فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ادبیات عرب – ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی

اختصاصی از فایل هلپ ادبیات عرب – ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ادبیات عرب – ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی


ادبیات عرب – ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی

بحث مقدّم لنیل درجه الماجستیر فی اللغه العربیه و آدابها

 

 

ضرب المثل های عربی، فارسی و انگلیسی، با یک مقدمه، دو باب و نتیجه گیری در … صفحه زیر نظر استادان دکتر تقیه و دکتر منافی تنظیم شده است. هدف تحقیق حاضر، گردآوری و مقایسه ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی می‎باشد.

ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع ، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها:

در تدوین این پایان نامه از کتابها و واژه نامه های معتبر در ارتباط با موضوع پایان نامه استفاده 
شده است.

پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری ، ابزار اندازه گیری و نحوه اجرای آن ، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها:

این تحقیق از نوع توصیفی بوده و از طریق مطالعه و بررسی کتابخانه ای انجام شده است.

ت. یافته های تحقیق:

مهم ترین یافته ی تحقیق در این پایان نامه ، معادل یابی برای ضرب المثل های عربی در زبانهای فارسی و انگلیسی است.

ث. نتیجه گیری و پیشنهادات:

در مورد بررسی و مقایسه ی ضرب المثل های سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی تا کنون پژوهش در خور توجهی انجام نشده است. بنابراین این پایان نامه سعی بر آن دارد تا در حد امکان پاسخگو بخشی از دشواری های معادل یابی ضرب المثل های این سه زبان باشد.

در خاتمه پیشنهاد می‎شود در موضوعات زیر نیز تحقیق شود:

1- ضرب المثل هایی که اشتراک لفظی دارند. 2- ضرب المثل هایی که اشتراک معنوی دارند.

3- ضرب المثل هایی که اشتراک لفظی و معنوی دارند. 4- ضرب المثل های متضاد

التمهید

»إنّی رأیتُ أنَّه لایکتب إنسانٌ کتابا فی یومه إلا قال فی غده: لوغُیِّر هذا لکان أحسنَ. و لوزیدَ کذا لکان یُسْتحسَنُ. ولوُ قدِّم هذا لکان أفضلَ و لوتُرک هذا لکان أجملَ، و هذا مِن أعظمِ العِبَرِ. و هو دلیلٌ علی استیلـاءِ النقصِ علی جملهِ البشر«. العِماد الأصبهانّی.

 

بما أنّ المثل تمخّضَ عن نبذه من خبرات الشعوب و ثقافاتهم السامیه فمن الأحسن أنْ نعرِّف الثقافه فی البدایه. فإنّ الثقافه کما یعرّفها کروبرهی» تشمل الکلـام، والعلوم، و المعتقدات، و الأدب ، و الفن، و الآمال، و القوانین التی نتعلمها من القدماء، حیث نستطیع أن نضیف إلیها أشیاء جدیده.«[1]

لاشک أن اللغه تصدر من الثقافه حیث تعتبر من الأجزاء الرئیسه لتکوینها، کما أن المثل فرعٌ من فروع الأدب فی کل لغه و الذی یجعلُ الکلـامَ أن یتزین و یزدادَ جمالا و معنی، ذلک لانّ المثل کما یقول دوریفارول: »خبره جمیع الشعوب، و نتیجه التفکیر السلیم لجمیع العصور، اخُتزِل إلی صیغه مصغّره«.[2]

 

تعریف المثل

»مِثْل: کلمه تسویه، یقال: هذا مِثْله و مَثَله، کما یقال شِبهه و شَبَهه، یقال: مِثل و مَثل و شِبه و شَبَه بمعنی واحد. والمَثَل : الشیء الذی یُضرب لشیء مثلـا فیجعل مثله، وفی الصحاح: مایضرب به من الأمثال.«[3]

یقول صاحب جمهره الأمثال:»أصل المثل التماثل بین الشیئین فی الکلـام کقولهم: »کماتدین تدان« و هو من قولک: هذا مِثل الشیء و مثله، کما تقول شِبهه و شَبهه، ثم جَعَل کلَّ حکمه سائره مثلـا و قد یأتی القائلُ بمایَحُسن أن یتمثل به إلا أنه لایتفق أن یسیر فلـا یکون مثلـا.«[4]

أما المثل فی الامصطلـح الأدبی کمایعرّفه عبدالمجید قطامش فهو »ذلک الفن من الکلـام الذی یتمیز بخصائص و مقومات، تجعله جنسا من الأجناس الأدبیه قائما بذاته و قسیما للشعر و الخطابه و القصه و المقامه و الرساله و …«[5]

ویمکننا بعد استقراء هذه التعریفات أن نقول: إنه قول موجز، سائرٌ صائبُ المعنی و الذی یعتمد علی تشبیه حاله بحاله أخری.

 

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

 


دانلود با لینک مستقیم


ادبیات عرب – ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی

محاسبه اعداد به کمک ترازو

اختصاصی از فایل هلپ محاسبه اعداد به کمک ترازو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

محاسبه اعداد به کمک ترازو


محاسبه اعداد به کمک ترازو

با این نرم افزار می توانید اعداد دو رقمی را محاسبه کنید وسیله سنجش ترازو است و چهار عمل اصلی ریاضی در مدلهای مختلف بررسی می شود .


دانلود با لینک مستقیم


محاسبه اعداد به کمک ترازو

پاورپوینت آموزش ضرب در پایه ی سوم ابتدایی

اختصاصی از فایل هلپ پاورپوینت آموزش ضرب در پایه ی سوم ابتدایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت آموزش ضرب در پایه ی سوم ابتدایی


پاورپوینت آموزش ضرب در پایه ی سوم ابتدایی

پاورپوینت آموزش ضرب به صورت
حرفه ای
و پیشرفته طراحی شده و
شامل 12 اسلاید زیبا و جذاب برای
دانش آموزان پایه ی سوم ابتدایی
می باشد .  معلمان درکلاس های
هوشمند و اولیا در منزل می توانند
ازاین ابزار کمک آموزشی برای تثبیت
یادگیری و به خاطر سپردن ضرب
اعداد 1 تا 10 استفاده ی بهینه کنند.

تصاویری دیگر از محیط برنامه

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت آموزش ضرب در پایه ی سوم ابتدایی

دانلود پاورپوینت ضرب المثل های عامیانه - 55 اسلاید

اختصاصی از فایل هلپ دانلود پاورپوینت ضرب المثل های عامیانه - 55 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت ضرب المثل های عامیانه - 55 اسلاید


دانلود پاورپوینت ضرب المثل های عامیانه  - 55 اسلاید

 

 

 

 

 

نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:

 حساب حساب است کاکا برادر

 

 

 کاربرد : در جایی به کار می رود که خواسته باشیم

 

در امور اقتصادی با کسی هر چند از نزدیکان خودمان

 

معامله ای انجام دهیم .

 

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت ضرب المثل های عامیانه - 55 اسلاید

دانلودمقاله ریشه تاریخی ضرب المثل

اختصاصی از فایل هلپ دانلودمقاله ریشه تاریخی ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
• ریشه تاریخی ضرب المثل قوز بالا قوز
• ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...
• ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه
• ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه
هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».
اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:
عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.
به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.
در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».
جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»
عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».
جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»
عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».
جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».
عبدالملک آه سوزناکی کشید و گفت: «راستش این است که پیر و سالمند شده ام و واپسین ایام عمر را می گذرانم. آرزو دارم اگر خلیفه موافقت فرماید به مدینه منوره بروم و بقیت عمر را در جوار مرقد مطهر حضرت رسول اکرم (ص) به سر برم».
جعفر گفت: «از فردا والی مدینه هستی تا از این رهگذر نگرانی نداشته باشی».
عبدالملک سر به زیر افکند و گفت: «از همت و جوانمردی تو صمیمانه تشکر می کنم و دیگر عرضی ندارم».
جعفر دست از وی برنداشت و گفت: «از ناصیه تو چنین استنباط می کنم که آرزوی دیگری هم داری. محبت و اعتماد خلیفه نسبت به من تا به حدی است که هر چه استدعا کنم بدون شک و تردید مقرون اجابت می شود. سفره دل را کاملاً باز کن و هر چه در آن است بی پرده در میان بگذار».
عبدالملک در مقابل آن همه بزرگی و بزرگواری بدواً صلاح ندانست که آخرین آرزویش را بر زبان آورد ولی چون اصرار و پافشاری جعفر را دید سر برداشت و گفت: «ای پسر یحیی، خود بهتر می دانی که من در حال حاضر بزرگترین فرد خاندان عباسی هستم و پدرم صالح همان کسی است که در ذات السلاسل (نزدیک مصر) بر مروان آخرین خلیفه اموی غلبه کرد و سرش را نزد سفاح آورد. با این مراتب اگر تقاضایی در زمینه وصلت و پیوند زناشویی از خلیفه امیرالمؤمنین بکنم، توقعی نابجا و خارج از حدود صلاحیت و شایستگی نکرده ام. آرزوی من این است که چنانچه خلیفه مصلحت بداند، فرزندم صالح را به دامادی سرافراز فرماید. نمی دانم در تحقق این خواسته تا چه اندازه موفق خواهی بود».

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  9  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ریشه تاریخی ضرب المثل