.
بحث درباره‏ى امامت و خلافت، صرفا، یک بحث تاریخى نیست تا در شرح و تبیین یک رخداد مهم در تاریخ اسلام خلاصه شود; زیرا، امامت، ابعاد و زوایاى مهم دیگرى نیز دارد. این مسئله، با حیات فکرى، اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، سیاسى امت اسلامى، رابطه‏اى استوار و تعیین کننده دارد. جایگاه مهم و برجسته‏ى بحث امامت در تفکر و تعالیم اسلامى از همین ابعاد اساسى و سرنوشت‏ساز آن، ناشى مى‏شود. با تبیین ماهیت امامت، این مسئله، روشن‏تر خواهد شد.
در این جا یادآورى این نکته لازم است که شیعه، امامت را از اصول دین و عقاید اسلامى مى‏داند، ولى معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب کلامى، آن را از فروع دین و احکام عملى اسلام مى‏شمارند. ریشه‏ى این دو دیدگاه، این است که از نظر شیعه، نصب و تعیین امام، از شئون خداوند است و در تعیین امام، به «انتصاب‏» قائل است، ولى مذاهب دیگر، نصب و تعیین امام را از شئون و وظایف مکلفان مى‏دانند و در تعیین امام، به «انتخاب‏» معتقد هستند.
در بحث‏هاى آینده، در این باره، بیش‏تر سخن خواهیم گفت، یادآورى آن در این بحث، براى بیان این مطلب است که دو دیدگاه یاد شده، در لزوم امامت و اهمیت آن، اختلافى ندارند; زیرا، از فروع دینى بودن، سبب نمى‏شود که مسئله‏اى اهمیت‏اش کم باشد. نماز، از فروع دین است، ولى این امر، با جایگاه مهم آن در آیین اسلام، منافات ندارد.
البته، اعتقاد به این که امامت در زمره‏ى اصول عقاید دینى قرار دارد، منزلت و جایگاه بهترى را به مسئله‏ى امامت مى‏بخشد.
2- حقیقت امامت
واژه‏ى امامت، در لغت، به معناى «رهبرى و پیشوایى‏» است و «امام‏» را «مقتدا و پیشوا» گویند، خواه، آن مقتدا و پیشوا، انسانى باشد یا چیزى دیگر. ابن فارس گفته است: «امام، فردى (یا چیزى) است که در کارها به او اقتدا مى‏شود، و پیامبر صلى الله علیه و آله امام و پیشواى همه‏ى امامان است، و خلیفه‏ى پیامبر، امام رعیت و مردم است، و قرآن، امام و پیشواى مسلمانان است‏» .
قرآن کریم، همان گونه که برخى از انسان‏ها را «امام‏» نامیده، کتاب آسمانى حضرت موسى علیه السلام را نیز «امام‏» خوانده است. درباره‏ى حضرت ابراهیم علیه السلام مى‏فرماید: «انى جاعلک للناس اماما»  و درباره‏ى بندگان خاص الهى مى‏فرماید، آنان، از خداوند مى‏خواهند که آنان را پیشواى پرهیزگاران قرار دهد: «واجعلنا للمتقین اماما»  و درباره‏ى کتاب حضرت موسى علیه السلام مى‏فرماید: «و من قبله کتاب موسى اماما و رحمة‏»
قرآن کریم، «لوح محفوظ‏» را نیز «امام مبین‏» دانسته و فرموده است: «وکل شى‏ء احصیناه فى امام مبین‏»
متکلمان اسلامى، امامت را به «ریاست و رهبرى جامعه‏ى اسلامى در زمینه‏ى امور دنیوى و دینى‏» تعریف کرده‏اند. نمونه‏هایى از تعاریف آنان را ذیلا یادآور مى‏شویم


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد خلافت و امامت در کلام اسلامى

مقاله درمورد خلافت مامون

اختصاصی از فایل هلپ مقاله درمورد خلافت مامون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درمورد خلافت مامون


مقاله درمورد خلافت مامون

دسته بندی : معارف اسلامی _ دینی  ،

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 15 صفحه

عبد الله ابوالعباس مأمون به سال 170 در آنشب که عم وى هادى بمرد تولد یافت مادرش کنیزکى بود مراجل نام.
بیست و سه ساله بود که هارون وى را ولیعهد دوم کرد و ولایت خراسان و دیگر ولایات ایران را تا همدان بدو سپرد پس از مرگ هارون امین پیمان پدر را شکست و در جنگ با برادر کشته شد و خلافت به مأمون رسید.
مأمون در رى بود که کار خلافت وى سرگرفت و تا سال 204 به خراسان بود آنگاه به بغداد آمد.
اختلاف امین و مأمون هارون در سال‏هاى پایانى عمر خویش سخت در اندیشه اختلاف این دو برادر بود.
به روایت، دینورى، هارون از زبان موسى بن جعفر ـ ع ـ پیشگویى خاصى درباره اختلاف این دو برادر شنیده بود.
به دلیل همین نگرانى زمانى که به خراسان مى‏رفت، بار دیگر براى مأمون از همه شخصیت‏هاى لشکرى و کشورى بیعت گرفت، تا مبادا امین مشکلى براى او ایجاد کند.
این تأکیدهاى هارون، بعدها به نفع مأمون تمام شد.
زیرا بسیارى از کسانى که وفادار به اصل بیعت بودند، حاضر به اطاعت از امین در مخالفت با مأمون نشدند.
حتى پیش از آن که هارون بمیرد، امین در پى جذب شخصیت‏هاى مهم از جمله فضل بن ربیع وزیر هارون براى خلع مأمون بود.
اندکى پس از مرگ هارون، فعالیت جدى‏ترى شد.
اما از آن جا که مأمون در مرو و امین در بغداد بود، دایره اختلاف به آرامى گسترد.
فضل بن ربیع در کنار امین و علیه مأمون تلاش مى‏کرد، ولى فضل بن سهل، دستیار مأمون در جهت عکس وى مى‏کوشید .
روشن بود که تخلف از سوى امین است و وى نمى‏بایست بر اساس اصول پذیرفته شده در بیعت، تلاشى در جهت مقدم داشتن فرزندش موسى بر مأمون و در نهایت خلع برادرش از خلافت صورت دهد.
امین تلاش فراوانى کرد تا مسأله را به آرامى تمام کند، اما مأمون که مشاوران قدرتمندى داشت و از حمایت خراسانیان هم برخوردار بود، از پذیرفتن خواست امین سرباز زد.
از سال 195 رسما نام مأمون از خطبه‏ها و سکه‏ها حذف و نام موسى فرزند امین جاى آن نشست.
به موازات دو وزیر، که از قضا نام هر دو فضل بود، دو فرمانده نظامى از دو سوى رو در روى هم قرار گرفتند: یکى على بن عیسى بن ماهان بود که مى‏بایست از سوى امین به خراسان رفته آن ناحیه را تصرف کند، دیگرى، طاهر بن حسین معروف به ذو الیمینین بود که

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.
  • بانک ها از جمله بانک ملی اجازه خرید اینترنتی با مبلغ کمتر از 5000 تومان را نمی دهند، پس تحقیق ها و مقاله ها و ...  قیمت 5000 تومان به بالا میباشد.درصورتی که نیاز به تخفیف داشتید با پشتیبانی فروشگاه درارتباط باشید.

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد خلافت مامون

دانلود مقاله کامل درباره یعقوب و خلافت عباسیان 5ص

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره یعقوب و خلافت عباسیان 5ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

 

عنوان تحقیق :

عباسیان

معلم ارجمند :

گرد آورنده :

پاییز 1386

یعقوب و خلافت عباسیان

از ابتدا، امارت و تسلط و پیشروى‌هاى یعقوب بر قدرت و لیاقت خود و سپاهیان او متکى بود و بدون اجازه و دستور خلیفه انجام مى‌گرفت. عملکرد خلفاى عباسى نیز در سیر زمان نشان‌دهندهٔ مخالفت و عدم اعتماد آنان به یعقوب است که هربار با قدرت‌یابى بیشتر یعقوب، رعب و وحشت خلفا نیز افزون مى‌گشت و در صدد برمى‌آمدند تا با اعطاء امتیازات و بهاء دادن به خواسته‌هاى یعقوب از پیشروى‌هاى بعدى او ممانعت کنند. اولین‌ بار، خلیفه معتز، براى سرکوبى و دفع خوارج از یعقوب کمک گرفت و سپس با دادن حکومت کرمان به او و همزمان به على‌بن حسین در صدد دفع یکى از دو تن مدعیان شجاع و گستاخ و نافرمان برآمد.

یعقوب نیز بارها هدایائى نزد خلفا فرستاد؛ البته مسلم است قصد او اظهار اطاعت نبوده بلکه مى‌خواسته قدرت خود را به آنان بنمایاند و به حق این بیم در معتز و پس از او در معتمد ایجاد شده بود. زمانى که معتمد از لشکرکشى یعقوب به فارس، در سال ۲۵۷ هـ.ق که با اظهار اطاعت محمدبن واصل همراه گردید، خشمگین شد یعقوب با فرستادن هدایائى که از پیروزى بر رتبیل به‌دست آورده بود، او را راضى و در حقیقت بیمناک کرد. معتمد فرمان حکومت بلخ، طخارستان، سند و سیستان را به‌وسیله برادر خود، موفق، براى او فرستاد، تا او را از پیشروى و نزدیک شدن به مقر حکومت دور کرده در شرق سرش را گرم کند. متعاقباً یعقوب از رفتن به فارس منصرف شد.

در سال ۲۵۹ هـ.ق چون یعقوب بر طاهریان مسلط گردید، نمایندگان خود را با سر عبدالرحمان خارجى که قبلاً بر او نیز غلبه یافته بود نزد خلیفه معتمد فرستاد تا به او خبر ماوقع را بدهند. خلیفه با اینکه از لشکرکشى یعقوب به طبرستان و سرکوبى علویان خشنود شده بود غلبه او را بر طاهریان جایز ندانست و آن را دلیل مخالفت یعقوب با دستگاه خلافت عباسى تلقى کرد به همین سبب در سال ۲۶۱ در جمع حاجیان خراسان و طبرستان یعقوب را یاغى و اقدامات او را خودسرانه دانست و براى مقابله با او، سامانیان را که مطیع و فرمانبردار خلیفه بودند، قدرت بخشید. اعمال خلیفه حاکى از عدم اعتماد او به یعقوب بود و نشان مى‌داد که خلیفه در صدد است تا به گونه‌اى یعقوب را کنار بگذارد. ولى چون در میدان کارزار هماورد مورد اعتنائى نمى‌شناخت تا از عهده یعقوب برآید، چاره‌اى جزء رفتار مسالمت جویانه با او نداشت و به همین دلیل، چون از قصد یعقوب به جانب بغداد آگاه مى‌شود، از بیم فرمان حکومت خراسان، طبرستان، فارس، کرمان، سند، هند و شرطگى مدینه را به او مى‌سپارد ( تاریخ الامم و الملوک،ج ۹، ص ۵۱۶، تاریخ سیستان، ص ۲۲۸). و براى جلب رضایتش یاران او را که از زمان تسلط یعقوب بر طاهریان و اسارت محمدبن طاهر در زندان بودند آزاد مى‌کند (تاریخ الامم و الملوک، ج ۹، ص ۵۱۶، الکامل فى التاریخ، ج ۷، ص ۲۹۰).

همه این اعمال نشان‌دهندهٔ ترس خلیفه از پیشروى یعقوب است و اگر اجبار و تحریک بزرگان بغداد نبود، به جنگ با او اقدام نمى‌کرد و یعقوب بدون بروز جنگ پیروز مى‌شد و اگر دیده مى‌شود که یعقوب با اطمینان به پیروزی، بدون آمادگى کامل به‌سوى بغداد مى‌رود، تأیید همین عقیده از سوى یعقوب است.

مؤلف تاریخ سیستان خبر مى‌دهد که خلیفه رسولانى براى مذاکره نزد یعقوب فرستاد و یعقوب آنها را به قتل رساند و در همین زمان، رسولانى نیز از جانب ملوک ترکستان، هند، سند، چین، زنگ، روم، شام و یمن براى اظهار اطاعت و تقدیم هدیه نزد یعقوب آمدند و او را ملک الدنیا لقب دادند (تاریخ سیستان، ص ۲۳۰و ۲۳۱. البته به نظر مى‌رسد دربارهٔ بعضى مناطق اغراق شده است).

دلایل عزیمت یعقوب به‌سوى بغداد عبارت است از:

- گفتیم خلیفه در سال ۲۶۱ هـ.ق به حاجیان خراسان و طبرستان پیغام فرستاد و اقدامات یعقوب را خلاف نظر خلیفه و خودسرانه دانست. ”چون اهالى خراسان توهم بسیار از یعقوب داشتند او را از مافى الضمیر خلیفه آگاه ساختند“ (احیاءالملوک، ص ۵۹). زمانى که یعقوب از نیات درونى خلیفه علیه خود با خبر شد، تصمیم به تسخیر فارس و سپس پیشروى به‌سوى بغداد را گرفت.

- بزرگان خراسان، به‌خصوص نیشابور، بارها از یعقوب دربارهٔ داشتن عهد و منشور خلیفه سؤال کرده بودند. در نظر آنان، خلیفه به منزلهٔ جانشین پیامبر (ص) محسوب مى‌شد و اطاعت از او و حکام او ضرورى بود ولى اهداف یعقوب بالاتر از اتکا به خلیفه بود و چون مى‌دانست معتمد به او اعتماد ندارد تصمیم به خلع او گرفت و براى جانشینى او برادر و ولیعهد معتمد، موفق، را در نظر داشت؛ زیرا موفق در سال ۲۵۷ هـ.ق نزد او آمده بود و بعدها نیز مکاتباتى بین آن دو جریان داشت. ”و یعقوب اندر سر نامه‌هائى سوى موفق همى نوشتی“ (زین‌الاخبار، ص ۱۴۱). یعقوب با اعتماد به موفق تصمیم به این مهم گرفت. در تأیید این نظر به گفته ابن خلکان استناد مى‌کنیم که یعقوب وقتى از سوى اطرافیان مورد مؤاخذه و سؤال قرار مى‌گیرد که چرا خامى کرده و به جنگ اقدام کرده است در جواب مى‌گوید: ”به جنگ فکر نمى‌کردم و شکى در پیروزى نداشتم و گمان مى‌کردم که با رفت و آمد نمایندگان کار به انجام مى‌رسد و تقدیر این‌چنین رقم خورده بود (ابن خلکان، و فیات الاعیان و انباء ابناء الزمان ص ۴۱۵).

این فکر از جانب یعقوب بعید مى‌نماید مگر اینکه کاملاً به قول و قرار و وعده و وعید موفق اعتماد کرده باشد. مؤلف زین‌الاخبار نیز به‌طور صریح قصد یعقوب را خلع معتمد و نشاندن موفق به‌جاى او اعلام مى‌کند (زین‌الخبار؛ ص ۱۴۱) و به نظر مى‌رسد این امر بدون تبانى و موافقت با موفق امکان‌پذیر


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره یعقوب و خلافت عباسیان 5ص