فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل هلپ

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در ورد تحقیق کامل تشیع و علویان در دوره عثمانی ها 30 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق و بررسی در ورد تحقیق کامل تشیع و علویان در دوره عثمانی ها 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

علویان و شیعیان در دوره عثمانی

مقدمه

پژوهش حاضر کوششی است برای تشریح وضعیت جامعه شیعه ،این گزارش مبتنی است بر یک رشته منابع جور و اجور; اعم از منابع درجه اول و دوم، از آثار عربی قرون میانه تا نوشتههای سیاحان اروپایی و آثار مخالفان فعلی دولت سعودی. همچنین از نوشتههای تاریخیِ سالشمارانه از قدیم تاکنون و گزارشهایی که ایرانیها و لبنانیهای شیعه و دیگر زائران مدینه نگاشتهاند. البته تصویر به دست آمده، از بسیاری جهات مبهم است، بویژه از آن روی که مؤلفِ نوشته حاضر نتوانسته (و شاید هرگز نتواند) یک پژوهش جدی انجام دهد.

نام علویان یا پیروتن علی‌بن ابی‌طالب(ع) همواره نام نصیریه را به ذهن متبادر میسازد، اینک باید دید (نصیریه) چه کسانی بودند و نام علویان چگونه به وجود آمد. در میان بزرگان شیعه و در زمین امام حسن عسکری(ع) و در قرن سوم هجری شخصی به نام محمدبن نصیر نمیری می‌زیست، وی تغییراتی در مذهب امامیه پدید آورد و مدعی بابیت آن حضرت شد و جماعتی را پیرو خود ساخت، یاران او در تاریخ به نصیریه معروف گشتند و از غلاه شیعه به شمار رفتند.

محمدبن نصیر در کتب رجال شیعه

محمدبن نصیر نمیری را شیخ طوسی در رجال خود از یاران امام محمد تقی و در کتاب غیبت وی را از یاران ابومحمد حسن عسکری شمرده است، و چون امام عسکری درگذشت دعوی بابیت و مقام محمدبن عثمان را که از نواب اربعه و از اصحاب امام زمان بود، کرد و ابوجعفر محمدبن عثمان را لعنت نمود و از وی تبری جست. علامه حلی در قسمت دوم از رجال خود گوید: که محمدبن نصیر از بزرگان بصره بود و مردی دانشمند بشمار میرفت و در حدیث و روایت او را ضعیف شمرده است. کشی نیز در جال خود همین مطلب را آورده است.

نصیریه پندارند که خدای تعالی بعضی اوقات در جسد علی حلول میکرد و گویند آن زمان که حضرت علی در بسیار سنگین خیبر را از جای برکند به قدرت ربانی بود و زمانی که خداوند در او حلول کرده بود، شهرستانی نیز در کتاب الملل و النحل، محمدبن نصیر را قائل به حلول خداوند در پیامبر و علی و دیگر اشخاص دانسته است، ابن حزم اندلسی در کتاب الفصل خود می‌نویسد در زمان ما شیعیان نصیری در اردن و شام و شهر طبریه فراوانند.

وجه تسمیه نصیریه از نظر علویان

علویان در وجه تسمیه خود به نصیریه گویند: به هنگام فتح حمص و بعلبک به دست لشکریان ایلام ابوعبیده جراح برای پیشرفت لشکر خود درخواست کمک کرد و خالدبن ولید از عراق و عمرو پس عاص از مصر و جماعتی از شیعیان علی که در بیعت غدیرخم حضور داشتند و بیش از چهارصد و پنجاه تن می‌شدند بیاری ابوعبیده شتافتند، و موجب پیشرفت کار او شدند و سپس در نواحی کوهستانی شام مسکن گزیدند. این نیروی کمکی کوچک را «نصیره» تصغیر «نصره» به معنی پیروزی خواندند و از آن پس این نام بر علویان جبال لبنان و سوریه اطلاق گردید.

اعتقادات قدیم علویان یا نصیریه

نصیریه که ایشان را انصاریه و علویه نیز گویند منسوب به محمدبن نصیر هستند و در کوهستانی به نام جبال نصیریه در شمال غربی سوریه جای گرفتند. اصول کلام مذهب نصیریه بدست حسین بن حمدان خصیبی (درگذشته به سال 358 هجری) نهاده شد، وی به عراق رفت و نزد عبدالله بن محمد جنبلانی که از دعاه علویان بود، معارف دین را فراگرفت و خلیفه و جانشین او گشت و از بغداد به حلب آمد و در آنجا بمرد، قبر وی در شمال حلب واقع و مزار علویان است و بنام مقام شیخ بقرق معروف است. از کتب وی هدایه‌الکبری، الاخوان والمائده میباشد عقاید او تحت تعالیم اسماعیلیه قرار گرفت. تعالیم وی عبارت بود از التقاط عناصر شیعه و مسیحیت و معتقدات مردم پیش از اسلام. به عقیده ایشان خدا ذات یگانه است مرکب از سه اصل لایتجزی به نامهای «معنی» و «اسم» و «باب» این تثلیث به نوبت در وجود انبیا مجسم و متجلی گشته، آخرین تجسم با ظهور اسلام مصادف شد و آن ذات یگانه در تثلیث لایتجزایی و در وجود علی و محمد و سلمان فارسی تجسم یافت بدین سبب تثلیث مزبور را با حرف «عمس» معرفی میکردند که اشاره به سه حرف اول نامهای علی و محمد و سلمان فارسی است.

نصیریه معتقد به تناسخند وبه دو دسته جسمانی و روحانی تقسیم میشوند یکی عامه و دیگری خاصه، برای خود کتب مقدسی داند و مضمون آنها را تاویل میکنند ولی برای عامه مکشوف نمیسازند، مراسم مذهبی را روحانیان ایشان بر بلندی‌ها در بقاعی که قبه نامیده میشوند برگزار میکنند: قبه‌ها معمولاُ بر مقابر اولیاء قرار دارند. نصیریه در بزرگداشت عیسی افراط میکنند و حواریون و عده‌ای از شهدای مسیحیت را احترام می‌نهند و به تعمید و اعیاد مسیح نیز توجه دارند. بعضی از دانشمندان، فرق علی اللهی و نصیریه را یکی دانسته‌اند و این نظر صحیح نیست زیرا تنها چیزی که اهل حق، علی اللهیان، و نصیریه را متحد میسازد همان قول به الوهیت علی است که وجه مشترک همه غلاه شیعه است ولی در دیگر عقاید و تشریفات مذهبی بهیچ وجه با یکدیگر یکسان نیستند. در یک رساله خطی آمده است که نصیریه معقدند علی محمد را و محمد سلمان را و سلمان مقداد را خلق کرد.

علویان در دوره عثمانی ها

به هنگام تسلط عثمانی‌ها بر سوریه با تمامی مردم آن و از جمله علویان بر طبق فقه ابوحنفیه رفتار می‌شد. در همین دوره علویان مورد تعقیب و ضرب و شکنجه‌های ننگین قرار گرفتند و به امر سلطان سلیم عثمانی در یک روز شصت هزار تن را به گونه‌ای فجیع به قتل رساندند. با اینکه علویان در کوهستانها و قلاع‌خود پنهان می‌گشتند معهذا آنانکه از ایشان بدست عثمانیها می‌افتادند چنان بلائی بر سرشان می‌آوردند که مسلمان نشوند کافر نبیند. باری با تسلط فرانسویان بر سوریه و بیرون راندن عثمانیها به سال 1920 کوهستان‌های «نصیره» را «سرزمینهای مستقل علویان» نامیدند، و در سال 1922 قاضی القضاتی از خودشان برای ایشان برگزیدند و قاضیان بر طبق موازین مذهب جعفری به داوری می‌پرداختند و علویان پس از حدود چهارصد سال توانستند نسیم آزادی را استشمام کنند. از این تاریخ است که نصیریه به نام جدید خود علویه خوانده شدند.

از سال 1946 به بعد جمعی از علاقه‌مندان به علوم دینی به نجف اشرف رفتند که برخی از ایشان به عللی تحصیلات خود را ناتمام گذارده بازگشتند و جمعی به تحصیلات خود در این شهر مقدس ادامه دادند. از همین تاریخ و بر اثر توجه مراجع تقلید نجف و قم چون آیت‌الله آقای حاجی آقا حسین بروجردی و آیت‌الله آقا سید محسن حکیم جمعیتهای خیریه اسلامی در مناطق علویان تأسیس شد و مساجدی برای اقامت نماز برپا گردید.

جمعیت و محل سکونت علویان:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در ورد تحقیق کامل تشیع و علویان در دوره عثمانی ها 30 ص

تحقیق در مورد شورش علویان در زمان مامون عباسی 60 ص

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد شورش علویان در زمان مامون عباسی 60 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

شورش علویان در زمان مامون عباسی

نویسنده : مریم علوی

کلمات کلیدی : تاریخ، قیام، شورشهای شیعیان، عباسیان، الرضا من آل محمد، نفس زکیه، ابن طباطبا، شهید فخ، حسن بن زید

"عباسیان" با ادعای انتساب به خاندان پیامبر و شعار جلب رضایت و احقاق حقوق از دست رفته آنان قدرت را به دست گرفتند. گروهی از شیعیان پس از دوران سختی که در زمان امویان پشت سرگذاشته بودند به عباسیان که با شعار "الرضا من آل محمد" بر سرکار آمده بودند، امید بستند.

بعدها رویگردانی عباسیان از این شعار و تحت فشار و شکنجه قرار گرفتن علویان موجب جدایی این دو جریان شد و قیامها و شورشهای مختلفی در نواحی مختلف در دوران خلفای عباسی به رهبری علویان سازماندهی شد.

انگیزۀ قیامها

انگیزۀ اصلی این قیامها در دست گرفتن حکومت و احقاق حقوق از دست رفته علویان و امر به معروف و نهی از منکر در مقابل حکومت ظلم و جور عباسی بوده است. هر چند انگیزه‌های غیرالهی نیز در مواردی دیده می‌شد، اما هدف بیشتر این قیامها و افرادی که آن را همراهی می‌کردند اهداف اصلاحی بود، به هر حال درگیری بین دو حزب علوی و عباسی در قالب بحثهای کلامی و ادبی آغاز شده و سرانجام به مرحلۀ عمل و میدان جنگ کشیده شد.[1]

نخستین قیام علویان

نخستین قیام علوی در روزگار عباسیان در زمان خلافت منصور، قیام "محمد بن عبدالله بن حسن" در سال 145 هـ ق بود که شیعیانش او را "نفس زکیه" و "المهدی" می‌نامیدند. محمد خلافت را حق خود می‌دانست از این رو با گروهی از یارانش از بیعت با سفاح امتناع کرد. محمد موفق شد حمایت گروه زیادی از مردم مکه و مدینه از جمله فقیهانی چون مالک بن انس را به خود جلب کند.

محمد برادرش ابراهیم را نیز برای نشر دعوت خود به بصره فرستاد. منصور از در مدارا نامه‌ای به محمد نوشت اما محمد که خلافت را حق خود می‌دانست در نامه‌ای تند، منصور را به عنوان غاصب خلافت ملامت کرد. منصور عیسی بن موسی ولیعهد خویش را برای جنگ با محمد فرستاد و با فرستادن نامه‌هایی به مردم مدینه و وعده‌های دروغین، آنان را از اطراف محمد پراکنده کرد و موفق به قتل محمد و پیروزی در جنگ با او شد. پس از مدتی سپاه خلیفه به جنگ با ابراهیم رفتند و موفق شدند سپاه ابراهیم را در سال 145 هـ. ق شکست دهند.[2]

در آغاز خلافت هادی، علویان منطقه حجاز به رهبری "حسین بن علی بن حسن بن حسین بن علی" (شهید فخ) قیام کردند. وی خلافت را حق خاندان علوی می‌دانست و قیام او اعتراضی به ظلم و تعدی‌های هادی بر علویان و قطع مستمری آنان بود.[3] حسین در سال 169 هـ. ق به مدت یازده روز مدینه را به تصرف درآورد، زندانیان را رها کرد و عاملان عباسی را به زندان افکند، سپس بسوی مکه رفت و در محلی بنام فخ با سپاه عظیم عباسی روبرو شد و علی رغم پایداری زیاد، سپاه وی درهم شکست و حسین و پیروانش به قتل رسیدند و او به "شهید فخ" معروف شد. علویان این فاجعه را پس از حادثه هولناک کربلا غمبارترین حادثه تاریخ به شمار می‌آورند و در سوگ شهیدان آن قیام، مرثیه‌ها سرودند.

"یحیی بن عبدالله " برادر "نفس زکیه" و از داعیان و مبلغان او بود و پس از شکست محمد در ری و طبرستان بکار دعوت مشغول شد و مردم را به امامت خویش خواند. هارون برای از بین بردن یحیی امارت خراسان را به فضل بن یحیی برمکی داد و او را در سال 175 هـ. ق با سپاهی به جنگ یحیی فرستاد. فضل یحیی را به صلح متمایل کرد بدین شرط که هارون امان نامه‌ای برای او بفرستد. هارون چنین کرد ولی هنگامی که یحیی نزد او آمد پیمان شکست و وی را به قتل رساند. البته قتل یحیی نه تنها از نفوذ علویان در دیلم گیلان و طبرستان نکاست بلکه زمینه مناسبی برای اولین دولت مستقل شیعی در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان فراهم آورد.[4]

"ادریس بن عبدالله" برادر دیگر محمد نفس زکیه و یکی از داعیان او بود. او در قیام فخ نیز شرکت کرد و چون این قیام به شدت سرکوب شد به مصر و از آنجا به مراکش رفت و در آنجا اولین دولت مستقل شیعی را بنیان گذاشت. هارون از خطر دولت نوپای او هراسان بود ولی به جهت دوری راه و اشتغال به جنگ‌های داخلی از جنگ با او منصرف شد. وی به پیشنهاد "یحیی برمکی" فردی را بنام "شماخ" مأمور قتل وی کرد. شماخ نزد ادریس رفت و ادعا کرد که پزشک و از علویان است و به این خدعه، ادریس را به قتل رساند. یاران ادریس نام نوزاد متولد نشدۀ او را ادریس گذاشتند و او را به رهبری خود برگزیدند و ادریس دوم بنیان گذار واقعی دولت ادریسیان است.

گرچه حکومت ادریسیان بدون جنگ و قیام و شورشِ قابل توجهی قدرت گرفت، لیکن از حیث سرپیچی از حکومت مرکزی و تشکیل دولت مستقل پس از امویان اندلس دومین دولت مستقل و معارض است که از پیکره عظیم خلافت عباسی جدا شد.[5]

در زمان مامون گروهی از اعراب و علویان که از تمایلات ایرانی مأمون و کارگزاران ایرانی‌اش ناراضی بودند به محمد بن ابراهیم علوی معروف به "ابن طباطبا" پیوستند. وی با شعار «الرضا من آل محمد» در کوفه قیام کرد و رهبری نظامی را به سری بن منصور شیبانی مشهور به "ابوالسرایا" که سابقاً از طرفداران مأمون بود سپرد. ابوالسرایا با مسموم کردن ابن طباطبا منحصراً وارد میدان شد ولی از هرثمة بن اعین فرماندۀ سپاه خلیفه شکست خورد. حرکت ابوالسرایا با دیگر حرکتهای علویان تا آن زمان تفاوت داشت، زیرا مردی غیر از خاندان اهل بیت هدایت آن را در دست داشت و برای اولین بار کوفه شاهد حرکتی علوی بود.[6]

قیام محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن حسین بارزترین انقلاب علویان پس از شهادت امام رضا(ع) است. وی قیام خود را از کوفه آغاز کرد وهمراه گروهی از زیدیان به شهرهای خراسان رفت.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شورش علویان در زمان مامون عباسی 60 ص

دانلود مقاله کامل درباره شورش علویان در زمان مامون عباسی

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله کامل درباره شورش علویان در زمان مامون عباسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره شورش علویان در زمان مامون عباسی


دانلود مقاله کامل درباره شورش علویان در زمان مامون عباسی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :62

 

بخشی از متن مقاله

شورش علویان در زمان مامون عباسی

"عباسیان" با ادعای انتساب به خاندان پیامبر و شعار جلب رضایت و احقاق حقوق از دست رفته آنان قدرت را به دست گرفتند. گروهی از شیعیان پس از دوران سختی که در زمان امویان پشت سرگذاشته بودند به عباسیان که با شعار "الرضا من آل محمد" بر سرکار آمده بودند، امید بستند.

بعدها رویگردانی عباسیان از این شعار و تحت فشار و شکنجه قرار گرفتن علویان موجب جدایی این دو جریان شد و قیامها و شورشهای مختلفی در نواحی مختلف در دوران خلفای عباسی به رهبری علویان سازماندهی شد.

انگیزۀ قیامها

انگیزۀ اصلی این قیامها در دست گرفتن حکومت و احقاق حقوق از دست رفته علویان و امر به معروف و نهی از منکر در مقابل حکومت ظلم و جور عباسی بوده است. هر چند انگیزه‌های غیرالهی نیز در مواردی دیده می‌شد، اما هدف بیشتر این قیامها و افرادی که آن را همراهی می‌کردند اهداف اصلاحی بود، به هر حال درگیری بین دو حزب علوی و عباسی در قالب بحثهای کلامی و ادبی آغاز شده و سرانجام به مرحلۀ عمل و میدان جنگ کشیده شد.[1]

 نخستین قیام علویان

   نخستین قیام علوی در روزگار عباسیان در زمان خلافت منصور، قیام "محمد بن عبدالله بن حسن" در سال 145 هـ ق بود که شیعیانش او را "نفس زکیه" و "المهدی" می‌نامیدند. محمد خلافت را حق خود می‌دانست از این رو با گروهی از یارانش از بیعت با سفاح امتناع کرد. محمد موفق شد حمایت گروه زیادی از مردم مکه و مدینه از جمله فقیهانی چون مالک بن انس را به خود جلب کند.

  محمد برادرش ابراهیم را نیز برای نشر دعوت خود به بصره فرستاد. منصور از در مدارا نامه‌ای به محمد نوشت اما محمد که خلافت را حق خود می‌دانست در نامه‌ای تند، منصور را به عنوان غاصب خلافت ملامت کرد. منصور عیسی بن موسی ولیعهد خویش را برای جنگ با محمد فرستاد و با فرستادن نامه‌هایی به مردم مدینه و وعده‌های دروغین، آنان را از اطراف محمد پراکنده کرد و موفق به قتل محمد و پیروزی در جنگ با او شد. پس از مدتی سپاه خلیفه به جنگ با ابراهیم رفتند و موفق شدند سپاه ابراهیم را در سال 145 هـ. ق شکست دهند.[2]

   در آغاز خلافت هادی، علویان منطقه حجاز به رهبری "حسین بن علی بن حسن بن حسین بن علی" (شهید فخ) قیام کردند. وی خلافت را حق خاندان علوی می‌دانست و قیام او اعتراضی به ظلم و تعدی‌های هادی بر علویان و قطع مستمری آنان بود.[3] حسین در سال 169 هـ. ق به مدت یازده روز مدینه را به تصرف درآورد، زندانیان را رها کرد و عاملان عباسی را به زندان افکند، سپس بسوی مکه رفت و در محلی بنام فخ با سپاه عظیم عباسی روبرو شد و علی رغم پایداری زیاد، سپاه وی درهم شکست و حسین و پیروانش به قتل رسیدند و او به "شهید فخ" معروف شد. علویان این فاجعه را پس از حادثه هولناک کربلا غمبارترین حادثه تاریخ به شمار می‌آورند و در سوگ شهیدان آن قیام، مرثیه‌ها سرودند.

"یحیی بن عبدالله " برادر "نفس زکیه" و از داعیان و مبلغان او بود و پس از شکست محمد در ری و طبرستان بکار دعوت مشغول شد و مردم را به امامت خویش خواند. هارون برای از بین بردن یحیی امارت خراسان را به فضل بن یحیی برمکی داد و او را در سال 175 هـ. ق با سپاهی به جنگ یحیی فرستاد. فضل یحیی را به صلح متمایل کرد بدین شرط که هارون امان نامه‌ای برای او بفرستد. هارون چنین کرد ولی هنگامی که یحیی نزد او آمد پیمان شکست و وی را به قتل رساند. البته قتل یحیی نه تنها از نفوذ علویان در دیلم گیلان و طبرستان نکاست بلکه زمینه مناسبی برای اولین دولت مستقل شیعی در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان فراهم آورد.[4]

  "ادریس بن عبدالله" برادر دیگر محمد نفس زکیه و یکی از داعیان او بود. او در قیام فخ نیز شرکت کرد و چون این قیام به شدت سرکوب شد به مصر و از آنجا به مراکش رفت و در آنجا اولین دولت مستقل شیعی را بنیان گذاشت. هارون از خطر دولت نوپای او هراسان بود ولی به جهت دوری راه و اشتغال به جنگ‌های داخلی از جنگ با او منصرف شد. وی به پیشنهاد "یحیی برمکی" فردی را بنام "شماخ" مأمور قتل وی کرد. شماخ نزد ادریس رفت و ادعا کرد که پزشک و از علویان است و به این خدعه، ادریس را به قتل رساند. یاران ادریس نام نوزاد متولد نشدۀ او را ادریس گذاشتند و او را به رهبری خود برگزیدند و ادریس دوم بنیان گذار واقعی دولت ادریسیان است.

  گرچه حکومت ادریسیان بدون جنگ و قیام و شورشِ قابل توجهی قدرت گرفت، لیکن از حیث سرپیچی از حکومت مرکزی و تشکیل دولت مستقل پس از امویان اندلس دومین دولت مستقل و معارض است که از پیکره عظیم خلافت عباسی جدا شد.[5]

  در زمان مامون گروهی از اعراب و علویان که از تمایلات ایرانی مأمون و کارگزاران ایرانی‌اش ناراضی بودند به محمد بن ابراهیم علوی معروف به "ابن طباطبا" پیوستند. وی با شعار «الرضا من آل محمد» در کوفه قیام کرد و رهبری نظامی را به سری بن منصور شیبانی مشهور به "ابوالسرایا" که سابقاً از طرفداران مأمون بود سپرد. ابوالسرایا با مسموم کردن ابن طباطبا منحصراً وارد میدان شد ولی از هرثمة بن اعین فرماندۀ سپاه خلیفه شکست خورد. حرکت ابوالسرایا با دیگر حرکتهای علویان تا آن زمان تفاوت داشت، زیرا مردی غیر از خاندان اهل بیت هدایت آن را در دست داشت و برای اولین بار کوفه شاهد حرکتی علوی بود.[6]

  قیام محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن حسین بارزترین انقلاب علویان پس از شهادت امام رضا(ع) است. وی قیام خود را از کوفه آغاز کرد وهمراه گروهی از زیدیان به شهرهای خراسان رفت.

عبدالله بن طاهر از طرف معتصم مأمور جنگ با محمد لیث شد و سرانجام او را دستگیر کرد و نزد خلیفه فرستاد. خلیفه او را به دام انداخت ولی محمد بن قاسم مخفیانه گریخت و تا پایان عمر همواره محرک شورشها و انقلاب‌هایی بر علیه حکومت آل عباس بود.[7]

 قیام محمد دیباج

   در دوران مامون، محمد دیباج فرزند امام صادق(ع) در حجاز در سال 200 هجری قیام کرد و در مکه بعنوان امیرالمؤمنین با او بیعت شد. از آنجا که این قیام فقط به مکه منحصر بود جدی تلقی نشد و محمد بن دیباج در حضور مردم خودش را خلع کرد.[8] از عوامل عدم موفقیت او ناتوانی در سازماندهی دقیق قیام، اعتماد به یارانی سست کردار که برخی از ارازل واوباش مکه بودند و تردید برخی از مردم مکه برای بیعت با وی عنوان شده است.

  از شورشهای موفقی که منجر به تشکیل دولتی مستقل بود شورش "حسن بن زید" بود وی که عالمی بزرگ و فقیهی دیندار و ساکن ری بود به دعوت مردم طبرستان به آن دیار رفت و در 250 هـ ق پس از پیروزی‌های درخشان توانست بر عاملان عباسی پیروز شود و دولت علویان طبرستان را ایجاد کند و به "داعی کبیر" ملقب شود. حکومت علویان طبرستان حدود 60 سال مستقل از حکومت مرکزی به حیات خود ادامه داد.

سید جلال الدین در بغداد

در سال 201 ق. در حالی که 21 سال داشت برای دیدن برادرش امام رضا علیه السلام همانند بسیاری از سادات و علویان از مدینه به بغداد آمد و تا سال 204 در این شهر اقامت داشت. علت توقف آن حضرت در بغداد معلوم نیست ولی برخی از مورخان معتقدند که وی در بغداد به امر برادرش امام رضا علیه السلام مشغول به تبلیغ بود، تا این که در سال 203 ق. خبر شهادت امام رضا علیه السلام به او رسید و در این زمان سادات و بزرگان و شیعیان برای عرض تسلیت خدمت او رسیدند و برای اولین بار در آن مجلس مسأله نهضت و مقابله با حاکم ستمگر زمان مأمون عباسی مطرح شد و لذا سید اشرف در سال 204 ق. وقتی که مأمون از مرو عازم بغداد شد، آن شهر را ترک کرد و به ایران مهاجرت نمود و همانند اغلب سادات و علویان به نقاط امن ایران پناهنده ‌شد و به صورت مخفیانه مشغول ترویج و تبلیغ شریعت محمدی و علوی گردید و مقدمات کار نهضت و قیام را فراهم می‌ساخت.

مهاجران آل ابی‌طالبعلیه السلام

خلفای عباسی که با استفاده از شهرت و محبوبیت آل ابی طالب و با طرح شعارهای فریبنده به قدرت رسیده بودند. از همان ابتدا علویان بالاخص امامان معصوم شیعه را سدّی برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود می‌دانستند. بنابراین با تمام وجود سعی می‌کردند که آنها را از میان بردارند. البته هر وقت که لازم بود و موقعیت ایجاب می‌کرد، ظاهراً علویان پسر عموی عزیزشان بودند و هرگاه فرصتی دست می‌داد آنها را زندانی و شهید می‌کردند. مأمون همانند سایر خلفای عباسی وقتی خطر شورش علویان را در اوایل خلافت خود احساس کرد. جهت فرو نشاندن شورش‌های آنان، امام رضا علیه السلام را طبق نقشه‌ای به مرو دعوت کرد و مقام ولایتعهدی را به ایشان تفویض نمود و برای آن حضرت از مردم بیعت گرفت و تا حدی با این سیاست به تحکیم و تثبیت حکومت خویش پرداخت. اما افشاگری‌ها و مخالفت امام نسبت به اقدامات مأمون موجب شد که این خلیفه ستمگر عباسی چهره واقعی خویش را نشان داده و امام رضا علیه السلام را به شهادت برساند. از سوی دیگر وقتی خبر ولایت‌عهدی حضرت رضا علیه السلامبه مدینه رسید. علویان به شوق ملازمت آن حضرت و به جهت همکاری و تبلیغ و تحکیم دین مبین اسلام متوجه ایران شدند. اما شهادت حضرت رضا علیه السلامهمه آنان را غافل‌گیر کرد و به دنبال سخت‌گیری کارگزاران خلیفه عباسی در مناطق مختلف کشور، متواری و عده‌ای در نبردی نابرابر به شهادت رسیدند و گروهی از سادات همانند سید جلال الدین اشرف به کوهستان‌های گیلان پناهنده شدند و حتی حیله‌های مرموزانه مأمون همانند عزاداری، لباس سیاه پوشیدن، و ازدواج دخترش با حضرت جوادعلیه السلام که به منظور کاهش عکس العمل‌های علویان بود، مؤثر واقع نشد و شورش سادات در اقصی نقاط کشور بر علیه مأمون تداوم یافت.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره شورش علویان در زمان مامون عباسی

دانلود مقاله علویان

اختصاصی از فایل هلپ دانلود مقاله علویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله علویان


دانلود مقاله علویان

 

 مشخصات این فایل
عنوان: علویان
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 19

این مقاله در مورد علویان می باشد.

 

بخشی از تیترها به همراه مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله علویان

با آن که قیام صفاریان و جنگ های یعقوب و عمرو، بغداد را از نزدیک مورد تهدید قرار می‏داد، شورش صاحب الزنج هم موجب تزلزل اجتماعی قدرت خلفا می‏شد؛
قیام علویان زیدی در طبرستان و گیلان منجر به ایجاد دولتی انقلابی و پر تحرک در آن نواحی شد که هدف های شیعی و زیدی را دنبال می‏کردند.
از نظر خلفای عباسی این قیام، پیش از واقعه یعقوب لیث صفاری و صاحب الزنج اساس خلافت را تهدید می‏نمود. زیرا قیام علویان در واقع قیام بر ضد مسوده - آل عباس - و متضمن بیرون آوردن علم های سفید - شعار مخالفان عباسیان - و در حقیقت اعلام مخالفت با اساس خلافت آن ها بود.......(ادامه دارد)

حکومت یکصد و هفتاد سالة علویان
علویان در طول یک صد و هفتاد سال کم و بیش در تاریخ سیاسی و اجتماعی طبرستان موثر واقع شدند. هر چند با گذشت زمان جانشینان آنان به تدریج از داعیه‏های نخستین دور شده, تنها ظاهر و شکل شعارگونه‏ای از آرمان های اولیه را نگه داشتند ،اما دامنه نفوذ این عقیده به تدریج از مرزهای طبرستان، گیلان و دیلم پا بیرون نهاد و مردمان سایر بلاد نیز آیین علویان را پذیرا شدند.
در هر حال امارت زیدیه در دیلم و گیلان همچون امارت ایشان در طبرستان, قربانی منازعات داخلی و اختلاف های مذهبی شد، خاصه آن که, این بار، بر خلاف گذشته, علاقه عموم مردم در حمایت و تأیید آن ها رو به کاستی گذاشته بود.......(ادامه دارد)

حسن بن زید
« 270- 250ق / 884 - 864 م»
حسن بن زید بن اسماعیل، بنیانگذار علویان زیدیه، در ری اقامت داشت که بنا به توصیه سید محمد بن ابراهیم علوی، اهالی و بزرگان دیلم و طبرستان با وی بیعت کرده او را به فرماندهی خود در نبرد با طاهریان و عمالشان در منطقه برگزیدند.
اعیان و بزرگان دیلم، کلار و رویان در قریه سعید آباد به استقبال حسن بن زید رفتند «رمضان 250 ق / مارس 884 م» و با او بیعت نمودند که به دنبال این بیعت، عُمالِ محمد بن اوس و گماشتگان طاهریان را از سرزمین خویش بیرون راندند.......(ادامه دارد)

علویان طبرستان قدرتی دربرابر خلافت عباسی
بدین گونه در طبرستان، حکومت علویان با قیام حسن بن زید، پا گرفت و امامت زیدیه در آن جا مبارزه با کسانی را که به تعبیر آن ها «هوادار مسوده» و در واقع طرفدار عباسیان و اهل سنت محسوب می‏شدند وجهه همت ساخت و در عقوبت و نکال آن ها اهتمام تمام به جا آورد،
چنان که قلمرو علویان در طبرستان به قلمرو خلافت جدیدی تبدیل شد که مدعی خلافت عباسیان و معارض آن ها بود و در واقع خود را نه با طاهریان و سامانیان ، بلکه با عباسیان رو به رو می دید......(ادامه دارد)

تسخیر خراسان
وقتی عمرو لیث جریمه زیادت طلبی خود را با اسارت به دست امیر سامانی پرداخت، داعی طبرستان که متملقان اطرافش، او را زیاده از حد به قدرتش مغرور و از شهرت و محبوبیتش مطمئن کرده بودند، از ساده دلی یا از جاه طلبی زیاد، چنان پنداشت که امیر ماوراء النهر به خراسان نظری ندارد و به ولایت خویش قانع خواهد ماند که در نتیجه خراسان بی دفاع مانده است.
از این رو به جرجان رفت و از آن جا با جمع کثیری از سواره و پیاده، عازم تسخیر خراسان شد و هر چه امیر سامانی از او خواست تا به جرجان باز گردد، نپذیرفت «287 ق / 900 م». اسماعیل سامانی، که امارت خراسان از جانب خلیفه به وی واگذار شده بود،
محمد بن هارون سرخسی را که با راه ها و گذرگاه های طبرستان آشنایی داشت به همراه سپاهی گران برای دفع محمد بن زید فرستاد.......(ادامه دارد)

امیرکا
«359-353 ق / 969 -964 م»
امیرکا، پسر سید ابیض بود. وی امارت زیدیه به رهبری نقیب ابوعبدالله محمد را قبول نداشت و البته آن را حق خود می‏دانست. امیرکا، ابوعبدالله را در قلعه‏ای توقیف کرد؛
اما چون با مخالفت عام اهل ولایت که به حمایت از او برخاستند، مواجه شد، او را با عزت و احترام آزاد نمود و حتی خواهر خود را نیز به عقد ازدواج ابوعبدالله محمد درآورد.
با این همه پس از مرگ ابوعبدالله در 359 ق / 969 م، سوء ظن برده شد که او با دسیسه امیرکا و با همکاری خواهرش، زوجه ابوعبدالله کشته شده است.
امیرکا در هوسم، با مخالفت ابو محمد الناصر که خواهر زاده ابوعبدالله و مدافع طریقه او بود، مواجه شد و به قتل رسید. بعد از او، مدعیان امارت زیدیه در هوسم, اکثراً با آل بویه یا زیاریان مربوط و احیاناً وسیله اغراض آنان شدند.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله علویان

تحقیق در مورد اسلام

اختصاصی از فایل هلپ تحقیق در مورد اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اسلام


تحقیق در مورد اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:64

 فهرست مطالب

 

مقدمه

 

مشخصات معصوم دوازدهم:

 

امام دهم، حضرت هادی علیه السلام

 

بخش اول

 

امام هادی علیه السلام از آغاز تولد

 

تا آغاز خلافت متوکل عباسی

 

حضرت سمانه مادر امام هادی علیه السلام

 

ولادت و نامگذاری امام هادی علیه السلام

 

شباهت به پدر

 

آغاز امامت امام هادی و تصریح امام جواد علیه السلام به آن

 

وصیت امام جواد علیه السلام به امامت امام هادی علیه السلام

 

امامت امام هادی علیه السلام در خردسالی

 

  • 1- آگاهی از رحلت امام جواد علیه السلام
  • 2- علم خداداد، در دوران کودکی

 

نمونه ای دیگر از معجزات امام در موارد دیگر

 

  • خبر از حادثة مخفی آینده
  • زنده کردن مرکب مرده
  • نشانه های صدق امامت امام هادی علیه السلام

 

 

 

بخش دوم

 

مبارزات فرهنگی

 

و تربیت

 

شاگردان برجسته

 

مبارزات فرهنگی امام هادی علیه السلام به گروهکها

 

شاگردان حوزة امام هادی علیه السلام

 

  • حضرت عبدالعظیم حسن علیه السلام

 

مقام بسیار ارجمند حضرت عبدالعظیم در نزد امام هادی علیه السلام

 

  • عثمان بن سعید
  • ابن سکیّت فقیه بزرگ اهوازی
  • ابو هاشم جعفری
  • حسین بن سعید اهوازی
  • خیران الخادم
  • آثار امام علیه السلام

 

بخش سوم

 

امام هادی (ع)

 

و

 

خلفای عباسی

 

و

 

شهادت امام

 

امام هادی (ع) و حکومت های وقت

 

 

ارزش و اهمیت مطالعه دربارة رسول خدا (ص) و اهل بیت علیهم السلام و تربیت آنها، خصوصیات و فضیلتهایشان، ریشة عاطفی و احساسی ندارد، بلکه اجابت امری است که از جانب پروردگار عالم هستی مطرح شده است.

 

زمانی که به محمدبن عبدالله (ص) وحی کرد که بشریت را از تاریکی های کُفر و شرک برهاند و به سوی نور و ایمان و توحید، هدایت کند و آنگاه که اینچنین به رسول خود امر فرمود:

 

«برای چیزی اجر و پاداش قرار نمی دهم مگر دوست داشتن اهل بیت» اظهار ارادت و دوستی به معصومین (ع) که در زندگی با دشواریها و سختی ها و شکنجه های فراوان مواجه شدند و صبر پیشه کردند و راز نگه داشتند و جان در طبق اخلاص نهادند، لازم بوده و هست.

 

در راستای آشنایی با زندگی حضرات معصومین (ع)، به یاری حضرت دوست زندگانی امام دهم – حضرت علی النقی – را هر چند مختصر بررسی می نماییم.

 

مشخصات معصوم دوازدهم:

 

امام دهم، حضرت هادی علیه السلام

 

نام:             امام علی (ع)

 

القاب معروف:          هادی، نقی (ع)

 

کنیه:            ابوالحسن سوم (ع)

 

پدر و مادر:      امام جواد (ع) ، سمانه (س)

 

وقت و محل تولد:   15 ذیحجه سال 212 هجری در روستای صریّا ، نزدیک مدینه

 

وقت و محل شهادت: سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگی در شهر سامرّا بر اثر زهری که بادسة «معتّز» توسط معتمد عباسی، به آن حضرت خوراندند، به شهادت رسید.

 

مرقد شریف:       شهر سامرّا، واقع در عراق

 

دوران زندگی:         

 

  • حدود هشت سال قبل از امامت (از ذیحجه سال 212 تا 220 هـ.ق)
  • دوران امامت در زمان خلفای قبل از متوکل، دوازده سال (از سال 220 تا 232 هـ.ق)
  • دوران امامت در سخت ترین شرایط، در زمان خلافت پانزده سالة دیکتاتوری متوکل (دهمین خلیفة عباسی) و سپس خلفای بعد که عبارت بودند از: منتصر، المستعین و المعتّز.

 

آن حضرت حدود 33 سال امامت کرد.

 

بخش اول

 

امام هادی علیه السلام از آغاز تولد

 

تا آغاز خلافت متوکل عباسی

 

حضرت سمانه مادر امام هادی علیه السلام

 

حضرت «سمانه» علیه السلام از اهالی مغرب (حدود بین آفریقا و اندلس) بود که دست تقدیر او را به مدینه آورد و همسر امام جواد علیه السلام گردید. این بانوی با کمال، به قدری در راه کمالات و فضایل معنوی، ممتاز بود که او را «سیّده و اُمّ الفضل» (مادر ارزشها) می نامیدند. در زهد و تقوا در عصر خود بی نظیر بود و بیشتر روزهای سال، روزه سنّتی می گرفت.

 

هنگامی که سمانه با کاروان مغرب، به مدینه آمد و توسط «محمدبن فرج» به خانة امام جواد علیه السلام راه یافت و همسر آن حضرت گردید، امام جواد علیه السلام در شأن او چنین فرمود:

 

«نام او سمانه است. او بانویی است که به حقّ مرا می شناسد او از بانوان بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نشود و نیرنگ طاغوت عنود به او راه نیابد. او همواره مورد نظر لطف خداوندی است که هرگز خواب ندارد و همطراز مادران افراد صدّیق و صالح است.»

 

عالم بزرگوار، سید مرتضی در کتاب «عیون المعجزات» ، در شأن حضرت سمانه می نویسد:

 

«او از بانوانی بود که در مقام عبادت خدا نهایت خشوع و خضوع را داشت و پیوندش با خدا بسیار گرم و تنگاتنگ بود.»

 

ولادت و نامگذاری امام هادی علیه السلام

 

امام هادی علیه السلام در روستای (و به تعبیر دیگر در مزرعة) «صریّا» که در یک فرسخی مدینه قرار داشت و امام کاظم آن را احداث نموده بود، در روز سه شنبه نیمه ذیحجّه دیده به جهان گشود. [1]  

 

امام جواد علیه السلام نام او را «علی» نهاد. هم نام اجداد پاکش امیر مؤمنان علی علیه السلام و علی بن الحسین، امام سجاد و علی بن موسی الرضا علیه السلام و چه نام گذاری شایسته ای. چرا که شجاعت و بلاغت و سخنوری امیر مؤمنان را داشت و در عبادت و تقوا و بندگی همچون سیّد ساجدان بود و در کمالات و سیاست و تدبیر، بسان حضرت رضا بود.

 

کنیة او را «ابوالحسن» نهاد چرا که یادآور شهامت و صبر ابوالحسن اول امام کاظم علیه السلام بود و علم و حلم ابوالحسن دوم حضرت رضا علیه السلام را داشت.

 

امام هادی علیه السلام لقب های متعددی مانند: نقی، هادی، امین، طیّب، فقیه، مؤتمن، متوکل، عالم و … داشت، که هر یک از این لقب ها بیانگر یکی از صفات ارزشمند او است و او به طور کامل از آن صفات بهره مند بود. [2]  

 

شباهت به پدر

 

هنگامی که امام جواد علیه السلام (در سال 202 هـ.ق به دعوت اجباری «معتصم» ، می خواست از مدینه به سوی بغداد حرکت کند، پس از آنکه به جانشینی امام هادی علیه السلام تصریح کرد. او را (که در آن هنگام هفت سال داشت) در آغوش گرفت و فرمود: «چه دوست داری تا از عراق برای تو هدیه و سوغات بیاورم؟»

 

حضرت هادی علیه السلام عرض کرد: «شمشیری که گویا آتش شعله ور است».

 

سپس امام جواد علیه السلام به پسر دیگرش موسی توجه کرد و فرمود: «تو چه دوست داری تا از عراق برایت به عنوان هدیه بیاورم؟»

 

موسی عرض کرد: یک اسب برایم بیاور (و به قولی گفت: فرش خانه ای )!

 

امام جواد علیه السلام فرمود: «ابوالحسن حضرت هادی، به من شباهت دارد و مانند من است ولی موسی به مادرش شباهت دارد.» [3]

 


1- بحار، ج 50، ص 114.

2- مناقب، ج 4 ، ص 401 – بحار، ج 50 ، ص 114.

3- عیون المعجزات ، بحار، ج 50، ص 123.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اسلام